یاوران حضرت مهدی عجل الله

فرهنگ ظهور و مهدویت و یاوران واقعی حضرت (الهم عجل لولیک الفرج)

یاوران حضرت مهدی عجل الله

فرهنگ ظهور و مهدویت و یاوران واقعی حضرت (الهم عجل لولیک الفرج)

یاوران حضرت  مهدی  عجل الله

بسم الله الرحمن الرحیم
مطالب این سایت با هدف تعجیل در ظهور منجی عالم بشریت حضرت صاحب الزمان (عج) و فرهنگ ظهور بوده راه اندازی شده و انتشار مطالب آزاد میباشد با ذکر یک صلوات جهت تعجیل در ظهور آقا امام زمان .
باتشکر

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی

۷۸ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

چقدر تا ظهور وقت داریم؟

سارا سجادی | پنجشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۵۳ ب.ظ

چقدر تا ظهور وقت داریم؟

در فیلم سینمایی روز واقعه وقتی عبدالله به دنبال یافتن صدایی که شنیده است، حرکت می کند؛ در راه گروههای مختلفی را می بیند. در مواجهه با یکی از این گروهها که به قتال با اباعبدالله علیه السلام به سمت کربلا در حرکتند، آنها را مورد عتاب قرار داده و می گوید:«مسیح را مسیحیان نکشتند، چگونه است که مسلمانان به جنگ امام شان می روند».

عقیق: به نقل از «خبرنامه دانشجویان ایران»، در بسیاری از روایات ظهور به افرادی اشاره شده است که پیش از ظهور انتظار امام غائب را می کشیده اند، اما با ظهور آن حضرت به مخالفت با ایشان برمی خیزند. حجت الاسلام پناهیان در کتاب فوق العاده «انتظار عامیانه، انتظار عالمانه، انتظار عارفانه» درباره این گونه افراد می نویسد:
“کسانی که نگاه عامیانه دارند و در این نگاه عامیانه‌شان تصلّب پیدا کرده‌اند، به‌حدی که برخی رگه‌‌های انحراف در آنها مشاهده می‌شود، نه تنها به درد حضرت نمی‌خورند، بلکه بعد از حضور حضرت موجب دردمندی او هم خواهند شد. این گروه به‌ویژه به این دلیل که از قبل هم اطلاعاتی داشته‌اند، دیگر خودشان را صاحب ادّعا می‌دانند؛ مثلاً می‌گویند: نه، ایشان امام زمان نیستند؛ ما می‌دانیم، ما می‌شناسیم، ما منتظر بودیم، حالا هم ما هستیم که تشخیص می‌دهیم که آیا ایشان همان آقا هستند یا خیر. ”
آگاهی به این مسئله از سویی و اطلاع از آیات و احادیث دیگر مرتبط با ظهور درباره ایمان آوردن حضرت مسیح به امام زمان علیه السلام و سپس ایمان آوردن خیل اهل کتاب به امام زمان به تبعیت از حضرت مسیح از سویی دیگر تلنگری به شیعیانی خواهد بود که مدتها را به ادعای انتظار سپری کرده اند و حالا به مقابله با امام خود می ایستند و یا با بی تفاوتی از کنار پیام جهانی ایشان می گذرند تا اینکه عدالت به سمت آنان بیاید.
قرآن مجید می فرماید: “وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْکِتَـبِ إِلاَّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِی قَبْلَ مَوْتِه؛ (نساء،۱۵۹) و هیچ یک از اهل کتاب نیست، مگر اینکه به او قبل از مرگش ایمان می آورد. ”
تفسیر نمونه، منظور این آیه را اینطور بیان می کند؛ که تمام اهل کتاب، به حضرت مسیح، پیش از مرگ او ایمان می آورند و این هنگامی است که طبق روایات اسلامی، در زمان ظهور حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف – از آسمان فرو می آید و پشت سر حضرت نماز می گزارد.
این مضمون در روایتی از امام باقر(ع) نیز وجود دارد؛”حضرت عیسی(ع)، قبل از روز قیامت و در دوران حضرت مهدی(عج) از آسمان فرو می آید و همه اهل کتاب را به پیروی از حکومت و امامت حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف – فرا می خواند و خودش هم برای اتمام حجت، پشت سر حضرت مهدی نماز می خواند.”(منتخب الاثر آیت الله صافی)
در این میان زندگی مومنانه در عصر غیبت موضوعی است که همواره میان منتظران ظهور مطرح بوده است. در همین راستا مباحثی همچون وکالت آن حضرت، نیابت عامه از سوی ایشان، تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت و نیز ارتباط با آن حضرت، در محافل و مجامع علمی مورد بحث و مناقشه قرار گرفته است.
در کنار مباحث علمی و عقلانی، مواردی چون خواب و رؤیا، الهام و مکاشفه و یا ارتباط مستمر با آن حضرت نیز از سوی برخی افراد مطرح شده که فارغ از واقعیت داشتن یا نداشتن، بحث را از فضای علمی به تجربه‌های شخصی غیرمستند و گاه ادعاهایی گزافه رهنمون می‌سازد. این منظر، نقطه‌ای کلیدی و حساس است که کم‌توجهی به آن، منشأ سوء استفاده برخی از افراد و جریاناتی بوده که سعی داشته‌اند مقاصد و اندیشه‌های ناصواب خود را جامه عمل بپوشانند و علاوه بر جذب منابع مالی، این حرکت اصیل را دست‌خوش تغییراتی بی‌اساس سازند. نتیجه این‌گونه تلاش‌ها، شکل‌گیری فرق، گروه‌ها و جمعیت‌هایی است که با ظاهری دینی و با شعار مهدوی، به تخریب باورهای اصیل و صادقانه مؤمنان می‌پردازند.
زمانی که عوام نظرات و دیدگاه شخصی خود را در خصوص مسئله مهدویت طرح کنند، خرافات به جامعه راه می یابد. وظیفه عالمان دینی در برابر این مسئله اشاعه ایمان به حتمی بودن ظهور حضرت و اشاعه فرهنگ انتظار مسئولانه مردم و پاک و صادق بودن عرصه های مختلف اجتماعی از کژی ها و نادرستی ها است.
ما نمی دانیم که چقدر تاظهور وقت داریم و اینکه چقدر تا قیام حضرت حجت زمان داریم. اما رکود منطقی و عقلی نیست. به بیان دیگر گروههایی در عصر غیبت شکل می گیرند که به جای تزریق روح پویایی و تعالی در جامعه صرفا تقدس مئابی می کنند و در مقابل ظلم ساکتند. گروههایی که جهاد سیاسی در عصر غیبت را جایز نمی دانند و البته جهل در رشد این گروهها بی تاثیر نیست.

* اگر ما سرباز امام زمانیم، باید خود را برای مبارزه با اینها آماده کنیم
رهبر معظم انقلاب در نیمه شعبان سال۸۱ درباره این گروهها می فرمایند: “جریانهای انحرافی قبل از انقلاب تبلیغ میکردند، الان هم در گوشه و کنار تبلیغ میکنند که امام زمان می‌آید و اوضاع را درست میکند؛ ما امروز دیگر چه کار کنیم! چه لزومی دارد ما حرکتی بکنیم! این مثل آن است که در شب تاریک، انسان چراغ روشن نکند؛ چون فردا بناست خورشید عالمتاب بیاید و روز شود و همه دنیا را روشن کند. خورشیدِ فردا، ربطی به وضع کنونی من و شما ندارد. امروز اگر ما میبینیم در هر نقطه دنیا ظلم و بیعدالتی و تبعیض و زورگویی وجود دارد، اینها همان چیزهایی است که امام زمان برای مبارزه با آنها می‌آید. اگر ما سرباز امام زمانیم، باید خود را برای مبارزه با اینها آماده کنیم.”
استاد رحیم پور ازغدی نیز با اشاره به روایتی از امام صادق (ع) در خصوص مقابله جاهلان با قیام جهانی حضرت ولی عصر (عج) گفت: وقتی قیام جهانی شروع شود مقابله جاهلان و احمقان در مقابل حضرت حجت و فشارهایی را که آن حضرت از این عالم نماها می بیند، شدیدتر از مشکلات پیامبر از جاهلان عصر خود است، چرا که آنها به نام دین و با استفاده از آیات قرآنی در مقابل امام زمان (عج) می ایستند.
قرائت های سکولاریستی از دین مبین سرآغاز این جهل و جمود است.

  • سارا سجادی

فرقه‌های انحرافی – فالون دافا

سارا سجادی | پنجشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۵۲ ب.ظ

فرقه‌های انحرافی – فالون دافا

:: قسمت اول ::

نیاز معنوی انسان امروز بازار گرمی برای مروجان و مدعیان مرام های معنوی و مکاتب عرفانی ایجاد کرده است. یکی از مشاهیر این عرصه لی هینگجی بنیان گذار روشی نوظهور به نام فالون دافا است، که با تبلیغات وسیع و حمایتهای بین المللی، در حال گسترش در جهان است. این مکتب با شعار راستی، دوستی و بردباری (جِن، شَن و رِن) تزکیه همزمان جسم و ذهن را آموزش می دهد.

با تزکیه هم زمان جسم و ذهن میتوان نیروی عظیمی را در خود جریان داد که تمام مسیرهای انرژی را یک باره گشوده و بدن را به بدن بودا و پاکیزه از بیماری و ضعف و پیری میسازد. این انرژی عظیمی که انسان را به فراسوی تناسخ و مرگها و تولدهای متوالی میبرد و او را به بودا تبدیل میکند.

لی هنگجی میکوشد با ناقص یا نادرست اعلام کردن همه روشهای دیگر خود را منجی بشر و روش خود را کاملتر از سنتهای کهن و روشهای نوپدید معنوی معرفی کند. او میگوید: «تا امروز تنها کسی هستم که به طور واقعی چی گونگ(۱) در سطوح بالا را به طور عمومی منتقل میکنم، فرد دیگری وجود ندارد».(۲) البته او با تلفیق بودیسم و تائوئیسم فالون دافا را شکل داده و برای آشنایی و بررسی اندیشه هایش بهتر است نگاهی اجمالی به این دو سنت معنوی شرقی داشته باشیم.

مبانی تائوئیستی

کسی که با رویکردی معنوی به جهان مینگرد اولین چیزی که چشم و دلش را پر میکند، نیرویی در جریان و تحولپذیری یا تحول آفرینی است که شب و روز و روییدن و خشکیدن و فصول رنگارنگ و گوناگون و سایر مظاهر متغیر طبیعت را رقم می زند. و عظمت طبیعت بازیچه نیروی غالب اوست. فوتسی، لائوتسه، چانگ تزو و حکیمانی که تائوئیسم را یافته و پرورانده اند این حقایق عینی را در کانون توجه خویش قرار داده و با رویکردی معنوی به زندگیکوشیدند تا تفسیر و تبیینی از این نیروی تکاپوگر ارائه دهند.

اصول جهان بینی تائوئیسم را میتوان به صورت زیر خلاصه کرد:

۱ – جهان باشعور و منظم است.

۲ – تضاد اساس ساختار طبیعت است. (یین و یانگ)

۳ – جمع دو اصل قبلی نظریه تائوست که به معنای بستر رود است و مفهوم قانون ثابت، تغییر یا روش مقرر حرکت موجود است.

۳-۱این قانون ازلی و ابدی است.

۳-۲قبل از پدید آمدن طبیعت و جهان بالقوه بوده و با پیدایش آن ظهور کرده است.

۳-۳این روش در اوج کمال و اتقان است.

۳-۴اگر خطاکاران و شیاطین نبودند این حرکت با سرعت پیش می رفت و سعادت می آورد. مثل زمان «یائو» و «شون» که روش تائو را کشف کرده و براساس آن حکومت کردند.(۳)

آنها معتقدند که همه جهان زنده و پر از نیروهای روحانی است و سعی میکنند که با این ارواح یا نیروهای با شعور ارتباط برقرار کرده، از نیروی آنها استفاده کنند. بدین جهت از آفتاب و ماه و پنج سیاره و ستاره ها و باد و درختان و کوهها و رودها و… در معابدشان تجلیل نموده، راهی برای اتحاد و با آنها و بکارگیریشان در زندگی پیدا کنند.

البته این نیروها به خیر و شر تقسیم میشود، نیروهای خیر از روح نیکان و نیروهای شر از ارواح پلید پدید می آید. «شن» روح نیکان و «کوی» روح بدان است که در طبیعت همواره یکی پس از دیگری غلبه میکنند و همواره در حال تبدیل یا باز گشت هستند. زیرا مظهر تائو یعنی دگرگون شونده و جاری در جهان هستند.

اگر چه در مکتب تائو فوتسی اولین متفکر است اما اولین تدوین کننده و بنیانگذار تائوئیسم لائوتسه یا لائوتزو است و پس از او چانگ تزو که به تامل در آراء لائوتزو پرداخت. لائوتزو کتابی دارد به نام تائوته چینگ (Tao Te ching)به معنای تائو و خاصیت آن. که در این کتاب به معرفی نیروی تائو و جریان آن در طبیعت، زندگی و سراسر هستیمی پردازد. این کتاب مختصر امروزه به زبانهای متعددی در دنیا ترجمه شده و یکی از منابع میراث معنوی بشر قلمداد میشود.

  • سارا سجادی

ناز و نیاز

سارا سجادی | پنجشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۴۸ ب.ظ

ناز و نیاز

phoca_thumb_l_007واگویه هایی با امام عصر (عج)

خواهش، با سرشت و سرنوشت آدمی، آمیخته است و خواستن در همه جای هستی، سَریان دارد. «نیاز اندر نهادِ هست و بود است». (۱) کیست که داراست ولی هیچ نخواهد و وجودش، تداعی گر یک نیاز نیست؟ بودنِ هر چیز، تپش یک نیازمندی است که راهها و صورت های اجابت آن در گذر زمان با نگرش ها و گرِوش های گوناگونِ بشری، متفاوت شده است. از این رو خردورزانه است که نیازهایمان را از دریچه‌ی عمل های بایسته و زمزمه های شایسته، سازمان داده، از خزانه‌ی دارنده‌ی بخشنده، سامان دهیم؛ چه آشفته خواهی و خواستن از دست و دل تهی، نیاز انسانِ درمانده را بیشتر ساخته و خوشه‌ی سردرگمی اش را پُربارتر می سازد. از این رو، در این نوشتار به مددجویی و دادخواهی و درخواست از واسطه‌ی فیض در این عالم، اختصاص پرداخته ایم.

بنده‌ی پیر خراباتم که لطفش دائم است *** ورنه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست (۲)

مهدیا، ای سّر مکتوم، رخ بنما و تنگناهای زندگی بیمار گونه‌ی اجتماعی بشر را سامان ده و فراز و نشیب بدفرجام این ریزشگاه و راه پُرلغزش را هموار ساز و نگذار جانی به هرز بگذرانَد.

ماه کنعانی من مسند مصر آنِ تو شد ***وقت آن است که بدرود کنی زندان را (۳)

مهدیا، مرا از آنانی قرار ده که چون صدای شان می کنی، خاطرخواهانه و فروتنانه اجابت می کنند.

ز امّ القری می رسد کی به گوشم *** صدای رسایی که من می شناسم؟ (۴)

مهدیا، جفاست اگر خودخواهانه بر گشایش گِرهگاه امور خویش، بر دامن نماز، همداستان « اَمَّن یُّجیب» (۵) بخوانیم و از دعای فرج بمانیم و ظهور و پیدایش رخ مجیب را همدلانه از دل و زبان آرزو نکنیم!
«اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن العَسکَری صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَدَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلاً». (۶)
مهدیا، مبادا با دَم فرو بستن یا سخن و یا مداخله و منش و کنش ناپسند و وارونه، زندگی سختِ شخصی و اجتماعی کسی را دشوارتر سازم.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ». (۷) به خدا پناه می برم این که از گروه نادان باشم.
مهدیا، «مَتی نَنتَفعُ مِن عَذبِ مائِکَ فَقَد طالَ الصَّدی». (۸) کی از فَیَضان آب گوارای ظهور و حضور تو، سودمند می شویم؟ تشنگی به درازا کشید.
مهدیا، اگر آنچه را می گویم و می نویسم، نپسندی، همه بارِ تازه و افزونه ای بر دوش من خواهند شد.
مهدیا، مگذار عمر را تنها به سنگ و گِل و قال بگذرانیم و از حال بمانیم.

افسوس که عمرم همه در قال گذشت *** عمرم همه افسوس که بی حال گذشت (۹)

مهدیا، عمر و رونق و رمق دوران جوانی ام را به گوارایی دیدار روی نمادین و دل انگیز خویش، برکت ده.
«اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَهَ الرَّشیدَهَ وَالْغُرَّهَ الْحَمیدَهَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَهٍ مِنّى إِلَیْهِ». (۱۰) بارالها، آن چهره‌ی ارجمند و جبین درخشان و ستوده را به من بنمایان و دیده ام را به دیدارش سرمه کش.

به چه مشغول کنم دیده و دل را که مدام *** دل تو را می طلبد، دیده تو را می جوید (۱۱)

مهدیا، به جوانی ات، جوانان را دعایی، عنایتی، مرحمتی، لطفی، امدادی.

دلت روشن و وقت مجموع باد *** قدم ثابت و پایه مرفوع باد
حیاتت خوش و رفتنت بر صواب *** عبادت قبول و دعا مستجاب (۱۲)

مهدیا، رویکرد آرزومندانه، نیایش و سوز گداز و گریستنم، برای نگریستن توست.

تو که دل می بری با یک نگاهی *** به ما هم کن نگاهی گاه گاهی (۱۳)

مهدیا، دورم بدار از دیار کژ اندیشانِ دین بازانی که با رفتارهای زیانبار و وارونه‌ی خویش تو را رنجور می سازند.

ز کوی دیو و دَدانی گذشته ام به جوانی *** از این گذر تو گذر را خدا کند بپذیری (۱۴)

مهدیا، مرا از شرّ همسایه، همکار، همدم، همراه و خویش بی خرد، دور و نزدیک، در امان دار.
مهدیا، در دین داری، جو فروشِ گندم نما نباشم و آب بر سجاده نگیریم و چونان کسانی نباشم که بوی تعفّن جان و خلوت شان، شامّه‌ی دوستان و فرشتگان خدای منّان را می آزارد.

این نجاسات بویش آید بیست گام *** وان نجاست بویش از ری تا به شام
بلک بویش آسمان ها بر رود *** بر دماغ حور و رضوان بر شود (۱۵)

مهدیا، دل و جانش به نفرین تو گرفتار باد، آن که دل بستگی و شور و نشاط زندگی کسی را تباه و سیر سو به سامان آن را با تهمت و رفتارش و با همداستان نمودن برخی افراد نادان، رو به ریزش گاه، لغزانده در ورطه‌ی اسف باری منحرف سازد.

سیه اندرون باشد و سنگدل *** که خواهد که موری شود تنگدل (۱۶)

مهدیا، پناهم ده از دوست ناباب، کژ اندیش و هرزه، و از خواهش ها و آرزوهای آلوده‌ی نفسانی که بینایی دیده‎‌ی جانم را از من می ستانند و طراوت و شادابی ام را می ربایند و ملول، خسته، تنها و بدفرجام، رهایم می سازند.
مهدیا، به تو پناه می برم از همدم خیانت پیشه با نشانه هایی از افول، انحطاط و گرایش به چاله های کفر و ناباوری.
مهدیا، تو را می خوانم تا بر من رحمت آوری و قلب آتشینم را آرام بخشی و زبانه ها و شراره های آتش درونم را فرو نشانی.

هادی به خود گرید که تا آرام گیرد *** آن دم که تنها می شود الله داند. (۱۷)

مهدیا، به مهدیا گفتن خوشم، به جواب، خوشتَرَکَم بدار.

من چه شایسته‌ی آنم که تو را خوانم و دانم *** مگرم هم تو ببخشی که سزاوار تو باشم (۱۸)

مهدیا، چرا از تو نخواهم که تار و پودم نیاز است و تو به خواسته هایم دانایی و داراترینی؟
مهدیا، خوش دارم وجودم همواره، همبسته و هموند نگاه رمز آلود تو باشد و از نسیم نفحات انس و شمیم مشک ختن تو بهره مند گردد.
مهدیا، خوش دارم در قلمرو هاله‌ی قدسی تو از قدس و نُزهت معنوی برخوردار شوم.
مهدیا، خوش دارم مرا از ناچشیدگان مِهر خویش دور ساخته، در جرگه‎‌ی مهر ورزان دیرینه‌ی خود راه دهی.
«اَللّهُمَّ وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ». (۱۹) خدایا، مرا به راه او روانه ساز.
مهدیا، خوش دارم برهه‌ی جوانی ام را به عطش و اشتیاق و دلدادگی خویش تعالی بخشی و این روزگاران را برایم دلپذیر سازی.
سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای.
منم من، میهمان هر شبت، لولی وَشِ مغموم
….
نه از رومم، نه از زنگم، همان بی رنگ بی رنگم
بیا بگشای در، بگشای دل تنگم. (۲۰)
مهدیا، خوش دارم خستگی پیچ در پیچ تحمّل را از روح و دلم بزدایی، نیرویم دهی و از مرز گله شکایت، کنارم داری.
مهدیا، خوش دارم تو را در، گاهِ عزم و اراده بر کارم حاضر و ناظر دانسته، به برکت حضور و نگاه تو، تصمیماتم را مبارک گردانم.
مهدیا، خوش دارم چونان گذشته از حقد و حسد سرخوردگان و ساده اندیشان کژ رفتار، پناهم داده، بی اعتنا از آنان و راه و دیارشان، عبورم دهی.

دلا ز طعن حسودان مرنج و واثق باش *** که بد به خاطر امیدوار ما نرسد (۲۱)

«وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ». (۲۲) بار خدایا، او را پناهگاه بندگان ستم دیده‌ی خویش و یار کسی که جز تو یاوری ندارد قرار ده.
مهدیا، خوش دارم گاه، تنها باشم و بدور از اندیشه ها، رفتارها، کنش ها، منش ها و بینش های کثرت آلود و تلخه و تفاله و کاه، پیشانی ام را با خاک، آشنا سازم، دریچه‌ی اشکم را به روی آبادانی بگشایم و خرم و سبز، خود را به سراپرده‌ی وحدت کشانده، از تلألوی دلاویز آن، سینه ام را گشاده گردانم و بی ادّعا در جوار تو جای گیرم.

خرّرم آن روز کزین مرحله بر بندم بار *** وز سر کوی تو پرسند رفیقان خبرم (۲۳)

مهدیا، خوش دارم رفتار و گفتار و نوشتارم، یادآور تو باشند.

هر که نه گویای تو، خاموش به *** هر چه نه یاد تو، فراموش به (۲۴)

مهدیا، خوش دارم سست اندیش، زشت گفتار و کژ رفتار نباشم.
مهدیا، خوش دارم گوش هایم از سفره‌ی حرف های هر کسی، لقمه برندارد و جانم به غذای آلوده و ناپاک عادت نکند.
مهدیا، خوش دارم، تربیتم را تو بر عهده گیری، که من همواره به مربی کامل و تربیت انسانی و دینی، سخت نیازمندم.

ساروان بار من افتاد، خدا را مددی *** که امید کرمم همره این محمل کرد (۲۵)

مهدیا، خوش دارم به هر که می رسم بر تو اشارتش کنم، کو آن که از تو بشارتم دهد؟”تا یار که را خواهد و میلش به که باشد.”
مهدیا، خوش دارم، برات آزادی ام از مرگ در حادثه و بستر را شهادت در راه خداوند قرار دهی که دوستانم از دستان مبارک تو، از هدیه را ستاندند. و مرا آرزوست که: « اَللّهُمَّ اجْعَلْنى…..مِنَ الْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ». (۲۶) بار خدایا، مرا در پیش گاه و رکاب آن حضرت، از شهدا قرار ده.

کی نوبت ما می شود الله داند *** کی این قفس وا می شود الله داند (۲۷)

مهدیا، چرا در برابر این همه چاله های کفر و ناباوری، تباهی، شِکَن های مخاطره آمیز و رکودهای اسف بار، با روحی آسیب پذیر و کالبدی به راه مانده تو را نجویم و از تو پناه نخواهم؟
مهدیا، یاری ام ده تا با کسب روزی حلال، راه تربیت فرزندانم را نزدیک و هموار سازم و این یک بار به دنیا آمدن شان را با لقمه‎‌ی حرام، تباه نسازم. « فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَى طَعَامِهِ‌». (۲۸) انسان باید به خوارک خویش نگاه [دقیق] کند.
مهدیا، یاری ام ده تا از حسادت و چنگ اندازی به آبروی دیگران برحذر باشم و زندگی ام بر امور ناروا، پایدار نگردد.
مهدیا، یاری ام ده تا بی وفا و هر کاره نباشم و با ناکسان به هر راهی و جایی، پا نگذارم.
مهدیا، یارم ام رسان تا هوشم چموشی نکند و من از صداقتم با دیگران، زیان نبینم.
مهدیا، یارم ام ده تا ذهن و زبان و روانم به سطحی نگری، خرافات و افسانه های تباه کننده، خو نگیرد و من دیده‎‌ی جانم را کم سو و بی فروغ نگردانم.
مهدیا، یاری ام ده تا دل همه دل، درگروه «الله» نِهَم و از عبادت و بندگی آن عزیز، نگریزم.

تا که از جانب معشوقه نباشد کششی *** کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد (۲۹)

مهدیا، یاری ام ده تا تو را رها نسازم که این هیچ به مصلحت و سود باورمندان تو نیست؛ هر چند تو را گزندی نرسد.

مرا سرگشته و دل ریش بنما *** مرا حیران کوی خویش بنما (۳۰)

«اَللّهُمَّ وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ». (۳۱) بار خدایا، مرا به راه او روانه ساز.
مهدیا، یاری‌ام ده تا زندگی ام بر اندیشه و خرد و قناعت، استوار باشد نه بر چگونه زیستن هر کسی.
مهدیا، یاری ام ده تا تو را همراه شوم، از تو یاد کنم و هدم طیف وارونه کارِ بی مقدار نباشم.

همّتم بدرقه‌ی راه کن ای «طایر قدس» *** که دراز است ره مقصد و من نوسفرم (۳۲)

مهدیا، من از خدای متعال در تحمّل رخدادهای تلخ و ناگواری های پیش آمده، بیداری، بینایی و تعالی دل و جان و روشنی ناب را آرزو دارم.

جور و جفا بسیار دیدم بعد از این صبر *** کی نوبت ما می شود الله داند (۳۳)

مهدیا، پیشتر و بیشتر از زیارت، رضایتت را آرزو دارم که بی زیارت می توانم سربلند و دل آرام بگذرانم، ولی بی رضایت تو، روزگاری هر چند هزاران بار به زیارت کعبه و عتبات عالیات حضور یافته باشم، سرافکنده و بدفرجام خواهم بود.
مهدیا، یاری ام ده تا در حق گرایی و طواف حق، به سنگ و گِل، دل نبندم، خود را فریب نداده و بی راهه نپویم.

کعبه یک سنگ نشانی است که ره گم نشود *** حاجی احرام دگر بند ببین یار کجاست (۳۴)

مهدیا، کعبه بودن تو و حضورت در میانه‌ی مسافران حجاز (۳۵) و گزینش آنان، باور من است. لبیّک و طواف مرا روا گردان و از من، روی مگردان، «حج دیده ام در حاجیان غربال دستان.» (۳۶)
مهدیا، چه سان تو را کعبه ندانم که من برای گام نهادن به سوی تو، می بایست از جامه‌ی نافرمانی و سرپیچی درآیم، لباس احرام پاکی و فرمانبری به تن کرده، یک دله، همه جا به حق لبیک گویم و هماره به دور تو طواف کنم. وجود تو، حقیقت بیت الله الحرام و حجت موجّه ماست.
قالَت فاطِمَهُِ (سلام الله علیها): «…مَثَلُ الأمِامِ مَثَلُ الکَعبَهِ اِذ تُوتی وَلا تأتی». (۳۷) بانو فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) فرماید:… امام، مانند کعبه است؛ مردم باید به سوی او بیایند نه او به سوی مردم.
مهدیا، حج عارفانم آرزوست.

حج جام لبریز از مَی ناب یگانه *** انباشته از رازهای بی کرانه
عید قَدَح نوشانِ بی نام و نشانه *** یا ربّ مرا هم جرعه ای از آن بنوشان (۳۸)

مهدیا، من در رونق و رمق عهد جوانی ام برای دست یافتن به توفیق توبه‌ی حقیقی و بازگشتِ بی برگشت، به یاری نگاه و حال و بال تو و مژده‌ی وصال ماندگار تو، سخت نیازمندم.

آلوده ای تو حافظ، فیضی ز شاه در خواه *** کان عنصر سماحت بهر طهارت آمد (۳۹)

مهدیا، یاری ام ده تا با بهره گیری از آموزه های زندگی و سخنان پدرانت به کار و کارایی و دارایی و زندگی دوست، آشنا و بیگانه، چشم آز و طمع نداشته، هیچ گاه ناجوانمردانه در پی حسادت و خیانت به آنان نباشم.
مهدیا، مردان و پسران ما را در نگهبانی از غیرت و ناموس و پارسایی، و زنان و دختران ما را در نگهداری از حیا و عفّت و نجابت، مدد فرما؛ تا زندگی خویش را بر حذر از وسوسه ها و وادارهای بد اندیشانِ دور و نزدیک، در خانواده های نجیب و جامعه ای پاک، بدور از اختلاط و شکسته شدن و فروپاشی حریم میان زنان و مردان، خوش گوهر و پاکدامنانه بگذرانند.
مهدیا، یاری ام ده تا از آموزه های دین و آیینم دور نمانم و حرمت آبروی مؤمن در نظرم فرو تر از ارزش و ارجمندی کعبه نباشد. (۴۰)
مهدیا، به «رَبَّ فَلَق» (۴۱) آبرویم را از نا اهلان واژگون دل و حسودان بدخواه و شرور، ایمن داشته در حریم امن خویش جایم ده.

دوران بقا چو باد صحرا بگذشت *** تلخی و خوشی و زشت و زیبا بگذشت
پنداشت ستمگر که جفا بر ما کرد *** در گردن او بماند و بر ما بگذشت (۴۲)

مهدیا، دوستان مؤمن، حق شناس، نو اندیش، شاداب، خلاّق، پُرکار، دیگر گرا، همدل و وفادارم را به تو می سپارم.
«آه آه شَوقاً اِلی رُؤیَتهِم». (۴۳) آه آه که چه قدر آرزوی دیدن آن ها را دارم.
phoca_thumb_l_003
یاد بعضی نفرات.
روشنم می دارد،
قوتّم می بخشد،
راه می اندازد.
نام بعضی نفرات.
رزق روحم شده است،
وقت هر دل تنگی،
سوی شان دارم دست. (۴۴)

مهدیا، از همدم و همراه نادان، تنبل، دورو، حسود، حق ناشناس، منفعت پرست، خیانت پیشه و دَغَل باز، بیزاری جسته به تو پناه می آورم.
مهدیا، از قادر متعال می طلبم که به آه و خون ستمدیدگان جهان، حرمت کهن سالان و پاکی و سحرخیزی جوانان سعادتمندِ این مرز و بوم، ظهور تو، نزدیکتر و سرافکندگی و درهم شکستگی صهیونیزم و همدستانِ همداستان او، این وارونه کارانِ واژگون ساز حقوق بشر و مایه‌ی ننگ تاریخ گیتی، زودتر از انتظار برای همه مقدّر گردد.

در آن نوبت که بندد دست نیلوفر،
به پای سر و کوهی دام،
من از یادت نمی کاهم،
تو را من چشم در راهم،
شباهنگام. (۴۵)

مهدیا، بر این باورم وقتی خود را بر گام های تو بیفکنم، پاهای عیسی مسیح (عجل الله تعالی و فرجه و الشریف) را نیز خواهم دید.
مهدیا، خواهش و آرزوی فرج عیسی مسیح (عجل الله تعالی و فرجه و الشریف) را در دعای فرجت باور دارم و برای مسیحیان آرزومندم.
مهدیا، به باور شیعی ما، حضرت عیسی مسیح (عجل الله تعالی و الفرجه الشریف) در جوار تو و مسیحیان باورمند بویژه جوانان شایسته‌ی شان در کنار مسلمانان وارسته، هم قَسم، تو را در برپایی دنیایی پیراسته از ستم و ستمگران، یاری خواهند رساند.
«إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَ لَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ». (۴۶) همانا وعده گاه آنان صبح است، آیا صبح نزدیک نیست؟
مهدیا، کاش تو بودی و شهر بشر این نبود.
مهدیا، بیا که صهیونیزمِ پیامبرکُشِ سزاوار آوارگی، در نبود تو جرئت یافته از فلسطین، جهان را در کام خود فرو می برد و به بشریت و ادیان آسمانی و تعالی خواه جهانی بویژه مسیحیت و اسلام و جامعه‌ی اسلامی، پوزخند می زند.
«وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَکُونَ فِتْنَهٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ». (۴۷) با کافران بجنگید تا فتنه ای بر زمین باقی نماند و تمام دین از آنِ خدا باشد.
مهدیا، سیلی هایی را که استعمار غرب و صهیونیزم از اسلام و ایران و عمل به قرآن خورده و می خورد نشانه های هوشیاری مسلمانان و نمودهای ظهور تو می دانم.
مهدیا، پیروانت را یاری ده که در آزمونِ برهه‌ی معاصر بر باور آموزه‌ی نجات بخشی تو استوارند و در بحبوحه‌ی پایمال شدن حرمت ها و ارزش ها و آماج شدن طیف گسترده ای از جامعه‌ی انسانی، همه را به کردار شایسته و ساحت و سایه‌ی حضور تو و به میهمانی پُر نعمتِ عدالت، آسایش، آسودگی و رفاهِ فراگیر تو فرا می خوانند.
مهدیا، کاش مسلمانان با تکیه بر آموزه های نبوی، جهان را میهمان ظهور تو می کردند.
مهدیا، کاش در قلمرو دیگر، گِرد همنوعانم از روزنه‌ی گونه‌ی نگاه دیگری با تو بگویم.
مهدیا، کاش ظهورت را برای تو می خواستم نه برای خودم، و خواست هایم باری بر دوش آمدنت نمی شد و نوبت زیستنِ آسوده را از تو نمی ستاند.
مهدیا، یاری ام ده تا به خاطر دست یافتن به پول، مقام، هوس تازه، رضایت دیگران، زندگی بهتر و یا رسیدن به درآمد بیشتر و پیشتر بودن از دیگران، یکدم دامان جان و شالوده‌ی زندگی ام را به خیانت همکار، همدم، دوست و یا بیگانه ای آلوده و بنیاد نسازم و سرشتم را گسسته از راستی ها و درستی ها به نوع دیگر، فرومایه نپرورم.
قالَ عَلِیُّ (علیه السلام): «قَالَ (علیه السلام) أَکْثَرُ مَصَارِعِ الْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطَامِعِ». (۴۸) بیشتر زمین خوردن های خردمندان از برق طمع هاست.

چنان زی ام که اگر خاک ره شوم کس را *** غبار خاطری از رهگذار ما نرسد (۴۹)

مهدیا، به اذن خداوند از بدی و فرمانبری و دام کفر و ناباوری نفس امّاره ام و نیز از آسیب و فساد جان های مبتلا، پناهم ده و راه را بر شیطان شعبده باز، سخت و ناهموار ساز.

به احسان تو من امیدوارم *** به خشنودی تو من عید دارم (۵۰)

مهدیا، حال که من به فضل خدای متعال انسان آفریده شدم، پس یاری ام ده تا زندگی ام را با شناخت از راههای تو بر توی انسانی، انسان گونه بگذرانم، از خودخواهی خویش رها شوم و با بینش به پیش، گام نهم، از نمایه های ظاهری، بگذرم و به نمونه های برتر در نهان خانه‌ی دل دست یافته به شرف حضور در راههای تو در توی آسمانی نائل آیم و با روشنی ناب درآمیزم.

گرچه بُوَد نَفس مجرّد همه جا، جای او *** لیک در آن، یاری بال تو مرا آرزوست (۵۱)

مهدیا، یارم ام ده تا مهلتم را به غفلت و مست از نعمت و رفاه نگذرانم و بسان هوس بازانِ مصیبت زده‌ی خداگریز نباشم.
مهدیا، دعایم این است که خِرَدورزی، ژرف اندیشی و عملِ سنجیده و متعبّدانه به آموزه های دینی، در میان مردم، امتیاز و هوش و زیرکیِ حقیقی بر شمرده شود، خاستگاه دین، فراموش نشود و درنگ از دین متعالی، فرهنگِ سطحی و یک سویه نگری و اسطوره سازی و گرایه های دین سازی از پیش خود، پویه های ذهنی مردم را کُند نسازد و در مواجهه‌ی اجتماعی، آیین آسمانی، پوستینی وارونه با وصله های ناجور و گزاف ننماید و روند شناخت فراسویی و حرکت پیشتازانه و نوید بخش آن از راه، منحرف نگردد و خدا گرایی همه، معنای حقیقی بیابد. این دعایم به آمین تو نیازمند است.

می کند حافظ دعایی بشنو آمینی بگو *** روزی ما باد لعل شکر افشان شما (۵۲)

قالَ عَلِیُّ (علیه السلام): « اَلّطاعَهُ هِمَّهُ الأَکیاسِ، (۵۳) اَلمَعصِیَه هِمَّهُ الأَرجاسِ». (۵۴) همّت زیرکان، اطاعت خداوند و همِت افراد پلید، معصیت اوست.

زیرکان را در اطاعت از خدا باید شناخت *** نی هر آن کس را که آید مهملاتی از دهان (۵۵)

مهدیا، دین گرایی و دین داری جوانان ما را به یُمن ظهور و حضور خویش، ژرف تر و پَرورده تر گردان.
مهدیا، نگاهی و دعایی که پَرورده و در نظر تو دارا شوم.

ای صاحب کرامت شکرانه‌ی سلامت *** روزی تفقّدی کن درویش بینوا را (۵۶)

مهدیا، همه‌ی امیدم به فرا رسیدن توست، مبادا بینش و منش و زیستنم به گونه ای باشد که پس از آمدنت به مِهر تو دست نیابم و ناامید و دژم، تنها بمانم.
مهدیا، تو را ذکر خداوند می دانم. از این رو با تو به سخن می نشینم تا آرامش از دست رفته ام را باز ستانم و نگذارم کسی آن را به یغما برد.
مهدیا، مرا بر سفره‌ی گسترده و پُر نعمت دانش و شناخت و نواندیشی خویش میهمان و در کوشش و کردار شایسته و آمیخته به معرفت، پیشتر گردان. «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ‌، أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ‌» (۵۷)پیش گامانی که پیشی گیرند، به حقیقت مقرّب درگاه خدایند.
مهدیا، مرا در طهارت و هم در خیال و پویه های ذهنی ام، یاری ده. “فکر ما در کار ما آزار ماست.” (۵۸)
مهدیا، ترس و هراسم از این است که شادابی روح و روانم را در شور جوانی با تمایلات آلوده، همسو ساخته آن را سوزانده، بمیرانم و جسمم نیز مثال تابوت آن را در خود جای داده، سال ها، روز و شب، سرگردان در هر کجا، آن را تشییع کند و چون زمان و سهم پیری ام فرا رسد بخواهم از زرع و زارع و مزرعه‌ی سوخته بهره برم یا از دهلیز دهشتناک و حفره ای که خود با کلنگ گناه حفر کرده ام، بدون ابزار و یار و یاور و پیشینه‌ی استواری به راحتی درآمده نجات یابم. «خود کرده را تدبیر نیست». (۵۹)

به وقت کار باید کرد تدبیر *** چه تدبیری چو وقت کار شد دیر (۶۰)

مهدیا، به صافی و زلالی و پاکی برهه‌ی جوانی ات، مراقبت های جوانی ام را دریاب.

نازک آرای تن ساق گلی
که به جانش کِشتم،
و به جان دادمش آب.
ای دریغا به برم می شکند. (۶۱)

مهدیا، توان و کوشش و طهارت دوره‌ی جوانی ام را به امان و کشش و طهارت تو می سپارم.

تا که از جانب معشوقه نباشد کششی *** کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد (۶۲)

مهدیا، از میِ شیطان، رهای ام ده، و از شراب طهور رحمانی ام، جرعه ای بنوشان.

تو در داد و دِهِش با نام ساقی *** مرا پایان میل و اشتیاقی (۶۳)

مهدیا، هزاران سپاس، او را از قَدَحی که داده ای.

روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد *** زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما (۶۴)

مهدیا، آنم دادی، اینم ده، عنایتی که آن چه خواهم بشود.

ساقی اگرم می ندی می میرم *** ور ساغر می ز کف نهی می میرم
پیمانه‎‌ی هر که پُر شود می میرد *** پیمانه‎‌ی من چو شد تهی می میرم (۶۵)
دانی که به روی یار شرمنده شوم *** اشکی به زخم به لب همه خنده شوم
من بود نبوده ام ز مَی بود شدم *** گر باز رسانی از سبو بنده شوم. (۶۶)

مهدیا، مبادا در شرایط شک و بُهت و گریز سیاست از راستی ها و درستی ها، آلوده شوم و دانسته یا ندانسته، خواسته و یا ناخواسته، ابزار دست سیاست بازان ناپاک گردم.

در کف هر کس اگر شمعی بُدی *** اختلاف از گفت شان بیرون شدی (۶۷)

مهدیا، نسل جوان ما با عنایت و دستگیری تو، هر جایی نرود و به هر اندیشه و باور و کاری دست نبرد و هر کسی الگوی او نشود، تا با عمل شایسته اش به سراپرده‌ی مِهر تو راه یابد و از جام جلوه های قدسی تو بنوشد و به ابتهاج آید و واله و شیدای تو، انسان کامل گردد.

می کند حافظ دعایی بشنو آمینی بگو *** روزی ما باد لعل شکر افشان شما (۶۸)

مهدیا، مگذار کسی در گذران زندگی ام مرا با سخن و زمزمه ای یا طرح رفتار و دعوتی، در مرداب و منجلاب شهوت فرو برده از تو جدا سازد.

چو با دنیا همیشه در تماسم *** پناهم ده از آن چه می هراسم (۶۹)

مهدیا، یاری ام ده تا انتظار را به انتظار تو رسانم؛ چه تو نیز گشایشی فراخ را چشم به راهی.
«بهترین چیز، رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق، تَر است». (۷۰)
مهدیا، عطش دیده ها را سیراب و چشمان کم سوی انتظار را به دیدار خویش، روشنی و فایده بخش.

دیده را فایده آن است که دلبر بیند *** ور نبیند چه بُود فایده بینایی را (۷۱)

مهدیا، یاری ام ده تا پیش از لحظه های اقدام به کاری فردی یا اجتماعی، چونان شما، از آثار عمل خویش آگاه شوم و هیچ گاه نسنجیده و خودبینانه و آخرت بازانه برای هیچ کاری، حتی به درم و قلم و قدمی همّت نکنم.
«اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى‏ مَماتَ محمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ». (۷۲)
بارالها، زندگی ام را مانند زیستن محمد و آل محمّد و مردنم را مثال مرگ آنان قرار ده.
مهدیا، مبادا زیستن چند روزه ام به گونه ای باشد که هیچ گاه نوبت به بندگی خدای متعال نرسد.
مهدیا، مبادا پسندِ این و آن به کامم شیرین آید و من از پسند تو باز مانم یا آن را رها ساخته نپسندم.
مهدیا، مثال آنانی نباشم که خود باور نیستند و از بی حالی و تنبلی و مرده وَشی با پندارهای سست و میان تُهی، هیچ تلاش و جوشش و ابتکاری ندارند و همواره باری بر دوش اطرافیان خود هستند و بر آنند که خواهش های خویش را از طریق آنان به انجام رسانند.
مهدیا، بی نگاه و دعا و بشارت نَفَس تو بیشتر از پیش در مَغاکِ (۷۳) گردون فرو می مانم، آسمان، سجده‌ی خویش بر آدم را از یاد می برد و خوی بخیلانه پیش می گیرد و با حقایق بی کرانش توانی به بالهای ناتوانم نمی بخشد، نه اوجی و نه عروجی؛ زمین نیز در این تنهایی به خویشی من با خاک نمی نگرد و با اشتها به انتظار روز دیگرم می گردد و سنگینی‌ام را تنها به آبروی تو بر گُرده اش تحمل می کند.
«یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ». (۷۴) ای آبرومندِ نزد خدا، از ما در پیشگاه حضرتش، شفاعت کن.
مهدیا، دلِ شکسته ام را به تو می‌سپارم، دلدارم تو باش.

بکن معامله وین دل شکسته بخر *** که با شکستگی ارزد به صد هزار دُرست (۷۵)

مهدیا، نااهلِ بی مقدار را بر ما نگمار و امور زندگی مان را به دست نااهلان نسپار.
مهدیا، بر گناهانم گواه بودی، بر شرمساری ام گواهی ده.
«إِنَّ بَیْنِی وَ بَیْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ذُنُوبا لایَأْتِی عَلَیْهَا إِلا رِضَاکُمْ». (۷۶)
میان من و خدای «عزّ وجل» گناهانی است که جز به خشنودی شما از من، برطرف نمی گردد.
بارالها،

این نه آن که جان است که تو آیینه اش دادی به من *** من نه در قرآنی ام کآیینه اش دادی به من
هر غروب جمعه دلتنگ از نگاهی گویدم *** این چه تصویر است که در آدینه اش دادی به من (۷۷)

هرگز نگویمت که بیا دست من بگیر *** گویم گرفته‌ای ز عنایت رها مکن (۷۸)

«وَ لاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلاَّ خَسَاراً».« (۷۹) ستم پیشگان را چیزی جز زیان نخواهد افزود.
مهدیا، در وفای به عهد پایدارم دار؛ چه دریافتم هر بی وفایی از مرز باور، گریزان است و از راه عهد شکنی با خدای تعالی می آید و در ریزشگاه حیا، منزل دارد و بسان سوهان، روح و روانِ بر سر پیمان را می ساید و او را زودتر از انتظار، فرسوده ساخته و درهم می شکند.
مهدیا، یاری ام رسان تا حقوق مردم را محترم بشمارم و در به جای آوردن آنچه بر عهده و ذمّه‌ی من است همّت گمارم و در صورت قصور و تقصیرم، جبران کرده از آنان رضایت بطلبم نه آن که بدون اعتنا و بی تفاوت، بگذرانم یا چونان دین بازانِ کژاندیش، بی راهه بپیمایم و در منجلاب خود ساخته بخواهم حقوق پایمال شده و یا دل و شیشه ای را که شکسته ام به پسند و سود خود، با نماز و طواف و صدقه و روضه‌ی بدون پشتوانه و سفره و خیرات مرموزانه، مرمّت سازم.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ‌ ». (۸۰) به خدا پناه می برم این که از گروه نادان باشم.
مهدیا، قلبم را از اندیشه‌ی بد، تقلّب و پس روَی و تیره بختی، باز دار.
مهدیا، بر خوشه‌ی عرفان و باورم بیفزا، که بنده را هماره، چاره ای جز خداوند و چاره سازی جز او نیست.

اَزِمَّهُ الاُمُورِ طُرَّا بَیَدِه ***وَالکُلُّ مُستَمِدَّهٌ مِن مَدَدِه (۸۱)

زمام همه‌ی امور به دست او است و همگی از مدد او استمداد می جویند.
مهدیا، دیده‌ی ما، به دیده ور شدن، بسته به دیدن تو و منتظر نگاه توست.
«مَتی تَرانا و نَراکَ». (۸۲) کی بر ما می نگری و چه وقت به برکت نگاه تو، ما بینا می شویم؟

شود جهانی به کامم اگر کنی تو نگاهم *** امید من که اگر را خدا کند بپذیری (۸۳)

مهدیا، نگاهی به پدرم، گوشه‌ی چشمی به مادرم.
مهدیا، در زمین، آسمانی ام گردان و در برهه‌ی خاکی ام به پهنه‌ی افلاکم ببر و از پرَسه در ناسوت رهانیده به بام ملکوتم سُکنی ده، چه احساسم دمادم زمزمه دارد که:

مرغ باغ ملکوتم نی‌ام از عالم خاک *** چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم (۸۴)

مهدیا، دل و جانم آیینه دار مِهرِ تابناک و ماندگار تو باد، و گرنه مهر دیگران، سوسوزنان و جوراجور، گاه هست و گاه نیست.

بنده‌ی پیر خراباتم که لطفش دائم است *** ورنه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست (۸۵)

مهدیا، در پس هر نمازم قرائت سه بار سوره‌ی توحید را به تو هدیه می کنم؛ آرزومندم که از سر نوازش و دهش، جان قرآنی به من ارزانی داری. ای آقای من، از من بپذیر.
مهدیا، با نگاه نزهت آمیز خویش، باورم را به آخرتِ بی کران افزون فرما و آن را در ذهن و زیان و کردارم پدیدار گردان؛ چه با اعتقاد و آهنگم به دنیای تنها، همه‌ی رفاه و خوشی های فرا رسیدن از سوی خدای متعال برایم، تسویه حساب رفتار پسندیده ای خواهد بود که گاه در زندگی ام از من بروز می یافت.
«مَنْ کَانَ یُرِیدُ حَرْثَ الْآخِرَهِ نَزِدْ لَهُ فِی حَرْثِهِ وَ مَنْ کَانَ یُرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَ مَا لَهُ فِی الْآخِرَهِ مِنْ نَصِیبٍ‌». (۸۶) هر کس محصول آخرت را بخواهد ما بر آنچه کاشته، خواهیم افزود و هر کس تنها محصول دنیا را بخواهد از همان دنیا به او می دهیم، ولی در آخرت بهره ای نخواهد داشت.
مهدیا، با مِهر و معرفت و دانش و بینش ژرفناک خویش از مهلکه و حصر نادانی ام رهایی ده؛ چه از آسمانم به ناشناخته ها می رسم، از زمینم به نادانی منتهی است، از خویشتنم نیز بی خبرم، معرفتم به خدای عزیز هم هزاران وصله دارد و از هر جهت، «ندانستن» مرا فرا گرفته است.

دیده‌ای بخشای تا بینا شوم *** دانشم آموز تا دانا شوم (۸۷)

مهدیا، فرزندانم را در عهد فتنه و آزمون و انتظار به پناه و نگاه ویژه تو می سپارم.
مهدیا، مبادا ندانسته و بی تجربه با خیالاتم و یا با قصد آلوده و دروغ های سیاه، کسی را مشورت دهم و او را با نام محبّت و یا به اسم دل سوزی در ورطه‌ای رهنمون شوم.
مهدیا، مبادا کسی از دست و زبانم در امان نباشد و من بی اعتنا به حضور خداوند و روز واپسین، دانسته و هدفدار با حرف‌ها و رفتارهایم، دزدکی در حیاط و نشاط زندگی او نهال زقّوم بنشانم، پر و بالش دهم و گستاخانه میوه‌ی تلخ مزّه‌ی آن را قسمت کام او بدانم، بر آبرویش در آویزم و سبوعانه آن را از هم بِدَرَم، دلش را خسته و شکسته سازم و این را پیش آمدی بخوانم، آن گاه، بی تفاوت بخندم و بگذرانم و یا برای گریز از تاوان گفته ها و رفتارهایم تنها با نماز و زیارت و طوافِ زینت یافته از شیطان، وجدان فرو مرده ام را مجاب سازم، خود را فریب داده آرزو کنم آثار رفتارم در اجتماع، فراموش گردد و قلبی را که بی شرمانه شکسته ام بدون برملا شدن حقیقت، خود به خود سامان یابد، سپس دراین گیراگیر، خود را آمرزیده، نیک فرجام به تو نزدیک و در سایه‌ی رضایت تو بپندارم.
«یَحْلِفُونَ لَکُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لاَ یَرْضَى عَنِ الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ». (۸۸) برایتان سوگند یاد می کنند تا از آنان راضی شوید اگر شما از آنها راضی شوید، خداوند از گروه فاسق راضی نخواهد شد.
«یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَکُمْ لِیُرْضُوکُمْ وَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ یُرْضُوهُ إِنْ کَانُوا مُؤْمِنِینَ‌». (۸۹) آنها برای شما سوگند یاد می کنند، تا شما را راضی سازند، در حالی که شایسته تر این است که خدا و رسولش را راضی کنند، اگر ایمان دارند.
عزیزا، یاری ام رسان که اگر چنین باشم از نگاه نافذ و عتاب آلود تو، به هیچ کجا پناه نتوانم برد و هر چه را در پیشگاه الهی به نام زیرکی، سرشته و در پیش نهاده ام، تهی خواهم یافت.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ‌». (۹۰) به خدا پناه می برم این که از گروه نادان باشم.
مهدیا، مبادا، تنها به خاطر گمانم در باره‌ی کسی، او را بی آبرو ساخته آزارش دهم.
مهدیا، چون آنانی نباشم که از رویارویی با حقیقت و پاس داشتِ آن، گریزانند و وجدان خود را در مهلکه‌ شهوت، شکم و منفعت طلبی، خفته و خفه ساخته و در خودخواهی فرو مرده اند.
مهدیا، بیا و با حضور و سخنان خوش الحان، ملکوتی، پُرجاذبه و دل نشین خویش، خودباوری، خودآگاهی و کمال خواهی جوانان شیعه را افزون فرما و آنان را از سرخوردگی، دل زدگی، پندارهای سست، گرایش های پوچ، نیست انگاری، درماندگی، آسیب پذیری و سقوط ایمن بدار.
«بِکُمْ أَخْرَجَنَا اللَّهُ مِنَ الذُّلِّ وَ فَرَّجَ عَنَّا غَمَرَاتِ الْکُرُوبِ وَ أَنْقَذَنَا مِنْ شَفَا جُرُفِ الْهَلَکَاتِ وَ مِنَ النَّارِ». (۹۱) خداوند به وسیله‌ی شما ما را از خواری بیرون ساخته، موج های گرفتاری را از ما برطرف می سازد و از پرتگاه‌های هلاکت، نجات می بخشد.
مهدیا، بیا که شاد بودن مردم در غیبت و غفلت از تو بیهوده و ملال آور است و با یاد وجود و لطف تو، غمین و افسرده بودن، بیهوده تر و تلخ تر.

والله که شهر بی تو مرا حبس می شود *** آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست (۹۲)

مهدیا، بیا که زمان حاضر را بدون تو و با این همه بیچارگی و عجز و نیاز، عصر توسعه‌ی ارتباطات و انفجار اطلاعات نامیدند؛ ندانم آن گاه که با ظهور و حضور تو دروازه‌ی دانش به روی بشر باز می گردد و رازی سر به مُهر و حقی ناشناس و حق ناشناسی ایمن نیست و خاطری پریشان نمی ماند و انسان با تمام نیازمندی هایش سامان می پذیرد، این خماران یک شبه، آن عصر فیض دمادم و شُرب مدام و دولت موعود و تأثیر آن را چه نام خواهند نهاد؟
مهدیا، بیا و از رخساره‌ی دین، غبار کهنگی، افول، واژیگونگی و تحریفات و خرافات و افسانه های در هم تنیده و غلّو آمیز را پاک گردان و آن را از انزوا، پژمردگی، محدودیت های جوراجور، رکود و بی رمقی و بی رونقی و عقب ماندگی و ناخوشایندی و تهمت های ناروا نجات بخش.
«أَیْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِیدِ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ أَیْنَ الْمُتَخَیَّرُ لِإِعَادَهِ الْمِلَّهِ وَ الشَّرِیعَهِ أَیْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیَاءِ الْکِتَابِ وَ حُدُودِه؟ اَینَ مُحیی مَعالِمِ الدّینِ وَ اَهلِهِ؟» (۹۳) کجاست آن که برای تازه گردانیدن فرائض و سنت های دین اسلام، ذخیره شده است؟ کجاست آن که برای بازگرداندن کیش و آیین اسلام، برگزیده شده است؟ کجاست آن که برای زنده نمودن قرآن و حدود آن، آرزو شده است؟ کجاست آن که نشانه های دین اسلام و مسلمانان را زنده می سازد؟
مهدیا، بیا و جامعه‌ی اسلامی را از آفت های بیرونی یعنی کفر و نابودی و از آفت های درونی یعنی دورویی، نفاق و سطحی نگری که زاییده‌ی انحراف از آموزه های فرهنگ اسلامی و خطرناک‌ترین و هولناک‌ترین آفت درونی است، نجات بخش. و مردم را از بند اسارت آثار شوم آن یعنی بدفهمی، ساده اندیشی، درک ضعیف و تحلیل نادرست از حقایق دینی و اجتماعی، و ارتزاق از سفره‌ی اهل نفاق، کج فهمی، انحصار طلبی، واپس گرایی، مقدس مآبی، فراموش کاری، خرافه‌پردازی، پای بندی به تعصب‌های باطل و افراط و تفریط در امور فردی و اجتماعی، آزاد گردان.
«وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ‌». (۹۴) در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشته ایم: بندگان شایسته ام (حکومت) زمین را به ارث خواهند برد.
«إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یُورِثُهَا مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ الْعَاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ» (۹۵) زمین از آنِ خداوند است و او به هر که خواهدش وا می گذارد. و فرجام نیک از آنِ خود نگهداران است.
مهدیا، مبادا که در فراز و فرود اندیشه های ما و در پیچ و خم چگونه زیستن‌مان، فراموش شوی و ناخواسته، تنها و غریب بمانی. ترسم که در این شام، فراموش شوی تا دم صبح.

مانده پای آبله از راه دراز،
بر دم دهکده مردی تنها،
کوله بارش بر دوش،
دست او بر در، می گوید با خود،
غم این خفته‌ی چند،
خواب در چشم ترم می شکند. (۹۶)

پی‌نوشت‌ها:

۱٫ اقبال لاهوری، اشعار فارسی، (پیام مشرق، لاله‌ی طور)، ص۲۴۲٫
۲٫ حافظ، ص ۵۰، غزل ۷۱٫
۳٫ حافظ، ص۸، غزل۹٫
۴٫ سید مهدی فاطمی (توفان). رک: آه عاشقان (در انتظار موعود)، ص ۱۱۹، «صدای رسا».
۵٫ نمل/ ۶۲٫
۶٫ مفاتیح الجنان.
۷٫ بقره/۶۷٫
۸٫ مفاتیح الجنان، از دعای ندبه.
۹٫ نگارنده.
۱۰٫ مفاتیح الجنان، بخشی از دعای عهد.
۱۱٫ سراینده اش را نیافتم.
۱۲٫ بوستان سعدی، ص ۲۴۷٫
۱۳٫ سراینده اش را نیافتم.
۱۴٫ نگارنده.
۱۵٫ مثنوی معنوی، دفتر سوم، ص ۴۸۵، «پیش رفتن دقولی به امامت»، ش ۲۱۳۳- ۲۱۲۵٫
۱۶٫ بوستان سعدی، ص ۲۶۴٫
۱۷٫ نگارنده.
۱۸٫ سعدی، ص ۵۵۹، غزل ۴۰۲٫
۱۹٫ مفاتیح الجنان، بخشی از دعای ندبه.
۲۰٫ اخوان ثالث.
۲۱٫ حافظ، ص ۱۰۷، غزل ۱۵۶٫
۲۲٫ مفاتیح الجنان، بخشی از دعای عهد.
۲۳٫ حافظ، ص ۲۲۴، غزل ۳۲۸٫
۲۴٫ حکیم نظامی گنجه ای، کلیات خمسه (محزن الاسرار، خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، هفت پیکر، اسکندرنامه) ص ۱۳٫
۲۵٫ حافظ، ص ۹۱، غزل ۱۳۴٫
۲۶٫ مفاتیح الجنان، بخشی از دعای عهد.
۲۷٫ نگارنده.
۲۸٫ عبس/ ۲۴٫
۲۹٫ سراینده اش را نیافتم.
۳۰٫ نگارنده.
۳۱٫ مفاتیح الجنان، بخشی از دعای عهد.
۳۲٫ حافظ، ص ۲۲۴، غزل ۳۲۸٫
۳۳٫ نگارنده.
۳۴٫ سراینده اش را نیافتم.
۳۵٫ قال ابوجعفر بن بابویه روی محمد بن عثمان العمری (قدس الله روحه) انه قال: « والله ان صاحب هدا الأمر لیحضر الموسم کل سنه یری الناس و یعرفهم و لایعرفونه» (رک: بحار الأنوار، ج۵۱، ص ۳۵۰). به خدا سوگند حضرت صاحب الأمر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هر سال موسم حج، حاضر می شود و مردم را می بیند و آنان را می شناسد، مردم [نیز] او را می بینند ولی نمی شناسند.
۳۶٫ نگارنده، قال ابوعبدالله (علیه السلام): « وَ اللهِ لَتُمَحَّصُنَّ وَ اللهِ لَتُغَربَلُنَّ کَما یُغَربَلُ الزَّؤَانُ مِنَ القَمحِ». به خدا سوگند که او به طور حتم، سَره را از ناسره جدا خواهد ساخت، و به خدا سوگند چونان که دانه ای را از گندم انباشته جدا سازند او ناگزیر همه را غربال خواهد کرد. رک: بحارالأنوار، ج۵۲، ص ۱۰۲٫
۳۷٫ بحارالأنوار، ج۳۶، ص ۳-۳۵۲، حدیث ۲۲۴٫ از امام باقر (علیه السلام) نیز روایت شده است. «یا جابِرُ مَثَلُ الأمِامِ الکَعبَهِ اِذ یُؤتی و لا یأتی.» همان، ص ۸- ۳۵۷، حدیث ۲۲۶٫
۳۸٫ نگارنده، بُراق حج.
۳۹٫ حافظ، ص ۱۱۶، غزل ۱۷۱٫
۴۰٫ قالَ رَسُولُ الله (صلی الله علیه و آله و سلم): « اَلمُؤمِنُ اَعظَمُ حُرمَهً عِندَاللهِ وَ اَکرَمُ عَلَیهِ مِن مَلَکٍ مُقَرَّبٍ» (فراترین ارج و آبرو نزد خداوند، ارج و آبروی مؤمن، و از ملک مقرّب گرامی تر است. )رک: بحارالأنوار، ج۶۴، ص ۷۲٫
۴۱٫ فلق/۱٫
۴۲٫ گلستان سعدی، ص۶۳٫
۴۳٫ ترجمه‌ی نهج البلاغه، ص ۴۷۲، حکمت ۱۴۷، ش ۱۴٫
۴۴٫ نیمایوشیج.
۴۵٫ همان.
۴۶٫ هود/ ۸۱٫
۴۷٫ انفال/ ۳۹؛ از امام باقر (علیه السلام) روایتی نقل شده است که این آیه را به عصر امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تأویل کرده اند، رک: تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص ۸۳۴ ذیل آیه‌ی ۳۹/ انفال، بحار الانوار، ج۵۲، ص ۳۴۵٫ از امام صادق (علیه السلام) نیز روایت شده است. رک: همان، ج۵۳۷ ص ۳۴٫
۴۸٫ ترجمه‌ی نهج البلاغه، ص ۴۸۲، حکمت ۲۱۹٫
۴۹٫ حافظ، ص ۱۰۷، غزل ۱۵۶، اصل شعر به این صورت است:
چنان بِزی که اگر خاک ره شوی کس را *** غبار خاطری از رهگذار ما نرسد
۵۰٫ نگارنده.
۵۱٫نگارنده.
۵۲٫ حافظ، ص ۱۰، غزل ۱۲٫
۵۳٫ غررالحکم، ص ۱۸۱، حدیث ۳۳۸۴٫
۵۴٫ همان، ص ۱۸۵، حدیث ۳۵۱۲٫
۵۵٫ نگارنده.
۵۶٫ حافظ، ص ۵، غزل ۵٫
۵۷٫ واقعه/۹ و ۱۰٫
۵۸٫ سراینده اش را نیافتم.
۵۹٫ سراینده اش را نیافتم.
۶۰٫ دیوان پروین اعتصامی، ص ۲۱۰، ش ۱۴٫
۶۱٫ نیمایوشیج.
۶۲٫ سراینده اش را نیافتم.
۶۳٫ نگارنده.
۶۴٫ حافظ، ص ۹، غزل ۱۰٫
۶۵٫ ابوسعید ابوالخیر، رباعی.
۶۶٫ نگارنده.
۶۷٫ مثنوی معنوی، دفتر سوم، «اختلاف کردن در چگونگی و شکل پیل» ص ۴۴۳، ش ۱۲۷۸٫
۶۸٫ حافظ، ص ۱۰، غزل ۱۲٫
۶۹٫ نگارنده.
۷۰٫سهراب سپهری، صدای پای آب، «شب تنهایی خوب»، ص ۴۲٫
۷۱٫ بوستان سعدی، ص ۴۱۸، غزل ۲۰٫
۷۲٫ مفاتیح الجنان، بخشی از زیارت عاشورا.
۷۳٫ گودال
۷۴٫ مفاتیح الجنان، بخشی از دعای توسل.
۷۵٫ حافظ، ص ۲۱، غزل ۲۸٫
۷۶٫ مفاتیح الجنان،بخشی از زیارت جامعه‌ی کبیره.
۷۷٫ نگارنده.
۷۸٫ سراینده اش را نیافتم.
۷۹٫ اسراء/ ۸۲٫
۸۰٫ بقره/ ۶۷٫
۸۱٫ حکیم ملا هادی سبزواری، رک: مرتضی مطهری، شرح مبسوط منظومه، ص۱۲٫
۸۲٫ مفاتیح الجنان، بخشی از دعای ندبه.
۸۳٫ نگارنده.
۸۴٫ ظاهراً از مولوی است.
۸۵٫ حافظ، ص ۵۰، غزل ۷۱٫
۸۶٫ شوری/ ۲۰٫
۸۷٫ سراینده اش را نیافتم.
۸۸٫ توبه/ ۹۶٫
۸۹٫ توبه/ ۶۲٫
۹۰٫ بقره/ ۶۷٫
۹۱٫ مفاتیح الجنان، بخشی از زیارت جامعه کبیره.
۹۲٫ مولوی، کلیات شمس تبریزی، ص ۲۰۳، غزل ۴۴۱٫
۹۳٫ مفاتیح الجنان، بخشی از دعای ندبه.
۹۴٫ انبیاء/ ۱۰۵٫
۹۵٫اعراف/ ۱۲۸٫
۹۶٫ نیمایوشیج.

منبع مقاله : 
زمزمه های انتظار، محمدهادی فلاح، مرکز تخصصی مهدویت، چاپ سوم (۱۳۸۹)

  • سارا سجادی

امام زمان (عج) کجای زندگی ماست؟

سارا سجادی | پنجشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۴۷ ب.ظ

امام زمان (عج) کجای زندگی ماست؟

 روزهایمان از پی هم می گذرد ،مایی که مذهبمان شیعه است،مایی که اعتقاد به وجود ائمه ای داریم که خلیفه و جانشین خداوند در زمینند،مایی که دوازده امام داریم و می گوییم دوازدهمین اماممان زنده است،نه چونان ما که او انسان کامل بر روی زمین و بنده معصوم و مطیع خداست،ثبات عالم به وجود اوست،همه به طفیل آن بنده کامل روزی می خوریم ولی، باز قصه قصه بی معرفتی و بی وفایی است…

حسین ابراهیمی در وبلاگ “سرباز صفر جنگ نرم” نوشت:
روزهایمان از پی هم می گذرد ،مایی که مذهبمان شیعه است،مایی که اعتقاد به وجود ائمه ای داریم که خلیفه و جانشین خداوند در زمینند،مایی که دوازده امام داریم و می گوییم دوازدهمین اماممان زنده است،نه چونان ما که او انسان کامل بر روی زمین و بنده معصوم و مطیع خداست،ثبات عالم به وجود اوست،همه به طفیل آن بنده کامل روزی می خوریم ولی، باز قصه قصه بی معرفتی و بی وفایی است…

او باب رسیدن به خداست و قرآن می گوید : وَأْتُواْ الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا۱ ، از درب ها وارد خانه شوید؛به راستی اگر او امام ماست پس ما ماموم اوییم و ماموم باید عملش به مانند امام و متکی و پیرو او باشد اما تو بگو کیست او که من مانند او باشم؟!

اهمیت معرفت امام زمان صلوات الله علیه

اهمیت معرفت و شناخت امام زمان در مذهب ما به اهمیت اصل ایمان است از آنجا که نه یک حدیث بلکه بابی در احادیث ماست که کسی که بمیرد در حالی که امام زمان نشناس باشد به دین اسلام نمرده است بلکه چونان جاهلیت قبل از اسلام دچار انحراف و تباهی و بدآئینی بوده است.

آیا با امام زمان ارتباط دارید؟

امام باقر در تفسیر آیه ۲۰۰ سوره آل عمران می فرمایند : رابطوا امامکم المنتظر۲ ،با امام زمانتان رابطه داشته باشید ، حضرت آیت الله بهجت رحمه الله علیه در این رابطه می فرمایند: تا رابطه ما با ولیّ امر، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قوی نشود، کار ما درست نخواهد شد.و قوّت رابطه ما با ولیّ امر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم در اصلاح نفس است.

باز باید از خودم بپرسم از قصه معرفت که بگذریم،چقدر امام زمان خود را یاد می کنیم که این از حداقل هاست امام زمان در کلامی می فرمایند: انا غیر مهملین لمراعاتکم ولا ناسین لذکرکم۳ ، ما شما را فراموش نمی کنیم! ؛ محبت او که مظهر مهر خدای رحمان است ما را فرا گرفته اما در کدامین کوچه غفلت در این دنیای رنگ و ریا و بی وفایی گیر کرده ایم که یادی از او نمی کنیم،همان یادی که البته باب لطف و توجه خدا به ماست.

یکی از دستور العمل های ارتباط با امام زمان این است که برای فرج او که فرج عالم است دعا کنیم البته باز باید یادآور شوم که در این روزگار آخرالزمان یاد کردن و دعا کردن برای آن آئینه حسن حضرت پروردگار خود نعمت و رزقی بزرگ است که باز چگونه توان از عهده شکر آن بر آمد؟؛

قال المَهدی(عج): «أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِکَ فَرَجُکُم‏»۴
برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید ،زیرا همین موجب فرج و گشایش شماست .

یاد او باب گشایش است و دعای برای فرج او اول درهای رحمت خداوند را به روی خود ما باز می کند که این عمل خود از کمترین وظایف شیعیان آن امام منتظر در قبال حضرت است.

خیلی از ما بیشترین دعایی که گاهی برای امام زمان می خوانیم همین دعای “اللهم کن لولیک” است که دعای برای سلامتی حضرت است اما قدر همین دعا را هم نمی دانیم ،او گوش شنوا و چشم بینای خداوند است ،او همان مهربانی است که ما در این دوران سخت دستور داریم در خانه او برویم و از او استمداد بجوییم، این دعا ها بهانه است تا باز نام مهدی بر زبان ما جاری شود تا باز تابلوی نجات در این دوران جلوی چشممان بیاید ، پدر معنوی ما اوست ،همان پدری که چون یعقوب نبی برای فرزندان گنهکار خود استغفار می کند؛ یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ۵ ؛ ای پدر برای گناهان ما طلب آمرزش کن که ما خطاکار بوده ایم.

آیا دوست داریم امام زمان برای ما دعا کنند؟

آیا دوست داریم که مشمول دعای مستجاب امام زمان شویم؟ آیا این اراده و همت و البته اعتقاد را داریم که امام زمان برای ما و زندگی و خانواده ما دعا کنند؟ راهش دل دادن به مهدی و دعا برای اوست از جمله دلایلی که علما برای اینکه امام زمان هر کس که ایشان را یاد و دعا کند ،دعا می فرمایند ،روایت زیر است:

مرحوم راوندی در کتاب الخرائج نقل می کند: گروهی از اهل اصفهان ـ از جمله ابو عباس احمد بن نصر وابو جعفر محمد بن علویه ـ برایم نقل کرده اند: در اصفهان مردی شیعه به نام عبدالرحمان بود، از او سئوال کردند: علت اینکه امامت امام علی النقی (علیه السلام) را پذیرفتی و دنبال فرد دیگری نرفتی چیست؟

گفت: جریانی از آن حضرت دیدم که قبول امامت آن حضرت را بر من لازم نمود. من مردی فقیر اما زباندار وپر جرأت بودم به همین جهت در سالی از سالها اهل اصفهان من را برگزیدند تا با گروهی دیگر برای دادخواهی به دربار متوکل برویم. ما رفتیم تا به بغداد رسیدیم هنگامی که در بیرون دربار بودم خبر به رسید که دستور داده شده امام علی النّقی را احضار کنند،بعد حضرتش را آوردند.

من به یکی از حاضرین گفتم: این شخص که او را احضار کردند کیست؟ گفت: او مردی علوی وامام رافضی ها ست سپس گفت: به نظرم می رسد که متوکل می خواهد او را بکشد، گفتم: از جای خود تکان نمی خورم تا این مرد را بنگرم که چگونه شخصی است؟

او گفت: حضرت در حالی که سوار بر اسب بودند تشریف آوردند ومردم در دو طرف او صف کشیدند واو را نظاره می کردند. چون چشمانم به جمالش افتاد محبت او در دلم جای گرفت و در دل شروع کردم به دعا کردن برای او که خداوند شرّ متوکل را از حضرتش دور گرداند.

حضرت در میان مردم حرکت می کرد و به یال اسب خود می نگریست نه به راست نگاه می کرد ونه به چپ، من نیز دعا برای حضرتش را در دلم تکرار می کردم.

چون در برابرم رسید رو به من کرد وفرمود:

استجاب الله دعاک، وطوّل عمرک وکثّر مالک وولدک.

یعنی: خدای دعاى تو را مستجاب کند. وعمر تو را طولانی ومال وفرزند تو را زیاد گرداند.

از هیبت و وقار او بدنم لرزید ودر میان دوستانم به زمین افتادم.

دوستانم از من پرسیدند، چه شد؟

گفتم خیر است وجریان را به کسی نگفتم.

پس از آن به اصفهان بازگشتیم. خداوند به سبب دعاى آن حضرت درهایی از مال وثروت را برای من باز کرد تا جایی که اگر همین امروز درب خانه ام را ببندم قیمت اموالی که در آن دارم معادل هزاران هزار درهم است واین غیر از اموالی است که در خارج خانه دارم. خداوند به سبب دعاى آن حضرت ده فرزند به من عنایت فرمود.

ببینید که چگونه مولای ما امام علی نقی (علیه السلام) دعاى آن شخص را به خاطر نیکی او جبران وتلافی نمود. برای او دعا فرمود با اینکه از مؤمنان نبود. آیا گمان می کنید که اگر در حق مولای ما صاحب الزمان ارواحنا فداه دعا کنید شما را با دعاى خیر یاد نمی کند با اینکه شما از مؤمنان هستید؟۶

……………………………………………………………………………………..

پی نوشت:
۱-سوره بقره/آیه/۱۸۹
۲-تفسیر برهان جلد۱صفحه۳۳۴
۳-بحار الانوار علامه مجلسی، ج ۵۳، ص ۱۷۵
۴-بحارالأنوار ،ج۵۳ ، ص۱۸۰ ، باب ۳۱
۵-سوره یوسف/آیه۹۷
۶-مکیال المکارم: ۱ / ۳۳۳

  • سارا سجادی

اقتصاد و رفاه در حکومت مهدوی چگونه است؟

سارا سجادی | پنجشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۳۴ ب.ظ

اقتصاد و رفاه در حکومت مهدوی چگونه است؟

خدایا ما به تو شِکوه کنیم از فقدان پیامبرمان و غیبت امام و رهبرمان و سختى روزگار بر ما و درآمدن فتنه ها بر سر ما و پشت بهم دادن دشمنان بر دشمنى ما و بسیارى دشمنان و کمى افراد ما .

خدایا پس بگشا از ما این اندوه را به گشایشى از طرف خود که زود بفرستى یارى از خودت که عزتش دهى و به امام عادلى که آشکارش کنى.

اى معبود به حق آمین، از تو می خواهیم که به نماینده و ولیت اذن دهى براى آشکار ساختن عدالتت در میان بندگانت…(۱)

اقتصاد و رفاه در حکومت امام مهدی (عج)

بخش اول، تقسیم ثروت

رفاه اقتصادى بى‌سابقه در زمان حکومت امام مهدی (عج)در منابع شیعه و سنى مشهور است و بر روحیۀ سخاوتمندى و محبّت آن بزرگوار به مردم دلالت دارد.

در حدیثی که در منابع اهل تسنّن آمده است، از ابوسعید خدرى چنین نقل شده:

پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: شما را به ظهور مهدى(علیه السلام) بشارت مى دهم; زمین را پر از عدالت مى کند همان گونه که از جور و ستم پر شده است. ساکنان آسمانها و ساکنان زمین از او راضى مى شوند و اموال و ثروتها را به طور صحیح تقسیم مى کند.

کسى پرسید: معنى تقسیم صحیح ثروت چیست؟

فرمود: به طور مساوى در میان مردم!

سپس فرمود: و دلهاى پیروان محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) را پر از بى نیازى مى کند، و عدالتش همه را فرا مى گیرد; تا آنجا که دستور مى دهد کسى با صداى بلند صدا زند هر کس نیاز مالى دارد برخیزد، هیچکس ـ جز یک نفر بر نمى خیزد… [امام] دستور مى دهد مال قابل ملاحظه اى به او بدهند، امّا او بزودى باز مى گردد و پشیمان مى شود که چرا آزمند و حریص بوده است.(۲)

از امام باقر (ع) روایت شده است که فرمود:

وقتى قائم اهل بیت قیام کند (امکانات) را به طور مساوى تقسیم مى‌نماید و در رعیّت عدالت را برقرار مى‌سازد، هرکس از وى اطاعت کند از خدا اطاعت نموده و هرکس نافرمانى او را بکند نافرمانى خدا را نموده است، …اموال و ثروت‌هاى دنیا از درون و برون زمین نزد وى جمع‌آورى مى‌شود و به مردم مى‌گوید بیائید به سوى چیزى‌که به خاطر آن قطع رحم و خویشاوندى نمودید و براى آن خون‌هاى حرام ریختید و به علّت آن مرتکب محرمات خدا شدید. . . اینک بیایید و از این اموال آنچه می خواهید برای خود بردارید .

به هرکس به اندازه‌اى مى‌دهد که قبل از او هیچ کس آن مقدار نداده است و زمین را پر از عدل ‌و داد و نور گرداند، همانگونه که از ظلم و جور و شرّ پر شده است.(۳)

امام باقر علیه السلام:

[امام مهدى (عج) ] در سال دو بار به مردم مال ببخشد و در ماه دوبار امور معیشت بدانان دهد… تا نیازمندى به زکات باقى نماند و صاحبان زکات، زکاتشان را نزد محتاجان آورند، و ایشان نپذیرند. پس آنان زکات خویش در کیسه‌هایى نهند و در اطراف خانه‌ها بگردند (براى دستیابى به محتاجى) ، و مردم بیرون آیند و گویند: ما را نیازى به پول شما نیست. . . پس دست به بخشش گشاید، چنانکه تا آن‌روز کسى آنچنان بخشش اموال نکرده باشد.(۴)

امام مهدی (عج) مال را به مساوات تقسیم می کند و قلبهای امت محمد را لبریز از بی نیازی خواهد کرد.

اموال را بدون آنکه شمارش نماید تقسیم می کند. بدین ترتیب مردمان با همه وجود و از صمیم قلب از داشتن و گنجینه کردن و انبوه سازی، احساس بی نیازی می کنند.(۵) همان گونه که پیامبر اکرم (ص) نوید آن را داده است: زمانی که مهدی قیام کند، خدوند در قلب بندگان بی نیازی افکند.(۶)

آیا امام زمان اموال شخصی حلال مردم را از صاحبانش می گیرد و در میان آحاد انسانها تقسیم می کند؟ 

هرگز و قطعا مراد این نیست زیرا اسلام مالکیت فردی را امضاء کرده و برای اموال خصوصی مردم احترام قائل شده و حرمت مال او را مثل حرمت خون او دانسته و همانطور که ریختن خون مسلمان حرام است، بردن و گرفتن مال مسلمان هم با بودن طیب نفس او حرام است و معقول نیست که امام علیه السلام به مردم اعلان کند هر چه از دارایی دارید بیاورید و باید میان همه تقسیم شود که هزار و یک تالی فاسد دارد و مدت دهها سال کمونیستم در جهان شعار الغاء مالکیت خصوصی و فردی داد و مالکیت را دولتی و عمومی و اشتراکی دانست و دیدیم که چگونه فرو پاشید و نابود شد. پس منظور چیست؟ منظور اموال عمومی است از منابع زیرزمینی و اخماس و زکوات و… که بیت المال مسلمین است و در اختیار امام مهدی (عج) است ولی در آن زمان به قدری بیت المال سرشار از اموال عمومی است و خزانه های دنیا در دست امام زمان است که هر چه بدهد پایان ندارد و اینها را در میان مردم تقسیم می کند و به طور مساوی به اشخاص می دهد.

البته اگر ثروت بیت المال محدود باشد باز عدالت ایجاب می کند که به مناطق محرومتر، زودتر و بیشتر رسیدگی شود ولی با فرض اینکه در آن زمان ثروت دنیا در اختیار امام مهدی است و کم نمی آورد . لذا تقسیم بالسویه در این بخش قابل قبول است.

و در حدیثی آمده: یعنی اموال در زمان امام زمان فیضات دارد. مثل چشمه می جوشد و پایان ندارد.(۷)و(۸)

منابع ثروت در حکومت امام مهدی (عج)

رسول خدا (ص) نقل شده است که فرمود: زمین گنجینه‌هایش را براى او خارج مى‌سازد و وى مال و سرمایۀ بى‌شمار بین مردم پخش مى‌کند.(۹)

در حکومت جهانی امام عصر (عج) همه ی نقاط زمین آباد و سرسبز و مالامال از محصول می شود و معادن زیرزمینی استخراج می شود و زمین روئیدنیهایش را می رویاند و آسمان قطرات بارانش را فرو می فرستد و از زمین و آسمان نعمت ریزش می کند و وفور نعمت است و نقطه ای خالی از عمران نخواهد ماند.(۱۰)

آسمانها بارانش را مثل ناودان فرو می فرستد و زمین همه ی روئیدنیهایش را بیرون می آورد و هیچ نباتی را ذخیره و احتکار نمی کند.(۱۱)

در آن روز زمین گنجهای پنهانش را آشکارمی کند و برکاتش را نمایان می سازد.(۱۲)

در دولت امام مهدی(عج) آبها فراوان و نهرها امتداد می یابد و زمین خوردنیهایش را دو چندان ظاهر می کند و همه ی گنجهای پنهان استخراج می شود.(۱۳)

در روی کره ی زمین هیچ نقطه ی خراب و ویرانی نمی ماند مگر آنکه حضرت آنجا را آباد و معمور می سازد.(۱۴)

به قدری آبادانی فراوان می شود که زنی از سرزمین عراق تا شام پیاده اگر طی طریق کند در تمام مسیر روی سبزیها و نباتات گام برمی دارد و زمین خشک و بایری نخواهد دید. (۱۵)

در زمان حکومت امام مهدی (عج) کل کره ی زمین آباد می شود و کویر زدائی می گردد و سرزمین موات و بایری نخواهد ماند و این واقعا رؤیا و آرزوی هر انسانی است که انشاء الله در آن عصر جامعه عمل خواهد پوشید(۱۶) و این وعدۀ الهى که دربارۀ جامعۀ تقواپیشگان مژده داده است آشکار مى‌گردد:
________________________________________
«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ اَلْقُرىٰ آمَنُوا وَ اِتَّقَوْا لَفَتَحْنٰا عَلَیْهِمْ بَرَکٰاتٍ مِنَ اَلسَّمٰاءِ وَ اَلْأَرْضِ» اگر مردم آبادیها ایمان آورده و تقوا پیشه ساخته بودند، برکات آسمان و زمین را به رویشان مى‌گشودیم. . .» (اعراف۷/۹۶)(۱۷)

منابع:
۱- ترجمه بخشی از دعای زمان غیبت کلیات مفاتیح الجنان
۲- چشم‏ اندازی به حکومت جهانی امام مهدی ، علی محمدی خراسانی
ص۲۶۹به نقل از نورالابصار فى مناقب آل بیت النّبى المختار، ص ۱۵۶ و ۱۵۷
۳- دولت مهدی سیرت مهدی ص ۴۵۸ و عصر ظهور علی کورانی ص ۳۶۴
هردو به نقل از بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۱
۴- عصر زندگی و چگونگی آینده انسان و اسلام (پژوهشی در انقلاب جهانی امام مهدی «عج») ج ۱ ص۱۱۶
به نقل از بحار»۵۲/۳۹۰؛ «غیبت نعمانى» /۲۳۷، با اندک اختلاف
۵- جهانی سازی، عدالت اقتصادی و مهدویت،ناصر جهانیان ص۳۹
۶– همان ، ص ۴۰ به نقل از ملاحم والفتن ص۷۱
۷- دولت مهدی سیرت مهدی ص ۴۵۹
۸- همان به نقل از بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۸۰
۹- عصر ظهور ص ۳۶۳ به نقل از بحار ج ۵۱ ص ۶۸
۱۰- دولت مهدی سیرت مهدی ، مصطفی دلشاد تهرانی ص۴۶۳
۱۱- همان ، ص ۴۶۴ به نقل از بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۷۸
۱۲- همان به نقل از بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۸۵
۱۳- همان به نقل از منتخب الاثر، ص ۴۷۲
۱۴- همان به نقل از منتخب الاثر، ص ۴۸۲
۱۵- همان به نقل از بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۱۶
۱۶- همان ص ۴۶۴
۱۷- عصر زندگی و چگونگی آینده انسان و اسلام (پژوهشی در انقلاب جهانی امام مهدی «عج») ج ۱ ص۱۲۲
*جهان

  • سارا سجادی

از اسلام رحمانی تا اسلام وحیانی

سارا سجادی | پنجشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۳۰ ب.ظ

از اسلام رحمانی تا اسلام وحیانی

از اسلام رحمانی تا اسلام وحیانی

رهبر انقلاب در دیدار اخیر خود با دانشجویان، ضمن توصیه بر پرهیز از سطحی‌نگری در ارتباط با مفاهیم اسلامی، به نقد برخی شعارهای اسلام‌نما و غلط‌انداز، همچون اسلام رحمانی که امروزه رایج شده است، پرداختند. در چند دهه اخیر در ایران، اسلام با پسوندهای مختلفی، همچون اسلام التقاطی، اسلام سرمایه‌داری، اسلام سوسیالیستی، اسلام سلطنتی، اسلام رساله‌ای، اسلام سبز، اسلام سیاه و در آخر اسلام رحمانی قرائت شده است.
این پسوندها در حال ترسیم دو ظاهر متفاوت از اسلام هستند. در یک طرف یک ظاهر مثبت و جذاب نسبت به اسلام، و در طرف دیگر یک ظاهر منفی و تیره با خاصیت دفع‌کننده نسبت به اسلام ارائه می‌شود. مسلماً در نگاه دوم، نگاهی تیره و در ضدیت با اسلام قرائت می‌شود، که موضع آن واضح و مشخص است؛ اما بعضاً یک نگاه مثبت و زیبا از اسلام قرائت می‌شود که درحالی‌که ظاهری جذاب دارد، محتوایی وارونه و تحریف‌شده نسبت به اسلام ارائه می‌دهد. این‌گونه قرائت‌ها نیاز به تعمق بیشتر دارد، چراکه موضع آن‌ها به‌طور کامل مشخص نیست و صرفاً اسلام نما هستند تا اینکه اسلامی باشند. در این خصوص حضرت علی (ع) خبر از روزگاری می‌دهند که در آن اسلام همچون پوستین وارونه پوشیده باشد. [نهج البلاغه-خطبه ۱۰۸] اسلام رحمانی قرائتی از اسلام است که از در مقاطع مختلف به انحای مختلف طرح شده است. این قرائت، اسلام را یک دین صرفاً رحمانی تعریف می‌کند، که با هرگونه مبارزه و خشونت مخالف است.
نظریه‌پردازان این قرائت از اسلام، اسلام رحمانی را در مقابل اسلامی که خود از آن به‌عنوان اسلام فاشیستی، اسلام طالبانی، اسلام خشونت‌طلب و اسلام متحجرانه یاد می‌کنند، قرار داده‌اند. به عقیده این نظریه‌پردازان، در این قرائت چیزی از تعالیم اسلام حذف نمی‌شود، بلکه برخی از احکام و شعائر اسلامی که باعث روح خشونت‌طلبی می‌شوند، تصحیح می‌شوند.
این نظریه‌پردازان برای عاری کردن اسلام از هرگونه خشونت و شدادت، مؤلفه استکبارستیزی و مبارزه علیه زورگویان را از شعائر اسلامی حذف می‌کنند اسلام رحمانی به استقلال نهاد دین از سیاست، یعنی دولت و استقلال دولت از نهاد دین قائل شده است. [اصول ده‌گانه اسلام رحمانی – محسن کدیور].
قرائت رحمانی از اسلام، اسلام را صرفاً یک دین اخلاقی می‌داند و معتقد است که حوزه سیاست از دین مجزاست و اسلام تنها برحسب اخلاقی بودنش مجاز به نصیحت و توصیه به نهادهای سیاسی برای منش اخلاقی می‌باشند. بنابراین رابطه دین با دولت را به یک رابطه موعظه‌آمیز محدود می‌کند و وجه آمرانه دین بر سیاست را تا حد زیادی کمرنگ می‌کند.
نظریه‌پردازان اسلام رحمانی، لزوم ترویج این قرائت از اسلام را در جهت مقابله با اسلام هراسی و جاذبه بیشتر اسلام در بین دیگر ادیان و عاملی برای اتحاد تمام مسلمین جهان توجیه می‌کنند، درحالی‌که در چند سال اخیر از این مفهوم برای بخشش برخی از عوامل فتنه و ایجاد روابط مودت‌آمیز با کسانی که این موجاسلام هراسی را به راه انداخته‌اند و همچنین استکبار جهانی مورد سوءاستفاده قرار گرفته است.
شعار اسلام رحمانی دارای مفاهیمی است که ظاهر آن را زیبا کرده است، اما باطن آن گویای ظاهرش نیست. اینکه بگوییم رحمانیت خداوند، بر دیگر صفات وی غلبه دارد و یا برای شناخت اسلام، به درک رحمانیت خداوند بسنده کنیم، تفکر غلطی است. صفات خداوند، به‌گونه‌ای نیستند که یکی بر دیگری غلبه یا رجحان داشته باشد، بلکه این صفات در عرض هم، ذات خداوند را متجلی می‌کنند. خداوند دارای صفات بی‌شماری است.
پروردگار متعال در عین اینکه رحمان و رحیم است، شدید العقاب و شدید المحال نیز است، در عین اینکه محوکننده بدی‌هاست، انتقام گیرنده سختی است و در عین اینکه جنت خود را برای پاداش نیکوکاران قرار داده است، دوزخ خود را به‌عنوان عاقبت گنهکاران قرار داده است. بنابراین خداوند نه‌تنها رحمان‌ترین است، بلکه قهارترین نیز است، و این بیان حاکی از این مسئله است که، برای شناخت ذات اسلام نباید تنها به رحمانیت خداوند اکتفا کرد.
اسلامی که مبنای آن در قضاوت بین مؤمن و غیرمؤمن، کافر دشمن و کافر غیردشمن رحمانیت باشد، حکم آن ناعادلانه و غلط خواهد بود. چنین اسلامی دیگر میانه‌رو نخواهد بود، بلکه یک اسلام تندرو و افراطی خواهد بود که فرقی بین مؤمن و غیرمؤمن قائل نیست، که این صفات از ذات مقدس اسلام به دور است. «پس آیا کسی که مؤمن است، مثل کسی است که فاسق است؟ (هرگز چنین نیست) مساوی نیستند». [سوره سجده-آیه ۱۸] قرآن کریم حتی در برخورد مودت‌آمیز بین کافرانی که با اسلام دشمنی ندارند و کافرانی که در دشمنی با اسلام هستند، تفکیک قائل شده است، که بر اساس آن محبت و مودت نباید تنها مورد توجه مسلمانان باشد، بلکه تا حد توان باید نسبت به غیرمسلمانانی که نسبت به اسلام دشمنی ندارند، مودت کرد. [سوره ممتحنه-آیه ۸] یکی دیگر از مصادیق نقص این اسلام به‌اصطلاح رحمانی، ماجرای دزدیدن خلخال از پای آن زن یهودی است، «وقتی خبر رسید که یکی از سپاهیان معاویه به خانه یک زن مسلمان و یک زن غیرمسلمان هجوم برده و خلخال، دستبند و گوشواره‌هایش را کنده‌اند و آن‌ها جز گریه و فریاد چیزی برای دفاع نداشته‌اند، حضرت علی (ع) به خشم آمده و فرمودند: اگر به خاطر این حادثه مرد مسلمانی از اندوه بمیرد، برای او ملامتی نیست بلکه نزد من سزاوار و بجاست». [نهج البلاغه-خطبه ۲۷] وجود این مصادیق در قرآن و نهج‌البلاغه، نشان‌دهنده بی‌اساسی تئوری‌های اسلام رحمانیِ من‌درآوردی و خود ارجاع است، که نه‌تنها هدف از قرائت آن، ایجاد امت واحده اسلامی نیست، بلکه با شعار فاصله گرفتن از مبارزه با استکبار، به دنبال فاصله گرفتن ازاسلام ناب محمدی است. هر مقوله‌ای که خارج از اسلام ناب باشد، اسلام آمریکایی است.
اسلام آمریکایی دارای مشخصه‌هایی است، از جمله:
۱) اسلام آمریکایی به‌هیچ‌وجه در تضاد با آمریکا به‌عنوان شیطان بزرگ و منافع آن عمل نمی‌کند.

وقتی مؤلفه مبارزه با استکبار از اسلام ناب با توجیه رحمانیت اسلام حذف شود، این امر نشان از بی‌طرفی این اسلام نسبت به استکبار جهانی است. بنابراین آشکار است که با توسل بر چنین اسلامی، نمی‌توان داعیه اسلام ظلم‌ستیز را داشت.
۲) تأیید و حمایت آمریکا از چنین اسلامی، خود مهم‌ترین دلیل بر غیر اسلامی بودن آن است.

در این خصوص نیز در چند سال اخیر افراد و گروه‌هایی از این شعار استفاده کرده‌اند که مورد حمایت آمریکا بوده‌اند.
اسلام رحمانی به‌عنوان، یک مفهوم خود ارجاع ریشه در، لیبرالیسم غرب دارد. غربی که ژست لیبرال‌مآبانه و اباحه‌گرانه جدیدش، تصویب ازدواج هم‌جنس‌گرایان است، درحالی‌که در جامعه علمی آن، تحقیق تاریخی در برخی موارد از جمله هولوکاست ممنوع بوده و جرم محسوب می‌شود.
شالوده لیبرالیسم غرب اومانیسم است. اومانیسم با شعار، محوریت قرار دادن انسان در امور، در طول زمان نتیجه‌اش خداناباوری و نفی معنویات شده است. ماهیت اسلامی متکی به این تفکر، نه اسلامی است و نه بویی از رحمانیت برده است، بلکه حافظ منافع گروه‌های سلطه‌گر و مستکبر جهانی است. اسلام رحمانی که در پی سازش و مودت با این گروه‌های سلطه‌گر و زورگو که همواره به دنبال دشمنی با اسلام و مسلمین بوده‌اند، باشد نه‌تنها اسلامی نیست، بلکه یک مفهوم غلط‌انداز است که برخی از ارزش‌های اصیل اسلامی را وارونه‌سازی کرده است. نگاه مودت‌آمیز و از روی رحمت به تمام موضوعات و موجودات تحت عنوان اسلام رحمانی، یک تفکر اشتباه است که برخلاف مبانی عقلی و قرآنی است.
یکی از توجیهات نظریه‌پردازان اسلام رحمانی، درباره رحمانیت مطلق اسلام این است که ۱۱۳ سوره از قرآن کریم با «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز شده است. همان‌طور که واضح است در متون قرآن، هر جا که مخاطب آیات الهی مشرکان، منافقان و یا کافرانی که نیت اصلاح نداشته و در پی نابودی اسلام ناب، وارونه‌سازی حقایق اسلام بوده و به دشمنی با رسول خدا پرداخته‌اند، همان خداوند رحمان و رحیم، به آن‌ها وعده عذاب سخت و مهلکی در این دنیا و در جهان آخرت داده است و به مؤمنان دستور مقابله و مبارزه با این مشرکان را داده است.
تنها سوره‌ای که در قرآن بدون «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز می‌شود، سوره توبه (برائت یا رفعت) است. «حضرت علی (ع) در بیان علت این استثناء فرموده‌اند: آمدن بسم الله… برای امان و رحمت است، اما این سوره برای برداشته شدن امان نازل شده است». بنابراین علت نبود «بسم الله الرحمن الرحیم» در این سوره، لحن قهرآمیز خداوند نسبت به مشرکان است.

جمع‌بندی

اسلام رحمانی، یک مفهوم من‌درآوردی و خود ارجاع است، که ملهم از لیبرالیسم غرب است، و برخی از ارزش‌ها و مبانی اسلام ناب را وارونه‌سازی کرده است. این قرائت از اسلام، چون از اسلام ناب محمدی و مبانی آن فاصله گرفته است و در رابطه با استکبار و ظلم‌ستیزی موضعی بی‌طرفانه اتخاذ کرده است، به انزوای سیاسی سوق پیدا می‌کند، درحالی‌که یکی از شاخه‌های اسلام ناب، مبارزه با تحجر در عین پایبندی کامل به احکام اسلامی و مبارزه با لیبرال‌ها و اسلام‌ستیزان است. مفاهیمی از این قبیل که ظاهری زیبا دارند و در همان نگاه اول باعث ترسیم یک ذهنیت مثبت از آن مفهوم می‌شوند، نیاز به تعمق بیشتری دارند و اگر با سطحی‌نگری بررسی شوند، انسان را دچار خطا و اشتباه می‌کنند، چراکه مهم‌ترین تفاوت این مفاهیم زیبا و مثبت با مفاهیم به‌ظاهر منفی، این است که این مفاهیم غلط‌انداز هستند و رویکرد اولیه انسان را به خود مثبت می‌ک

  • سارا سجادی

درخواست دیدار امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف و پاسخ آقای قاضی رحمه الله

یکی از علما نقل می‌کردند:”با یکی از شاگردان عارف بزرگ، آقا سید علی قاضی(رضوان الله تعالی) ارتباط داشتم. یک روز محضر ایشان رسیدم و گفتم:” آقا سید علی قاضی قطعا با امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف ارتباطی دارد. شما که شاگرد آقای قاضی هستید و به خانه‌ی ایشان رفت و آمد می‌کنی، وقتی می‌روی یک خواهش هم از طرفِ من برسان و بگو فلانی التماس داشت که در این مسیر، دست ما را هم بگیر و ببر {خدمت آقا}.”

ظهور313

مدتی گذشت. در خانه بودم. ناهار را خورده بودم و بعد از ظهر می‌خواستم استراحت کنم. آمدم بخوابم؛ اما متوجه شدم که بچه‌ها خیلی سروصدا می‌کنند. عصبانی شدم و سرشان فریاد زدم و مقداری بداخلاقی کردم. بعد پشیمان شدم و با خودم گفتم: “این‌ها که کار بدی نکرده‌اند! بچه‌اند و می‌خواهند بازی کنند؛ من چرا بداخلاقی کردم و دلشان را شکستم!” با خودم گفتم:” بلند می‌شوم و می‌روم بازار؛ شیرینی می‌خرم و می‌آیم اینجا و دل آن‌ها را به‌دست می‌آورم و آرامشان می‌کنم.” برگشتم و سرشان را گرم کردم؛ اما هنوز دل خودم آرام نشد.

یک بار رفتم پیش همان عالمی که شاگرد سید علی آقای قاضی بود. همین که رسیدم، گفتم:” فلانی، شما که محضر استاد رسیدید، خواهش مرا مطرح کردید؟” گفت:” بله: اتفاقا چند روز پیش رفتم خواهشت را مطرح کردم؛ اما آقای قاضی تاملی کرده و بعد سربلند کرده و فرمودند: به فلانی بگویید چطور می‌خواهد این مسیر طولانی را به محضر امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف برسد؛ در حالی که تحمل سروصدای بچه‌ها را نداشت. او که نمی‌تواند خودش را بسازد، چطور می‌خواهد محضر امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف برسد؟!”

دقت کنیم که یک لحظه بی‌توجهی، یک لحظه گناه می‌تواند ما را از امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف جدا کند!

حجت الاسلام و المسلمین سید ابوالفضل طباطبایی، صحن جمهوری اسلامی، ۲ تیر ۹۲

منبع: کتاب خاتم ولایت/ منتخب سخنرانی‌های حرم مطهر رضوی با موضوع مهدویت/ جعفر حسن‌زاده

  • سارا سجادی

شهدا، الگوی سبک زندگی مهدوی

سارا سجادی | پنجشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۲۴ ب.ظ

شهدا، الگوی سبک زندگی مهدوی

اگر کتاب خاطرات شهدا را برداری و آرام آرام ورق بزنی و با تأمل بخوانی، می‌بینی که «ساده زیستی»، «از خود گذشتگی»، «دوری از ناهنجاری‌ها»، «رابطه زیبا با پدر و مادر و خانواده»، «استقامت در برابر مشکلات»، «شجاعت و شهامت»، «به فکر دیگران بودن»، «عبادت و بندگی خدوند»، «دوری از شهرت » و … در زندگی آنان موج می‌زند که هر کدام از این‌ها نیاز به تدبر و تأمل بسزایی دارد.

چند وقتی است که بازار گفتگو در مورد «سبک زندگی» بالا گرفته و تنور سخن در این زمینه داغ است. این که ما چه شیوه‌ای را در زندگی خود به کار ببندیم تا مسیر زندگی‌مان را به خوبی سپری کنیم. در پیچ و خم زندگی، چه طور عمل کنیم تا به سلامتی به کوچه باغ‌های سرسبز برسیم. چه رنگی به وجودمان بزنیم تا گرد و غبار زندگی آن را تیره و تار نکند. چه آبی در کوزه دلمان بریزیم تا کام تشنه خود و دیگر ره‌گذران را سیراب کنیم. چه عطری به سر تا پای دلمان بزنیم تا گل زیبای وجودمان همواره معطر و سر سبز باشد و شامه هر ره‌گذری را بنوازد. چه افقی برای آینده خود، ترسیم کنیم که  سراب‌گونه نباشد و آن قدر مطمئن باشیم که دست دیگران را هم بتوانیم بگیریم و با خود به مقصد برسانیم.

در هیاهوی زندگی امروزی، خیلی‌ها مانند کلافی سر در گم، گم شده‌اند و خیلی‌ها مقصد را فراموش کرده‌اند. در دریای زندگی بسیاری از افراد، آن قدر امواج  گل‌آلود و وحشتناک هست که تماشای آن چیزی جز اضطراب و پریشانی نصیب اطرافیانشان نمی‌کند. برخی هم آسمان دلشان، آن‌چنان آبی و وسیع هست که وقار و آرامش را به دیگران هدیه می‌دهند؛ حتی با ستاره‌های زیبای اخلاق نیکوی‌شان،  شب‌های تاریک بدی‌های دیگران را زیبا می‌کنند و جز زیبایی از خود اثری بر جای نمی‌گذارند.

 بهترین سبک زندگی که گم شده خیلی از ماهاست و جای خالی آن در تار و پود زندگی ما به روشنی پیداست، راه و روشی است که بزرگان دینی ما، با بیانات مختلفی آن را مطرح کرده‌اند و بسیاری از افراد، آن را در زندگی خود به کار بسته‌اند و آن را نهادینه کرده‌اند و برخی نیز، با ریختن خون خود به پای این راه و روش، رنگ و بوی زیباتری به آن بخشیده‌اند.

بی‌شک کسانی که می‌خواهند در زمان غیبت امام عصر (عج) بهترین سبک زندگی را به دست بیاورند و به آن عمل نمایند، باید با شاخصه‌های سبک زندگی مهدوی آشنا شوند. یکی از مهم‌ترین شاخصه‌ها در این زمینه «راضی نبودن از وضع موجود و کنده شدن از آن وضعیت» است. معنای روان این شاخصه عبارت است از «مبارز بودن» و این همان نکته‌ای است که شهدای گران‌قدر ما همواره به آن توجه ویژه‌ای داشتند و انتظار را عملاً برای تمام کسانی که چشم به راه امام زمان (عج) هستند، تفسیر کردند. شهدایی که در زمانی نزدیک به زمان ما و در شرایطی مشابه با شرایط زندگی ما، به بهترین سبک، زندگی می‌کرده‌اند. شهدایی که گویی مسافرانی از ملکوت بودند و در بین ما آمده بودند تا درس انتظار را به ما بیاموزند و ما را همانند خود از یاران آخر الزمانی  امام عصر (عج) نمایند.

اگر ما به روایاتی که در زمینه انتظار و مقام و منزلت منتظران بیان شده است نگاهی گذرا داشته باشیم، به این نکته پی می‌بریم که ادبیاتی که در این زمینه به کار رفته است، ادبیات حماسه و مبارزه هست. این که امام سجاد (ع) می‌فرمایند:«هر کس بر دوستی ما در دوران غیبت قائم ما ثابت و استوار بماند، خداوند پاداش هزار شهید از شهیدان بدر و احد را به او ارزانی می‌دارد» (۱) و یا این که امام صادق (ع) می‌فرمایند: «هر کس از شما بمیرد در حالی که منتظر این امر باشد، همانند کسی است که با حضرت قائم در خیمه‌اش بوده باشد، سپس حضرت چند لحظه‌ای درنگ کردند؛ آن گاه فرمودند: نه، مانند کسی است که در خدمت حضرت، شمشیر بزند. سپس فرمودند: نه ، همانند کسی است که در پیشگاه رسول خدا شهید شده باشد» (۲) و روایات دیگری که در این زمینه وجود دارد، گویای این مسأله است که ادبیات انتظار، ادبیات مبارزه و جهاد اکبر می‌باشد. این که «شهید زین الدین» که از افتخارات و قهرمانان ملی ما است این طور بیان می‌کند که «باید ویژگی یک منتظر را داشته باشیم و منتظر امام زمان باشیم. در زمان غیبت امام زمان به کسی منتظر می‌گویند که منتظر شهادت باشد. خدایا شهدا در انتظارند، مردم ما در انتظارند، مستضعفین جهان در انتظارند» گویای این مطلب می باشد که درک صحیحی از انتظار داشته است  و شاخصه راضی نبودن از وضع موجود رابه خوبی در رفتار و کردار و سبک زندگیش، نهادینه کرده است. وقتی صفحات تاریخ را ورق می زنیم تا بهترین سبک‌های زندگی را پیدا کنیم، باید صفحات زیبای کتاب زندگی شهدا را با حساسیت ویژه ای ورق بزنیم چرا که به جرأت می‌توان زندگی زیبای شهدا را به عنوان بهترین الگوی سبک زندگی مهدوی بررسی کنیم، به همین خاطر نباید به شکل سطحی به زندگی شهدا نگاه کنیم بلکه باید با دقت در سطر سطر خاطرات و دست نوشته‌ها و وصیت‌نامه‌های آنان، توجه نماییم تا بهترین راه و روش و سبک زندگی اسلامی را به دست آوریم و با ترویج آن در جامعه، چمران‌ها، همت‌ها، جهان‌آراها، زین الدین‌ها و باکری‌های امروزی را شکوفا کنیم.

بدون تردید، همه ناهنجاری جامعه را می‌توان با الگوبرداری از سبک زندگی شهدا که برگرفته از سبک اصیل اسلامی است، از بین برد، چرا که آنان به خوبی و از روی اصول، زندگی کردند؛ با عقیده، نفس می‌کشیدند و آگاهانه عمل می‌کردند و با چشمی باز، مسیر خوشبختی را پیمودند.

اگر کتاب خاطرات شهدا را برداری و آرام آرام ورق بزنی و با تأمل بخوانی، می‌بینی که «ساده زیستی»، «از خود گذشتگی»، «دوری از ناهنجاری‌ها»، «رابطه زیبا با پدر و مادر و خانواده»، «استقامت در برابر مشکلات»، «شجاعت و شهامت»، «به فکر دیگران بودن»، «عبادت و بندگی خدوند»، «دوری از شهرت » و … در زندگی آنان موج می‌زند که هر کدام از این‌ها نیاز به تدبر و تأمل بسزایی دارد. یکی از زیباترین سبک‌هایی که در زندگی شهدا جریان داشت این بود که آنان به شدت از شهرت و منیت و مطرح کردن خودشان پرهیز می‌کردند حتی فرماندهان جنگ، طوری رفتار می‌کردند که خیلی‌ها نمی‌دانستند آنها فرمانده هستند.

شهید اسماعیل دقایقی که فرمانده لشکر بدر بود، معمولاً شب‌ها به چادر رزمنده‌ها می‌رفت و چادرها را نظافت می‌کرد. وی آن قدر خاکی و بی‌ادعا بود که یکی از بچه‌ها به او گفته بود: «چرا نیامدی چادر ما را تمیز کنی» و شهید دقایقی هم جواب داده بود: «چشم؛ امشب می‌آیم.»

کمی جلوتر را اگر ورق بزنی شهید «ابراهیم ملکوتی» که فرمانده تیپ امام سجاد (ع) بود را مشاهده می‌کنی که در مورد خودش و کارهایش خیلی کم حرف می‌زد و وقتی که از صدا و سیما برای مصاحبه‌ای از او دعوت شده بود، جواب رد می‌دهد و این‌طور می‌گوید که: « کار برای خدا گفتن ندارد».

چند صفحه جلوتر را اگر باز کنی« شهید علی عاصمی» را مشاهده می‌کنی که به علت مجروحیت در عملیات آزادسازی بستان در یکی از بیمارستان‌ها بستری شده است و وقتی که عکاس یکی از مجلات می خواهد از او عکس بگیرد، به او اجازه نمی‌دهد و می‌گوید: «من نمی‌خواهم عکسم توی مجله چاپ شود».

اگر همین‌طور بخوانی و جلو بروی به وصیت نامه شهید «قنبر آقایی » برخورد می‌کنی که این‌طور نوشته است: «پدر و مادر مهربانم…خوش‌تر آن دارم که قبرم را از زمین برجسته نسازید. فقط طبق معمول مطابق قبور همه محرومین بدون تشریفات باشد».

دیگر در مورد این نکته که بسیاری از آن راست‌قامتان حتی آرزو داشتند که جسمشان هم گمنام باشد و با گمنامی تمام به دیدار محبوبشان بروند، چیزی نمی‌نویسم.

آری شهیدان چون بهترین سبک زندگی را انتخاب کرده بودند، وقتی بر زمین می‌افتادند، ملائکه‌ها به احترامشان بلند می‌شدند.

می‌خواهی بیشتر از سبک زندگی‌شان بدانی؟ کتاب را نبند. بقیه را خودت ورق بزن و بخوان…

——————————————————————————–

۱ . کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱ ، ص ۳۲۳٫

۲٫  بحارالانوار، ج۲  ، ص۱۲۶٫

 مهدی اعتمادی

مجله امان – شماره ۴۵ – گزارش مهدوی

  • سارا سجادی

تکیه بر شانه‌های حاج قاسم + عکس

سارا سجادی | پنجشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۱۰ ب.ظ

تصویری از حاج قاسم سلیمانی با یکی از شهدای قنیطره را مشاهده کنید.

 

تکیه بر شانه‌های حاج قاسم + عکس

  • سارا سجادی

رابرت مرداک چگونه سلطان رسانه ای غرب شد

سارا سجادی | پنجشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۰۳ ب.ظ

رابرت مرداک چگونه سلطان رسانه ای غرب شد

رابرت مرداک یکی از بزرگترین امپراتوری های رسانه ­ای دنیا یعنی نیوزکورپوریشن را ریاست می­کند که در سال ۲۰۰۸ بالغ بر ۳۳ میلیارد دلار از محصولات متنوع رسان ه­ای درآمد کسب کرده بود. این محصولات شامل فاکس نیوز، فاکس قرن بیستم، داو جونز (ناشر نشریه وال استریت ژورنال)، هارپر کالینز،مای اسپیس نیویورک پست و صدها روزنامه و ایستگاه تلویزیونی دیگر می­شود.

رابرت مرداک

رابرت مرداک

به گزارش جنگ نرم و عملیات روانی؛ رابرت مرداک فعالیت رسانه‌ای خود را در آدلاید استرالیا آغاز کرد. وی بعدها شرکت های رسانه‌ای خود را به بازار رسانه‌ای انگلستان، آمریکا و آسیا گسترش داد. اگر چه وی برای اولین بار در استرالیا و در اواخر دهه ۱۹۵۰ وارد عرصه تلوزیون شد اما بعدها این دارایی‌ها را واگذار کرد و سهام کنونی رسانه‌ای شرکت نیوزکورپوریش در استرالیا (که هنوز اغلب به صورت چاپی فعالیت می‌کند) تابع قوانین مالکیت بین‌رسانه‌ای است. اولین یورش جدی مرداک به عرصه تلویزیون در آمریکا صورت گرفت. وی در سال ۱۹۸۶، شرکت پخش فاکسرا در این کشور تأسیس نمود. وی در دهه ۲۰۰۰، تبدیل به یکی از سرمایه‌گذاران برتر در عرصه تلویزیون ماهواره‌ای، صنعت فیلم سازی و اینترنت شده و وا‌ل‌استریت‌ژورنال یکی از روزنامه‌های بزرگ آمریکا را خریداری نمود. نشریه تایم مرداک را سه بار در لیست ۱۰۰ فرد تأثیرگذار جهان قرار داد. در سال ۲۰۱۰، وی در لیست ثروتمندترین مردان جهان که توسط نشریه فوربس ارائه می‌شود، حائز رتبه سیزدهم شد.وی دارای ثروتی بالغ بر ۶٫۳ میلیارد دلار و صدوهفدهمین فرد ثروتمند جهان است.

رابرت مرداک :

تاریخ تولد

۱۱ مارس ۱۹۳۱

مذهب

یهودی

تحصیلات:

دانشگاه آکسفورد

سوابق علمی – اجرایی

مالک پیشین ویکلی استاندارد

بخش خصوصی:

رئیس هیأت مدیره و مدیر عامل نیوزکورپوریش (۱۹۵۲ تا کنون)

مدیر عامل نیوز کورپوریشن

مالک فاکس نیوز

مالک پیشین هفته نامه ویکلی استاندارد

مالک شبکه فارسی ۱

 رابرت مرداک یکی از بزرگترین امپراتوری های رسانه ­ای دنیا یعنی نیوزکورپوریشن را ریاست می­کند که در سال ۲۰۰۸ بالغ بر ۳۳ میلیارد دلار از محصولات متنوع رسان ه­ای درآمد کسب کرده بود. این محصولات شامل فاکس نیوز، فاکس قرن بیستم، داو جونز(ناشر نشریه وال استریت ژورنال)، هارپر کالینز،مای اسپیس،نیویورک پست و صدها روزنامه و ایستگاه تلویزیونی دیگر می­شود.

رابرت مرداک یکی از بزرگترین امپراتوری های رسانه ­ای دنیا یعنی نیوزکورپوریشن راریاست می­کند که در سال ۲۰۰۸ بالغ بر ۳۳ میلیارد دلار از محصولات متنوع رسانه­ ای درآمد کسب کرده بود.

 پیشینه کاری

مرداک در سال ۲۰۰۴ اعلام نمود که دفتر مرکز نیوزکورپوریشن را از آدلاید استرالیا به آمریکا منتقل خواهد کرد. هدف از استقرار شرکت در آمریکا اطمینان از این امر بود که مدیران سرمایه‌گذاری در آمریکا بتوانند سهام این شرکت را بخرند، زیرا بسیاری از آنها تصمیم گرفته بودند که سهام شرکت‌های خارج از آمریکا را خریداری نکنند. برخی از تحلیلگران معتقد بودند که قرار گرفتن دفتر مرکزی این شرکت در استرالیا باعث کاهش ارزش آن در مقایسه با دیگر شرکت‌های رقیب شده است.

شرکت نیوزکورپوریشن در ۲۰ جولای ۲۰۰۵، با پرداخت ۵۸۰ میلیون دلار توانست شرکت اینترمیکس‌مدیا[۱۲] را خریداری کند. این شرکت صاحب وب‌سایت مای‌اسپیس (MySpace.com) و دیگر وب‌سایت‌های شبکه‌ اجتماعی بود.[۱۳] شرکت نیوزکورپوریشن در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۵، اعلام نمود که شرکت آی‌جی‌ان‌اینترتینمنت[۱۴] را به مبلغ ۶۵۰ میلون دلار خریداری خواهد کرد.[۱۵]

  • سارا سجادی