یاوران حضرت مهدی عجل الله

فرهنگ ظهور و مهدویت و یاوران واقعی حضرت (الهم عجل لولیک الفرج)

یاوران حضرت مهدی عجل الله

فرهنگ ظهور و مهدویت و یاوران واقعی حضرت (الهم عجل لولیک الفرج)

یاوران حضرت  مهدی  عجل الله

بسم الله الرحمن الرحیم
مطالب این سایت با هدف تعجیل در ظهور منجی عالم بشریت حضرت صاحب الزمان (عج) و فرهنگ ظهور بوده راه اندازی شده و انتشار مطالب آزاد میباشد با ذکر یک صلوات جهت تعجیل در ظهور آقا امام زمان .
باتشکر

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی

۲۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

یمن چه جایگاهی در سیاست خارجی ایران داشته و دارد؟

سارا سجادی | چهارشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۳۳ ب.ظ

یمن چه جایگاهی در سیاست خارجی ایران داشته و دارد؟

یمن چه جایگاهی در سیاست خارجی ایران داشته و دارد؟ shia muslim                  

 روابط ایران و یمن پیش از انقلاب بسیار محدود و صرفا به مواجهه یمن جنوبی با کمک ایران به حکومت عمان در سرکوب جنبش ظفار (کمونیست‌های مورد حمایت یمن جنوبی) بر می‌گردد. اما بعد از انقلاب، و به دلیل ماهیت ایدئولوژی تشیع که آرمان شیعیان قیام‌گرای زیدی بود، هر چقدر مردم این کشور، شیعیان زیدی و حوثی‌ها بیشتر جانب‌دار ایران می‌شدند، حکومت مخالف سرسخت ایران بود.

ظهور و افزایش حضور جنبش حوثی ها در یمن و متعاقب آن احساس آسیب از ناحیه همسایگان از جمله سعودی، سبب لشگرکشی این کشور با ائتلاف کشورهای دیگر به یمن به بهانه کنترل این گروه بود و همین موضوع یمن را در صدر اخبار و توجهات بین المللی قرار داد، آنچه در این جا اهمیت دارد، این است که چه چیزی سبب شد، مسئله یمن به این نحو مورد توجه کشورهای دیگر از جمله عربستان و اسرائیل قرار گیرد. یکی از بهانه هایی که سعودی با تمسک به آن به این کشور تجاوز کرد، مسئله حمایت ایران از حوثی ها و دخالت ایران در امور داخلی یمن بوده است. اما به واقع جایگاه یمن در سیاست خارجی ایران تا چه حد است؟ و تاریخ روابط خارجی این دو کشور چه نوساناتی داشته است؟
 
مروری بر تاریخ روابط دو کشور قبل از جمهوری اسلامی
 
گفته می شود عمر روابط ایران و یمن به دوران ساسانیان باز می‌گردد و پس از ظهور اسلام بستر مشترک معنوی ظهور کرد که به این تعامل وسعت و عمق بیشتری بخشید. علاوه بر این از جمله عوامل پیوند دهنده دو کشور علاقمندی و اظهار ارادت به خاندان پیامبرگرامی اسلام (ص)، گرایش به خردگرایی معتزلی و وجود حکومت‌های زیدیه در طول تاریخ  ایران و یمن بوده است. ایرانیان و مردم یمن در سایه تشیع و محبت به خاندان پاک پیامبر عظیم‌الشان اسلام (ص) و با برخورداری از روحیه خردگرا و قشری‌ستیز از یک‌سو و روحیه گفت‌وگو، تسامح و وسعت منظر از دیگر سو توانستند بزرگ‌ترین عالمان مسلمان را به جهان اسلام عرضه کنند و دانش اسلامی را تعمیق و گسترش دهند (انصاری قمی، 19:1380). اما این میراث مشترک تمدنی و تاریخی، مانع از اثرگذاری ملاحظات سیاسی در روابط آن‌ها نشده است؛ چنان‌که در سال‌های حکومت رژیم پهلوی در ایران شاهد تعاملات و موضع‌گیری های تنش‌آمیز بین دو کشور هستیم.
 
استقلال یمن از عثمانی؛ یمن شمالی در سال 1918 استقلال خود را از امپراطوری عثمانی به دست آورد، و در سال 1962 نیز در نتیجه انقلاب و سرنگونی نظام امامی، این کشور به جمهوری تبدیل شد. یمن جنوبی نیز در سال 1967استقلال خود را از بریتانیا به دست آورد و به این ترتیب به دو بخش شمالی و جنوبی با دو دولت متمایز تقسیم می‌شود که یمن شمالی یا «جمهوری عربی یمن» همراه با سیاست‌های بلوک غرب و یمن جنوبی با نام «جمهوری دمکراتیک مردمی یمن» به عنوان متحد شوروی اداره می شدند.

در این سال‌ها به دلیل ناهم‌خوانی سمت‌گیری‌های سیاست خارجی ایران و یمن جنوبی بین دو کشور روابط سرد و گاه رو به تیرگی برقرار بود؛ تا جایی که ایران به دلیل برعهده گرفتن نقش ژاندارمی منطقه، بخشی از نیروی نظامی خود را برای دفاع از پادشاهی عمان و علیه کمونیست‌های ظفار که از جانب یمن جنوبی حمایت می‌شدند، مستقرکرد تا به این ترتیب از نفوذ شوروی در باب‌المندب و خلیج فارس جلوگیری کرده باشد. جنبش ظفار در سال 1962 با هدف سرنگونی رژیم سلطنتی عمان و تجزیه ظفار به وجود آمد و مورد حمایت جمال عبدالناصر و رهبران یمن جنوبی قرار گرفت و نهایتا با حضور ایران در عمان (1972- 1975) به شکست کلی نیروهای جنبش آزادی‌بخش خلق ظفار منجر شد. این حادثه مهمترین مرحله در روابط ایران و یمن در سال‌های قبل از وقوع انقلاب اسلامی است.
 
مروری بر تاریخ روابط دو کشور بعد از جمهوری اسلامی
 
پس از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد جابه‌جایی در جهت‌گیری سیاست خارجی یمن شمالی و جنوبی نسبت به ایران هستیم. البته باید تذکر داد که یمن شمالی جز اولین کشورهایی بود که در 25 بهمن 57 جمهوری اسلامی ایران را به رسمیت شناخت و سفیر این کشور به دیدار امام خمینی (ره) رفت و یک جلد کلام الله مجید را از طرف علی عبدالله صالح به امام تقدیم نمود اما با آغاز جنگ تحمیلی، یمن شمالی به رهبری «علی عبدالله صالح» در کنار کشورهای حوزه خلیج فارس و یمن جنوبی به رهبری «علی ناصر محمد» در کنار ایران قرار گرفتند.

یمن شمالی در ابتدا خود را طرفدار انقلاب ایران نشان داد ولی با توجه به روابط نزدیکی که با کشورهای مرتجع عرب داشت، رفتار محافظه‌کارانه‌ای را در پیش گرفت و در جریان جنگ تحمیلی حتی سربازانی را جهت کمک به رژیم بعث عراق به جبهه اعزام کرد. از سوی دیگر دولت یمن جنوبی پس از وقوع انقلاب برای نشان دادن حسن نیت خود، یک خلبان اسیر ایرانی را که از سال 1967به علت سقوط هواپیمایش در مرز ظفار دستگیر شده بود، با وساطت جبهه آزادی بخش خلق عمان آزاد نمود و نهایتا در اسفند 58 طی صدور اعلامیه مشترکی، برقراری روابط سیاسی بین دو کشور اعلام گردید (امیردهی،127:1389).
 
در 22 مه 1990 دو یمن با یک‌دیگر متحد شدند و پس از این اتحاد روابط ایران و یمن با فراز و فرودهایی همراه شد. در ابتدا سفارت جمهوری اسلامی به کنسولگری و سپس کنسولگری به نمایندگی نزول پیدا کرد. فراز و نشیب های روابط سیاسی دو کشور مانع از توسعه روابط فرهنگی و رشد آن نگردید، از این رو پس از اتحاد دو یمن، جمهوری اسلامی ایران و یمن موافقت‌نامه‌های فرهنگی، علمی و آموزشی مختلفی را با هم به امضا کردند و به اجرا رساندند.
 
روابط ایران و حوثی‌ها
 
حوثی‌ها از شیعیان زیدی یمن هستند که از جایگاه برجسته‌ای در طول تاریخ این کشور برخوردار هستند. این گروه نام خود را از رهبر معنوی و یکی از علامه‌های مذهب زیدی، یعنی بدرالدین الحوثی، گرفته‌اند. فرزندان این فرد، رهبری سیاسی حوثی‌ها را به عهده دارند. حوثی‌ها در دهة 1990 (پس از وحدت یمن شمالی و جنوبی)، با تأسیس حزب الحق فعالیت خود را آغاز کردند. این حزب پس از چند سال دچار انشعاباتی شد. آن‌ها بیش از هزار سال قدرت سیاسی فراوانی در یمن داشتند تا اینکه کودتای 1962 علیه حکومت زیدیه و حوادث پس از آن، آن‌ها را در معرض خطر جدی قرار داد. با محکم شدن جا پای وهابیت در یمن بخش زیادی از زیدیان یمن به وهابیت گرایش یافتند، که برای این منظور وهابیان، مؤسسات و جمعیت‌های متعددی با حضور علمای متعصّب خود در مراکز اصلی تشیع همچون صعده دایر کردند تا از این طریق اهل تشیع را به خود جذب کنند.
 
اما با وقوع انقلاب اسلامی روح تازه‌ای در کالبد شیعیان این کشور دمیده شد. دکتر عصام العماد یکی از مفتیان سابق وهابیت که به تشیع گرویده است می‌گوید: «اگر انقلاب اسلامی ایران به وقوع نپیوسته بود، مذهب زیدی در یمن از بین رفته بود ... . فقط با وقوع انقلاب اسلامی و انتشار کتاب‌های شیعه در یمن، زیدی‌ها به مذهب زیدی برگشتند». انقلاب اسلامی نه تنها موجب مراجعت مجدد به زیدیه شد، بلکه موجب گردید تا اصول جهادی موجود در فرهنگ مذهبی آنان پر رنگ‌تر از گذشته نمود یابد و جنبش الحوثی از دل گروه‌های شیعی این کشور به یکی از مهمترین نیروهای سیاسی- مذهبی یمن تبدیل شود. یکی از افراد تاثیرگذار یمن که تحت تاثیر افکار و شخصیت امام خمینی (ره) قرار گرفت، سید حسین الحوثی بود (تلاشان، 17:1391).
 
او در بیشتر سخنرانی‌های خود، از امام خمینی (ره) و انقلاب نام می‌برد و علاقه شدیدی به جریان‌های شیعی مانند حزب‌الله لبنان و سید حسن نصرالله داشت. این عالم دینی قصد داشت با محوریت تشیع و ترویج افکار امام خمینی در زمینه‌هایی همچون مبارزه با آمریکا و اسرائیل، روحیه آگاهی بخشی و بیداری را در جوانان و نوجوانان کشورش برانگیزاند و نهایتاً هم در سال 2004 در جنگ دولت یمن با حوثی‌ها به شهادت رسید (تلاشان، 17:1391).
 
پس از او «سید عبدالملک حوثی» یکی دیگر از پسران سید بدرالدین زعامت جنبش انصارالله را به دست گرفت و ادامه دهنده راه برادرش گردید. رهبر فعلی انصارالله نیز مانند برادر و پدرش بارها در خصوص عدم وابستگی حوثی‌ها به جمهوری اسلامی ایران تاکید کرده است و اظهار داشته که از سوی هیچ کشوری از جمله ایران حمایت نمی‌شود و به آن وابستگی ندارد. ولی قرابت اعتقادی و فکری این گروه به شیعیان ایران باعث شده که کشورهایی همچون عربستان از این موضوع به عنوان دست‌آویزی برای سرکوب و غیر اصیل جلوه دادن این جنبش مردمی بهره ببرند.
 
علل اشتراک نظر بین حوثی‌ها و ایران
 
حوثی‌های زیدی از نظر اعتقادی به شیعیان دوازده امامی نزدیک هستند و در عین حال از نظر اعتقادی تفاوت‌های عمده‌ای با فرقة اصلی شیعیان در ایران، عراق، لبنان و کشورهای خلیج فارس دارند. به باور زیدی‌ها امام باید از نسل امامین حسن و حسین (علیهم السلام) و حائز چهارده صفت از جمله علم، شجاعت، فاطمی و علوی بودن و... باشد.
 
زیدی‌ها برخلاف دوازده امامی‌ها، «تقیه» را نمی‌پذیرند و معتقدند در هر زمان و تحت هر شرایطی باید علیه ظلم و ستم شورید و بر این اساس شجاعت و قیام به سیف را در کنار علم از مهم‌ترین ویژگی‌های امام می‌دانند. به علاوه به باور اتباع این فرقه چنان‌چه امام (با ویژگی‌های 14 گانه‌اش) ظهور کرد، پیروی از وی امری واجب است. با توجه به مباحث اعتقادی زیدی‌ها، از نظر بسیاری از آن‌ها امام خمینی (ره) امام زمانة خود بود؛ چرا که تمامی صفات و ویژگی‌های امامت در ایشان هویدا بود. به همین دلیل پیروی از امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی برای بسیاری از آن‌ها مسئله‌ای اعتقادی و مربوط به باور آن‌ها بود.

زیدی‌ها در مقابل مذهب وهابی و سلفی‌گری، احساسات و اندیشه‌های نزدیک به شیعیان دوازده‌ امامی دارند. این امر هم در تقریب آنها به ایران بسیار مؤثر بوده است. علاوه بر اشتراک در اصول مذهب، جذابیت‌های مکتبی جمهوری اسلامی باعث علاقمندی شیعیان یمنی به انقلاب ایران شد و در همین راستا شعارهایی که جریان حوثی مطرح کردند، شعارهایی برگرفته از اندیشه‌ها و مواضع ضداستعماری نهضت انقلابی ایران بود. حسین حوثی اولین رهبر و بنیان‌گذار انصارالله برای این جنبش شعار الموت لإمریکا، الموت لإسرائیل، الّلعنـه علی الیهود، النصر للاسلام را مطرح کرد و حزب‌الله، برائت از مشرکان، روز قدس، روز عاشورا و بسیاری از موارد دیگر به صورت جدی مورد حمایت او بوده است (موسوی نژاد، 48:1388).
 
نقش حوثی‌ها برای ایران
 
آرمان رهبری جهان تشیع؛ بدون شک جمهوری اسلامی ایران به عنوان رهبر جبهه مقاومت در منطقه و حامی نهضت‌های رهایی‌بخش در سراسر جهان مطرح بوده است؛ اما این مسأله هیچ‌گاه به معنی تمایل ایران به مداخله در امور داخلی کشورهای دچار بحران نبوده است. گفته شد که شیعیان یمن و خصوصا حوثی‌ها به لحاظ گرایش‌های سیاسی و اعتقادی به کشورمان نزدیکی زیادی دارند و همین مسأله موجب شده که مردم یمن از ایران به عنوان رهبر جهان تشیع برای تشکیل یک حکومت دینی اصیل الگوبرداری کنند و در این راستا از حمایت‌های معنوی کشورمان بهره‌جویی کنند.

منافع ملی و منطقه‌ای؛ علاوه بر اینکه پاسخ به درخواست فوق، یکی از آرمان‌های اساسی انقلاب اسلامی و تلاش در جهت صدور و گسترش آن بوده است، این مسأله می‌تواند فرصتی برای تحقق منافع ملی ایران لحاظ شود. در دهه اخیر تحولات رخ داده در منطقه، هر چند با هدف منزوی‌سازی ایران و قرار دادن آن در تنگنای حضور ناتو و ایالات متحده و اخیراً هم تروریست‌های تکفیری بوده است، خلاف انتظار گردانندگان اصلی این تحولات، چیدمان قدرت در منطقه را به نفع ایران رقم زده است. حضور ایران در عراق، سوریه، لبنان و هم اکنون یمن، به معنای برد ایران  در کشاکش بحران‌های پیش آمده است. به باور عربستان که ایران را جدی‌ترین رقیب خود می‌داند، نفوذ و توان اثرگذاری ایران در منطقه و مسائل مهم آن بسیار افزایش یافته است و صعود شیعیان به رأس هرم قدرت در منطقه، غیرقابل قبول به نظر می‌رسد. (سادات اصفا، 1394) لذا با قدرت‌گیری انصارالله در یمن به شدت احساس خطر کرده است و سعی دارد با توسل به قوای نظامی و تجاوز به خاک این کشور حق مسلم ملت یمن در تعیین سرنوشت حکومت کشورشان را از آنها سلب نماید و با قلدرمآبی در راه مقابله با نفوذ روزافزون جمهوری اسلامی در منطقه اقدام  نماید.
 
قدرت‌یابی انصارالله در یمن و شکل‌گیری یک حکومت اسلامی و مردمی در آن، در جهت منافع منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران ارزیابی می‌شود و می‌توان با بهره‌برداری صحیح از این شرایط به تقویت فزاینده جایگاه تهران در حوزه غرب آسیا و شمال آفریقا دست یافت و این مسأله همان چیزی است که عربستان و دیگر کشورهای عرب منطقه که دارای رژیم‌های استبدادی و ساختاری عقب‌مانده به لحاظ سیاسی و اجتماعی هستند، به شدت از آن واهمه دارند. به عبارت دیگر در صورت پیروزی کامل و تسلط انصارالله بر یمن ضلع چهارم جبهه مقاومت در منطقه شکل می‌گیرد و این به معنی توسعه عمق استراتژیک ایران در منطقه و محاصره عربستان توسط شیعیان است. واکنش شدید عربستان نسبت به این مسأله و حمله به مردم یمن هرچند امری با سابقه در برخورد با یمنی‌ها بوده است، اما با توجه به شرایط حساسی که کشورهایی همسایه دچار آن هستند، موجب مخدوش شدن بیش از بیش چهره این کشور و موج انزجار مردمی نه تنها در کشورهای مسلمان که در کل جهان شده است.
 
فرجام سخن
 
آنچه ایرانیان و یمنیان با تاریخ پرافتخار خویش در فعالیت‌های علمی و فرهنگی و مذهبی نشان داده‌اند، ما را به این نکته رهنمون می‌کند که آنان از هر دو سو با یک گرایش جامع می‌کوشیدند در سایه فرهنگ اسلامی، از برادری و وحدت اسلامی در میان مذاهب و مکاتب اسلامی گوناگون حمایت کنند و به دور از تعصبات تنگ فرقه‌ای و قشری‌گری ظاهربینانه با خردگرایی عمیق خود، زمینه را برای کنش‌گری و تعامل مذهب ایجاد کنند. این زمینه‌های فرهنگی و مذهبی مشترک موجب شده است که در طول تاریخ هم این رویه مشترک در آرای اندیشمندان بزرگ دو کشور حفظ و استمرار یابد و لذا با ظهور جمهوری اسلامی ایران این رویه به نقطه عطف خود برسد.

پس از انقلاب اسلامی ایران، شعائر و نمادهای ارزشی و انقلابی ایران در یمن رواج یافت و این به معنی الگوبرداری یمنی‌ها از مدل انقلابی ایران برای تشکیل حکومت اسلامی بوده است. اما عربستان، آمریکا و اسرائیل مکرراً سعی داشته‌اند این نمودها را به عنوان شواهدی از مداخله ایران در امور همسایگان و حمایتش از جنبش‌های مردمی مبارز قلمداد کنند؛ درحالی‌که نفوذ ایران در کشورهای منطقه صرفاً بر مبنای قدرت نرم کشورمان و اثبات کارآمدی مدل حکومتی آن بوده است. لذا به نظر می‌رسد با توجه به امواج بیداری اسلامی در منطقه و تلاش‌های مردمی مقابله‌جویانه با افراطی‌گری و تروریسم شعاع و گستره نفوذ ایران در منطقه در حال گسترش باشد.*
 
منابع:
- انصاری قمی، حسن (1380) «مجموعه طاووس یمانی، نماد حضور ایران در یمن»، کتاب ماه دین، شماره 51 و 52.
- امیردهی،ع. ر (1389) «یمن، از حاکمیت سیاسی تا روابط با جمهوری اسلامی ایران»، اندیشه تقریب، شماره 23.
- تلاشان، حسن (1391) «انقلاب اسلامی ایران و تاثیر آن بر تحولات ژئوپلیتیک شیعه در یمن»، شیعه‌شناسی، سال دهم، شماره 40.
موسوی‌نژاد، سیدعلی (1388) «شیعیان زیدی و تحولات اخیر یمن»، مجله موعود، بهمن ماه سال 1388 شماره 108.
 
- سادات اصفا، نرگس (1394) «اوضاع این روزهای عربستان در ارتباط با یمن؛  به دنبال بازگرداندن نفوذ از دست رفته‌اش» دسترسی در:
http://www.tisri.org/default-1826.aspx
 
* زهرا سلیمانی پور؛ کارشناس ارشد روابط بین‌الملل/ برهان

  • سارا سجادی

آیا آمریکا به «بیانیه‌ی الجزایر» متعهد ماند؟

سارا سجادی | چهارشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۳۲ ب.ظ

آیا آمریکا به «بیانیه‌ی الجزایر» متعهد ماند؟

آیا آمریکا به «بیانیه‌ی الجزایر» متعهد ماند؟ shia muslim                  

 دستاورد ایران و آمریکا در «بیانیه‌ی الجزایر» چه بود؟

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در 13 آبان 1359 دانشجویانی که خود را پیرو خط امام می‌‌نامیدند، سفارت ایالات متحده در تهران را اشغال کردند و بیش از 50 دیپلمات و کارمند سفارت را به گروگان گرفتند. دلایل دانشجویان برای این اقدام، دعوت آمریکا از شاه به بهانه‌ی معالجات پزشکی و نیز کینه و نفرت تاریخی ایرانیان نسبت به آمریکا بود که البته ریشه در کودتای 28 مرداد داشت. این اتفاق باعث گردید تا روابط ایران و آمریکا به بحرانی‌ترین وضعیت خود برسد.
 
حضرت امام (ره) چهار ماه بعد از این ماجرا، حل‌وفصل موضوع دیپلمات‌ها را به مجلس واگذار کردند. بنابراین در سال 1360 نمایندگان دولت ایران به رهبری بهزاد نبوی، قراردادی با نمایندگان دولت آمریکا در الجزایر امضا کردند. در این قرارداد، دو کشور ملزم به تعهداتی شدند. از جمله اینکه ایران با اعلام شرایطی، متعهد به آزادی گروگان‌‌ها گردید و در مقابل، آمریکا نیز تعهداتی را پذیرفت. بعد از امضای بیانیه، ایران به تمام مفاد بیانیه عمل کرد و همان‌طور که تعهد داده بود، به فاصله‌‌ی کوتاهی از امضای بیانیه، تمامی گروگان‌‌ها را آزاد کرد؛ اما آمریکا بعد از رسیدن به اهداف خود، به بهانه‌‌های مختلف، از بسیاری از تعهدات خود سر باز زد و با این اقدام، ماهیت استعماری خود را بیش از پیش نشان داد. در این نوشتار به تبیین بیشتر این مسئله می‌پردازیم.  
 
قرارداد الجزایر و زمینه‌‌های پیدایش دیوان دعاوی ایران-ایالات متحده
 
قرارداد الجزایر به دنبال گروگان‌گیری برخی از اتباع آمریکایی در تهران به امضای دو کشور ایران و آمریکا رسید. اختلافات موجود بین دو کشور، باعث گردید تا دیوان داوری ایران و آمریکا در کشور الجزایر به‌منظور تصمیم‌گیری و حل‌وفصل دعاوی اتباع دو کشور تشکیل شود. زمینه‌‌ی پیدایش این قرارداد و دعاوی مربوط به آن، به اختلافات دو کشور برمی‌‌گردد که برخی از این اختلافات عبارت‌اند از:
 
کودتای 28 مرداد 1332
 
کودتای 28 مرداد که با طرح و حمایت مالی و اجرایی سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا و آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا، سیا، برضد دولت محمد مصدق در مرداد 1332 به انجام رسید، منجر به این شد که مجدداً محمدرضاشاه قدرت یابد. این کودتا آمریکا را نزد ایرانیان بدنام کرد و نفرت ضدآمریکایی ایجاد نمود و سبب شد که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، سفارت آمریکا اشغال شود، زیرا ایرانیان این سفارتخانه را لانه‌‌ی جاسوسی آمریکاییان می‌‌دانستند. علاوه بر این، بعد از فرار شاه از کشور، بسیاری از کشورها به دلیل تحولات انقلابی، از پذیرش شاه امتناع می‌‌کردند، اما آمریکا جزء معدود کشورهایی بود که به بهانه‌ی معالجات پزشکی، از شاه دعوت به عمل آورد که این موضوع نیز در بدبینی ایران نسبت به آمریکا بی‌‌تأثیر نبود.
 
دعوت آمریکا از شاه ایران به بهانه‌‌ی معالجات پزشکی
 
پس از خروج شاه از کشور و سرگردانی در کشورهایی چون مراکش، وی به‌ناچار وارد کشور مکزیک گردید. پس از ورود به مکزیک، بیماری وی که ناشی از یک تومور سرطانی بود، تشدید شد. بنابراین دولت کارتر با سفر شاه به آمریکا با هدف معالجه‌ی بیماری‌اش موافقت کرد. از این رو، شاه مکزیکوسیتی را به مقصد بیمارستان نیویورک ترک کرد و حدوداً دو ماه در آنجا بستری شد. همین موضوع باعث اعتراض بسیاری از ایرانیان گردید، زیرا آن‌‌ها نگران از به قدرت رسیدن مجدد شاه توسط آمریکا بودند. بنابراین کمتر از دو هفته پس از ورود شاه به این بیمارستان، سفارت آمریکا در تهران به تصرف دانشجویان مسلمان پیرو خط امام درآمد. در نهایت نیز اقدام به گروگان‌گیری برخی از اتباع آمریکایی در سفارت تهران، منجر به امضای بیانیه‌ی الجزایر گردید.
 
گروگان‌گیری و حوادث بعد از آن
 
بعد از گروگان‌گیری روابط دو کشور به بدترین و بحرانی‌‌ترین حد خود رسید. بنابراین ایالات متحده نیز در تقابل با این وضعیت «دست به یک‌سری از اقدامات حقوقی، اقتصادی، سیاسی و نظامی زد که از آن جمله می‌‌توان به قطع واردات نفت از ایران، حمله‌ی نظامی به طبس، قطع کامل روابط تجاری بین ایران و آمریکا، محاصره‌ی اقتصادی ایران و انسداد دارایی‌‌های ایران»[1] و نیز اخراج برخی از دانشجویان ایرانی مقیم در آمریکا اشاره کرد. برژینسکی، مشاور امنیت ملی کارتر، در این رابطه در بخشی از خاطرات خود چنین توضیح می­دهد:
 
«در 11 نوامبر 1979 (20 آبان 1358) یادداشت شدیداللحنی از رئیس‌جمهور دریافت کردم که می‌‌گفت وقتی آمریکایی‌‌ها را از ایران بیرون آوردیم، میل دارم تمام دانشجویان ایرانی که در دانشکده‌‌ها به‌صورت تمام‌وقت ثبت‌نام نکرده‌‌اند، اخراج شوند.»[2] حدود چهار ماه پس از این ماجرا، حضرت امام (ره) طی فرمانی حل‌وفصل موضوع دیپلمات‌ها را به مجلس واگذار کردند و «دولت الجزایر به‌عنوان میانجی دولتین ایران و آمریکا از سوی دو کشور پذیرفته شد و متعاقباً مذاکرات پرفرازونشیب و فشرده‌‌ای در الجزایر به جریان افتاد و بیانیه‌‌ای به توافق دو کشور ایران و آمریکا رسید و انتشار یافت. قرار شد هم‌زمان با اجرای قرارداد، گروگان‌‌ها آزاد شوند.»[3]
این بیانیه‌‌ شامل اصولی بود که دربرگیرنده‌‌ی تعهدات دولتین ایران و آمریکا در مقابل یکدیگر است. تعهدات آمریکا در مقابل ایران عبار ت بود از:
 
«1. تعهد حتی‌المقدور ایالات متحده به بازگرداندن وضعیت دارایی‌های ایران به دوره‌ی قبل از 14 نوامبر 79 (23 آبان 58) که تاریخ صدور دستور انسداد سرمایه‌های ایران از طرف رئیس‌جمهور وقت آمریکا بود.
2. لغو کلیه‌ی تحریم‌های تجاری علیه ایران
3. استرداد دارایی‌های ایران در آمریکا
4. استرداد دارایی‌های شاه ایران
5. تعهد به عدم مداخله در امور داخلی ایران
6. پس گرفتن کلیه‌ی دعاوی مطروحه‌ی آمریکا در دادگاه‌های بین‌المللی علیه ایران.»[4]   
در مقابل، ایران نیز متعهد گردید که بعد از امضای بیانیه، تمامی گروگان‌‌ها را آزاد کند. اما گذشت زمان نشان داد که آمریکایی‌‌ها چندان به مفاد بیانیه پایبند نبوده و به بهانه‌‌های مختلف، از اجرای بسیاری از اصول آن سر باز زدند.
 
میزان تعهد طرفین به اصول قرارداد
 
حادثه‌ی گروگان‌گیری نقطه‌ی عطف سنگینی در تاریخ سیاسی آمریکا بود و آمریکا، به تلافی اشغال سفارت خود در تهران، بسیاری از تعهدات توافق الجزایر را نقض کرد. مهم‌ترین تعهدات آمریکا در این بیانیه، عدم دخالت در امور داخلی ایران و استرداد مطالبات ایران بود. اما «آمریکا در موارد متعدد، سایر اصول اساسی بیانیه،‌‌ مانند تعهد به عدم مداخله در امور ایران را زیر پا نهاد و ایران ناگزیر از تقدیم دادخواست به دیوان داوری برای پایان دادن به این مداخلات شد. افزون بر آن، آمریکا تحریم‌‌های تجاری را که به موجب بیانیه‌‌ها ملغی اعلام کرده بود، در سال‌‌های جنگ تحمیلی (1359 تا 1367هـ.ش) و پس از پایان آن، به انواع و روش‌‌های دیگر برقرار نمود. این در حالی است که تعهدات مذکور در بیانیه‌‌های الجزایر، محدود به زمانی خاصی نبود.»[5] آمریکا نه تنها در طول جنگ عراق علیه ایران بسیاری از تحریم‌‌های اقتصادی، نظامی و... را مجدداً اعمال نمود، بلکه با حمایت از حکومت صدام، منجر به تحکیم دیکتاتوری صدام در منطقه نیز گردید.
 
در رابطه با پرداخت مطالبات ایران نیز مطابق مواد 2، 3 و 4، آمریکا متعهد شده بود که کلیه‌‌ی تحریم‌‌های تجاری ایران را لغو کرده، اموال محمدرضا پهلوی را به ایران بازگرداند و دارایی‌‌های ایران را که پس از بحران گروگان‌گیری توقیف شده بود، آزاد کند. این مطالبات شامل مطالبات کالای نظامی، مطالبات نقدی، اموال محمدرضاشاه و... می‌شد که در مجموع حدود 5/13میلیارد دلار بود و قرار شد در سه نوبت به ایران پرداخت شود. با پایان گرفتن ماجرای گروگان‌گیری، بسیاری از تحریم‌های تجاری و نفتی بین‌المللی علیه ایران رفع شدند و آمریکا در دو نوبت حدود 10 میلیارد دلار از دارایی‌های ایران را پرداخت کرد، اما از پرداخت نوبت سوم سر باز زد.
 
علاوه بر این، اموال شاه نیز تاکنون به‌طور کامل پرداخته نشده است و همچنان حدود 2.5 تا 3 میلیارد دلار از وجوه نقد و طلای ایران، سرنوشتی نامشخص دارد و در اسناد بیانیه‌ی الجزایر نیز اشاره‌ای به آن نشده است. در مقابل، ایران به تمامی تعهدات خود پایبند بود و یک روز بعد از بیانیه‌ی الجزایر، به تعهد اصلی خود که همان آزادی گروگان‌ها بود، عمل کرد. اما متأسفانه مبالغ زیادی از داشته‌‌های ایران در آمریکا برای پرداخت قروض به نهادهای آمریکایی در آمریکا بلوکه شد و به مردم، سازمان‌‌ها و مؤسسات آن کشور پرداخت شد.
 
همین موضوع باعث شد تا برخی عنوان کنند «که تشکیل دیوان داوری به نفع آمریکا تمام شده است، زیرا این دولت ضمن توفیق در آزادی گروگان‌‌ها و مصالحه با ایران، توانست مرجعی ایجاد کند که احکام قضایی مورد نیاز خواهان‌‌های آمریکایی را صادر می‌نماید.»[6] گروهی از کارشناسان علت این نتایج را ضعف کادر مذاکره‌کننده‌ی ایرانی و خوش‌خیالی آنان به مذاکره می‌‌دانند و معتقدند که «بهزاد نبوی تجربه و توانایی برای این مذاکرات را نداشت. او حتی کوشش نکرد از تعدادی که از نظر حقوقی کم‌وبیش می‌‌توانستند او را یاری کنند کمک بگیرند و در گروه او یک حقوق‌دان قابل قبول نیز وجود نداشت.»[7]
 
واقعیت این است که اقدام گروگان‌گیری برای آمریکاییان بسیار سنگین و تحقیرآمیز بود. بنابراین آن‌‌ها به هر طریقی درصدد تلافی کردن بودند: «واژه‌‌ی تحقیر واژه‌ای است که مقامات کاخ سفید در کتاب‌‌هایی که پیرامون گروگان‌گیری نوشته‌اند، بارها به کار بسته‌‌اند. هامیلتون جردن در خاطرات خود می‌‌نویسد که مردم آمریکایی که در مقابل سفارت ایران در آمریکا به‌شدت علیه ایران شعار می‌‌دادند می‌‌گفتند: ما نمی‌‌توانیم این تحقیر را تحمل کنیم. آن‌‌ها همچنین به‌کرات از آشفتگی‌‌ها و مناقشات و درگیری‌‌های اعضای کابینه آمریکا و عجز و ناتوانی آمریکا و فقدان امکانات برخورد با مسئله‌ی گروگان‌گیری و عصبانیت‌‌ها و دنباله‌روی از ایران و... سخن گفته‌‌اند.»[8] از طرفی، کشور در این برهه، دچار جنگ تحمیلی عراق و مشکلات ناشی از آن گردید و بنابراین درصدد بود تا هرچه سریع‌تر به این مسئله فیصله دهد. بعد از توافق الجزایر، آمریکا خوش‌بینانه در پی برقراری روابط با ایران به‌شکل سابق بود، اما این انتظار توهمی بیش نبود.
 
قرارداد الجزایر، توهمی خوش‌بینانه
 
بعد از بیانیه‌ی الجزایر و آزادی گروگان‌‌ها، دولت آمریکا توقع داشت که پس از حل‌وفصل ماجرای گروگان‌گیری بتواند سفارتخانه‌ی خود در تهران را پس بگیرد. جالب آنکه علاوه بر آمریکا، بیشتر مقامات اروپایی نیز مطمئن بودند که چنین اقدامی رخ خواهد داد. این در حالی بود که آمریکا با سیاست‌هایی چون تحریم‌‌های سیاسی-اقتصادی، بلوکه کردن دارایی‌‌های ایران در خارج از کشور، طراحی حمله به طبس، حمایت از گروهک‌‌های ضدانقلاب و... در توهم واهی روابط مجدد با ایران به سر می‌‌برد. در نهایت نیز مشخص شد که آمریکایی‌ها راهی برای بازپس گرفتن محل سابق سفارت خود و برقراری روابط سابق با ایران نداشته و سفارت آمریکا در ایران برای همیشه تعطیل شده است.
 
فرجام بحث
 
پایان سخن آنکه بررسی دلایل امضای بیانیه‌ی الجزایر و برخی از مفاد و تعهدات طرفین، یعنی آمریکا و ایران، نشان داد که این بیانیه توافقی میان دو کشور ایران و ایالات متحده در رابطه با گروگان‌گیری برخی از اتباع کشور آمریکا در ایران بود. ریشه‌ی این گروگان‌گیری به بی‌‌اعتمادی ایرانیان نسبت به آمریکاییان در پی کودتای 28 مرداد و نیز اعتراض به اقامت شاه در این کشور بعد از پیروزی انقلاب بازمی‌‌گردد. اختلافات بین دو کشور در نهایت منجر به صدور بیانیه‌ی الجزایر گردید. در این بیانیه، ایران متعهد به آزادی گروگان‌‌ها شد و آمریکا نیز متعهد به عدم مداخله در امور داخلی ایران و نیز بازگرداندن مطالبات ایران گردید. بعد از توافقات صورت‌گرفته، ایران به تعهد خود عمل کرد و تمامی گروگان‌‌ها را آزاد کرد، اما آمریکا نه تنها مطالبات ایران را به‌طور کامل پس نداد، بلکه با مداخله در امور ایران و نیز اعمال تحریم‌‌های بیشتر در سال‌‌های جنگ و پس از آن، عدم پایبندی خود به مفاد بیانیه و نیز قوانین بین‌المللی را نشان داد.(*)
 
پی‌نوشت‌ها:
[1]. فیروزی، مهدی (1384)، «دیوان داوری دعاوی ایران و آمریکا و زمینه­های پیدایش آن»، رواق اندیشه، شماره­ی 46، ص 24.
[2]. بهشتی‌پور، حسن (1389)، «نقش امام خمینی در مدیریت بحران گروگان‌گیری در لانه‌ی جاسوسی آمریکا»، فصلنامه‌ی مطالعات تاریخی، ص 58.
[3]. روزنامه­ی رسمی جمهوری اسلامی ایران، ش 11589، ص 21.
[4]. قربانی، مصطفی (1375)، «پیامدهای تسخیر لانه‌ی جاسوسی آمریکا»، مجله‌ی حوزه (حضور)، شماره‌ی 17.
[5]. هاشمی مطلق، بهروز (1390)، «دیوان داوری ایران و ایالات متحده»، تعالی حقوق، سال چهارم، شماره­ی 13 و 14، ص 165.
[6]. نظربلند، غلامرضا (1369)، «دیوان داوری دعاوی ایران و آمریکا»، مجله‌ی سیاست خارجی، سال چهارم، شماره­ی 4، ص 608.
[7]. ویژه‌نامه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، در‌ گفت‌وگوی ایران با محمود کاشانی، «بهزاد نبوی با فریب مجلس توافقنامه‌ی الجزایر را مصوب کرد»، ص 80.
[8]. قربانی، همان.
 
* گروه تاریخ برهان/ زهره رحمانی؛ پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی

  • سارا سجادی

"اقتصاد مقاومتی" در برابر اقتصاد عاریتی است

سارا سجادی | چهارشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۲۶ ب.ظ

"اقتصاد مقاومتی" در برابر اقتصاد عاریتی است

"اقتصاد مقاومتی" در برابر اقتصاد عاریتی است shia muslim                  

 رئیس سازمان بسیج مستضعفین گفت:در شرایط کنونی نقدینگی نمی‌تواند سودآور باشد و همین امر سبب تعطیلی کارخانه‌ها شده و اکنون سرمایه‌های بسیاری در کشور غیر فعال است که باید با توجه به اقتصاد مقاومتی در راستای فعال‌سازی آن‌ها گام برداشته شود.

 

به گزارش مصاف، محمدرضا نقدی  در جلسه مجمع عالی بسیج استان قم که در سالن شهید اخلاقی ستاد فرماندهی سپاه امام علی بن ابیطالب(ع) برگزار شد، با بیان اینکه طبق فرمایشات رهبر انقلاب اسلامی، استکبار به دنبال ایجاد اختلاف میان مذاهب اسلامی است افزود: دشمن برای مقابله با اسلام در قم اختلافات متفاوتی را به وجود آورده است.

وی با تاکید بر اینکه برخی از جریانات فقط با هدف ایجاد اختلاف میان مذاهب اسلامی ایجاد شده است، اظهار داشت: ‌فعالیت‌های گسترده‌تر این افراد در کانون‌های ترویج معارف اسلامی است و از این قبیل جریانات می‌شود به تشیع لندنی و سنی آمریکایی اشاره کرد.

رئیس سازمان بسیج مستضعفین نسبت به تهدید نفوذ دشمن در افکار عمومی جامعه اسلامی هشدار داد و تصریح کرد: اگر دشمن به این هدف برسد جامعه اسلامی به سمت تباهی هدایت می‌شود و این به معنای غلبه در عرصه جنگ نرم است در صورتی که برای مقابله با این نفود می‌توانیم راه‌های دشمن را مسدود کنیم.

وی ایجاد ناامیدی را یکی از راهکارهای دشمن برای نفوذ در افکار عمومی جامعه دانست و عنوان کرد: ایجاد وابستگی دروغین میان پیشرفت و ارتباط با غرب و مطرح کردن سبک زندگی غربی به عنوان راه رسیدن به خواسته‌های دنیایی از راهکارهای اصلی دشمن برای نفوذ در افکار عمومی است.

نقدی به سخنان رئیس جمهور آمریکا خطاب به مردم ایران اشاره کرد و گفت: او در سخنان خود تفاهم و دوستی را راهبرد اصلی حل مشکلات ایران عنوان کرده در صورتی که نزدیکی با غرب و آمریکا نمی‌تواند پیشبردی برای جامعه اسلامی داشته باشند.

وی با بیان اینکه بسیج باید راهکارهای نفوذ دشمن در افکار عمومی را برای مردم تشریح کند، ادامه داد: ‌ایران اسلامی برای شکوفایی اقتصادی در جایگاه خاصی قرار دارد و در بسیاری از عرصه‌ها به غرب نیازی ندارد.

نقدی به بخشی از ظرفیت‌های علمی ایران اسلامی اشاره کرد و افزود: ایران اسلامی در جایگاه 16 علمی جهان قرار دارد و تعداد مهندسان این کشور نسبت به دیگر کشورهای جهان بیشتر است که این افراد با تکیه بر ظرفیت‌های مادی ایران می‌توانند در عرصه‌های مختلف تاثیرگذار باشند.

وی با تاکید بر اینکه طبق گفته رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس 840 هزار میلیارد تومان نقدینگی ریالی در اختیار مردم است اظهار کرد: ایران اسلامی بسترهای مناسبی برای رسیدن به رشد اقتصادی را در اختیار دارد اما از عزم، اراده، خودباوری و مدیریت صحیح برخوردار نیست.

رئیس سازمان بسیج مستضعفین با اشاره به اینکه پیشرفت اقتصاد با تکیه بر ظرفیت‌های درونی جامعه تحقق می‌یابد ابراز کرد: برخی در عرصه اقتصادی به ظرفیت‌های بیرونی نگاه دارند و می‌خواهند سیاست خارجه ایران اسلامی را تغییر دهند در صورتی که این نگاه می‌تواند عواقب ناپسند بسیاری برای جامعه اسلامی داشته باشد.

وی یادآور شد: اکنون اقتصاد مقاومتی مورد توجه بخش‌های مختلف جامعه اسلامی قرار گرفته است و پروژه‌های 15 سال گذشته را نیز به اقتصاد مقاومتی ربط می‌دهند؛ در تحقق اقتصاد مقاومتی مشارکت همگانی در گفتار وجود دارد اما در زمینه عملی حضور همگانی دیده نمی‌شود.

نقدی درون‌زا، پیشرو، مولد و بیرون‌گرا را از ویژگی‌های اقتصاد مقاومتی برشمرد و ادامه داد: سرمایه در اقتصاد به سمت سود حرکت می‌کند و لبخند تاثیری بر آن ندارد به همین علت اگر بسترهای مناسب در کشور ایجاد کنیم سرمایه‌های مختلف داخلی و خارجی را جلب می‌شود.

وی با تاکید بر اینکه اکنون از سرمایه‌های داخلی کمتر استفاده می‌شود اظهار کرد: اکنون چین بالاترین تنش‌ها را با کشور آمریکا دارد چراکه سرمایه‌داران آمریکایی به دنبال سود بوده و در بازار چین حضور دارند و در مکانی که مشکلات مختلفی برای تولید وجود داشته باشد حضور نمی‌یابند.

رئیس سازمان بسیج مستضعفین گفت: سرمایه در مکانی که دولت بالاترین واردات کننده بخش کشور است و توجهی به فرهنگ اقتصادی ندارد حضور نخواهد یافت در صورتی که اگر بازارها سودآور شود سرمایه‌گذاران خارجی خودشان از دست نظام استکبار فرار کرده و به سمت ایران جذب می‌شوند.

وی با اشاره به تعطیلی کارخانه‌های مختلف در کشور عنوان کرد:‌ اینکه نقدینگی نمی‌تواند سودآور باشد سبب تعطیلی این کارخانه‌ها شده و اکنون سرمایه‌های بسیاری در کشور غیر فعال است که باید با توجه به اقتصاد مقاومتی و ظرفیت مردم در راستای فعال‌سازی آن‌ها گام برداشته شود.

نقدی با بیان اینکه دولت‌های خارجی در سرمایه‌گذاری نقش مهمی ندارند تاکید کرد: مسائل سیاسی برای سرمایه‌داران معنایی ندارد به همین علت مشکلات اقتصادی راه حل اقتصادی دارد و از راهکار سیاسی برطرف نمی‌شود.

رئیس سازمان بسیج مستضعفین تصریح کرد: برخی به جای توجه به ظرفیت موجود در دانشگاه‌ها به سمت توانایی‌ها غرب گرایش پیدا کرده‌اند.

وی از دستاوردهای دفاعی ایران اسلامی یاد کرد و گفت: وجود پروژه‌های دفاعی در دانشگاه‌ها سبب شده که ایران اسلامی بتواند به جایگاه بی‌نظیری در تنوع تسلیحات برسد در صورتی که بودجه مادی خاصی در این عرصه درنظر گرفته نشده است و این نشان از حرکت اقتصاد مقاومتی است.

نقدی یادآور شد: اگر پروژه‌های صنعت خودرو در دانشگاه‌ها مورد بررسی قرار می‌گرفت اکنون می‌توانستیم به دستاوردهای بسیاری در این عرصه برسیم.

وی به برخی از راهکارهای برطرف‌سازی مشکلات کمبود آب اشاره کرد و افزود: اقتصاد مقاومتی در مقابل اقتصاد عاریتی قرار دارد و نسبت به مسئله دیپلماسی در این دو بخش نگاه متفاوتی وجود دارد؛‌ در دو سال گذشته بیش از 36 میلیارد دلار از سرمایه‌های نفتی کشور هدر رفته است.

نقدی از وضعیت بازارهای سرمایه‌گذاری در کشورهای مختلف غربی یاد کرد و گفت: برخی از سخنان مسئولان کشوری ضد اقتصاد مقاومتی است و روزنامه‌ها از مفسدان اقتصادی چهره‌های مثبتی را ارائه داده و اکنون یکی از آن‌ها رهبریت حزبی را بر عهده می‌گیرد.

وی با بیان اینکه برخی از رسانه‌ها با نگاه به ویژگی‌های اقتصادی عاریتی افکار عمومی جامعه را به سمت اشتباهی هدایت می‌کنند خاطرنشان کرد:‌ کشورهای غربی اکنون بدهی‌های متفاوتی دارند اما باز هم آن‌ها ادعا می‌کنند که ارتباط با آمریکا پیشرفت به دنبال دارد در صورتی که بسیاری از کشورهایی که با آمریکا ارتباط دارند از حرکت‌های اقتصادی این کشور ناراضی هستند.


منبع: فارس

  • سارا سجادی

دانلود سخنرانی استاد رائفی پور مسجد حضرت زینب(س)

سارا سجادی | چهارشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۲۵ ب.ظ

دانلود سخنرانی استاد رائفی پور مسجد حضرت زینب(س)

دانلود سخنرانی استاد رائفی پور مسجد حضرت زینب(س) shia muslim        

 دانلود سخنرانی استاد رائفی پور مسجد حضرت زینب(س) 1394/05/29 سالروز به آتش کشیدن مسجد الاقصی
گزارش جلسه

ماجرای آتش سوزی مسجدالاقصی

روز 30 مرداد 1348 بخشی از مسجدالاقصی در فلسطین اشغالی توسط افراد متعصب صهیونیست به آتش کشیده شد و خسارات قابل توجهی به آن وارد آمد.
اسرائیل این حادثه را که خشم و انزجار مسلمانان سراسر جهان را برانگیخت به یک جهانگرد یهودی استرالیایی نسبت داد.
«دنیس مایکل روهان» سیاح استرالیایی که صهیونیستها وی را عامل به آتش کشیدن مسجدالاقصی معرفی کردند، در یک حرکت نمایشی محاکمه شد و متعاقباً منابع خبری اسرائیل اعلام کردند که چون نامبرده دچار بیماری روانی بوده آزاد شده است. 
در ماجرای آتش سوزی مسجدالاقصی دست کم 200 متر مربع از سقف مسجد کاملاً ویران شد، گنبد مجسد در 5 نقطه آن سوخت و یکی از آثار مسجد همراه با یک منبر قدیمیِ با ارزش که هشتصد سال سابقه داشت طعمه حریق شده و از بین رفت.
این جنایت که خشم مسلمانان جهان را برانگیخت، سبب شد تا بسیاری از نشریات کشورهای اسلامی از لزوم عکس‌العمل در برابر صهیونیستها سخن به میان آوردند. این بزرگترین جنایت صهیونیستها علیه مسجدالاقصی طی 10 ماهی بود که از تصرف بیت‌المقدس شرقی توسط آنان می‌گذشت.
شهر بیت‌المقدس در سالهای اولیه بعد از رحلت پیامبر اسلام (ص) با روش‌های مسالمت‌آمیز از سلطه رومی‌ها بیرون آمد و به مسلمین سپرده شد. در سال 74 هـ در همان مکانی که پیامبر اسلام به معراج رفتند، مسجدالاقصی احداث گردید. این مسجد با شکوه، مرحله تکمیل همان مسجد کوچک بود که پیش از آن در همان مکان وجود داشت.
سابقه تاریخی و حرمتی که از دیر باز بر این مکان مقدس مترتب بوده، سبب شد اقدام شوم صهونیستها در به آتش کشیدن مسجدالاقصی به صورت یک فاجعه دینی جلوه کرده، واکنش خشم‌آلود بین‌المللی را به ویژه در جهان اسلام به همراه آورد.
واکنش امام خمینی(ره)
اقدام صهیونیستها در آتش زدن مسجدالاقصی با واکنش تند حضرت امام خمینی (ره) روبرو شد. امام خمینی که در نجف اقامت داشتند، اقدام جنایتکارانه صهیونیستها و تشکیل اجلاس رباط و سیاستهای رژیم شاه را مورد انتقاد شدید قرار دادند. روزنامه «الجمهوریه» چاپ بغداد در شماره 588 خود در1/8/1348 تحت عنوان «مرجع دینی حضرت آیت‌الله خمینی خواستند که مسجدالاقصی تجدید بنا نشود» چنین نوشت:
«حضرت آ‌یت‌الله خمینی،مرجع دینی، از کلیه مسلمانان خواستند که صفوف خود را در برابر دشمنان متحد سازند. حضرت آیت‌الله طی گفتگوئی با خبرگزاری عراق اظهار داشتند: کنفرانس اسلامی که در رباط منعقد گردید منشأ خدمتی به سود مسلمانان نشد،‌بلکه به دشمنان اسلام کمک کرد زیرا بعضی از شرکت ‌کنندگان در این کنفرانس نیت صادقانه نداشتند و به علاوه تناقضاتی میان شرکت‌کنندگان در این کنفرانس وجود داشت.
حضرت آیت‌الله افزودند: تا زمانی که فلسطین اشغال شده آزاد نشده است مسلمانان مسجدالاقصی را نباید تجدید بنا کنند. بگذارند جنایت صهیونیسم هماره در برابر چشمان مسلمانان مجسم باشد و مایة حرکتی برای آزادی فلسطین گردد.» 
امام خمینی ضمن بحث راجع به «حکومت اسلامی» در بهمن 1348 نیز نظر خود را راجع به ‌آتش‌سوزی مسجدالاقصی و نقشه صهیونیستی و غارتگرانه‌ای که رژیم شاه در زیر پوشش جمع‌آوری اعانه برای تجدید بنای مسجدالاقصی دنبال می‌کرد، چنین بیان کرد:
«... مسجدالاقصی را آتش زدند، ما فریاد می‌کنیم که بگذارید مسجدالاقصی به همین حال نیم سوخته باقی باشد،‌این جرم را از بین نبرید ولی رژیم شاه حساب باز می‌کند و صندوق می‌‌گذارد و به اسم بنای مسجدالاقصی از مردم پول می‌گیرد تا شاه بتواند از این راه استفاده نماید و جیب خود را پر کند و ضمناً آثار جرم اسرائیل را از بین ببرد...» 


صوت ها
دانلود سخنرانی استاد رائفی پور-1394/05/29تهران-85دقیقه-14.9مگابایت دانلود فایل
دانلود سخنرانی استاد رائفی پور-1394/05/29تهران-85دقیقه-49.3مگابایت دانلود فایل

  • سارا سجادی

دانلود سخنرانی استاد رائفی پور بوستان سهند

سارا سجادی | چهارشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۲۳ ب.ظ

دانلود سخنرانی استاد رائفی پور بوستان سهند

دانلود سخنرانی استاد رائفی پور بوستان سهند shia muslim        

 دانلود دو جلسه سخنرانی پرسش پاسخ استاد رائفی پور 30مرداد و 6 شهریور 1394 تهران
صوت ها
دانلود سخنرانی استاد رائفی پور-جلسه اول 30مرداد1394-41دقیقه-14مگابایت دانلود فایل
دانلود سخنرانی استاد رائفی پور-جلسه دوم 6شهریور1394-58 دقیقه-17مگابایت دانلود فایل

تصاویر

پرسش و پاسخ بوستان سهند

پرسش و پاسخ بوستان سهند

پرسش و پاسخ بوستان سهند

پرسش و پاسخ بوستان سهند

پرسش و پاسخ بوستان سهند

پرسش و پاسخ بوستان سهند

پرسش و پاسخ بوستان سهند

پرسش و پاسخ بوستان سهند

پرسش و پاسخ بوستان سهند

  • سارا سجادی

داستان صوتی ظهور مسیح

سارا سجادی | چهارشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۰۹ ب.ظ

داستان صوتی ظهور مسیح

داستان صوتی ظهور مسیح shia muslim

 12 قسمت این داستان صوتی رو با کیفیت 128 kbps دریافت کنید.

داستان صوتی ظهور مسیح به مناسبت تولد حضرت مسیح در 25ذی القعده  یا دحوالارض

اگر دوستی دارید که مسیحی هستش ... حتما این داستان صوتی رو بهش برسونید. توکل به خدا


قسمت دوازدهم دانلود فایل
قسمت یازدهم دانلود فایل
قسمت دهم دانلود فایل
قسمت نهم دانلود فایل
قسمت هشتم دانلود فایل
قسمت هفتم دانلود فایل
قسمت ششم دانلود فایل
قسمت پنجم دانلود فایل
قسمت چهارم دانلود فایل
قسمت سوم دانلود فایل
قسمت دوم دانلود فایل
قسمت اول دانلود فایل
  • سارا سجادی

شما یک خانم چادری جذاب هستید، لایک!

سارا سجادی | چهارشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۰۶ ب.ظ

شما یک خانم چادری جذاب هستید، لایک!

شما یک خانم چادری جذاب هستید، لایک! shia muslim                  

 حقیقت این است که ما به جای آنکه مردم را وارد دایره دین و حجاب و اعتقاد کنیم، مدام تلاش می‌کنیم که مساحت این دایره را زیاد کنیم، آنقدر زیاد تا دیگر کسی بیرون نماند.

«لایک! شما یک خانم چادری جذاب هستید» پسر بچه نوجوان این جمله را زیر عکس فلان خانم چادری در فلان شبکه اجتماعی نوشته و پاسخ گرفته بود:«ممنونم نظر لطف شماست» احتمالا آن خانم چادری فکر کرده برای ترویج فرهنگ حجاب یک گام بزرگ برداشته. اینکه با حجاب توانسته در معرض نگاه و توجه و تحسین و گاهی اوقات ابراز علاقه قرار بگیرد.
 
گمان کرده که ظرفیت‌های کشف نشده چادر را پس از ده‌ها سال کشف کرده. گمان کرده که با شگردی منحصر به فرد هم خدا را به دست آورده هم خرما را. برای همین است که هر روز مدلی جدیدی از ترکیب چادر و روسری و آستین و ساعت و آرایش را رو می‌کند و خودش را پرچمدار تبلیغ حجاب می‌داند، اما حواسش نیست که اساسا چادر قرار است مقابل این خودنمایی‌ها را بگیرد و جذابیت‌های زنانه‌اش را بپوشاند. حواسش نیست که در این ترکیب ناهمگون، تعارضی ذاتی دارد. مثل آن آقایی که سال‌ها قبل در یکی از کشورهای خارجی با لباس روحانیت پاپیون زده بود که باید نوآوری کنیم و از قضا اسباب خنده مردم را فراهم کرد.

در این چند سال اخیر، چادر با فرهنگ‌های جدیدی همراه شده که برخی از آنها اساسا فرقی با بدحجابی ندارد. حتما شما هم دیده‌اید دخترانی که چادر را بخشی از تیپ خود می‌دانند و گویا با استفاده از چادر می‌خواهند چهره خود را قاب بگیرند. بعد هم در قواره یک فعال اجتماعی ظاهر می‌شوند و هر روز عکس‌های مختلفشان را این طرف و آن طرف منتشر می‌کنند تا محرم و نامحرم لایکشان کنند.
 
اما حقیقتا این نوع پوشش که باعث انگشت نما شدن فرد در جامعه می‌شود، مصداق لباس شهرت نیست؟ در تعریف‌های فقهی ما یک شرط اساسی برای حجاب تعریف شده که نباید «جلب توجه» کند. حجاب باید در مسیر عفاف و حیا و پوشیدگی تعریف شود، اما این فرهنگ جدید و ابداعی که از قضا وارداتی هم نیست و ساخت ذهن خلاقانه برخی از بانوان ایرانی است، حجاب جدیدی را معرفی کرده که در مسیر خودنمایی تعریف می‌شود و از بیخ و بن ضدحجاب است.
 
اینکه زن بتواند با چادر به آسانی فعالیت اجتماعی کند را هیچ کس منکر نیست،بانوان محجبه و عفیفه قطعا می‌توانند با حفظ شئون شرعی به فعالیت اجتماعی بپردازند. اصلا ضرورت همین موضوع بود که چند سال قبل برخی از کارشناسان دور هم جمع شدند و اقدام به طراحی چادرهایی کردند که در عین سادگی، دست و پاگیر بانوان هم نبود.
 
چادرهایی که مثلا هنگام رانندگی یا حمل کودک محدودیت ایجاد نمی‌کرد، اما این خلاقیت به مرور تبدیل به یک بدعت شد و طراحان بعدی، به فکر آن افتادند تا چادرهایی جذاب تولید کنند و کار به جایی کشید که باخط نستعلیق و نسخ روی چادر بانوان کلمات قصار می‌نوشتند و شعار می‌دادند که با چادر محدودیت نیست و می‌تواند شما را جذاب‌تر کند! این طراحان ادعا می‌کنند که فقط با چنین روش‌هایی می‌توان برخی از دختران امروزی که با حجاب ارتباط خوبی ندارند را به سوی چادر کشاند، اما انگار نسخه ناشیانه‌ای که آنها برای حجاب جامعه نوشته‌اند، به ضد خود تبدیل شده و به قول جناب مولوی «از قضا سرکنگبین، صفرا فزود»ه است. مخاطب اصلی بازار چادر خانواده‌های مذهبی هستند و قطعا این چادرهای تیپیکال بیش از آنکه به دست جامعه هدف برسد، به دست متدینین رسیده و گاهی اوقات گره چادر آنها را شل کرده است.
 
این تدبیرهای بدعت‌گونه سابقه بسیاری دارد، مگر در همین یکی-دو دهه اخیر به بهانه مقابله با موسیقی‌های مبتذل وارداتی، خودمان به تولید ابتذال نپرداختیم؟ مگر برای آنکه رضایت عده‌‌ای را جلب کنیم، پیچ شرعیات را شل نکردیم؟ مگر خطوط قرمزمان را تغییر ندادیم؟ آنقدر که گاهی اوقات موسیقی‌های وطنی‌مان شرم‌آورتر از برخی نسخه‌های خارجی شده است.
 
بیایید تعارف را کنار بگذاریم. این روزها باید نگران حجاب برتر بود. حجابی که در طول همه این سال‌ها نماد پوشش و عفت بوده، حالا در خطر است. دعوای ما، درباره چادر و مانتو نیست. درباره «میل به جذابیت» است. ماجرا این است که این بانوان قبل از انتخاب چادر باید به این سوال پاسخ دهند که آیا می‌خواهید جذاب باشید یا نه؟ اگر پاسختان مثبت است، تا دلتان بخواهد گزینه دارید، لطفا بیخیال چادر شوید که برای ما مقدس است و عزیز.
 
حقیقت این است که ما به جای آنکه مردم را وارد دایره دین و حجاب و اعتقاد کنیم، مدام تلاش می‌کنیم که مساحت این دایره را زیاد کنیم، آنقدر زیاد تا دیگر کسی بیرون نماند. فراموش کرده‌ایم آن کلام امام صادق را که فرمود: کلام ما را بدون حذف و اضافه به مردم بگویید، فطرت آنها خواهد پذیرفت.


منبع:افکارخبر

  • سارا سجادی

نامه های روشن - دعوت به حجاب

سارا سجادی | سه شنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۵۵ ب.ظ

نامه های روشن - دعوت به حجاب

افسران - نامه های روشن - دعوت به حجاب
افسران - نامه های روشن - دعوت به حجاب
افسران - نامه های روشن - دعوت به حجاب
افسران - نامه های روشن - دعوت به حجاب
karbalai313شاید چند سال پیش این اندازه جولان بی حجابی و بی عفتی را تصور نمی کردیم...دشمن چه برنامه ی  دارد! چه منظم و حساب شده بی حیایی را میان مان ترویج می کند و ما چه  و  از ارزش هایمان دفاع می کنیم!
ما که می دانیم «امر به معروف و نهی از منکر» مثل نماز و روزه و...  است! 

در این روزهای نفس گیر، دختران نجیب سرزمین مان را می بینیم که با  این گناه اجتماعی، این حق الناس را کوچک می شمارند و ندانسته به  و  ظلم می کنند.

بارها دیده ام درد خیلی از دوستانم از بی آگاهی است! نمی دانند این بی حجابی قبل از هرکس دودش در چشم دختران می رود...
اما دغدغه کافی نیست!  !

«وقت کم است و طمأنینه و آرامش خاص شرایط عادی است! باید کار کرد. بی وقفه و خستگی ناپذیر!»

چه زشت است اگر شانه ای بالا بیندازیم که تمام شد! کاری از دست ما ساخته نیست!
ما مسئولیم! مسئول!

ایده ای که بار اول از خانم tablvoremehr دیدم وبا کمی تغییر:
در فاصله ی قربان  یک نامه همرا با یک شاخه  به خواهران کم حجاب خود هدیه دهیم.

این نامه می تواند در صفحات اینترنتی پخش شود اما اگر یک خانم محجبه ی خوش رو عید را تبریک بگوید و شاخه گل ونامه را بدهد لطف دیگری دارد! وتأثیر دیگری!
الان هم که دنبال عکس مناسب برای این اینک می گشتم متوجه شدم که قبلا طرحی بوده که فقط به خانم های محجبه گل می دادند. اما در طرح  هدف خانم های کم حجاب هستند.

نوشتن نامه خیلی سخت بود! شبهات حجاب خیلی وسیع است! و باید تمام حرف ها را در یک برگه A-4 خلاصه میکردم.
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که با دختران کم حجابی برخورد کنید که واقعا متوجه نیستند چه گناهی می کنند و دل پاکی دارند. 
مخاطب نامه این اشخاص هستند نه کسانی که لجبازند و ایمان به خدا سرشان نمی شود.

بعد از مطالعه ی نظرات خواهران کم حجاب در سایتهای دیگر، متنی نوشتم که چند خط از این متن را از کتاب سید مهدی شجاعی وام گرفتم! اما چون این متن کوتاه برای جواب دادن به همه ی سوالات درباره ی حجاب کافی نبود ایمیلم رو هم دادم.

متن اولیه ی نامه را در  ارسال می کنم.
درباره سطرسطر نامه فکر کردم و سعی کردم همزاد پنداری کنم اما می دانم هنوز متن نامه بی اشکال نیست. 
پس لطفا درباره ی سطرسطر نامه نظر بدید اصلا با هم بحث می کنیم که چه جمله ای و کجا بهتر است...تا به یک متن مشترک به توافق برسیم :)
ان شاالله متن مشترک و شیوه ی کار را در لینک بعدی ارسال خواهم کرد.

من و دوستانم در اهواز تهیه و پخش گل و نامه رو به عهده می گیریم. اگر شما همراه می شوید در نظرات اعلام کنید. لزومی ندارد تعداد گل ها زیاد باشد. به اندازه ی وسعتان. اجرتان با امام مهربانمان(عج)...

اگر در این زمینه تجربه ای دارید ما را از تجربه ی ارزشمندتان بی نصیب نگذارید.

بفرمایید اسم طرح نامه های روشن یا نامه های روشنا خوب هست نیست؟

کلا بی نظر از این لینک عبور نکنید! ممنون :)
  • سارا سجادی

آیا دحوالارض روز ظهور امام عصر(ع) است؟

سارا سجادی | سه شنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۳۲ ب.ظ

آیا دحوالارض روز ظهور امام عصر(ع) است؟

دحو الارض

 

ماه ذی القعده نخستین ماه حرام و مقدمه ورود برای ماه ذی الحجه است، روز بیست و پنجم این ماه به نام روز دحوالارض مهمترین اتفاق این ماه است، در این روز صرف نظر از اثبات علمی، مکه نخستین مکانی از زمین است که آشکار شده و زمین از آنجا گسترش پیدا کرده است.

عبارت «ام القری» برای مکه و مادر بودن برای شهرها شاید بدین جهت باشد، در رابطه با این روز آداب و اعمالی وارد شده است. به طوری که روزه در این روز پاداش قابل توجهی دارد. همچنین بر خواندن ادعیه ویژه‌ای تاکید شده که یکی از این ادعیه، ارتباط با واقعه ظهور حضرت مهدی(ع) دارد، در این دعا توصیفاتی است که به بحث مهدویت و گسترش آنچه از مسجدالحرام و مکه صورت می‌گیرد، اشاره شده است.

 

معنی روز دحوالارض

دحوالارض به معنای راه افتادن زمین است و عرب زمانی که کودکش به راه می‌افتد به او دحو می‌گوید، راه افتادن زمین از منظر حیات مورد توجه در این روز است.

آغاز حیات زمین در اینجا به دو معناست: اول اینکه زمین آب را در قسمت‌های مختلف در این روز پذیرفته و این امر موجب حیات او شده است و دوم اینکه به معنای پذیرش رحمت الهی است و برحسب پذیرشی که پیدا می‌کند، آثار جدیدی در او پیدا می‌شود.

با توجه به اینکه روزهایی از سال ایام الله است، قران کریم نیز تعبیری دارد مبنی بر اینکه این روزها را به خوبی یاد کنید همچنین تأکید می‌کند در آیاتی که در روی زمین است، سیر کنید و عبرت بگیرید که نشان می‌دهد علاوه بر توجه به مکان‌ها در مورد احوال زمین نیز است که از هر زمان نیز باید نتیجه‌ای خاص گرفت.

اگر به شب‌های قدر توجه می‌شود باید در نظر داشت که ما باید چه وظایفی داشته باشیم و چه اعمالی باید انجام دهیم، باید نسبت به این ایام خاص، توجهی عمیق و دارای مفهوم داشته باشیم.

همانطور که در روز دحوالارض زمین آشکار می‌شود و حیات پیدا می‌کند ما باید توجه به قیامت داشته باشیم چراکه این روز مترادف با روز قیامت است، اینکه اگر روز دحو الارض روز پهن شدن زمین است. روز قیامت روز جمع شدن زمین است و اگر این روز، روز گستردگی رحمت خداست روز قیامت نیز روز رحمت الهی است.

 

برکات روز دحوالارض

امام رضا(ع) در روایتی می‌فرماید: در این شب حضرت ابراهیم(ع) و حضرت عیسی(ع) نیز متولد شدند و سفارش کردند که هر کس امروز را روزه بدارد، 60 ماه را روزه داشته و روزه و عبادت این شب معادل با عبادت 100سال است و برای روزه داران در این روز هرچه در آسمان و زمین است، استغفار می‌کنند.


دعا برای ظهور حضرت حجت در روز دحوالارض

روز دحوالارض روز حیات زمین است زیرا منشاء آب که مایه حیات است در روز دحوالارض می‌باشد،  باید توجه داشت که آب حیات در منابع روایی تعبیر به امام عصر شده است و آب حقیقی که مایه حیات واقعی زمین است، امام زمان می باشد. بنابراین باید در این روز برای ظهور حضرت حجت دعا کنیم.

این درحالی است که قسمت عمده دعای وارد شده برای این روز در مورد ظهور و قیام امام زمان(ع) می‌باشد. همچنین شرایط ظهور در این دعا به تفصیل بیان شده است.

در این دعا آمده است که خدایا در امروز تمام سختی‌ها را عوض کن و به زیبایی و آرامش تبدیل نما، این سختی در زمان ما دوران غیبت است که از خدا می‌خواهیم آن را به ظهور تبدیل کند، همچنین می‌گوییم که خدایا تو دعوت کننده به سمت حق هستی.

واژه "دَاعٍ" (دعوت کننده) در این فراز از دعا را صفت امام عصر(ع) است، عبارت "دَاعٍ إِلَى کُلِّ حَقٍّ" (دعوت کننده به حق)  توجه خاص به امام زمان(ع) است. این درحالی است که روز دحوالارض روز استغفار نیز است. در تفاسیر آمده است که استغفار ملائکه با ظرفیت انسان حاصل می شود و ظرفیت انسان درحالی کامل می شود که متوجه به انسان کامل که امام زمان(ع) است، باشد.

 

امام عصر(ع) آخرین میثاق قریب الهی است

نخستین میثاق این روز، همان میثاق عهد اَلست است که به میثاق ولایت معروف است. دومین میثاق میثاق انبیای الهی و حضرت رسول است و آخرین میثاق نیز وجود مقدس امام عصر(عج) بیان شده است.

 

شباهت میان روز دحوالارض و گسترش عدل جهانی مهدی(ع)

اگر چه در روز دحوالارض، گسترش زمین از زیر کعبه در جهان ماده اتفاق افتاده است ولی دحو الارض واقعی که گسترش معنویت، عدالت و امنیت است، با وقوع ظهور رخ می‌دهد.

مکه در بعثت پیامبران در گسترش بندگی خدا نقش برجسته دارد، این مکان مقدس در زمان ظهور نیز نقش ویژه‌ای خواهد داشت.

اگر دحوالارض به عنوان گسترش خاکی این اتفاق است، اتفاق بزرگ زمانی رخ می‌دهد که از کنار مکه معنویت، بندگی، عدالت و نورانیت به سراسر زمین گسترش پیدا می کند و ظهور حجت خدا اتفاق می افتد.

دحوالارض واقعی زمانی است که امام عصر(ع) پشت به کعبه کرده و این اتفاق بزرگ را اعلام می‌کنند، حضرت زمانی که به کعبه و قدرت خدای متعال اتکا می‌کنند، یکایک پیامبران بزرگ الهی را نام می‌برند و می‌فرمایند: ای مردم دنیا اگر قصد دارید به حضرت آدم نگاه کنید، من واجد شرایط ایشان هستم و یک یک پیامبران را نام می‌برند تا می‌رسند به نام پیامبر اسلام و می‌فرمایند اگر قصد دارید، به سیمای نورانی پیامبر(ص) بنگرید، من دارنده این سیما هستم.

امام عصر(ع) در راهی قدم می‌گذراند که همه پیامبران گذشته با وجود سختی‌ها و تنگناها قدم گذاشتند، حضرت ولی عصر(ع) راه نیمه تمام پیامبران را تمام می‌کند. البته نه اینکه کار پیامبران ناقص بود و حضرت با ظهور خود آن را تمام می‌کنند، بلکه پیامبران در دوران خود به اهداف متعالی خود به حسب محدودیت‌ها و معذوریت‌های مردم دست پیدا نکردند.

اما در رابطه با ظهور حضرت باید گفت که تمامی این تنگناها و شرایط تحمیلی در زمان ظهور آخرین ذخیره الهی وجود نخواهد داشت.

 

آیا روز دحوالارض روز ظهور حضرت ولی عصر(ع) است؟

اگرچه در این زمینه روایت ثابت شده و یا سندی نداریم. همچنین در روایات بسیاری مثلا روز عاشورا یا نوروز را روز ظهور دانسته‌اند. ولی می‌توان هر کدام از این روزها را به طور کنایه مراحلی از عصر ظهور دانست.

به طور مثال در روز عاشورا که تمامی حق و حقانیت در برابر تمام ظلم و باطل ظهور کرد، روز ظهور حضرت مهدی(ع) نیز تمامی حق در برابر تمامی باطل می ایستند. همچنان که روز نوروز که تمامی سرما رو به شکفتن و بهار می‌گذارد، در ظهور، امام نیز بعد از یک فصل سرد و خشک به بهاری سرشار از عدل قدم می‌گذارد.

 

کنایه روز ظهور در دحوالارض

این تمثیل می‌تواند کنایه‌ای باشد از اینکه همانطور که کعبه نخستین جایی بود که آشکار شده و سرآغاز گسترش زمین شد، در روز ظهور سرآغازی بر حرکت امام عصر(ع) است.

بسیاری از سخنان معصومین و روایت‌ها دارای اشارت‌ها و بشارت‌هایی به انسان‌ها در رابطه با اتفاقات بزرگی است که قرار است شکل بگیرد، امام علی(ع) در روایتی می‌فرمایند؛ چه بسیار است عوامل عبرت آموز و چه اندک انسان هایی که از این وسایل عبرت بگیرند.

 

منابع:

خبرگزاری شبستان

حجت الاسلام خدامراد سلیمیان (پژوهشگر مهدویت و عضو هیئت علمی پژوهشکده مهدویت)

حجت الاسلام علی محمدباقی (کارشناس مسائل مهدوی)



منبع: besuyezohur.ir

  • سارا سجادی

آیا قیام یمانی در سال ظهور رخ خواهد داد؟

سارا سجادی | دوشنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۳۴ ب.ظ

همزمانی خروج خراسانی و یمانی با سفیانی به چه معناست؟

یمانی


ویژگی‌های قیام یمانی
در مقاله اول، بعد از ذکر نشانه‌های حتمی ظهور، به معرفی یمانی، اقوال مختلف در فاصله بین قیام یمانی و ظهور امام عصر، و وظایف شیعیان هنگام قیام یمانی، پرداخته شد. در مقاله دوم، به نام، نسب، مذهب یمانی  اشاره شد. در این بخش و در مقاله سوم از سلسله مقالات معرفی نشانه‌های حتمی ظهور، به زمان قیام یمانی، و معنای همزمانی خروج یمانی و سفیانی، پرداخته خواهد شد.
 
زمان قیام یمانی 
سال ظهور امام مهدی(عج)
بدون تردید، برای قیام یمانی، سال دقیق و مشخصی را نمی‌توان تعیین کرد؛ چراکه به دلیل پیوستگی این حادثه با ظهور امام مهدی علیه‌السلام، تعیین زمان برای آن به تعیین وقت برای ظهور امام مهدی علیه‌السلام خواهد انجامید. اما زمان این رخداد از برخی جهات به‌صورت مجمل، بیان‌شده است. در روایتی از امام باقر علیه‌السلام نقل‌شده است:
السُّفْیانِی وَ الْقَائِمُ فِی سَنَةٍ وَاحِدَة. [1]
سفیانی و قائم هر دو در یک سال نمایان می‌شوند.
 
همچنین می‌دانیم که همزمان با سفیانی به‌عنوان نماینده جبهه باطل، یمانی نیز به‌عنوان هدایت یافته‌ترین پرچم عصر ظهور، قیام خویش را علنی خواهد کرد. امام باقر علیه‌السلام در این‌باره فرموده‌اند:
خُرُوجُ الثَّلَاثَةِ السُّفْیانِی وَ الْخُرَاسَانِی وَ الْیمَانِی فِی سَنَةٍ وَاحِدَةٍ فِی شَهْرٍ وَاحِدٍ فِی یوْمٍ وَاحِدٍ وَ لَیسَ فِیهَا رَایةٌ أَهْدَى مِنْ رَایةِ الْیمَانِی لِأَنَّهُ یدْعُو إِلَى الْحَق. [2]
قیام سفیانی، یمانی و خراسانی، در یک سال، یک ماه و یک روز خواهد بود که هدایت یافته‌ترین پرچم، پرچم یمانی است زیرا که به حق دعوت می‌کند.
 
از طرفی در روایات ذکرشده‌است که حضرت در عاشورای ماه محرم سالی که فرد است، قیام (خروج) می‌فرمایند. 
در روایتی از امام باقر علیه‌السلام نقل شده است:
یقُومُ الْقَائِمُ فِی وَتْرٍ مِنَ السِّنِین‏ ... .  [3]
قائم در سال فرد ظهور خواهد کرد ... .
و نیز امام صادق علیه‌السلام نقل شده است:
لَا یخْرُجُ الْقَائِمُ إِلَّا فِی وَتْرٍ مِنَ السِّنِینَ‏ سَنَةَ إِحْدَى أَوْ ثَلَاثٍ أَوْ خَمْسٍ أَوْ سَبْعٍ أَوْ تِسْع‏. [4]
حضرت مهدی علیه‌السلام، در سال فرد، که به یک، سه، پنج، هفت و نه ختم می‌شود، ظهور خواهند کرد.
 
از طرفی همانطور که در بخش "فاصله بین قیام یمانی و ظهور امام مهدی" ذکر کردیم، دو مبنا و دو دیدگاه، درباره ظهور و قیام (خروج) امام مهدی علیه‌السلام وجود دارد:
 
1. یک قول که بین ظهور و قیام (خروج) فرقی نگذاشته و درنتیجه وقتی طبق روایات، حضرت در سال فرد، ظهور و قیام می‌فرمایند، درنتیجه یمانی، 6 ماه قبل از ظهور و در ماه رجب سال زوج، خروج خواهد کرد. 
 
2. قول دیگر که بین ظهور و قیام (خروج) حضرت، تفاوت زمانی قائل است. بدین‌صورت که حضرت در ماه رمضان در آخرین شب قدر (23 ماه رمضان)، ظهور می‌فرمایند و آنگاه در عاشورای ماه محرم قیام (خروج) علنی خویش را به جهانیان اعلام می‌فرمایند. طبق این مبنا، ازآنجاکه یمانی در ماه رجب خروج می‌کند و حضرت 15 ماه بعد (مدت حمل ناقه) در ماه رمضان، ظهور می‌فرمایند.  و سپس در ماه محرم، قیام و خروج خویش را به جهانیان اعلام می‌کنند، پس بین خروج یمانی و خروج (قیام) امام مهدی علیه‌السلام، حدود 18 ماه و 15 روز فاصله است. پس یمانی در ماه رجب سال فرد، خروج می‌کند و امام مهدی علیه‌السلام هم در ماه رمضان سال زوج، ظهور می‌فرمایند و در ماه محرم سال فرد، خروج و قیام خواهند فرمود. برای اطلاع بیشتر به مقاله شب قدر، آغاز ظهور امام عصر، مراجعه شود.
 
همزمان با خروج سفیانی
تعیین زمان دقیق قیام یمانی نیز مانند زمان ظهور و سایر نشانه‌های آن برای ما میسور نیست، لیکن روایات متعددی به پیوستگی جنبش یمانی با خروج سفیانی دلالت دارند، ازجمله، امام صادق علیه‌السلام فرموده‌اند:
الیمانیُّ والسفیانیُّ کَفَرسَی رِهانٍ؛ [5]
یمانی و سفیانی مانند دو اسب مسابقه‌اند.
 
این مطلب آن‌قدر مسلم بوده که امام صادق علیه‌السلام برای نفی قیام سفیانی، بر عدم قیام یمانی استدلال فرموده‌اند. هنگامی‌که در محضر آن امام از خروج سفیانی سخن به میان آمد، فرمودند:
أنّی یخرج ذلک و لمّا یخرج کاسر عَینیه بصنعاءَ [6]
کی و چگونه سفیانی قیام می‌کند، درحالی‌که کسی که چشم او را از کاسه درمی‌آورد، هنوز از صنعاء، خروج نکرده است.
 
ابن حماد نیز از امام باقر علیه‌السلام چنین روایت کرده است:
اذا ظهر السفیانیُّ علی الابقع والمنصورِ الیمانیِّ خرج الترکُ والرومُ فظهر علیهم السفیانیُّ؛ [7]
چون سفیانی بر ابقع و منصور یمانی پیروز شود، ترک و روم خروج می‌کنند و سفیانی بر آنها نیز غلبه می‌یابد.
 
در روایت دیگری فرموده‌اند: 
ثم یسیرُ الیهم منصورُالیمانیُّ من صنعاءَ بجنوده ... فَیلتَقی هو والأَخوص... فیکون بینهما قتالٌ شدیدٌ ... . [8]
سپس منصور یمانی همراه با سپاهیانش از صنعا به سمت آنها ره‌سپار می‌شود... او با اخوص روبه‌ور می‌شود... میان آن دو جنگی سخت درمی‌گیرد ... .
 
در مجموعه روایاتِ نشانه‌های ظهور، سه روایت وجود دارد که علاوه بر دلالت بر تلاقی قیام یمانی با خروج سفیانی، آغاز این دو جنبش و جنبش خراسانی را دقیقاً در یک سال و یک ماه و یک روز بیان کرده است. امام باقر  علیه‌السلام در این خصوص فرموده‌اند:
... خروجُ السفیانیِّ و الیمانیِّ والخراسانیِّ فی سَنَةٍ واحدةٍ فی شهرٍ واحدٍ فی یومٍ واحدٍ؛ [9]
خروج سفیانی و یمانی و خراسانی در یک سال و یک ماه و یک روز است.
 
از امام صادق علیه‌السلام نیز چنین روایت شده است:
و قد یکونُ خروجُه و خروجُ الیمانیِّ من الیمنِ مع الرایاتِ البیضِ فی یومٍ واحدٍ و شهرٍ واحدٍ و سنةٍ واحدةٍ؛ [10]
خروج (سفیانی) و خروج یمانی با پرچم‌های سفید از یمن در یک روز و یک ماه و یک سال خواهد بود.
 
آن حضرت در روایت دیگری فرموده‌اند:
خروجُ الثلاثةِ الخراسانیِّ والسفیانیِّ والیمانیِّ فی سَنَةٍ واحدةٍ فی شهرٍ واحدٍ فی یومٍ واحدٍ؛ [11]
خروج سه نفری خراسانی، سفیانی و یمانی در یک سال و یک ماه و یک روز است.
 
به وثاقت تمامی راویان این سه حدیث اخیر، در کتاب‌های رجالی تصریح شده است، تنها در حدیث اول حسن بن علی بن ابی حمزه وجود دارد که عموماً او را به دلیل این‌که از سران واقفه بوده، تضعیف می‌کنند. 
 
به هر تقدیر، از مجموعه روایات یاد شده، تلاقی قیام یمانی و سفیانی و هم‌چنین هم‌زمانی دقیق آغاز حرکت یمانی و سفیانی و خراسانی نیز اثبات می‌پذیرد. دراین‌صورت قیام یمانی در ماه رجب، آغاز خواهد شد، زیرا امام صادق  علیه‌السلام در حدیث معتبری فرموده‌اند: 
إنّ امرَ السفیانیِّ من الأمرِ المحتومِ و خروجُه فی رجبٍ؛ [12]
حرکت سفیانی از نشانه‌های حتمی است و در ماه رجب روی خواهد داد.
 
لازم به ذکر است، تنها در یک روایت از محمد بن مسلم بدون اینکه کلام خود را به معصوم نسبت دهد، چنین نقل شده است:
یخرج قبلَ السفیانیِّ مصریٌّ و یمانیٌّ؛ [13]
پیش از سفیانی، مصری و یمانی خروج می‌کنند.
 
در این روایت قیام یمانی پیش از قیام سفیانی دانسته شده است و این مطلب با آنچه پیش‌تر آمد، در تعارض است.
صرف‌نظر از این‌که این کلام از معصوم صادر نشده و قابلیت تعارض با روایات پیشین را ندارد، یمانی مذکور در این روایت غیر از یمانی معروف به‌عنوان نشاه حتمی ظهور، است، زیرا در تمام روایات از شخصیت موردنظر با عنوان «الیمانی» یادشده، اما در این روایت از یمانی، به‌صورت نکره و بدون الف و لام، یادشده است. بنابراین، چه‌بسا پیش از قیام سفیانی یک شخصیت ای که اصالتاً اهل یمن می‌باشد، خروج کند، اما جنبش یمانی معروف، هم‌زمان با جنبش سفیانی باشد. [14]
 
همزمان با قیام خراسانی
از دیگر حوادثی که با قیام یمانی تلاقی دارد، جنبش خراسانی است. علاوه بر دو روایت سابق که بر هم‌زمانی قیام یمانی و خراسانی و سفیانی دلالت می‌کردند، از امام علی نیز چنین روایت‌شده است:
... إذ أقبلت خیلُ الیمانیِّ والخراسانیِّ یستبقان کانَّهما فَرَسَی رهانٍ؛ [15]
... در این هنگام سپاه یمانی و خراسانی که همچون دو اسب مسابقه بر یکدیگر پیشی می‌گیرند، نمایان می‌شوند.
 
تلاقی قیام خراسانی و یمانی خود قرینه دیگری بر قرب زمانی جنبش یمانی و ظهور امام مهدی علیه‌السلام است، چون در روایت معتبری، تلاقی قیام خراسانی و ظهور امام مهدی علیه‌السلام گزارش‌شده است. در روایت معتبری امام باقر علیه‌السلام پس از اشاره به قتل و غارت کوفیان توسط سپاه سفیانی فرموده‌اند:
... فبیناهم کذلک اذ أقبلت رایاتٌ من قِبَلِ خراسانَ؛ [16]
... درحالی‌که سپاه سفیانی مشغول تاراج کوفه است، به ناگاه پرچم‌هایی از سوی خراسان روی می‌آورند. 
 
آن حضرت در ادامه از فرورفتن سپاه سفیانی در سرزمین بیداء و ظهور امام مهدی علیه‌السلام در مکه مکرمه در همان روز گزارش داده‌اند. بنابراین، به‌تصریح این روایت، قیام خراسانی و ایرانیان زمینه‌ساز ظهور از حوادث متصل به ظهور است و با اثبات پیوستگی قیام یمانی با جنبش خراسانی می‌توان پیوستگی قیام یمانی با ظهور امام مهدی را نتیجه گرفت.
 
معنای همزمانی خروج خراسانی و یمانی با سفیانی
معنای همزمانی خروج سفیانی، یمانی و خراسانی چیست؟ آیا در یک روز، اعلام خروج خواهند کرد و یا این مطلب کنایه از پیوستگی بین این سه خروج دارد و لو اینکه بین آنها، فاصله‌ای اندک باشد؟ دراین‌باره، دو دیدگاه و احتمال، وجود دارد:
 
1. احتمال اول اینکه، به نظر می‌رسد که قیام یمانی و سفیانی در یک سال و یک ماه و یک روز، کنایه از شدت پیوستگی این دو رخداد است و این امر منافاتی باوجود فاصله اندک میان آن دو ندارد. قرینه‌ای که نکته فوق را تأیید می‌کند، جمله‌ای است که در ذیل حدیث امام باقر علیه‌السلام، آمده است. آن حضرت پس از بیان این‌که قیام یمانی و سفیانی و خراسانی در یک سال و یک ماه و یک روز است، فرموده‌اند:
... نِظامٌ کنظامِ الخرزِ یتبع بعضُه بعضا [17]
... با نظام و ترتیبی هم‌چون نظام یک رشته که به بند کشیده شده و هر یک از پی دیگری.
تصریح به این مطلب که این حوادث چون رشته‌ای منظم، پی‌درپی رخ خواهند داد، نشان از آن دارد که میان این سه حادثه، فاصله‌ای وجود دارد.
 
معنای همزمانی خروج، به آغاز خروج سفیانی به سمت عراق
2. اما برخی از محققین، معنای خروج را خیلی وسیع‌تر و گسترده‌تر، معنا کرده‌اند و چنین می‌فرمایند:
ابتدا باید معنای خروج سفیانی را بدانیم. تا بعد بدانیم همزمانی خروج یمانی و خراسانی از شخصیت‌های مثبت عصر ظهور با سفیانی ملعون، چیست؟ زیرا سفیانی، چندین خروج دارد: 
مرحله اول: روز خروج سفیانی از وادی یابس در سوریه در ماه رجب؛ مرحله دوم: روز خروج سفیانی برای تسلط بر مناطق پنحگانه شام؛ مرحله سوم: روز خروج سفیانی برای تسلط و جنگ در منطقه قرقیسیا؛ مرحله چهارم: روز خروج سفیانی برای حمله به عراق؛ مرحله پنجم: روز خروج سفیانی برای حمله به بغداد و کوفه؛ همه اینها، بر مراحل خروج سفیانی صدق می‌کند.
 
با این توصیف، کدام‌یک از مراحل خروج سفیانی، با خروج یمانی و خراسانی، همزمان است؟ به‌عبارت‌دیگر، کدام‌یک از این خروج‌های سفیانی، با خروج یمانی و خراسانی، همزمان خواهد شد؟ 
 
به نظر می‌رسد، با توجه به سایر روایات، منظور از همزمانی خروج یمانی و خراسانی با خروج سفیانی، یعنی: مرحله چهارم (هنگام حمله به عراق) و پنجم (هنگام حمله به کوفه و نجف و مراکز مقدسه شیعه) از مراحل خروج سفیانی، منظور باشد. زیرا با توجه به شرایط اقلیمی و امنیتی برای کشور عراق و ایران، و طبق روایات دیگر، که به شیعیان توصیه‌شده است که در جنگ قرقیسیا، حضور پیدا نکنند، بنابراین تا این مرحله، تکلیف و بسیج عمومی، متوجه شیعه و سپاهیان یمانی و خراسانی، نیست و وظیفه شرعی، تنها هنگام حمله لشکر سفیانی به عراق و حمله به بغداد و کوفه و نجف، متوجه شیعه می‌شود. زیرا در هنگام خروج از وادی یابس به علت دوری از مناطق شیعی، خطری متوجه شیعه نیست. زیرا ابتدا سفیانی، به‌عنوان بزرگ‌ترین دشمن امام عصر ، با ابقع و اصهب، درگیر جنگ می‌شود و در مرحله دوم خروج، بر کل منطقه سوریه، مسلط می‌شود و تنها مناطقی شرقی سوریه که توسط ترک‌ها، تحت سیطره است، باقی می‌ماند. سفیانی در مرحله سوم خروج، در جنگ قرقیسیا با ترک‌ها و بنی قیس و بقیه اطراف درگیر در این جنگ، درگیر نبرد شده و البته سفیانی در جنگ قرقیسیا، علیرغم تلفات فراوان، پیروز می‌شود. سفیانی بعد از معرکه قرقیسیا، هدفی جز حمله عراق و کشتن شیعیان ندارد. از این به زمان به بعد، می‌باشد که عراق، ایران و مراکز مقدسه شیعه و شیعیان، در معرض خطر قرار می‌گیرد. بعد از ورود سفیانی به عراق و رسیدن به بغداد، است که یمانی و خراسانی، با سفیانی درگیر جنگ خواهند شد و اولین شکست سفیانی را بر او تحمیل خواهند کرد. بنابراین معنای همزمانی خروج، به آغاز خروج سفیانی به سمت عراق، بعد از جنگ قرقیسیا، اطلاق می‌شود. و بین خروج سفیانی از وادی یابس در اولین خروج تا خروج یمانی و خراسانی برای جنگ با سفیانی در عراق، حدود هفت یا هشت ماه، فاصله است. طبق این دیدگاه، ابتدا سفیانی، از منطقه شام خروج می‌کند و بر سوریه مسلط شده و بعد، در هنگام حمله سفیانی به عراق، یمانی و خراسانی، نیز خروج خواهند کرد. البته این دیدگاه و احتمال دوم، با توجه به تعبیر "فرسی رهان" و دو اسب مسابقه برای یمانی و سفیانی، نیز تقویت می‌شود.
اما برخی از محققین، این احتمال دوم، را قبول نداشته و در پاسخ می‌فرمایند: روایت خروج همزمان یمانی و سفیانی، مطلق است و مقید به خروج از مکانی خاصی، نشده است.  [18]
 
معنای فرسی رهان، دو اسب مسابقه
و اما مقصود از اینکه یمانی و سفیانی، همانند فرسی رهان (دو اسب مسابقه)، می‌باشند، چیست؟ امام صادق علیه‌السلام فرموده‌اند:
الْیمَانِی‏ وَ السُّفْیانِی‏ کَفَرَسَی‏ رِهَان‏. [19]
یمانی و سفیانی مانند دو اسب مسابقه اند.
همین تعبیر، درباره خراسانی و سفیانی نیز ذکر شده است. 
... یَخْرُجَ عَلَیْهِمُ الْخُرَاسَانِیُّ وَ السُّفْیَانِیُّ هَذَا مِنَ الْمَشْرِقِ وَ هَذَا مِنَ الْمَغْرِبِ یَسْتَبِقَانِ إِلَى الْکُوفَةِ کَفَرَسَیْ رِهَان‏ ... [20]
... تا اینکه لشکر خراسانی از طرف مشرق و لشکر سفیانی از طرف مغرب، در رسیدن به کوفه مانند دو اسب مسابقه، از همدیگر سبقت و پیشی می‌گیرند ... .
 
به‌راستی، امامان معصوم چه منظوری از این تعبیر داشته‌اند؟ شاید منظور از تعبیر فرسی رهان (دو اسب مسابقه) این بوده است که هرکدام، در تلاش برای گسترش نفوذ خویش بر مناطق مهم در جغرافیای ظهور، هستند و احتمال دیگر، این است که یمانی، به‌عنوان پرچم هدایت، درست در نقطه مقابل سفیانی به‌عنوان پرچم ضلالت و گمراهی، می‌باشد که در حال مسابقه با یکدیگر هستند. همین تعبیر فرسی رهان و دو اسب مسابقه، برای خراسانی و سفیانی، نیز بکار برده شده است. که نشان می‌دهد یمانی و خراسانی در هدف، مشترک و برای مقابله با سفیانی، به سمت عراق و حجاز، حرکت می‌کنند. بنابراین، احتمال دوم، ترجیح دارد.
 
در مقالات آینده به مکان قیام یمانی و اهداف وی برای نصرت و یاری امام عصر علیه‌السلام، سخن به میان خواهد آمد.
 
[1] نعمانی، الغیبۀ، ص267
[2] شیخ طوسی، الغیبۀ، ص 446
[3] نعمانی، الغیبۀ، ص 262
[4] شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 379
[5] نعمانی، الغیبة، ص 423
[6] نعمانی، الغیبة، ص 388
[7] کورانی، معجم احادیث الامام المهدی، ج 3، ص 275
[8] کورانی، معجم احادیث الامام المهدی، ج 3، ص276
[9] نعمانی، الغیبة، ص 361
[10] فضل بن شاذان، مجله تراثنا، سال دوم، شماره 4، ص 455
[11] شیخ طوسی، الغیبة، ص446
[12] شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، ص 650
[13] شیخ طوسی، الغیبة، ص 447
[14] کورانی، الیمانیون قادمون، ص 126
[15] مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 274
[16] نعمانی، الغیبة، ص 392
[17] نعمانی، الغیبة، ص 361
[18] آل محسن، أهدى الرایات دراسة فی شخصیة الیمانی
[19] نعمانی، الغیبۀ، ص 305
[20] نعمانی، الغیبۀ، ص 255
 

منبع: فرهنگ نیوز



منبع: besuyezohur.ir

  • سارا سجادی