یاوران حضرت مهدی عجل الله

فرهنگ ظهور و مهدویت و یاوران واقعی حضرت (الهم عجل لولیک الفرج)

یاوران حضرت مهدی عجل الله

فرهنگ ظهور و مهدویت و یاوران واقعی حضرت (الهم عجل لولیک الفرج)

یاوران حضرت  مهدی  عجل الله

بسم الله الرحمن الرحیم
مطالب این سایت با هدف تعجیل در ظهور منجی عالم بشریت حضرت صاحب الزمان (عج) و فرهنگ ظهور بوده راه اندازی شده و انتشار مطالب آزاد میباشد با ذکر یک صلوات جهت تعجیل در ظهور آقا امام زمان .
باتشکر

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی

نشانه‌های حتمی خیلی وقت است که اتفاق افتاده!

سارا سجادی | پنجشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۵۶ ب.ظ

نشانه‌های حتمی خیلی وقت است که اتفاق افتاده!

همیشه دعواها و جنجال‌های علمی و غیر علمی(!) بر سر آن است که بالاخره علائم ظهور، کدامش حتمی است؟ کدامش غیر حتمی؟ کی اتفاق می‌افتد؟ زمان ما چقدر به آن زمان نزدیک است؟ و خلاصه، همه مشتاق‌اند جواب‌های آماده و بی‌امّا و اگر تحویل بگیرند.

اجازه بدهید این بار زیر باران حقایق برویم و چشم‌های غفلت را بشوییم. اگر موافقید، گوش‌های خود را هم کمی بشوییم و از «ندای آسمانی» شروع کنیم که گفته‌اند در شرق و غرب هم آن را می‌شنوند؛ خواب و بیدار، نشسته و ایستاده را تحت تأثیر قرار می‌دهد و ندای جبرئیل، آغاز کننده آن است.[1] حالا فقط کمی فکر کنیم. آیا بارها و بارها ندای وحی از زبان جبرئیل بر انبیاء و سپس بر مردم نرسیده است و مردم هر زمان، از راه وحی و نبوت و اعجاز، دلایل حقانیت راه الهی را ندیده‌اند و لمس نکرده‌اند؟ ممکن است ندای آسمانی ظهور، در نوع ندا و اتفاقی که پس از آن می‌افتد، متفاوت باشد، اما در رسیدن پیام آسمانی و الهی و اتمام حجت، امر بی‌سابقه‌ای نیست. ندای شیطانی ـ که در برابر ندای آسمانی اتفاق می‌افتد و عده‌ای تمام حقایق را انکار می‌کنند ـ هم مسأله جدیدی نیست؛ چرا که همواره دروغگویان و مدعیان ارتباط با غیبت و ماوراء در لباس‌های سنتی و مدرن ظاهر شده و می‌شوند.
اگر موافقید به مسأله «خروج سفیانی» اشاره کنیم که در کشورهای اسلامی با ظاهر مردم فریب و ذکر «یارب یارب» در برابر حجت الهی خروج می‌کند و سرانجام، خود و سپاهش در سرزمین بیداء فرو می‌روند.[2] «خسف بیداء» نشانه‌ای دیگر است. حالا واقعاً‌ بنگریم؛ آیا در طول تاریخ قارون‌ها، سامری‌ها و بلعم باعوراهایی نبوده‌اند که تحت پوشش ثروت، فن‌آوری، علم و حتی اسم اعظمی که عاریه خدا نزد آنها بود، کم‌کم مغرور شدند و خود را رقیب انبیا و اولیای الاهی دانستند و فتنه‌ها و آشوب‌های اجتماعی و سیاسی را راه انداختند، اما دست قدرت پروردگار سر انجام آنها را با تمام شوکت و عظمتشان یا با معجزه و یا با مرگ خفت بار، در زمین فرو برد؟ چه خسف بیدایی عظیم‌تر از آنکه طاغوت‌ها و متجاوزان و فرعون‌های جدید و قدیم و منطقه‌ای و بین‌المللی ـ که همیشه نمونه‌هایی از آنها را داریم ـ اکنون، اثری از هیبت و خانه عنکبوتی‌شان نیست و حتی منطق و آیین و روش آنها محکوم و مردود ذهن اندیشمندان و تحلیلگران است؟ آری، آن خسف بیداء زمان ظهور، به حکومت جهانی نور منتهی می‌شود؛ اما در طول تاریخ نیز سفیانی‌ها بر زمین‌گرم انتقام الهی زده شده‌اند؛ در عمق زمین فراموشی دفن گشته‌اند و نورانیت حق و ادیان الهی بر آنها غلبه کرده است. 
حالا به سراغ «قتل نفس زکیه» برویم که آن هم از نشانه‌های حتمی ظهور خوانده شده است و طی آن، یکی از بهترین و پاک‌ترین افراد، مظلومانه و در مقدس‌ترین مکان‌ها کشته می‌شود و فاصله ریختن خون او تا ظهور حق و حقیقت، بسیار کم است.[3] باز هم باید گفت درست است که آن نفس زکیه و آن ظهور، مسأله ویژه و منحصر به فردی است و در ابعاد خود، قابل قیاس با حوادث دیگر نمی‌باشد، اما آیا بارها و بارها، انسان‌های پاک به جرم حق‌طلبی و خدا محوری در بهترین سرزمین‌ها به تیغ ظلم، گرفتار نشده‌اند و پس از آن، به حرمت و جوشش خون پاک آنها حقایق آشکار نشده و قیام‌ها و نهضت‌ها بر پا نگشته است؟ بهترین نمونه آن، شهادت سید و سالار شهیدان علیه السلام در سرزمین کربلاست که در فاصله کوتاهی پس از آن فاجعه خونبار، حقیقت در عرصه عالم ظهور کرد و از آن پس، تمام قیام‌ها و حتی قیام ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در امتداد و به نام و یاد آن است.
همین عظمت و حقانیت و نورانیت است که عالمان و عارفان و شهدا و شاعران بزرگی[4] را پرورانده و قلم آنها را به جوشش واداشته و زبان و قلم آنها همواره تزویرهای دجالان و تخت و تاج سفیانی‌ها را در هم شکسته و فرو ریخته است و تیزی قلم آنها به اکتشاف معدن بی‌انتهای خون پاک شهدایی منجر شده است که در راه بصیرت و رفع فتنه‌ها، درخت حقیقت را آبیاری کرده‌اند. 
فکر می‌کنم دیگر لازم نباشد به سراغ نشانه‌های غیر حتمی و حوادثی مثل «طلوع خورشید از مغرب»، «قیام خراسانی»، «دابة الارض»، «زلزله‌ها» و... برویم. چون هر چقدر هم که در بررسی اعتبار و صحت و تحلیل آنها بحث کنیم ـ که در جای خود با ارزش است ـ باز هم ارزش آن کمتر از دانستن این مطلب است که نشانه‌های ظهور و رجعت و قیامت، نباید خوراک فیلم‌ها و نرم‌افزارها و هیجانات و احساسات زود گذر شود. چنانکه در دستگاه‌ هالیوودی از نوع غربی، یا فرهنگ بودایی و هندویی از نوع شرقی شده است. حیف است نشانه‌های ظهور دستاویز فرصت‌طلبان و رفاه‌جویانی قرار گیرد که همه کارها و وظایف را به آن زمان حواله می‌دهند و واگذار می‌کنند؛ بلکه بر عکس، نشانه‌های ظهور می‌تواند آن‌قدر ظرفیت والا و نورانیتی از خود نشان دهد که تمام عقبه تاریخی ما را روشن کند و علاوه بر آنکه آینده ما را هم تضمین می‌کند، قطب نمای امروز هم باشد.
بله؛ نشانه‌های ظهور، واقعاً نشانه خود ظهور است. اما نشانه‌ها و آیات الهی همیشه ظاهر است و حتی در دوران غیبت نیز نشانه‌های ظهور حق و نور خاموش نشدنی حجت‌های الهی، پوشیده نیست. خدا نکند که ما هم مثل بنی‌اسرائیل، فقط منتظر باشیم که موسای زمان با عصای اعجاز انگیز خود برای ما از زمین و آسمان آب و غذا و رفاه ببارد و بیاورد و خود، یک تنه به فتح سرزمین‌های تحت ظلم برود و ما تنها بگوییم: «انّاههنا قاعدون»![5]

--------------------------------------------------------------------------------


[1] . روایت امام باقر، الغیبة نعمانی، ص 235، ح13. البته بحث انواع ندای آسمانی و زمان‌های آنها در جای خود بحث شده است، ولی در اینجا اجمالاً به بخشی از آن اشاره کرده‌ایم.
[2] . شیخ صدوق،‌کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص651؛ شیخ طوسی، الغیبة، ص449؛ نعمانی ‌الغیبة، ص 279، ح67؛ کلینی، الکافی، ج8، ص310، ح483.
[3]  . شیخ صدوق، کمال الدین، ج1، ص330، ح16؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص445، ح440؛ کلینی، الکافی، ج8، ص310، ح435.
[4] . با گرامیداشت سالگرد ارتحال عالمانی چون آیت‌الله گلپایگانیwو شعرایی چون نیما یوشیج.
[5] . اشاره به آیه قرآن که به ماجرای بنی اسرائیل اشاره دارد که برای فتح سرزمین اشغالی، گروهی از مردم به حضرت موسی گفتند: «تو و پروردگارت برو و بجنگ. ما این‌جا نشسته‌ایم!»


پدیدآونده: دکتر جواد اسحاقیان(فارغ التحصل مرکز تخصصی مهدویت)

  • سارا سجادی

نقش امدادهای غیبی در قیام حضرت مهدی(عج)

سارا سجادی | پنجشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۵۵ ق.ظ

نیروهای طبیعت بخشی از امدادهای غیبی در عصر ظهور همان نیروها و امکانات طبیعی است که خداوند پیامبران خود را با آن ها مجهز کرده است؛ به وسیله نیروهایی چون باد و ابر و ... . این عوامل در اختیار برخی از پیامبران قبل نیز بوده است.

نقش امدادهای غیبی در پیروزی حکومت جهانی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف قابل توجه است. حضرت با انجام دادن معجزاتی، مشکلات را از سر راه برمی دارد و یا با رعب و ترسی که خداوند در دل دشمن ایجاد می کند و با ملائکه ای که به یاری آن حضرت می فرستد، موجبات پیروزی آن حضرت فراهم می شود.
این امدادهای الهی در طول تاریخ به بهترین نحو ممکن به کمک انسان ها آمده و آن ها را از زوال و نابودی، در حمایت گرفته است.
از آیات قرآن به روشنی استفاده می شود که خداوند در مقابله حق و باطل، جانب جریان حق را نگه می دارد و از آن دفاع می کند و این دفاع خداوند، گاهی از طریق نیروهای پنهان و امدادهای غیبی صورت می گیرد. البته، در بزرگ ترین و وسیع ترین رویارویی حق با باطل و انقلابی که در راستای اهداف انبیاء در نظام هستی رخ خواهد داد، این سنت الهی بیش از پیش جلوه خواهد کرد.

فرشتگان و جنیان
در حدیثی از امام علی علیه السلام آمده است: « خداوند، مهدی را با فرشتگان و جن و شیعیان مخلص، یاری می کند».(۱) در سخنی از امام باقر علیه السلام نیز می خوانیم: « فرشتگانی که در جنگ بدر به پیامبر یاری دادند، هنوز به آسمان بازنگشته اند تا اینکه صاحب الأمر را یاری رسانند. تعدادشان، پنج هزار فرشته است».(۲)

تابوت موسی علیه السلام
در روایتی از چگونگی استفاده امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از تابوت حضرت موسی علیه السلام، کاخ حضرت سلمیان علیه السلام، فرود آمدن عیسی علیه السلام و نمایان شدن باغ "ارم ذات المعاد" چنین آمده است:
«هنگام ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، حضرت عیسی علیه السلام به زمین فرود می آید و کتاب ها را از انطاکیه گردآوری می کند. خداوند بر روی او از چهره "ارم ذات العماد" پرده برمی دارد و کاخی را که حضرت سلیمان علیه السلام پیش از مرگش ساخت، آشکار می سازد و حضرت دارایی های کاخ را گرد می آورد و آن را میان مسلمانان تقسیم می کند و تابوتی را که خداوند به "ادبیا" دستور انداختن آن را در دریای طبرستان داده بود، خارج می سازد. در آن تابوت، آنچه را که خاندان موسی و هارون علیهماالسلام به یادگار گذاشته اند، فرود می آورد. مرغ های بریانی که بنی اسراییل برای آیندگان خود ذخیره کرده اند، در آن است. آن گاه به کمک آن تابوت، شهرها را می گشاید. همان گونه که پیش از او نیز چنین کردند» .(۳)

فرشتگان زمین
محمد بن مسلم می گوید: «از امام صادق علیه السلام درباره میراث علم و اندازه آن پرسیدم. حضرت پاسخ داد: "خداوند، در شرق و غرب عالم دو شهر دارد
” در روایات از جمله امدادهای الهی به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف مسخر ساختن عوامل طبیعی در ذیل اراده حضرت است “
که در آن گروهی سکونت دارند و هر چند وقت یک بار با آنان دیدار می کنم و آنان از ظهور قائم می پرسند. گروهی از آنان، از روزی که به انتظار قائم بوده اند، سلاح خود را به زمین نمی گذارند. آنان، از خداوند می خواهند که حضرت را به آنان بنمایاند. هنگامی که مهدی قیام می کند، آنان همراه او می باشند ... اجتماع آنان، متشکل از پیر و جوان است. این گروه، از اندیشه و دستورهای امام آگاه هستند و آن را اجرا می کنند. حضرت، این سپاهیان را به جنگ هند، دیلم، روم، بربر، فارس، جابرسا، جابلقا ـ که دو شهر در شرق و غرب است ـ می فرستد. تمام پیروان ادیان را به اسلام، یکتاپرستی و ولایت ما دعوت می کنند که در صورت اجابت، مردم رهایی می یابند و اگر تخلف کردند، به قتل می رسانند که در تمام شرق و غرب عالم، همگان ایمان می آوردند».(۴)
نصرت الهی در آیه ۴۰ سوره حج آمده است:« وَ لَیَنْصُرَنَّ اللّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللّهَ لَقَوِیٌّ عَزیزٌ» ؛ « و قطعاً خدا به کسی که [دین] او را یاری کند، یاری می دهد؛ چرا که خدا سخت نیرومند و شکست ناپذیر است». در روایات فراوانی از نصرت الهی به عنوان یکی از عوامل پیروزی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در قیام جهانی آن حضرت یاد شده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این باره فرموده است: « قائم اهل بیت من به نصرت الهی تأیید می شود».(۵)
نیروهای طبیعت بخشی از امدادهای غیبی در عصر ظهور همان نیروها و امکانات طبیعی است که خداوند پیامبران خود را با آن ها مجهز کرده است؛ به وسیله نیروهایی چون باد و ابر و ... . این عوامل در اختیار برخی از پیامبران قبل نیز بوده است.
خداوند درباره تسخیر عوامل طبیعی توسط حضرت سلیمان علیه السلام فرموده است: « وَ لِسُلَیْمانَ الرِّیحَ عاصِفَةً تَجْری بِأَمْرِهِ إِلی اْلأَرْضِ الَّتی بارَکْنا فیها وَ کُنّا بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عالِمینَ»؛ « و تندباد را مسخر سلیمان ساختیم که به فرمان او به سوی سرزمینی که آن را پر برکت کرده بودیم، حرکت می کرد و ما از همه چیز آگاه بودیم».(۶) در روایات از جمله امدادهای الهی به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف مسخر ساختن عوامل طبیعی در ذیل اراده حضرت است.
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در بیان حوادث شب معراج به نقل از خداوند متعال چنین نقل فرموده است: « بادها را به تسخیر او در می آورم و گردنکشان سخت را رام او می سازم و او را بر نردبان ترقی بالا می برم و با لشکریان خود یاری اش می کنم و با فرشتگانم به او مدد می رسانم تا آنکه دعوتم را آشکار کند».(۷)

پی نوشت ها:
۱. دیلمى، ارشاد القلوب، ص ۲۶۸.
۲. مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۴۴۸.
۳. الشیعه و الرجعه، ج ۱، ص ۱۳۶.
۴. بحارالأنوار، ج ۲۷، ص ۴۱ و ج ۵۴، ص ۳۳۴.
۵. کمال الدین، ج ۱، ص ۲۵۷.
۶. انبیاء: ۸۱.
۷. کمال الدین، ج ۱، ص ۲۵۴.

  • سارا سجادی

مبعث پیامبر اکرم گرامی باد

سارا سجادی | پنجشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۲۳ ق.ظ


بعثت نه این سرور، سرور ولایت است 

مبعث نه این چراغ، چراغ هدایت است 

خورشید چون ز شرق حرا پرتو افکند 

احمد نه این فروغ، فروغ رسالت است، پیشاپیش این عید مبعث را به جمیع کاربران مهدی یاور و مهدی باور تبریک عرض می نمایم.

  • سارا سجادی

یزید آخرالزمان(کاوشی در شباهت‌های یزید و سفیانی)

سارا سجادی | چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۵۴ ب.ظ

در این عالم به جهت نظمی که خداوند متعال در آن قرار داده است بین همه اجزاء و افراد، ارتباط و پیوند تنگاتنگی وجود دارد که اساسی‌ترین پیوند میان ذوات مقدس معصومین ع با تمام هستی از ابتدای خلقت تا پایان تاریخ است و در این میان،

ارتباط ناگسستنی امام حسین ع و حضرت مهدی عج ارتباطی پرمعناست میان این دو امام راز و رمزی است که یاد و نام آنان را همیشه در کنار هم نگه داشته است.[1]

 

و آنچه باعث پیوند و ارتباط بیشتر این دو امام بزرگوار می‌گردد، شباهت عجیب بین دشمنان این دو امام همام است تشابه میان یزید به عنوان چهره شاخص دشمنان امام حسین ع و سفیانی یکی از دشمنان سرسخت امام زمان ع
به همین جهت این مقاله سعی شده است به شباهت‌های میان یزید و سفیانی پرداخته شود و شباهت‌های شخصی و رفتاری این دو در حد امکان بیان گردد.
1. نسب 
همانطورکه جد یزید ابوسفیان و جده‌اش هند جگر خوار محسوب می‌شد سفیانی نیز بر طبق روایات از نسل ابوسفیان و همسرش هند جگر خوار می‌باشد 
امام صادق ع فرمودند
ما و اولاد ابوسفیانی افراد دو خانواه هستیم دشمنی ما به هم در راه خدا است ما می‌گوئیم خدا راست گفته و آنها می‌گویندخدا دروغ گفته است ابوسفیان با پیامبر9 جنگید و معاویه با علی بن ابی‌طالب ع پیکار نمود و یزید با حسین علی ع جنگید و او را به شهادت رسانید و سفیانی هم با قائم آل محمد ع خواهد جنگید[2]
2. ناپاکی ولادت (زنازاده بودن)
امام حسین ع در سخنانی که در برابر سپاه عمر سعد ایراد کردند در این رابطه فرمودند: هان بهوش باشید که این (یزید) ناپاک‌زاده فرزند ناپاک‌زاده مرا در میان دو انتخاب قرار داده است کشته شدن یا قبول ذلت و چقدر دور است که ما تن به ذلت دهیم[3] 
در ارتباط با سفیانی نیز عمر بن ابان کلبی از حضرت صادق ع روایت کرده که فرمود گویا سفیانی (راوی می‌گوید یا رفیق سفیانی) در کوفه شهر شما فرود آمده از جانب او صدا می‌زند هرکس یک نفر از شیعیان علی را بیاورد هزار درهم به او خواهیم داد... آگاه باشید آنروز فقط زنازادگان بر شما حکومت می‌کنند. 
3. دین 
یزید اگرچه در ظاهر مسلمان بود اما براساس تعلیمات مسیحیت پرورش یافته و به مسیحیت تمایل داشت
یزید از طرف مادر از قبیله بنی کلب بود که پیش از اسلام مسیحی بودند و حال و هوای دوران مسیحیت در سر آنان بود و یزید تا زمان جوانی در این قبیله نزد دایی‌های خود در بادیه پرورش یافت از این‌رو بیش از آن‌که تربیت او اسلامی باشد تربیت مسیحی داشت 
درباره دین سفیانی روایات مختلفی وارد شده که دسته‌ای از آنها به مسیحی بودن سفیانی تصریح دارند.
امام علی ع در این‌باره فرموده‌اند:... و خروج سفیانی با پرچمی سبز و صلیبی از طلاست
دستة‌ دیگر از روایات سفیانی را در ابتدا مسلمان می‌دانند که به نصرانیت می‌گرود.
و دسته سوم روایات، دین سفیانی را اسلام معرفی کرده‌اند
در جمع‌بندی میان این روایات و آشتی میان روایات شاید بتوان گفت که سفیانی در ابتدا به ظاهر مسلمان است و در نهایت به آیین مسیحیت می‌گرود انگیزه این گرایش می‌تواند بهره‌گیری از امکانات غرب در رویارویی با حرکت امام مهدی ع باشد[4]
4. مرکز خلافت
همان‌گونه که شام مرکز خلافت یزید بوده است روایات مکان قیام سفیانی را نیز از سرزمین شام می‌داند
امام علی ع فرموده‌اند: سفیانی از شام خروج می‌کند پس اهل شام از او اطاعت می‌کنند[5]
5. دشمنی و کینه‌ نسبت به اولاد پیامبر (ص) و شیعیان
در این رابطه نقل شده وقتی که سرهای مقدس شهیدان کربلا را وارد مجلس یزید ساختند یزید در حالی که با چوب دستی خود بر لب و دندان امام حسین ع می‌زد این اشعار را می‌خواند 
.....کاش بزرگان من که در جنگ بدر کشته شده بودند امروز می‌دیدند که قبیلة خزرج چگونه از ضربات نیزه به زاری آمده است[6]
.......من از فرزندان  خندف نیستم[7] اگر از فرزندان احمد (رسول اکرم) انتقام نگیریم[8]
درباره سفیانی نیز در این رابطه جابر جعفی روایت می‌کند که امام باقر ع فرمودند... سفیانی و پیروانش خروج می‌کنند و قصدی جز کشتن و آزار اولاد پیغمبر (ص) و شیعیان آنها را ندارد.[9] کینه و دشمنی سفیانی نسبت به شیعیان به حدی است که عمر بن ابان کعبی از حضرت صادق ع روایت کرده که فرمود گویا سفیانی (راوی می‌گوید یا فرمود رفیق سفیانی) در کوفه شهر شما فرود آمده و از جانب او صدا می‌زند هرکس یک نفر از شیعیان علی را بیاورد هزار درهم به او خواهیم داد کار به آنجا می‌رسد که همسایه همسایه را می‌گیرد و می‌گوید این از شیعیان علی است. سپس گردن او را می‌زند و هزار در هم می‌گیرد[10]
6. اباحه‌گری و تکلیف گریزی
قاضی نعمان مصری می‌نویسد: روزی رسول خدا (ص) به معاویه نظر افکند و فرمود:
امت من چه روز (سختی) از تو خواهد داشت؟و خاندان من از فرزندی که از صلب تو خارج می‌شود روز بدی را در پیش دارد! همان فرزندی که آیات خدا را به استهزا می‌گیرد و آنچه را خداوند از حریم من حرام کرده، وی حلال می‌شمارد[11]
و در ارتباط با سفیانی نیز امیرالمؤمنین ع می‌فرمایند: به خدا سپاه سفیانی به جنایات خود ادامه می‌دهد تا هیچ حرامی نماند جز اینکه حلالش بشمارند، هیچ پیمانی نماند جز اینکه نقض کنند. هیچ خانه‌ای از خشت رخام تا سنگ خام باقی نباشد جز اینکه دامنه ظلم و ستمشان در آن وارد شود[12]
7. حمله به مدینه
پس از حادثه خونین کربلا و آگاهیِ مردم از ماهیت یزید و پلیدی و خباثت وی، قیام و جهاد در مدینه آغاز شد مردم والی مدینه را بیرون کردند و یزید را از خلافت خلع کرده.[13] 
و گفتند کسی که قاتل اولاد رسول خدا (ص) و ناکح محارم و تارک صلوة و شارب خمر است لیاقت خلافت ندارد.[14]
یزید که از ماجرا مطلع شد لشکر عظیمی فراهم ساخت و فرماندهی آن را به عهده مردی خونریز به نام «مسلم بن عقبه» گذاشت.
وی حرمت قبر مطهر رسول خدا (ص) را نگه‌ نداشتند و با اسبان خود داخل روضه منوره شدند و مردمی که به قبر مطهر رسول خدا (ص) پناه آورده بودند کشتند تا روضه مسجد پر از خون شد و تا قبر رسول خدا (ص) رسید در این فاجعه از بزرگان مهاجر و انصار هزار و هفتصد تن و از سایر مسلمین ده هزار تن به قتل رسیدند
نظیر آنچه لشکر یزید در حمله به مدینه در فاجعه حرّه انجام دادند برای سپاه سفیانی نیز در روایات نقل شده است
سفیانی پس از حمله به کوفه و تصرف آن از حضور امام مهدی (عج) در مدینه مطلع می‌شود از این‌رو برای دستگیری آن حضرت سپاهی را به سمت مدینه گسیل می‌دارد
سپاه سفیانی برای دستگیری و کشتن حضرت عده زیادی را دستگیر می‌کند و به قتل می‌رساند امام علی ع در این باره می‌فرماید:... سفیانی سپاهی را به مدینه گسیل می‌دارد و آن‌ها کسانی از خاندان پیامبر (ص) بتوانند دستگیر می‌کنند و از بنی هاشم مردان و زنان فراوانی را می‌کشند در این  هنگام مهدی و مبیض به سمت مکه می‌روند[15]
8. امام ستیزی (قصد کشتن امام ع در حرم امن الهی)
سید الشهداء ع روز هشتم ذی الحجه از مکه بیرون آمد زیرا عمرو بن سعید بن العاص با لشکر سنگینی به فرمان یزید وارد مکه شد تا با حسین بن علی ع بجنگد و اگر دست یافت آن حضرت را شهید نماید[16] 
امام به برادر خود محمد حنفیه  فرمود برادر من بیم از آن دارم که یزید خونم را در حرم (امن خدا) بریزد و بدین سبب حرمت این خانه شکسته شود[17]
سفیانی نیز بعد از آنکه مطلع می‌شود که حضرت مهدی ع به مکه رفته است سپاهی را برای دستگیری ایشان می‌فرستد اما سپاه سفیانی هرگز موفق نمی‌شوند داخل مکه شوند و در سرزمین بیدا به زمین فرو می‌روند
9. جنایات بزرگ در مدت کم
یزید در مدت کوتاه خلافت خونین که سه سال و چند ماه بیشتر طول نکشید جنایات بزرگی مرتکب شد از میان آنها سه جنایت مهم او فاجعه خونین کربلا، کشتار وسیع مردم مدینه، و آتش زدن کعبه بود. ذهبی در معرفی یزید می‌نویسد یزید ناصبی، خشن، تندخو و بی‌ادب بود مسکرات می‌نوشید و مرتکب منکرات می‌شود دولت وی با شهادت امام حسین ع آغاز و با واقعه حره در مدینه پایان یافت[18]
سفیانی هم بمثابه یزید با وجود آنکه از آغاز قیام او تا کشته شدن بیشتر از 15 ماه طول نمی‌کشد اما جنایات زیادی در این مدت کم انجام می‌دهد
امیرالمومنین ع در این باره فرمودند به خدا سپاه سفیانی به جنایات خود ادامه می‌دهد تا هیچ حرامی نماند جز اینکه حلالش بشمارند هیچ پیمانی نماند جز اینکه نقض کنند، هیچ خانه‌ای از خشت خام تا سنگ رخام باقی نباشد جز اینکه دامنه ظلم و ستمشان در آن وارد شود و مردم در اثر سوء تدبیر و کشورداری آنان دستخوش اضطراب و ناامنی شوند همه مردم اشک حسرت بریزند یک دسته برای تباه شدن دینشان و دسته‌ای دیگر برای تباه شدن دنیایشان[19]


--------------------------------------------------------------------------------
[1] . محمدرضا فوادیان فرات تا فرات، دفتر اول، ص83.
[2] . عبدالعلی محمدی شاهرودی، ترجمه معانی الاخبار، ج2، ص310، باب 392.
[3] . سعید داودی و مهدی رستم نژاد، عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها رویدادها، پیامدها، ص423.
[4] . نصرت الله آیتی، تأملی در نشانه‌های ظهور، ص140‌ـ 138.
[5] . الغیبة نعمانی، باب8، ح14، ص316.
[6] .این بیت از ابیات عبدالله بن زبْغری از دشمنان رسول خدا (ص) است وی اشعاری را پس از جنگ احد و کشته شدن یاران رسول خدا (ص) سرود و در آن آروزکرد که کاش کشتگان ما در جنگ بدر امروز بودند و می‌دیدند که قبیله خزرج چگونه زاری می‌کنند یزید از بیت استفاده کرد و بقیه را خود سرود
[7] . خِنْدِف لقب همسر الیاس بن مضرار بن نزار است که نامش دیلابنت حلدان است فرزند الیاس را به نام همسرش فرزندان خِندِف نامیدند بنابراین خندف از جدّه‌های اعلای قریش و از جمله یزید محسوب می‌شود
[8] . عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها رویدادها، پیامدها، ص112‌ـ 111.
[9] . مهدی موعود، ص1001 ـ‌1000
[10] .همان، ص989.
[11] . عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها رویدادها، پیامدها، ص213.
[12] . کامل سلیمان، روزگارهائی ، ترجمه علی اکبر مهدی‌پور، ص1091.
[13] . عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها رویدادها، پیامدها، ص219.
[14] . تتمة المنتهی، ص38.
[15] . تاملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص169‌ـ 168.
[16] . دکتر محمد آیتی، بررسی تاریخی مدینه تا کربلا، ص238.
[17] . عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها، رویدادها، پیامدها، ص350.
[18] . عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها، رویدادها، پیامدها، ص223.
[19] . روزگار رهایی، ص1091.

پدیدآونده:محمّد مهدی صمصامی

  • سارا سجادی

اوصاف مشترک پیامبر(ص) و امام زمان(عج)

سارا سجادی | چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۴۶ ب.ظ

اوصاف مشترک پیامبر(ص) و امام زمان(عج)

(أَنَاخَاتِمُ الْأَوْصِیَاء وَبِی یَدْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاء) شباهت‌های امام زمان(عج) به پیامبر اکرم(ص) بسیار است. و در آیینه روایات و زیارات بارها این ویژگی ها مورد توجه قرار گرفته است. رحمت، خاتمیّت، امنیت بخشی و . . .

در روایات بسیاری به اوصاف مشترک و شباهت‌های امام زمان(عج) به پیامبر اکرم(ص) اشاره شده است. ما در این نوشتار به بعضی از این ویژگی‌ها اشاره می‌نماییم:
رحمت:
خداوند متعال وجود نازنین پیامبر اکرم (ص) را رحمتی برای عالمیان می‌داند؛ (وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ)؛[1] و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم. امام زمان(عج) نیز به این صفت زیبنده‌اند: "السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ وَ الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ وَ الْغَوْثُ وَ الرَّحْمَةُ الْوَاسِعَة"؛[2] سلام بر تو ای پرچم برافراشته ... و رحمت گستردة الهی.
حجت الهی:
در رابطه با پیامیر چنین خطاب آمده که: "السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِین"سلام برتو ای حجت خدا بر اولین انسان ها تاآخرین آن ها؛[3] امام زمان (عج) نیز با لقب حجة الله مورد خطاب قرار گرفته‌اند: "السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّه".[4]
نور خدایی:
پیامبر(ص) نور خدایی است: "السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللَّهِ الَّذِی یُسْتَضَاءُ بِه‏"[5] سلام بر تو، ای نور روشنایی بخش خداوند.[6] در زیارت روز جمعه نیز خطاب به امام زمان(عج)این گونه آمده است: "السَّلَامُ عَلَیْکَ یا نُورَاللهِ الّذِی یَهْتَدی بِه المُهْتَدُون"؛ سلام بر تو ای نور خداوند که هدایت جویان به وسیله او هدایت می‌شوند.
دعوت کننده به سوی خداوند متعال:
خداوند در قرآن خطاب به رسول مکرمش می‌فرماید: (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً وَ داعِیاً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنیراً)؛[7] ای پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارت دهنده و انذار کننده، و تو را دعوت کننده به سوی خدا به فرمان او و چراغی روشنی بخش قرار دادیم.
در مورد امام عصر(عج) نیز آمده است: "السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا دَاعِیَ اللَّه"؛[8] سلام بر تو ای دعوت کننده خلق به سوی خدا.
خاتمیّت (حُسن ختام):
(ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ وَ کانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیماً)؛[9] محمد(ص) پدر هیچ یک از مردان شما نیست، ولی رسول خدا و آخرین پیامبران است و خداوند به همه چیز آگاه است.امام مهدی(ع) نیز در معرفی خود می‌فرمایند: "أَنَا خَاتِمُ الْأَوْصِیَاءِ وَ بِی یَدْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِی وَ شِیعَتِی"؛[10] من آخرین از جانشینان پیامبر هستم و بواسطة من خداوند بلا را از اهل و شیعیانم برمی‌دارد.
امنیت بخشی:
با وجود رسول خدا امت او در امنیت بودند: (وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فیهِمْ)؛[11] (ای پیامبر!) تا تو در میان آن‌ها هستی، خداوند آن‌ها را مجازات نخواهد کرد.
امام زمان(عج)نیز در وصف وجودی خویش می‌فرمایند: "إِنِّی أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ کَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ"؛[12] به درستی که من امنیت بخش اهل زمین هستم، همانگونه که ستارگان امنیت بخش اهل آسمانند.

  • سارا سجادی

لذت دعا و مناجات با خدا

سارا سجادی | چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۴۵ ب.ظ

لذت دعا و مناجات با خدا

یکی از ویژگی های انسان، نیاز به لذت است؛ هم جسم او لذت طلب است و هم روحش. با این تفاوت که لذت جسمی همگانی است و زود درک می شود، ولی لذت روحی ـ معنوی چنین نیست و همه کس از آن بهره مند نخواهد بود،

بلکه شرایط و مقدمه هایی دارد که اگر رعایت شود و مدتی استمرار یابد اندک اندک به دست می آید و اگر حاصل شد، به یقین، با هیچ لذت مادی نمی توان آن را مقایسه کرد.
در حدیث قدسی آمده است که خداوند عزوجل فرمود: «اَنَا جَلیسُ مَنْ ذَکَرَنی؛ من هم نشین کسی هستم که مرا یاد کند.» اگر هم نشینی با خداوند ستایش شونده را درک کنیم، لذتی می بریم؟! آیا هیچ لذت جسمی را با این لذت روحی یارای مقایسه هست؟
;برون رفتند از خود تا که دریابند دلبر را     ;تو در کنج قفس منزلگه عنقا نمی دانی
فرق میان لذت جسمی و روحی، همانند تفاوت میان حیوان و انسان است. یکی از عرفا فرموده است: اگر شاهان و شاه زادگان می دانستند چه لذتی در مناجات است، تاج و تخت را کنار می گذاشتند و به مناجات روی می آوردند.
;هر که را ذوق دین پدید آید     ;شهد دنیاش کی لذیذ آید
دعا وسیله تکامل روح و رسیدن به بهجت معنوی است که کم کم انسان را به عشق حق می رساند و او را چون قطره ای، در دریا محو می کند.
;دل به عشق خدای یکتا ده     ;قطره ای را رهی به دریا دِه
;تا نماند ز عاشقان اثری     ;خاک مجنون به آب لیلا دِه

فیض کاشانی
پس بیاییم و دعا را فقط وسیله یی برای رفع حوایج مادی ننگریم تا از لذت های معنوی آن نیز بهره مند گردیم.
برگی از مناجات های حضرت سجاد علیه السلام
طاووس فقیه نقل کرده است: امام سجاد علیه السلام از سر شب تا سحرگاه به عبادت می پرداخت، آن گاه رو به آسمان می کرد و با صدای بلند گریه و مناجات می کرد. گاهی به خود می گفت: وای بر من! هر چه از عمرم می گذرد، گناهانم زیاد می شود و توبه نمی کنم. آیا وقت آن نرسیده است که از پروردگارم حیا کنم؟ و گاهی نیز به خدا عرض می کرد: «خدایا! آیا واقعا مرا به خاطر گناهانم می سوزانی؟ پس امید و محبتم به تو چه می شود؟ خدایا! چنان از فرمانت سرپیچی می کنیم که گویا نمی بینی! و چنان حلم می ورزی که گویا کسی تو را معصیت نکرده! خدایا! چنان به مردم نیکی می نمایی که گویا محتاج آنهایی، در حالی که تو سَرورِ بی نیازی».
طاووس گوید: امام سجاد علیه السلام ناگهان به حالت سجده روی زمین افتاد. دیدم سجده اش طول کشید. نزدیک شدم، سرش را به دامن گرفتم، دیدم از حال عادی خارج شده است. گریه کردم، اشکم روی صورت مبارکش ریخت. به هوش آمد و فرمود: کیست که مرا از توجه به معبودم بازداشت؟
;هر که با تو آشنا شد از جهان بیگانه گردد     ;ترک خان و مان بگوید دست از جان هم بشوید
;هر که او روی تو بیند بر تو کی غیری گزیند     ;جز حدیث تو نگوید جز وصال تو نجوید

فیض کاشانی
دلدادگان محبوب
گویند کسی به دیدار اویس قرنی رفت. پس از سلام و احوال پرسی، اویس پرسید: برای چه به اینجا آمده ای؟ گفت: آمده ام با تو مأنوس باشم. اویس با تعجب پرسید: مگر کسی، به غیر خدا هم انس می گیرد؟ آیا اویس ها در انس با خدا چه یافته اند که چنین بی قرار و شیدا در پی اویند و نمی توانند دل به دیگران بسپارند و آیا ما را چه شده است که از چنین لذتی محروم گشته ایم و از انس با دیگران بیش از انس با حضرت معبود لذت می بریم؟
;رازی است مرا راز گشایی خواهم     ;دردی است به جانم و دوایی خواهم
;گر دوست وفایی نکند بر درویش     ;با جان و دلم از او جفایی خواهم
امام خمینی رحمه الله
دعای عاشقان
اگر در سیره اولیا دقت کنیم و محتوای دعاهای آنان را ببینیم، متوجه می شویم که آنها از خواستن حاجات عادی زندگی ساکتند و زمام کار را به دست خدا داده اند.
;قوم دیگر می شناسم ز اولیا     ;که دهانْشان بسته باشد از دعا
;از رضا که هست رام آن کرام     ;جستن دفع قضاشان شد حرام
;هر چه آید پیش ایشان خود بود     ;آب، حیوان گردد ار آتش بود
مثنوی مولوی
دعاهای آنان سخنان عاشقانه ای است که با محبوب خویش در میان می گذارند و با خدا عشق بازی می کنند.
امام سجاد علیه السلام بیان می دارد: «بار الها! کیست که مزه محبت تو را چشید و غیر تو را خواست؟ و کیست که به مقام قرب تو انس یافت و لحظه ای از تو روی گردانید؟» و باز عرض می کند: «دیدارت نور چشم من است و رسیدن به تو آرزوی دلم و شوقم، به سوی تو و وَلَه من، در محبت تو و دلدادگی ام در هوای توست».
در دعای دیگر همچون طفلی که دامن مادر را گرفته و رها نمی کند تا خواسته اش را بگیرد، چنین گوید: «خدای من، آقای من! به عزت و جلالت سوگند! اگر مرا به گناهانم بازخواست نمایی، من نیز عفوت را می طلبم و اگر به پستی ام مؤاخذه کنی، من نیز کرمت را خواستارم و اگر مرا به جهنم ببری، به دوزخیان خبر می دهم که من تو را دوست دارم. ای خدا و آقای من! اگر تنها دوستانت را می بخشی، پس گناهکاران به کجا پناه ببرند؟».
لذت اولیای خدا
با دقت در دعاهای اولیای الهی متوجه می شویم که آنان چه حال خوشی دارند و چه اندازه از مناجات و انس با حق لذت می برند. امام سجاد علیه السلام فرمود: «اگر خانواده ام و دیگر مردم بر من حقوقی نداشتند که ناچار از پرداختن به آنها باشم، چشم را به آسمان و دل را به خدا متوجه می ساختم و تا پایان عمر از آن روی نمی گرداندم.» و از یکی از اولیا نقل شده است: ای کاش عمر من از ازل تا ابد بود و من مقام آن را در یک سجده به سر می آوردم!
;شب همه شب ما و تمنای او     ;خواب نداریم ز سودای او
;شب دم از افسانه او می زنیم     ;روز درِ خانه او می زنیم
وحشی بافقی
راه کار
فردی به حضور یکی از اولیای خدا رسید و عرض کرد: چه می شود، اگر گوشه چشمی به ما کنید و ما را هم ره بنمایید تا به لذتی رسیم و روحمان به پرواز درآید؟ مرد خدا با لحنی مشفقانه به او چنین فرمود: عزیزم، خدا برای همگان است و هیچ کس از درگاهش محروم نیست، کافی است تو هم به طرف او حرکت کنی. او پرسید: چگونه؟ گفت: اول از گناه بپرهیز. سپس با انجام وظایف بندگی، خود را به او نزدیک کن تا لذت انس با او را بچشی؛ زیرا خود فرموده است که طالب دنیا از لذت مناجات با من محروم است. گفت: دوست دارم چنین کنم، اما نمی توانم. فرمود: عزیزم! مردم بازِ شکاری را کم کم رام می کنند. بلی اگر بخواهی به یک باره نفْس را رام کنی، مشکل است؛ اما آهسته آهسته می شود آن را رام کرد. پرسید: چرا زود از نماز و دعا خسته می شوم؟ گفت: موانعی وجود دارد، اگر آنها را برطرف سازی، نه فقط خسته نمی شوی، بلکه غرق در سرور و لذت می گردی. سؤال کرد: آن موانع چیست؟ فرمود: امام سجاد علیه السلام در «دعای ابوحمزه» آنها را برشمرده است. آن دعا را زیاد بخوان و در آن تدبر کن. گفتم: نخستین خواسته ام چه باشد؟ گفت: خودِ رفیق؛ چون یکی از اسم های خدا رفیق است. تعجب کردم و گفتم: آیا واقعا خدا رفیق است؟ گفت: رفیق حقیقی خداست و کسی رفیق تر از او پیدا نمی شود. جز خدا کدام رفیق است که به او بدی کنی و او دم به دم بیشتر به تو خوبی کند؟ دیدم درست می گوید. گفتم: از این رفیق چه بخواهم؟ گفت: سر را به طرف آسمان بلند کن و صادقانه بگو: رفیق! دوستت دارم؛ ولی این را بدان، تو که نان و نمک رفیق را می خوری، مواظب باش نمکدان را نشکنی. سر را به سوی آسمان بلند کردم، گفتم: ای رفیق شفیق! دوستت دارم. خدایا! تا کنون هر چه خواستم برای خودم بود. مرا ببخش که غیر تو را طلب کردم. خدایا! شنیده ام همت بلند را دوست داری، به من همت بلندی عطا کن که به کمتر از رسیدن به رضا و لقای تو قانع نشوم!
;الهی دلی ده که جای تو باشد     ;لسانی که در وی ثنای تو باشد
;الهی بده همتی آن چنانم     ;که سعیم وصول لقای تو باشد
;ای چنانم کن از عشق خود مست     ;که خواب و خورم از برای تو باشد
;الهی عطا کن به فکرم تو نوری     ;که محصول فکرم دعای توباشد
طوطی همدانی



...............................
پدید آورنده : علی اصغر رضایی

 

  • سارا سجادی

اوصاف یاران حضرت مهدی (عج)

سارا سجادی | چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۴۴ ب.ظ

اوصاف یاران حضرت مهدی (عج)

آیا یاران اصلى امام زمان(عج) عصاره تاریخ‏اند و از میان این همه انسان‏هاى صالح و اولیاى الهى انتخاب آنان چگونه صورت مى‏گیرد، یعنى آنها داراى چه ویژگى‏هاى مى‏باشند که به این مقام برگزیده شده‏اند؟!

انقلابى بزرگ و جهانى، نیازمند رهبران و مدیرانى لایق، کارکشته، وارسته و پرتوان است که هم پیروزى‏اش تأمین گردد و هم اهداف و برنامه‏هاى فراگیر آن تحقق یابد. بستر زمان و تاریخ، دروازه ورودى انسان‏ها به دانشگاه مهدوى است؛ دانشگاهى که در آن ملیّت و قومیّت، مذهب، نژاد، مقطع زمانى و... مطرح نیست؛ بلکه فراملى، قومى، نژادى و انسانى است. براین اساس قیام مهدوى، به حدى گسترده و فراگیر است که در قلمرو آن، همه ملیت‏ها و گروه‏ها - از گذشته تا حال و آینده - حضور دارند و حتى ملائکه الهى نیز در آن به ایفاى نقش مى‏پردازند.

پس از آنجایى که در میان یاران حضرت، پیامبران و اولیاى الهى (چون عیسى، یوشع، خضر، اصحاب کهف و...) و هم از اصحاب پیامبر اسلام و امیرمؤمنان«ع» (چون سلمان و مالک، ابوذر و...) حضور دارند، مى‏توان گفت آنان عصاره تاریخ خواهند بود. علاوه بر آن که خود حضرت مهدى(عج) ادامه دهنده راه همه پیامبران و اوصیا و دارنده همه سنن و مواریث آنان است؛ به طور طبیعى یارانش نیز دارنده این میراث گران بها خواهند بود.

البته در مجامع روایى بر 313 یار خاص آن حضرت تاکیدات ویژه‏اى شده و اوصاف و خصلت‏هایى براى آنان شمارش شده است که نشان مى‏دهد واقعاً آنان انسان‏هاى برتر، شایسته و برگزیده هستند و توان انجام این مأموریت بزرگ الهى را دارند.

اوصاف یاران در قرآن‏

در قرآن، آیاتى وجود دارد که ویژگى‏هاى برشمرده آنها را، مى‏توان بر یاران خاص حضرت مهدى(عج) تطبیق داد و در بعضى از روایات نیز، بیان شده که این آیات در مورد مهدى(عج) و اصحابش باشد؛ از جمله مى‏فرماید:

صلى الله علیه وسلم‏یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرِینَ یُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ»[1]؛

براساس این آیه خداوند در آینده جمعیتى را براى حمایت دین بر مى‏انگیزد و اوصاف کسانى را که باید این رسالت بزرگ را انجام دهند، چنین شرح مى‏دهد:

1. آنان عاشق خدا بوده و جز به خشنودى او نمى‏اندیشند. هم خدا آنها را دوست دارد و هم آنان خدا را دوست دارند. صلى الله علیه وسلم‏یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ»

2. در برابر مؤمنان خاضع و فروتن هستند. صلى الله علیه وسلم‏أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ»

3. در برابر ستمکاران قدرتمند هستند. «أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرِینَ»

4. جهاد در راه خدا برنامه همیشگى آنهاست. «یُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»

5. ثابت قدم بوده و از ملامت کنندگان باکى ندارند. «وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ»

در پایان مى‏فرماید: «به دست آوردن این امتیازات (علاوه بر کوشش شخصى)، مرهون فضل الهى است که به هر کس شایسته باشد، داده مى‏شود. «ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ».

در روایتى از امام صادق«ع» اوصافى براى یاران حضرت مهدى بیان شده که با اوصاف مذکور در آیه هماهنگ است‏.[2]

به طور کلى مى‏توان اوصاف، و ویژگى‏هاى یاران خاص حضرت را در روایات چنین شمارش کرد.

اوصاف یاران در حدیث‏

شناخت عمیق نسبت به خدا؛ امام صادق«ع» مى‏فرماید: «در قلوب آنان (یاران مهدى)، نسبت به ذات خدا شکى نیست» [3]

و «آنان به وحدانیت خداوند آن چنان که حق وحدانیت اوست، اعتقاد دارند»[4]

معرفت امام زمان(عج)؛ امام سجاد«ع» مى‏فرماید: «آنان کسانى‏اند که به امامت مهدى(عج) اعتقاد دارند»[5]

اخلاص؛امام جواد«ع» فرمود: «هنگامى که براى مهدى، 313 تن از اهل اخلاص جمع شد، خداوند امر او را ظاهر خواهد کرد» [6]

اطاعت و فرمانبرى؛ امام صادق«ع» مى‏فرماید: «اطاعت آنان از امام، بیشتر از فرمانبرى کنیز در برابر مولایش است» [7]

استقامت؛ آن حضرت هم چنین فرمود: «... گویا قلب‏هاى آنان مانند تکه‏هاى آهن است... محکم‏تر از سنگ است»

[8]جان نثارى؛ از امام صادق«ع» نقل شده است: «آنان پروانه وار شمع وجود امام را در میان گرفته و او را با جانشان محافظت مى‏کنند (یحفون به)» [9]

برخوردارى از تأییدات الهى؛امام على«ع» فرمود: «... خداوند مردى (مهدى) را در آخرالزمان مى‏انگیزاند... او را به ملائکه‏اش تأیید کرده و انصارش را حفظ خواهد نمود» [10]

شهادت‏طلبى؛ امام صادق«ع» فرمود: «یاران مهدى، آرزو مى‏کنند که در راه خدا به شهادت برسند»[11]

صبر و بردبارى؛امام على«ع» مى‏فرماید: «یاران مهدى، گروهى‏اند که به خاطر صبر و بردبارى در راه خدا، بر او منت نمى‏گذارند و از این که جان خویش را تقدیم حضرت حق مى‏کنند، به خود نمى‏بالند و تکبر نمى‏کنند» [12]

شیران روز و زاهدان شب؛ امام صادق«ع» فرمود: «گویا من نظر مى‏کنم به قائم و اصحاب او در نجف و کوفه، سجده‏ها به پیشانى‏هاى آنها اثر گذاشته است؛ شیران در روز و راهبان در شب‏اند...» [13]

همدلى؛امام على«ع» فرمود: «ایشان یکدل و هماهنگ هستند» [14]

خواستار برکت؛ از امام صادق«ع» آمده است: «آنان بر فراز اسب‏هاى خود دست بر زین امام مى‏کشند و تبرک مى‏جویند» [15]

عبادت الهى؛ امام صادق«ع» فرمود: «در دل شب، از خشیت خداوند، ناله‏هایى دارند مانند ناله مادران پسر مرده» و «شب‏ها را با عبادت به صبح مى‏رسانند و روزها را با روزه به پایان مى‏برند»[16] شجاعت؛مام على«ع» مى‏فرماید: «همه شیرانى‏اند که از بیشه‏ها خارج شده‏اند و اگر اراده کنند کوه‏ها را از جا بر مى‏کنند» همان.

علم و بصیرت؛ امام على«ع» مى‏فرماید: «پس گروهى در آن فتنه‏ها صیقلى مى‏شوند، مانند صیقل دادن آهنگر، شمشیر را. دیده‏هاى آنان به نور قرآن جلا داده و تفسیر در گوش‏هایشان جا گرفته است. در شب جام حکمت را به آنها مى‏نوشانند، بعد از این که در بامداد هم نوشیده باشند»[17]

حق یاورى؛ امام صادق«ع» مى‏فرماید: «خداوند به وسیله آنها، امام حق را یارى مى‏کند»[18]

حکمت نورانى؛ از امام صادق«ع» نقل شده است: «گویى دل‏هاى آنان مشعل نورانى است (کان قلوبهم القنادیل)»[19]

با توجه به این روایات، روشن مى‏شود که یاران حضرت مهدى(عج)، داراى چنان ویژگى‏ها و اوصاف برتر و کم نظیرى هستند که به حق در این مقام و موقعیت قرار گرفته‏اند و بدین جهت نقش مهمى در پیروزى آن قیام جهانى خواهند داشت.



[1] . مائده (5)، آیه 54..

[2] . ( بحارالانوار، ج 52، ص 308)

[3] . همان، ص 317..

[4] . بشارة الاسلام، ص 220..

[5] . کمال الدین، ح 1، باب 31، ح 2..

[6]. همان، ح‏2، ص 378-377..

[7] . بحارالانوار، ج 52، ص 308..

[8] همان، ص 307، ح 82..

[9] . همان، ص 308..

[10] . همان، ص 280،ح 6..

[11] . همان، ص 307، ح 82..

[12] . یوم الخلاص، ص 224..

[13] . بحارالانوار، ج 52، ص 386..

[14] . یوم الخلاص، ص 224..

[15] . بحارالانوار، ج 52، ص 308..

[16] . یوم الخلاص، ص 224..

[17] بحارالانوار، ج 52، ص 334، ح 64..

[18] . همان، ص 308..

[19] . همان..

  • سارا سجادی

ما ساده گرفته‌ایم آمدنت را

سارا سجادی | چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۶:۰۵ ب.ظ

ما ساده گرفته‌ایم آمدنت را

گفتاری دلنشین با صدای «وحید جلیلوند» با موضوع حضرت مهدی(عج)



ما ساده گرفته‌ایم آمدنت را...
ما همین به ظاهر شیعیان تو
ساده گرفته‌ایم آمدنت را
و همینطور ساده گرفته‌ایم انتظار آمدنت را
و اِلا چرا این همه سرد، چرا این همه ساده؟
تو نرفته‌ای که بازگردی... این مائیم که باید برگردیم...
برگردیم از این همه تغافل و گناه...
خاموشیم، سکوت می‌کنیم که نه، لالیـم
کران و کورانیم، گنگیم که تمسک سکوت طوفانی علی(ع) را به خیال خام می‌بریم
سال‌هاست فریادهامان را با دست خود در گلو خشکاندیم
غریب ماندن را هم شاید، راه و رسمی است که باید آموخت
اما چرا این همه درد و دریغِ دروغ؟
هنوز طلوع خورشید را ندیده‌ایم، چرا غروب؟
یابن الحسن! ببخش

ببخش این تجاهل و تغافل را....




 دریافت فایل  تصویری 
مدت زمان: 1 دقیقه 54 ثانیه


دریافت فایل صوتی 

  • سارا سجادی

حکم جهاد تولی داخلی و مصرف تولید شده ایرانی

سارا سجادی | جمعه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۹:۱۷ ق.ظ

افسران - تولید داخل یک مسٔله مقدس است..

  • سارا سجادی

13به در (این عید هم تموم شد )

سارا سجادی | پنجشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۵۳ ب.ظ

سلام    سلام  دوستان   چشم به هم زدیم   این عید هم تموم شد 

  اما  یه خواهش دارم از همه دوستان   امروز که به طبیعت میرید  خواهش میکنم   زباله نریزید  و فراموش نکنید که زباله های خودتون را   هم جمع   کنید  اگر دیدید  چند زباله در اطرافتان هست  خواهش میکنم جمع کنید  تا  از این طبیعت زیبای خدا لذت کافی را برده  و از همه مهم تر تمیز و پاکیزه  نگهداریم .

  • سارا سجادی