یاوران حضرت مهدی عجل الله

فرهنگ ظهور و مهدویت و یاوران واقعی حضرت (الهم عجل لولیک الفرج)

یاوران حضرت مهدی عجل الله

فرهنگ ظهور و مهدویت و یاوران واقعی حضرت (الهم عجل لولیک الفرج)

یاوران حضرت  مهدی  عجل الله

بسم الله الرحمن الرحیم
مطالب این سایت با هدف تعجیل در ظهور منجی عالم بشریت حضرت صاحب الزمان (عج) و فرهنگ ظهور بوده راه اندازی شده و انتشار مطالب آزاد میباشد با ذکر یک صلوات جهت تعجیل در ظهور آقا امام زمان .
باتشکر

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی

۱۵ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

دولت رودَست خورد؛ «برجام» برای آمریکا یعنی کشک!

سارا سجادی | دوشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۴، ۰۸:۰۷ ب.ظ

دولت رودَست خورد؛ «برجام» برای آمریکا یعنی کشک!

 

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

تحریم‌های دیروز بنابر ادعای رویترز به خاطر حضور جیسون رضاییان در ایران به تعویق افتاده بود. با این همه روحانی او را به سادگی رها کرد! این گزارش به پشت‌پرده ارتباط تحریم‌ها و جیسون پرداخته است.

 

گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، تحریم‌های جدید اعمال شد؛ همین که هواپیمای جیسون و رفقا آسمان ایران را ترک کرد. این تحریم‌ها درست همان‌هایی بودند که دو هفته‌ پیش «وال استریت ژورنال» از تهیه و تدارک آنها گفته بود؛ بی کم و کاست! اگر چه به دلایلی که آن زمان چندان روشن نبود، اجرای آن‌ها به تعویق افتاد؛ دست آخر اما در حالی دیروز اجرا شد که هنوز امضای بیانیه‌ی ظریف و موگرینی خشک نشده بود. تحریم‌ها لغو نشده، بازگشت! خزانه‌داری درست زمانی اجرای آن‌های را علنی کرد که روحانی و دوستانش گرم شادی از فرجامِ برجام، در حال نواختن مارش پیروزی بودند. اوباما نشان داد چقدر خوب بلد است به ایران و رییس جمهور آن دهن‌کجی کند. ماجرای دیروز روشن کرد: برجام برای امریکا یعنی کشک! اما داستان تحریم‌های تازه چیست؟ و پشت پرده‌ی تعویق اجرای دو هفته ای آن‌ها چه بود؟

 

 

چه شد؟

نهم دی ماه بود که روزنامه امریکایی وال استریت ژورنال از تهیه و تألیف تحریم‌های تازه ای خبر داد که بنا بود به بهانه‌ی آزمایش موشکی تازه‌ی جمهوری اسلامی اعمال شود. بر این اساس خزانه‌داری امریکا نام چند تَن از کارکنان وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح را که ادعا می‌کرد در تست و طراحی «عماد» سهیم بودند در لیست تحریم قرار می‌داد. هم‌چنین چند شرکت خارجی را به اتهام همکاری و یا واسطه‌گری در ساخت موشک‌های بالستیک ایران در زمره‌ی تحریم‌های جدید قرار می‌گرفتند. خبر WSJ اگرچه رسمی نبود، اما از همان ابتدا واکنش‌های فراوانی را از سوی کارشناسان و تحلیلگران برانگیخت و موجبات نگرانی افکار عمومی را از نقض چندباره برجام فراهم کرد.

 

 این‌که بر اساس نص برجام اطراف مذاکراتی ایران در 5+1 متعهد شده بودند در سراسر دوران اجرا، از وضع هرگونه تحریم‌ تازه خودداری کنند، و این‌که بر اساس بند سوم قانون پذیرش مشروط برجام مصوب مجلس شورا، وضع هرگونه تحریمی در هر سطح و با هر بهانه ای، نقض برجام تلقی می‌شد؛ تکلیف را در صورت اجرای تحریم‌های جدید مشخص ‌کرده بود. با این همه روحانی که پیشتر نشان داده بود تمایل چندانی برای تمکین به قوانین جاریه‌ی مملکتی در خصوص برجام ندارد، با ارسال نامه ای سرگشاده خطاب به وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، از او خواست تا در واکنش به تحریم‌های نو، ساخت و تجهیز موشک‌ها را تسریع کند. روحانی خیلی خوب زمین بازی را عوض کرد! هیچکسی بهتر از او نمی دانست که تحریم‌های جدید از لحاظ حقوقی نقض برجام است، آخر او حقوقدان بود! با این همه او ترجیح داد توپ را به زمین نظامیان انداخته و از فرصت پیش آمده استفاده‌ی تبلیغاتی کند. پس از انتشار نامه‌ی سرگشاده‌ی روحانی بود که WSJ از تعویق اجرای آن تحریم‌ها خبر داد. خبری که حسابی هیزم برای بوقچی‌های رسانه ای دولت جور کرد، تا آن اتفاق را نتیجه‌ی عقب نشینی امریکایی‌ها از ترس نامه‌ی روحانی جا بزنند. به زعم آنان نامه‌ی سرگشاده‌ی روحانی توانسته بود اجرای تحریم‌ها را به تعویق اندازد.

 

واقعیت چه بود؟

روز شنبه اما رویترز در خبر دیگری مدعی شد، تعویق تحریم‌های تازه‌ی ایالات متحده علیه مردم ایران نه از ترس سرگشاده‌ی روحانی، که به خاطر ضربه نزدن به آزادسازی «جیسون رضاییان» رخ داده بود.

 

 

بر اساس این گزارش در حالی که قرار بود تحریم‌های جدید را در همان ابتدای ماه ژانویه اعمال شود، بعد از تماس تلفنی ظریف با تصمیم اوباما که برای گذران تعطیلات سال نو در هاوایی به سر می‌بُرد، به تعویق افتاد. یانکی‌ها اعمال تحریم‌های جدید را به بعد از آزادی جیسون موکول کرده بودند تا به مذاکرات محرمانه ای که با روحانی بر سر معامله‌ی زندانیان داشتند ضربه نخورَد. جیسون آزاد شد، سواره طیاره شد و رفت! این اما فقط یک مُشت تحریم‌ تازه بود که از این مذاکرات مخفیانه و از معامله با اوباما در کاسه‌ی روحانی ماند. مذاکرات مخفیانه ای که بنابر ادعای نشریه‌ی امریکایی «نیویورکر» از اواخر ۲۰۱۴ با توافقی که میان مجید تخت روانچی و وندی شرمن، معاونین وزرای خارجه طرفین صورت گرفته بود، آغاز شد. هیأت امریکایی را در این مذاکرات مخفیانه «برت مک‌گورک» از مقامات ارشد وزارت خارجه هدایت می‌کرد، اگرچه نمایندگانی از FBI و CIA نیز حضور داشتند. براساس این گزارش، ریاست هیأت ایرانی را اما یکی از مقامات ارشد اطلاعاتی بر عهده داشت.

 

 

دیپلماسی پنهان‌کار رودَست خورد!

درست همان روزهایی که مقامات ارشد وزارت خارجه ادعا می‌کردند مذاکرات با امریکایی‌ها تنها در چارچوب مذاکرات هسته ای و در راستای یافتن راه حل‌هایی برای پُر کردن پرانتزهای برجام است، مذاکرات سطح بالای مخفیانه‌ی دیگری بین مقامات اطلاعاتی دولت روحانی و ایالات متحده در جریان بود. نشریه آمریکایی در ادامه از قول یک مقام ایرانی که اشاره‌ای به نامش نشده به جزئیات بیشتری از این مذاکرات پرداخته و می‌نویسد: مذاکرات آنها سه بار، طی یک سال از نشست‌های مخفیانه در آستانه شکست قرار گرفته است.

 

 

مقامات آمریکایی اما در گفت‌وگو با «نیویورکر» گفتند سرعت اقدامات کانال دیپلماتیک دوم، بعد از اعلام توافق هسته‌ای در اواخر جولای (تیرماه) بیشتر شده است. نتیجه‌ی این مذاکرات اما تبادل زندانیان بین دو طرف بود. با این همه آن طور که نیویورکر می‌نویسد تنها 14 تن از اتباع ایرانی در نتیجه‌ی این توافق محرمانه از لیست تعقیب اینترپل خارج شدند، که کمتر از تعدادی بوده که ایرانی‌ها درخواست کرده بودند. بدتر از همه این‌که در اثر این توافق مخفیانه و خروج جیسون رضاییان، تنها نگرانی دولت اوباما از اعمال تحریم‌های تازه به بهانه‌ی آزمایشات موشکی علیه ایران (بنابر ادعای رویترز)، مرتفع شده و به این ترتیب بلافاصله بعد از خروج آنان از ایران، اجرا شدند.

 

روحانی رودست خورد! مذاکرات مخفیانه ای که ترتیب داده بود نه تنها نتوانست به آنچه در ازای آزادسازی جیسون رضاییان و بقیه مطالبه کرده بود، برسد؛ بلکه با یک تحریم زیان‌بار دیگر مواجه شد. تحریمی که حتی اگر خیلی هم مهم نبود، اما توانست حیثیت برجام و دیپلماسی دولت را زیر سؤال ببرد، و مردم را به تبریک‌های پُرشماری که روحانی برای فرجامِ برجام به زمین و زمان حواله می‌کرد، بدبین کند. به نظر می‌رسد آمریکایی‌ها دست‌کم در این مذاکرات برخلاف مذاکرات هسته‌ای، خیلی نقد، ما‌ به‌ازای آنچه را از روحانی گرفته بودند، پرداختند؛ تحریم‌های دیروز دستاورد آن بود! تحریم‌هایی که ثابت کرد نتیجه مذاکراتی که مخفیانه و دور از چشمان مردم انجام شود، بهتر از این نخواهد بود. تحریم‌های دیروز ایالات متحده ثابت کرد: دیپلماسی با پنهان‌کاری پیش نمی‌رود!  

 

امریکایی‌ها رودست زدند، پنهان‌کاری روحانی کار دستش داد. او نه تنها نتوانست در قبال آزادسازی دوتابعیتی‌ها بر اساس زد و بند مخفیانه ای که انجام داد، به آنچه مطالبه کرده بود برسد، بلکه با یک تحریم تازه مواجه شد که دست‌کم و بر اساس ادعای رویترز به خاطر حضور جیسون در ایران تا کنون به تعویق افتاده بود. تحریمی که نه تنها دهن‌کجی آشکار اوباما به مارش پیروزی روحانی بود، که بدجوری حیثیت برجام را پیش چشمان مردم شکست. با تحریم‌ دیروز مردم نومید شدند، چه از موفقیت برجام؛ چه از دیپلماسی پنهان‌کارانه‌ی روحانی!

 

منبع  خبرگزاری دانشجو 

  • سارا سجادی

دستان آل صهیون از آستین آل سعود(2)

سارا سجادی | دوشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۴، ۰۸:۰۲ ب.ظ

دستان آل صهیون از آستین آل سعود(2)

دستان آل صهیون از آستین آل سعود(2) shia muslim                  
 برچسب زدن به منتقدان، حربه مشترک صهیونیست و وهابیت است.

 

 

در شماره گذشته از مجموعه مقالات پیش رو، به بررسی برخی از شباهت‎های بنیادین تفکرات صهیونیسم که پایه و اساس شکل‎گیری رژیم جعلی اسرائیل است با تفکرات وهابیت که پایه و اساس شکل‎گیری حکومت سعودی در عربستان است، پرداختیم.
این شباهت‎ها شامل جعلی بودن هر دو دیدگاه و همچنین عدم پذیرش تفکرات صهیونیستی و وهابیت توسط پیروان واقعی یهودیت و اسلام بوده‎است. همچنین یکی از بارزترین این شباهت‎ها، هتک حرمت اماکن مقدس و کشتار وسیع توسط هر دو دیدگاه است.
در این شماره در نظر داریم، به بررسی برخی دیگر از شباهت‎ها بپردازیم.

  • سارا سجادی

توقف مبارزه با آمریکا وضع اقتصادی ایران را بدتر می‌کند

سارا سجادی | يكشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۱۲ ق.ظ

توقف مبارزه با آمریکا وضع اقتصادی ایران را بدتر می‌کند/ سوریه شکست بخورد پایگاه حمله به ایران می‌شود/ سخنان رهبر عالی ایران در شبکه‌های اجتماعی آمریکا دست به دست شد

جنبش‌های اعتراضی زیر پوست آمریکا ادامه دارد/ رهبر ایران از بزرگ‌ترین افراد تاریخ است/ «خیرخواهی آمریکا» یک توهم مرگ‌بار است/ زندگی در آمریکا مانند زندگی در خانه یک گانگستر پولدار است/ آزادی در آمریکا محدود به مواد مخدر و ابتذال است/ آمریکا الگوی خوبی برای هیچ کشوری نیست/ بسیاری از آمریکایی‌ها «هیپستر» شده‌اند/
“کالب ماپین” خبرنگار، تحلیلگر سیاسی و فعال ضدجنگ آمریکایی

سؤال:: ایران از سوریه حمایت می‌کند، از یمن دفاع می‌کند، به کشورهایی در آفریقا کمک می‌کند، متحدی برای روسیه و چین است، و با آمریکا و کشورهای امپریالیستی می‌جنگد. این اقدامات، دو تأثیر دارد. یکی درون ایران و دیگری در سطح دنیا. آیا  با توجه به تأثیر این اقدامات در سطح دنیا آن‌قدری هست که برخی ایرانی‌ها فکر می‌کنند؟

بگذارید جواب‌تان را با یک مثال بدهم؛ چندی پیش رهبر معظم ایران به پلیس کشور توصیه کرد تا مانند پلیس آمریکا عمل نکند. من شخصاً فیلم این صحبت‌ها را برای یک‌یک افرادی فرستادم که می‌دانستم در زمینه خشونت پلیس فعال هستند. آن‌ها هم در شبکه‌های اجتماعی برای همه کسانی که می‌شناختند فرستادند.

مثل این بود که یک تشویق دسته‌جمعی شده باشیم. به آن‌ها گفتم یک کشور در آن سوی دنیا طرفدار ماست و مخالف پلیس آمریکا. چه‌قدر عالی است که یک رهبر در کشوری دیگر به پلیس آن کشور می‌گوید مانند پلیس آمریکا عمل نکنید. در کشوری که آمریکا همیشه می‌گوید وحشی است و خشونت‌طلب است، رهبر دارد به پلیس می‌گوید مانند پلیس آمریکا نباشید.

سخنانی که رهبر عالی بیان کرد به منزله یک حمایت بسیار قدرتمند از مردمی بود که در آمریکا در مقابل خشونت پلیس ایستاده‌اند. ببینید اگر موضع رهبر ایران درون آمریکایی که مرکز امپریالیسم است این‌قدر تأثیر دارد، تصور کنید برای مردم یمن که تحت حملات شدید هستند، یا مردم بحرین که با نظام استبدادی تحت حمایت آمریکا مبارزه می‌کنند و برای مردمی که در سراسر دنیا برای رسیدن به آزادی تلاش می‌کنند به چه معناست!

سؤال:: اگر می‌توانستید موضوعی را با رهبر معظم انقلاب در میان بگذارید، درباره چه چیزی صحبت می‌کردید؟

من آدمی هستم که خیلی حرف می‌زنم! بنابراین اولین کاری که می‌کردم این بود که سعی می‌کردم تا می‌توانم کم حرف بزنم تا ببینم رهبر معظم چه می‌خواهد بگوید. رهبر شما مسلماً یکی از بزرگ‌ترین افراد در تاریخ ماست.

سؤال:: دلیل این حرف‌تان چیست؟

دلیلش این است که او دارد کشوری را رهبری می‌کند که دستاوردهای عظیمی در مبارزه با امپریالیسم و صیهونیسم داشته است. بنابراین سعی می‌کردم حرف نزنم، فقط گوش بدهم ببینم رهبر چه می‌گوید. اگر اصرار می‌کرد و از من می‌خواست چیزی بگویم، می‌گفتم که چه‌قدر صحبت‌هایش برای جوانان آمریکایی مهم است و چه‌قدر از موضع او درباره خشونت پلیس تحت تأثیر قرار گرفته‌اند. می‌گویم که وقتی اظهارات او را درباره کاپیتالیسم خواندم، چه‌قدر عمیق به نظرم رسیدند و چه‌قدر مرا تحت تأثیر قرار دادند. مردم دنیا و به خصوص جوانان با هر دینی و مذهبی که دارند، گوش می‌دهند تا ببینند ایشان چه می‌گوید.

به رهبر می‌گفتم کاری که او کرده و کشوری را مدیریت می‌کند که اساس آن فراتر از سود و منفعت مالی است و در آن اصول مذهبی قبل از همه چیز در نظر گرفته می‌شود، انسانیت ارزش دارد، و مردم به زندگی واقعی تشویق می‌شوند، پروژه‌ای است که مسلماً ارزش ادامه را دارد و من بیش‌ترین احترام و تحسین را برای او قائل هستم.

 

توقف مبارزه با آمریکا وضع اقتصادی ایران را بدتر می‌کند/ سوریه شکست بخورد پایگاه حمله به ایران می‌شود/ سخنان رهبر ایران در شبکه‌های اجتماعی آمریکا دست به دست شد

سؤال:: آیا مبارزه ایران با امپریالیسم تاثیری در دنیا دارد؟

من خودم اصالتاً ایرلندی هستم. اجداد من از ایرلند به آمریکا فرار کردند. من اولین باری که به ایران آمدم، فهمیدم خیابانی به نام بابی ساندز (از مبارزان استقلال‌طلب ایرلند) وجود دارد. حتی فهمیدم ایران از ارتش جمهوری‌خواه ایرلند حمایت “همه‌جانبه” کرده است. این عشق و همبستگی هرگز بی‌معنا نیست.

اگر مبارزات ایران متوقف شود، مسلماً مشکل بزرگی برای همه مردمی خواهد بود که در تمام دنیا به دنبال آزادی هستند، هر کجا که باشند، آمریکا، آفریقا، آسیا. یک نکته را هم باید بگویم: هر کس فکر می‌کند توقف مبارزه با آمریکا باعث می‌شود وضعیت اقتصادی مردم داخل ایران اندکی بهتر شود، کاملاً اشتباه می‌کند. اصلاً این‌طور نیست بلکه بدتر هم خواهد شد.

حملاتی که آمریکا علیه جمهوری اسلامی کرده، از تحریم‌های اقتصادی تا سرنگونی‌های نظامی، این‌ها بر اساس سیاست‌های ایران نیست. بر اساس این است که ایران یک کشور صادرکننده نفت است و صنعت نفت این کشور در اختیار دولت است. دولت ایران در رقابت با شرکت‌های نفتی وال‌استریت است. هر باری که ایران نفت صادر می‌کند، ارزش نفت صادراتی شرکت‌های آمریکایی و انگلیسی کاهش می‌یابد.

بسیاری از مردم فکر می‌کنند دلیل دشمنی آمریکا با ایران، صحبت‌های احمدی‌نژاد بود و وقتی روحانی روی کار آمد، مشکلات حل خواهد شد، اما مخالفت آمریکا با ایران بر سر پول است. این‌ها را نمی‌شود راضی کرد. نمی‌خواهند با کسی همکاری می‌خواهند، می‌خواهند همه را از میان بردارند. به عراق نگاه کنید، به لیبی نگاه کنید. آن‌ها می‌خواهند همین بلاها را بر سر ایران هم بیاورند. این تنها چیزی است که آمریکایی‌ها را راضی می‌کند.

سؤال:: اما آمریکایی‌ها نگفته‌اند می‌خواهند به ایران حمله کنند. گفته‌اند می‌خواهیم مذاکره کنیم. این نشان نمی‌دهد که تغییر کرده‌اند؟

این یک استراتژی متفاوت هست، اما هدف نهایی آن‌ها همان نابود کردن ایران است. نمی‌خواهند ایران را کنترل کنند، می‌خواهند آن را نابود کنند. اگر به تأمین مالی تکفیری‌ها در سوریه نگاه کنید، می‌بینید که نمی‌خواهند یک دولت باثبات به جای دولت اسد بگذارند. می‌خواهند جای اسد را بحران، مرگ، نابودی، سردرگمی و جنگ داخلی بگیرد. همین کاری که با عراق و افغانستان و لیبی کرده‌اند. می‌خواهند همه دنیا را درگیر یک جنگ داخلی عظیم بکنند تا همه به آن‌ها وابسته باشند. آن‌وقت خودشان به عنوان تنها قدرت اقتصادی در دنیا اعلام پیروزی کنند.

سؤال:: برخی مقامات ایرانی در نشست‌های بین‌المللی شرکت می‌کنند، به مقامات آمریکایی لبخند می‌زنند، با آن‌ها دست می‌دهند و عکس می‌گیرند. مخابره این تصاویر چه تأثیری روی شما می‌گذارد؟

این یک توهم مرگبار است که کسی فکر کند جان کری واقعاً برای مردم ایران ارزش قائل است. می‌دانم که اوباما امسال پیامی به مناسب نوروز به مردم ایران داد. اگر این پیام را نگاه کنید، می‌فهمید که اهداف آن بسیار مغرضانه بود. اوباما تلاش کرد تخم سردرگمی و ناآرامی را در جامعه ایران بپاشد. آمریکا از آشوبگران سبز در ایران حمایت کرد و تروریست‌های مجاهدین خلق هم تحت حمایت آمریکا هستند.

آمریکا هیچ هدف خیری برای مردم یا دولت یا جامعه ایران ندارد. نمی‌خواهند هیچ اتفاق خوبی برای ایرانی‌ها بیفتد. به نظر من، مهم است که مذاکره کنید، از مبارزه حمایت کنید و تلاش کنید هر آن‌چه را می‌توانید در زمینه از بین بردن تحریم‌ها به دست بیاورید. اما در عین حال باید یادتان باشد با چه کسی دارید مذاکره می‌کنید. با کسانی مذاکره می‌کنید که واقعاً خیرخواه شما نیستند. به فکر خودشان و سود خودشان هستند. همیشه چیزی پشت پرده دارند. می‌خواهند هر پیشرفتی را در دنیا متوقف کنند.

سؤال:: بسیاری از مردم در ایران می‌گویند ما هزینه گزافی برای مقابله با امپریالیسم در دنیا می‌کنیم. این هزینه نه ارزشش را دارد و نه نتیجه‌ای داشته است.

اولاً من باید بگویم به عنوان یک آمریکایی حق ندارم به شما بگویم با انقلابتان چه کنید یا چگونه مبارزه خود برای استقلال را ادامه دهید. مدت‌هاست آمریکایی‌ها به مردم دنیا می‌گویند با عمرشان چه کنند. شما به این توصیه‌ها نیازی ندارید. اما این را می‌گویم که اگر وضعیت زندگی ایرانی‌ها را با مردم عربستان سعودی یا رژیم‌های دیگر تحت حمایت آمریکا مقایسه کنید، متوجه تفاوت بسیار بزرگی می‌شوید.

مصاحبه با کالب ماپین
“من به عنوان یک آمریکایی حق ندارم به شما بگویم با انقلاب‌تان چه کنید”

دفعه قبلی که من ایران بودم، به پارکی کنار هتل محل اقامتم رفتم و با دانشجوهای زیادی حرف زدم. از آن‌ها پرسیدم چه‌قدر هزینه برای تحصیل در دانشگاه پرداخته‌اند. می‌گفتند رایگان است. دولت هزینه‌اش را می‌دهد. به آن‌ها گفتممی‌دانستید حتی در ثروتمندترین کشور دنیا یعنی آمریکا هم آموزش رایگان نیست؟ در آمریکا میلیون‌ها جوان هستند که تا ده سال باید بدهکار باشند و هزینه آموزش خود را به دولت پرداخت کنند. دولت هم به بانک‌ها اطمینان داده که می‌توانند جوانان را سلاخی کنند. آموزشی که در بسیاری از کشورهای دنیا رایگان است، در آمریکا منبع درآمدی تریلیون دلاری برای دولت است.

سؤال:: با این حال، زندگی در آمریکا برای برخی، جذاب‌تر و جالب‌تر است. برخی از مردم در ایران، این حرف‌های شما را قبول نمی‌کنند. چگونه می‌خواهید به مردم بگویید زندگی در ایران بهتر است؟

در نظام امپریالیسم، وقتی بانک‌دارها کنترل کشور را به دست می‌گیرند، توسعه با خود نمی‌آورند. این یک افسانه است که امپریالیسم توسعه می‌آورد، واقعیت این است که توسعه را نابود می‌کند. شاید برایتان جالب باشد که بدانید آمریکا به عراق حمله نکرد تا منابع نفتی آن را به دست بیاورد، حمله کرد تا منابع نفتی این کشور را نابود کند. صادرات آمریکا از نفت عراق با آغاز جنگ کاهش پیدا کرد. به لیبی نگاه کنید. هیچ کجا ورود امپریالیسم برای آوردن صلح نبوده است. این‌ها می‌خواهند مردم فقیر بمانند تا به آن‌ها وابسته و تحت سلطه اقتصادی‌شان باشند.

وقتی یک کشور از امپریالیسم آزاد می‌شود، یک روند را آغاز می‌کند. این اتفاق یک‌شبه نمی‌افتد. نکته‌ای که باید در نظر داشته باشید، این است که ثروت آمریکا را با جان میلیون‌ها نفری خریده‌اند که نه تنها در خاورمیانه، بلکه در آفریقا، آسیا و کشورهایی مانند ویتنام کشته شدند. هرچه ما آمریکایی‌ها داریم، آغشته به خون مردم است.

مردم زندگی در آمریکا را با زندگی در خانه یک گانگستر پولدار مقایسه می‌کنند. این شخص ممکن است ثروتی در اختیار شما قرار بدهد، اما بهتر است درباره این‌که این پول را از کجا آورده، تحقیق نکنید، چون می‌فهمید آن را با خون به دست آورده است. حتی در همین جامعه آمریکایی که با این همه جنایت ثروتمند شده است، باز هم می‌بینیم مردم را رها می‌کنیم تا فقیر باشند.

تنها در آمریکا می‌توانید ببینید مردمی که میلیون‌ها دلار پول دارند، از کنار زنان پیری بگذرند که چیزی برای خوردن ندارند. ثروت زیاد است، اما میان مردم تقسیم نمی‌شود. میلیون‌ها نفر می‌میرند، چون وقتی مریض هستند پول ندارند تا پیش دکتر بروند. میلیون‌ها نفر کنار خیابان می‌خوابند.

سؤال:: اما زندگی متوسط مردم، زندگی خوبی است.

مسلماً سطح متوسط زندگی در آمریکا از بسیاری از کشورهای دیگر دنیا بهتر است. آمریکا ثروتمندترین مردم دنیا را دارد، اما مشکلات زیاد و فقر زیادی هم دارد. همچنین سرکوب در این کشور روز به روز بیش‌تر می‌شود. قبلاً از آمریکا به عنوان آزادترین کشور دنیا یاد می‌کردند، اما الآن آمریکا بر اساس درصد، بیش‌ترین آمار زندانی را در دنیا دارد. دولت‌های دنیا همه تلاش می‌کنند تا با مواد مخدر بجنگند، اما آمریکا نه تنها تلاش نمی‌کند این مسئله را از بین ببرد، بلکه آن را تسهیل هم می‌کند. از طرف دیگر، افرادی که از مواد مخدر استفاده می‌کنند را زندانی می‌کنند. انگار نظام آمریکا بر پایه زندانی کردن مردم استوار است، چون از این کار هم سود می‌برند. همه چیز در آمریکا دستکاری شده تا یک نفر از آن سود ببرد.

مصاحبه با کالب ماپین
سرکوب در آمریکا روز به روز بیش‌تر می‌شود

دولت آمریکا نمی‌خواهد جلوی جرم را بگیرد، بلکه می‌خواهد آن را بیش‌تر کند تا مردم را به زندان بیندازد و از این راه درامد کسب کند. نمی‌خواهند جلوی جنگ را بگیرند، بلکه می‌خواهند جنگ به راه بیندازند تا بتوانند با بمباران کشورها و فروش سلاح، سود به دست بیاورند. اخلاقیات وجود ندارد. مردم می‌گویند جامعه آمریکا خیلی آزاد است. بله شما در آمریکا کاملاً آزاد هستید مواد مخدر مصرف کنید، فیلم‌های مبتذل ببینید و کارهای دیگری انجام بدهید که در جوامع دیگر ممنوع است اما نمی‌توانید بخشی از یک چیز مهم و تأثیرگذار باشید. نباید عضو پروژه‌ای باشید که می‌خواهد دنیا را تغییر دهد.

آمریکا کشوری است که در آن کودکان می‌توانند اسلحه به مدرسه ببرند و بقیه کودکان را بکشند. این اتفاق در آمریکا زیاد می‌افتد. یک نوجوان یا جوان اسلحه می‌برد، هرچند نفر را که بتواند می‌کشد و بعد هم خودکشی می‌کند. میزان بیماری‌های روانی و دیوانگی در آمریکا بسیار زیاد است. آمریکا الگوی خوبی برای هیچ کشوری نیست. کشوری که می‌خواهد پیشرفت کند، باید زیرساخت‌ها و صنایع خود را بسازد، اما نباید تلاش کند شبیه آمریکایی شود که جامعه‌ای ثروتمند اما سردرگم و مخدوش دارد. خیلی از مردمی که برای ساختن آمریکا جنگیده‌اند، اگر وضعیت الآن آن را ببینند، وحشت می‌کنند.

سؤال:: چه چیزی باعث می‌شود مردم ایران بخواهند قبول کنند که هزینه مبارزه با امپریالیسم را بپردازند؟

هرچه کشورهایی که از دست امپریالیسم خلاص می‌شوند، بیشتر باشند، فضای تنفس برای ما هم بیشتر است. واقعیت این است. اگر سوریه از بین برود، تبدیل به پایگاهی برای حمله آمریکا به ایران می‌شود. تخریب عراق و ایجاد تهدید داعش در این کشور هم برای همین هدف بود. هرچه کشورهای بیشتری آزاد شوند و استقلال پیدا کنند و دولت‌های باثبات در آن‌ها روی کار بیاید، ایران هم ایمن‌تر خواهد شد. به نفع ایران است که برای ثبات و استقلال اقتصادی بجنگد و در کنار کشورهایی باشد که می‌خواهند خود را آزاد کنند.

مهم نیست چه کشوری باشد. این زیباترین نکته‌ای است که در این‌جا وجود دارد. در بولیوی، سوسیالیست‌ها هستند، در کوبا و چین، کمونیست‌ها هستند، روسیه یک کشور ناسیونالیست است، حکومت در این کشور تحت تأثیر مسیحیت ارتدوکس روسی است. ایران، انقلاب اسلامی را دارد. این کشورها به‌رغم ایدئولوژی‌های متفاوت در کنار هم هستند، چون می‌دانند دشمن بشریت در حال حاضر کیست، نظام مبتنی بر طمع و منفعت‌طلبی سرمایه‌داری نئولیبرالیسم غربی وال‌استریت.

این همان چیزی است که در رسانه‌های آمریکایی جایش خالی است. در رسانه‌ها همیشه می‌گویند ایران توسعه‌طلب است. این را نمی‌گویند که اصول جمهوری عربی سوریه و حزب بعث در سوریه بسیار متفاوت از اصول انقلاب اسلامی ایران است. اگر به سازمان انصارلله یمن نگاه کنید، این‌ها نظرات متفاوتی با جمهوری اسلامی ایران دارند. این نیروهایی که مقابل آمریکا ایستاده‌اند، همه با هم یکی نیستند، یک ایدئولوژی ندارند. فقط مردمی هستند که آزادی می‌خواهند.

آزادی‌خواهان دنیا با هم و در یک صف مقابل غرب ایستاده‌اند. این اتفاق خوبی است و اتفاقاً ادعای توسعه‌طلب بودن ایران را هم نقض می‌کند. مسئله فقط این است که ایران می‌داند اگر می‌خواهد آزاد بماند، بقیه هم باید آزاد باشند.

سؤال:: آمدن به خیابان و شعار دادن و پلاکارد حمل کردن چه تأثیری دارد؟ با این کارها که چیزی تغییر نمی‌کند.

این نوع کارها باعث می‌شود اتحاد با بقیه مردم دنیا شکل بگیرد و پیام انقلاب شما به مردم برسد. نه تنها در آمریکا بلکه در تونس و یمن و مصر و کشورهای دیگری که تلاش می‌کنند خود را آزاد کنند. باید به آن‌ها نشان بدهید که ایران دوست آن‌هاست. باید صدای انقلابتان در تمام دنیا باشید. برخی از ایرانی‌ها می‌گویند اهداف انقلاب اسلامی کاملاً محقق نشده است.

مصاحبه با کالب ماپین
تصاویر رهبری و امام خمینی در کنار پرچم‌های فلسطین، سوریه و حزب‌الله
در تظاهرات روز قدس در برلین

من صحبت‌های رهبر عالی را گوش داده‌ام و می‌دانم که برخی اتفاقاتی که در ایران می‌افتد متناقض با این صحبت‌ها و نظریات رهبر عالی و مخالف اصول انقلاب هستند. یکی از تأثیراتی که مثلاً تجمع‌های دانشجویی می‌تواند داشته باشد این است که دانشجوها خواستار عمل به اصول انقلاب و گفته‌های رهبر بشوند. این کارها هم همه به مردم کشورهای دیگر کمک می‌کند، چون هر چه مردم ایران با هم متحدتر باشند، بدانند دوستان‌شان چه کسانی هستند و دشمنان‌شان چه کسانی هستند، می‌توانند در مبارزه با امپریالیسم مؤثرتر باشند.

سؤال:: فرق شما به عنوان یک فعال مدنی با عموم مردم آمریکا چیست؟ شما اطلاعات خود را از کجا می‌گیرید و چه عاملی باعث شده تا شما از بقیه مردم متفاوت شوید؟

به عقیده من، اکثریت مردم آمریکا در حال حاضر بسیار بدبین شده‌اند. می‌شنوند که سیاستمداران کشورشان با آن‌ها حرف می‌زنند، اما به گونه‌ای تمسخرآمیز می‌گویند: این‌ها به ما دروغ می‌گویند، به حرف چه کسی باید گوش بدهیم؟ به خصوص از وقتی اوباما رئیس‌جمهور شد. جوانان آمریکایی خیلی هیجان‌زده بودند و فکر می‌کنند اوباما قرار است همه چیز را عوض کند اما به هیچ وجه این اتفاق نیفتاد. همه چیز حتی می‌توانیم بگوییم با آمدن اوباما بدتر شد.

همه چیزهایی که درباره بوش می‌گفتیم، درباره نقض آزادی‌های مدنی و افزایش دخالت‌های خارجی و بحران اقتصادی، همه این‌ها وضع‌شان بدتر شد. واکنش بسیاری از مردم در این شرایط این نبوده که به دنبال منابع دیگر برای پیدا کردن اطلاعات بروند، بلکه صرفاً بدبین شده‌اند. دیگر به حرف هیچ‌کس اعتماد نمی‌کنند.

آن‌چه مرا با عموم مردم متفاوت می‌کند این است که من رسانه‌های ایرانی را رصد می‌کنم. رسانه‌های روسی را رصد می‌کنم. رسانه‌هایی را بررسی می‌کنم که خارج از آمریکا و به عنوان نیروهایی در مقابل واشنگتن شکل گرفته‌اند. مردم آمریکا بیش‌تر بدبین شده‌اند. وقتی اوباما هم تغییری در وضعیت کشور ایجاد نکرد، مردم گفتند پس حتماً هیچ خوبی در دنیا نیست.

خاطره خبرنگار آمریکایی از سخنرانی رهبر انقلاب // آماده انتشار

اتفاقاً این بدبینی و این اعتقاد به نوعی به نفع صهیونیست‌ها هم شده است. آن‌ها می‌گویند درست است که ما فلسطینی‌ها را می‌کشیم، اما آن‌ها هم به اندازه ما بد هستند و بنابراین تنها کاری که شما باید بکنید این است که بین دو نیروی شیطانی، یکی را انتخاب کنید و از آن حمایت کنید.

در آمریکا معمول است که مردم را هیپستر (نو پرست) خطاب می‌کنند. می‌گویند مردم جوان بین ۱۸ تا ۳۰ سال عاشق امتحان چیزهای جدید هستند و همیشه دوست دارند با همه کس و همه چیز مخالف باشند. این دیدگاه اگرچه با دولت آمریکا مخالف است، اما کلاً هم به هیچ دیدگاه دیگری اعتقاد ندارد، صرفاً بدبین است.

این افراد کسانی را که به هر چیزی اعتقاد دارند تمسخر می‌کنند و می‌گویند دیوانگی است که انسان به چیزی اعتقاد داشته باشد یا برای آن تلاش کند. به خاطر همین هم برای هیچ چیز نمی‌جنگند. این دیدگاه درباره دنیا در آمریکا در حال گسترش است و اتفاقاً هم‌جهت با منافع امپراتوری هم هست.

بخش بزرگی از این فلسفه را در دانشگاه‌ها هم دارند درس می‌دهند و نام آن را پست‌مدرنسیم گذاشته‌اند. این فلسفه می‌گوید واقعیتی وجود ندارد. تنها جهت‌های مختلفی وجود دارند که با هم تقابل می‌کنند. هیچ چیزی وجود ندارد که بتوان به آن اعتقاد داشت. بنابراین فقط زندگی‌تان را بکنید و به کسی کاری نداشته باشید. همه به شما دروغ می‌گویند. همه فریب‌کار هستند. فلسفه بسیار تأسف‌باری است. کاش این آدم‌ها جمهوری اسلامی ایران را می‌دیدند. می‌دیدند که یک کشور دور هم جمع شده تا علیه امپریالیسم بجنگند. این‌جا مردم واقعاً به برخی چیزها اعتقاد دارند.

سؤال:: مثلا به چه چیزهایی؟

آخرین باری که این‌جا بودم، مراسم‌هایی درباره جنگ عراق و ایران برگزار می‌شد. شهیدها در این مراسم‌ها خیلی مهم بودند. به عنوان افرادی که جان خود را داده‌اند. مردم آمریکا از این ماجرا می‌توانند درس‌های زیادی بگیرند. چیزهایی در دنیا هست که ارزش آن را دارند که مردم برای آن‌ها بمیرند و به آن‌ها اعتقاد داشته باشند. این را خیلی از مردم در آمریکا نمی‌فهمند، چون جامعه آن‌ها فقط به پول و سود اهمیت می‌دهد، نه هیچ چیز دیگری.

خاطره خبرنگار آمریکایی از سخنرانی رهبر انقلاب // آماده انتشار
مراسم تشییع ۱۷۰ شهید غواص در تهران

به همین سبب است که نمی‌گذارند پرس‌تی‌وی در شبکه ماهواره‌ای آمریکا برنامه پخش کند، کاری که راشاتودی توانسته انجام بدهد و مخاطبین زیادی هم پیدا کرده است. به نظرم مسئله اصلی اعتماد مردم است. مردم در عمق وجود خود نمی‌خواهند از دولت‌شان متنفر باشند. دوست دارند باور کنند که دولت به آن‌ها راست می‌گوید. بنابراین وقتی می‌فهمند که دولت‌شان به آن‌ها دروغ می‌گوید، دچار بدبینی می‌شوند و نتیجه می‌گیرند که هیچ واقعیتی وجود ندارد.

مردم نمی‌توانند بپذیرند که دولت‌شان اشتباه می‌کند و دولت‌های دیگر در دنیا که خواهان عدالت هستند و مقابل دولت کشورشان ایستاده‌اند، کار درستی می‌کنند. این کار بسیار دشوار است، اما در تاریخ اتفاق افتاده است. جان براون که یک قهرمان ملی در آمریکاست، نه تنها پذیرفت که دولتش اشتباه می‌کند، بلکه علیه دولت خود سلاح برداشت و برای منسوخ کردن برده‌داری مبارزه کرد. جورج واشنگتن فهمید دولتش اشتباه می‌کند و علیه امپراتوری انگلستان سلاح به دست گرفت. این کار نیاز به افرادی دارد که خود را از جامعه جدا کرده‌اند و تمایل به کشف حقیقت و انجام این کار دارند.

سؤال:: پیش‌بینی شما از آینده تحولات اجتماعی در آمریکا چیست؟

من اعتقاد دارم درون مرزهای آمریکا هم مخالفت با امپریالیسم و صهیونیسم دولت این کشور علنی خواهد شد. در اروپا همین مسئله را در قالب روی کار آمدن احزاب ضدریاضتی مانند سیریزا در یونان و حزب ملی اسکاتلند در بریتانیا دیده‌ایم. این نشان می‌دهد در همین مراکز امپریالیسم هم جنبش‌هایی در حال شکل‌گیری است. مطمئنم در آمریکا هم اتفاقی می‌افتد.

  • سارا سجادی

آیا برجام ، چماقی در دست به اصطلاح اعتدال‌گرایان می‌شود

سارا سجادی | يكشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۴، ۱۰:۳۴ ق.ظ

آیا برجام ، چماقی در دست به اصطلاح اعتدال‌گرایان می‌شود !؟

 
 

از ابتدای آغاز کار دولت یازدهم همواره منتقدان مذهبی و غیرمذهبی مورد برچسب زنی افراد به اصطلاح اعتدال‌گرا قرارگرفته‌اند. «سرهنگ» شاید نقطه آغاز این برچسب‌ها بود ولی به‌احتمال قوی «پلیس مخفی» آخرین آن‌ها نیست

 

»

 

 

 

 

از ابتدای آغاز کار دولت یازدهم همواره منتقدان مذهبی و غیرمذهبی مورد برچسب زنی افراد به اصطلاح اعتدال‌گرا قرارگرفته‌اند. «سرهنگ» شاید نقطه آغاز این برچسب‌ها بود ولی به‌احتمال قوی «پلیس مخفی» آخرین آن‌ها نیست.

 

اگر به عملکرد رسانه‌ای دولت یازدهم نگاه شود این مطلب به‌روشنی هویداست که همواره با برچسب زنی و تخریب، اقدام به خارج کردن منتقدان از مدار رسانه شده است.

 

کار تا جایی بالا گرفت که هنگامی که گفتند : «لباس انتقاد را از تنتان درمی‌آوریم» کهنه یاوران معمار کبیر انقلاب همچون علامه مصباح یزدی (دامت برکاته) سخن به اعتراض به این رفتار دولت گشودند.

 

اما همان‌طور که بر هیچ‌کس پوشیده نیست شاید اوج این اقدامات تا به امروز در نمایشگاه مطبوعات هویدا بود.

 

دولت یازدهم همواره بیان منتقدان را درباره سیاست خارجه، موارد بد فرهنگی و ضد ارزشی در تئاتر، سینما، نشر کتب، رقص‌های خیابانی، جشن‌هایی با سبک غربی در کاخ سعدآباد و همچنین مواردی از قبیل رکود اقتصادی، اسراف بیت‌المال و جانب‌داری در انتخابات را با برچسب زنی پاسخ داده.

 

اما حال که مذاکرات هسته‌ای به خط پایان رسیده است فارغ از واکاوی برجام آیا این به چماقی برای سرکوب منتقدان بدل می‌شود؟ پاسخ این سؤال در آینده نه‌چندان دور روشن می‌شود اما بررسی اقدامات قبل از برجام دولت پالس‌هایی را به ما نشان می‌دهد که می‌تواند یاری‌رسان ما در پیش‌بینی وضعیت آینده باشد.

 

اگر به اقدامات دولت در زمان کمی تا قرائت متن بیانیه مشترک دکتر ظریف و خانم موگرینی دقت شود المان‌های سؤال برانگیزی مشاهده می‌شود.

 

چرا دولت در جهت تطهیر چهره خود به تخریب دولت قبل پرداخت؟ چرا با اتخاذ اقدامات پیشگیرانه از سوی نهادهای انتظامی از تعرض مشکوک به سفارت عربستان جلوگیری نشد؟ و چرا خبر مبادله زندانیان میان ایران و آمریکا ساعاتی قبل از قرائت بیانیه مشترک آغاز برجام رسانه‌ای شد؟

 

این‌ها المان‌هایی است که می‌تواند ما را در استنتاج یاری دهد.

اینک با توجه به سوابق اعتدال‌گرایان در سرکوب منتقدان پیش‌بینی می‌شود زین پس برجام را به عنوان چماقی بر سر منتقد بکوبند و از این طریق راه فراری از مطالبه حقه مردم و منتقدان در مسئله رکود اقتصادی، مسکن، تعطیلی مراکز علمی و تحقیقاتی، مماشات با موارد ضد ارزشی در حوضه فرهنگ و.. فراهم شود.

 

اما خطر مهم‌تر جهت‌گیری در انتخابات‌های پیش روست.

 

 

همان‌طور که می‌دانیم ترکیب سیاسی مجلس شورای اسلامی و نقش قانون‌گذاری که دولت را در زمینه‌های مختلف به احکام مربوطه مکلف می‌کند و همچنین نقش نظارتی مجلس در مورد دولت همه به مجموعه تعاملات میان دولت و مجلس مربوط است اما اگر دولت در تلاش برای مهندسی مجلس باشد، با خارج شدن مجلس از شکل مردمی خود نوعی حس ناامیدی در ملت شکل می‌گیرد که چرا خانه ملت بدل به حیاط‌خلوت دولت گشته است. بعید نیست دولت در این چند ماه سعی در چرخش ترکیب احتمالی مجلس به نفع خود داشته است. مخصوصاً وقتی ترکیب بی‌سابقه ثبت‌نام کنندگان و البته تأیید صلاحیت شدگان را بررسی می‌کنیم متأسفانه نشانه‌هایی از این اقدام مشاهده می‌کنیم.

 

به‌هرحال همان‌طور که مسئله مذاکرات هسته‌ای انرژی زیادی از کشور و ملت گرفت امیدواریم اگر موفقیتی در آن نهفته است، دولت آن را به نفع جناح‌های سیاسی خاص استفاده نکند و در سایه امام زمان (عج) لحظات خوشی را برای ملت رقم بزند.

 

منبع خبر گزاری دانشجو 

  • سارا سجادی

 

 

رهبر انقلاب اسلامی: «وظیفه داریم به مسائل گوناگون کشور با نگاه کلان و جامع نگاه کنیم... لازم است نگاه جامع و نگاه کلان به مسائل همچنان حفظ بشود و با این نگاهِ جامع در مقابل حوادث موضع بگیریم، حادثه را بشناسیم.» ۱۳۹۲/۶/۱۴
از منظر رهبر انقلاب اسلامی به موازات اینکه «نظام اسلامی» به دنبال تحقق اهداف، برنامه‌ها و اقداماتی در کشور و منطقه است، دو جریان دیگر یعنی «نظام سلطه» و «جریان غرب‌گرای داخل» نیز با اقدامات و برنامه‌هایی مشخص به دنبال تحقق اهداف خود در کشور و منطقه و در تقابل با نظام اسلامی هستند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای محورهای سه‌گانه‌‌ی» ‌اقتصاد مقاومتی»، «پیشتازی در عرصه‌ی علم و فناوری» و «تعالی و مقاوم‌سازی فرهنگی» را به‌عنوان پایه‌‌های اصلی برنامه‌ی «نظام اسلامی» برای «پیشرفت کشور» معرفی می‌کنند و در مقابل برنامه‌های «نظام سلطه» در کشور و منطقه را مبتنی بر دو عنصر «نفوذ» و «اختلاف» می‌دانند.
رهبر انقلاب اسلامی در تحلیل برنامه‌ها و اقدامات «جریان غرب‌گرای داخلی» نیز چهار محور «ترویج احساس حقارت ملی»، «شبهه‌افکنی و ترویج بی‌اعتقادی»، «ایجاد تردید در مسائل سرنوشت‌ساز کشور» و «ترویج لذت‌جویی و شهوترانی» را در رأس برنامه‌های این جریان مطرح می‌کنند.
به همین مناسبت پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR نمودار «طرح کلی موضوعات و مفاهیم محوری بیانات رهبر انقلاب« را با تأکید بر مباحث مطرح‌شده در دوره‌ی پسابرجام در تبیین برنامه‌ها و اقدامات این سه جریان منتشر می‌کند.
  • سارا سجادی

هدف عربستان از کمک به ارتش لبنان

سارا سجادی | يكشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۴، ۱۰:۱۴ ق.ظ

هدف عربستان از کمک به ارتش لبنان

هدف عربستان از کمک به ارتش لبنان shia muslim                  
 منابع رسانه‌ای اعلام کردند که کمک سه میلیارد دلاری عربستان به ارتش لبنان نه برای بالا بردن توان نظامی بیروت بلکه برای رویارویی با ایران در خاک لبنان اعطا شده است.

 

به گزارش مصاف،برخی رسانه‌های لبنانی در گزارشی، نیت حقیقی عربستان از اعطای کمک سه میلیارد دلاری به ارتش لبنان را رویارویی با ایران خواندند.

روزنامه «السفیر» در گزارشی تحت عنوان «ریاض، پاریس را به اولویت رویارویی با ایران در لبنان ملزم می‌کند.... هدیه عربستان؛ تسلیح ارتش یا مصادره حق تصمیم‌گیری»، اعلام کرد که بعد از چند سال تاخیر، بالاخره قرار است محموله دوم تسلیحات نظامی فرانسه در چهارچوب هدیه عربستان، بهار آینده به ارتش لبنان تحویل داده شود.

بر اساس این گزارش دومین محموله کمک‌های نظامی به ارتش لبنان، شامل لباس نظامی و دستگاه‌‌های ارتباطی خواهد بود.

این روزنامه لبنانی با طرح سؤالی مبنی بر اینکه «آیا هدف (کمک به ارتش لبنان) رویارویی با خطر تروریستی یا اسرائیلی است یا خطر ایران؟»، نوشت: طرف عربستانی، دست و پای لبنانی‌ها را با شروطش بسته و حق تصمیم‌گیری را به جای طرف لبنانی از آن خود و در راستای منافع منطقه‌ای خود می‌داند. محاصره حزب الله در داخل لبنان و مجبور ساختن آن به خروج از سوریه به هر قیمتی، در رأس اهداف منطقه‌ای عربستان است.

این گزارش حاکی است که طرف سعودی تنها حق انتخاب از لیست تجهیزات نظامی گران قیمت نسبت به سایر بازارهای سلاح را به لبنانی‌ها داده و توجهی به استراتژی دفاعی بیروت نکرده است. لبنانی‌ها حتی مجبور بودند که با هدیه عربستان تنها از بازار تسلیحات نظامی فرانسه خرید کنند. عربستان کمک به ارتش لبنان را به هدیه‌ای به فرانسوی‌ها تبدیل کرد.

این روزنامه سنگ‌اندازی‌های طرف فرانسوی طی مذاکرات هسته‌ای ایران را خوش خدمتی پاریس به عربستان و ناشی از پاداش ریاض به دیپلماسی فرانسه توصیف کرد.

بر اساس این گزارش، ملک «عبدالله بن عبدالعزیز» شاه سابق سعودی در پاییز سال 2013 از «میشل سلیمان» رئیس جمهور وقت لبنان در جریان سفرش به ریاض سؤالی مبنی بر اینکه «چرا ارتش لبنان، مانع عبور حزب الله از مرزها نمی‌شود؟» مطرح کرد. این امر در اعتراض به دخالت نیروهای حزب الله در تحولات سوریه صورت گرفت.

طبق این گزارش «سعد حریری» رئیس جریان «المسقبل» لبنان که در «جده» اقامت دارد، به جای میشل سلیمان پاسخ داد و کمبود تجهیزات ارتش لبنان را مطرح کرد که چنین امری، شاه درگذشته عربستان سعودی را به اعطای کمک سه میلیارد دلاری به منظور خرید سلاح فرانسه برای ارتش لبنان واداشت. این اقدام ریاض با هدف «توانمند ساختن ارتش لبنان برای ایستادگی در مقابل حزب الله در آینده» صورت گرفت.

بر اساس این گزارش، از بدو اعلام هدیه سه میلیارد دلاری عربستان به ارتش لبنان، ریاض از این موضوع به عنوان اهرمی برای دشمنی با ایران و حزب الله استفاده کرده است و حتی تلاش دارد که بعد از تحویل سلاح به ارتش لبنان نیز تا جایی که می‌تواند در سرنوشت استفاده از آن و کنترل از راه دور برخی تجهیزات دخالت داشته باشد.

منبع: فارس

  • سارا سجادی

نشانه‌های پایان دنیا(3)

سارا سجادی | شنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۱۹ ب.ظ

نشانه‌های پایان دنیا(3)

نشانه‌های پایان دنیا(3) shia muslim                  
 وقتی ملخ‌های مکاشفات یوحنا به هلی کوپترهای اسرائیلی تعبیر می‌شوند!

 

 

در شماره گذشته از مجموعه مقالات نشانه‎های پایان دنیا، به چگونگی فعالیت سیاسمتداران غربی مخصوصا رؤسای جمهوری ایالات متحده آمریکا پیرامون سناریونویسی آخرالزمان مورد نظر صهیونیسم بین الملل اشاره کردیم. همچنین به گوشه‎ای از اقدامات امپراتوری رسانه‎ای غرب برای همراه‎ساختن افکار عمومی جهان با تفکرات آخرالزمانی مسیحیت تحریف شده پرداختیم. در این شماره در نظر داریم به صورت خاص، به بحث نبرد نهایی جهان یعنی همان آرماگدون بپردازیم.

در اکتبر 1985بررسی از سوی «موسسه تلسن» به منتشر شد که نشان می‎داد 61 میلیون آمریکایی در انتظار واقعه آرماگدون نشسته‎اند.
در سال 1984، 39 درصد مردم آمریکا معتقد بودند که زمین با آتش از بین خواهد رفت و درست بعد از 13 سال در سال 1998 هفته نامه تایمز عنوان کرد بیش از 51 درصد مردم امریکا معتقدند حادثه‎ای بشری، تمدن بشری را در قرن اخیر از بین خواهد برد.
خانم «گریس هالسل» (Grace Halsell) در کتاب پیشگویی‎ها و سیاست ضمن انتقال تجربیات کاری خود در کاخ سفید می‎گوید «هربار که اعضای شورای امنیت ملی جهت تصمیم‎گیری راجع به خاومیانه دور هم جمع می‎شوند نماینده کلیسای انجیلی جهت تطبیق تصمیمات با اعتقادات بر پیشگویی‎های تورات و تفاسیر جدیدی که این کلیسا وضع کرده است دعوت می شود.»
«هال لیندسی» در «کتاب فرجام کره بزرگ زمین»، زمینه های وقوع آرماگدون را این گونه ترسیم می‎کند:
1. تشکیل اسرائیل بزرگ
2. بازگشت قوم یهود از نقاط پراکنده به سرزمین موعود
3. بازسازی هیکل سلیمان
4. هجوم تعداد زیادی از کفار به اسرائیل 
5. ظهور دیکتاتوری سخت تر از هیتلر و استالین
6. پذیرش سیطره این دیکتاتور
7. گرایش 144 هزار یهودی به مسیحیت انگلیسی
8. وقوع جنگ هسته ای در آرماگدون
9. نجات یافتن کسانی که به میلاد دوباره مسیح معتقدند
10. وقوع همه موارد به چشم بر هم زدنی
11. فرود مسیح بعد از هفت روز به زمین در حالی که ایمان آورندگان به او اطرافش جمع شده اند.
12. حکومت مسیح بر جهان به مدت هزار سال، با صلح و عدالت تا برپایی قیامت
در مجله نیویورک تایمز در ماه مارس 1981 به نقل از کشیش «جری فال ول» نوشت که «ریگان» به او گفته بود:
«جری من ایمان درام که ما با سرعتی زیاد به سوی آرماگدون می رویم؛ نظر شما در مورد این تطبیق چیست؟»
این نشان می‎دهد رؤسای جمهور آمریکا، در اتخاذ سیاست‎های داخلی و بین‎المللی خود، همواره گوشه چشمی به نبرد نهایی آرماگدون داشته‎اند و حتی آن را به دغدغه اصلی خود، بدل کرده بودند.
کشیش هال لیندسی، راجع به رؤیاهای وارده در سفر یوحنا می‎گوید که یوحنا در رؤیا ملخی دید که دمی شبیه عقربها داشت و تعبیرش آن است که: « آنها هلی کوپترهای کبرایی هستند که از عقب شان گاز اعصاب منتشر می کنند.»!! و این همان بالگردهایی است که ارتش اسرائیل آن‎ها را در بمباران شهرها و اردوگاههای کرانه ی باختری، به خصوص اردوگاه جنین به کار گرفت.
لیندسی در کتاب معروف خود به نام فرجام کره بزرگ زمین می گوید:
«پس از آنکه قوم یهود، یک ملت گردید، شمارش معکوس برای آغاز علایمی که در پیشگوییهای مذهبی آمده است (تشکیل اسرائیل به طور مستقل یا به عنوان یک نشانه، سپس اشغال قدس و از نشانه‎های مورد انتظار، ساخت هیکل سلیمان) آغاز می‎شود. بر مبنای این پیشگویی‎ها، تمام جهان، پیرامون خاورمیانه، به ویژه حول اسرائیل، تمرکز خواهد یافت. تمام ملل از آنچه در آنجا اتفاق می افتد، مضطرب خواهند شد. اکنون ما به مقدار توان خود می‎توانیم ببینیم که این مسئله چگونه شکل می‎گیرد و جایگاه صحیح خود را کاملاً در پیشگویی‎ها باز می‎یابد. آن چنان که حوادث و پیشامدها، جای خود را در روزنامه ها می‎گیرد.
کتاب های بسیار مشهوری نیز در مورد آرماگدون به رشته تحریر در آمد از جمله کتاب روایات نوشته «جان گریشام»( John Ray Grisham) که بیش از هر کتاب دیگری به فروش رسید.
کتاب «ستاره بزرگ در حال اوفول زمین» 25 میلیون نسخه از آن به فروش رفت در پایان دهه های نود «تام های» 4 کتاب به رشته تحریر در آورد موضوع نشو و نمای مذهبی مسیحیان دوباره زاده شده و 3 هزار نسخه فروخته که در روزنامه «ناشران هفتگی» نوشته شد که این کتاب در میان لائیک ها هم جا باز کرده است. (1)

 

 

1-    کتاب ید الله/ نوشته هالسل/ صفحه 24

 

 

مطالب مرتبط:

نشانه های پایان دنیا(1):(http://masaf.ir/View/Contents/25404/نشانه‎های-پایان-دنیا-shia%20muslim)

نشانه های پایان دنیا(2):(http://masaf.ir/View/Contents/25749/نشانه‎های-پایان-دنیا(2)-shia%20muslim)

  • سارا سجادی

آشنایی با شناورهای متجاوز آمریکایی +عکس

سارا سجادی | پنجشنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۴، ۰۲:۵۰ ب.ظ

آشنایی با شناورهای متجاوز آمریکایی +عکس

 
 
بر اساس اعلام نیروی دریایی آمریکا دو شناور مورد نظر که توسط نیروی های سپاه توقیف شده اند در نیروی دریایی آمریکا به اسم riverine command boat حضور دارند. این شناورها در حقیقت ساخت سوئد بوده و با کد CB-90 در دنیا شناخته می شوند.

به گزارش اترک نیوز،روز گذشته نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دو فروند قایق تندرو آمریکایی را که به حریم آب‌های سرزمینی جمهوری اسلامی ایران در نزدیکی جزیره "فارسی" در خلیج فارس تجاوز کرده بودند، توقیف کرد.
 

 
آشنایی با شناورهای متجاوز آمریکایی +عکس

 

بر اساس اطلاعیه نیروی دریایی سپاه سرنشینان شناورهای امریکایی شامل 9 مرد و یک زن با برخورد اسلامی رزمندگان منطقه دوم دریایی سپاه در سلامت کامل در محل مناسبی مستقر شده‌اند.
 

 
آشنایی با شناورهای متجاوز آمریکایی +عکس

 

بر اساس اعلام نیروی دریایی آمریکا دو شناور مورد نظر که توسط نیروی های سپاه توقیف شده اند در نیروی دریایی آمریکا به اسم riverine command boat  حضور دارند. این شناورها در حقیقت ساخت سوئد بوده و با کد CB-90 در دنیا شناخته می شوند. این شناورها متعلق به ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا هستند.
 

 
آشنایی با شناورهای توقیف شده آمریکایی توسط سپاه+عکس


این شناور ساخت شرکت سوئدی  Dockstavarvet بوده و یکی از موفق ترین شناورهای رزمی در بازار صادرات به حساب می آید. CB90 به غیر از نیروی دریایی سوئد به یونان، مالزی، نروژ، برزیل، مکزیک و حتی آمریکا نیز صادر شده است. این شناور 20 تنی در حدود 16 متر طول و 4 متر عرض داشته و قابلیت حمل 18 نیروی مسلح را دارد. این شناور، قابلیت حمل 3 مسلسل سنگین، یک نارنجک‌انداز و مین‌های دریایی را دارد.
 

 
آشنایی با شناورهای توقیف شده آمریکایی توسط سپاه+عکس


CB 90 از دو موتور دیزل ساخت شرکت اسکانیا بهره می برد که سرعتی در حدود 40 نات یعنی حدود 74 کیلومتر بر ساعت را برای این شناور فراهم می کند.

قدرت مانور بالا در سرعت های زیاد و در فضاهای تنگ از جمله نکات برجسته این شناور سوئدی محسوب می شود.
 

 
آشنایی با شناورهای متجاوز آمریکایی +عکس

 

نیروی دریایی آمریکا معمولا این شناورها را به مسلسل های کالیبر 12.7 میلی متری تک لول و مسلسل های گاتلینگ با کالیبر 7.62 یا 12.7 میلی‌متر مسلح می‌کند. :

منبع: مشرق

  • سارا سجادی

بدون شرح ناو امریکا

سارا سجادی | پنجشنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۴، ۰۲:۴۷ ب.ظ

""photo_2016-01-13_12-23- 3 " 2 "

  • سارا سجادی

از دی ماه 90 تا دی 94 .....

سارا سجادی | پنجشنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۴، ۰۲:۴۴ ب.ظ

از دی ماه 90 تا دی 94 .....

افسران - از دی ماه 90 تا دی 94 .....
افسران - از دی ماه 90 تا دی 94 .....
ababil1400از دوستان به خاطر این تصویر دلخراش از مصطفای عزیز پوزش می خواهم . برای شادی روحشون صلوات
  • سارا سجادی