آخرین لبیک....
- ۰ نظر
- ۰۷ مهر ۹۴ ، ۲۱:۳۷
دریافت
مدت زمان: 11 دقیقه 45 ثانیه
مسئولان بعثه حج مصر خبر دادند که عربستان اجساد حجاجی را که هنوز شناسایی نشدهاند در گورهای دست جمعی دفن میکند.
به گزارش مصاف، با وجود اینکه هنوز برخی از قربانیان فاجعه ازدحام منا شناسایی نشدهاند عربستان دفن دست کم 600 نفر در گورهای دست جمعی را آغاز کرده است.
روزنامه مصری «الیوم السابع»، به نقل از مسئولان بعثه حج مصر در عربستان گزارش دادند که مسئولان سعودی روز دوشنبه (امروز) از مسئولان بعثههای مختلف حج خواسته که در مراسم دفن دست جمعی قربانیان شناسایی نشده حضور داشته باشند.
عربستان در اقدامی عجیب ادعا کرده که اجساد قربانیان در حال فاسد شدن هستند و این کشور تصمیم دارد از آنها عکس برداری نکند و از بیم «انتشار بیماریهای واگیردار» آنها را در گورهای دست جمعی بی نام و نشان دفن کند.
با این وجود بعثه حج مصر اعلام کرده که نگرانی دولت عربستان نسبت به انتشار بیماریهای واگیردار را درک میکند و تأکید کرده سرنوشت دست کم 120 زائر مصری مشخص نیست.
از سوی دیگر با انتشار این خبر؛ واکنشهای منفی زیادی به این اقدام عربستان صورت گرفته و کاربران عربی تأکید کردهاند که دولت عربستان با این اقدام تلاش میکند از بار مسئولیت پرداخت غرامت به خانوادههای قربانیانی که هنوز شناسایی نشدهاند شانه خالی کند.
پیش از این گفته شده بود عربستان قرار است ضمن عکسبرداری و ثبت اثر انگشت اجساد شناسایی نشده به خانوادههای حجاج این فرصت را بدهد که اعضای خانواده خود را در این حادثه شناسایی کنند اما به نظر میرسد دولت این کشور با تعلل در قرار دادن قربانیان این حادثه در سردخانهها مدعی شده اجساد فاسد شده و قابل شناسایی نیست بنابر این در اقدامی عجولانه و بدون در نظر گرفتن احساسات خانوادههای قربانیان آنها را در گورهای بی نام و نشان دفن خواهد کرد.
در همین راستا برخی خانوادههای مصری با شنیدن این خبر با تماس با سازمان حج این کشور نگرانی خود را نسبت به سرنوشت اعضای خانواده خود به مسئولان این کشور منتقل کرده و از این اقدام عربستان انتقاد کردهاند.
منبع: العالم
حمید شاکرنژاد گفت:تشنگی کمکم حالت مرگ ایجاد کرد؛ طوریکه همه خودمان را برای مردن آماده کرده بودیم. همه در شرایط مشابه بودیم و کسی نبود که چنین احساسی نداشته باشد؛ برخیها خودشان را کنترل کردند اما بعضی نه.
گفتگوی اختصاصی شهرآرا با حمید شاکرنژاد؛ قاری بینالمللی و حاضر در فاجعه منا؛ چه ساعتی این اتفاق افتاد؟
مشعرالحرام، محلی است میان عرفات و منا که حجاج باید بعداز غروب شرعی روز عرفه یعنی پساز پایان وقوف اختیاری در عرفات به آن سمت حرکت کنند و از آن وقت تا طلوع آفتاب روز دهم ذیالحجه همان روز، اعمال مخصوص این مکان را به جا آورند. ما همانجا توقفی داشتیم.
ساعت ٨صبح بود که همراهبا برخی قاریان حرکت کردیم بهسمت رمی جمرات تا اعمال حج را انجام دهیم. ازدحام در این مکان تاحدی عادی هست اما نه بهاندازهای که همان اول وقت احساس شود.
پساز طی مقداری از مسیر، چندمرتبه جمعیت متوقف شد و دیگر حرکت نکرد؛ طوریکه همه ایستاده بودند. مسیر عبور قفل شد و دیگر تکان نخورد. شدت ازدحام بهاندازهای بود که دیگر نه میشد یک قدم جلو رفت و نه به عقب برگشت. وضع بسیار اسفناکی بهوجود آمد؛ نه آب بود و نه اکسیژن که نفس بکشیم.
یعنی نیمساعت در این حالت متوقف شده بودید؟
اگر الان اینجا حضور داشتید، متوجه میشدید که یکربع ساعت هم نمیتوان هوا را تحمل کرد. حتی در حالتی که راه میروید، اذیت میشوید؛ چه رسد به اینکه در جایی با ازدحام جمعیت ثابت بمانید؛ گویی زمان هزار برابر میشود.
واکنش حجاجی که در این شرایط گیر کرده بودند، در این لحظات چگونه بود؟
کمکم موجی از وحشت و حالت مرگ بین مردم ایجاد شد. ابتدا فکر میکردیم که راه باز میشود اما فشاری که روی قفسه سینه وارد میشد و بیاکسیژنی، ترس و وحشت مردم را افزایش داد. ترس از مرگ باعث شده بود برخی از حجاج واکنشهای خاصی نشان دهند؛ برخی با نفسهای بریده فریاد میزدند و بهدنبال راه گریز بودند.
یعنی هیچ راه فراری نبود؟
واقعا هیچ راهی نبود. نمیخواهم درباره کار دولت عربستان قضاوت کنم اما اگر ١٠متر جلوتر از مکانی را که مسدود کرده بودند، میبستند راه فرار و گریزی بهوجود میآمد. با شرایطی که ایجاد کرده بودند، نمیشد هیچ واکنشی نشان داد.
تشنگی کمکم حالت مرگ ایجاد کرد؛ طوریکه همه خودمان را برای مردن آماده کرده بودیم. همه در شرایط مشابه بودیم و کسی نبود که چنین احساسی نداشته باشد؛ برخیها خودشان را کنترل کردند اما بعضی نه.
همین که پلیس اعلام کرد باید سر جایتان بایستید، عدهای بهخصوص آفریقاییها تصمیم به نجات خود گرفتند و با هلدادن دیگران و به قصد هجومبردن به سمت چادرها و بالارفتن از آنها، استرس را در مردم بیشتر کردند. در این بین عده زیادی زیر دست و پا له شدند.
در خبرها و عکسها میبینیم که مردم روی هم ریخته شدهاند.
بله؛ من جلو بودم و میدیدم جمعیت روی هم میریزند و له میشوند و جنازهها زیاد میشود. جا کم بود؛ درنتیجه به محضی که اولی میافتاد، عده زیادی روی او میافتادند. فردی را دیدم که آنقدر له شده بود که تمام روده و معده و شکمش بیرون ریخته بود.
خودتان هم روی زمین افتادید؟
تاحدی فشار جمعیت را تحمل کردم اما کمکم احساس کردم که قلبم دارد میایستد. در آن شرایط آدم فکر میکند مرگ سراغش نمیآید و هنوز امیدوار است. بهمرور زمان، نفسم بند آمد و قلبم کند زد. داشتم با خدا صحبت میکردم. دیدم باید تسلیم شوم؛ همه اطرافیانی که مردند، مثل من آدم بودند. دست و پایم میلرزید.
چطور نجات پیدا کردید؟
واقعیتش این است که دیدم اگر بخواهم درکنار جمعیت ثابت بایستم، باسختی و نفستنگی خواهم مرد. میدیدم جمعیت زیادی جلویم دارند میمیرند و جان میدهند. گفتم خدایا اگر قرار است بمیرم، بگذار راحت بمیرم. بین جمعیت افتادم و اشهدم را گفتم. دیگر نفهمیدم چه شد.
صدای آمبولانسها را میشنیدم. دراز کشیده بودم که یک نفر گفت اشهدت را بگو. افرادی رویم آب میریختند تا از آن حالت گیجی درآمدم. بعد به سمت بیمارستان ایرانیها رفتم و بعداز تنفس مصنوعی، سعی کردند بدنم را خنک کنند.
چطور آمبولانسها راه را باز کردند؟
خیلی دیر آمدند؛ وقتی که عدهای مرده یا درحال جان دادن بودند.
شنیدیم که اینطور نبوده که فقط افراد مسن یا سالمند جان خود را از دست دهند و عده زیادی هم جوان بودهاند. درست است؟
شرایط طوری نبود که جوان و پیر بشناسد؛ وقتی اکسیژن نباشد، جوان و پیر نمیبینید. یعنی شرایط جسمی هیچ تاثیری نداشت. اکسیژن که نرسد، جان فرد را میگیرد.
دولت عربستان ادعا کرده است این اتفاق بهدلیل بینظمی آفریقاییها بوده است.
قطعا تقصیر خود دولت عربستان است؛ چراکه راه را در جایی بستند که هیچ گریزی از آن نبود. من بهعنوان یک شاهد عینی که نزدیک این فاجعه بودم، میتوانم بگویم نصف بیشتر افرادی که نابود شدند، بهخاطر این بود که آب به آنها نرسید. اگر آن هلیکوپترهایی که بالای سر حجاج میچرخیدند، مقداری آب روی مردم میریختند، شوک بدن برطرف میشد و به حال عادی برمیگشتیم. قطعا عده زیادی از بیحالی مردند.
یعنی یک نفر در کنارتان جان میداد و هیچ کاری از دستتان برنمیآمد؟
توانستم چهار یا پنجنفر را نجات دهم یعنی در لحظهای که بیحال میشدند و داشتند میافتادند، سعی میکردم نگهشان دارم. حتی آنهایی را که حال نداشتند، نگه میداشتم اما بیشتر از آن کاری نتوانستم بکنم؛ چون قلب خودم هم داشت از کار میافتاد.
یعنی هر کس که خونسردی خود را بیشتر حفظ میکرد، امکان زندهبودنش بیشتر میشد؟
رعب و وحشتی در بین بود که استرس را مساوی با مرگ میکرد. به جایی رسیدم که فقط دنبال یک جای خالی بودم تا راحت جان بدهم. فقط لطف خدا بود که نجات پیدا کردم.
آیا تعداد جانباختگان مرد بیشتر از زنهاست؟
قرار بود اول مردها برای انجام اعمال بروند و بعد خانمها اما کمی از خانمها هم زود راه افتاده بودند. الحمدلله تا جایی که من میدیدم، خانم ایرانی در اطرافم نبود.
عدهای از جانباختگان هم از مشهد و استان خراسان رضوی بودهاند. اطلاع دارید چه تعدادی از حجاج کشتهشده مشهدی هستند؟
اطلاع دقیقی ندارم اما با فاصله میدیدم که یک کاروان از خراسان و گیلان در اطرافم بود.
وضعیت حمل جنازهها و زخمیها چطور بود؟
نمیدانم درست است بگویم یا نه اما خیلی وحشتناک بود. عربستانیها مردهها و زندهها را روی هم میریختند.
چرا در این ماجرا نیروی انتظامات عربستان تا این حد بد عمل کردند؟
امسال به اندازهای بینظم بودند که گویی حضور مسلمانان برایشان اهمیتی نداشت. در کشتاری که پنجشنبه انجام شد، به بدترین نحو ممکن عمل کردند. حتی تا ساعت١٢ شب مشغول جمعآوری جنازهها بودند. هنوز وضعیت خیلی از ایرانیها مشخص نیست؛ برخیها مجهولالهویه هستند و کسی نمیداند گم شدهاند یا در بیمارستانها هستند. خدمات عربستان بسیار ضعیف است. تا جاییکه من شنیدهام، نمیگذارند پزشکان ایرانی دخالتی در کارشان داشته باشند.
جنازهها را چطور جمع میکردند؟
خیلی وحشتناک بود. مرده و زنده را با هم در کامیون میریختند. آمبولانس جوابگو نبود. بهجای اینکه ابتدا زندهها را نجات دهند، همه را روی هم میریختند. اصلا دنبال این نبودند که بدانند چه کسی زنده و بدنش داغ است. برخیها شبیه خود من با مقداری آب به حال میآمدند اما با بیمدیریتی آنها مردند.
در جریان افتادنِ جرثقیل یا پنکه شما حضور نداشتید؟
نزدیک نبودم اما خبرش را دارم. مردم به اندازهای امسال میترسند که با کوچکترین صدایی که از اطراف مسجدالحرام میآید و کار ساختمانی انجام میشود، زائران به وحشت میافتند. این استرس، باعث شلوغی جمعیت میشد، بهطوری که عدهای دست و پایشان میشکست.
دفعه چندمی بود که به حج رفتید؟
بار ششمی بود که آمدم. در ظاهر هیچ موضوع غیرطبیعیای وجود ندارد اما بهطور کلی امسال، نظارت دقیقی صورت نگرفت؛ انگار در عربستان، کمیته کنترل بحران نیست.
گفتگو: حمیده وحیدی
______________________
علت حادثه به روایت یک پزشک حاضر در مکه؛
بستن بدون هماهنگی یکی از مسیرها
مسیر هنوز پر از جنازه است. احتمالا اکثر مفقودان جزو کشتهشدگان هستند. به ما اجازه ورود به بیمارستانها را نمیدهند.
تا صبح امروز آزادانه میرفتیم. باتوجهبه جمود نعشی و گرهخوردن جنازهها به هم و پرشدن بیمارستانها، امکان تخلیه کامل وجود ندارد. به ما هم اجازه کمک نمیدهند. صبح بهزور ما را بیرون کردند؛ مقاومت بیشتر، امکان دستگیری داشت.
از همه امکانات استفاده شد. همکاران در بیمارستان ایران در منا و مکه سنگ تمام گذاشتند. علت حادثه، بستن بدون هماهنگی یکی از مسیرها بود. شرایط روحی مناسب نیست؛ فوت پدر جلوی چشم فرزند، شوهر جلوی چشم همسر.
حاجیِ کشتهشده خانم فقط از کاروانهای اهل سنت بوده است. جنازهها را جمع کردیم؛ البته تعدادی از آنها را ولی اسم آن خانمها بین کشتهشدگان نیست. تصاویری که از آنها گرفتیم، موجود هست ولی مکشوف است و حجاب ندارند و شرعا و اخلاقا قابل ارسال نیست. منتظر اجازه ورود هستیم. پلیسِ وحشی خشن و احمق و بیادبی دارند.
خانمهای شیعه شب دهم سنگ میزنند یعنی دیشب زدند. کاروانهای گنبد و گلستان امروز آمدند که اهل سنت هستند. اگر خانمهای شیعه بودند، تعداد کشتهها زیادتر میشد. بهدلیل گرما آب روی جنازهها و زندههای درحال جاندادن میریختند.
تقریبا تا ساق پا، در گنداب ناشیاز ... و جنازهها بودیم. درحال غسل مسح میت و تعویض لباس و همزمان انتقال مجروحان هستیم. به خارجیها خیلی کمک شد. دستمان بسته است. آنها هم به ما پناه میآورند. امسال اجازه ورود دارو را مثل هر سال ندادند. بعضی از پزشکان حتی نتوانستند غذا بخورند. وقتی عرفات بودیم، طبق معمول گرمازده و بیمار عادی زیاد داشتیم و کار سنگین بود.
امروز دمای هوا بالاست. بدون تعارف چند لیتر آب میخوریم و چندین لیتر عرق میریزیم. زندهها از زیر جنازهها دستهایشان را بیرون میآوردند برای کمک. دستها خیس بود. اگر میگرفتی، لیز میخورد. احرام بعضی آقایان کامل کنده شده بود و عریان بودند.
______________________
حاج مرتضی باقری از مدیران باسابقه حج از حادثه منا می گوید؛
آمادگی در نیروهای سعودی دیده نمیشد
عید قربان طبق معمول، حاجیان از مشعرالحرام بهسمت منا حرکت کرده، سپس به سمت جمرات، محل سنگزدن به شیطان راهی انتهای منا شدند. علیرغم اینکه امسال تعداد حاجیان کمتر از سنوات گذشته است، طبق تجربه بیشاز ۳۰سفر حضور در حج احساس کردم شرایط غیرعادی و ازدحام کاملا غیرطبیعی است. در مسیر جمرات در چند نقطه بهخاطر ازدحام متوقف شدیم. گرمای شدید هم مزید بر علت بود. وقتی به جمره عقبه (شیطان بزرگ) رسیدیم، در خیابانی که عمدتا ایرانیها، آفریقاییها، هندیها، پاکستانیها بهسمت جمرات حرکت میکنند، کاملا وضعیت غیرعادی محسوس بوده و بههمخوردن حال حجاج از ازدحام، ترافیک، نبود آب آشامیدنی و بستهبودن راههای خروجی خیابان بهسمت جمرات، شرایط ایجاد اتفاق وحشتناک کشتار حجاج را رقم زد. علیرغم آنکه عربستان از نیروی هوایی و هلیکوپتر برای خدماترسانی به حج بهره میبرد، هیچگونه نظارتی بر این بخش صورت نگرفت والا با نظارت هوایی وقتی ازدحام جمعیت مشاهده شد، میتوانستند عقبه جمعیت را قطع و جمعیت را به خیابانهای اطراف و همچنین محل کاروانهای مصری و آفریقایی اطراف خیابان هدایت کنند.
تمام نیروهای پلیس از افراد کمسنوسال تشکیل شده و فقدان تجربه و پختگی در برخورد با بحران مشهود بود. کمترین آمادگی در نیروهای عربستانی مشاهده نمیشد، بهطوریکه با تاخیر چندساعته صرفا به انتقال کشتهها پرداختند و بسیاری از مجروحان بین کشتهها زندهزنده مرگ دلخراش را تجربه کردند.
سخنان افرادی که عصر برای شناسایی جنازهها به مناطق مختلف رفتهاند، از نفسکشیدن مجروحان و استفراغ خون حکایت دارند. اتفاق تقریبا ساعت٨:۴۵ صبح رخ داد ولی ساعت ۴عصر نبض مردهها و مجروحان را میگرفتند.
جو عمومی مکه و بین حجاج بهشدت خراب و ترس و استرس حاکم شده است احتمال اتفاقات بعدی ازجمله در مسجدالحرام میرود؛ یعنی با مختصر سروصدا مردم وحشتزده پا به فرار گذاشته و له و کشتهشدن زیر دست و پا اتفاق مورد توقع است.
منبع: مصاف
روایت دقیق فاجعه منا از زبان حاج میثم مطیعی شاهد حاضر در این مراسم-مصاحبه با مشرق نیوز-فرهنگ عشق
حج امسال، بهواقع “حج تلخ و خونین” برای زائران بیتالله الحرام بود، از حادثه سقوط جرثقیل در مسجدالحرام گرفته تا کشته شدن زائرین در مراسم رمی جمرات که به نقل از “سعید اوحدی” رئیس سازمان حج و زیارت، بیش از ۲۵۰۰ نفر کشته در این حادثه خونبار وجود دارد. آنچه در وهله اول به ذهن هر انسانی تداعی میشود، بینظمی، بیکفایتی و بیسامانی مسئولان برگزاری حج است، خاندانی که مدعی خادمالحرمین است، بهجای تمرکز بر مدیریت هرساله حج، به دنبال پرورش و حمایت مالی از جریانهای تکفیری همچون داعش است و در اوج مراسم حج، به فکر بمباران مردم بیدفاع و مظلوم یمن، ظلم به مردم بحرین و کمک تسلیحاتی به جریان معارض در سوریه است.
آنچه در ادامه میخوانید، روایت “حاج میثم مطیعی” مداح اهلبیت، از حوادث قبل و بعد از واقعه خونین خیابان ۲۰۴ در منا است؛ که به صورت تلفنی، زوایای این فاجعه را از مکه مکرمه، روایت کرده است.
بر اساس سیاست سعودیها، چادر حجاج ایرانی دوررترین مکان به رمی جمرات است
وی در ابتدا به محل قرار گرفتن خیمه حجاج ایرانی در دورترین نقطه سرزمین منا به رمی جمرات اشاره کرده و میگوید: وقتی ما از مشعرالحرام به منا رسیدیم، در چادرهای خودمان مستقر شدیم، عرف بر این است زمانی که حاجیان به منا میرسند، صبحانهای میخورند و بعد از برداشتن سنگها و اندکی آب برای رمی به سمت جمرات حرکت میکنند،
این نکته را مدنظر داشته باشید که دورترین چادرهای زائرین به جمرات، چادرهای ایرانیان است؛ یعنی در ابتدای منا و انتهای مشعر -جایی که مشعر تمام میشود و منا شروع میشود- از همان ابتدا چادرهای ایرانیها است، یعنی دورترین نقطه ممکن به جمرات نصیب ایرانیان شده است؛ که قطعاً این هم از سیاست سعودیهاست که زائران ایرانی هم بهزحمت بیشتری بیفتند و هم نتوانند با مسلمانان دیگر نقاط جهان ارتباط بگیرند.
از سوی دیگر، همسایههای ایرانیان در صحرای منا، آفریقاییهای غیر عربزبان هستند که ارتباطگیری با اینها نیز نسبت به عربزبانان، برای مردم ما سختتر است؛ بنابراین اینیک نکته که چادرهای ما با جمرات فاصله بسیار زیادی دارد و زائری که از عرفات آمده و شب عرفه در صحرای عرفات بوده و به عبادت پرداخته و در روز عرفه هم فعالیت زیادی در داشته است به صورت طبیعی خیلی خسته شده است (ضمن اینکه دعای عرفه امسال خیلی زودتر از موعد تعیین شده تمام شد چراکه گرمای هوا فوقالعاده زیاد بود و برخی زائران ما در عرفات و هنگام دعای عرفه به دلیل اوج گرما و تعریق زیاد ازحالرفته و بیهوش شدند) بعد از عرفات هم خودش را به مشعرالحرام رسانده و با پای پیاده تا منا رفته است. بعدازآن هم باید برای رساندن خود از منا به جمرات فاصله طولانی را طی کند، بنابراین حجاج نیازمند نیرو توان زیادی برای رمی جمرات هستند و طبیعی است که نیروی جسمانی زائرین در اینجا تحلیل رفته است.
حال و هوای خیابان ۲۰۴ قبل از وقوع حادثه عجیب و غریب بود
از دیگر سو، میزان جمعیت حجاج نسبت به سالهای گذشته بهطور تقریبی نصف بود، بر اساس آمار عربستان امسال دو میلیون حاجی برای حج آمدند. حقیر سال ۹۱ را نیز درک کردم که حج اکبر بود و اگر اشتباه نکنم جمعیت حدود ۴ میلیون بود. وقتی عید قربان روز جمعه باشد اصطلاحاً حج اکبر نام دارد و خیلی از سعودیها هم در موسم حج شرکت میکنند. غرض من از طرح این نکته این است که قطعاً مدیریت ۲ میلیون زائر مشقتی ندارد و جز رژیم آل سعود هیچکس در این اتفاق تلخ مقصر نیست.
بنده به همراه دوستان حدود ساعت ۷:۳۰ از چادر بیرون آمدیم، از پلهها پایین رفتیم ولی پلیس سعودی و نیروهای امنیتی سعودی اجازه ندادند از خیابانهای دیگر به سمت جمرات حرکت کنیم و با نیروهای پرتعداد خویش ما را به خیابان محل حادثه (خیابان ۲۰۴) هدایت کردند؛ و بههیچوجه اجازه ندادند که ما از سایر خیابانهای موازی با خیابان ۲۰۴ به جمرات برویم. شما اگر نقشه منا را نگاه کنید، خیابانهای موازی به سمت جمرات وجود دارد ولی مابقی خیابانها بسته بود؛ نهتنها اجازه ندادند وارد خیابانهای دیگر شویم حتی شما نمیتوانستید از داخل خیابان ۲۰۴ به داخل کوچهها یا معبرهای متصل به خیابانهای موازی دیگر بروید تا وارد خیابانهای دیگر شوید.
این خیابان از همان ابتدا وضع غیرعادی داشت. ازدحام زیاد زوار ایرانی، آفریقایی، هندی و پاکستانی و… مشهود بود، ازیکطرف راه به خیابانهای موازی بستهشده بود و از سوی دیگر، جمعیت کثیری از حجاج بر اساس راهنمایی مأموران سعودی به سمت این خیابان سرازیر میشدند. بنده به همراه چندین نفر از عزیزان ازجمله “حاجآقا مرتضی طاهری” مداح اهلبیت علیهمالسلام و چهار نفر دیگر از دوستان بعثه مقام معظم رهبری شروع به پیمودن راه کردیم. ازدحام جمعیت بسیار بالابود و بهکندی پیش میرفت و شاید بهترین تعبیر این باشد که از همان ابتدای خیابان تقریباً بهصورت مورچهای قدم برمیداشتیم.
ما مسیر را با این سختی شروع کردیم هنگامیکه به نیمهراه رسیدیم، کمکم همه بیحال و کلافه شدیم، با اینکه اوایل صبح بود ولی دمای هوا فوقالعاده بالابود و طبیعتاً آبی که به همراه خود آورده بودیم تمام شد؛ بهجایی رسیدیم که جمعیت میایستاد و حرکت نمیکرد. آنقدر حالمان بد شد که یکی از دوستان پیشنهاد داد به سمت چپ برویم. بهسختی جمعیت را شکافته و با اینکه تمام راههای خروجی سمت چپ را بسته بودند ما یک روزنه خروجی پیدا کردیم و خلاص شدیم، وارد خیابان موازی خیابان ۲۰۴ شدیم. به حدی این خیابان خلوت بود که بدون هیچ مزاحمت و ازدحامی توقف کردیم و حتی یکی از دوستان همان جا نذر امام جواد علیهالسلام کردند و برای بقیه دوستان آبمیوه خریدند، توان ازدسترفته را به دست آوردیم و از این خیابان راحت و بهسرعت و بدون هیچگونه مزاحمتی به سمت جمرات حرکت کردیم، رفتیم و رمی شیطان کرده و برگشتیم.در واقع این وضعیت قبل از حادثه است، جمعیتی متراکم در خیابانی که انتهایش تنگ بود و بهصورت مداوم جمعیت به آن تزریق میشد و مأموران سعودی هیچ تدبیری برای بستن خیابان از ابتدا و یا باز کردن انتهای مسیر نداشتند. تا اینجا شرایطی بود که ما با اینکه اتفاق اصلی را درک نکردیم از وضعیت آنجا دیدیم.
پلیس سعودی جمعیت را به سمت مخالف خیابان ۲۰۴ هل میداده است
محور بعدی که میخواهم در مورد آن صحبت کنم، درواقع برخی نکاتی است که دوستانی که در بطن حادثه بودند، برای ما نقل کردند. یکی از دوستان موضوع بسیار عجیبی را تعریف میکرد، ایشان میگفت: وقتی انتهای خیابان ۲۰۴ بودم(جایی که محل اصلی حادثه بوده)، سعودیها ماشینی در خروجی جمرات قرار داده بودند تا حجاج نتوانند بهراحتی از خیابان به سمت جمرات، خارج شوند؛یعنی بسته بودن غیرطبیعی راه کاملاً برای افرادی که در آن وضعیت گرفتارشده بودند مشهود بود. ایندوست ما درباره اقدام پلیس در قبال بیحال شدن و روی هم افتادن حجاج میگفت: وقتیکه مردم بیحال شدند و آرامآرام میافتادند، پلیس به صورت دستهجمعی جلو میآمده و بهجای اینکه مردم را راهنمایی کند و از این معرکه خلاص کند و مصدومین را از زیر دستوپا نجات دهد، فریاد میزده است: «وراء»، «وراء» یعنی بروید عقب؛ این بدان معنا است که پلیسهای زیادی آمدهاند که مردم را به سمت عقب برانند و این خودش ماجرا را تشدید کرده است. از ابتدای خیابان هم جمعیت در حال اضافه شدن است و از اینطرف پلیس میگوید به عقب بروید. پر واضح است که بسیاری از این جمعیت در این حالت پرس شده است، بخشی بر اثر بیحالی و گرما روی زمین افتادند و بخشی بر اثر فشار و اقدام نا بهجای پلیس از بین رفتهاند. شما یک قیف را تصور کنید، این جمعیت اینطور کشیده شده پایین و اینها همینطور روی یکدیگر قرار گرفتند.
این مسئله را هم بگویم که همین الآن سعودیها در تلویزیونهایشان ادعا میکنند که یک گروهی از روبرو میآمدند و به دلیل حرکت در خلاف جهت این اتفاق پیشآمده است که این حرف قطعاً نادرست است. این را هم بدانید که این چند روز سعودیها با فرافکنی بهشدت علیه جمهوری اسلامی ایران در حال تبلیغات هستند و بهشدت ایران را در رسانههایشان متهم و تخریب میکنند.البته این رویه همیشگی آنها بوده ولی بعد از حادثه منا بهشدت اوج گرفته است.
سعودیها از حجاج بیرمق فقط فیلمبرداری کردند و هیچ کمکی نکردند
برخی دیگر از دوستانی که در وسط حادثه بودند و همکار ما در بعثه مقام معظم رهبری هستند تعریف میکردند که بارها بالگردها از بالای سر حجاج زخمی و بیرمق عبور کردند و مردم به یکدیگر امیدواری میدادند که بالگردها برای کمک برمیگردند اما ساعتها هیچ اقدامی انجام نشده است و از سوی دیگر،دوربینهای مداربسته مدام در حال ضبط حوادث بودند و حتی بالای چادرهای اطراف خیابان ۲۰۴، تصویربرداران با اینکه میدیدند مردم در حال جان دادن هستند در حال فیلمبرداری از این حادثه دلخراش بودند. این یعنی همه نظارهگر بودند و هیچکس نیامده به این وضعیت سامانی بدهد.
هیچکس در آن شرایط برای حجاج بیحال اقدامی انجام نداده است و یکی از دردناکترین مسائل مربوط به این اتفاق این است که دو طرف این خیابان چادرهای برخی کشورهاست. قطعاً کشورهایی که چادرهایشان نزدیک محل حادثه بوده است، جز معدودی از آنها دیگران به وظیفه انسانی و اسلامی خود عمل نکردهاند. اگر درهای چادرهای خود را باز میکردند این جمعیت میتوانست از راهها فرعی خود را به خیابانهای موازی برساند؛ اما از ترس اینکه این جمعیت به چادرشان هجوم نیاورد درب مجموعههای خود را بسته بودند.
بسیاری از حجاج از تشنگی و عظش جان دادند/ سعودیها از آب هم مضایقه کردند
این حجاج بیرمق، وحشتزده، گرمازده و تشنه، تقاضای آب میکردند ولی سعودیها از آب هم مضایقه کردند؛ این را بدانید که خیلی از حجاج و عزیزان قربانی، از تشنگی جان خود را از دست دادند. حرارت بسیار بالا، آنهم زائری که عرض شد از عرفات و مشعر آمده و انرژی زیادی از او گرفته شده است.
گفتنیهای مربوط به این حادثه و قساوت سعودیها مثنوی هفتاد من کاغذ است و به نظر حقیر هر چه سریعتر باید مستند شود تا برای قضاوت آیندگان در تاریخ بماند. من شخصاً از منابع موثق در بعثه شنیدم که یکی از مجروحین که خود پزشک بوده تعریف کرده که پلیس سعودی هنگامیکه متوجه شده این مجروح ایرانی است، پایش را با پوتین روی خرخره این عزیز گذاشته است تا این بنده خدا از نفس بیفتد و بمیرد.
یک روحانی از کاروان اهل سنت در مجروحین هست که گفته من نیمهجان بودم، اما من را گذاشتند داخل این کاورهای نگهداری حمل میت و زیپش را کشیدند، یکی از اینها گفت که این زنده است اما دیگری گفته که این شخص ایرانی است رهایش کن تا بمیرد. تا بالاخره خدا کمک کرده و نجات پیدا کرده است.
شک نکنید که بخش زیادی از مجروحین به دلیل تشنگی و به دلیل کمتوانی از دنیا رفتند و اگر بهموقع به حجاج امدادرسانی میشد، خیلی از این افراد زنده میماندند. به نیروهای ایرانی هم بههیچوجه اجازه امدادرسانی داده نمیشد که بعداً اشاره خواهم کرد.
این حاجیان مظلوم ساعتها در کشوقوس و کشتی گرفتن بودند؛ یک کشتیگیر وقتی سه دقیقه کشتی میگیرد، چه حالی پیدا میکند؟ حالا شما فرض کنید مثلاً دو ساعت طرف دارد بهطور مداوم میجنگند، هلش میدهند و جمعیت در آن گرما و کمرمقی عقب و جلو میشود آنهم در شرایط نبودن آب. بعد اینها رویهم افتادهاند و اگر کسی در این شرایط بیحال بشود و بیفتد کار تمام است. بههرحال در تقصیرکاری سعودیها و بیکفایتی آنها در اینکه نتوانستند یک خیابان را مدیریت کنند، شکی نیست. حال دلیل اصلی این اقدام ظالمانه از سوی آنان چه بوده من اظهارنظری نمیکنم چون شایعات زیادی اینجا مطرح است.
بخش بعدی عرایض من، درباره مشاهداتی است که خودم بعد از حادثه داشتهام. وقتی ما بعد از رمی جمرات به چادر خودمان برگشتیم قربانی را انجام دادیم و بعد از حلق یا تقصیر از احرام بیرون آمدیم آرامآرام خبرهایی آمد که چند نفر در راه کشته شدند و فضا ملتهب شد، بعد از نماز عصر در بعثه مقام معظم رهبری رفتهرفته ستادهای امداد تشکیل شد و گروهگروه از عزیزان بعثه مقام معظم رهبری و سازمان حج و زیارت، تجهیز میشدند با یک کاور و کلاه بهعنوان امدادگر اعزام میشدند به محل حادثه؛ و ما بعد از حادثه دو مرحله با تعدادی از دوستان بعثه مقام معظم رهبری با لباس امداد به محل حادثه اعزام شدیم.
سعودیها اجازه عکس برداری از جنازهها را نمیدادند
این نکته را خوب دقت داشته باشید: ما با گروههای متعددی رفتیم داخل خیابان ۲۰۴، صف پلیس سعودی که دستها را به هم حلقه کرده بودند، بههیچوجه نمیگذاشتند ما داخل بشویم؛ هرکدام از دوستان سایر گروهها ما را میدیدند میگفتند برگردید بههیچوجه اجازه ورود نمیدهند. ما تا جایی رفتیم که فقط چهارتا جنازه کنار خیابان بود، سه جنازه مربوط به حجاج ایرانی بود که دوستان از کارت زائر شهید و چهره، عکس گرفتند و برگشتیم. اگر اجازه داشتیم برویم داخل چهبسا عدهای هنوز زنده بودند؛ و اگر دوستانی که قبل از ما اعزام شدند اجازه ورود میداشتند قطعاً از تعداد شهدا کاسته میشد.
مرحله بعدی ما دوباره اعزام شدیم به محل حادثه که اینجا خیلی اتفاقات عجیبی افتاد، سعودیها مجدداً اجازه ندادند که برویم. حالا اینجا ساعت ۶ بعدازظهر است و حجم بسیار زیادی جنازه روی زمین. سرعت امدادرسانی بسیار کند و فشل؛ ما با یک ترفندی از داخل خیمه مصریها، خودمان را انداختیم وسط جایی که جنازهها روی زمین بود.
صحنه خیلی غمناکی بود، حجم وسعی از جنازهها روی یکدیگر قرارگرفته بود، یک عده از جنازهها حولههای احرامشان را رویشان کشیده بودند. دسته بعدی از جنازهها هنوز درهم بودند و از هم جدا نشده بودند، من نمیتوانم بگویم چقدر جنازه دیدم. به بدترین شکل ممکن اجساد این مهاجران الی الله روی هم انباشتهشده بود.
مأموران سعودی بالای سر جنازهها، شوخی میکردند و سیگار میکشیدند
اولاً به کسی اجازه نمیداند که از هیچ صحنهای عکس بگیرد؛ یعنی اگر شما میخواستید عکس بگیرید، دوربین و تلفن همراه را بلافاصله میگرفتند که همین اتفاق برای برخی از دوستان افتاد و تلفن همراهشان را ضبط کردند.
نکته دردناک دیگر که من شاهد بودم این بود که اگر اغراق نکنم به ازای هر جنازه روی زمین شاید سه نیروی سعودی آنجا ایستاده بود. میخندیدند، با هم راه میرفتند، شوخی میکردند و سیگار میکشیدند و انگار که این بدنهای روی زمین افتاده انسان نیستند، دریغ از یکلحظه کمک، فقط یک سری کارگرهای با لباسهای قرمز رنگ مشغول کار بودند. البته کار بسیار کند پیش میرفت. ما و دوستان در این شرایط در چادرهای اطراف محل حادثه دنبال مجروحین بودیم؛ یعنی احتمال میدادیم که افرادی زنده باشند و درون این چادرها رفته باشند. چون بدنهایی که روی زمین بودند همه به شهادت رسیده بودند و دیگرکسی زنده نبود. تخلیه جنازهها با کندی صورت میگرفت و تریلرهای انباشته از جنازه صحنه را ترک میکردند.
یک نکته وجود دارد که باید عزیزان به آن توجه کنند و آن این است که سعودیها در این سرزمین مقدس که محل نزول وحی و قدمگاه انبیاء و رسول خدا و معصومین علیهمالسلام است، قدرت مدیریت نظافت شهری را هم ندارند؛ یعنی مشاعر مقدسه عرفات، مشعر و منا، به یک زبالهدان بزرگ تبدیل میَشود. شما اگر این روزها به شهر مکه بیایید، کنار خیابانها پر از زباله است که منشأ بسیاری از بیماریهاست. از دولتی که خودش را خادم حرمین شریفین میداند اما مدیریت زبالههای شهری را نمیتواند انجام بدهد، شما انتظار دارید جنازهها و اجساد مطهر شهدا را زود جمعآوری کنند یا به حال محرومان رسیدگی کنند؟
من عذرخواهی میکنم از طرح این نکته که این بدنهای مطهر با زبالهها با هم بودند. این اجساد مطهر در کنار حجم انبوهی از زبالههای متعفن روی زمین افتاده بودند.
این شهدای مظلوم همه برای خود ستارگانی بودند؛ اما در بین اینها تکستارگانی فروزان داشتیم که در این نظام اسلامی بالنده شده بودند و به ثمر نشسته بودند. افراد صدیق و خدومی که ثلمه از دست دادن آنان به این راحتیها پر نخواهد شد؛ و خدمات آنان به اسلام و انقلاب هیچگاه از ذاکره ملت رشید ما پاک نمیشود. ملت ایران بعدها این عزیزان را بیشتر خواهد شناخت.
من در انتها فقط به چند نکته اشاره میکنم؛
یکی درباره بازار شایعاتی است که در داخل کشور شکلگرفته و متأسفانه یکی از دردهایی که من خودم تجربه کردم مربوط به همین شایعات بود، هنگامیکه وسط جنازهها بودیم من واقعاً حالم بد شده بود، آنقدر حادثه فجیع بود که دستوپایم سست شد و حیرت کردم. گوشهای نشستم. بعد از مدتی که به حال آمدم گوشی همراهم را نگاه کردم و در کمال ناباوری خبر فوت خودم را دریافت کردم. حجم انبوهی از پیامها و ابراز نگرانیها را مشاهده کردم. عدهای با بیتقوایی خبر فوت حقیر را در فضای مجازی منتشر کرده بودند و این عمل جز بیتقوایی چیز دیگری نیست. مدتی است مد شده به این قبیل کارها بداخلاقی میگویند درحالیکه جز بیتقوایی چیز دیگری نیست. من واقعاً همانجا تأسف خوردم که چرا عدهای نادانسته و یا از روی غرض اینگونه کارها را مرتکب میشوند. لذا خواهش میکنم در این مسئله اینقدر به حاشیهها و شایعات دامن زده نشود. به حال عزیزانی فکر کنیم که پاره تنشان هنوز مفقود است و ممکن است با خبرهای غلط ما آزار ببیند.
نکته پایانی اینکه مواظب باشیم گروهی یا جریانی به دنبال تضعیف فریضه حج هستند و هر اتفاقی میافتد، اینها فقط در راه تضعیف و تعطیل واجبات و فرایض الهی قدم برمیدارند که مردم متدین و فهمیده و انقلابی ایران باید با آنها مقابله کنند و در این زمینه هوشیار باشند.
جهت نمایش و دانلود به لین زیر بروید :
http://www.mostazafin.tv/latest-video/video/5900