ظهور، پدیده ای اختیاری!!!
سارا سجادی | چهارشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۱۷ ب.ظ
ظهور، پدیده ای اختیاری!!!
ظهور از مفاهیم سربسته ای است که هنوز در فرهنگ عامه و گاه حتی فرهنگ خاصه واضح نشده و فهم درست و دقیقی از آن به چشم نمی خورد
در چند سال اخیر، جامعۀ علمی توانسته است پیرامون این پدیده، نظریه ای به نام «اختیاری بودن ظهور» ارائه کند.
اختیاری بودن ظهور بدین معناست که در تحقق ظهور، قوم امام تنها عنصر دخیل در تعجیل و تأخیر ظهور هستند.
تبیین این نظریه بدین گونه است که در تحقق ظهور چند عنصر گوناگون دخیل هستند که عبارتند از: خداوند، امام (عجل الله تعالی فرجه) و قوم امام. از آنجا که خداوند و امام در جایگاه عدل قرار دارند و نقش خود را به بهترین شکل ایفا می کنند؛ این دو عنصر از عناصر ثابت این پدیده هستند و در تعجیل و تأخیرانداختن زمان ظهور ایرادی متوجه آن ها نمی باشد. چنانکه آیات "...وَإنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبیدِ (حج/10) و "...إِنَّمایُریدُاللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً" (احزاب/33) عدل الهی و عصمت ائمه (علیهم السلام) را نشان می دهند و این عدل و عصمت مستلزم آن است که تعجیل و تأخیر ظهور به عنوان یک امر شر نمی تواند به خداوند عادل و امام معصوم نسبت داده شود.
اما عنصر سوم دخیل در این پدیده، عنصر قوم هستند که تنها عنصر متغیر در این پدیده می باشند و نقش اثرگذاری را در تحقق پدیدۀ ظهور و تعجیل و تأخیر آن ایفا می کنند.
با تبیین نظریۀ اختیاری بودن ظهور، می توان لوازم و نتایج این نظریه را چنین برشمرد:
1. ظهور پدیده ای اختیاری است.
2. منتظِر واقعی، امام (عجل الله تعالی فرجه) است.
3. غایب اصلی امام (عجل الله تعالی فرجه) نیست.
4. ظهور با قیامت متفاوت است.
5. ظهور امری خارق العاده و غیرعادی نیست.
6. ظهور تصویر انقلابی در سطح تمام جوانب بشری و در سر تا سر جهان است که این انقلاب عظیم و گسترده باید با نیروهای انسانی مهیا، ایجاد و اداره شود.
از گزارۀ نخست بر می آید که قوم امام عنصر اصلی دخیل در تعجیل و تأخیر پدیدۀ ظهور هستند و می توانند با استفادۀ درست یا نادرست از قوۀ اختیارشان در تحقق این پدیده اثرگذار باشند.
پس اگر قوم امام از دورۀ غیبت خسته شده اند؛ لازم است با برداشتن موانع، زمینه های ظهور را فراهم کنند که " ...إِنَّ اللَّهَ لایُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ ... "(رعد/11)
از گزارۀ دوم بر می آید که امام (عجل الله تعالی فرجه) منتظر شیعیان و شکوفایی استعدادهای قوم خویش می باشند؛ زیرا که ظهور احتیاج به افرادی دارد که دارای ایمانی قوی و اراده ای آهنین باشند و تربیت چنین نیروهایی در تعجیل ظهور مؤثر است. از این رو انسان می تواند با نیت نزدیک کردن ظهور، اعمال خود را وزین کند.
از گزارۀ سوم بر می آید که یاران و زمینه سازان ظهور در غیبت به سر می برند و با خروج آن ها از غیبت غفلت، امام هم ظهور خواهد کرد.
از گزارۀ چهارم بر می آید که اگر ظهور را همچون پدیدۀ رستاخیز بدانیم که اراده و اختیار بشری در تعجیل و تأخیر آن تأثیری ندارد؛ در این صورت بحث از زمینه سازی برای ظهور بی معنا خواهد بود. همانگونه که بحث از زمینه سازی برای روز رستاخیز لغو است. پس بدیهی است که وقتی از زمینه سازی برای ظهور میتوان سخن گفت که ظهور پدیده ای باشد که از مجرای اسباب ظاهری و با بازوان همت و ارادۀ انسان ها تحقق پیدا کند. و از همین روست که والاترین جهاد، انتظار فرج شمرده شده است. بنابراین انتظار، حرکتی جهادی است.
از گزارۀ پنجم بر می آید که اگر ظهور را امری جبری و غیرعادی بپنداریم؛ فقط چشم به آسمان می دوزیم و در این صورت ظهور نیز به دستان بستۀ ما امید خواهد بست. پس اگر گمان شود که ظهور جبرا تحقق می یابد؛ در این صورت نمی توان گفت که شیعیان باید خود را آماده سازند و زمینه ها را برای تحقق آن انقلاب عظیم فراهم کنند.
از گزارۀ ششم بر می آید که قوم امام باید وظایف فرهنگی، علمی، اجتماعی، اخلاقی، سیاسی و ... خود را تک تک رصد کنند و با یک برنامۀ منسجم به استقبال ظهور بروند.
ما قوم امامیم و باید از غیبت غفلت، درآییم تا امام بیاید؟!!!
یادداشت: جواد سلمان زاده (دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث دانشگاه مازندران)
منبع: برگرفته از «نظریۀ اختیاری بودن ظهور، علیرضا نودهی» با دخل و تصرف.
اختیاری بودن ظهور بدین معناست که در تحقق ظهور، قوم امام تنها عنصر دخیل در تعجیل و تأخیر ظهور هستند.
تبیین این نظریه بدین گونه است که در تحقق ظهور چند عنصر گوناگون دخیل هستند که عبارتند از: خداوند، امام (عجل الله تعالی فرجه) و قوم امام. از آنجا که خداوند و امام در جایگاه عدل قرار دارند و نقش خود را به بهترین شکل ایفا می کنند؛ این دو عنصر از عناصر ثابت این پدیده هستند و در تعجیل و تأخیرانداختن زمان ظهور ایرادی متوجه آن ها نمی باشد. چنانکه آیات "...وَإنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبیدِ (حج/10) و "...إِنَّمایُریدُاللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً" (احزاب/33) عدل الهی و عصمت ائمه (علیهم السلام) را نشان می دهند و این عدل و عصمت مستلزم آن است که تعجیل و تأخیر ظهور به عنوان یک امر شر نمی تواند به خداوند عادل و امام معصوم نسبت داده شود.
اما عنصر سوم دخیل در این پدیده، عنصر قوم هستند که تنها عنصر متغیر در این پدیده می باشند و نقش اثرگذاری را در تحقق پدیدۀ ظهور و تعجیل و تأخیر آن ایفا می کنند.
با تبیین نظریۀ اختیاری بودن ظهور، می توان لوازم و نتایج این نظریه را چنین برشمرد:
1. ظهور پدیده ای اختیاری است.
2. منتظِر واقعی، امام (عجل الله تعالی فرجه) است.
3. غایب اصلی امام (عجل الله تعالی فرجه) نیست.
4. ظهور با قیامت متفاوت است.
5. ظهور امری خارق العاده و غیرعادی نیست.
6. ظهور تصویر انقلابی در سطح تمام جوانب بشری و در سر تا سر جهان است که این انقلاب عظیم و گسترده باید با نیروهای انسانی مهیا، ایجاد و اداره شود.
از گزارۀ نخست بر می آید که قوم امام عنصر اصلی دخیل در تعجیل و تأخیر پدیدۀ ظهور هستند و می توانند با استفادۀ درست یا نادرست از قوۀ اختیارشان در تحقق این پدیده اثرگذار باشند.
پس اگر قوم امام از دورۀ غیبت خسته شده اند؛ لازم است با برداشتن موانع، زمینه های ظهور را فراهم کنند که " ...إِنَّ اللَّهَ لایُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ ... "(رعد/11)
از گزارۀ دوم بر می آید که امام (عجل الله تعالی فرجه) منتظر شیعیان و شکوفایی استعدادهای قوم خویش می باشند؛ زیرا که ظهور احتیاج به افرادی دارد که دارای ایمانی قوی و اراده ای آهنین باشند و تربیت چنین نیروهایی در تعجیل ظهور مؤثر است. از این رو انسان می تواند با نیت نزدیک کردن ظهور، اعمال خود را وزین کند.
از گزارۀ سوم بر می آید که یاران و زمینه سازان ظهور در غیبت به سر می برند و با خروج آن ها از غیبت غفلت، امام هم ظهور خواهد کرد.
از گزارۀ چهارم بر می آید که اگر ظهور را همچون پدیدۀ رستاخیز بدانیم که اراده و اختیار بشری در تعجیل و تأخیر آن تأثیری ندارد؛ در این صورت بحث از زمینه سازی برای ظهور بی معنا خواهد بود. همانگونه که بحث از زمینه سازی برای روز رستاخیز لغو است. پس بدیهی است که وقتی از زمینه سازی برای ظهور میتوان سخن گفت که ظهور پدیده ای باشد که از مجرای اسباب ظاهری و با بازوان همت و ارادۀ انسان ها تحقق پیدا کند. و از همین روست که والاترین جهاد، انتظار فرج شمرده شده است. بنابراین انتظار، حرکتی جهادی است.
از گزارۀ پنجم بر می آید که اگر ظهور را امری جبری و غیرعادی بپنداریم؛ فقط چشم به آسمان می دوزیم و در این صورت ظهور نیز به دستان بستۀ ما امید خواهد بست. پس اگر گمان شود که ظهور جبرا تحقق می یابد؛ در این صورت نمی توان گفت که شیعیان باید خود را آماده سازند و زمینه ها را برای تحقق آن انقلاب عظیم فراهم کنند.
از گزارۀ ششم بر می آید که قوم امام باید وظایف فرهنگی، علمی، اجتماعی، اخلاقی، سیاسی و ... خود را تک تک رصد کنند و با یک برنامۀ منسجم به استقبال ظهور بروند.
ما قوم امامیم و باید از غیبت غفلت، درآییم تا امام بیاید؟!!!
یادداشت: جواد سلمان زاده (دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث دانشگاه مازندران)
منبع: برگرفته از «نظریۀ اختیاری بودن ظهور، علیرضا نودهی» با دخل و تصرف.
http://razavi.aqr.ir/ دارالقران رضوی
- ۰ نظر
- ۰۵ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۱۷