اثبات وجود امام زمان (عج) از دیدگاه قرآن و عترت
اثبات وجود امام زمان (عج) از دیدگاه قرآن و عترت
از قرآن کریم چنین بر میآید که امامت، واقعیتی است که جهان لحظهای بدون آن نمیتواند باقی بماند و تا انسانی روی زمین است وجود چنین امامی ضروری است. بنابراین وجود امام معصوم در عصر ما نیز امر مسلّم و غیر قابل تردید است.
اثبات وجود امام زمان، مسئله مهم و زیربنایی
یکی از مباحث در حوزه مهدویت، اثبات وجود امام زمان (عج) است. این نکته بسیار مهم و زیر بنائی است و اساس حرکت تخریبی مخالفان نیز برای ایجاد شبهه و شک در این رکن رکین است و در روایات ما نیز اشاره شده است که طول غیبت حضرت، باعث به وجود آمدن شک و شبهه در قلوب افراد متزلزل میشود تا آن جا که عدهای میگویند: اصلاً، امامی نیست و چنین فردی متولد نشده است لذا اثبات وجود امام و بلکه اثبات اضطرار به او، نکته مهمی است که در حوزه مهدی پژوهی، نقش بسزایی دارد.
بیان قرآن کریم در لزوم وجود امام در هر زمان
قرآن مجید، این حقیقت را که هر زمانی، امامی الهی برای مردم وجود دارد، و جریان هدایت اضطرار به وجودش دارد، به بیانهای مختلفی طرح کرده است.
فهم این نکته، محتاج آن است که نخست، تعریف امام از دیدگاه قرآن برای ما روشن شود.
آیه اول درباره اثبات امامت
امامت، از نظر قرآن، تحلیل و تبیین خاصی دارد و با آنچه در عرف مردم و حتی عرف متکلمان مطرح است، فرق میکند. قرآن مجید میفرماید: «وَ إِذِ ابْتَلَی إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی قَالَ لا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ»(1)
(و هنگامى که خدا ابراهیم را با کلماتى بیازمود و او همه را به اتمام رسانید، گفت: من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم. [ابراهیم] گفت: از خاندانم چطور؟ فرمود: عهد من به ستمکاران نمىرسد.)
مرحوم علامه طباطبائی(ره) میفرماید: «الامام هو الذی یقتدی و یأتم به الناس …..» امام کسی است که مردم به او اقتداء میکنند و در کردار و گفتار، از او پیروی میکنند.
برخی از مفسران گفتهاند: مراد از «اماما» در این آیه، همان نبوت است. زیرا نبی کسی است که امتش در مسائل دینی به او اقتداء میکند.
ایشان میگوید: این سخن مفسران، ناصواب است. به دو دلیل:
نخست آن که «اماما» مفعول دوم برای عاملاش است و اسم فاعل اگر به معنای ماضی باشد: عمل نمیکند و باید به معنای حال و استقبال باشد تا بتواند عمل کند.
و دیگر آنکه این سخن خداوند به ابراهیم(ع)، وحی است و وحی متفرع بر نبوت است. پس قبل از مفتخر شدن به مقام امامت، نبوت را دارا بوده است و این مقام به معنای نبوت نمیتواند باشد.
دوم آن که این جریان در اواخر عمر حضرت ابراهیم(ع) بوده و قبل از آن ایشان، پیامبر مرسل بوده که ملائکه در مسیرشان برای هلاکت قوم لوط بر او نازل شده بودند و به او بشارت داده بودند. پس قبل از آن که امام باشد، پیامبر بوده و امامتاش غیر از نبوت است.
شاهد سخن این جا است که علامه طباطبایی میگوید منشأ این گونه تفاسیر نامربوط، عدم فهم صحیح امامت از منظر قرآن است که گروهی، آن را به «نبوت» و برخی «مطاع بودن» و عدهای به معنای «خلافت و وصایت و ریاست امور دین و دنیا» تفسیر کردهاند.
امامت در منطق قرآن کریم
اینها تعریف دقیق امامت نیست و امامت، حقیقتی فراتر از این گونه تفاسیر است. در منطق قرآن، هر جا امامت طرح شده است، در کنارش، هدایت هم مطرح است: «وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا»(2) و «وَ جَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَکانُوا بِآیَاتِنَا یُوقِنُونَ»(3). امامت با هدایت توصیف گشته، آن هم نه مطلق هدایت، بلکه هدایتی که به «امر الله» است. «امر الله» خود حقیقتی است که آیه کریمه «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کنْ فَیَکونُ»(4) یا آیه کریمه «وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ»(5) پرده از آن بر میدارد.(6)
«عالم امر» در برابر «عالم خلق» است و عالم خلق عبارت اخرای عالم ملک و ناسوت است. عالم امر یا ملکوت، از قیود زمان و مکان مبرّا و خالی از تبدیل و تغییر است و همان وجه الهی عالم است در قبال وجه خلقی و ملکی عالم که طرف دیگر آن است و تغییر و تدریج در آن راه دارد. با این سخن «امام» هادی است که جهان انسانی را با امر ملکوتی، هدایت میکند. باطن این گوهر، ولایت بر مردم است و بر این اساس هدایت امام هم به گونه ایصال به مطلوب میشود، نه ارائه طریق. زیرا آن، شأن انبیاء و رسولان و همه مومنان است که با موعظه حسنه راه را نشان میدهند و آن چه آنان را به این مقام والا میرساند، اولا، صبر در امتحانات و ابتلائات و ثانیا، یقینی است که به آنان افاضه شده است.
امام باید ملکوت عالم را ببیند
در آیه هفتاد سوره مبارکه انعام میخوانیم: «وَکَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ»(7) ارائه ملکوت به حضرت ابراهیم(ع) مقدمه برای افاضه یقین به او بود. یقین نیز از مشاهده عالم ملکوت جدا نیست.
بنابراین، امام باید انسانی باشد که به مرحله یقین برسد و عالم ملکوت که همان «امر» و باطن هستی است برای او مکشوف باشد. «یهدون بامرنا» دلالت میکند که هر چه بدان هدایت تعلّق میگیرد(قلوب و اعمال بندگان) حقیقت و باطناش برای امام هست و تمام هستی برای امام حاضر است و او به هر دو راه خیر و شر، مهیمن است.(8)
عظمت وجود امام و نقش آفرینی او در هستی و هدایت ممتازی که برای بشریت دارد، در قرآن چنین بیان شده است. و این گونه است که قدر و مقام امامت و برتریاش حتی بر مقام نبوت و رسالت، هویدا میشود که پیامبر مرسلی چون ابراهیم در آخر عمر خود، به این مرتبه، که با مشاهده ملکوت آسمانها و تحصیل یقین برایش حاصل شده، مفتخر میگردد. در یک کلام، امام از منظر قرآن، کاروان سالار هستی است که کاروان بشری را در ظاهر دنیا و باطن آن، به سوی مبداء آفرینش سوق میدهد.
در قیامت که عرصه ظهور و تجلّی این دنیا است، این قیادت و سوق دهی، چنین تمثّل مییابد که قرآن میفرماید: «یَوْمَ نَدْعُو کلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ»(9) روزی که هر گروهی را با امامشان میخوانیم. با این فهم و برداشت از معنا و حقیقت امامت، که نقش او بسیار فراتر از «ارائه طریق» امت است گرچه آن را نیز دارا است، به پیوستگی این جریان و لزوم آن، انسان را رهنمون میشود. در جریان هدایت، قدم اول ارائه طریق و تبیین «رشد» از «غیّ» است که این گام اول را رسول بر میدارد «مَّا عَلَی الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاَغُ»(10) رسول ارائه طریق میکند و به مقتضای وظیفه رسالی خویش، که مصیطر بر انسان نیست و با چراغ آموزش، انسانهای مختار را آگاهی میدهد. اما آگاهی بخشیدن در کنار آزادی وظیفه رسولان است و عالمان نیز در این شأن وارثان انبیاء اند که شأن هدایتگری و ارائه طریق و تبیین رشد از غی را به عهده میگیرند. تا این جا انسانی آزاد، به «نجدین» «رشد» و«غی» آگاه شد و مرحله و گام بعدی هدایت برای کسانی که مسیر رشد را برگزیده اند به گونه دیگری خواهد بود کسانی که ایمان به رشد و کفر به طاغوت و غیّ پیدا کردهاند تحت ولایت الهی قرار میگیرند که او ولیّ مومنین است. امام که مظهر این ولایت است عهدهدار کاروان سالاری جامعه دینی و پیروان رشد و کافران به طاغوت میباشد. و هدایت او سوق این جریان به صراط مستقیم و ایصال آنان به حقیقت است که قیامت عرصه تجلّی آن است، لذا رسول به مقتضای رسالت، تبیین میکند و امام به مقتضای ولایت و امامت، هدایت ایصالی دارد.
هر چند مسلّم است که اولا هر دو شأن برای امام محفوظ است، امام هم نقش تبیین و هم نقش ایصال را بر عهده دارد کما این که برخی پبامبران به مقام امامت نیز مفتخر بودند.
و ثانیا هدایت ایصالی منافاتی با اراده انسانها ندارد که در طول آن قرار میگیرد چرا که: «الَّذِینَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًی»(11) کسانی که هدایت را برگزیدند، هدایتشان را افزون میکند. امام کسی است که روز قیامت، مردم را به سوی خدا سوق میدهد.
بر این اساس علامه طباطبائی(ره) نتیجهای را که بر مباحث گذشته خویش مترتب میکند چنین بیان میکند: بر این اساس امام کسی است که مردم را در روز قیامت به سوی خدا سوق میدهد، همان طور که آنان را در ظاهر و باطن این دنیا رهبری کرد. آیه شریفه، این نکته را نیز میرساند که هیچ زمانی، نمیتواند بدون امام باشد، به خاطر این که فرموده: «کل اناس» همه مردم در همه زمانها.
زمین بدون حجت و امام نمیماند
نکتهای که استفاده میشود آن است که زمین مادامی که انسان در آن وجود دارد، از امام و حجت حق خالی نمیشود.(12) ایشان در ذیل آیه هفتاد و یکم سوره اسراء که میفرماید: «یوم ندعو کل اناس بامامهم» میگوید: آن چه از این آیه استفاده میشود، این است که این فراخوان، شامل همه انسانها از اولین و آخرین میشود… بعد احتمالاتی را که در امام مطرح است بیان نموده و میفرماید: مراد، امام حقی است که خدای سبحان در هر عصر و زمان برای هدایت اهل آن زمان قرار میدهد، اعم از این که آن امام چونان إبراهیم و محمد(ص) پیامبر باشد یا غیر پیامبر. به هر حال، از این آیات قرآن، ضمن فهم نقش امام در هستی، همیشگی و پیوستگی این جریان زلال نیز فهمیده میشود. یعنی هیچ زمانی، از چنین شخصیتی خالی نیست. پس در عصر ما هم وجود با برکت حضرت مهدی(ع) که قطب عالم امکان و هادی دلها و افعال مومنان و سالار کاروان حق پویان است، امری مسلّم و قطعی است.
آیه دوم در اثبات امام زمان
آیه دیگری که از قرآن بر اثبات وجود امام و ضرورت او دلالت دارد عبارت است از این آیه: «إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِکلِّ قَوْمٍ هَادٍ» (13) تو تنها بیم دهنده و برای هر گروه هدایت کننده هستی. این آیه نیز به وضوح، امامِ هادی (هدایتگر) را برای همه اقوام ثابت میکند که این مطلب جای نقض و اشکال نیست. در تفسیر نور الثقلین حدود پانزده روایت در این زمینه نقل شده است. از جمله: امام صادق(ع) میفرماید: هر امام معصومی هدایتگر برای زمان خود است یا هدایت گر اقوامی است که در زمان او زندگی میکنند.(14)
آیه سوم در اثبات امام زمان
آیه دیگری که به وضوح، بر وجود امام معصوم در همه زمانها دلالت دارد، آیه کریمه «یا ایها الذین آمنوا اتقو الله و کونوا مع الصادقین»(15) ای مومنان تقوا پیشه کنید و با صادقان باشید. دستور همراه بودن با صادقان، به طور مطلق، و جدا نشدن از آنان بدون هیچ قید و شرطی دلالت دارد که منظور «امام معصوم» است. فخر رازی چنین میگوید: کسی که جایز الخطاء است، واجب است اقتداء به کسی کند که معصوم است. معصومان کسانیاند که خدای متعال آنان را «صادقان» شمرده است و این معنا در هر زمانی ثابت است.
بنابراین درهر زمانی باید معصومی وجود داشته باشد.(16) اگر چه ایشان، در فهم مصداق معصوم، دچار اشتباه شده، لکن ضرورت وجود معصوم را در هر عصری پذیرفته است. این نکته را جابر بن عبد الله انصاری از امام باقر(ع) نقل میکند که در تفسیر این آیه حضرت فرمود: منظور از «کونوا مع الصادقین» آل محمد است.(17) از آیاتی که نقل شد چنین بر میآید که امامت، واقعیتی است که هستی، لحظهای بدون آن نمیتواند باقی بماند و تا انسانی روی زمین هست و تا تکلیف هست، وجود چنین امامی ضروری است. بنابراین وجود امام معصوم در عصر ما نیز امر مسلّم و غیر قابل تردید است. و آن امام زمان(عج) است.
پیامبر، پیش از وفات خویش فرمود:
انی تارک فیکم الثقلین ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا: کتاب الله و عترتی اهل بیتی و انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض.(18)
من، در میان شما، دو چیز گرانبها باقی میگذارم؛ تا زمانی که به این دو تمسک جویید، گمراه نمیشوید: کتاب خداوند (قرآن) و عترت و خاندان من، این دو از هم جدا نمیشوند تا در روز قیامت بر من در حوض وارد شوند.
بنابراین، قرآن یا اهل بیت بهتنهایی، مایه رستگاری نخواهند شد. ما زمانی میتوانیم به رستگاری برسیم که این دو را در کنار هم قرار دهیم؛ زیرا قرآن، بهتنهایی و بدون اهل بیت برای هدایت انسان کافی نیست.
در مسأله مهدویت نیز اگر بخواهیم به آیات مربوط به امام مهدی علیهالسلام و قیام آن حضرت پی ببریم، باید به بیانی که از سوی اهل بیت در مورد آیات مربوط به قیام آن حضرت، وارد شده است، مراجعه کنیم؛ زیرا قرآن، یعنی ثقل اکبر و مهمترین منبع اسلامی، در زمینه ظهور حضرت قائم علیهالسلام مانند بسیاری از زمینههای دیگر، یک بحث کلّی و اصولی دارد و وارد جزئیات مسأله نمیشود.
به تعبیر دیگر، آیات قرآن، خبر از یک حکومت عدل جهانی در سایه ایمان میدهد که به دست «خلیفةالله» صورت خواهد گرفت. تعیین مصداق این آیات، منوط به رجوع به دریای بیکران علم اهل بیت است.
برخی از علما و محققان، تعداد آیاتی را که درباره امام زمان تفسیر و تأویل شده است، حدود دویست آیه دانستهاند.(19) علامه مجلسی، بیشتر آنها را در «بحارالانوار» گرد آورده است.(20) و ما در اینجا، به ذکر چند آیه دیگر نیز و تفسیر و تأویل آنها از امامان می پردازیم:
۱. وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُون، إِنَّ فی هذا لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عابِدین.(21)
همانا، بعد از ذکر (تورات) در «زبور» نوشتیم: «یقیناً، بندگان شایستهام وارث (حکومت) زمین خواهند شد. در این، ابلاغ روشنی است برای گروه عبادتکنندگان.
این آیه دلالت میکند که روزی خواهد رسید که صلح و راستی، بر سراسر جهان سایه خواهد افکند و ظلم و بیداد از روی زمین برچیده خواهد شد. چون در زمان هیچیک از انبیا و امامان قبلی، چنین اتفاقی نیفتاده، بنابراین باید این امر در آینده اتفاق بیفتد. برای اینکه بدانیم این وعده، چه وقت و توسط چه کسی تحقق خواهد یافت، باید به ثقل اصغر مراجعه کنیم.
مرحوم طبرسی، در تفسیر مجمعالبیان مینویسد:
امام باقر علیهالسلام فرمود: «اینان، اصحاب مهدی در آخرالزمانند». مؤید آن، روایتی است که خاص و عام، از پیامبر خدا روایت کردهاند که: «لولم یبق من الدنیا إلا یوم واحد لطول الله ذالک الیوم حتی یبعث رجلاً صالحاً من أهل بیتی یملأ الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً؛ اگر فقط یک روز از عمر دنیا باقی مانده باشد، خدا، آن روز را طولانی میکند تا مردی صالح از اهل بیت مبعوث گرداند و زمین را چنان که پر از ظلم و جور شده است، پر از عدل و داد کند.(22)
بنابراین، طبق روایت امام باقر علیهالسلام و روایتهای متعدد دیگر،(23)این وعدههای الهی با ظهور امام مهدی علیهالسلام تحقق خواهد یافت.
۲. هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ.(24)
او، کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد تا آن را بر همه آیینها غالب گرداند، هرچند مشرکان کراهت داشته باشند.
قدر مسلم، وعده غالبشدن دین اسلام بر همه آیینها، تاکنون تحقق نیافته و آیینهای دیگری با پیروان فراوان وجود دارند که هنوز نهتنها مغلوب دین حق پیامبر اسلام نشدهاند، بلکه سعی میکنند تا اسلام را از بین ببرند، ولی چون وعده الهی حق است، پس باید روزی تحقق پیدا کند. به همین دلیل، امام باقر علیهالسلام میفرماید: «این پیروزی، به هنگام قیام مهدی از آلمحمد خواهد بود که احدی در روی زمین باقی نماند، جز آنکه به نبوت محمد اعتراف کند».(25)
همچنین علامه طباطبایی نیز در تفسیر «المیزان» در ذیل این آیه مینویسد:
امام صادق علیهالسلام در تفسیر آیه «هوالذی ارسل رسوله…» فرمود: به خدا سوگند! هنوز تأویل این آیه نازل نشده و نخواهد شد تا آنکه قائم خروج کند.
همچنین در ادامه مینویسد:
معنای اینکه این آیه درباره حضرت مهدی علیهالسلام نازل شده، این است که خروج آن حضرت، تأویل این آیه است … .(26)
۳. الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُور.(27)
همان کسانی که هر گاه در زمین به آنان قدرت بخشیدیم، نماز را بر پا میدارند و زکات میدهند و امر به معروف و نهی از منکر میکنند و پایان همه کارها از آن خداست.
امام باقر علیهالسلام فرمود: «این آیه، برای آلمحمد است و مهدی و اصحابش را فرمانروای مشارق و مغارب زمین میگرداند و به دست او و یارانش، دین را غالب کرده و بدعتها و باطلها را میمیراند».(28)
۴. أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفاءَ الْأَرْض.(29)
یا کسی که دعای مضطّر را اجابت میکند و گرفتاری او را برطرف میسازد و شما را خلفای بر روی زمین قرار میدهد.
از امام صادق علیهالسلام روایت شده است که فرمود:
این آیه، درباره قائم آلمحمد نازل شده است. سوگند به خدا، او، مضطر است زمانی که در مقام، دو رکعت نماز بگذارد و خدا را بخواند، خدا دعای او را استجابت میکند و رنج او را برطرف میسازد و او را در زمین خلیفه قرار میدهد.(30)
۵. وَ لا یَکُونُوا کَالَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ کَثیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُون.(31)
مانند کسانی نباشند که در گذشته به آنان کتاب آسمانی داده شد، سپس زمانی طولانی بر آنان گذشت و قلبهایشان قساوت پیدا کرد و بسیاری از آنان گناهکارند.
امام صادق علیهالسلام، درباره این آیه فرمود: «این آیه درباره قائم نازل شده است».(32)
۶. وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ.(33)
اراده میکنیم که بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم.
مؤلف تفسیر گازر در ذیل این آیه مینویسد:
اصحاب ما، روایت کردهاند که این آیه، در شأن امام مهدی علیهالسلام است که خدای تعالی وی و اصحابش را پس از آن که تضعیف کرده باشند ایشان را، بر ایشان منت نهد. و مراد از زمین، جمله روی زمین است. و ایشان را امامان و وارثان گرداند.(34)
در تفسیر جامع نیز گفته شده:
شیبانی، از امام باقر علیهالسلام روایت کرده که فرمودهاند: این آیه مخصوص قائم است که در آخرالزمان ظاهر شده و کفار و ستمکاران را که مانند فرعون و هامان هستند، هلاک و به قتل رسانیده و از بین میبرند و مالک شرق و غرب جهان شده و پس از آنکه جور و ظلم عالم را پر کرده باشد، عدالت مطلقه را اجرا میفرماید.(35)
۷. الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُون.(36)
کسانی که به غیب ایمان میآورند و نماز بهپا میدارند و از آنچه روزی آنان کردهایم انفاق میکنند.
امام صادق علیهالسلام فرمودند:
مراد از متقین، شیعیان امیرالمؤمنین و منظور از غیب، حجت غایب است.(37)
۸. َ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً.(38)
و آن کس که مظلوم کشته شده برای ولیش سلطه ]و حق قصاص] قرار دادیم ولی در قتل اسراف نکند. همانا ولی دم منصور از سوی خداست.
امام صادق علیهالسلام میفرماید:
منظور از مظلوم، حسین است… خداوند مهدی را در قرآن «منصور» نامیده، همچنان که احمد و محمد را «محمود» نامیده و همچنان که عیسی را مسیح نامیده است.(39)
نتیجه و جمع بندی
از بررسی این آیات، چنین به دست میآید که خداوند، پیروزی مطلق حق بر باطل را وعده داده است و این پیروزی ـ که تاکنون تحقق نیافته ـ در آینده، به دست کسانی تحقق خواهد یافت که اقامه کننده نماز هستند و زکات میدهند و امر به معروف و نهی از منکر میکنند. اینان، با اقامه شعائر الهی، وارث زمین خواهند شد.
چنانکه در ابتدای بحث ذکر شد، تعیین مصداق این آیات و تفسیر آنها، تنها، در صورت رجوع به ائمه معصوم میسور است و همان گونه که در ذیل آیات اشاره شد، امامان، امام مهدی علیهالسلام و یاران آن حضرت را مصادیق این آیات و تحقق دهندگان وعده الهی، معرفی میکنند.
پی نوشت ها
1. بقره: 124.
2. انبیاء: 73.
3. سجده: 24.
4. یس: 82.
5. قمر: 50.
6. المیزان، ج 1، ص275.
7. انعام، آیه 75.
8. المیزان، علامه طباطبائی، ج 1، ص 251.
9. اسراء: 71.
10. مائده: 99.
11. محمد: 17.
12. المیزان، علامه طباطبائی(ره) ج 1، ص 376.
13. رعد: 7.
14. تفسیر نور الثقلین، ج 2، ص 482. عروسی حویزی.
15. برائت: 119.
16. پیام قرآن، ج 9، ص51. مکارم شیرازی.
17. معجم احادیث الامام المهدی، ج 5، ص157. علی کورانی.
18. وسائلالشیعه، شیخ حرّ عاملی، ج۲۷، ص۳۳.
19. تاریخ زندگانی حضرت مهدی، میرزا مهدی صادقی، ص۷۴.
20. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۵۱، صص۱۸ـ۶۴.
21. انبیا: ۱۰۵ـ۱۰۶.
22. ترجمه مجمعالبیان، طبرسی، ج۱۶، ص۱۷۲.
23. بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج۹، ص۲۲۳؛ همان، ج۱۴، ص۳۷.
24. توبه: ۳۳.
25. روحالجَنان و روحالجِنان، ابوالفتوح رازی، ج۱۱، ص۷۵.
26. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۹، ص۲۴۰.
27. حج: ۴۱.
28. نورالثقلین، عبدعلیبنجمعه حویزی، ج۳، ص۵۰۶؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج۲۴، ص۱۶۵.
29. نمل: ۶۲.
30. تاریخ زندگانی حضرت مهدی، مهدی صادقی، ص۷۹؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج۵۱، ص۴۸.
31. حدید: ۱۶.
32. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۵۱، ص۵۴.
33. قصص: ۵.
34. تفسیر گازر، حسینبنحسن جرجانی، ج۷، ص ۱۵۲.
35. تفسیر جامع، سید ابراهیم بروجردی، ج۵، ص۱۵۴.
36. بقره: ۳.
37. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۵۱، ص۵۲.
38. اسراء: ۳۳.
39. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۵۱، ص۳۰.
منابع
1. سایت تبیان اردبیل
2. وبسایت پرسمان دانشجویی