فرهنگ مهدویت وانتظاروعدالت درعصرظهور
فرهنگ مهدویت وانتظاروعدالت درعصرظهور
فرهنگ انتظار و مهدویت اقیانوس بی کرانی است که هر معتقد به امام قائم (عج) در حد بینش و دانش و تحقیقی که کرده از آن برداشت می کند؛ نگرشی درست به ظهور منجی موعود از سلاله پاک پیامبر اسلام (ص) و درک صحیح از معیار ها، ارزش ها و مسئولیت ها و احیای امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح خود و جامعه است؛ رابطه ای قوی و پایدار بر اساس رابطه ولایی، بین انسان و امام عصر(عج) ایجاد می کند.
فرهنگ انتظار، حرکت آفرین، امیدبخش، تلاش آور و نشاط آور است و تمام ناهنجاری های فردی و اجتماعی، یأس و نومیدی و خستگی و پوچ گرایی را از بین می برد؛ فرهنگ حرکت و تلاش در جهت زمینه سازی ظهور منجی موعود است؛ فرهنگ رویش و پویش و دریچه ای به جهان آینده و راه نجات فردی و اجتماعی از بن بست ها و گرفتاری های جسمی و روحی به شمار می آید؛ مولد تلاش و حرکت به سوی آینده روشن و بهتر است. فرهنگ مهدویت زیربنای ایجاد نظم عادلانه جهانی در پرتو انسان کامل و رهبری معصوم به شمار می آید و انسان ها و جامعه را در برابر تمام بیماری های فکری و روحی بیمه می کند؛ فرهنگ مهدویت در پیش گیری بنیادی از تهاجم فرهنگی نقش اساسی دارد و تمام کمبود ها را جبران می کند و تمام موانع را برمی دارد و سکوی پرواز به جهانی آزاد و بهتر است.
این فرهنگ انسان و جامعه را برای تحقق جامعه مهدوی آماده می سازد و فرهنگ اصلاح خود و جامعه، آمادگی برای ایثار و تسلیم فرمان مولای خود شدن است؛ فرهنگ اندیشه، طرح و عمل، تزکیه، عشق، حرکت، جهاد و شهادت به شمار می آید. منتظر، انسان مسلمان متعهدی است که هر لحظه انفجار قطعی نظام های ضدانسانی را انتظار می کشد و همواره خود را برای شرکت در چنین انقلاب جهانی و بدر دومی آماده می کند که با شمشیر علی(ع) و زره پیغمبر (ص) و به دست فرزند این دو برپا می شود. فرهنگ انتظار و مهدویت، فرهنگ تلاش مستمر، بابرنامه و خستگی ناپذیر و حرکت در مسیری هدف مند است و به طور منظم برای شناخت ارزش ها و باورها و مشخص کردن اهداف، سیاست گذاری ها، برنامه ریزی ها و اجرای آنها هم راه با نظارت و کنترل تلاش می کند و زمینه های ظهور منجی عالم و رشد و تکامل پایدار انسان و جامعه را فراهم می سازد.
انقلاب مهدی(عج) تحوّلی عظیم در تاریخ بشر است. درخصوص تحوّلات تاریخی، دو نوع بینش وجود دارد که بر اساس هر یک، انتظار، معنای خاصّی مییابد. یک دیدگاه این است که تحوّلات تاریخی ضابطهمند نیست یا اگر ضابطهمند است، اراده انسانی درآن نقشی ندارد و بر روند تاریخ، جبری حاکم است. کسی که معتقد باشد تحوّلات تاریخی ضابطهمند نیست، باید قائل شود به اینکه این تحولات قابل شناختن نیستند؛ پس قیام مهدی(عج) را هم نمیتوان تحلیل کرد؛ آنگاه انتظار، یعنی منتظر یک حادثه عجیب و غریب ماندن و کاری نکردن تا بلکه دستی از غیب برون آید و کاری بکند. اینجا است که باب تأویلات نادرست در خصوص احادیث ظهور، باز میشود و حتّی برخی خواهند گفت: چون جهان باید پر از ستم شود تا مهدی بیاید، پس ما هم به رواج ظلم کمک کنیم. کسی هم که قائل باشد تحوّلات، ضابطهمندند، امّا ارادة انسانی در آنها نقشی ندارد نیز چارهای ندارد جز اینکه بگوید: کاری نمیتوان کرد و یگانه کار، حرکت در همین سیر جبری است و باز هم در این منطق، اصلاحات مردود است. بر اساس هر دو رویکرد این دیدگاه، قیام مهدی صرفاً ماهیت انفجاری دارد و فقط و فقط از گسترش و اشاعة ستمها و تبعیضها ناشی میشود؛ آنگاه که صلاح به نقطة صفر برسد، حقّ و حقیقت هیچ طرفداری نداشته باشد و باطل یکّهتاز میدان شود، این انفجار رخ میدهد و دست غیب برای نجات حقیقت (نه اهل حقیقت، زیرا حقیقت طرفداری ندارد) از آستین بیرون میآید (مطهری، ۱۳۷۱: ص ۵۶ ـ ۶۴). قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفة تاریخ، تهران، صدرا، دوازدهم، ۱۳۷۱)
معنای عدالت در دوران ظهور
برخی فکر کرده اند که حضرت که می آید کار او تقسیم نان و روغن و مسکن بین مردم است. امام می گوید بعضی به ظاهر متدین با توجیهات مذهبی در برابر ایشان می ایستند و به خاطر منافع و خودخواهی حتی ایشان را طبق برخی از احادیث تکفیر می کنند. البته در زمان ایشان ظلم ها و خطاهای شخصی به طور کامل منتفی نمی گردد یعنی انسان معصوم نمی گردد و انسان ها مختار و مسئول می مانند اما برای عدالت واقعی جهانی که سابقه در تاریخ نداشته هیچ کس حتی انبیاء پیشین این نقش را که ایشان دارند نداشته است ایشان ذخیره خداوند است برای این واقعه درست عدالت هم به معنای رفاه مادی و اقتصادی که مردم عادی فقط همین را می فهمند فقط برای این نیست بالاتر از این حرف هاست، عدالت در تمام مراحل انسانیتش ظلم روحی و معنوی هم باید هلاک شود، انحرافات روحی وعلمی هم اصلاح می گردد.
صحبت از اصلاح و تربیت بشر است تمام بشرند یک ملت خاص، صحبت از اعتدال جهانی و بشری است و قانون اسلام و اخلاق اسلام در همه جا حاکم می شود و ریشه فریب و دروغ را می زنند که غایب بعثت همه انبیاء بود و موانع توفیق کامل اولیاء می شود. ایشان عقاید را اخلاق را هم اصلاح می کنند . غیر از توزیع قدرت و ثروت که می کنند اخلاق و عقاید را اصلاح می کنند تمام نفوسی که امروز هستند انحرافاتی دارند حتی اشخاص کامل هم انحراف دارند ایشان همه ما را اصلاح می کنند . خودمان را مهیا کنیم نمی توانیم بگوئیم او شخص اول است چون دومی در کار نیست یا بگوئیم رهبر است بزرگتر از این کلمات است.
بحث از مهدویت وانتظار یک سری مؤلفه های فرهنگی به دنبال دارد که از جمله آنها : وحدت، ایمان به پیروزی نهائی یا حقانیت دین، آرمان گرائی، تولید معنویت های دینی، تحقق ایده آلهای اجتماعی، فقرزدایی عمومی و...می باشد.
گرداوری:صدراله زین العبادی
بازدیدها: ۲۷۸ مرتبه
مجموعه مربوطه وظایف منتظران