فوائد ازدواج - بخش دوم / قسمت چهارم
فوائد ازدواج - بخش دوم / قسمت چهارم
به گزارش ساجده، در بخش قبلی خبر تعدادی از فوائد ازدواج مطرح شد و ادامه ی انها را امروز تقدیمتان می کنیم:
4- 1 تولید فرزند و بقای نسل : طبق بیان قرآن، ازدواج وسیله ای برای تولید و بقای نسل در انسان و حیوان است: «جَعَلَ لَکم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً وَ مِنَ الأَنْعَامِ أَزْواَجاً یَذْرَؤُکُمْ فِیهِ »[1] برای شما آدمیان از جنس خودتان زنانرا هم جفت شما قرار داد و نیز چهارپایان را جفت آفرید تا باین ( تدبیر) ازدواج شما را خلق بی شمار کند.
در این آیه بقای نسل به عنوان هدف ازدواج معرفی شده است. گرچه جمله ی «یَذْرَؤُکُمْ فِیهِ » تکثیر نسل انسان را بیان داشته است، در این جهت، میان انسانها و چارپایان و گیاهان فرقی نیست.
یکی از خواسته های غریزی انسان ، نیاز فطری به پدر و مادر شدن است و پاسخ به این خواسته با ازدواج تأمین می شود. در سایه ی ازدواج است که نسلی دارای اصل و نسب پدید می آید . قرآن در آیاتی ، فرزند را زینت زندگی دنیا شمرده که بیان گر رغبت انسان به داشتن فرزند و برقرار شدن رابطه ی پدر و مادر با فرزند است. [2]
« الْمَالُ وَ الْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَوۀ الدُّنْیَا»[3] مال و فرزندان زیب و زینت حیات دنیاست.
داشتن فرزند به صورت ثمره ی ازدواج ، با تعبیرهای گوناگونی در قرآن آمده است، پس از این که می گوید: « نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَّکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنى شِئْتُمْ » [4]زنان شما محل بذر افشانی شما هستند پس هر زمان که می خواهید. یادآور می شود که بکوشید از این فرصت بهره گیرید و با پرورش فرزندان صالح و شایسته که به حال دین و دنیای شما مفید باشند، اثر نیکی برای خود از پیش بفرستید. [5] انسان می تواند یادگاری شایسته به نام فرزند صالح تحویل جامعه دهد ثمره ی صالحی که چه بسا به مصلحی بدل شود، با فکر و اندیشه ی خود عالمی را دگرگون می سازد روشن است که با خودداری از ازدواج ظهور چنین مصلحانی ممکن نخواهد بود. [6]
از دیدگاه اسلام وجود فرزند صالح برای پدر و مادر یک عمل نیک محسوب می شود که در سعادت دنیا و آخرت آنان موثر خواهد بود. .
« قالَ رسولُ الله (ص): تَناکَحُوا تَکَثَّروا فانّی اُباهِی بِکُمُ الاُممَ یَومَ القِیامهِ وَ لَو بِالسِّقطِ»[7] رسول خدا (ص)می فرمایند: تزویج کنید تا صاحب فرزند شوید و بر تعداد شما افزوده شود زیرا من در قیامت با امتهای دیگر به وسیله ی کثرت شما مباهات می کنم ، حتی به وسیله ی فرزندی که ساقط شده است.
و نیز می فرمایند: « ما یَمنعُ المُومنُ اَن یَتَّخذَ اَهلاً لَعلَّ اللهَ یَرزقُه نَسمۀً تَثقلُ الارضَ بِلا الهَ الا اللهُ»[8] پیامبر (ص) می فرمایند: چه مانع دارد که مؤمن برای خودش همسری تهیه کند، شاید فرزندی به او عطا کند که با گفتن کلمه ی لا اله الا الله زمین را سنگین نماید.
در حقیقت زوجها هستند که رشته ی پیوند بین اعضای یک نسل را از طریق فرزندان خود به وجود می آورند. در هر صورت میل به داشتن فرزند و تداوم نسل ها از انگیزه ها و اهداف بسیار مهمی است که در طول دوره های گوناگون همواره عامل مهم ازدواج و تشکیل خانواده بوده است. [9]
5- 1 تکمیل و تکامل : هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست، به همین جهت پیوسته در جهت جبران نقص و کمبود خویش تلاش می کند. دختران و پسران پس از دوران بلوغ و جوانی ضمن آن که درصدد رسیدن به استقلال فکری هستند برای جبران نواقص خود و تأمین نیازهای بی شمار خویش به سوی ازدواج سوق داده می شود و با گزینش همسری شایسته موجبات رشد و تکامل خویش را فراهم می کند. [10] قرآن زن و مرد را « لباس» همدیگر می داند.
« هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَ أَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ »[11] زنان لباس شما مردانند و شما مردان لباس زنهائید.
یعنی مکمل و متمم و حافظ و آبروبخش و رازپوش همدیگرید و هر کدام به دیگری نیازمندید، انسان بدون لباس ، نمی تواند در جامعه با سرافرازی زندگی کند، احساس نقص می کند، انسان تنها نیز احساس نقص می کند، لباس، انسان را از سرما و گرما، حفظ می کند، همسر نیز از پریشانی و بیهودگی و بی پناهی و بی هدفی و تنهایی نجات می دهد، لباس زینت انسان است، همسران هم زینت همدیگر. [12]
دختر و پسر قبل از ازدواج جزء خانواده های پدر و مادر و تابع آنها محسوب می شوند، طبعا خواهان استقلال اند لیکن از این حق مشروع، محرومند، غالبا محصول کسب و کارشان صرف خانواده می شود که خود نیز از آن ارتزاق می نمایند، در تصمیم گیریها استقلال ندارند و ناچارند از قوانین و ضوابطی که به وسیله ی پدر و مادر بر خانواده حاکمیت دارد، پیروی نمایند. لیکن به وسیله ی ازدواج ، زندگی دختر و پسر دگرگون می شود و شکل جدیدی به خود می گیرد ، و استقلال می یابد ، در این زندگی نوین ، دختر و پسر ، زن و شوهر می شوند ، و یک واحد کوچک اجتماعی را تشکیل می دهند و مسئولیت می پذیرند و به استقلال می رسند، زندگی آنها هدفدار می شود و محصول کسب و کار و جدیتشان به واحد خانواده ی نوبنیان تعلق دارد ، مسئولیت اداره خانواده ی جدید را بر عهده می گیرند و خود تصمیم گیرنده می شوند و بدین وسیله زندگی جدید اجتماعی را آغاز می کنند. [13]
6- 1 تعاون در اطاعت و نیل به ثواب : ازدواج از دیدگاه اسلام امری است مقدس و ارزشمند، در صورتی که با قصد قربت انجام بگیرد عبادت محسوب می شود و پاداش اخروی دارد، به علاوه، یک انسان مؤمن در صورتی که همسر مؤمن و موافقی داشته باشد، می تواند از طریق انجام وظیفه از تشویشها و ترغیبها و رهنمودها و کمک های همسرش بهره مند گردد و راه عبادت وانجام عمل صالح و سیر و سلوک الی الله از تعاون و همکاریهای او استمداد جوید، بنابراین همسر مؤمن و شایسته یکی از بزرگترین نعمتهای الهی است که برای دنیا و آخرت انسان سودمند خواهد بود. [14]
« قالَ رَسولُ اللهِ (ص) : ما استَفادَ رَجلٌ بَعدَ الاِیمانِ بِاللهِ اَفضلُ مِن زَوجۀٍ مُوافقَۀٍ»[15] پیامبر (ص) می فرمایند: هیچ مردی بعد از ایمان به خدا، بهره ای بهتر از زن موافق نبرده است.
« قالَ رسولُ الله (ص) خَیرُ مَتاعِ الدُّنیا الزَّوجۀُ الصّالحۀُ» [16] پیامبر (ص) می فرمایند : بهترین متاع دنیا زن صالح است.
7 – 1 سلامت و امنیت اجتماعی : ازدواج و تأسیس کانون خانوادگی برای سلامت وامنیت و سعادت اجتماع نیز سودمند و ضروری است. اگر بنیاد خانواده مستحکم باشدو جوان ها به موقع ازدواج نکنند و به کانون گرم خانواده دلبسته باشند، به طور محسوس از فسادها و بی بندوباریها و بسیاری از جرائم کاسته خواهد شد. زیراچنان که آمار نشان می دهد اکثر این امور از افرادی سر می زند که از وجود کانون گرم خانوادگی محرومند.[17]
ازدواج نکردن و تأخیر آن، شهرها را پر از مردان و زنانی می کند که تنوع در تحریکات شهوانی را بر وظائف پدری و مادری و خانه داری ترجیح می دهند.
منشأ تغییرات اخلاقی ما همان تأخیر ازدواج در اجتماعات کنونی است. اما اگر بخواهیم علل شخصی را نیز ذکر کنیم ، پدران و مادران بیشتر از فرزندان در این باره گناهکار ند، غرایز جوانان سالم است و زود می تواند تحت قید و بند در آید، ولی پدران محتاط و مادران حسود برای زن دادن به فرزندانشان نخست از درآمد او می پرسند ، خرسندی پدران در سنین متوسط عمر، در پول است، اینها هیجانهای مرده ی خود را فراموش می کنند و نمی دانند که قلب جوان ممکن است دلایلی داشته باشد که پیران از فهم آن ناتوان باشند، این بزرگسالان هستند که خیر نوع و اجتماع را در نظر نمی گیرند ، به اوامر طبیعت بی اعتنا می مانند و در حقیقت، خود مشوق سالهای هرزه گری و عیاشی جوانان می گردند، پدران و مادرانی که دوربین هستند، مسائل مالی را در برابر سلامت و سعادت افراد اجتماع و در درجه ی دوم اهمیت قرار می دهند، آنان با طبیعت همکاری می کنند و برای تسریع ازدواج نور دیدگان خود، فداکاری می نمایند. [18]
8- 1 توسعه ی رزق : نگرانی از تنگ دستی، یکی از بهانه هایی است که برای گریز از ازدواج مطرح می شود، قرآن، این گونه به انسان امیدواری می دهد. از فقر و تنگ دستی بی همسران، غلامان و کنیزان درست کار خود نگران نباشید و در ازدواج آنها بکوشید، چرا که اگر فقیر باشند، خداوند از فضل خویش ، آنان را بی نیاز می سازد.
« وَ أَنکِحُوا الأَیَامَى مِنکمْ وَ الصالِحِینَ مِنْ عِبَادِکمْ وَ إِمَائکمْ إِن یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ»[19] البته باید مردان بی زن و زنان بی شوهر، و کنیزان و بندگان خود را به نکاح یکدیگر در آورید، اگر مرد و زنی فقیرند خدا بلطف خود آنان را بی نیاز خواهد فرمود.
با توجه به این که افرادی در جامعه، پس از ازدواج، نه تنها ثروتمند نمی شوند، بلکه بر فقرشان افزوده می شود، و اگر این آیه متضمن وعده ی خداوند باشد، خلف وعده لازم می آید و خلف وعده قبیح است ، گروهی بر آنند که برای وعده در این آیه باید مشیت الهی در تقدیر گرفته شود؛ یعنی پس از ازدواج ، اگر خدا بخواهد آنان را بی نیاز می کند؛ چنان که در آیه ی « وَ إِنْ خِفْتُمْ عَیْلَۀً فَسوْف یُغْنِیکُمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ ان شاءَ»[20] اگر در اثر دور شدن تجارت و ثروت آنها از شما از فقر می ترسید که خدا شما را به فضل و رحمت خود از خلق بی نیاز خواهد کرد.
برای وعده الهی به غنا و بی نیازی، به مشیت خدا تصریح شده است. ممکن است گفته شود : همان طور که غنا و بی نیازی متأهلان به مشیت منوط است، غنا و بی نیازی مجردها و کسانی که همسر ندارند ( بلکه هر پدیده ای ) نیز به مشیت توقف دارد، پس این چه وعده ای است که خدا برای ازدواج داده است؛ زیرا همان گونه که متأهل ها با مشیت الهی، به دو گونه ( فقیر و غنی) تقسیم می شوند، مجردها نیز چنین هستند و اتفاقا این وعده درباره ی مجردان در قرآن آمده است:
« وَ إِن یَتَفَرَّقَا یُغْنِ اللَّهُ کلاًّ مِّن سعَتِهِ وَ کانَ اللَّهُ وَاسِعاً حَکِیماً » [21] و اگر از یکدیگر ( به طلاق) جدا شوید باز خدا هر یک را از دیگری به رحمت خود بی نیاز خواهد نمود که خدا را رحمت بی منتهاست و به حق و حقیقت هر چیز داناست اگر وضعیتی پیش آید که زن و شوهر نتوانند با هم زندگی کنند واز هم جدا شوند، خداوند هر دو را با فضل و رحمت خود بی نیاز خواهد کرد.
پاسخ آن است که بسیاری از مردم می پندارند ازدواج و فراوانی عائله سبب فقر و تجرد سبب اندوختن ثروت می شود، آیه درصدد آن است که این توهم را از دل ها بزداید و غفلت از رزاق حقیقی را بر دارد و به ما بفهماند که گاه برکت و فروانی، در مال انسان ( با وجود عائله مند بودن) ایجاد می شود، و گاهی هم انسان ( در عین کم عائله بودن و مجرد زیستن) هر چه می کوشد ، در معیشت او پیشرفتی حاصل نمی گردد. [22]
افزودن بر آن که پذیرفتن تأمین زن و فرزند، در او حس مسئولیت استفاده بهینه از وقت و کسب عزت و اعتبار فراهم می آورد. بنابراین آیه « إِمَائکمْ إِن یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ»[23] اگر مرد و زنی فقیرند خدا به لطف خود آنان را بی نیاز خواهد فرمود. بیان می دارد که گاهی با ازدواج، فقر از زندگی رخت بر می بندد ، نه آن که همیشه با ازدواج، فقر برطرف می شود و گرنه با آیه ی بعد « وَ لْیَستَعْفِفِ الَّذِینَ لا یجِدُونَ نِکاحاً حَتى یُغْنِیهُمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ »[24] و آنان که وسیله ی نکاح نیابند باید عفت پیشه کنند تا خدا آنها را به لطف خود بی نیاز گرداند. تناقض می یافت. [25]
فخر رازی معتقد است که آیه ی « إِن یَکُونُوا فُقَرَاءَ... » در مقام وعده ی الهی نیست؛ بلکه مفاد آیه آن است که نباید ترس از فقر، مانع ازدواج شود؛ زیرا مال، فناپذیر است و آن چه ارزش و بقاء دارد، فضل خداست که باید در پی آن بود که از انباشتن ثروت بهتر است. [26]
2 . شوری ( 42 )، 11.
3. مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دایره المعارف قرآن کریم،ج 2، ص 557، ناشر: قم موسسه بوستان کتاب، چاپ دوم، 1385.
4 . کهف (18 )، 46.
1. بقره ( 2 )، 223.
2 محمد حسین، طباطبائی، تفسیر المیزان، قم، انتشارات اسلامی، بی تا، ج 2، ص 213.
3. حسن، صدری مازندرانی، هنر همسر یابی، ص 30.
4. محمد، باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 103 ، ص 220.
5 . محمد بن حسن، حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 3.
1. شکوه، نوابی نژآد، مشاوره ازدواج و خانواده درمانی، بی جا، انتشارات سازمان انجمن اولیاء و مربیان، چاپ سوم، بهار 1389، ص 7.
2 . همان، ص 8.
3 . بقره ( 2)، 187.
4 . علی اکبر، مظاهری، جوانان و انتخاب همسر، ص 14.
1 . ابراهیم، امینی، انتخاب همسر، ص 22.
2 . شکوه، نوابی نژآد، مشاوره ازدواج و خانواده درمانی، ص 8.
3 . حسین، نوری طبرسی، مستدرک الوسائل، ج 14، ص 162.
4. همان، ج 14، ص 150.
1. ابراهیم، امینی، انتخاب همسر، ص 29.
2. محسن، کتابچی، آیین زندگی از دیدگاه امام رضا، ص 42.
1. نور ( 24)، 32.
2 . توبه (9 )، 28.
3 . نساء ( 4)، 130.
1. مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دایره المعارف قرآن کریم،ج 2، ص 560.
2 . نور ( 24)، 32.
3 . نور ( 24 )، 33.
4 . مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دایره المعارف قرآن کریم،ج 2، ص 561.
5 . فخر رازی، تفسیر کبیر، ناشر: دار الکتب العلمیه طهران، چاپ دوم، بی تا، ج 23، ص 214.
زهرا محمدی / دانشنامه سطح 2 حوزه
انتهای پیام/
برگرفته از ساجده