همّت بلند برای عفّت پایدار
از جمله مبارزاتی که فرد مسلمان با خود انجام می دهد، مقابله و مبارزه با شهوات نفسانی و نامشروع است. این مسئله از شایع ترین مبارزات نفسانی می باشد. مخصوصا جوانان که در اوج بلوغ جنسی خود قرار دارند بسیار در معرض خطر این بدی عظیم هستند.
حال سؤالی پیش می آید که چرا در کشور مسلمان شیعه، افراد به سمت این فساد و تباهی سوق پیدا می کنند؟
مگر آموزه های سخن در مورد داشتن عفت و پاک دامنی در اسلام وجود ندارد؟
در جواب سؤال دوم باید گفت که ما در مورد پاک دامنی و جلوگیری از روابط نامشروع و شهوات غیر شرعی، آیات قرآن و روایات فراوانی داریم از جمله کلام بلیغ امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) که فرمودند: «العفاف زهاده»[1] عفاف، زهد ورزی و خویشتن داری است. همچنین خداوند متعال در قرآن کریم می فرمایند: «عفّت از صفات مؤمنین است»[2]
در جواب سؤال اوّل باید گفت از آن جایی که خداوند متعال همه انسان ها را مختار آفریده است، پس در انتخاب راهش هم مختار است؛ فرد مسلمان شیعه هم از این قاعده مستثنا نیست. بنابراین فساد امری است که شیطان با وسوسه برای فرد ایجاد می کند، امّا انجام آن بر عهده شخص است. اگر شخص نفس خود را با دوری هر چه بیشتر از گناه مقاوم کرده باشد، آنگاه است که می تواند در مقابل آن بایستد.
امّا از جمله گناهان شایع که مبارزه با آن سخت است، گناه بی عفّتی می باشد. دین برای نجات از این گناه انسان را به عفّت و پاک دامنی هدایت و دعوت می کند، امّا تنها دین نیست که ما را به عفاف و پاک دامنی فرا می خواند، بلکه این ندا از درون آدمی نشأت می گیرد، که دین نیز آن را تائید می نماید. غیرت، جوان مردی و کرامت نفسانی همگی انسان را به عفاف دعوت می کند، امام علی (علیه السلام) می فرمایند: «العفة اصل الفتوّة»[3] عفّت و پاک دامنی اصل جوانمردی است.
همچنین آن حضرت در روایت دیگری فرمودند: «قدر الرجل علی قدر همّته و عفته علی قدر غیرته»[4] ارزش مرد به اندازه همت او، و عفّت او به اندازه غیرت وی خواهد بود.
در کلام گهربار امام علی (علیه السلام) به این نکته پی می بریم که برای مبارزه با بی غیرتی و بی عفّتی باید اراده ی انسانی را به کار گرفته و با همّتی والا از گناه بی عفّتی دوری کنیم.
همّت، بلند دار که مردان روزگار
از همّت بلند، به جایی رسیده اند [5]
==========================
1. میزان الحکمه، ج 6، ص 359، ح 12824.
2. سوره مؤمنون، آیه 5.
3. میزان الحکمه، ج 6، ص 359.
4. همان منبع، ص 362.
5- سعدی