علت الزام اقلیتهای دینی به حجاب
علت الزام اقلیتهای دینی به حجاب
امروزه مشاهده میشود برخی حجاب ستیزیها در قالب پرسشی غلط مطرح میشود که: چرا اقلیتهای دینی که حجاب برای آنها واجب نیست باید در جمهوری اسلامی ایران حجاب را رعایت کنند؟
این پرسش ازآنرو غلط و اشتباه است که اقلیتهای دینی در جمهوری اسلامی ایران عمدتاً شامل باستانگرایان زرتشتی و ادیان ابراهیمی همچون مسیحیان و یهودیان میشوند که پیشتر تحت دو مقاله «حجاب برتر؛ فرهنگی باریشه در اصالت باستان» و «بیحجابی در تضاد با احکام یهودیت و مسیحیت» بهطور مستند و مفصل بیان شد که حجاب از آموزههای ریشهدار این اقلیتهای دینی و رسمی ایران بهحساب آمده و پیش از اسلام آنان نه تنها پایبند به حجاب بودهاند بلکه حجاب برتر را نیز سرلوحه پوشش خود قرار دادهاند و در حقیقت الزامات جمهوری اسلامی در بحث حجاب منافاتی با آموزههای دینی این اقلیتها ندارد.
چه اینکه بهطور مبنایی اسلام تحمیل دین بر دیگران را رد نموده و قرآن کریم تأکید میفرماید: «لاَ إِکراه فِی الدّینِ [بقره/ 256] در دین اجبار و اکراهی نیست»، لذا در جامعه اسلامی اصل اساسی همانا آزادی دینی است. بر همین مبنا امنیت دین داری برای اقلیتهای دینی یک اصل اجتنابناپذیر است. چنانکه قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز در اصل سیزدهم، ادیان دیگر را به رسمیت شناخته و آنان را در انجام مراسم دینی خود آزاد میداند و تأکید میدارد: «ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیتهای دینی شناخته میشوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل میکنند» و در اصل چهارده قانون اساسی نیز آمده: «دولت جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان موظفاند نسبت به افراد غیر مسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی رفتار نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند. این اصل در حق کسانی اعتبار دارد که بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی ایران توطئه و اقدام نکنند».
در فقه شیعه نیز آزادی ادیان منوط به عدم ستیزهجویی و ایجاد ناهنجاری شده خصوصاً این که اقدامات خلاف اسلام آنها نباید جنبه عمومی پیدا کند و به آن عمل حرام تجاهر و تظاهر کنند. [1] که اقدامات و تظاهر برخلاف اسلام از اقلیتهای دینی رسمی نیز غیر قابل قبول و ممنوع است. امام خمینی (قدس سرّه) در تحریر الوسیله تا کید میفرمایند:
«غیر مسلمانان امنیّت جانی و مالی دارند اگر به شرایط ذمّه پای بند باشند و شرایط ذمه از این قرار است: 1. کاری که بر ضد امنیت است مرتکب نشود، همانند تصمیم به جنگ با مسلمانان داشتن و مشرکان را یاری کردن. 2. تظاهر و تجاهر به منکر در کشور اسلامی نداشته باشند. 3. به اجرای احکام مسلمانان در حق خود تن دهند، حق دیگران را بدهند، حرام را ترک کنند، حدود الهی و احتیاط آن است که این موارد با آنان شرط شود. 4. با زنا کردن با زنان مسلمان و دزدی کردن و پناه دادن به جاسوس مشرکان و جاسوسی کردن، مسلمانان را آزار ندهند». [2]
بنابراین از دیدگاه فقه امامیه و احکام اسلامی اقلیتهای دینی باید نسبت احترام به هنجارهای جامعه اسلامی وفادار باشند و آنها را عملاً نقض نکنند و در عمل به ظواهر اسلامی ملتزم باشند و تظاهر و تجاهر به منکر در کشور اسلامی نداشته باشند. فلسفه و علت الزام به حجاب آن است که در جامعه اسلامی اگر اقلیت به ظواهر دین اسلام تن ندهند، رفتهرفته قبح این هنجارشکنی حتی برای مسلمانان خواهد شکست و کار به جایی خواهد کشید که دیگر احکام اسلامی حتی در میان مسلمانان نیز رعایت نخواهد شد.
چه اینکه در جوامع گسترده امکان تفکیک میان شهروندان و شناسایی آنها از حیث مذهب و دین آنها کمتر است. پذیرفته نخواهد بود تکالیف اجتماعی و تظاهرات الزامی در مورد شهروندان به گونهای متفاوت اعمال شود. چه آنکه چنین تفکیکی امکان پذیر نیست و لازمه آن چنین است که هرکس در معابر و مجامع عمومی سند شناسایی دین خود را باید همراه داشته باشد که تخلف او از قانون اسلامی را موجه سازد.
لذا ست که باید همه شهروندان اعم از مسلمان و غیر مسلمان به هنجارهای اسلامی کشور از باب حقوق عمومی که اکثریت جامعه آن را پذیرفتهاند ملتزم باشند و این امری است که کم و بیش در سایر کشورها نیز مشاهده میشود و اتباع و شهروندان باید حداقلی از ظواهر را که عرف جامعه آن را پذیرفته محترم شمارند.
گذشته از آنکه یکی از وظایف دولت اسلامی ایجاد فضای مناسبی برای رشد فضائل و کمالات اخلاقی جامعه است و بدیهی است که اگر عدهای در جامعه آزاد باشند که بی حجاب ظاهر شوند، به این بهانه که تکلیف شخصی و خصوصی آنها نیست که حجاب داشته باشند. این آزادی محیط جامعه را به سوی ابتذال و تبرج سوق خواهد داد.
بنابراین برای پیشگیری از فساد اخلاقی و فروپاشی ارزشها، باید به سالمسازی محیط اجتماع توجه شود و باید بدنه عمومی جامعه بهگونهای باشد که مردم را بهسوی ارزشها و هنجارها حرکت دهد، لذا به علت اینکه بی حجابی اقلیت دینی بااخلاق عمومی جامعه ارتباط داشته و بیحجابی منکری است که آسیب آن نه تنها به بی حجاب بلکه بهکل جامعه میرسد باید همگان تحت الزامات آن باشند.
علاوه بر اینها در ادیان رسمی زرتشتی، مسیح و یهود بهطور قطع همچنان که بیان شد در مورد پوشش زنان و مردان دستورات و الزاماتی جهت پایبندی به حجاب وجود داشته است که براثر مرور زمان و انحرافات بعدی به سنن آنها پشت شد والا آنچه مسلم است حتی در تصاویر ابتدایی که از حضرت مریم وجود داشته او را بهصورت زنی محجوب میکشیده اند و پوشش مردم بهخصوص زنان این قدر لاقید و نامناسب به شکل ادیان تحریفشده نبوده است.
پس هم به حکم سنت و مذهب و هم به حکم عقل ضرورت رعایت هنجارها خصوصا حجاب برای غیر مسلمانان در جامعه امری ضروری است و بی اعتنایی به آن موجب ترویج فساد و فحشا میان جوانان مسلمان خواهد بود، البته ناگفته نماند ترویج فساد و ناهنجاریهای اخلاقی توسط برخی از اقلیتهای دینی یکی از همان روشهایی بوده که در آندلس صلیبیها برای شکست مسلمانان بر اساس آن توطئهچینی کردند که ضرورت هوشیاری مسلمانان را بیش از پیش نسبت به این مسئله حساس، روشن میسازد.
--------------------------------------
پی نوشت:
[1]. غایة المراد، شهید اول، قم، مرکز البحاث، 1414هـ ، ص 499.
[2]. تحریر الوسیله، امام خمینی، ج 2، ص 501.