وقتی علاقهای برای ازدواج ندارد، میتوانم اصرار کنم؟!
زنان از نظر احساس و عاطفی، گویاترند و درک و فهم آنان درباره احساسات و عواطف بیشتر است.[1] در برخی از مواقع خواستگاری روشن می شود که دختر خانم هیچ احساس علاقه و محبتی به آقا پسر ندارد به طوری که حتی صریحا اعلام می کند و از طرف دیگر آقا پسر برعکس، علاقه بیشتری نشان می دهد، این موضوع (عدم واکنش دختر خانم به علاقه و محبت) از دو حال خارج نیست یا از سر ناز هست و می خواهد میزان علاقه خواستگار را بسنجد و یا به طور واقع و حقیقی نسبت به این فرد هیچ حس و علاقه خاصی نداشته و تمایلی به همسری با این فرد را ندارد. بهتر است در این موارد از طرف خانواده آقا پسر پیشنهاد یک جلسه خواستگاری داده شود و در این جلسه بعد از صحبت و گفتگو این تمایل یا عدم تمایل روشن شود، اگر علاقه ای هست می توان مقدمات ازدواج را زمینه سازی کرد و اگر علاقه ای از طرف دختر خانم نیست، علاقه یک طرفه از سوی اقا پسر دردی را دوا نمی کند و بهتر است وصلتی صورت نگیرد؛ چون علاقه و محبت پایه اساسی زندگی است و بدون آن زندگی تدوام نخواهد داشت. در این راستا نامه ای از انجمن بهدست ما رسیده که در اینجا بیان می کنیم:
پسری ۲۱ ساله و دانشجوی لیسانس هستم. چندین ماه پیش به دختری در دانشگاه علاقهمند شدم، ولی به دلیل داشتن مشکل جسمی و روحی (افسردگی)، از خواستگاری او منصرف شدم و از آنجایی که به نظرم دختر خوبی می آمد، به برادرم معرفی کردم و او هم به خواستگاری آن دختر رفت، امّا برادرم از نظر چهره، او را نپسندید و از ازدواج با او منصرف شد، امّا من هنوز به این دختر خانم علاقه مند هستم، یک ماه بعد از این اتفاقات تصمیم گرفتم که خودم از او خواستگاری کنم، وقتی درخواستم را شنید، موافقت کرد که با من صحبت کند، امّا دو ساعت بعد وقتی دوباره نزدش رفتم، سریع جواب رد داد و گفت هر چه هم بگویید من جوابم ۱۰۰٪ منفی است. من خیلی ناراحت شدم و فکر می کنم به خاطر ظاهرم ازمن خوشش نیامده، دوست داشتم حداقل یک بار به حرف هایم گوش می داد. در حال حاضر تصمیم دارم چند ماه دیگر و بعد از بهبود وضعیت شغلی و جسمی ام، دوباره درخواستم را با او مطرح کنم. به نظرتان کار درستی انجام می دهم؟ لطفا کمکم کنید.
پاسخ
دوست خوبم، ازدواج موفق زمانی شکل می گیرد که تناسبی بین طرفین باشد، اگر تناسب و علاقه یک طرفه باشد، چنین انتخابی صحیح و معقول نیست و معمولا سرانجام موفق نخواهد داشت، بهتر است قبل از اقدام مجدد، دوباره تأملی در مورد ملاکها و شرایط خود و ایشان انجام دهید، چه بسا به نکات خوبی هم برسید. در عین حال اگر شخص مقابل هیچ تمایلی نداشته باشد، از دو حال خارج نیست و برای فهم آن باید تحقیق شود؛ به عبارت دیگر می توانید از طریق مادرتان این موضوع را پیگیری کنید که دلایل رد این درخواست چیست؟ آیا دلیل او قانع کننده است؟ آیا شرایطی را می طلبد که می توان حل و جبران نمود؟ به هر حال باید خودتان و یا از طریق واسطه این موضوع را کشف کنید. بعد از این موضوع می توانید برای حل آن صحبت کنید تا رضایت را بدست بیاورید، امّا مطلب بعدی این است که این فرد اصلا شما را دوست ندارد و دلیل او کاملا احساسی و عاطفی بوده و مدعی است که شما به دل او ننشستهاید! در این حالت اصرار و پافشاری شما صحیح نیست و اگر ازدواجی هم رخ بدهد، خیلی شیرین نمی شود و احساس خوبی را نخواهید داشت.
به نظر می رسد؛
اولا: آنچه هستید خودتان را باور کنید و از منفی گویی و عدم اعتماد به نفس بکاهید که این سم بزرگ تصمیم گیری است.
ثانیا: مشکل افسردگی را قبل از ازدواج درمان کنید تا بعدا برای شما مشکل ساز نشود.
ثالثا: خیلی خود را منحصر به همین فرد نکنید، اگر ایشان نپذیرفت به گزینه دیگری فکر کنید.
رابعا: سعی کنید تصمیم شما به دور از احساس و هیجان باشد، در حقیقت عاقلانه و منطقی تصمیم بگیرید تا آسیبی به شما نرسد.
این بحث را در انجمن دنبال کنید: فکر کنم به خاطر ظاهرم رد کرد
پینوشت:
[1]. نبض ازدواج را بگیرید، عباسی، مهدی، ص70، 1389، انتشارات موسسه امام خمینی(ره)