یاوران حضرت مهدی عجل الله

فرهنگ ظهور و مهدویت و یاوران واقعی حضرت (الهم عجل لولیک الفرج)

یاوران حضرت مهدی عجل الله

فرهنگ ظهور و مهدویت و یاوران واقعی حضرت (الهم عجل لولیک الفرج)

یاوران حضرت  مهدی  عجل الله

بسم الله الرحمن الرحیم
مطالب این سایت با هدف تعجیل در ظهور منجی عالم بشریت حضرت صاحب الزمان (عج) و فرهنگ ظهور بوده راه اندازی شده و انتشار مطالب آزاد میباشد با ذکر یک صلوات جهت تعجیل در ظهور آقا امام زمان .
باتشکر

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی

۱۰۲ مطلب با موضوع «ظهور :: مهدی» ثبت شده است

روش تربیت فرزندان در فرهنگ مهدویت

سارا سجادی | يكشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۰۳ ب.ظ

فرهنگ مهدویت

رفتارهای هر انسان از طرز تفکر او سرچشمه می گیرد، بنابراین انسان پس از طی مراحل شناخت و پذیرش اصول اعتقادی باید رفتارش را با عقایدش هماهنگ کند، در این صورت است که ایمان و اصول اعتقادی اش مفید خواهد بود.[1] یکی از این اعتقادات مهم در فرهنگ اسلام اعتقاد به امام مهدی موعود (عج) است، از آنجایی که اعتقادات و باورها در نگرش انسانها تاثیر مهمی دارد و یکی از جایگاه های مهمی که می توانند در آشنایی و رشد فرزندان با فرهنگ مهدویت موثر واقع شوند جایگاه خانواده است، به همین منظور خانواده ها می توانند با آشنایی و تلاش بیشتر در امر اجرای روشهای تربیتی، در این راستا قدمی مثبت بردارند.
ثمره این تربیت در فرهنگ مهدویت همسو گرایی با فرهنگ مکتب انبیاست، و حاصل آن تربیت یافتگانی صالح خواهد بود که هم مصلح هستند و هم خواستار اصلاح جامعه اند.[2]

از جمله روشهایی که می تواند فرزندان ما را با فرهنگ مهدویت آشنا سازد، عبارتند:

1. زمینه سازی
در این روش، مربی باید دور اندیشی داشته، با پیش بینی موقعیت هایی که درآینده برای فرزندان پیش خواهد آمد، به فراهم کردن زمینه مناسب، برای به دست آوردن نتیجه مورد انتظار و مطلوب تربیتی، اقدام نماید.[3] طبق این روش خانواده ها با ابرازعلاقه قلبی و نشان دادن ارادت و توجه به حضرت ولیعصر(عج) می توانند زمینه ساز ایجاد حب وعلاقه حضرت را در ذهن و فکر فرزندان مهیا و آماده سازند. در حقیقت زمینه سازی از همان ابتدا باید در قالب رفتار ظاهری و باطنی به صورت عملی نمایش داده شود، تا حب و علاقه و شناخت در ذهن و رفتار فرزندان اتقاق بیافتد.

2. روش ارائه الگو
 یکی از روشهای تربیتی مرسوم؛ روش الگو و اسوه سازی است که خدای متعال در قرآن کریم از آن استفاده کرده است.« لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرً؛ مسلّماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می‌کنند».(احزاب/21)
الگو سازی افراد خوب و پاک طینت در امر تربیت خیلی موثر واقع خواهد شد، اگر بتوانیم فرزندان را با رفتار و اخلاق سیره معصومین علیهم السلام آشنا سازیم، در این صورت پذیرش مسیرحق و اعتقاد به فرهنگ مهدویت در فرزندان فراهم خواهد شد.

3. روش بینش دهی
با همان ادبیات کودکانه و با زبان خود فرزندان می توان اخلاق و سیره معصومین علیهم السلام و فرهنگ مهدویت را در ذهن و فکر فرزندان ایجاد کرد، این شناخت اگر با دقت و روش منطقی و صحیح و قابل فهم انجام بگیرد، فرزندان انس بیشتری با فرهنگ مهدویت خواهند داشت.

4. روش نقل فضائل
وقتی خوبیها، شجاعتها و فضائل اخلاقی اهل بیت علیهم السلام نقل شوند،  با فطرت پاک پذیرای تسلیم سخنان آنان خواهند شد و در این صورت به راحتی می توان دراجرای فرهنگ مهدویت در سطح جامعه مسلیمن قدم مثبتی برداشت.

5. زیارت قبور اهل بیت علیم السلام
وقتی برنانه های زیارتی با عشق و علاقه انجام بگیرد و فرزندان با چشم خود ببینند که محبان اهل بیت علیهم السلام چه ارادتی دارند، در این صورت میل و رغبت و علاقه باطنی در آنها زیادتر و گرایش به فرهنگ مهدویت که همسو با فرهنگ عبودیت الهی است بیشتر خواهد شد.
رفتار و ظاهر برخورد عموم و خصوصا خانواده در تربیت نقش اساسی دارد، لذا حضور عاشقانه همراه با معرفت بیشتر جذابیت مسیر ولایت و اهل بیت علیهم السلام را بیشتر خواهد کرد.

6. جذابیت سازی
بر اساس این روش، آراستگی و زیبایی های[4] فرهنگ مهدویت باید بیان شود، نقل کرامات و زیبایی های اخلاقی و رفتاری حضرت و سایر معصومین علیهم السلام، تاثیر بسزایی در انتقال مفاهیم فرهنگ مهدویت و تبعیت از آن را به دنبال خواهد داشت.

7. تکریم مناسبتها
مناسبتهایی که مخصوص اهل بیت علیهم السلام هستند، اگر مورد تکریم و احترام قرار بگیرد، می توانند در ذهن و اندیشه فرزندان تاثیر مثبتی بگذارند. مثلا: دادن شیرینی در ایام ولادت معصومین و یا برگزاری مراسم جشن عروسی و یا شروع کارهای مهم زندگی در این زمانها از باب تبرک و مهم دانستن، می تواند گامی مهم در امر تربیت فرزندان باشد.

--------------------------------------------

پی نوشت:
[1]. وظایف منتظران، آیه الله طبرسی،ص19، عترت، 1392، چاپ اول
[2]. مجموعه مقالات ششمین دوره همایش بین اللملی دکترین مهدویت، ص172،ج1، 1390، موسسه آینده روشن
[3]. مهدی یاوران، چگونه نسل منتظر تربیت کنیم؟، فرضی، زهرا، اندیشه ظهور،1389، ص18
[4]. همان، 1389، ص26

  • سارا سجادی

قرآن به کدام فراز از زبور اشاره می‎کند؟!

سارا سجادی | يكشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۵۲ ب.ظ

قرآن به کدام فراز از زبور اشاره می‎کند؟!

قرآن به کدام فراز از زبور اشاره می‎کند؟! shia muslim                  

 وَلَقَدْ کَتَبْنا فِى الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الاَرْضَ یَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحُونَ

 

در کتاب تورات که از کتب آسمانی به شمار می‌رود و هم اکنون در دست اهل کتاب و مورد قبول آنها است، بشارات زیادی از آمدن مهدی موعود و ظهور مصلحی جهانی در آخر الزمان آمده است که چون مضمون‌های آن بشارات در قرآن کریم و احادیث قطعی و متواتر اسلامی به صورت گسترده‌ای وارد شده و نشان می‌دهد که مسأله‌ی «مهدویّت» اختصاص به اسلام ندارد.
در زبور حضرت داود ـ علیه السّلام ـ که تحت عنوان «مزامیر» در لابلای کتب «عهد عتیق» آمده، نویدهایی درباره‌ی ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ به بیان‌های گوناگون داده شده است و می‌توان گفت: در هر بخشی از «زبور» اشاره‌ای به ظهور مبارک آن حضرت، و نویدی از پیروزی صالحان بر شریران و تشکیل حکومت واحد جهانی و تبدیل ادیان و مذاهب مختلف به یک دین محکم و آیین جاوید و مستقیم، موجود است و جالب توجّه این که، مطالبی که قرآن کریم درباره‌ی ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ از «زبور» نقل کرده است عیناً در زبور فعلی موجود است و از دست‌برد تحریف و تفسیر مصون مانده است.


قرآن کریم چنین می‌فرماید: (وَلَقَدْ کَتَبْنا فِى الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الاَرْضَ یَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحُونَ) (1) 
«ما علاوه بر ذکر (تورات) در «زبور» نوشتیم که (در آینده) بندگان صالح من وارث زمین خواهند شد.» 
مقصود از «ذکر» در این آیه‌ی شریفه، تورات موسی ـ علیه السّلام ـ است که زبور داود ـ علیه السّلام ـ پیرو شریعت تورات بوده است. 
این آیه‌ی مبارکه از آینده‌ی درخشانی بشارت می‌دهد که شرّ و فساد به کلّی از عالم انسانی رخت بر بسته، و اشرار و ستمکاران نابود گشته‌اند، و وراثت زمین به افراد پاک و شایسته منتقل گردیده است. زیرا کلمه‌ی «وراثت و میراث» در لغت، در مورادی استعمال می‌شود که شخص و یا گروهی منقرض شوند و مال و مقام و همه‌ی هستی آنها به گروهی دیگر به وراثت منتقل شود.
 به هر حال، طبق روایات متواتره اسلامی ـ از طریق شیعه و سنّی ـ این آیه‌ی شریفه مربوط به ظهور مبارک حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ می‌باشد، و قرآن کریم این مطلب را از زبور حضرت داود ـ علیه السّلام ـ نقل می‌کند، و عین همین عبارت در زبور موجود است.


در مزمور 37 کتاب زبور پیرامون ظهور منجی آمده‎است:
«(9) زیرا که شریران منقطع می‌شوند. امّا متوکّلان به خداوند، وارث زمین خواهند شد. (10) و حال اندک است که شریر نیست می‌شود که هر چند مکانش را جستجو نمایی ناپیدا خواهد بود (11) امّا متواضعان وارث زمین شده از کثرت سلامتی متلذّذ خواهند شد (12) شریر بخلاف صادق افکار مذمومه می‌نماید، و دندان‌های خویش را بر او می‌فشارد (13) خداوند به او متبسّم است چون که می‌بیند که روز او می‌آید (14) شریران شمشیر را کشیدند و کمان را چلّه کردند تا آن که مظلوم و مسکین را بیندازند، و کمان‌های ایشان شکسته خواهد شد (16) کمی صدّیق از فراوانی شریران بسیار بهتر است. (17) چون که بازوهای شریران شکسته می‌شود و خداوند صدّیقان را تکیه‌گاه است (18). 
خداوند روزهای صالحان را می‌داند و میراث ایشان ابدی خواهد بود (19) در زمان «بلا» خجل نخواهند شد، و در ایام قحطی سیر خواهند بود (20) لکن شریران هلاک خواهند شد، و دشمنان خداوند، مثل پیه برّه‌ها فانی بلکه بلکه مثل دود تلف خواهند شد؛ (22) زیرا متبرّکان خداوند، وارث زمین خواهند شد، امّا ملعونان وی منقطع خواهند شد (29) صدّیقان وارث زمین شده، ابداً در آن ساکن خواهند شد (34) به خداوند پناه برده، راهش را نگاهدار که تو را به وراثت زمین بلند خواهند کرد و در وقت منقطع شدن شریران این را خواهی دید (38) امّا عاصیان، عاقبت مستأصل، و عاقبت شریران منقطع خواهند شد.
همچنین در جای دیگری از این کتاب آسمانی، آمده‎است:
«... قوم‌ها را به انصاف داوری خواهد کرد. آسمان شادی کند و زمین مسرور گردد. دریا و پری آن غرش نمایند. صحرا و هر چه در آن است به وجد آید. آنگاه تمام درختان جنگل ترنّم خواهند نمود به حضور خداوند. زیرا که می‌آید، ‌زیرا که برای داوری جهان می‌آید. ربع مسکون را به انصاف داوری خواهد کرد. و قوم‌ها را به امانت خود.»


می بینیم قرآن به حق، پیروان اسلام را به خواندن بخش‎هایی از زبور داوود دعوت می‎کند تا از این طریق به جهانیان نشان دهد، بشارت منجی و ظهور حکومت نهایی موعود، آرزویی است که از ابتدای خلقت، هدف تمامی انبیاء و الیاء الهی بلکه هدف نهایی خلقت بوده‎است.

 

به امید ظهور مولا و سرورمان حضرت حجه ابن الحسن که صد البته نزدیک است....




فهرست منابع: 
مصاف :masaf.ir

1- سوره‌ی انبیاء، آیه‌ی 105
2- عهد عتیق، کتاب مزامیر، مزمور 37، بندهای 9 ـ 38
3- عهد عتیق-کتاب مزامیر- ‌مزمور 96، بندهای 10 ـ 13

  • سارا سجادی

بهایی ها درباره امام زمان چه می گویند؟

سارا سجادی | شنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۲۱ ق.ظ

بهایی ها درباره امام زمان چه می گویند؟

بررسی مفهوم مهدویت، امام زمان(عج) در ادیان آسمانی ازجمله اسلام مطرح شده است. اما در این بین فرقه های ساختگی ازجمله بهاییت سر برآوردند که در این باب مواردی را مطرح و به خورد پیروان خویش دادند.

امام زمان بهائیت کیست؟ و چه رابطه ای با امام زمان شیعه و سنی با این اسم و رسم دارد؟ این مسئله پرسشی که از سوی بسیاری مطرح می وشد، پاسخ در وهله نخست آن است که اعتقاد به امام دوازدهم از اصول عقاید شیعیان است و تمام شیعیان درباره وجود شریف ایشان با استناد به احادیث و تاریخ و برهان های عقلی باور و یقین دارند. فرقة ضاله بهائیت منشعب از بابیت است و بابیت فرزند یکی از جریانات فکری شیعه بنام شیخیه می باشد. در مسلک شیخیه اصلی وجود دارد، مبنی بر اینکه بایستی در هر عصری یک شیعه کامل که از آن به عنوان رکن رابع یاد می شود وجود داشته باشد که رابطه فیض بین امام و امت باشد. سیدعلی محمد باب که جوانی جاه طلب بوده، مدتی در شهر مقدس کربلا در مکتب سید کاظم رشتی رئیس و اعلم علمای مسلک شیخیه تحصیل نموده و بعد از مرگ استاد ادعای رکنیت و ذکریت و مقام موهوم باب امام زمان(ع) نمود. وی در یکی از کتاب هایش می نویسد:
"فرض است بر مقام رحمت خداوند عالم که از جانب حجت خود عبدی را با حجت وافیه منتخب و اظهار فرماید تا آنکه سبیل اختلافات را به نقطة وحدت برساند."[1] وی با این جملات ضرورت وجودی باب امام زمان را متذکر شده و در چند صفحة بعد می نویسد: "امر که به اینجا ختم شد از سبیل فضل امام غائب(عج) عبدی از عبید خود را از بحبوحة اعجام و اشراف منتخب از برای حفظ دین فرموده و علم توحید و حکمت حقه که اعظم خیرات است به او عطا فرموده... »[2] و در همان کتاب صریحا از امام زمان نام می برد: ... الحسن بن علی و الحسین... و الحسن بن علی و الحجة القائم محمد بن الحسن صاحب الزمان... [3]
سید باب در این مرحله هنوز در لباس اسلام بوده و پیرو آئین تشیع. پس امام زمان او همان امام زمان شیعیان است مانند هر شیعه معتقد به مقام ائمه، بوده است خود را کوچکتر از مقام ولایت و امامت دانسته و می گوید: بحق خداوندیکه آل الله را بولایت مطلقه ظاهر فرموده، که وجود من و صفات من و کلماتیکه از لسان و قلم من جاری شده و باذن الله خواهد شد معادل یک حرف از ادعیه اهل عصمت(ع) نخواهد شد. لاجل آنکه ایشان در موارد مشیت الله سکنی دارند و ماسوای ایشان در اثر فعل ایشان مذکورند.[4]
اما طی چهار سال رفته رفته لحن سید محمد علی شیرازی تغییر می کند و خود را امام غایب و همان مهدی موعود(عج) می داند. سید باب در نوشته های آخر خود و میرزا حسینعلی نوری در نوشته های اول خود روایات مربوط به مهدی(عج) را با تفسیرها و تاویلات مضحک به خودشان تطبیق می کردند. این بحث تا سال های آخر عمر میرزا حسینعلی بهاء الله وجود داشته است، اما وقتی ادعای نبوت و الوهیت و خدایی کرد. این عقیده سد راه او قرار گرفته بود، فلذا آنرا منکر شد و این اعتقاد را از مجعولات شیعه عنوان کرد.
عبدالبهاء پسر حسینعلی نوری در مورد امام زمان(ع) می گوید:
این قصور از اصل در عالم جسم وجود نداشته است بلکه حضرت امام ثانی عشر در ضمیر غیب بود اما در عالم جسد تحققی نداشت بلکه بعضی از اکابر شیعیان در آن زمان محض محافظة ضعفای ناس چنین مصلحت دانستند که آن شخص موجود در چیز غیب را چنان ذکر نمایند که تصور شود در ضمیر جسم است.[5]
میرزا بها آنقدر نادان است و یا مردم را نادان فرض کرده که در یک کتاب در مورد امام زمان(عج) می نویسد: جمیع فرق اثنی عشر نفس موهوم را که اصلا وجود نبوده مع عیال و اطفال موهومه در مدائن موهومه محل معین نمودن و ساجد او بودند.[6] و در صفحات دیگر ضمن تقبیح مذهب شیعه که آنرا حزب می خواند در داشتن عقیده به موجودیت امام زمان(عج) می گوید: به تواتر روایاتی نقل نمودند که هر نفسی قائل شود با اینکه موعود متولد می شود، کافر است و از دین خارج. این روایات باعث شد که جمعی را من غیر مقصر و جرم شهید نمودند، تا آنکه نقطه اولی روح ماسویه فداه از فارس از صلب شخصی معلوم متولد شدند و دعوی قائمی نمودند.[7]
باید از جناب بها و پسرش عباس عبدالبها پرسید:
اگر امام زمان(ع) موهوم بوده و یا در ضمیر غیب و در عالم جسم و جسد وجود نداشته است. چرا سید باب و میرزا حسینعلی بهاء اسم و رسم آن را در کتاب های خود ذکر می کنند و ادعای مهدویت می نمایند و در آغاز کار خود را مهدی معرفی کرد. بنابراین باید گفت بنیان گذاران بابیت و بهائیت بااستفاده از زمینه و بستر موجود در میان مسلمانان و اعتقادی که آنان به امام زمان(ع) داشتند خود را مهدی نامیدند و بعد که مدعی نبوت و خدایی شدند منکر مهدویت شدند، پس امام زمان(ع) آنان هیچ ربطی به امام زمان(ع) ما شیعیان ندارد.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. مزدوران استعمار در لباس مذهب، سید ضیا الدین روحانی.
2. تاریخ جامع بهائیت، بهرام افراسیابی.

پی نوشت:
[1] . شیرازی، سید علی‌محمد، صحیفة عدلیه، منتشره از سوی بابیه مقیم تهران، بی تا، بیجا، ص 7.
[2] . همان، ص 13.
[3] . همان، ص 27.
[4] . شیرازی، علی محمد، صحیفة عدلیه، ص 10.
[5] . سلیمانی اردکانی، عزیز الله، مصابیح هدایت.
[6] . اقتدارات، مجموعة الواح و نوشته های بهاء الله، مطبعة سنگی، چ1310، ص 244.
[7] . همان، ص 269.

 

  • سارا سجادی

ویژگی شیعیان

سارا سجادی | جمعه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۸:۵۹ ق.ظ

ویژگی شیعیان

امام صادق(ع) در سفارش های خود به عبدالله بن جندب پس از هشدارشیعیان به دام های شیطان، ویژگی هایبرجسته دوستان حقیقی خود رابر می شمرد و سپس خصلت های دیگر شیعیان را بیان می کند.دو ویژگی ممتاز شیعیان از نگاه امام صادق(ع) عبارت است از:

1- آخرت
«لقد جلت الاخره فی اعینهم حتی ما یریدون بها بدلا... و انماکانت الدنیا عندهم بمنزله الشجاع الارقم و العدو الاعجم »; آخرت در نگاه آن ها بسیار بزرگ است، به اندازه ای که چیزی را با آن عوض نمی کنند... و دنیا نزد آن ها همانند مارگزنده و دشمن بی زبان است.
پیروان حقیقی و دوستان واقعی خاندان نبوت علیهم السلام به چیزی جز آخرت نمی اندیشند و تمام کردارها و رفتارهای خود را با نگاه به آخرت می سنجند. دنیا در نظر مؤمن وسیله ای است برای رسیدن به هدفی بزرگ که همان زندگی جاودان آخرت است. دوستان حقیقی اهل بیت علیهم السلام از مواهب دنیوی بهره می برند، اما هرگز زندگی جاودان را با زندگی گذرای دنیا عوض نمی کنند.
2- انس با خدا
«انسوا بالله واستوحشوا مما به استاءنس المترفون »; آن ها باخدا انس گرفته اند و از آن چه که مال اندوزان به آن انس گرفته اند، در هراسند.
مومنان از نعمت های الهی بهره می برند اما به آن ها وابسته نمی شوند. وابستگی به مال دنیا موجب بندگی انسان در برابرمادیات خواهد شد. زراندوزان هماره به ثروت خود وابسته اند.شیعیان واقعی با یاد خدا آرامش می یابند نیستند.
حضرت صادق(ع) پس از برشمردن این دو ویژگی مهم، فرمود: «اولئک اولیائی حقا بهم تکشف کل فتنه و ترفع کل بلیه »; آن ها دوستان حقیقی من هستند. به وسیله آن ها فتنه شکست می خورد و هرگرفتاری هابر طرف می شود.
حسابرسی خود
«حق علی کل مسلم یعرفنا ان یعرف علمه فی کل یوم ولیله علی نفسه فیکون محاسب نفسه فان رای حسنه استزاد منها و ان رای سیئه استغفر منها، لئلایخزی یوم القیمه »; بر هرمسلمانی که مارا می شناسد، سزاوار است که کردارش را در هر شبانه روز بر خودعرضه دارد و به محاسبه آن ها بپردازد، تا اگر کار نیکی در آن هادید، برآن ها بیفزاید و اگر کردار بدی در اعمال خود مشاهده کرد،از آن ها توبه کند، تا دچار ذلت و خواری روز قیامت نگردد.
سخاوت
«یابن جندب! ان شیعتنا یعرفون بخصال شتی: بالسخاء و البذل للاخوان »; ای پسر جندب! همانا شیعیان ما به چند خصلت شناخته می شوند: به سخاوت و بخشش به برادران.
خواندن پنجاه رکعت نماز و رعایت وقت نماز
«وبان یصلوا الخمسین لیلا و نهارا... و یحافظون علی الزوال »;شیعیان ما در شبانه روز پنجاه رکعت نماز می خوانند و توجه به وقت نماز ظهر (خواندن نماز اول وقت) دارند.
دوری از پرخاش و داد و فریاد
«لایهرون هریرالکلب »; شیعیان ما همانند سگ وزوزه نمی کشند.
دوری از طمع
«ولایطمعون طمع الغراب »; شیعیان ما همانند کلاغ طماع و حریص نیستند.
دوری از دشمنان
«و لایجاورون لنا عدوا و لا یساءلون لنا مبغضاولوماتوا جوعا»;شیعیان ما با دشمنان همسایگی نمی کنند و اگر از گرسنگی بمیرند،چیزی از آن ها نمی خواهند.
دقت در خوراک
«شیعتنا لایاءکلون الجری... و لا یشربون مسکرا»; شیعیان مامارماهی نمی خورند... و شراب نمی نوشند.
برگزیده ای از سایر سفارش ها
آثار استقامت
«یابن جندب لو ان شیعتنا استقاموا لصافحتهم الملائکه و لاظلهم الغمام و لاشرقوا نهارا و لا کلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم ولما ساءلوا الله الا اعطاهم ».
اگر شیعیان ما استقامت کنند، فرشتگان دست در دست آن هامی گذارند، ابرهای سفید(رحمت) برآن ها سایه می افکند، چون روزدرخشنده و تابناک می شوند، از زمین و آسمان روزی می خورند و آنچه از خدا بخواهند، خداوند به آن ها عطا می کند.
شیوه برخورد با گناهکاران
1- گفتن خوبی ها و پرهیز از سخن ناروا
«یابن جندب لاتقل فی المذنبین من اهل دعوتکم الا خیرا»; ای پسرجندب! به گناهکاران از همکیشان خود جز خوبی و نیکویی چیزی مگو.
در برخورد با گناهکاران باید با سخنان نیکو و گفتن خوبی های آنان، امید مرده در آن ها را زنده کرد و از خشونت، گفتارناروا وبازگو نمودن لغزش های آن ها پرهیز کرد; زیرا چنین برخوردهایی مجرمان را از پیمودن راه درست ناامید و نسبت به دین و آموزه های آن گریزان می سازد.
2- در خواست توفیق برای گناهکاران
«واستکینوا الی الله فی توفیقهم »; توفیق آن ها را خاضعانه ازخداوند بخواهید.
3- در خواست توبه برای گناهکاران
توبه از حالات سازنده انسان است که انجام دهنده آن محبوب خداونداست:
«ان الله یحب التوابین »; خداوند کسانی که بسیار توبه می کنندرا دوست دارد. (1)
توبه روشی است که امام صادق(ع) برای پاکسازی گناهکار توصیه کرده است. شیعیان واقعی باید از خدا بخواهند که گناهکاران ازکردار ناشایست خود پشیمان شوند و به سوی خدا بازگردند، زیراخداوند بسیار توبه پذیر و بخشنده است; «اناالله هوالتواب الرحیم » (2)
راه بهشتی شدن
حضرت امام جعفر صادق(ع) سه راه را فراروی جویندگان بهشت قرارداده است:
1- پیروی از ائمه علیهم السلام .
2- برائت از دشمنان.
3- سخن گفتن آگاهانه و سکوت هنگام نا آگاهی.
«فکل من قصدنا و تولانا و لم یوال عدونا و قال ما یعلم و سکت عما لایعلم او اشکل علیه فهو فی الجنه »
هر کس جویا و پیرو ما باشد و از دشمنان ما پیروی نکند و چیزی که می داند، بگوید و از آن چه که نمی داند، یا بر او مشکل (مشتبه)است، سکوت کند، در بهشت است.
ارزش سکوت
«علیک بالصمت، تعد حلیما، جاهلا کنت او عالما، فان الصمت زین لک عندالعلماء و سترلک عندالجهال.»
عالم باشی یا جاهل، خاموشی را برگزین تا بردبار به شمار آیی;زیرا خاموشی نزد دانایان زینت و در پیش نادانان پوشش است.
دوری جستن از عقاید منحرف
خطر بدعت ها، گرایش های منحرف و قرائت های ناصواب از دین، همیشه متوجه جوامع شیعی بوده است.
«یابن جندب! بلغ معاشر شیعتنا و قل لهم: لاتذهبن بکم المذاهب »; ای پسر جندب! به شیعیان ما بگو; مبادا را عقایدمنحرف، شما را از مذهب خودتان بیرون برد.
نشانه های ناتوانی
«قد عجز من لم یعد لکل بلاء صبرا و لکل نعمه شکرا و لکل عسریسرا»; ناتوان است کسی که برای هر بلایی صبری، برای هر نعمتی شکری و برای هر سختی آسانی آماده نکند.
کردارهای برتر
«یابن جندب! صل من قطعک، واعط من حرمک، و احسن الی من اساءالیک، و سلم علی من سبک، و انصف من خاصمک، واعف عمن ظلمک، کماانک تحب ان یعفی عنک، فاعتبر بعفوالله عنک، الاتری ان شمسه اشرقت علی الابرار و الفجار و ان مطره ینزل علی الصالحین والخاطئین.»
ای پسر جندب! با کسی که از تو بریده، وصل کن; به کسی که چیزی به تو نداده، چیز بده; باکسی که به تو بدی کرده، خوبی کن; به کسی که به تو دشنام داده، سلام کن; باکسی که با تو دشمنی کرده،انصاف داشته باش و از کسی که به تو ظلم کرده، در گذر، همچنان که دوست داری از تو در گذرند. پس از گذشت خداوند از خودت عبرت بگیر. آیا نمی بینی خورشید خداوند برخوبان و بدان می تابد وبارانش بر صالحان و مجرمان نازل می شود؟
اساس اسلام
آخرین جمله از سفارش های امام صادق(ع) به ابن جندب درباره اهمیت و ارزش محبت اهل بیت علیهم السلام است.
«لکل شیی ء اساس و اساس الاسلام حبنا اهل البیت »; هرچیزی راپایه ای است و پایه اسلام، محبت ما، اهل بیت علیهم السلام است.
پی نوشتها:
1- بقره، آیه 222.
2- توبه، آیه 118.

  • سارا سجادی

نشانه‌های حتمی خیلی وقت است که اتفاق افتاده!

سارا سجادی | پنجشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۵۶ ب.ظ

نشانه‌های حتمی خیلی وقت است که اتفاق افتاده!

همیشه دعواها و جنجال‌های علمی و غیر علمی(!) بر سر آن است که بالاخره علائم ظهور، کدامش حتمی است؟ کدامش غیر حتمی؟ کی اتفاق می‌افتد؟ زمان ما چقدر به آن زمان نزدیک است؟ و خلاصه، همه مشتاق‌اند جواب‌های آماده و بی‌امّا و اگر تحویل بگیرند.

اجازه بدهید این بار زیر باران حقایق برویم و چشم‌های غفلت را بشوییم. اگر موافقید، گوش‌های خود را هم کمی بشوییم و از «ندای آسمانی» شروع کنیم که گفته‌اند در شرق و غرب هم آن را می‌شنوند؛ خواب و بیدار، نشسته و ایستاده را تحت تأثیر قرار می‌دهد و ندای جبرئیل، آغاز کننده آن است.[1] حالا فقط کمی فکر کنیم. آیا بارها و بارها ندای وحی از زبان جبرئیل بر انبیاء و سپس بر مردم نرسیده است و مردم هر زمان، از راه وحی و نبوت و اعجاز، دلایل حقانیت راه الهی را ندیده‌اند و لمس نکرده‌اند؟ ممکن است ندای آسمانی ظهور، در نوع ندا و اتفاقی که پس از آن می‌افتد، متفاوت باشد، اما در رسیدن پیام آسمانی و الهی و اتمام حجت، امر بی‌سابقه‌ای نیست. ندای شیطانی ـ که در برابر ندای آسمانی اتفاق می‌افتد و عده‌ای تمام حقایق را انکار می‌کنند ـ هم مسأله جدیدی نیست؛ چرا که همواره دروغگویان و مدعیان ارتباط با غیبت و ماوراء در لباس‌های سنتی و مدرن ظاهر شده و می‌شوند.
اگر موافقید به مسأله «خروج سفیانی» اشاره کنیم که در کشورهای اسلامی با ظاهر مردم فریب و ذکر «یارب یارب» در برابر حجت الهی خروج می‌کند و سرانجام، خود و سپاهش در سرزمین بیداء فرو می‌روند.[2] «خسف بیداء» نشانه‌ای دیگر است. حالا واقعاً‌ بنگریم؛ آیا در طول تاریخ قارون‌ها، سامری‌ها و بلعم باعوراهایی نبوده‌اند که تحت پوشش ثروت، فن‌آوری، علم و حتی اسم اعظمی که عاریه خدا نزد آنها بود، کم‌کم مغرور شدند و خود را رقیب انبیا و اولیای الاهی دانستند و فتنه‌ها و آشوب‌های اجتماعی و سیاسی را راه انداختند، اما دست قدرت پروردگار سر انجام آنها را با تمام شوکت و عظمتشان یا با معجزه و یا با مرگ خفت بار، در زمین فرو برد؟ چه خسف بیدایی عظیم‌تر از آنکه طاغوت‌ها و متجاوزان و فرعون‌های جدید و قدیم و منطقه‌ای و بین‌المللی ـ که همیشه نمونه‌هایی از آنها را داریم ـ اکنون، اثری از هیبت و خانه عنکبوتی‌شان نیست و حتی منطق و آیین و روش آنها محکوم و مردود ذهن اندیشمندان و تحلیلگران است؟ آری، آن خسف بیداء زمان ظهور، به حکومت جهانی نور منتهی می‌شود؛ اما در طول تاریخ نیز سفیانی‌ها بر زمین‌گرم انتقام الهی زده شده‌اند؛ در عمق زمین فراموشی دفن گشته‌اند و نورانیت حق و ادیان الهی بر آنها غلبه کرده است. 
حالا به سراغ «قتل نفس زکیه» برویم که آن هم از نشانه‌های حتمی ظهور خوانده شده است و طی آن، یکی از بهترین و پاک‌ترین افراد، مظلومانه و در مقدس‌ترین مکان‌ها کشته می‌شود و فاصله ریختن خون او تا ظهور حق و حقیقت، بسیار کم است.[3] باز هم باید گفت درست است که آن نفس زکیه و آن ظهور، مسأله ویژه و منحصر به فردی است و در ابعاد خود، قابل قیاس با حوادث دیگر نمی‌باشد، اما آیا بارها و بارها، انسان‌های پاک به جرم حق‌طلبی و خدا محوری در بهترین سرزمین‌ها به تیغ ظلم، گرفتار نشده‌اند و پس از آن، به حرمت و جوشش خون پاک آنها حقایق آشکار نشده و قیام‌ها و نهضت‌ها بر پا نگشته است؟ بهترین نمونه آن، شهادت سید و سالار شهیدان علیه السلام در سرزمین کربلاست که در فاصله کوتاهی پس از آن فاجعه خونبار، حقیقت در عرصه عالم ظهور کرد و از آن پس، تمام قیام‌ها و حتی قیام ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در امتداد و به نام و یاد آن است.
همین عظمت و حقانیت و نورانیت است که عالمان و عارفان و شهدا و شاعران بزرگی[4] را پرورانده و قلم آنها را به جوشش واداشته و زبان و قلم آنها همواره تزویرهای دجالان و تخت و تاج سفیانی‌ها را در هم شکسته و فرو ریخته است و تیزی قلم آنها به اکتشاف معدن بی‌انتهای خون پاک شهدایی منجر شده است که در راه بصیرت و رفع فتنه‌ها، درخت حقیقت را آبیاری کرده‌اند. 
فکر می‌کنم دیگر لازم نباشد به سراغ نشانه‌های غیر حتمی و حوادثی مثل «طلوع خورشید از مغرب»، «قیام خراسانی»، «دابة الارض»، «زلزله‌ها» و... برویم. چون هر چقدر هم که در بررسی اعتبار و صحت و تحلیل آنها بحث کنیم ـ که در جای خود با ارزش است ـ باز هم ارزش آن کمتر از دانستن این مطلب است که نشانه‌های ظهور و رجعت و قیامت، نباید خوراک فیلم‌ها و نرم‌افزارها و هیجانات و احساسات زود گذر شود. چنانکه در دستگاه‌ هالیوودی از نوع غربی، یا فرهنگ بودایی و هندویی از نوع شرقی شده است. حیف است نشانه‌های ظهور دستاویز فرصت‌طلبان و رفاه‌جویانی قرار گیرد که همه کارها و وظایف را به آن زمان حواله می‌دهند و واگذار می‌کنند؛ بلکه بر عکس، نشانه‌های ظهور می‌تواند آن‌قدر ظرفیت والا و نورانیتی از خود نشان دهد که تمام عقبه تاریخی ما را روشن کند و علاوه بر آنکه آینده ما را هم تضمین می‌کند، قطب نمای امروز هم باشد.
بله؛ نشانه‌های ظهور، واقعاً نشانه خود ظهور است. اما نشانه‌ها و آیات الهی همیشه ظاهر است و حتی در دوران غیبت نیز نشانه‌های ظهور حق و نور خاموش نشدنی حجت‌های الهی، پوشیده نیست. خدا نکند که ما هم مثل بنی‌اسرائیل، فقط منتظر باشیم که موسای زمان با عصای اعجاز انگیز خود برای ما از زمین و آسمان آب و غذا و رفاه ببارد و بیاورد و خود، یک تنه به فتح سرزمین‌های تحت ظلم برود و ما تنها بگوییم: «انّاههنا قاعدون»![5]

--------------------------------------------------------------------------------


[1] . روایت امام باقر، الغیبة نعمانی، ص 235، ح13. البته بحث انواع ندای آسمانی و زمان‌های آنها در جای خود بحث شده است، ولی در اینجا اجمالاً به بخشی از آن اشاره کرده‌ایم.
[2] . شیخ صدوق،‌کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص651؛ شیخ طوسی، الغیبة، ص449؛ نعمانی ‌الغیبة، ص 279، ح67؛ کلینی، الکافی، ج8، ص310، ح483.
[3]  . شیخ صدوق، کمال الدین، ج1، ص330، ح16؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص445، ح440؛ کلینی، الکافی، ج8، ص310، ح435.
[4] . با گرامیداشت سالگرد ارتحال عالمانی چون آیت‌الله گلپایگانیwو شعرایی چون نیما یوشیج.
[5] . اشاره به آیه قرآن که به ماجرای بنی اسرائیل اشاره دارد که برای فتح سرزمین اشغالی، گروهی از مردم به حضرت موسی گفتند: «تو و پروردگارت برو و بجنگ. ما این‌جا نشسته‌ایم!»


پدیدآونده: دکتر جواد اسحاقیان(فارغ التحصل مرکز تخصصی مهدویت)

  • سارا سجادی

نقش امدادهای غیبی در قیام حضرت مهدی(عج)

سارا سجادی | پنجشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۵۵ ق.ظ

نیروهای طبیعت بخشی از امدادهای غیبی در عصر ظهور همان نیروها و امکانات طبیعی است که خداوند پیامبران خود را با آن ها مجهز کرده است؛ به وسیله نیروهایی چون باد و ابر و ... . این عوامل در اختیار برخی از پیامبران قبل نیز بوده است.

نقش امدادهای غیبی در پیروزی حکومت جهانی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف قابل توجه است. حضرت با انجام دادن معجزاتی، مشکلات را از سر راه برمی دارد و یا با رعب و ترسی که خداوند در دل دشمن ایجاد می کند و با ملائکه ای که به یاری آن حضرت می فرستد، موجبات پیروزی آن حضرت فراهم می شود.
این امدادهای الهی در طول تاریخ به بهترین نحو ممکن به کمک انسان ها آمده و آن ها را از زوال و نابودی، در حمایت گرفته است.
از آیات قرآن به روشنی استفاده می شود که خداوند در مقابله حق و باطل، جانب جریان حق را نگه می دارد و از آن دفاع می کند و این دفاع خداوند، گاهی از طریق نیروهای پنهان و امدادهای غیبی صورت می گیرد. البته، در بزرگ ترین و وسیع ترین رویارویی حق با باطل و انقلابی که در راستای اهداف انبیاء در نظام هستی رخ خواهد داد، این سنت الهی بیش از پیش جلوه خواهد کرد.

فرشتگان و جنیان
در حدیثی از امام علی علیه السلام آمده است: « خداوند، مهدی را با فرشتگان و جن و شیعیان مخلص، یاری می کند».(۱) در سخنی از امام باقر علیه السلام نیز می خوانیم: « فرشتگانی که در جنگ بدر به پیامبر یاری دادند، هنوز به آسمان بازنگشته اند تا اینکه صاحب الأمر را یاری رسانند. تعدادشان، پنج هزار فرشته است».(۲)

تابوت موسی علیه السلام
در روایتی از چگونگی استفاده امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از تابوت حضرت موسی علیه السلام، کاخ حضرت سلمیان علیه السلام، فرود آمدن عیسی علیه السلام و نمایان شدن باغ "ارم ذات المعاد" چنین آمده است:
«هنگام ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، حضرت عیسی علیه السلام به زمین فرود می آید و کتاب ها را از انطاکیه گردآوری می کند. خداوند بر روی او از چهره "ارم ذات العماد" پرده برمی دارد و کاخی را که حضرت سلیمان علیه السلام پیش از مرگش ساخت، آشکار می سازد و حضرت دارایی های کاخ را گرد می آورد و آن را میان مسلمانان تقسیم می کند و تابوتی را که خداوند به "ادبیا" دستور انداختن آن را در دریای طبرستان داده بود، خارج می سازد. در آن تابوت، آنچه را که خاندان موسی و هارون علیهماالسلام به یادگار گذاشته اند، فرود می آورد. مرغ های بریانی که بنی اسراییل برای آیندگان خود ذخیره کرده اند، در آن است. آن گاه به کمک آن تابوت، شهرها را می گشاید. همان گونه که پیش از او نیز چنین کردند» .(۳)

فرشتگان زمین
محمد بن مسلم می گوید: «از امام صادق علیه السلام درباره میراث علم و اندازه آن پرسیدم. حضرت پاسخ داد: "خداوند، در شرق و غرب عالم دو شهر دارد
” در روایات از جمله امدادهای الهی به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف مسخر ساختن عوامل طبیعی در ذیل اراده حضرت است “
که در آن گروهی سکونت دارند و هر چند وقت یک بار با آنان دیدار می کنم و آنان از ظهور قائم می پرسند. گروهی از آنان، از روزی که به انتظار قائم بوده اند، سلاح خود را به زمین نمی گذارند. آنان، از خداوند می خواهند که حضرت را به آنان بنمایاند. هنگامی که مهدی قیام می کند، آنان همراه او می باشند ... اجتماع آنان، متشکل از پیر و جوان است. این گروه، از اندیشه و دستورهای امام آگاه هستند و آن را اجرا می کنند. حضرت، این سپاهیان را به جنگ هند، دیلم، روم، بربر، فارس، جابرسا، جابلقا ـ که دو شهر در شرق و غرب است ـ می فرستد. تمام پیروان ادیان را به اسلام، یکتاپرستی و ولایت ما دعوت می کنند که در صورت اجابت، مردم رهایی می یابند و اگر تخلف کردند، به قتل می رسانند که در تمام شرق و غرب عالم، همگان ایمان می آوردند».(۴)
نصرت الهی در آیه ۴۰ سوره حج آمده است:« وَ لَیَنْصُرَنَّ اللّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللّهَ لَقَوِیٌّ عَزیزٌ» ؛ « و قطعاً خدا به کسی که [دین] او را یاری کند، یاری می دهد؛ چرا که خدا سخت نیرومند و شکست ناپذیر است». در روایات فراوانی از نصرت الهی به عنوان یکی از عوامل پیروزی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در قیام جهانی آن حضرت یاد شده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این باره فرموده است: « قائم اهل بیت من به نصرت الهی تأیید می شود».(۵)
نیروهای طبیعت بخشی از امدادهای غیبی در عصر ظهور همان نیروها و امکانات طبیعی است که خداوند پیامبران خود را با آن ها مجهز کرده است؛ به وسیله نیروهایی چون باد و ابر و ... . این عوامل در اختیار برخی از پیامبران قبل نیز بوده است.
خداوند درباره تسخیر عوامل طبیعی توسط حضرت سلیمان علیه السلام فرموده است: « وَ لِسُلَیْمانَ الرِّیحَ عاصِفَةً تَجْری بِأَمْرِهِ إِلی اْلأَرْضِ الَّتی بارَکْنا فیها وَ کُنّا بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عالِمینَ»؛ « و تندباد را مسخر سلیمان ساختیم که به فرمان او به سوی سرزمینی که آن را پر برکت کرده بودیم، حرکت می کرد و ما از همه چیز آگاه بودیم».(۶) در روایات از جمله امدادهای الهی به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف مسخر ساختن عوامل طبیعی در ذیل اراده حضرت است.
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در بیان حوادث شب معراج به نقل از خداوند متعال چنین نقل فرموده است: « بادها را به تسخیر او در می آورم و گردنکشان سخت را رام او می سازم و او را بر نردبان ترقی بالا می برم و با لشکریان خود یاری اش می کنم و با فرشتگانم به او مدد می رسانم تا آنکه دعوتم را آشکار کند».(۷)

پی نوشت ها:
۱. دیلمى، ارشاد القلوب، ص ۲۶۸.
۲. مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۴۴۸.
۳. الشیعه و الرجعه، ج ۱، ص ۱۳۶.
۴. بحارالأنوار، ج ۲۷، ص ۴۱ و ج ۵۴، ص ۳۳۴.
۵. کمال الدین، ج ۱، ص ۲۵۷.
۶. انبیاء: ۸۱.
۷. کمال الدین، ج ۱، ص ۲۵۴.

  • سارا سجادی

یزید آخرالزمان(کاوشی در شباهت‌های یزید و سفیانی)

سارا سجادی | چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۵۴ ب.ظ

در این عالم به جهت نظمی که خداوند متعال در آن قرار داده است بین همه اجزاء و افراد، ارتباط و پیوند تنگاتنگی وجود دارد که اساسی‌ترین پیوند میان ذوات مقدس معصومین ع با تمام هستی از ابتدای خلقت تا پایان تاریخ است و در این میان،

ارتباط ناگسستنی امام حسین ع و حضرت مهدی عج ارتباطی پرمعناست میان این دو امام راز و رمزی است که یاد و نام آنان را همیشه در کنار هم نگه داشته است.[1]

 

و آنچه باعث پیوند و ارتباط بیشتر این دو امام بزرگوار می‌گردد، شباهت عجیب بین دشمنان این دو امام همام است تشابه میان یزید به عنوان چهره شاخص دشمنان امام حسین ع و سفیانی یکی از دشمنان سرسخت امام زمان ع
به همین جهت این مقاله سعی شده است به شباهت‌های میان یزید و سفیانی پرداخته شود و شباهت‌های شخصی و رفتاری این دو در حد امکان بیان گردد.
1. نسب 
همانطورکه جد یزید ابوسفیان و جده‌اش هند جگر خوار محسوب می‌شد سفیانی نیز بر طبق روایات از نسل ابوسفیان و همسرش هند جگر خوار می‌باشد 
امام صادق ع فرمودند
ما و اولاد ابوسفیانی افراد دو خانواه هستیم دشمنی ما به هم در راه خدا است ما می‌گوئیم خدا راست گفته و آنها می‌گویندخدا دروغ گفته است ابوسفیان با پیامبر9 جنگید و معاویه با علی بن ابی‌طالب ع پیکار نمود و یزید با حسین علی ع جنگید و او را به شهادت رسانید و سفیانی هم با قائم آل محمد ع خواهد جنگید[2]
2. ناپاکی ولادت (زنازاده بودن)
امام حسین ع در سخنانی که در برابر سپاه عمر سعد ایراد کردند در این رابطه فرمودند: هان بهوش باشید که این (یزید) ناپاک‌زاده فرزند ناپاک‌زاده مرا در میان دو انتخاب قرار داده است کشته شدن یا قبول ذلت و چقدر دور است که ما تن به ذلت دهیم[3] 
در ارتباط با سفیانی نیز عمر بن ابان کلبی از حضرت صادق ع روایت کرده که فرمود گویا سفیانی (راوی می‌گوید یا رفیق سفیانی) در کوفه شهر شما فرود آمده از جانب او صدا می‌زند هرکس یک نفر از شیعیان علی را بیاورد هزار درهم به او خواهیم داد... آگاه باشید آنروز فقط زنازادگان بر شما حکومت می‌کنند. 
3. دین 
یزید اگرچه در ظاهر مسلمان بود اما براساس تعلیمات مسیحیت پرورش یافته و به مسیحیت تمایل داشت
یزید از طرف مادر از قبیله بنی کلب بود که پیش از اسلام مسیحی بودند و حال و هوای دوران مسیحیت در سر آنان بود و یزید تا زمان جوانی در این قبیله نزد دایی‌های خود در بادیه پرورش یافت از این‌رو بیش از آن‌که تربیت او اسلامی باشد تربیت مسیحی داشت 
درباره دین سفیانی روایات مختلفی وارد شده که دسته‌ای از آنها به مسیحی بودن سفیانی تصریح دارند.
امام علی ع در این‌باره فرموده‌اند:... و خروج سفیانی با پرچمی سبز و صلیبی از طلاست
دستة‌ دیگر از روایات سفیانی را در ابتدا مسلمان می‌دانند که به نصرانیت می‌گرود.
و دسته سوم روایات، دین سفیانی را اسلام معرفی کرده‌اند
در جمع‌بندی میان این روایات و آشتی میان روایات شاید بتوان گفت که سفیانی در ابتدا به ظاهر مسلمان است و در نهایت به آیین مسیحیت می‌گرود انگیزه این گرایش می‌تواند بهره‌گیری از امکانات غرب در رویارویی با حرکت امام مهدی ع باشد[4]
4. مرکز خلافت
همان‌گونه که شام مرکز خلافت یزید بوده است روایات مکان قیام سفیانی را نیز از سرزمین شام می‌داند
امام علی ع فرموده‌اند: سفیانی از شام خروج می‌کند پس اهل شام از او اطاعت می‌کنند[5]
5. دشمنی و کینه‌ نسبت به اولاد پیامبر (ص) و شیعیان
در این رابطه نقل شده وقتی که سرهای مقدس شهیدان کربلا را وارد مجلس یزید ساختند یزید در حالی که با چوب دستی خود بر لب و دندان امام حسین ع می‌زد این اشعار را می‌خواند 
.....کاش بزرگان من که در جنگ بدر کشته شده بودند امروز می‌دیدند که قبیلة خزرج چگونه از ضربات نیزه به زاری آمده است[6]
.......من از فرزندان  خندف نیستم[7] اگر از فرزندان احمد (رسول اکرم) انتقام نگیریم[8]
درباره سفیانی نیز در این رابطه جابر جعفی روایت می‌کند که امام باقر ع فرمودند... سفیانی و پیروانش خروج می‌کنند و قصدی جز کشتن و آزار اولاد پیغمبر (ص) و شیعیان آنها را ندارد.[9] کینه و دشمنی سفیانی نسبت به شیعیان به حدی است که عمر بن ابان کعبی از حضرت صادق ع روایت کرده که فرمود گویا سفیانی (راوی می‌گوید یا فرمود رفیق سفیانی) در کوفه شهر شما فرود آمده و از جانب او صدا می‌زند هرکس یک نفر از شیعیان علی را بیاورد هزار درهم به او خواهیم داد کار به آنجا می‌رسد که همسایه همسایه را می‌گیرد و می‌گوید این از شیعیان علی است. سپس گردن او را می‌زند و هزار در هم می‌گیرد[10]
6. اباحه‌گری و تکلیف گریزی
قاضی نعمان مصری می‌نویسد: روزی رسول خدا (ص) به معاویه نظر افکند و فرمود:
امت من چه روز (سختی) از تو خواهد داشت؟و خاندان من از فرزندی که از صلب تو خارج می‌شود روز بدی را در پیش دارد! همان فرزندی که آیات خدا را به استهزا می‌گیرد و آنچه را خداوند از حریم من حرام کرده، وی حلال می‌شمارد[11]
و در ارتباط با سفیانی نیز امیرالمؤمنین ع می‌فرمایند: به خدا سپاه سفیانی به جنایات خود ادامه می‌دهد تا هیچ حرامی نماند جز اینکه حلالش بشمارند، هیچ پیمانی نماند جز اینکه نقض کنند. هیچ خانه‌ای از خشت رخام تا سنگ خام باقی نباشد جز اینکه دامنه ظلم و ستمشان در آن وارد شود[12]
7. حمله به مدینه
پس از حادثه خونین کربلا و آگاهیِ مردم از ماهیت یزید و پلیدی و خباثت وی، قیام و جهاد در مدینه آغاز شد مردم والی مدینه را بیرون کردند و یزید را از خلافت خلع کرده.[13] 
و گفتند کسی که قاتل اولاد رسول خدا (ص) و ناکح محارم و تارک صلوة و شارب خمر است لیاقت خلافت ندارد.[14]
یزید که از ماجرا مطلع شد لشکر عظیمی فراهم ساخت و فرماندهی آن را به عهده مردی خونریز به نام «مسلم بن عقبه» گذاشت.
وی حرمت قبر مطهر رسول خدا (ص) را نگه‌ نداشتند و با اسبان خود داخل روضه منوره شدند و مردمی که به قبر مطهر رسول خدا (ص) پناه آورده بودند کشتند تا روضه مسجد پر از خون شد و تا قبر رسول خدا (ص) رسید در این فاجعه از بزرگان مهاجر و انصار هزار و هفتصد تن و از سایر مسلمین ده هزار تن به قتل رسیدند
نظیر آنچه لشکر یزید در حمله به مدینه در فاجعه حرّه انجام دادند برای سپاه سفیانی نیز در روایات نقل شده است
سفیانی پس از حمله به کوفه و تصرف آن از حضور امام مهدی (عج) در مدینه مطلع می‌شود از این‌رو برای دستگیری آن حضرت سپاهی را به سمت مدینه گسیل می‌دارد
سپاه سفیانی برای دستگیری و کشتن حضرت عده زیادی را دستگیر می‌کند و به قتل می‌رساند امام علی ع در این باره می‌فرماید:... سفیانی سپاهی را به مدینه گسیل می‌دارد و آن‌ها کسانی از خاندان پیامبر (ص) بتوانند دستگیر می‌کنند و از بنی هاشم مردان و زنان فراوانی را می‌کشند در این  هنگام مهدی و مبیض به سمت مکه می‌روند[15]
8. امام ستیزی (قصد کشتن امام ع در حرم امن الهی)
سید الشهداء ع روز هشتم ذی الحجه از مکه بیرون آمد زیرا عمرو بن سعید بن العاص با لشکر سنگینی به فرمان یزید وارد مکه شد تا با حسین بن علی ع بجنگد و اگر دست یافت آن حضرت را شهید نماید[16] 
امام به برادر خود محمد حنفیه  فرمود برادر من بیم از آن دارم که یزید خونم را در حرم (امن خدا) بریزد و بدین سبب حرمت این خانه شکسته شود[17]
سفیانی نیز بعد از آنکه مطلع می‌شود که حضرت مهدی ع به مکه رفته است سپاهی را برای دستگیری ایشان می‌فرستد اما سپاه سفیانی هرگز موفق نمی‌شوند داخل مکه شوند و در سرزمین بیدا به زمین فرو می‌روند
9. جنایات بزرگ در مدت کم
یزید در مدت کوتاه خلافت خونین که سه سال و چند ماه بیشتر طول نکشید جنایات بزرگی مرتکب شد از میان آنها سه جنایت مهم او فاجعه خونین کربلا، کشتار وسیع مردم مدینه، و آتش زدن کعبه بود. ذهبی در معرفی یزید می‌نویسد یزید ناصبی، خشن، تندخو و بی‌ادب بود مسکرات می‌نوشید و مرتکب منکرات می‌شود دولت وی با شهادت امام حسین ع آغاز و با واقعه حره در مدینه پایان یافت[18]
سفیانی هم بمثابه یزید با وجود آنکه از آغاز قیام او تا کشته شدن بیشتر از 15 ماه طول نمی‌کشد اما جنایات زیادی در این مدت کم انجام می‌دهد
امیرالمومنین ع در این باره فرمودند به خدا سپاه سفیانی به جنایات خود ادامه می‌دهد تا هیچ حرامی نماند جز اینکه حلالش بشمارند هیچ پیمانی نماند جز اینکه نقض کنند، هیچ خانه‌ای از خشت خام تا سنگ رخام باقی نباشد جز اینکه دامنه ظلم و ستمشان در آن وارد شود و مردم در اثر سوء تدبیر و کشورداری آنان دستخوش اضطراب و ناامنی شوند همه مردم اشک حسرت بریزند یک دسته برای تباه شدن دینشان و دسته‌ای دیگر برای تباه شدن دنیایشان[19]


--------------------------------------------------------------------------------
[1] . محمدرضا فوادیان فرات تا فرات، دفتر اول، ص83.
[2] . عبدالعلی محمدی شاهرودی، ترجمه معانی الاخبار، ج2، ص310، باب 392.
[3] . سعید داودی و مهدی رستم نژاد، عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها رویدادها، پیامدها، ص423.
[4] . نصرت الله آیتی، تأملی در نشانه‌های ظهور، ص140‌ـ 138.
[5] . الغیبة نعمانی، باب8، ح14، ص316.
[6] .این بیت از ابیات عبدالله بن زبْغری از دشمنان رسول خدا (ص) است وی اشعاری را پس از جنگ احد و کشته شدن یاران رسول خدا (ص) سرود و در آن آروزکرد که کاش کشتگان ما در جنگ بدر امروز بودند و می‌دیدند که قبیله خزرج چگونه زاری می‌کنند یزید از بیت استفاده کرد و بقیه را خود سرود
[7] . خِنْدِف لقب همسر الیاس بن مضرار بن نزار است که نامش دیلابنت حلدان است فرزند الیاس را به نام همسرش فرزندان خِندِف نامیدند بنابراین خندف از جدّه‌های اعلای قریش و از جمله یزید محسوب می‌شود
[8] . عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها رویدادها، پیامدها، ص112‌ـ 111.
[9] . مهدی موعود، ص1001 ـ‌1000
[10] .همان، ص989.
[11] . عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها رویدادها، پیامدها، ص213.
[12] . کامل سلیمان، روزگارهائی ، ترجمه علی اکبر مهدی‌پور، ص1091.
[13] . عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها رویدادها، پیامدها، ص219.
[14] . تتمة المنتهی، ص38.
[15] . تاملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص169‌ـ 168.
[16] . دکتر محمد آیتی، بررسی تاریخی مدینه تا کربلا، ص238.
[17] . عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها، رویدادها، پیامدها، ص350.
[18] . عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها، رویدادها، پیامدها، ص223.
[19] . روزگار رهایی، ص1091.

پدیدآونده:محمّد مهدی صمصامی

  • سارا سجادی

اوصاف مشترک پیامبر(ص) و امام زمان(عج)

سارا سجادی | چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۴۶ ب.ظ

اوصاف مشترک پیامبر(ص) و امام زمان(عج)

(أَنَاخَاتِمُ الْأَوْصِیَاء وَبِی یَدْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاء) شباهت‌های امام زمان(عج) به پیامبر اکرم(ص) بسیار است. و در آیینه روایات و زیارات بارها این ویژگی ها مورد توجه قرار گرفته است. رحمت، خاتمیّت، امنیت بخشی و . . .

در روایات بسیاری به اوصاف مشترک و شباهت‌های امام زمان(عج) به پیامبر اکرم(ص) اشاره شده است. ما در این نوشتار به بعضی از این ویژگی‌ها اشاره می‌نماییم:
رحمت:
خداوند متعال وجود نازنین پیامبر اکرم (ص) را رحمتی برای عالمیان می‌داند؛ (وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ)؛[1] و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم. امام زمان(عج) نیز به این صفت زیبنده‌اند: "السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ وَ الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ وَ الْغَوْثُ وَ الرَّحْمَةُ الْوَاسِعَة"؛[2] سلام بر تو ای پرچم برافراشته ... و رحمت گستردة الهی.
حجت الهی:
در رابطه با پیامیر چنین خطاب آمده که: "السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِین"سلام برتو ای حجت خدا بر اولین انسان ها تاآخرین آن ها؛[3] امام زمان (عج) نیز با لقب حجة الله مورد خطاب قرار گرفته‌اند: "السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّه".[4]
نور خدایی:
پیامبر(ص) نور خدایی است: "السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللَّهِ الَّذِی یُسْتَضَاءُ بِه‏"[5] سلام بر تو، ای نور روشنایی بخش خداوند.[6] در زیارت روز جمعه نیز خطاب به امام زمان(عج)این گونه آمده است: "السَّلَامُ عَلَیْکَ یا نُورَاللهِ الّذِی یَهْتَدی بِه المُهْتَدُون"؛ سلام بر تو ای نور خداوند که هدایت جویان به وسیله او هدایت می‌شوند.
دعوت کننده به سوی خداوند متعال:
خداوند در قرآن خطاب به رسول مکرمش می‌فرماید: (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً وَ داعِیاً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنیراً)؛[7] ای پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارت دهنده و انذار کننده، و تو را دعوت کننده به سوی خدا به فرمان او و چراغی روشنی بخش قرار دادیم.
در مورد امام عصر(عج) نیز آمده است: "السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا دَاعِیَ اللَّه"؛[8] سلام بر تو ای دعوت کننده خلق به سوی خدا.
خاتمیّت (حُسن ختام):
(ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ وَ کانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیماً)؛[9] محمد(ص) پدر هیچ یک از مردان شما نیست، ولی رسول خدا و آخرین پیامبران است و خداوند به همه چیز آگاه است.امام مهدی(ع) نیز در معرفی خود می‌فرمایند: "أَنَا خَاتِمُ الْأَوْصِیَاءِ وَ بِی یَدْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِی وَ شِیعَتِی"؛[10] من آخرین از جانشینان پیامبر هستم و بواسطة من خداوند بلا را از اهل و شیعیانم برمی‌دارد.
امنیت بخشی:
با وجود رسول خدا امت او در امنیت بودند: (وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فیهِمْ)؛[11] (ای پیامبر!) تا تو در میان آن‌ها هستی، خداوند آن‌ها را مجازات نخواهد کرد.
امام زمان(عج)نیز در وصف وجودی خویش می‌فرمایند: "إِنِّی أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ کَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ"؛[12] به درستی که من امنیت بخش اهل زمین هستم، همانگونه که ستارگان امنیت بخش اهل آسمانند.

  • سارا سجادی

اوصاف یاران حضرت مهدی (عج)

سارا سجادی | چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۴۴ ب.ظ

اوصاف یاران حضرت مهدی (عج)

آیا یاران اصلى امام زمان(عج) عصاره تاریخ‏اند و از میان این همه انسان‏هاى صالح و اولیاى الهى انتخاب آنان چگونه صورت مى‏گیرد، یعنى آنها داراى چه ویژگى‏هاى مى‏باشند که به این مقام برگزیده شده‏اند؟!

انقلابى بزرگ و جهانى، نیازمند رهبران و مدیرانى لایق، کارکشته، وارسته و پرتوان است که هم پیروزى‏اش تأمین گردد و هم اهداف و برنامه‏هاى فراگیر آن تحقق یابد. بستر زمان و تاریخ، دروازه ورودى انسان‏ها به دانشگاه مهدوى است؛ دانشگاهى که در آن ملیّت و قومیّت، مذهب، نژاد، مقطع زمانى و... مطرح نیست؛ بلکه فراملى، قومى، نژادى و انسانى است. براین اساس قیام مهدوى، به حدى گسترده و فراگیر است که در قلمرو آن، همه ملیت‏ها و گروه‏ها - از گذشته تا حال و آینده - حضور دارند و حتى ملائکه الهى نیز در آن به ایفاى نقش مى‏پردازند.

پس از آنجایى که در میان یاران حضرت، پیامبران و اولیاى الهى (چون عیسى، یوشع، خضر، اصحاب کهف و...) و هم از اصحاب پیامبر اسلام و امیرمؤمنان«ع» (چون سلمان و مالک، ابوذر و...) حضور دارند، مى‏توان گفت آنان عصاره تاریخ خواهند بود. علاوه بر آن که خود حضرت مهدى(عج) ادامه دهنده راه همه پیامبران و اوصیا و دارنده همه سنن و مواریث آنان است؛ به طور طبیعى یارانش نیز دارنده این میراث گران بها خواهند بود.

البته در مجامع روایى بر 313 یار خاص آن حضرت تاکیدات ویژه‏اى شده و اوصاف و خصلت‏هایى براى آنان شمارش شده است که نشان مى‏دهد واقعاً آنان انسان‏هاى برتر، شایسته و برگزیده هستند و توان انجام این مأموریت بزرگ الهى را دارند.

اوصاف یاران در قرآن‏

در قرآن، آیاتى وجود دارد که ویژگى‏هاى برشمرده آنها را، مى‏توان بر یاران خاص حضرت مهدى(عج) تطبیق داد و در بعضى از روایات نیز، بیان شده که این آیات در مورد مهدى(عج) و اصحابش باشد؛ از جمله مى‏فرماید:

صلى الله علیه وسلم‏یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرِینَ یُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ»[1]؛

براساس این آیه خداوند در آینده جمعیتى را براى حمایت دین بر مى‏انگیزد و اوصاف کسانى را که باید این رسالت بزرگ را انجام دهند، چنین شرح مى‏دهد:

1. آنان عاشق خدا بوده و جز به خشنودى او نمى‏اندیشند. هم خدا آنها را دوست دارد و هم آنان خدا را دوست دارند. صلى الله علیه وسلم‏یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ»

2. در برابر مؤمنان خاضع و فروتن هستند. صلى الله علیه وسلم‏أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ»

3. در برابر ستمکاران قدرتمند هستند. «أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرِینَ»

4. جهاد در راه خدا برنامه همیشگى آنهاست. «یُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»

5. ثابت قدم بوده و از ملامت کنندگان باکى ندارند. «وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ»

در پایان مى‏فرماید: «به دست آوردن این امتیازات (علاوه بر کوشش شخصى)، مرهون فضل الهى است که به هر کس شایسته باشد، داده مى‏شود. «ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ».

در روایتى از امام صادق«ع» اوصافى براى یاران حضرت مهدى بیان شده که با اوصاف مذکور در آیه هماهنگ است‏.[2]

به طور کلى مى‏توان اوصاف، و ویژگى‏هاى یاران خاص حضرت را در روایات چنین شمارش کرد.

اوصاف یاران در حدیث‏

شناخت عمیق نسبت به خدا؛ امام صادق«ع» مى‏فرماید: «در قلوب آنان (یاران مهدى)، نسبت به ذات خدا شکى نیست» [3]

و «آنان به وحدانیت خداوند آن چنان که حق وحدانیت اوست، اعتقاد دارند»[4]

معرفت امام زمان(عج)؛ امام سجاد«ع» مى‏فرماید: «آنان کسانى‏اند که به امامت مهدى(عج) اعتقاد دارند»[5]

اخلاص؛امام جواد«ع» فرمود: «هنگامى که براى مهدى، 313 تن از اهل اخلاص جمع شد، خداوند امر او را ظاهر خواهد کرد» [6]

اطاعت و فرمانبرى؛ امام صادق«ع» مى‏فرماید: «اطاعت آنان از امام، بیشتر از فرمانبرى کنیز در برابر مولایش است» [7]

استقامت؛ آن حضرت هم چنین فرمود: «... گویا قلب‏هاى آنان مانند تکه‏هاى آهن است... محکم‏تر از سنگ است»

[8]جان نثارى؛ از امام صادق«ع» نقل شده است: «آنان پروانه وار شمع وجود امام را در میان گرفته و او را با جانشان محافظت مى‏کنند (یحفون به)» [9]

برخوردارى از تأییدات الهى؛امام على«ع» فرمود: «... خداوند مردى (مهدى) را در آخرالزمان مى‏انگیزاند... او را به ملائکه‏اش تأیید کرده و انصارش را حفظ خواهد نمود» [10]

شهادت‏طلبى؛ امام صادق«ع» فرمود: «یاران مهدى، آرزو مى‏کنند که در راه خدا به شهادت برسند»[11]

صبر و بردبارى؛امام على«ع» مى‏فرماید: «یاران مهدى، گروهى‏اند که به خاطر صبر و بردبارى در راه خدا، بر او منت نمى‏گذارند و از این که جان خویش را تقدیم حضرت حق مى‏کنند، به خود نمى‏بالند و تکبر نمى‏کنند» [12]

شیران روز و زاهدان شب؛ امام صادق«ع» فرمود: «گویا من نظر مى‏کنم به قائم و اصحاب او در نجف و کوفه، سجده‏ها به پیشانى‏هاى آنها اثر گذاشته است؛ شیران در روز و راهبان در شب‏اند...» [13]

همدلى؛امام على«ع» فرمود: «ایشان یکدل و هماهنگ هستند» [14]

خواستار برکت؛ از امام صادق«ع» آمده است: «آنان بر فراز اسب‏هاى خود دست بر زین امام مى‏کشند و تبرک مى‏جویند» [15]

عبادت الهى؛ امام صادق«ع» فرمود: «در دل شب، از خشیت خداوند، ناله‏هایى دارند مانند ناله مادران پسر مرده» و «شب‏ها را با عبادت به صبح مى‏رسانند و روزها را با روزه به پایان مى‏برند»[16] شجاعت؛مام على«ع» مى‏فرماید: «همه شیرانى‏اند که از بیشه‏ها خارج شده‏اند و اگر اراده کنند کوه‏ها را از جا بر مى‏کنند» همان.

علم و بصیرت؛ امام على«ع» مى‏فرماید: «پس گروهى در آن فتنه‏ها صیقلى مى‏شوند، مانند صیقل دادن آهنگر، شمشیر را. دیده‏هاى آنان به نور قرآن جلا داده و تفسیر در گوش‏هایشان جا گرفته است. در شب جام حکمت را به آنها مى‏نوشانند، بعد از این که در بامداد هم نوشیده باشند»[17]

حق یاورى؛ امام صادق«ع» مى‏فرماید: «خداوند به وسیله آنها، امام حق را یارى مى‏کند»[18]

حکمت نورانى؛ از امام صادق«ع» نقل شده است: «گویى دل‏هاى آنان مشعل نورانى است (کان قلوبهم القنادیل)»[19]

با توجه به این روایات، روشن مى‏شود که یاران حضرت مهدى(عج)، داراى چنان ویژگى‏ها و اوصاف برتر و کم نظیرى هستند که به حق در این مقام و موقعیت قرار گرفته‏اند و بدین جهت نقش مهمى در پیروزى آن قیام جهانى خواهند داشت.



[1] . مائده (5)، آیه 54..

[2] . ( بحارالانوار، ج 52، ص 308)

[3] . همان، ص 317..

[4] . بشارة الاسلام، ص 220..

[5] . کمال الدین، ح 1، باب 31، ح 2..

[6]. همان، ح‏2، ص 378-377..

[7] . بحارالانوار، ج 52، ص 308..

[8] همان، ص 307، ح 82..

[9] . همان، ص 308..

[10] . همان، ص 280،ح 6..

[11] . همان، ص 307، ح 82..

[12] . یوم الخلاص، ص 224..

[13] . بحارالانوار، ج 52، ص 386..

[14] . یوم الخلاص، ص 224..

[15] . بحارالانوار، ج 52، ص 308..

[16] . یوم الخلاص، ص 224..

[17] بحارالانوار، ج 52، ص 334، ح 64..

[18] . همان، ص 308..

[19] . همان..

  • سارا سجادی

ویژگی‌های یاران امام زمان(عج) چیست؟

سارا سجادی | يكشنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۰۵ ب.ظ

 

 ویژگی‌های یاران امام زمان(عج) چیست؟

پرسش و پاسخ مهدوی


دانلود کلیپ
 (حجم: 8.5MB)


با توجه به روایاتی که از ائمه معصومین(ع) به ما رسیده است، یک سری ویژگی‌ها و صفاتی را برای یاران امام زمان(عج) ذکر کرده‌اند، که خدمتتان عرض می‌کنیم:

- اولین آنها بحث معرفت عمیق آنها نسبت به خداوند تبارک و تعالی و امام زمان(عج) است.

در حدیثی امام صادق(ع) فرمودند: «در قلوب آنان (یاران حضرت مهدی) شکی به ذات خداوند راه ندارد.» یعنی چنان نسبت به خداوند معرفت دارند که ذره‌ای تردید و شک در وجود آنان راه پیدا نکرده است.

- دومین صفتی که برای آنها در روایات ذکر شده، اطاعت کامل است. که البته نتیجه معرفت صحیح، اطاعت همه جانبه از امام(ع) است.

امام صادق(ع) فرمودند: «اطاعت آنها از امام، از فرمانبرداری کنیز برابر مولایش بیشتر است.» و این نشان از نهایت اطاعت آنهاست.

- از جمله صفات دیگری که ذکر شده، بحث عبادت و صلابت آنهاست.

امام صادق(ع) درباره آنها فرموده‌اند: «شب‌ها را با عبادت به صبح می‌رسانند و روزها را با روزه به پایان می‌برند و این یاد حق در تمامی حالات آنان تجلی دارد.» همچنین باز فرمودند: «آنان مردانی هستند که گویا دلهایشان پاره‌های آهن است».

- از صفات دیگری که ذکر شده در روایات،‌ بحث جان نثاری و شهادت طلبی آنها است.

امام صادق(ع) فرمودند: «یاران مهدی در میدان رزم در اطراف او می‌چرخند و با جان خود از او محافظت می‌کنند، آنان آرزو می‌کنند در راه خداوند به شهادت برسند.»

- شجاعت و دلیری از جمله صفات دیگری است که در روایات برای آنها ذکر شده است.

امام علی(ع) در وصف این بزرگواران فرموده‌اند: «همه‌ی آنها شیرانی هستند که از بیشه بیرون شده‌اند و اگر اراده کنند کوه‌ها را از جا می‌کنند.»

- از جمله صفات دیگر، بحث صبر و بردباری آنها است.

حضرت علی(ع) می‌فرماید: «آنان گروهی هستند که به سبب صبر و بردباری در راه خدا، بر خدا منّت نمی‌گذارند و از اینکه جان خویش را تقدیم حضرت حق می‌کنند به خود نمی‌بالند و آن را بزرگ نمی‌شمارند.»

- اتحاد و همدلی از جمله صفات دیگری است که ذکر شده و نشان از این است که آنها از خودخواهی و خواسته‌های شخصی به دور هستند.

حضرت علی(ع) در ضمن روایتی فرمودند: «آنها یکدل و هماهنگ هستند.»

- از ویژگی بارز آنها زهد و پارسایی این بزرگواران است.

حضرت علی(ع) فرمودند: «او (امام زمان) از یارانش بیعت می‌گیرد که طلا و نقره‌ای پس انداز نکنند و گندم و جوی ذخیره نکنند.»

این جمله صفاتی است که در روایات برای یاران ویژه حضرت مهدی(عج) ذکر شده است.



منبع: besuyezohur.ir

  • سارا سجادی