یاوران حضرت مهدی عجل الله

فرهنگ ظهور و مهدویت و یاوران واقعی حضرت (الهم عجل لولیک الفرج)

یاوران حضرت مهدی عجل الله

فرهنگ ظهور و مهدویت و یاوران واقعی حضرت (الهم عجل لولیک الفرج)

یاوران حضرت  مهدی  عجل الله

بسم الله الرحمن الرحیم
مطالب این سایت با هدف تعجیل در ظهور منجی عالم بشریت حضرت صاحب الزمان (عج) و فرهنگ ظهور بوده راه اندازی شده و انتشار مطالب آزاد میباشد با ذکر یک صلوات جهت تعجیل در ظهور آقا امام زمان .
باتشکر

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی

۱۰۲ مطلب با موضوع «ظهور :: مهدی» ثبت شده است

اخرین جمعه سال هم گذشت .

سارا سجادی | جمعه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۵۱ ب.ظ

اخرین جمعه سال هم گذشت . خدا کند که اخرین جمعه باشد  

 خدایا خسته شدیم  از نامرد بودن خودمان    یعنی اینقدر مرد بودن سخته .



دریافت
مدت زمان: 4 دقیقه 21 ثانیه


دریافت
مدت زمان: 4 دقیقه 21 ثانیه

  • سارا سجادی

از اربعین تا ظهور منجی

سارا سجادی | شنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۲۰ ق.ظ

از اربعین تا ظهور منجی

اربعین حسینی

بر اساس پژوهش‌های صورت گرفته در متن روایات اهل بیت علیهم السلام، در 308 مورد در معرفی حضرت مهدی (عج)، از امام حسین (ع) نام برده شده است.

  • سارا سجادی

پاداش دینداری در عصر غیبت

سارا سجادی | يكشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۵۱ ق.ظ

امام سجاد(ع)

...برای مشاهده تصویر در اندازه بزرگتر روی آن کلیک کنید...


امام زین العابدین علیه السلام:

مَن ثَبَتَ علی وَلایتنا فی غَیبتِهِ قائمنا أعطاهُ اللهُ أجرَ ألفَ شهیدٍ مثلِ شهداء بدرٍ و أحدٍ ؛

هر که در روزگار غیبت قائم ما، بر ولایت ما استوار ماند، خداوند پاداش هزار شهید مانند شهیدان بدر و اُحُد را به وى عطا مى‌فرماید.

(میزان الحکمه، ج1، ص383 ؛ بحارالانوار، ج52، ص125)



منبع: besuyezohur.ir

  • سارا سجادی

مصیبتِ اعظم یعنی غیبتِ امامِ معصوم

سارا سجادی | دوشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۴۱ ب.ظ

مصیبتِ اعظم یعنی غیبتِ امامِ معصوم

مهم نیست که ما در زمان امام حسین «علیه السلام» بودیم یا نه، بلکه مهم آن است که امروز که حسینِ زمانِ ما، فریاد «هل من ناصر ینصرنی» سر داده است، خودمان را به کربلای ایشان رسانیده ­ایم و یا در راه کربلایش هستیم یا نه؟؟؟

ما باید اول تکلیف خودمان را روشن کنیم که فطرت­ گرا هستیم یا طبیعت­ گرا. علت اینکه بعضی ­ها حتی جبهه رفته و جنگیدند ولی تحولی پیدا نکردند این است که طبیعت­ گرای مذهبی بوده ­اند. شمر جانباز لشکر امیرالمؤمنین و استاد حدیث و قرآن است ولی از آنجا که طبیعت­ گراست روی سینه ­ی حضرت نشسته و سر سیدالشهدا «علیه السلام» را از تن جدا می ­کند. اما حرّ فطرت­ گرایی در لشکر عمر بن سعد است که وقتی بین انتخاب بهشت و جهنم می ­ماند، بهشت را بر می ­گزیند. دو برادری هم که در لحظات آخر ندای «هل من ناصر ینصرنی» را پاسخ داده و از لشکر عمر سعد خارج و در رکاب امام حسین «علیه السلام» به شهادت می­ رسند اینگونه بودند. عمر سعد می­ گوید که می­ دانم کمک به حسین «علیه السلام» بهشت است و ماندن در آن طرف جهنم، و اکثر لشکریان او هم این را می­ دانستند ولی ضمناً طبیعت­ گرا بودند لذا با این که محبّ حضرت بودند ولی با کوچکترین تهدید یا وعده­ ای مقابل حضرت می­ ایستادند.

در طول تاریخ حزب الله حقیقی همیشه پیروز بوده­ است هر چند که به لحاظ عده و عُدّه از همه پایین­ تر بوده ­است قرآن علت آن را ویژگی های لشکر و حزب مقابل آن می­ داند؛ «لانّهم قومٌ لا یفقهون»، «... قومٌ فاسقون» انسان تا زمانی که فطرت­ گرا نشود به پیروزی دست نمی­ یابد هرچند که ظاهرش مذهبی و لو مرجع تقلید باشد. طبیعت­ گرا از خدا و آسمان لذت نمی­ برد. شخصی می­ گفت که من اگر نماز بخوانم و خدا حوائجم را بر نیاورد رابطه ­ام با خدا خراب می­ شود به همین دلیل اصلاً نماز نمی­ خوانم. این شخص قطعاً طبیعت­ گراست. این افراد رابطه ­شان با خدا در گرو آسایش دنیایی­ شان است که اگر خدشه ­ای به زندگی ­شان وارد شود اول خدا را کنار می گذارند. البته اینگونه اشخاص از اول با خدا نبودند. قرآن در رابطه با این گروه اینطور می­ فرمایند: «و من النّاس من یعبُدُ الله علی حرفٍ...» و سیدالشهدا «علیه السلام» هم مردم را بنده­ ی دنیا دانسته که اگر دچار بلایی شدند دینداران کم هستند.

«النّاس عبیدُ الدُّنیا و اذا مُحسّوا بالبلاء قلّت دیّانون...» اگر اکثریت مردم طبیعت­گرا نبودند الان امام زمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف» در آوارگی و تنهایی به سر نمی­ برد. طبیعت­ گراهای مذهبی حاضرند برای مجالس اهل بیت «علیهم السلام» و شام و نهار آن هزینه کنند ولی شمشیر نمی ­زنند تا امام را از غیبت رهایی بخشند. اینها برای آرام کردن وجدانشان کربلا و مکه رفته و شام و نهار می­ دهند.

مهم نیست که ما در زمان امام حسین «علیه السلام» بودیم یا نه، بلکه مهم آن است که امروز که حسینِ زمانِ ما، فریاد «هل من ناصر ینصرنی» سر داده است، خودمان را به کربلای ایشان رسانیده ­ایم و یا در راه کربلایش هستیم یا نه؟؟؟

جهان باید به دستان چه کسی اداره شود؟

هیچ انسانی ظرفیت، علم و کمال امام معصوم را ندارد. آیا وقت آن نیست که اقرار کنیم هیچ انسانی نیز به اندازه او شایستگی حاکمیت و رهبری بر مردم را ندارد؟ آیا کسی که به تمام جوانب وجودی انسان آگاه بوده و تمام سعادت دنیا و آخرتش را می شناسد شایسته حاکمیت بر جهان هستی نیست؟

اینجاست که معنای عبارت مصیبت اعظم را که در زیارت عاشورا آمده به خوبی درک می کنیم. بزرگترین مصیبت برای انسانها حذف امام معصوم از جامعه و دور ماندن از رهبری دینی و فطری است. تمام مشکلات بشر نیز در عصر حاضر ناشی از همین فقدان است.

پس قضاوت کنید؛ آیا اعتقاد شیعیان به امامت و رهبری امام معصوم در جامعه، متعصبانه است؟... آیا عقل و فطرت بر لزوم این رهبری گواهی نمی دهند؟

 

و اما حرف آخر:

تنظیم نوع شادی ­ها و غم ­ها فقط به معنای شادی کردن در اعیاد و عزاداری در مصیبت ­های اهل بیت «علیهم‌السلام» نیست، بلکه انسان برای موفقیت در این هدف، باید سبک زندگی خویش را از نگاه اهل بیت تنظیم نماید. اگر سبک زندگی انسان، با سبک زندگی اهل بیت «علیهم‌السلام» هم جهت باشد، قطعاً نوع غم ­ها و شادی­ هایش نیز با آنها یکسان خواهد بود.

 

برگرفته از مبحث ما و امام زمان، استاد محمد شجاعی

  • سارا سجادی

عاشورا و مهدویت؛ عوامل قدرت شیعیان

سارا سجادی | دوشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۳۸ ب.ظ

عاشورا و مهدویت؛ عوامل قدرت شیعیان

بیشترین مقاومت های انجام شده در برابر ابرقدرت ها، از جانب مسلمانان و مخصوصاً شیعیان به عرصه عمل در آمده است.دشمنان اعتراف کرده اند که از وجود دو فرهنگ عاشورا و مهدویت در بین شیعیان وحشت دارند که اگر همین دو اعتقاد در میان مردم ما نبود به یقین این همه جسارت از خود بروز نمی دادند.

حضور منجی موعود در تمام ادیان

در همه مکاتب غربی و شرقی، بشارت آمدن یک منجی موعود به چشم می خورد. اما آیا انسانی که شیعه به عنوان منجی از او نام می برد با منجی هایی که در ادیان دیگر از آنها یاد شده متفاوت است؟

منجی موعود شیعه فرزندی است از نسل آخرین پیامبر که در قید حیات بوده و با برخی از مردم و علما در ارتباط است. پدرش امام یازدهم شیعیان حضرت حسن بن علی العسگری، مادرش نرجس خاتون و تاریخ تولدش  ۲۵۵هجری قمری درشهر سامرا  . او به دنبال شهادت مظلومانه پدرانش به فرمان خداوند از دیده ها نهان شد تا زمین از آخرین تجلی خداوند خالی نماند و در زمانی معین که کسی بر آن واقف نیست ، به دستور پروردگار، برای برپایی حکومت عدل جهانی ظهور خواهد نمود. منجی موعود شیعه حتی بعد از غیبت کبری نیز در جهان منشا اثر بوده و یا حداقل الهام بخش شیعیانش می باشد. پیروانش را یاری کرده و به آنها قدرت می بخشد تا در مقابل دشمنان جهانی اسلام به راحتی بایستند.

اما منجی های موعود در دیگر ادیان یا از دنیا رفته اند یا قرار است در آینده متولد شوند و یا تاثیر چندانی در حال کنونی جهان ندارند. با این تفاسیر، شما کدام منجی را برمی گزینید؟

  • سارا سجادی

مختصری از درس ها و عبرت های عاشورا

سارا سجادی | دوشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۳۶ ب.ظ
مختصری از درس ها و عبرت های عاشورا

«هرگز دست ذلّت به شما نمی دهم و هم چون برده ها تسلیم شما نمی شوم» و بارها جمله «مَوتٌ فی عزٍّ خیرٌ مِن حیاةٍ فی ذُلٍّ؛ مرگ با عزت بهتر از زندگی ذلیلانه است.»

فداکاری در راه مکتب

امام حسین علیه السلام با عمل خود به انسان های مؤمن آموخت هنگامی که اساس مکتب با خطر مواجه می شود، باید در راه حفظ آن از هیچ گونه فداکاری دریغ نورزند. امام حسین علیه السلام وقتی دید زمام جامعه اسلامی به دست فردی مثل یزید افتاده است که به صورت علنی احکام الهی را زیر پا می گذارد قیام کرد و مردم را هم برای مبارزه با یزید فرا خواند و در این راه از جان و مال و فرزندان و یارانش گذشت و اجازه نداد که مرد فاسقی چون یزید احکام الهی را پایمال سازد و فرمود: «ای شمشیرها، اگر دین محمّد صلی الله علیه و آله وسلم جز با قتل من حفظ نمی شود، مرا در بر گیرید». بدین ترتیب عمل آن حضرت الگویی شد برای تمام انسان های مومن که در مواقع به خطر افتادن ارزش های الهی با سرمشق گرفتن از عمل کرد امام حسین علیه السلام در برابر طاغوت ها قیام کرده، جلو تعدی آنها را بگیرند و از این طریق ارزش های دینی را در طول قرون متمادی از خطرها حفظ کنند.

  • سارا سجادی

حکومت واحد جهانی حضرت مهدی

سارا سجادی | دوشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۲۷ ب.ظ

حکومت واحد جهانی حضرت مهدی

حکومت واحد جهانی امام مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف) در حقیت، پاسخی است به نگرانی بشر از آینده ی خود. شیعیان، آینده ی روشنی را برای زندگی انسان پیش بینی می کنند و امید به زندگی در قالب (انتظار فرج) به زندگی شیعیان، معنا و گرمی می بخشد.

یک شیعه، هیچ گاه از آینده ی خود نگران نیست، چنان که اکثر متدّینان به ادیان نیز نگران نیستند و آینده ی بشر را تحت لوای مصلح کل، روشن می بینند، ولی آموزه های شیعی این امتیاز را دارد که از روشنی و وضوح فراوان برخوردار است.

نتیجه تصویری برای مهدی

با دقّت در دعوت و آموزه های اسلام، معلوم می گردد که هدف اش متّحد کردن ملّتها و برداشتن دیوار امتیازات و اعتبارات لغو و بی اثر و برقرار کردن کلمه ی واحد و همکاری و ارتباطی است که ریشه و پایه آن، کلمه ی توحید و ایمان و عقیده به آن است.

اسلام می خواهد تمام اختلافات و جدایی ها را که به نام های گوناگون پدید آمده، با عقیده ی توحید از میان بردارد. اختلافات نژادی، طبقاتی، ملّی، وطنی، جغرافیایی، مسلکی، حزبی، زبانی، همه باید از میان برود و سبب امتیاز و افتخار نباشد، حتّی باید اختلافات دینی هم، کنار گذاشته شود و همه باید تسلیم فرمان خدا باشند: قُلَ تَعالّوَا الی کَلَمةٍ سَواءٍ بَیَننا وبَنیَکُمْ... اسلام، برای بشر، رسیدن به چنین روزی را پیش بینی کرده و در حدودی که وظیفه ی تشریع است، مقدّمات آن را نیز فراهم ساخته و عملی شدن آن را موکول به آماده شدن زمینه ی کامل آن کرده است.

جریان اوضاع جهانی و پیشرفت هایی که نصیب بشر در امور مادّی و صناعی شده است و روابط نزدیکی که به واسطه ی وسائل ارتباط کنونی با هم پیدا کرده اند، همه را به یک اتحاد واقعی و همکاری صمیمانه ی روحانی و برادری حقیقی بیش تر محتاج کرده است. هر چه جلوتر برویم، این احتیاج را بیش تر احساس می کنیم؛ یعنی، آن دهکده ی جهانی که دانشمندان غربی در قرن بیستم احتمال آن را داده اند، اسلام، در هزار و چهارصد سال قبل، با تأکید فراوان و قطعیّت و حیمیّت، آن را خبر داده و حتّی کیفیت وقوع آن و نحوه ی حکومت در آن دهکده ی جهانی و رهبری آن نظام را به طور وضوح و آشکارا، معیّن کرده است و خبر داده که دین حاکم در آن حکومت جهانی، اسلام، و پیروزی از آنِ مستضعفان و صالحان و غلبه ی ایمان بر کفر است و حاکم آن حکومت، شخصی از تبار ابراهیم و بنیره محمّد(صلی اللّهُ علیه وآله وسلّم) و فرزند زهرا و علی (سلام الله علیهم) است و نام او، (محمد) و کنیه ی او (ابوالقاسم) و لقب او، (قائم) است.

اینک به برخی از آیات و روایات این موضوع و این که (روزی خواهد آمد که دین غالب در روی کره ی زمین، دین اسلام است) و (پیروزی از آنِ مستضعفان است) و (صالحان وارث زمین اند) و (در همه ی جای کره زمین، عدل حاک خواهد شد) واین که همه ی دین ها در عصر ظهور حضرت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف) خواهد بود، اشاره می کنیم و تفصیل آن را به کتب مفصّل وا می گذاریم.

وَلَقَدْ کَتَبْنا فی الزَّبُورِ مَنِ بَعْدِ الذِّکَرِ أنَّ الْأَرَضَ یَرِثُها عِبادِی الصَّالحونَ؛ در زبور داوود نوشته ایم که صالحان از بندگان من، وارث زمین خواهند شد.

در تفسیر مجمع البیان طبرسی، ذیل این آیه، از امام باقر (علیه السّلام) نقل شده که آن حضرت فرمود: وَهَمْ اَصْحابُ الْمَهدْی فی آخِرِالزَّمانِ؛ آنان، همان یاران حضرت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف) در آخرالزّمان اند.

(وَعَدَ اللَّه الّذینَ آمَنوّ فَیِکَمَ وَعَمَلَو اَلصالِحاتِ لِیَستَخِلفَنَّهُمْ فی الأَرضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الّذْینَ مِنْ قَبلِهِمْ وَلَیمَکِّنَنَّ لَهُمْ دیْنَهُمُ الَّذِی ارتَضی لَهَمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهمَ مِنْ بَعْدِ خَوفهِمِ أمَنْا...)

در این آیه ی شریف، سه وعده ی صریح به مؤمنان وارسته و دارای عمل صالح داده شد است:

1- استخلاف در زمین؛ یعنی، حکومت، در کلّ کره ی زمین. به عنوان نمایندگی خدا که حکومت حق و عدالت است.

2- تمکین دین؛ یعنی، نفوذ معنوی و حکومت قوانین الهی بر تمام پهنه ی زمین.

3- تبدیل خوف به امنیّت؛ یعنی، برطرف شدن تمام عوامل ترس و ناامنی و جایگزاین شدن امنیّت کامل و آرامش در همه ی روی زمین.

در تفسیر مجمع البیان ذیل این آیه از امام زنی العابدین نقل شده کره فرمود: (هُمْ - وَاللَّهِ! - شیَعتُنا أهْلُ البَیْتِ یَفْعَلُ اللهُ ذالک بِهْمِ عَلی یَدَی رَجَل مِنَّا وَهُوْ مَهْدّیِ هَذِه الأمّةِ؛ این گروه به خدا قسم! - همان پیروان ما هستند که خداوند به وسیله ی مردی از خاندان ما، این موضوع را تحققّ می بخشد و او، مهدی این امّت است.).

(هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهَ بِالْهَدی وَدینِ الحَقّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الْدین کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمَشرکُوْنَ)؛ خداوند، رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا دین حق او، بر همه ی ادیان، غالب آید. هر چند مشرکان به این کار راضی نباشند.

در روایت آمده که علی (علیه السّلام) هنگام تلاوت این آیه از یاران خود پرسید: آیا این پیروزی حاصل شده است؟. گفتند: آری. فرمود: کَلاَّ! فَوَ الذَّی نَفْسی بَیدهِ! حَتَّی لایَبْقی قَرْیَةٌ إلاَّ وز یُنادی بِشَهادَةٍ أنْ لا إلهَ إلَّا اللهَ بَکْرَةً وَعَشیتاً؛ نه! سوگند به کسی که جانم به دست او است! این پیروزی، آشکار نمی شود مگر زمانی که هیچ آبادی روی زمین باقی نماند، مگر آن که صبح و شما بانگ لا إله إلاَّ الله از آن به گوش رسد«.

امام باقر (علیه السّلام) فرمود: إنَّ ذالکَ یَکُونَ عَنِدَ خُرو أقَرّ بِمَحِمَّدٍ؛ این پیروزی. به هنگام قیام هدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف) از آل محمد(صلی اللّهُ علیه وآله وسلّم) خواهد بود؛ آن چنانکه هیچ کس در جهانی باقی نمی ماند مگر آن که اقرار به رسالت محمد(صلی اللّهُ علیه وآله وسلّم)، خواهد کرد.

از این آیات و روایات به روشنی استفاده می شود که:

1- سرانجام، صالحان اند که وارث کلّ زمین اند، نه شرق یا غرب، جنوب یا شمال آن.

2- افراد شایسته. جانشین پیشینیان در کلّ کره ی زمین اند و قدرت شان در همه جای عالم ظاهری شود.

3- دینِ اسلامِ غالب بر همه ی ادیان، در جای جای کره ی زمین حاکم خواهد شد.

4- همه ی این ها در عصر ظهور حضرت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف) واقع خواهد شد.

نتیجه این که حکومت مهدی (علیه السّلام) حکومتی جهانی خواهد بود و این حکومت واحد جهانی، جزء وعده های الهی است که تخلّف ندارد؛ زیرا، إنَّ اللَّهِ لا یَخلفَ المیعاد.

بنابراین، اعتقاد به تشکیل حکومت واحد جهانی، نشئت گرفته از قرآن کریم و روایات اهل بیت(علیهم السّلام) است که خداوند وعده ی تحقّق آن بر اداره و تخلّفی نخواهد داشت.

 

منبع : سایت یاران مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

  • سارا سجادی

قمر بنی هاشم الگوی منتظران ویاوران امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مقدمه:

الگو برداری از یک شخصیت نیاز مبرم به شناخت آن شخصیت دارد و ما نیز برای اینکه بتوانیم مانند حضرت اباالفضل العباس علیه السلام و به عنوان کسی که آرزومند یاوری امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف خود در عصر غیبت است ایشان را به عنوان الگویی برای خود قرار دهیم نیاز داریم  چهره درخشان قمر بنی هاشم علیه السلام را به عنوان الگویی کامل در این رابطه بشناسیم.

اگر چه هیچ کس همانند او نه توانسته نه خواهد توانست امام خود را یاری کند اما هر کدام از یاوران و منتظران امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در حد ظرف وجودی خویش با الگو برداری از بهترین یاور و یرادر و صحابی خاص الخاص امام حسین علیه السلام  بتواند به بهترین وجه امام خود را یاری کند و با مدد از روح قدسی باب الحوائج حضرت اباالفضل علیه السلام انشاءلله خود را در عصر غیبت در صف منتظران و یاران واقعی آن حضرت قرار دهد و در زمان ظهور آن امام همام نیز بنا براستفاده ای که از این الگو ی تام می کند،  جزء اصحاب و یاوران آن حضرت بوده و نام خود را در بهترین برگه تاریخ مقدس اهل بیت علیهم السلام به ثبت برساند.انشاءالله . 

واینک ماهم با بضاعت اندک وناچیز خود با ارائه نمی از اقیانوس بیکران حضرت عباس علیه السلام سعی می کنیم سهمی در شناخت آن حضرت و یاری فرهنگی عقیدتی حضرت  مهدی علیه السلام داشته باشیم و همگام با شما خواننده محترم  به مدد امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف با تفکر و بینشی عمیق این چنین باشیم. انشاءالله .      

 

قسمت دوم

همانطور که در قسمت قبل گفتیم برای الگو گرفتن از یک شخصیت نیاز مبرم به شناخت آن شخصیت داریم.

یکی از ویژگیهای حضرت اباالفضل العباس علیه السلام، ((علم)) آن بزرگوار میباشد.

ما باید بدانیم که آن بزرگوار فقط صاحب شجاعت و پرچم نیست بلکه صاحب علم کامل از ناحیه حضرات اهل بیت علیهم السلام نیز میباشد. برای درک بیشتر این موضوع  به جریان حضرت موسی و خضر علیهماالسلام می نماییم.

حضرت موسی علیه السلام از طرف خداوند باریتعالی مامور میشود نزد حضرت خضر علیه السلام رفته و از ایشان تعلیم علم کند. قرآن کریم خصوصیت حضرت خضر علیه السلام را اینگونه بیان می فرماید:

((فوجدا عبدا من عبادنا اتیناه رحمه من عندنا و علمناه من لدنا علما))

(کهف، 65)

یعنی درآنجا بنده ای از بندگان ما را یافتند که رحمت خویش را بر او ارزانی داشته بودیم و خود به او دانش آموخته بودیم.

خوب باید بدانیم علم لدنی چیست؟

علم لدنی علمی است که مستقیما از ناحیه مصدر و منبع علم یعنی وجود مقدس اهل بیت علیهم السلام صادر شده باشد؛ زیرا که آنها خزانه های علم و گنجینه های علم و خود علم هستند.

(مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره)

حضرت اباالفضل العباس علیه السلام کسی است که دارای چنین علمی است (حتی بسیار بالاتر و برتر از آن علمی که به حضرت خضر پیامبر داده شد).

محقق ارجمند مرحوم سید عبدالرزاق  در کتاب العباس مینویسد:

در روایتی که از امامان معصوم علیهم السلام به ما رسیده فرمودند:

((ان العباس بن علی زق العلم زقا))

همانا عباس فرزند علی علم را چون غذا در کودکی از پدرش وارد جانش نموده است.

سپس مینویسد: این بیان حاکی از آن است که حضرت اباالفضل علیه السلام در دوران خردسالی از پستان مادر، علم و حکمت را چون شیر، شیره جانش نموده ....و دارای علم لدنی بوده است.

اما نتیجه این بحث:

اینکه حضرت اباالفضل علیه السلام فقط از ناحیه اهل بیت علیهم السلام و ائمه زمان خویش یعنی امیرالمومنین، امام حسن و امام حسین علیهم السلام ارتزاق علمی داشته است.

منتظران و یاوران امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باید فقط از این ناحیه و از جانب امام زمان خویش ارتزاق داشته باشند تا بتوانند در پرتوی از نور درخشان قمر بنی هاشم علیه السلام یاریگر امام عصر خود باشند.  انشاالله

ادامه دارد.......

منبع : سایت یاران مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

  • سارا سجادی

فرهنگ مهدویت وانتظاروعدالت درعصرظهور

سارا سجادی | دوشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۰۹ ب.ظ

فرهنگ مهدویت وانتظاروعدالت درعصرظهور

فرهنگ انتظار و مهدویت اقیانوس بی کرانی است که هر معتقد به امام قائم (عج) در حد بینش و دانش و تحقیقی که کرده از آن برداشت می کند؛ نگرشی درست به ظهور منجی موعود از سلاله پاک پیامبر اسلام (ص) و درک صحیح از معیار ها، ارزش ها و مسئولیت ها و احیای امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح خود و جامعه است؛ رابطه ای قوی و پایدار بر اساس رابطه ولایی، بین انسان و امام عصر(عج) ایجاد می کند.

فرهنگ انتظار، حرکت آفرین، امیدبخش، تلاش آور و نشاط آور است و تمام ناهنجاری های فردی و اجتماعی، یأس و نومیدی و خستگی و پوچ گرایی را از بین می برد؛ فرهنگ حرکت و تلاش در جهت زمینه سازی ظهور منجی موعود است؛ فرهنگ رویش و پویش و دریچه ای به جهان آینده و راه نجات فردی و اجتماعی از بن بست ها و گرفتاری های جسمی و روحی به شمار می آید؛ مولد تلاش و حرکت به سوی آینده روشن و بهتر است. فرهنگ مهدویت زیربنای ایجاد نظم عادلانه جهانی در پرتو انسان کامل و رهبری معصوم به شمار می آید و انسان ها و جامعه را در برابر تمام بیماری های فکری و روحی بیمه می کند؛ فرهنگ مهدویت در پیش گیری بنیادی از تهاجم فرهنگی نقش اساسی دارد و تمام کمبود ها را جبران می کند و تمام موانع را برمی دارد و سکوی پرواز به جهانی آزاد و بهتر است.
این فرهنگ انسان و جامعه را برای تحقق جامعه مهدوی آماده می سازد و فرهنگ اصلاح خود و جامعه، آمادگی برای ایثار و تسلیم فرمان مولای خود شدن است؛ فرهنگ اندیشه، طرح و عمل، تزکیه، عشق، حرکت، جهاد و شهادت به شمار می آید. منتظر، انسان مسلمان متعهدی است که هر لحظه انفجار قطعی نظام های ضدانسانی را انتظار می کشد و همواره خود را برای شرکت در چنین انقلاب جهانی و بدر دومی آماده می کند که با شمشیر علی(ع) و زره پیغمبر (ص) و به دست فرزند این دو برپا می شود. فرهنگ انتظار و مهدویت، فرهنگ تلاش مستمر، بابرنامه و خستگی ناپذیر و حرکت در مسیری هدف مند است و به طور منظم برای شناخت ارزش ها و باورها و مشخص کردن اهداف، سیاست گذاری ها، برنامه ریزی ها و اجرای آنها هم راه با نظارت و کنترل تلاش می کند و زمینه های ظهور منجی عالم و رشد و تکامل پایدار انسان و جامعه را فراهم می سازد.
انقلاب مهدی(عج) تحوّلی عظیم در تاریخ بشر است. درخصوص تحوّلات تاریخی، دو نوع بینش وجود دارد که بر اساس هر یک، انتظار، معنای خاصّی می‌یابد. یک دیدگاه این است که تحوّلات تاریخی ضابطه‌مند نیست یا اگر ضابطه‌مند است، اراده انسانی درآن نقشی ندارد و بر روند تاریخ، جبری حاکم است. کسی که معتقد باشد تحوّلات تاریخی ضابطه‌مند نیست، باید قائل شود به این‌که این تحولات قابل شناختن نیستند؛ پس قیام مهدی(عج) را هم نمی‌توان تحلیل کرد؛ آن‌گاه انتظار، یعنی منتظر یک حادثه عجیب و غریب ماندن و کاری نکردن تا بلکه دستی از غیب برون آید و کاری بکند. این‌جا است که باب تأویلات نادرست در خصوص احادیث ظهور، باز می‌شود و حتّی برخی خواهند گفت: چون جهان باید پر از ستم شود تا مهدی بیاید، پس ما هم به رواج ظلم کمک کنیم. کسی هم که قائل باشد تحوّلات، ضابطه‌مندند، امّا ارادة انسانی در آن‌ها نقشی ندارد نیز چاره‌ای ندارد جز این‌که بگوید: کاری نمی‌توان کرد و یگانه کار، حرکت در همین سیر جبری است و باز هم در این منطق، اصلاحات مردود است. بر اساس هر دو رویکرد این دیدگاه، قیام مهدی صرفاً ماهیت انفجاری دارد و فقط و فقط از گسترش و اشاعة ستم‌ها و تبعیض‌ها ناشی می‌شود؛ آن‌گاه که صلاح به نقطة صفر برسد، حقّ و حقیقت هیچ طرفداری نداشته باشد و باطل یکّه‌تاز میدان شود، این انفجار رخ می‌دهد و دست غیب برای نجات حقیقت (نه اهل حقیقت، زیرا حقیقت طرفداری ندارد) از آستین بیرون می‌آید (مطهری، ۱۳۷۱: ص ۵۶ ـ ۶۴). قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفة تاریخ، تهران، صدرا، دوازدهم، ۱۳۷۱)
معنای عدالت در دوران ظهور
برخی فکر کرده اند که حضرت که می آید کار او تقسیم نان و روغن و مسکن بین مردم است. امام می گوید بعضی به ظاهر متدین با توجیهات مذهبی در برابر ایشان می ایستند و به خاطر منافع و خودخواهی حتی ایشان را طبق برخی از احادیث تکفیر می کنند. البته در زمان ایشان ظلم ها و خطاهای شخصی به طور کامل منتفی نمی گردد یعنی انسان معصوم نمی گردد و انسان ها مختار و مسئول می مانند اما برای عدالت واقعی جهانی که سابقه در تاریخ نداشته هیچ کس حتی انبیاء پیشین این نقش را که ایشان دارند نداشته است ایشان ذخیره خداوند است برای این واقعه درست عدالت هم به معنای رفاه مادی و اقتصادی که مردم عادی فقط همین را می فهمند فقط برای این نیست بالاتر از این حرف هاست، عدالت در تمام مراحل انسانیتش ظلم روحی و معنوی هم باید هلاک شود، انحرافات روحی وعلمی هم اصلاح می گردد.
صحبت از اصلاح و تربیت بشر است تمام بشرند یک ملت خاص، صحبت از اعتدال جهانی و بشری است و قانون اسلام و اخلاق اسلام در همه جا حاکم می شود و ریشه فریب و دروغ را می زنند که غایب بعثت همه انبیاء بود و موانع توفیق کامل اولیاء می شود. ایشان عقاید را اخلاق را هم اصلاح می کنند . غیر از توزیع قدرت و ثروت که می کنند اخلاق و عقاید را اصلاح می کنند تمام نفوسی که امروز هستند انحرافاتی دارند حتی اشخاص کامل هم انحراف دارند ایشان همه ما را اصلاح می کنند . خودمان را مهیا کنیم نمی توانیم بگوئیم او شخص اول است چون دومی در کار نیست یا بگوئیم رهبر است بزرگتر از این کلمات است.
بحث از مهدویت وانتظار یک سری مؤلفه های فرهنگی به دنبال دارد که از جمله آنها : وحدت، ایمان به پیروزی نهائی یا حقانیت دین، آرمان گرائی، تولید معنویت های دینی، تحقق ایده آلهای اجتماعی، فقرزدایی عمومی و...می باشد.
گرداوری:صدراله زین العبادی

بازدیدها: ۲۷۸ مرتبه
مجموعه مربوطه وظایف منتظران

  • سارا سجادی

میهمانی به سبک مهدوی

سارا سجادی | دوشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۴:۱۴ ب.ظ

میهمانی به سبک مهدوی

امام رضا علیه السلام می فرماید: روزی شخصی حضرت علی علیه السلام را دعوت کرد تا برای ناهار به منزل او برود. حضرت فرمود: به شرطی که سه خصلت را برای من ضمانت کنی، می آیم:

۱.این که از بیرون چیزی نخری؛

۲.هر چه در خانه حاضر داشتی، بیاوری؛

۳.بر عیال خود سخت نگیری

چه خوب است تمامی مهمان ها این طور باشند؛ یعنی قبلا با میزبان و برادر دینی خود شرط کنند در پذیرایی خود را به زحمت نیندازد؛ هر چه حاضر بود، بیاورد تا دیگر لزومی به قرض گرفتن و به رهن گذاشتن لوازم خانه نباشد. تمام دردسرهای مهمانی و مخارج بیهوده و اضافی از قانع نبودن مهمان است.

شرط حضور مهمانی

روزی حرث اعور پیش حضرت علی علیه السلام آمد و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! دوست دارم بر من منت گذاشته و مهمانم شوی. حضرت علی علیه السلام فرمود: به شرطی که خود را به خاطر من به زحمت نیندازی. با این شرط حضرت وارد منزل او شد. حرث دست در جیب کرد و چند درهم پول در آورد و آن را به حضرت نشان داد و گفت: اگر اجازه می دادی، چیز بهتری خریداری می کردم. حضرت فرمود: همین که در خانه تو موجود است، کافی است و لازم نیست بیشتر از این خود را به زحمت بیندازی.

پی نوشت ها:

حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۴۳۳، ح ۱۳.

 همان، ص ۴۳۱، ح ۱.

سایت حوزه

  • سارا سجادی