سالروز ورود آزادگان سرافزار به ایران اسلامی
ورود آزادگان سرافزار به ایران اسلامی
- ۰ نظر
- ۲۶ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۱۷
موشکهای بالستیک ایران از بُرد ۳۰۰ تا ۲۰۰۰ کیلومتر هستند که بعد از «قیام» که بردی معادل ۸۰۰ کیلومتر دارد، نوبت به موشکهای اسرائیل زن ایران می رسد که از مرکز می تواند سرزمین های اشغالی را هدف قرار دهد. پیروز با اشاره به این که موشک های ما توانایی بمباران سرزمین های اشغالی مثل یک قالیچه را دارد تصریح کرد: ما اگر ۱۰۰ موشک بزنیم مانند این است که صد تن TNT زدیم.
در مستند «۷ دقیقه تا تلاویو» که شب گذشته از شبکه یک سیما پخش شد، توانمندی موشکی جمهوری اسلامی و یادبود زحمات شهید طهرانیمقدم و چگونگی مقابله با رژیم اشغالگر قدس مورد بررسی قرار گرفت.
در این مستند، «بیژن پیروز» عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با اشاره به فعالیت آمریکا و بمباران هوایی نیروی هوایی این کشور ضد کشورهایی که به آنها ظنین دارند مثل سودان و سوریه اظهار داشت: آمریکا عمدتا به علت ارتباط با تروریسم یا مقابله با تلاش برای کمک به تروریسم بمباران هوایی انجام می دهد که نمونه ای از آن در سال ۲۰۱۲ انجام شد.
وی با اشاره به این که مردم مظلوم غزه در مقابل صهیونیستها مقاومت می کنند و رژیم صهیونیستی مردم را به خاک و خون می کشد و با بمباران و خراب کردن تونل ها حق آن ها را ضایع می کند تصریح کرد: آیا تاکنون در رسانهها مطرح شده که در این ۲ هزار شهید فلسطینی فردی شهید شده و این در فضای رسانهای غربی ها اصلاً مهم نیست.
در اقتصادی که مدنظر قرآن است، سعی بر این است که با استفاده از سلاح پویایی اقتصاد، حاکمیت سیاسی دولت اسلامی در روابط با بیگانگان حفظ شود، زیرا در روابط خارجی بین دولتها، مناسبات اقتصادی و سیاسی بسیار به هم پیوسته است، وابستگی سیاسی بسیاری از کشورهای مسلمان، نتیجهی وابستگی اقتصادی آنها به ابرقدرتها است.
به گزارش اخیار ؛ نگاهی خواهیم داشت به ۷ آیه از قرآن کریم که پیامهایی مرتبط بانامگذاری این سال دارند؛ و سعی میکنیم با استفاده از بیانات مقام معظم رهبری به شرح این آیات بپردازیم.
آیهی اول، آل عمران/ ۱۳۹: «ولاتهنوا و لاتحزنوا و أنتم الأعلون إن کنتم مؤمنین»
ترجمه: و [شما مسلمانان] سست نشوید! و غمگین نگردید! و شما برترید اگر ایمان داشته باشید!
طبق صریح آیهی یاد شده، مؤمنین نسبت به دیگران برتری خواهند داشت. از طرف دیگر میدانیم که یکی از لوازم برتری، بینیازی اقتصادی از دولتهای استکباری و خودکفایی مسلمانان است؛ زیرا بدیهی است که نیاز و احتیاج به دیگران همیشه ملازم با ذلت و اسارت است. از این رو ملتی که بخواهد عزیز و سربلند زندگی کند باید ابتدا خود را از بند اسارت کفار آزاد سازد. چنین ملتی است که سزاوار صفت ایمان است و ملتی که با ذلت و خواری دست نیاز به سوی بیگانه دراز میکند، طبق صریح این آیه، ملت مؤمنی نیست.
مقام معظم رهبری: «آمریکا و اذناب او هرچه تلاش کنند، نخواهند توانست این ملت را از رسیدن به قلهاى که امام عزیزش همه را به آن سمت هدایت مىکرد، باز بدارند. اگر تمام گردن کلفتها و قلدرهاى دنیا هم دست در دست یکدیگر دهند، نمىتوانند ما را از حرکت به سمت جامعهى اسلامى مرفه و عادل و آباد باز بدارند. ما بحمداللَّه ارادهى پیمودن این راه و انجام این کار را با لطف الهى و کمک مردم داریم و چیزى هم کم نداریم.
فقط مواظب باشید وحدت و شور و احساس تکلیف را در خود حفظ کنید. قرآن به مسلمانها خطاب مىکند و مىگوید: «اگر مؤمن باشید [إن کنتم مؤمنین]، نه از کسى بترسید و نه سست شوید [ولاتهنوا و لاتحزنوا]. مظهر ایمان، همین شور و نشاط و تلاش و وحدت و حضور در صحنه است؛ دشمن هم از همین مىترسد. تا وقتى حضور قوى و پُرشور شما مردم استمرار دارد، ان شاء اللَّه لطف خدا هم با ما خواهد بود.»[۱]
به گزارش جنگ نرم و عملیات روانی؛ اعتمادبهنفس ملی یک مفهوم پیشینی است. خود کاری انجام نمیدهد، خطی نمینویسد و سدی نمیسازد، اما در به وجود آمدن هر امکانی حضور خود را ضرورت میبخشد. مفهومی کمی نیست. نمیتوان با آمار و ارقام و کمیتسازی، آن را نشان داد. این مفهوم با آنکه از عینیات تأثیر میپذیرد، اما خود از مفاهیم ذهنی است. از جمله امور موجود در سطح با قابلیت دستیابی سریع نیز نیست و در بلندمدت در عمق ذهن جمعی یک ملت حک میشود؛ البته این امر مانع از آسیبدیدگی سریع آن نیست.
پرداختن به چنین مفهومی نیازمند استقلالبخشی به هویت و ذهنیت است. باید ابتدا پذیرفت که جامعه جمع جبری افراد نیست، بلکه پس از تجمع اجزای سازندهی آن، فضایی بینالاذهانی نیز شکل میگیرد. ویژگیهای این فضای بینالاذهانی است که قوامبخش هویت جمعی با تکیه بر ذهنیت جمعی میشود و هویت جمعی است که اعتمادبهنفس جمعی را در خود میتواند بپرورد.
از جمله کارهایی که امام عظیمالشأن راحل در دوران پانزدهسالهی نهضت اسلامی خویش انجام دادند، بازسازی دوبارهی این فرایند بود. طراحی چارچوبی اسلامی برای فضای بینالاذهانی، وارد نمودن انگارههای اسلامی بر ساختارهای ذهنیت ملی (مانند بازخوانی دوبارهی تاریخ مشترک ایرانیان براساس مفاهیم طاغوت و مستضعف) و برپایی دوبارهی آن ساختارها (تعریف مردم مسلمان ایران بهعنوان مردمی به دنبال عدالت) که موجب شکلگیری هویت ملی جدیدی برای جامعهی ایران گشت. واژهی جدید نباید با این نقد روبهرو شود که این هویت و پایههای آن پیش از حضرت امام خمینی (ره) نیز وجود داشتند و امام آنها را تجمیع و خالص نمود؛ چراکه به باور نگارنده، کار امام فراتر از تجمیع بود.
امام اندیشههای آسمانی را به سطح زمین آوردند. به اندیشههای صرفاً نظری، حالتی عملی و امکانی بخشیدند و آنها را مناسب شرایط زمانی و مکانی شکل دادند. اندیشههای اسلامی تا پیش از امام (ره) تا حدود بسیاری دچار تحریف در عمل شده بودند. بهطور مثال، اسلام سیاسی به نظریاتی مانند ضلاللهی سلطان مسلمان تنزل داده شده بود. امام مقابل این تحریفات در سطح جامعه ایستادند، تعریفی دیگر ارائه دادند و برمبنای تعاریف ارائهداده (به جامعه)، هویت ملی ایران اسلامی را شکل دادند.
اعتمادبهنفس ملی یک مفهوم پیشینی است. خود کاری انجام نمیدهد، خطی نمینویسد و سدی نمیسازد، اما در به وجود آمدن هر امکانی حضور خود را ضرورت میبخشد. مفهوم کمی نیست. نمیتوان با آمار و ارقام و کمیتسازی آن را نشان داد. این مفهوم با آنکه از عینات تأثیر میپذیرد، اما خود از مفاهیم ذهنی است.
هویت ملی ایجادشده در رابطه با مفهوم اعتمادبهنفس ملی، حالتی از تأثیر و تأثر را دارد. به آن شکل و معنا میدهد و از طریق آن، خود را تقویت میکند. جهت شکلدهی و معنادهی به آن، به غرب میپردازد. نحوهی این پرداخت، خود یکی از تفاوتهای هویت ملی اسلامی با دیگر مدلهای هویت ملی است. غرب در نگاه این هویت، اوج نیست، بهشت نیست و حتی در مسیر بهشت هم نیست. در نتیجه، نباید نسبت به آن احساس حقارت کرد. شکل نگاه به غرب، در این هویت، موجب ساخته شدن اعتمادبهنفس ملی میشود.
حقارت را نفی میکند و عقبماندگی را نه به کمی ذاتی ایرانیان، بلکه به سلطهجویی غرب نسبت میدهد. میتوان این پرسش را طرح کرد که مگر در هویتهای ملی مبتنی بر ناسیونالیسم نیز چنین نگاهی به غرب وجود ندارد؟ پس چرا سعی در جداسازی نوع نگاه هویت ملی-اسلامی به غرب و برپایی اعتمادبهنفس ملی براساس آن میشود؟ در پاسخ باید گفت خود ناسیونالیسم و مفاهیم مندرج در آن، مفاهیمی برگرفته از غرب مسخشدهاند. هویت ملی مبتنی بر ناسیونالیسم، در پی ساخت جهانی جدید نیست، بلکه تنها در پی جابهجایی قدرت و ثروت در جهان موجود است.
اعتمادبهنفس ملی ساختهشده بهقدر تقویت خود، به هویت ملی اسلامی تشخص میدهد و امکان تجلی آن را فراهم میسازد. یکی از ضرورتهای وجود اعتمادبهنفس ملی، همین امر است. این تجلیبخشی از طریق حفاظت از هویت ملی اسلامی میسر میشود. انقلاب اسلامی امکان پیادهسازی هویت ملی-اسلامی را فراهم کرد و دفاع مقدس از آن حفاظت نمود. بدون وجود اعتمادبهنفس ملی در ساختارهای هویت ملی-اسلامی، این امکان میسر نبود. اعتمادبهنفس ملی زمینهی لازم برای انجام اموری را فراهم ساخت که نتیجهی عمیق و روانی آن امور، حفاظت و تقویت از هویت ملی اسلامی بود.
در دههی هفتاد، مفهومی با عنوان تهاجم فرهنگی در گفتمان انقلاب اسلامی بیان شد. این مفهوم بیانگر تغییر حالت تبادلات فرهنگی میان تمدنها از حالت تأثیر و تأثرپذیری، به حالت هجوم و مقابله بود. در برخورد با فرهنگ غربی، گفتمان انقلاب اسلامی متوجه شد که این فرهنگ نه در پی تبادل، بلکه در پی تهاجم است. این تهاجم، ویژگیهای یک تهاجم آگاهانه و هدفمند را داشت، از جمله ایجاد تردید در میزان توانمندیها. این تردید موجب تضعیف اعتمادبهنفس ملی خواهد شد و این تضعیف در دو وجه، خود را نشان خواهد داد.
وجه سطحی دست نیافتن به اهداف به سبب عدم اطمینان به توانمندیهای ملی است و وجه عمیقتر، آسیب دیدن هویت ملی اسلامی. به این نحو که اگر ما نمیتوانیم، چه کسی میتواند؟ غرب. تغییر نگاه به غرب از عامل عقبماندگی به عامل پیشرفت، موجب حاکم شدن دوبارهی انگارههای غربی و ساختهشدهی فضای بینالاذهانی در چارچوبی غربی است. در نهایت، هویتی ازخودبیگانه شکل خواهد گرفت که در بهترین حالت، به دنبال جایگزینی ملت غربیشده با ملل غربی در امکان دستیابی به قدرت و ثروت است؛ بدلی که میخواهد جای اصل را بگیرد.
میتوان بسیاری از گفتارهای روزمرهی عموم مردم را بهعنوان شاهد مثال این تهاجم و رسوخ نسبی آن، بیان نمود. اما اهمیت گفتار و رفتار نخبگان بیش از گفتارهای عموم مردم در رسوخ تهاجم ذکر شده است. بیان واژهی نتوانستن در گفتار و رفتار نخبگان جامعه (و یا دادن وعدههای واهی و نتوانستن انجام آنها) مسیر چنین رسوخی است. برخی از نخبگان جامعه باید بار دیگر سعی در شناخت جامعهی خود نمایند و واقعبینی را به کمبینی توانمندیها تعبیر ننمایند. مردم یک جامعه به آیین و روش نخبگان خود عمل میکنند.
بیانات مقام معظم رهبری در رابطه با نظام سازی مشهد مقدس1394/1/1
خداوند متعال برای آن کسانی که وعدهی نصرت داده است، شرطی مقرّر فرموده است: وَ اِنَّ اللهَ عَلی نَصرِهِم لَقَدیر؛(۱) اَلَّذینَ اِن مَکَّنّاهُم فِی الاَرضِ اَقامُوا الصَلوةَ وَ ءاتَوُا الزَّکوة وَ اَمَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَرِ وَ لِلّهِ عاقِبةُ الاُمور.(۲) خداوند متعال چهار شاخص را در این آیهی شریفه برای آن مؤمنانی که قدرت در اختیار آنها قرار میگیرد و از زیر سلطهی قدرتمندان جائر خارج میشوند، معیّن کرده و وعده کرده است که «اِنَّ اللهَ عَلی نَصرِهِم لَقَدیر»؛ خدای متعال قادر است که یک چنین ملّتی را نصرت کند و یقیناً هم نصرت خواهد کرد. از این چهار شرط، یکی نماز است، یکی زکات است، یکی امر به معروف است و دیگری نهی از منکر. هر کدام این چهار خصوصیّت و چهار شاخص، یک جنبهی فردی و شخصی دارند، لکن در کنار آن، یک جنبهی اجتماعی و تأثیر در نظامسازی اجتماعی [هم] دارند. نماز با آن همه راز و رمزی که در حقیقت نماز نهفته است که معراج هر مؤمن است، «قُربانُ کُلِّ تَقی»(۳) است، وسیلهی فوز و سعادت است، از همهی اعمال برتر و بالاتر است، حتّی نماز دارای جنبهی اجتماعی هم هست. جنبهی اجتماعی نماز این است که یکایک مسلمانان بهوسیلهی نماز با یک مرکز واحدی در تماس میشوند. در آنِ واحد در وقت نماز، همهی مسلمانان در همهی نقاطی که دنیای اسلام گسترده است، دل را به یک مرکز واحدی متّصل میکنند؛ این اتّصال همهی دلها به یک مرکز واحد، یک مسئلهی اجتماعی است، یک مسئلهی نظامساز است، معیّنکننده و شکلدهندهی هندسهی نظام اسلامی است.
زکات که دارای جنبههای فردی است و گذشت و اعطای «ما یحب» را به انسان میآموزد که خود این یک تجربه و آزمون بسیار مهم است، امّا یک ترجمان اجتماعی دارد؛ زکات در استعمالات قرآنی، به معنی مطلق انفاقات است اعم از زکات مصطلحی است که در آیهی شریفهی «خُذ مِن اَموالِهِم صَدَقَةً»(۴) به آن اشاره شده است؛ زکات یعنی مطلق انفاقات مالی، [امّا] جنبهی اجتماعی و ترجمان اجتماعی نظامساز زکات این است که انسانی که در محیط اسلامی و جامعهی اسلامی، برخوردار از مال دنیوی است، خود را متعهّد میداند، مدیون میداند، طلبکار نمیداند، خود را بدهکار جامعهی اسلامی میداند؛ هم در مقابل فقرا و ضعفا، هم در مقابل سبیلالله؛ بنابراین زکات با این نگاه، یک حکم و شاخص نظامساز است.
و امّا امر به معروف و نهی از منکر که در واقع به نوعی زیربنای همهی حرکات اجتماعی اسلام است که «بِها تُقامُ الفَرائِض»؛(۵) امربهمعروف یعنی همهی مؤمنان در هر نقطهای از عالم که هستند، موظّفند جامعه را بهسمت نیکی، بهسمت معروف، بهسمت همهی کارهای نیکو حرکت دهند؛ و نهی از منکر یعنی همه را از بدیها، از پستیها، از پلشتیها دور بدارند. هرکدام از این چهار شاخص بهنحوی ترجمان ساخت و هندسهی نظام اسلامی است.
در حاشیه عرض بکنیم که این معنای مهمّ امر به معروف و نهی از منکر را نباید به مسائل زیر نصاب اهمّیّت منحصر کرد؛ بعضی تصوّر میکنند امر به معروف و نهی از منکر منحصر میشود به اینکه انسان به فلان زن یا فلان مردی که یک فرع دینی را رعایت نمیکند تذکّر بدهد؛ البتّه اینها امر به معروف و نهی از منکر است امّا مهمترین قلم امر به معروف و نهی از منکر نیست. مهمترین قلم امر به معروف و نهی از منکر عبارت است از امر به بزرگترین معروفها و نهی از بزرگترین منکرها. بزرگترین معروفها در درجهی اوّل عبارت است از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی؛ این امر به معروف است. معروفی بالاتر از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی نداریم؛ هر کسی که در این راه تلاش کند، آمر به معروف است؛ حفظ عزّت و آبروی ملّت ایران، بزرگترین معروف است. معروفها اینها هستند: اعتلای فرهنگ، سلامت محیط اخلاقی، سلامت محیط خانوادگی، تکثیر نسل و تربیت نسل جوان آمادهی برای اعتلای کشور، رونق دادن به اقتصاد و تولید، همگانی کردن اخلاق اسلامی، گسترش علم و فنّاوری، استقرار عدالت قضائی و عدالت اقتصادی، مجاهدت برای اقتدار ملّت ایران و ورای آن و فراتر از آن، اقتدار امّت اسلامی و تلاش و مجاهدت برای وحدت اسلامی؛ مهمترین معروفها اینها است و همه موظّفند در راه این معروفها تلاش کنند؛ امر کنند. نقطهی مقابل اینها هم عبارت است از منکرها. ابتذال اخلاقی منکر است، کمک به دشمنان اسلام منکر است، تضعیف نظام اسلامی منکر است، تضعیف فرهنگ اسلامی منکر است، تضعیف اقتصاد جامعه و تضعیف علم و فنّاوری منکر است؛ از این منکرها باید نهی کرد.اوّلین آمر به معروف هم خود ذات مقدّس پروردگار است که میفرماید: اِنَّ اللهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسانِ وَ ایتآئِ ذِیالقُربی وَ یَنهی عَنِ الفَحشآءِ وَ المُنکَرِ وَ البَغی؛(۶) خدا آمر به معروف و ناهی از منکر است؛ معروفها هم مشخّص شده است، منکرها هم معلوم شده است. وجود مقدّس پیامبر معظّم اسلام (صلّی الله علیه و آله) از برترین آمران به معروف و ناهیان از منکر است؛ آیهی قرآن [میفرماید] «یَأمُرُهُم بِالمَعروفِ وَ ینهاهُم عَنِ المُنکَر»؛(۷) ائمّه (علیهمالسّلام) بزرگترین آمران به معروف و ناهیان از منکرند؛ در زیارت میخوانید: اَشهَدُ اَنَّکَ قَد اَقَمتَ الصَّلاةَ وَ آتَیتَ الزَّکاةَ وَ اَمَرتَ بِالمَعروفِ وَ نَهَیتَ عَنِ المُنکَر؛(۸) مؤمنین و مؤمنات در هر نقطهای از جهان اسلام آمران به معروفند که فرمود: وَ المُؤمِنونَ وَ المُؤمِناتُ بَعضُهُم اَولیآءُ بَعضٍ یَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَ یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ یَؤتونَ الزَّکوة؛(۹) اینها چهار پایهی اصلی برای نظامسازی است که از هرکدام از اینها، شاخههایی منشعب میشود. نظام اسلامی متّکی است به اقامهی صلات، ایتاء زکات، امر به معروف، و نهی از منکر؛ یعنی انسجام و ارتباط اجتماعی و قلبیِ میان آحاد مردم در نظام اسلامی.
بعد از سالها زندگی در ایران و خدمت به جانبازان جنگ تحمیلی، حالا خودش را یک مسلمان ایرانی معرفی میکند. هرچند که سالها قبل در کشور ژاپن و در خانواده ای بودایی مذهب متولد شده و تا بیست و یک سالگی تحت آموزه های بودایی بوده، اما ازدواج با یک جوان مسلمان ایرانی مسیر زندگی اش را تغییر داده و آنقدر روحیات انقلابی و اسلامی اش را تقویت کرده که فرزند نوزده ساله اش در جبهه های جنگ تحمیلی ایران به شهادت رسیده است.
کونیکو یامامورا که حالا خودش را با نام ایرانی «سباء بابایی» معرفی می کند، اصالتا ژاپنی و مادر «شهید محمد بابایی» است؛ جوان نوزده ساله ای که هم در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت های زیادی داشته و هم در زمان جنگ تحمیلی با وجود سن کم، راهی جبهه ها شده تا از اسلام و ایران دفاع کند و در نهایت هم در عملیان والفجر یک در منطقه فکه به شهادت رسید.
با این بانوی مستبصر و مادر شهید درباره فعالیت های انقلابی و فرزند شهیدش گفتوگو کردهایم.
شهید محمد بابایی فرزند خانم «کونیکو یامامورا» (حاجیه خانم سباء بابایی)
مرصاد، آخرین عملیات دفاع مقدس که نسخه صدام و منافقین را با هم پیچید
صدام که در تعدادی از عملیاتهای خود در خرداد و تیرماه 1367 به پیروزی دست یافته بود، سرمست از این موفقیتهایش تصمیم گرفت تا پیش از تشدید فشارها و اجبار برای پذیرش آتشبس،حمله جدیدی را به خاک ایران طرحریزی و اجرا کند که برای این کار، نیروهای منافقین موسوم به ارتش مجاهدین را به کار گرفت. بدین ترتیب نیروهای دشمن در سحرگاه سومین روز از مردادماه 67 از مرز خسروی به طرف سرپل ذهاب حرکت کردند. همزمان با این تحرکات، جلسهای با حضور آیتالله هاشمی رفسنجانی و امیر سپهبد شهید صیاد شیرازی نماینده امام خمینی (ره) در شورای عالی دفاع در شهر کرمانشاه تشکیل و در آن مقرر شد که «تنگه چهارزبر» در 34 کیلومتری کرمانشاه به عنوان خط اصلی پدافند انتخاب و تقویت شود.
به گزارش بولتن نیوز، بر اساس این استراتژی، تنگه چهارزبر که پس از این عملیات، به «تنگه مرصاد»معروف شد به کمین برنامهریزی شدهای برای نیروهای دشمن تبدیل گشت. این اولین اقدام ایران برای انجام عملیات گستردهای در غرب کشور بود، عملیاتی که نیروهای موسوم به مجاهدین خلق برای انجام آن نام «فروغ جاویدان» را برگزیده بودند و از سوی ارتش جمهوری اسلامی ایران عملیات «مرصاد» نام گرفت. مرصاد، واژهای عربی به معنای «کمین» است. پس از اتخاذ تصمیمات و ایجاد سنگرها و کمینهای لازم در تنگه چهارزبر،نیروهای مورد نیاز عملیات مرصاد عمدتا از لشکر 81 زرهی کرمانشاه، تیپ مستقل 45 تکاور نیروی زمینی ارتش، یگانهای توپخانه، نیروی هوایی و هوانیروز ارتش تأمین و سپس لشکر 32 انصارالحسین و 27محمد رسولالله (ص) نیز از سوی سپاه به آنها ملحق شدند. فرماندهی این عملیات گسترده را سپهبد شهید علی صیاد شیرازی برعهده داشت.
فهمی هویدی در الشروق نوشت: کل تحولاتی را که مشاهده میکنیم با قدرت این سوال را درمیان میگذارد که: آیا ممکن است از جهان عرب اثری بعد از این باقی بماند؟
به گزارش مصاف، فهمی هویدی کاتب و روزنامه نگار ومتفکر اسلامی مصری در الشروق نوشت: کل تحولاتی را که مشاهده می کنیم با قدرت این سوال را درمیان می گذارد که: آیا ممکن است از جهان عرب اثری بعد از این باقی بماند؟ دلایلی که این سوال را پیش می کشد در چهار مورد زیر خلاصه می شود: