یاوران حضرت مهدی عجل الله

فرهنگ ظهور و مهدویت و یاوران واقعی حضرت (الهم عجل لولیک الفرج)

یاوران حضرت مهدی عجل الله

فرهنگ ظهور و مهدویت و یاوران واقعی حضرت (الهم عجل لولیک الفرج)

یاوران حضرت  مهدی  عجل الله

بسم الله الرحمن الرحیم
مطالب این سایت با هدف تعجیل در ظهور منجی عالم بشریت حضرت صاحب الزمان (عج) و فرهنگ ظهور بوده راه اندازی شده و انتشار مطالب آزاد میباشد با ذکر یک صلوات جهت تعجیل در ظهور آقا امام زمان .
باتشکر

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی

۲۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رایحه انتظار» ثبت شده است

علّت تأخیر در ظهور امام زمان (عج) چیست؟

سارا سجادی | جمعه, ۱۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۴۸ ق.ظ

علّت تأخیر در ظهور امام زمان (عج) چیست؟

همدل می شویم

بسیاری از افراد در پی این هستند که خود را آماده ظهور حضرت صاحب الزمان (عج) کنند اما بعضی از آنان در خارج از چارچوب دستورات الهی بدنبال روشی جهت تحقق این امر می‌گردند.

 

این درحالی است که آن حضرت خود، کردار نامطلوب کسانی که خود را پیرو آن حضرت می‌دانند را دلیل طولانی شدن غیبتشان عنوان می‌کنند.

 

در ادامه متنی می‌آید که حضرت صاحب‌الزمان (عج)، در آن خود به علت طولانی شدن زمان غیبتشان می‌پردازند:

 

«وَلَوْ أَنَّ أشْیاعَنا وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ عَلَی اجْتِماع مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنَ بِلِقائِنا، وَلَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا عَلی حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَصِدْقِها مِنْهُمْ بِنا، فَما یَحْبِسُنا عَنْهُمْ إِلاّ ما یَتَّصِلُ بِنا مِمّا نَکْرَهُهُ وَلا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ» (۱)

 

"اگر شیعیان ما -که خداوند توفیق طاعتشان دهد- در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند، همدل می‌شدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمی‌افتاد و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان می‌گشت، دیداری بر مبنای شناختی راستین و صداقتی از آنان نسبت به ما،

علّت مخفی شدن ما از آنان چیزی نیست جز آن چه از کردار آنان به ما می‌رسد و ما توقع انجام این کارها را از آنان نداریم."

 

شرح:

این جملات، قسمتی از نامه‌ای است که از ناحیه مقدّس امام زمان (عج) برای شیخ مفید (ره) فرستاده شده است.

 

حضرت (ع) در این نامه، بعد از سفارش‌های لازم به شیخ مفید (ره) و دستورهایی به شیعیان، به امر مهمّی که سبب غیبت ایشان شده است، اشاره می‌کنند. حضرت، نبود صفا و یکدلی در بین شیعیان را سبب غیبت خود می‌شمرند.

 

تاریخ نشان داده است که تا مردم نخواهند و تلاش نکنند، حق بر جای خویش قرار نمی‌گیرد و حکومت به دست اهلش نمی‌رسد. تجربه حضرات معصومین امام علی، امام حسن و امام حسین (علیهم السلام)، دلیل بسیار آشکاری بر این مطلب است.

 

اگر مردم بر خلافت حضرت علی (ع) پافشاری می‌کردند، الآن، تاریخ مسیر دیگری را می‌پیمود، ولی دنیاخواهی و ترس و… مردم آن زمان، سبب شد از آن زمان تا آینده‌ای که معلوم نیست چه هنگام به پایان می‌رسد، جهانیان و خصوصاً شیعیان، جز ظلم و آزار چیزی نبینند.

 

متأسفانه کوتاهی ما، بلکه عملکرد بدمان سبب شده است که آن محرومیت تاکنون ادامه یابد.

 

طبق این حدیث، وظیفه ما برای تسریع و تعجیل در ظهور حضرت، این است که آن حضرت را بر خویش و خویشان مقدم داریم و با اجرای دستورهای اسلامی و گسترش و ترویج عملی اسلام، آن امام (ع) را به جهانیان بشناسانیم و دل‌ها را به سوی آن حضرت معطوف کنیم، تا به خواست خداوند، هرچه زودتر، زمینه پذیرش مردمی و جهانی آن حضرت فراهم شود.

 

از این حدیث شریف نکاتی استفاده می‌شود:

۱ - خداوند متعال از شیعیان عهد و پیمان گرفته که از امامان پیروی کنند و این پیروی سبب تشرّف به لقای امام زمان خواهد بود.

 

۲ - اعمال ناشایست شیعیان سبب دوری آن‌ها از امامشان شده است، و لذا اعمال شایسته می‌تواند در تسریع ارتباط با امام زمان (ع) مؤثر باشد.

 

پی نوشت:

(۱). احتجاج، ج۲، ص۳۱۵؛ بحارالأنوار، ج۵۳، ص۱۷۷، ح۸.



منبع: besuyezohur.ir

  • سارا سجادی

چگونه انسانها با وجود گناهان بسیار در زمان ظهور آقا امام زمان پاک شده و موحد میشوند؟

در زمان ظهور تمام مردم جهان به اصل فطرت که همان اسلام و توحید و خداشناسى است، برمىگردند. امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه 30 سوره روم

فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدّینِ حَنیفاً فِطْرَةَ اللّهِ الَّتى فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللّهِ ذلِکَ الدّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لایَعْلَمُونَ

 

فرمود: «هى الاسلام» یعنى منظور از فطرت، اسلام است. در حدیث دیگرى نیز فرمود:

«فطرهم جمیعاً على التوحید»

«خداوند همه انسانها را بر شناخت و معرفت خود سرشته است.»

همچنین آن حضرت در حدیث دیگرى منظور از توجه به آیین پاک و خالص پروردگار را ولایت دانسته است.

(اصول کافی ج3 ص20)

با پذیرش ولایت آیینه وجود بشر در مقابل خورشید ملکوتى امام قرار مى‌گیرد و خواص نورى آن یعنى اسلام و خداشناسى در وجود انسان انعکاس مىیابد تا با اتصال به ولایت، به اوصاف و اسماء حسناى الهى متصف گردد و به سوى معشوق پرواز نماید؛ زیرا تمام اوصاف دینى تنها با اتصال به اصل فطرت که همان ولایت است، به دست مىآید.

در زمان ظهور تمام خواستهاى الهى یکى پس از دیگرى تحقق مىیابد و تمام موجودات به اعتدال مىرسند و وجود انسان به مصدر کائنات وصل مىگردد. از اینرو انسانها کاملاً در چارچوب دین و ولایت قرار گرفته و به اصل فطرت و ظرفیت روحى و معنوى خویش دست مىیابند و با چنین علم و معرفتى است که به امام زمانشان لبیک گفته و ایمان مىآورند.

آید آن روز که در باز کنى، پرده گشایى                      تا به خاک قدمت جان و سر خویش ببازیم

​منبع: کتاب از ظهور جهان تا جهان پس از ظهور حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف

  • سارا سجادی

حدیث نورانیت

سارا سجادی | چهارشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۴، ۰۳:۴۸ ب.ظ

حدیث نورانیت

یکی از مهمترین مسائل درعرصه دین، شناخت امام است که ازصدراسلام به آن اهمیت داده شده است ومکرراٌ روایت شده است.

«من مات ولم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه»

هرکس بمیرد وامام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.

دراین بخش برآن نیستیم که این حدیث را توضیح دهیم.فقط اهمیت شناخت امام را با این حدیث که به طرق مختلف بیان شده مطرح مینماییم.

امام را باید امام معرفی کند وبه ما بشناساند. به همین دلیل دراین قسمت به بیان شناخت امام از زبان مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام می پردازیم که به  حدیث نورانیت معروف است.

دراینجاحدیث را بیان کرده وبه توضیح مختصری پیرامون آن می پردازیم .امید است که مورد قبول حضرتش واقع گردد.

حدیث:

«روزی ابوذر غفاری ازسلمان پرسید:

ای اباعبدلله(کنیه سلمان) معرفت وشناخت امیرالمؤمنین علیه السلام به نورانیت چیست؟

سلمان گفت: ای جندب(کنیه ابوذر) بیا برویم تا آنرا ازخود حضرت بپرسیم.

نزد حضرت آمدیم ولی ایشان را نیافتیم. پس مدتی منتظرماندیم تا تشریف آوردند.

حضرت فرمودند: چه امری شما را به اینجا کشانده است؟

عرض کردند:یا امیرالمؤمنین! آمدیم تا ازمعرفت به نورانیت سؤال کنیم!

حضرت فرمودند: خوش آمدید ای دو دوست ما که برای دین خودهم عهد وپیمان هستید و(درتحصیل معرفت) اهل تقصیروکوتاهی نیستید.  به جان خودم سوگن دبه هرزن ومردمؤمنی واجب است که مرا به نورانیت بشناسد.

ابوذر از سلمان سؤال میکند که شناخت امام به نورانیت چیست؟

یک مطلب شناخت امام است ومطلب دیگرشناخت با نورانیت است.

نورانیت چه مفهومی دارد؟

اگر دقت کنیم می بینیم خداوند درقرآن می فرماید:

«لهم اعین بها لا یبصون بها»چشم دارند ولی نمیبینند.(اعراف، 179)

چگونه است که انسان چشم دارد ولی نمیتواند ببیند.آن نور است که عامل دیدن است.کفار نور بصیرت ندارند که نمیتوانند ببینند.  در صورتی که در آیات وروایات به فور یافت میشود وقتی یک سوره به نام نور ودعای نور داریم.

در دعای بعداز زیارت آل یاسین ما از خداوند بعضی از این نورها را درخواست می کنیم.

درآن دعا پیامبر صلی الله علیه و آله را کلمه نور معرفی مینماید وبعداز خداوند میخواهیم نور ایمان ،نور علم، عمل، صدق، حکمت و...تا به نور مودت به اهل بیت می رسد.

بنابراین اگر نور باشد،شناخت معنی پیدا خواهدکرد ودر ادامه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به جان خود قسم یاد میکند که برهر زن ومرد مؤمنی شناخت امام با نورانیت واجب است.

ما هم از خداوند می خواهیم فهم سخنان حضرت رابه ما عنایت فرموده تاامام را با نورانیت بشناسیم.

حضرت فرمودند:ای سلمان وای جندب!

عرض کردند: لبیک یا امیرالمؤمنین!

فرمودند:هرکس درامر ولایت ظاهری بیشتراز باطن داشته باشد ترازوی اعمالش سبک وکم ارزش می گردد.

به راستی ایمان برسرحد کمال نرسد تا مرا به حقیقت نورانیت شناسد پس هنگامی که مرا به این معرفت شناخت,پس به یقین او مؤمن است که خداوند قلب اورا برای اسلام گشاده است ونسبت به دین خود عارفی روشن خیر گردیده است.

دراین قسمت آقا امیرالمؤمنین علیه السلام کمال ایمان وبالاترین درجه ایمان را شناخت خودش به نورانیت معرفی می نماید.

یعنی هرکسی بخواهد که بالاترین درجه ایمان برسد باید شناخت به امام زمان خود آن هم با نورانیت پیدا کند.

به فرموده امام رضا علیه السلام ایمان ازاسلام بالاتراست.

عن الرضا علیه السلام:الایمان فوق الاسلام بدرجه والتقوی فوق الایمان بدرجه والیقین فوق التقوی بدرجه ولم بین اعباد شئ اقل من الیقین.(کافی ج 2ص 51)

امام رضا علیه السلام فرمودند:ایمان یک درجه بالاتر از اسلام ؛ تقوی یک درجه  بالاتراز ایمان ؛ ویقین یک درجه بالاتر از تقواست و چیزی بین بندگان کمتراز یقین تقسیم نشده است.

با دقت در حدیث فوق ودیگر احادیث می بینیم که انسانی که 10 درجه ایمان را کسب کند می تواند به مقام یقین برسد که سلمان به آن مقام رسیده بود و جزء اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله شده بود.

چنانچه فرموده اند:سلمان منا اهل البیت(سلمان جزء ما اهل بیت است)کافی ج1 ص 313

نتیجه معرفت به امام 3 چیز است:

 

1.قلبش به ایمان آزموده می شود.

2.سینه اش برای اسلام گشاده می گردد.

3.عارفی روشن ضمیر می گردد.

منبع : سایت یاران مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

  • سارا سجادی

امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) در خطبه غدیر

سارا سجادی | جمعه, ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۲۳ ب.ظ

امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) در خطبه غدیر

 عید غدیر

 

امتداد سبز امامت از امام علی (علیه‌السلام) تا امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه)

اعلام عمومی برای سفر حج در سراسر جهان اسلام؛ بیش از یکصد هزار تن از هر سو عازم مکه شدند.

 

علی (علیه‌السلام) که از طرف پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) به یمن و نجران رفته بود، همراه دوازده هزار تن احرام بسته وارد مکه شدند.[1]

اعمال حج برگزار شد. در عرفات دستوری نازل گردید.

پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) زمینه را برای اعلام ولایت علی (علیه‌السلام) آماده فرمود.

پس از اتمام حج، بلال منادی پیامبر اعلام کرد: فردا جز ناتوانان کسی باقی نماند و همه باید حرکت کنند تا در وقت معینی در غدیر خم، حاضر شوند.[2]

واقعه غدیر

بی‌شک، در طول تاریخ، مناسک و مراسمی به عظمت و کیفیت حج محمدی (صل الله علیه و آله و سلم) سال دهم هجرت انجام نپذیرفته است؛ حجی که برای آخرین بار، اشرف مخلوقات و فخر کائنات، خاتم الانبیاء (صل الله علیه و آله و سلم) برپا کننده آن بود و خیل مشتاقان حضرتش که شمار آنان به بیش از یکصد هزار تن می‌رسید، گرداگرد شمع وجود پیامبرشان از هر دیار و منطقه‌ای، پس از طواف خانه دوست، قصد مراجعت داشتند... ناگاه جبرئیل آمد، با سه پیام:

«ای پیامبر! آنچه به تو دستورداده شده ابلاغ کن»؛

«اگر دستور الهی را ابلاغ نکنی، گویا رسالتت کامل نیست»؛

«خداوند تو را از شر بدخواهان حفظ می‌کند».[3]

با آنکه محمد (صل الله علیه و آله و سلم) بارها و بارها، قبل از این هم مسأله ولایت و جانشینی پس از خود را مطرح کرده بود، باز دستور داد همگان در وادی «غدیرخم»[4] گرداگرد او جمع شوند؛ سبقت گیران برگردند و عقب ماندگان پیش آیند. از بار شتران برایش منبری سازند و همه آماده شنیدن کلام وحی از زبان آخرین فرستاده خداوند باشند. امر آن‌چنان مهم و دقیق است که ترس از نپذیرفتن مردم و غوغای سوداگران و نیز گرمای هوا و مشکلات دیگر، در مقابلش هیچ است...

 

اعلام ولایت علی (علیه‌السلام) و جانشینی او

حضرت محمد (صل الله علیه و آله و سلم) شروع کرد؛ مثل همیشه با نام خدا و ستایش و سپاس از او.

حضرت محمد (صل الله علیه و آله و سلم) تمام معارف بیست و سه ساله خویش را گزارش داد و مردم را به عظمت دین و آیینش رهنمون ساخت... ولی اینها همه مقدمه بود برای بیان یک مطلب و آن:

«ای جمعیت انسان‌ها! اینجا آخرین جایگاهی است که در میان شما ایستاده و سخن می‌گویم. پس سخنان مرا بشنوید و فرمان برید و تسلیم پروردگارتان باشید، همانا خدای عزیز بزرگ، پروردگار شما و سرپرست و معبودتان است و بعد از او، پیامبرش محمد (صل الله علیه و آله و سلم) که میان شما ایستاده و سخن می‌گوید، سرپرست شماست. و بعد از من علی (علیه‌السلام) سرپرست و امام شما به امر پروردگارتان می‌باشد. و [پس از او] امامت در خاندان من از فرزندان علی (علیه‌السلام) ساری و جاری است تا آن هنگام که در قیامت، خدا و رسولش را ملاقات می‌کنید...»[5]

 

البته پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) بارها و بارها، پیش از غدیر هم، جانشینی و ولایت علی (علیه‌السلام) را اعلام کرده بود ولی غدیر تایید همة آنها بود و تمام کننده حجت بر مردم.

مردم دسته دسته می‌آمدند و با پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) تجدید پیمان و با علی (علیه‌السلام) به عنوان امیرمؤمنان بیعت می‌کردند و تبریک می‌گفتند.

جبرئیل نازل شد و گفت:

«به خدا قسم روزی مانند امروز ندیدم. چقدر کار پسر عمویش را محکم نمود! برای او پیمانی بست که جز کافر به خدا و رسولش کسی آن را بر هم نمی‌زند، وای بر کسی که پیمان او را بشکند!»[6]

 

غدیر، طرحگاه سازمان امامت و هدایت بشر

غدیر، علاوه بر معرفی علی (علیه‌السلام) به عنوان جانشین و وصی بلافصل پیامبر خاتم (صل الله علیه و آله و سلم) ترسیم کننده امتداد سبزی است که دشمنان را نه تنها در آن روزگار بلکه تا قیام قیامت و پایان دوران، از طمع ورزی به اسلام ناامید کرد. در این روز دین کامل گردید، نعمت تمام شد و اسلام دین مورد رضایت حق واقع شد.[7]

این خصوصیات نبود مگر آنکه پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) همه دین را در آن روز بیان فرمود، یعنی «امامت و ولایت» را.

دین اسلام کامل گردید، چرا که جانشینی و خلافت تثبیت شد و نه فقط علی (علیه‌السلام) به عنوان امام بعد از پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) بلکه سلسله نورانی «امامت و ولایت» به همه عالمیان معرفی گردید. نعمت تمام شد و با این اتمام حجت، علی (علیه‌السلام) امم مؤمنان و متقیان گردید. خداوند به دین اسلام رضایت داد که تا قیام قیامت بماند چرا که با نصب علی (علیه‌السلام) امید دشمنان که فکر می کردند با رحلت پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) دین خدا محو خواهد شد، ناامید گردید و از خاموشی و افول حق مأیوس شدند. پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) سلسله امامت را در غدیر معرفی کرد تا دین خدا پابرجا بماند.

او ذریه و نسل خود را از فرزندان علی (علیه‌السلام) بیان کرد که باید به ریسمان محکمشان چنگ زد و رستگار گردید.

پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) بارها و بارها تأکید کرد که: دوستی با علی (علیه‌السلام) و فرزندانش، دوستی با من و دشمنی با آنان دشمنی با من است.

غدیر طرحگاه سازمان امامت است و پیمانی است برای ادامه راه انبیا و اوصیا. عید غدیر، بازخوانی پرونده امامت و ولایت است.

دشمنان غدیر، نه فقط دشمن علی (علیه‌السلام) هستند که دشمن هدایت و سعادت بشرند و آنها نیستند جز کافران و منافقان.

 

مهدی (عجل الله تعالی فرجه) در غدیر

پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) پس از انتصاب و معرفی اولین سر سلسله ولایت و امامت به امر الهی، آخرین جانشین خود را هم در عباراتی چند معرفی می کند تا حق جویان و عدالت طلبان راه را گم نکنند و همگان بدانند که جانشینان او دوازده نفرند و همگی خلیفه اویند. آخرین آنها کسی است که به عدل و قسط قیام می‌کند و دین حق و مورد رضایت خدا را بر تمام جهان حکمفرما می‌گرداند:

آگاه باشید! همانا آخرین امامان از ما، مهدی قائم (عجل الله تعالی فرجه) است.

آگاه باشید! او بر تمام ادیان پیروز می‌شود.

آگاه باشید! او از ستمگران انتقام می‌گیرد.

آگاه باشید! او گشاینده دژهای مستحکم شرک و فساد و نابود کننده آنهاست.

آگاه باشید! او نابود کننده شرک است.

آگاه باشید! او انتقام گیرنده خون دوستان خدای عزیز و بزرگ است.

آگاه باشید! او یاری دهنده دین خدای عزیز و بزرگ است.

آگاه باشید! او سیراب کننده تشنگان از دریای حقیقت است.

آگاه باشید! او فضل و برتری دانشمندان، و جهل و بی‌خردی ناآگاهان را می‌داند.

آگاه باشید! او برگزیده خداوند و امام انتخاب شده از طرف اوست.

آگاه باشید! او وارث هر دانشی است، و علم او بر همه علوم برتر است.

آگاه باشید! او معرفی کننده خدای عزیز و بزرگ و روشن کننده احکام و راه ایمان است.

آگاه باشید! او شجاع و درستکار است.

آگاه باشید! امور آفریدگان به او واگذار شده است.

آگاه باشید! که پیامبران گذشته به ظهور او بشارت داده‌اند.

آگاه باشید! او آخرین حجت الهی است و بعد از او حجتی نخواهد آمد، در جهان حقی نیت مگر آنکه با اوست، و دانشی نیست مگر آنکه در نزد اوست.

آگاه باشید! که کسی توان پیروزی بر او را ندارد، و یاری دهنده‌ای جز او نیست.

آگاه باشید! او ولی خدا در زمین و داور او در میان خلق، و امین اسرار الهی در نهان و آشکار است.[8]

اگر پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) مهدی عجل الله تعالی فرجه را معرفی نمی‌فرمود، معلوم نبود نامی از او بماند. چرا که مردم دستور خدا در مورد جانشینی و ولایت علی (علیه‌السلام) را گردن ننهادند و برای بی‌فروغ کردن چراغ امامت در طول تاریخ کمر همت بستند. برخی را کشتند و گروهی را اسیر و جمعی را آواره نمودند،[9] اما غافلند از آنکه اراده‌ی خداوند این است که دینداران بر جهان مسلط شوند گرچه به مذاق کافران و مشرکان خویش نیاید.[10]

 

مهدی (عجل الله تعالی فرجه) در نگاه علی (علیه‌السلام)

دین خدا همان است که وعده آن در کتاب الهی آمده است. خداوند به کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام دهند، وعده داده که آنها را در زمین جانشین می‌گرداند و دین پسندیده‌ای را که پس از ترس، به آنها آرامش بخشد، برایشان مستقر و مستحکم گرداند.[11] بدیهی است دین مورد رضایت خدا، همان است که خداوند آن را اسلام نامید و در روز غدیر به آن رضایت داد. استقرار این دین ممکن نخواهد بود جز آشنایی با برپاکنندگان آن و عمل به دستوراتشان، تاریخ شاهد زمینه سازی جانشینان پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) یکی پس از دیگری است. تا مقدمات قیام بر پا کننده دین مورد رضایت خدا را فراهم سازد.

علی (علیه‌السلام) که پس از پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) اولین جانشین او بود، مردم را به وجود امامی غایب از فرزندان خود خبر می‌داد که جهان را پر از عدل و داد کند همانطور که از ظلم و جور آکنده است.

چه زیباست که شادمانی جشن غدیر را با شیرینی معارف امیر مؤمنان (علیه‌السلام) درباره فرزندش مهدی‎ (عجل الله تعالی فرجه) بیامیزیم و این شور را شعور و این عشق را با عمل همراه سازیم.

1. بخشنده

«بسیار بخشنده است».[12]

2. پناهگاه

«دژی محکم و پناهگاهی مستحکم است».[13]

3. الگوی صالحان

«هر کس او را درک کند، او را مشعلی فروزان می‌یابد که الگوی صالحان است».[14]

4. نجات بخش بشریت

«بندها را می گسلد و به بردگی و بهره کشی انسان از انسان خاتمه می‌دهد».[15]

5. عدالت گستر

«حضرت علی (علیه‌السلام) به فرزندش امام حسین (علیه‌السلام) فرمود: ای حسین! نهمین فرزند تو، قیام کننده به حق است. او دین را آشکار می‌کند و عدالت را می‌گستراند».[16]

6. شادی آفرین

«با آمدن او اهل آسمان و زمین شادمان می‌گردند».[17]

7. پاداش ثابت قدمان

«برای قائم ما غیبتی است طولانی، آگاه باشید کسی که در آن روزگار بر دین خود ثابت قدم باشد و قلبش از طولانی شدن غیبت امام سخت نگردد، در روز رستاخیز در بهشت با من و در کنار من خواهد بود».[18]

8. دعا برای حضرت

«بار خدایا! غیبت او را پایان بخش غمها قرار ده و به وسیله او شکاف‌ها و نفاق‌ها را از میان امت بردار».[19]

غدیر یعنی بیعت با امامت که علی (علیه‌السلام) اولین مصداق آن است و مهدی (عجل الله تعالی فرجه) آخرین آن.

 

و یک سوال اساسی پیش روی ما؛

آیا آماده پذیرش امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) هستیم؟ یا منفعت طلبی‌ها و شهوترانی‌ها ما را نیز به بیراهه می‌برد؟!

آیا ما از کسانی هستیم که با دانش، بصیرت و خودسازی برای تحقق آینده سبز و زیبای ظهور تلاش و کوشش نمایند:

«یُوَطّئونَ اللمَهدی سُلطانَه»؟![20]

----------------------------------

پی‌نوشت:

[1]- کشف الیقین، ص238.

[2]- امالی صدوق، ص354.

[3]- مائده/67، آیه «ابلاغ».

[4]- «غدیر خم» سرزمینی است که به جهت وجود آب و چند درخت کهنسال، محل استراحت کاروانیانی بود که از آنجا مسیرشان به سمت مدینه، مصر، عراق و نجد جدا می شد.

[5]- احتجاج طبرسی، ج1، ص66، الغدیر علامه امینی؛‌حماسه غدیر، محمد دشتی.

[6]-  تفسیر عیاشی، ج1، ص329.

[7]- مائده/3، آیه «کمال دین».

[8]- احتجاج طبرسی. ج1، ص66: خطبه غدیر.

[9]- دعای ندبه.

[10]- صف/9.

[11]- نور/55.

[12]- غیبت نعمانی، باب13، ح1.

[13]- همان.

[14]- همان.

[15]- نهج البلاغه، خطبه150.

[16]- کمال الدین، صدوق، ج1، ص304.

[17]- نهج البلاغه، خطبه150.

[18]- کمال الدین، صدوق، ج1، باب26، ح14.

[19]- غیبت نعمانی، باب13، ص212.

[20]- سنن ابن ماجه، جزء2، باب الفتن.



منبع: besuyezohur.ir

  • سارا سجادی

عید این جمعه غدیر است تو باید باشی...

سارا سجادی | جمعه, ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۵۹ ق.ظ

عید این جمعه غدیر است تو باید باشی...

عید این جمعه غدیر است تو باید باشی... shia muslim                  

 فاطمه فولادی ماهانی (مهشام)

به خدا جمعۀ این هفته تفاوت دارد

عید این جمعه غدیر است تو باید باشی..

و علی گفته که یک روز غدیر است فرج

اینک این جمعه غدیر است تو باید باشی..

حرم امن خدا دست چه کس افتاده؟!

حجم این غصه عظیم است تو باید باشی..

به خدا بی تو جهان حس یتیمی دارد

وقت اطعام یتیم است تو باید باشی..

هدف خلقت ما درک ولایت بوده

عید پیمان امیر است تو باید باشی..

و علی چشم به راه پسر فاطمه است

روز حاجات عظیم است تو باید باشی..

و تو باید باشی جمعۀ ما عید شود

روز عیدی ز کریم است تو باید باشی...

  • سارا سجادی

آیا دحوالارض روز ظهور امام عصر(ع) است؟

سارا سجادی | سه شنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۳۲ ب.ظ

آیا دحوالارض روز ظهور امام عصر(ع) است؟

دحو الارض

 

ماه ذی القعده نخستین ماه حرام و مقدمه ورود برای ماه ذی الحجه است، روز بیست و پنجم این ماه به نام روز دحوالارض مهمترین اتفاق این ماه است، در این روز صرف نظر از اثبات علمی، مکه نخستین مکانی از زمین است که آشکار شده و زمین از آنجا گسترش پیدا کرده است.

عبارت «ام القری» برای مکه و مادر بودن برای شهرها شاید بدین جهت باشد، در رابطه با این روز آداب و اعمالی وارد شده است. به طوری که روزه در این روز پاداش قابل توجهی دارد. همچنین بر خواندن ادعیه ویژه‌ای تاکید شده که یکی از این ادعیه، ارتباط با واقعه ظهور حضرت مهدی(ع) دارد، در این دعا توصیفاتی است که به بحث مهدویت و گسترش آنچه از مسجدالحرام و مکه صورت می‌گیرد، اشاره شده است.

 

معنی روز دحوالارض

دحوالارض به معنای راه افتادن زمین است و عرب زمانی که کودکش به راه می‌افتد به او دحو می‌گوید، راه افتادن زمین از منظر حیات مورد توجه در این روز است.

آغاز حیات زمین در اینجا به دو معناست: اول اینکه زمین آب را در قسمت‌های مختلف در این روز پذیرفته و این امر موجب حیات او شده است و دوم اینکه به معنای پذیرش رحمت الهی است و برحسب پذیرشی که پیدا می‌کند، آثار جدیدی در او پیدا می‌شود.

با توجه به اینکه روزهایی از سال ایام الله است، قران کریم نیز تعبیری دارد مبنی بر اینکه این روزها را به خوبی یاد کنید همچنین تأکید می‌کند در آیاتی که در روی زمین است، سیر کنید و عبرت بگیرید که نشان می‌دهد علاوه بر توجه به مکان‌ها در مورد احوال زمین نیز است که از هر زمان نیز باید نتیجه‌ای خاص گرفت.

اگر به شب‌های قدر توجه می‌شود باید در نظر داشت که ما باید چه وظایفی داشته باشیم و چه اعمالی باید انجام دهیم، باید نسبت به این ایام خاص، توجهی عمیق و دارای مفهوم داشته باشیم.

همانطور که در روز دحوالارض زمین آشکار می‌شود و حیات پیدا می‌کند ما باید توجه به قیامت داشته باشیم چراکه این روز مترادف با روز قیامت است، اینکه اگر روز دحو الارض روز پهن شدن زمین است. روز قیامت روز جمع شدن زمین است و اگر این روز، روز گستردگی رحمت خداست روز قیامت نیز روز رحمت الهی است.

 

برکات روز دحوالارض

امام رضا(ع) در روایتی می‌فرماید: در این شب حضرت ابراهیم(ع) و حضرت عیسی(ع) نیز متولد شدند و سفارش کردند که هر کس امروز را روزه بدارد، 60 ماه را روزه داشته و روزه و عبادت این شب معادل با عبادت 100سال است و برای روزه داران در این روز هرچه در آسمان و زمین است، استغفار می‌کنند.


دعا برای ظهور حضرت حجت در روز دحوالارض

روز دحوالارض روز حیات زمین است زیرا منشاء آب که مایه حیات است در روز دحوالارض می‌باشد،  باید توجه داشت که آب حیات در منابع روایی تعبیر به امام عصر شده است و آب حقیقی که مایه حیات واقعی زمین است، امام زمان می باشد. بنابراین باید در این روز برای ظهور حضرت حجت دعا کنیم.

این درحالی است که قسمت عمده دعای وارد شده برای این روز در مورد ظهور و قیام امام زمان(ع) می‌باشد. همچنین شرایط ظهور در این دعا به تفصیل بیان شده است.

در این دعا آمده است که خدایا در امروز تمام سختی‌ها را عوض کن و به زیبایی و آرامش تبدیل نما، این سختی در زمان ما دوران غیبت است که از خدا می‌خواهیم آن را به ظهور تبدیل کند، همچنین می‌گوییم که خدایا تو دعوت کننده به سمت حق هستی.

واژه "دَاعٍ" (دعوت کننده) در این فراز از دعا را صفت امام عصر(ع) است، عبارت "دَاعٍ إِلَى کُلِّ حَقٍّ" (دعوت کننده به حق)  توجه خاص به امام زمان(ع) است. این درحالی است که روز دحوالارض روز استغفار نیز است. در تفاسیر آمده است که استغفار ملائکه با ظرفیت انسان حاصل می شود و ظرفیت انسان درحالی کامل می شود که متوجه به انسان کامل که امام زمان(ع) است، باشد.

 

امام عصر(ع) آخرین میثاق قریب الهی است

نخستین میثاق این روز، همان میثاق عهد اَلست است که به میثاق ولایت معروف است. دومین میثاق میثاق انبیای الهی و حضرت رسول است و آخرین میثاق نیز وجود مقدس امام عصر(عج) بیان شده است.

 

شباهت میان روز دحوالارض و گسترش عدل جهانی مهدی(ع)

اگر چه در روز دحوالارض، گسترش زمین از زیر کعبه در جهان ماده اتفاق افتاده است ولی دحو الارض واقعی که گسترش معنویت، عدالت و امنیت است، با وقوع ظهور رخ می‌دهد.

مکه در بعثت پیامبران در گسترش بندگی خدا نقش برجسته دارد، این مکان مقدس در زمان ظهور نیز نقش ویژه‌ای خواهد داشت.

اگر دحوالارض به عنوان گسترش خاکی این اتفاق است، اتفاق بزرگ زمانی رخ می‌دهد که از کنار مکه معنویت، بندگی، عدالت و نورانیت به سراسر زمین گسترش پیدا می کند و ظهور حجت خدا اتفاق می افتد.

دحوالارض واقعی زمانی است که امام عصر(ع) پشت به کعبه کرده و این اتفاق بزرگ را اعلام می‌کنند، حضرت زمانی که به کعبه و قدرت خدای متعال اتکا می‌کنند، یکایک پیامبران بزرگ الهی را نام می‌برند و می‌فرمایند: ای مردم دنیا اگر قصد دارید به حضرت آدم نگاه کنید، من واجد شرایط ایشان هستم و یک یک پیامبران را نام می‌برند تا می‌رسند به نام پیامبر اسلام و می‌فرمایند اگر قصد دارید، به سیمای نورانی پیامبر(ص) بنگرید، من دارنده این سیما هستم.

امام عصر(ع) در راهی قدم می‌گذراند که همه پیامبران گذشته با وجود سختی‌ها و تنگناها قدم گذاشتند، حضرت ولی عصر(ع) راه نیمه تمام پیامبران را تمام می‌کند. البته نه اینکه کار پیامبران ناقص بود و حضرت با ظهور خود آن را تمام می‌کنند، بلکه پیامبران در دوران خود به اهداف متعالی خود به حسب محدودیت‌ها و معذوریت‌های مردم دست پیدا نکردند.

اما در رابطه با ظهور حضرت باید گفت که تمامی این تنگناها و شرایط تحمیلی در زمان ظهور آخرین ذخیره الهی وجود نخواهد داشت.

 

آیا روز دحوالارض روز ظهور حضرت ولی عصر(ع) است؟

اگرچه در این زمینه روایت ثابت شده و یا سندی نداریم. همچنین در روایات بسیاری مثلا روز عاشورا یا نوروز را روز ظهور دانسته‌اند. ولی می‌توان هر کدام از این روزها را به طور کنایه مراحلی از عصر ظهور دانست.

به طور مثال در روز عاشورا که تمامی حق و حقانیت در برابر تمام ظلم و باطل ظهور کرد، روز ظهور حضرت مهدی(ع) نیز تمامی حق در برابر تمامی باطل می ایستند. همچنان که روز نوروز که تمامی سرما رو به شکفتن و بهار می‌گذارد، در ظهور، امام نیز بعد از یک فصل سرد و خشک به بهاری سرشار از عدل قدم می‌گذارد.

 

کنایه روز ظهور در دحوالارض

این تمثیل می‌تواند کنایه‌ای باشد از اینکه همانطور که کعبه نخستین جایی بود که آشکار شده و سرآغاز گسترش زمین شد، در روز ظهور سرآغازی بر حرکت امام عصر(ع) است.

بسیاری از سخنان معصومین و روایت‌ها دارای اشارت‌ها و بشارت‌هایی به انسان‌ها در رابطه با اتفاقات بزرگی است که قرار است شکل بگیرد، امام علی(ع) در روایتی می‌فرمایند؛ چه بسیار است عوامل عبرت آموز و چه اندک انسان هایی که از این وسایل عبرت بگیرند.

 

منابع:

خبرگزاری شبستان

حجت الاسلام خدامراد سلیمیان (پژوهشگر مهدویت و عضو هیئت علمی پژوهشکده مهدویت)

حجت الاسلام علی محمدباقی (کارشناس مسائل مهدوی)



منبع: besuyezohur.ir

  • سارا سجادی

راست کننده میل های کج ..

سارا سجادی | پنجشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۵۶ ب.ظ

راست کننده میل های کج ..

اکثراً ما به خوبی‌ها دانا هستیم اما دارای خوبی‌ها نیستیم. همه می‌دانیم که خدا خوب است ولی این «خدادانی» است، «خداداری» چیز دیگری است.
این‌جا است که باید متوجه شد راه دیگری غیر از کتاب و درس برای اصلاح خود نیاز داریم. باید راهی باشد که از طریق آن، انسان معصومی -که نمایش بالفعل همه خوبی‌هاست- به کمک نظر مبارکش کار ما را درست کند…

« بسم الله الرحمن الرحیم »

شخصی خدمت رسول‌الله (ص) آمد و عرض کرده یا رسول‌الله! شما می‌فرمایید که باید روی پهلوی راست بخوابیم ولی من هرچه تلاش می‌کنم که روی پهلوی راست بخوابم،سریعاً روی پهلوی چپم می‌‌غلطم، شما می‌فرمایید چه کار کنم؟ حضرت او را در آغوش گرفتند و کمی ‌فشار دادند و فرمودند برو از این به بعد روی پهلوی راست بخواب.

آن شخص می‌گوید از آن به بعد هر چه تلاش می‌کنم که به پهلوی چپ بخوابم میل به خوابیدن روی پهلوی راست دارم…

وجود مقدس پیامبر خدا (ص) با یک توجه به آن شخص، میل او را تغییر دادند. ..

آری! گاهی میل‌ها کج است و با نظر پیامبر (ص) این میل‌ها عوض می‌شود.
همه ما انسان‌ها غیر از امام معصوم، میل‌هایمان کج است، تنها کافی است امام معصوم به ما نظری کند تا میل‌های ما راست شود و عمل‌هایی که منطبق با میل‌های راست است از ما صادر شود، چون؛

اولاً: آن ذوات مقدس مقامشان مقام واسطه فیض است و سبب متصل بین ارض و سماء می‌باشند و لذا در تمام مراتب وجود قدرتِ تصرف دارند.
ثانیاً: جان آن‌ها عین عصمت است، و لذا به هر کجی که برخورد کنند آن را راست می‌کنند.

عموم ما بعضی از کارها را قبول داریم و مایلیم انجام دهیم، اما انجام نمی‌دهیم و بعضی از کارها را قبول نداریم و می‌خواهیم انجام ندهیم، اما انجام می‌دهیم، چرا؟ و چه باید کرد؟ …
آری اکثراً به خوبی‌ها دانا هستیم اما دارای خوبی‌ها نیستیم. همه می‌دانیم که خدا خوب است ولی این «خدادانی» است، «خداداری» چیز دیگری است.
این‌جا است که باید متوجه شد راه دیگری غیر از کتاب و درس برای اصلاح خود نیاز داریم. باید راهی باشد که از طریق آن، انسان معصومی -که نمایش بالفعل همه خوبی‌هاست- به کمک نظر مبارکش کار ما را درست کند.

نظر امام‌زمان (عج) می‌تواند آن را‌ه باشد، قدرت و عظمت امام (عج) در این است که اگر به قلب انسان نظر کند، آن قلب، تحت تأثیر قلب امام معصوم قرار می‌گیرد و لذا کجی‌هایش راست می‌شود.
در همین راستاست که آیت‌الله‌بهاءالدینی«رحمه‌الله‌‌علیه» بزرگترین برکت وجود مقدس امام زمان (عج) را برای مؤمنین، تغییر مبادی میل مؤمنان می‌دانستند، به این معنی که نظر مبارک حضرت، می‌تواند میل‌های حیوانی را به میل‌های انسانی و الهی تبدیل کند.

در آن صورت است که می‌توان گفت:

خاک بودیم این چنین موزون شدیم                  خاک ما زرگشت،سیمین جان شدیم

 

برگرفته از کتاب “جایگاه و معنی واسطه فیض”  اثر استاد طاهر زاده

  • سارا سجادی

چقدر تا ظهور وقت داریم؟

سارا سجادی | پنجشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۵۳ ب.ظ

چقدر تا ظهور وقت داریم؟

در فیلم سینمایی روز واقعه وقتی عبدالله به دنبال یافتن صدایی که شنیده است، حرکت می کند؛ در راه گروههای مختلفی را می بیند. در مواجهه با یکی از این گروهها که به قتال با اباعبدالله علیه السلام به سمت کربلا در حرکتند، آنها را مورد عتاب قرار داده و می گوید:«مسیح را مسیحیان نکشتند، چگونه است که مسلمانان به جنگ امام شان می روند».

عقیق: به نقل از «خبرنامه دانشجویان ایران»، در بسیاری از روایات ظهور به افرادی اشاره شده است که پیش از ظهور انتظار امام غائب را می کشیده اند، اما با ظهور آن حضرت به مخالفت با ایشان برمی خیزند. حجت الاسلام پناهیان در کتاب فوق العاده «انتظار عامیانه، انتظار عالمانه، انتظار عارفانه» درباره این گونه افراد می نویسد:
“کسانی که نگاه عامیانه دارند و در این نگاه عامیانه‌شان تصلّب پیدا کرده‌اند، به‌حدی که برخی رگه‌‌های انحراف در آنها مشاهده می‌شود، نه تنها به درد حضرت نمی‌خورند، بلکه بعد از حضور حضرت موجب دردمندی او هم خواهند شد. این گروه به‌ویژه به این دلیل که از قبل هم اطلاعاتی داشته‌اند، دیگر خودشان را صاحب ادّعا می‌دانند؛ مثلاً می‌گویند: نه، ایشان امام زمان نیستند؛ ما می‌دانیم، ما می‌شناسیم، ما منتظر بودیم، حالا هم ما هستیم که تشخیص می‌دهیم که آیا ایشان همان آقا هستند یا خیر. ”
آگاهی به این مسئله از سویی و اطلاع از آیات و احادیث دیگر مرتبط با ظهور درباره ایمان آوردن حضرت مسیح به امام زمان علیه السلام و سپس ایمان آوردن خیل اهل کتاب به امام زمان به تبعیت از حضرت مسیح از سویی دیگر تلنگری به شیعیانی خواهد بود که مدتها را به ادعای انتظار سپری کرده اند و حالا به مقابله با امام خود می ایستند و یا با بی تفاوتی از کنار پیام جهانی ایشان می گذرند تا اینکه عدالت به سمت آنان بیاید.
قرآن مجید می فرماید: “وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْکِتَـبِ إِلاَّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِی قَبْلَ مَوْتِه؛ (نساء،۱۵۹) و هیچ یک از اهل کتاب نیست، مگر اینکه به او قبل از مرگش ایمان می آورد. ”
تفسیر نمونه، منظور این آیه را اینطور بیان می کند؛ که تمام اهل کتاب، به حضرت مسیح، پیش از مرگ او ایمان می آورند و این هنگامی است که طبق روایات اسلامی، در زمان ظهور حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف – از آسمان فرو می آید و پشت سر حضرت نماز می گزارد.
این مضمون در روایتی از امام باقر(ع) نیز وجود دارد؛”حضرت عیسی(ع)، قبل از روز قیامت و در دوران حضرت مهدی(عج) از آسمان فرو می آید و همه اهل کتاب را به پیروی از حکومت و امامت حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف – فرا می خواند و خودش هم برای اتمام حجت، پشت سر حضرت مهدی نماز می خواند.”(منتخب الاثر آیت الله صافی)
در این میان زندگی مومنانه در عصر غیبت موضوعی است که همواره میان منتظران ظهور مطرح بوده است. در همین راستا مباحثی همچون وکالت آن حضرت، نیابت عامه از سوی ایشان، تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت و نیز ارتباط با آن حضرت، در محافل و مجامع علمی مورد بحث و مناقشه قرار گرفته است.
در کنار مباحث علمی و عقلانی، مواردی چون خواب و رؤیا، الهام و مکاشفه و یا ارتباط مستمر با آن حضرت نیز از سوی برخی افراد مطرح شده که فارغ از واقعیت داشتن یا نداشتن، بحث را از فضای علمی به تجربه‌های شخصی غیرمستند و گاه ادعاهایی گزافه رهنمون می‌سازد. این منظر، نقطه‌ای کلیدی و حساس است که کم‌توجهی به آن، منشأ سوء استفاده برخی از افراد و جریاناتی بوده که سعی داشته‌اند مقاصد و اندیشه‌های ناصواب خود را جامه عمل بپوشانند و علاوه بر جذب منابع مالی، این حرکت اصیل را دست‌خوش تغییراتی بی‌اساس سازند. نتیجه این‌گونه تلاش‌ها، شکل‌گیری فرق، گروه‌ها و جمعیت‌هایی است که با ظاهری دینی و با شعار مهدوی، به تخریب باورهای اصیل و صادقانه مؤمنان می‌پردازند.
زمانی که عوام نظرات و دیدگاه شخصی خود را در خصوص مسئله مهدویت طرح کنند، خرافات به جامعه راه می یابد. وظیفه عالمان دینی در برابر این مسئله اشاعه ایمان به حتمی بودن ظهور حضرت و اشاعه فرهنگ انتظار مسئولانه مردم و پاک و صادق بودن عرصه های مختلف اجتماعی از کژی ها و نادرستی ها است.
ما نمی دانیم که چقدر تاظهور وقت داریم و اینکه چقدر تا قیام حضرت حجت زمان داریم. اما رکود منطقی و عقلی نیست. به بیان دیگر گروههایی در عصر غیبت شکل می گیرند که به جای تزریق روح پویایی و تعالی در جامعه صرفا تقدس مئابی می کنند و در مقابل ظلم ساکتند. گروههایی که جهاد سیاسی در عصر غیبت را جایز نمی دانند و البته جهل در رشد این گروهها بی تاثیر نیست.

* اگر ما سرباز امام زمانیم، باید خود را برای مبارزه با اینها آماده کنیم
رهبر معظم انقلاب در نیمه شعبان سال۸۱ درباره این گروهها می فرمایند: “جریانهای انحرافی قبل از انقلاب تبلیغ میکردند، الان هم در گوشه و کنار تبلیغ میکنند که امام زمان می‌آید و اوضاع را درست میکند؛ ما امروز دیگر چه کار کنیم! چه لزومی دارد ما حرکتی بکنیم! این مثل آن است که در شب تاریک، انسان چراغ روشن نکند؛ چون فردا بناست خورشید عالمتاب بیاید و روز شود و همه دنیا را روشن کند. خورشیدِ فردا، ربطی به وضع کنونی من و شما ندارد. امروز اگر ما میبینیم در هر نقطه دنیا ظلم و بیعدالتی و تبعیض و زورگویی وجود دارد، اینها همان چیزهایی است که امام زمان برای مبارزه با آنها می‌آید. اگر ما سرباز امام زمانیم، باید خود را برای مبارزه با اینها آماده کنیم.”
استاد رحیم پور ازغدی نیز با اشاره به روایتی از امام صادق (ع) در خصوص مقابله جاهلان با قیام جهانی حضرت ولی عصر (عج) گفت: وقتی قیام جهانی شروع شود مقابله جاهلان و احمقان در مقابل حضرت حجت و فشارهایی را که آن حضرت از این عالم نماها می بیند، شدیدتر از مشکلات پیامبر از جاهلان عصر خود است، چرا که آنها به نام دین و با استفاده از آیات قرآنی در مقابل امام زمان (عج) می ایستند.
قرائت های سکولاریستی از دین مبین سرآغاز این جهل و جمود است.

  • سارا سجادی

شهدا، الگوی سبک زندگی مهدوی

سارا سجادی | پنجشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۲۴ ب.ظ

شهدا، الگوی سبک زندگی مهدوی

اگر کتاب خاطرات شهدا را برداری و آرام آرام ورق بزنی و با تأمل بخوانی، می‌بینی که «ساده زیستی»، «از خود گذشتگی»، «دوری از ناهنجاری‌ها»، «رابطه زیبا با پدر و مادر و خانواده»، «استقامت در برابر مشکلات»، «شجاعت و شهامت»، «به فکر دیگران بودن»، «عبادت و بندگی خدوند»، «دوری از شهرت » و … در زندگی آنان موج می‌زند که هر کدام از این‌ها نیاز به تدبر و تأمل بسزایی دارد.

چند وقتی است که بازار گفتگو در مورد «سبک زندگی» بالا گرفته و تنور سخن در این زمینه داغ است. این که ما چه شیوه‌ای را در زندگی خود به کار ببندیم تا مسیر زندگی‌مان را به خوبی سپری کنیم. در پیچ و خم زندگی، چه طور عمل کنیم تا به سلامتی به کوچه باغ‌های سرسبز برسیم. چه رنگی به وجودمان بزنیم تا گرد و غبار زندگی آن را تیره و تار نکند. چه آبی در کوزه دلمان بریزیم تا کام تشنه خود و دیگر ره‌گذران را سیراب کنیم. چه عطری به سر تا پای دلمان بزنیم تا گل زیبای وجودمان همواره معطر و سر سبز باشد و شامه هر ره‌گذری را بنوازد. چه افقی برای آینده خود، ترسیم کنیم که  سراب‌گونه نباشد و آن قدر مطمئن باشیم که دست دیگران را هم بتوانیم بگیریم و با خود به مقصد برسانیم.

در هیاهوی زندگی امروزی، خیلی‌ها مانند کلافی سر در گم، گم شده‌اند و خیلی‌ها مقصد را فراموش کرده‌اند. در دریای زندگی بسیاری از افراد، آن قدر امواج  گل‌آلود و وحشتناک هست که تماشای آن چیزی جز اضطراب و پریشانی نصیب اطرافیانشان نمی‌کند. برخی هم آسمان دلشان، آن‌چنان آبی و وسیع هست که وقار و آرامش را به دیگران هدیه می‌دهند؛ حتی با ستاره‌های زیبای اخلاق نیکوی‌شان،  شب‌های تاریک بدی‌های دیگران را زیبا می‌کنند و جز زیبایی از خود اثری بر جای نمی‌گذارند.

 بهترین سبک زندگی که گم شده خیلی از ماهاست و جای خالی آن در تار و پود زندگی ما به روشنی پیداست، راه و روشی است که بزرگان دینی ما، با بیانات مختلفی آن را مطرح کرده‌اند و بسیاری از افراد، آن را در زندگی خود به کار بسته‌اند و آن را نهادینه کرده‌اند و برخی نیز، با ریختن خون خود به پای این راه و روش، رنگ و بوی زیباتری به آن بخشیده‌اند.

بی‌شک کسانی که می‌خواهند در زمان غیبت امام عصر (عج) بهترین سبک زندگی را به دست بیاورند و به آن عمل نمایند، باید با شاخصه‌های سبک زندگی مهدوی آشنا شوند. یکی از مهم‌ترین شاخصه‌ها در این زمینه «راضی نبودن از وضع موجود و کنده شدن از آن وضعیت» است. معنای روان این شاخصه عبارت است از «مبارز بودن» و این همان نکته‌ای است که شهدای گران‌قدر ما همواره به آن توجه ویژه‌ای داشتند و انتظار را عملاً برای تمام کسانی که چشم به راه امام زمان (عج) هستند، تفسیر کردند. شهدایی که در زمانی نزدیک به زمان ما و در شرایطی مشابه با شرایط زندگی ما، به بهترین سبک، زندگی می‌کرده‌اند. شهدایی که گویی مسافرانی از ملکوت بودند و در بین ما آمده بودند تا درس انتظار را به ما بیاموزند و ما را همانند خود از یاران آخر الزمانی  امام عصر (عج) نمایند.

اگر ما به روایاتی که در زمینه انتظار و مقام و منزلت منتظران بیان شده است نگاهی گذرا داشته باشیم، به این نکته پی می‌بریم که ادبیاتی که در این زمینه به کار رفته است، ادبیات حماسه و مبارزه هست. این که امام سجاد (ع) می‌فرمایند:«هر کس بر دوستی ما در دوران غیبت قائم ما ثابت و استوار بماند، خداوند پاداش هزار شهید از شهیدان بدر و احد را به او ارزانی می‌دارد» (۱) و یا این که امام صادق (ع) می‌فرمایند: «هر کس از شما بمیرد در حالی که منتظر این امر باشد، همانند کسی است که با حضرت قائم در خیمه‌اش بوده باشد، سپس حضرت چند لحظه‌ای درنگ کردند؛ آن گاه فرمودند: نه، مانند کسی است که در خدمت حضرت، شمشیر بزند. سپس فرمودند: نه ، همانند کسی است که در پیشگاه رسول خدا شهید شده باشد» (۲) و روایات دیگری که در این زمینه وجود دارد، گویای این مسأله است که ادبیات انتظار، ادبیات مبارزه و جهاد اکبر می‌باشد. این که «شهید زین الدین» که از افتخارات و قهرمانان ملی ما است این طور بیان می‌کند که «باید ویژگی یک منتظر را داشته باشیم و منتظر امام زمان باشیم. در زمان غیبت امام زمان به کسی منتظر می‌گویند که منتظر شهادت باشد. خدایا شهدا در انتظارند، مردم ما در انتظارند، مستضعفین جهان در انتظارند» گویای این مطلب می باشد که درک صحیحی از انتظار داشته است  و شاخصه راضی نبودن از وضع موجود رابه خوبی در رفتار و کردار و سبک زندگیش، نهادینه کرده است. وقتی صفحات تاریخ را ورق می زنیم تا بهترین سبک‌های زندگی را پیدا کنیم، باید صفحات زیبای کتاب زندگی شهدا را با حساسیت ویژه ای ورق بزنیم چرا که به جرأت می‌توان زندگی زیبای شهدا را به عنوان بهترین الگوی سبک زندگی مهدوی بررسی کنیم، به همین خاطر نباید به شکل سطحی به زندگی شهدا نگاه کنیم بلکه باید با دقت در سطر سطر خاطرات و دست نوشته‌ها و وصیت‌نامه‌های آنان، توجه نماییم تا بهترین راه و روش و سبک زندگی اسلامی را به دست آوریم و با ترویج آن در جامعه، چمران‌ها، همت‌ها، جهان‌آراها، زین الدین‌ها و باکری‌های امروزی را شکوفا کنیم.

بدون تردید، همه ناهنجاری جامعه را می‌توان با الگوبرداری از سبک زندگی شهدا که برگرفته از سبک اصیل اسلامی است، از بین برد، چرا که آنان به خوبی و از روی اصول، زندگی کردند؛ با عقیده، نفس می‌کشیدند و آگاهانه عمل می‌کردند و با چشمی باز، مسیر خوشبختی را پیمودند.

اگر کتاب خاطرات شهدا را برداری و آرام آرام ورق بزنی و با تأمل بخوانی، می‌بینی که «ساده زیستی»، «از خود گذشتگی»، «دوری از ناهنجاری‌ها»، «رابطه زیبا با پدر و مادر و خانواده»، «استقامت در برابر مشکلات»، «شجاعت و شهامت»، «به فکر دیگران بودن»، «عبادت و بندگی خدوند»، «دوری از شهرت » و … در زندگی آنان موج می‌زند که هر کدام از این‌ها نیاز به تدبر و تأمل بسزایی دارد. یکی از زیباترین سبک‌هایی که در زندگی شهدا جریان داشت این بود که آنان به شدت از شهرت و منیت و مطرح کردن خودشان پرهیز می‌کردند حتی فرماندهان جنگ، طوری رفتار می‌کردند که خیلی‌ها نمی‌دانستند آنها فرمانده هستند.

شهید اسماعیل دقایقی که فرمانده لشکر بدر بود، معمولاً شب‌ها به چادر رزمنده‌ها می‌رفت و چادرها را نظافت می‌کرد. وی آن قدر خاکی و بی‌ادعا بود که یکی از بچه‌ها به او گفته بود: «چرا نیامدی چادر ما را تمیز کنی» و شهید دقایقی هم جواب داده بود: «چشم؛ امشب می‌آیم.»

کمی جلوتر را اگر ورق بزنی شهید «ابراهیم ملکوتی» که فرمانده تیپ امام سجاد (ع) بود را مشاهده می‌کنی که در مورد خودش و کارهایش خیلی کم حرف می‌زد و وقتی که از صدا و سیما برای مصاحبه‌ای از او دعوت شده بود، جواب رد می‌دهد و این‌طور می‌گوید که: « کار برای خدا گفتن ندارد».

چند صفحه جلوتر را اگر باز کنی« شهید علی عاصمی» را مشاهده می‌کنی که به علت مجروحیت در عملیات آزادسازی بستان در یکی از بیمارستان‌ها بستری شده است و وقتی که عکاس یکی از مجلات می خواهد از او عکس بگیرد، به او اجازه نمی‌دهد و می‌گوید: «من نمی‌خواهم عکسم توی مجله چاپ شود».

اگر همین‌طور بخوانی و جلو بروی به وصیت نامه شهید «قنبر آقایی » برخورد می‌کنی که این‌طور نوشته است: «پدر و مادر مهربانم…خوش‌تر آن دارم که قبرم را از زمین برجسته نسازید. فقط طبق معمول مطابق قبور همه محرومین بدون تشریفات باشد».

دیگر در مورد این نکته که بسیاری از آن راست‌قامتان حتی آرزو داشتند که جسمشان هم گمنام باشد و با گمنامی تمام به دیدار محبوبشان بروند، چیزی نمی‌نویسم.

آری شهیدان چون بهترین سبک زندگی را انتخاب کرده بودند، وقتی بر زمین می‌افتادند، ملائکه‌ها به احترامشان بلند می‌شدند.

می‌خواهی بیشتر از سبک زندگی‌شان بدانی؟ کتاب را نبند. بقیه را خودت ورق بزن و بخوان…

——————————————————————————–

۱ . کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱ ، ص ۳۲۳٫

۲٫  بحارالانوار، ج۲  ، ص۱۲۶٫

 مهدی اعتمادی

مجله امان – شماره ۴۵ – گزارش مهدوی

  • سارا سجادی

عناصراخلاقی تشکیل دهنده انتظار

سارا سجادی | سه شنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۳۶ ب.ظ

عناصراخلاقی تشکیل دهنده انتظار

انتظار، فضیلتی اخلاقی ـ عرفانی است که روح را تعالی می‌بخشد و تحوّل‌آفرین و تربیت‌کننده انسان است. این فضیلت اخلاقی در زندگی فردی و جمعی بشر، آثار و برکات فراوانی خواهد داشت. مفهوم‌شناسی و موشکافی این واژه، ما را در کسب و تداوم آن یاری خواهد نمود و فراوانی ثمرات در این فضیلت را برای ما آشکار خواهد ساخت. به عبارتی، انتظار فضیلتی است مرکّب از فضایل دیگر که تحصیل آن کاری بس دشوار و البتّه بسیار پرپاداش و پرنتیجه خواهد بود. به همین دلیل در روایات اهل بیت(ع) از این حالت با تعابیر ذیل یاد شده است. پیامبر گرامی اسلام(ص) می‌فرمایند: «برترین عبادت، انتظار فرج است»۱ و «برترین کارهای امّت من، انتظار فرج و گشایش خداوند است». ۲ و می‌فرمایند: «برترین تلاش امّت من، انتظار فرج است».۳ امام علی(ع) نیز فرمودند: «در انتظار فرج و گشایش باشید و از رحمت خدا ناامید نشوید، زیرا محبوب‌ترین کارها نزد خداوند عزّوجلّ، انتظار فرج است».۴
در اینجا لازم است به تجزیه مفهومی این واژه و تبیین عناصر تشکیل‌دهنده و تسریع کننده آن بپردازیم تا زمینه تحصیل و بازشناسی آن میسور و آسان گردد.

۱٫ امید

اوّلین جزء و معنای سازنده انتظار، امید و رجا است، زیرا در صورت یأس مطلق و عدم امیدواری، حالت انتظار در انسان شکل نمی‌گیرد و تحقّق خارجی پیدا نمی‌کند. امام علی(ع) می‌فرمایند: «در انتظار فرج و گشایش باشید و از رحمت خدا ناامید نشوید».۵

۲٫ معرفت و اطمینان

دومین جزء از اجزای حالت انتظار، شناخت امر منتظَر و اطمینان به وقوع آن می‌باشد، زیرا در صورت عدم یقین و عدم اطمینان به امری، حالت انتظار در انسان منعقد نخواهد شد.

۳٫ نزدیک دیدن

سومین جزء از اجزای تشکیل‌دهنده انتظار، نزدیک دیدن امر مورد توقّع و اعتقاد به قرب زمانی آن می‌باشد، زیرا دور دیدن و استبعاد زمانی نسبت به آن امر با حالت انتظار سازگاری نخواهد داشت. در دعای عهد بیان می‌کنیم: «إنّهم یرونه بعیداً و نراه قریباً؛۶ آنها آن را دور می‌بینند و ما نزدیکش می‌بینیم».

۴٫ محبوبیّت موضوع

اگر حادثه و امری محبوب انسان باشد، مطلوب او نیز قرار خواهد گرفت و اگر چیزی مطلوب او شد، تمامی تلاش‌ها و فعّالیّت‌های وی در راستای رسیدن به آن مطلوب صورت خواهد گرفت، لذا محبوبیّت امر فرج و انتظار، انسان را به یک منتظر واقعی، مصلح دلسوز و عاشق بی‌قرار تبدیل می‌کند.

۵٫ منفور بودن شرایط موجود و مأیوس شدن از آن

در صورتی که فردی شرایط موجود را بهترین شرایط بداند، انتظار امری جدید برای او تحقّق نخواهد یافت. امّا اگر با تحقیق در حوادث ایّام و انواع ظلم‌ها، تباهی‌ها و فسادها به مطلوب نبودن شرایط موجود اذعان نمود، حالت انتظار برای ایجاد شرایطی جدید و نو برای او فراهم می‌آید. امام رضا(ع) می‌فرمایند: «همانا فرج و گشایش پس از ناامیدی می‌آید».۷

۶٫ آمادگی، تلاش عملی و زمینه‌سازی

انتظار، هنگامی واقعی و صادق است که انسان را به حرکت و تلاش در مسیر تحقّق امر مورد انتظار وادار نماید، وگرنه صرف حالت انتظار، بدون آمادگی و تلاش عملی، آرزویی بی‌نتیجه یا انتظاری سطحی است؛ «من إنتظر أمراً تهیّأ له؛۸ هر کس که منتظر وقوع امری باشد، خود را برای تحقّق آن آماده می‌کند». به همین دلیل پیامبر اکرم(ص) انتظار را به عنوان یک حالت بسیار ارزشمند یا یک جهاد، آن هم، برترین جهاد امّت خود معرفی می‌فرمایند: «أفضل جهاد أمّتی انتظار الفرج».۹ بر این اساس، واضح می‌شود که یکی از عناصر تشکیل دهنده این فضیلت اخلاقی، کوشش و تلاش است.
رسول خدا(ص) در بیانی زیبا می‌فرمایند: «از مشرق زمین مردمی قیام می‌کنند و زمینه را برای ظهور مهدی(ع) آماده می‌سازند».۱۰ در کتاب «مکیال المکارم» نیز پس از تعریف انتظار آمده است: «پس هر قدر انتظار شدیدتر باشد، آمادگی و مهیّا شدن، قوی‌تر خواهد بود».۱۱

۷٫ صبر و پایداری

انتظار نتیجه‌بخش و معنی‌دار، انتظاری است که توأم با پایداری، صبر و مقاومت باشد وگرنه تبدیل به یک تمنّی زودگذر و افتادن به دام‌های انحرافی و فریبنده و محبوب‌سازی جاهلانه می‌شود. اینکه در روایات اهل بیت(ع) صبر در کنار انتظار فرج قرار داده شده و گاهی تصریح به انتظار توأم با صبر شده است، دلالت بر حیاتی بودن صبر در شکل‌گیری حالت انتظار دارد.
حضرت صادق(ع) در تفسیر آیه: «و لنبلونّکم بشیءٍ من الخوف و الجوع و…»۱۲ فرمودند: «و البتّه شما (یعنی مؤمنان، قبل از قیام امام مهدی(ع) را به سختی‌هایی همچون ترس، گرسنگی، نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بیازماییم و به صابران بشارت بده». سپس حضرت فرمودند: «یعنی بشارت بده به صابران در چنین زمانی به اینکه فرج و ظهور نزدیک است».۱۳ پیامبر خدا(ص) نیز می‌فرمایند: «برترین عبادت، صبر کردن و سکوت و انتظار فرج است».۱۴ و «صبورانه در انتظار فرج بودن، عبادت است».۱۵ امام صادق(ع) نیز می‌فرمایند: «پارسایی، پاک‌دامنی، درستی … و صبورانه در انتظار فرج بودن، جزء دین امامان(ع) است».۱۶

۸٫ عزّت‌طلبی

یکی از خصایص فطری وجود انسان، کمال‌جویی و عزّت ‌طلبی و پرهیز از همه عوامل ضعف و ذلّت است. در طول تاریخ، عزّت خوبان و مؤمنان توسط ستمگران و نابخردان (به ظاهر) خدشه‌دار گشته و به همین دلیل آنان همیشه به دنبال فرصتی بوده‌اند تا عزّت و مکانت از دست رفته خود را احیا نمایند. آنان نه تنها خود، بلکه پیشوا، کتاب و قانون خود را از سوی ظالمان، تحقیر شده می‌بینند و در صدد برگرداندن عزّت تمامی این امور هستند. در دعاهای مربوط به انتظار و ظهور، بر واژه «عزّت» و «معزّ» تأکید بسیاری شده است: «کجاست آنکه عزّت دهنده اولیاء و ذلیل کننده دشمنان (دین خدا) است».۱۷ «پروردگارا! عزیزش کن و به وجود او (مؤمنان را) عزیز بگردان، یاری‌اش کن و به دست او (صالحان را) یاری بفرما، نصرتش بده، نصرتی با عزّت».۱۸ «خداوندا! ما مشتاق (تشکیل) دولت باکرامتی از جانب تو هستیم که به [وسیله] آن، اسلام و اهلش را عزیز کنی و نفاق و اهلش را ذلیل گردانی».۱۹ «خداوندا! پراکندگی ما را به وسیله او برطرف کن، گسیختگی‌مان را به او دور کن، پریشانی ما را به او پیوست کن و کمی ما را به وسیله او زیاد کن و ذلّت ما را به وسیله او، تبدیل به عزّت کن».۲۰ «سلام بر عزّت دهنده دوستان (خدا) و ذلیل کننده دشمنان (او)».۲۱ «خدایا طولانی شده زمان انتظار و فاجران به ما طعنه می‌زنند و انتظار برای ما سخت شده است».۲۲

۹٫ تقوا محوری

یکی از قوانین و سنن جاری در هستی، موفّقیت و پیروزی قانون‌گرایی، قانون محوری و تقوا‌گرایی است. اگر کاری بر اساس صحیح و بنیان واقعی و راستین بنا شده باشد، ماندگار است. قرآن کریم درباره متّقین و پرهیزکاران می‌فرماید: «و العاقبه للمتّقین».۲۳
این اصل قرآنی در نظام تکوین و تشریع جاری است، لکن در عالم تشریع به جهت لزوم آزمایش انسان‌ها، کمی دیرتر رخ نشان می‌دهد. شهید مرتضی مطهری(ره) می‌فرماید: «تاریخ در مورد خوبان و پیروزی آنان قائل به دیرکرد است».۲۴ در روایتی از امام باقر(ع) نقل شده است که حضرت فرمودند: «ما را سلطنتی در آینده خواهد بود و بعد از حکومت ما، حکومتی نباشد؛ زیرا ما اهل تقوا هستیم و خداوند فرموده است: عاقبت کار، از آنِ متّقین است».۲۵

۱۰٫ جدیّت و پشتکار

در جوهره انتظار صادق و در روح منتظر خالص، جدیّت و پشتکار، پیگیری و تداوم‌بخشی وجود دارد.
حضرت صادق(ع) فرمودند: «هر که دوست دارد از یاران قائم باشد، پس باید انتظار بکشد و در حالی که منتظر است، پارسایی و اخلاق نیک را در پیش گیرد. اگر (با چنین حالتی) از دنیا برود و بعد از مرگ او، قائم قیام کند، اجرش همانند اجر کسی است که قائم را درک کند، پس (در کار و عمل) بکوشید و منتظر باشید؛ گوارایتان باد ای جماعت مشمول رحمت!».۲۶

۱۱٫ احساس یتیمی 
 

یکی از مفاهیمی که در شکل‌گیری و شدّت‌بخشی حالت انتظار در ما مؤثّر است، درک شرایط موجود در زمان غیبت و احساس یتیمی معنوی در زمان غیبت است. اگر این احساس در ما به وجود آید و خسارت‌های معنوی و مادّی عدم حضور امام را درک کنیم، چشم به راهیِ ما نسبت به ظهور حضرت شدّت خواهد یافت و در جستجوی یافتن راهی برای شناخت پدر و حضور و احضار او خواهیم بود. پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمودند: «سخت‌تر از یتیمیِ کسی که پدرش را از دست داده، یتیمیِ کسی است که از امام خود بریده شده است و توان دسترسی به او را ندارد».۲۷

۱۲٫ اندیشه حسینی

یکی از مقوّمات اندیشه انتظار، وجود اندیشه حسینی و آرمان کربلاییان و آرزوی انتقام خون به ناحق ریخته امام حسین(ع) است؛ همچنان که شعار یاران حضرت ولی‌عصر(ع) «یا لثارات الحسین(ع)» است، انتظار نیز بر همین مبنا شکل می‌گیرد. به عبارت دیگر، هرچه با آرمان‌های امام حسین(ع) آشناتر شویم و هر چه به عمق مصائب وارده بر او و یارانش نزدیک‌تر شویم، حس و میل انتقام از ظالم در ما نمایان‌تر خواهد شد و حالت انتظار در روح ما موّاج‌تر خواهد گشت. در زیارت امام حسین(ع) در روز عاشورا به این عنصر اخلاقی و روانی انتظار اشاره شده است:
۱٫ پس مسئلت می‌کنم از خداوند… که خونخواهی تو را با امام منصور از اهل بیت(ع)، (یعنی حضرت مهدی(ع)) روزی فرماید.
۲٫ پس مسئلت می‌کنم از خداوند… و اینکه برای من نزد شما منزلت راستین را در دنیا و آخرت تثبیت نماید و طلب می‌کنم از خداوند اینکه مرا به مقام محمودی که برای شما نزد خداوند است برساند و اینکه خونخواهی خون خود را با امام هدایت شده و نمایان و گویا از شما به من روزی کند.

پی نوشت ها :

۱٫ بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۲۵، ح ۱۱٫
۲٫ همان، ج ۵۲، ص ۱۲۲، ح ۲٫
۳٫ همان، ج ۵۲، ص ۱۲۳، ح ۷٫
۴٫ همان، ج ۷۴، ص ۱۴۳، ح ۲۶٫
۵٫ همان، ج ۵۲، ص ۱۲۳، ح ۷٫
۶٫ مفاتیح الجنان، دعای عهد، برگرفته از: قرآن کریم، سوره معارج (۷۰)، آیات ۶ و ۷٫
۷٫ بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۱۰، ح ۱۷٫
۸٫ مکیال المکارم، ج ۲، ص ۲۳۵٫
۹٫ بحارالأنوار، ج ۷۴، ص ۱۴۳، ح ۲۶٫
۱۰٫ کشف الغمّه، ج ۳، ص ۲۶۷٫
۱۱٫ مکیال المکارم، ج ۲، ص ۱۵۲٫
۱۲٫ سوره بقره (۲)، آیه ۱۵۵٫
۱۳٫ تفسیر نورالثّقلین، ج ۱، ص ۱۷۶٫
۱۴٫ بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۴۲۲٫
۱۵٫ راوندی، الدعوات، ج ۴۱، ص ۱۰۱٫
۱۶٫ بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲، ح ۱٫
۱۷٫ دعای ندبه.
۱۸٫ مفاتیح الجنان، دعای افتتاح.
۱۹٫ همان.
۲۰٫ همان.
۲۱٫ مفاتیح الجنان، زیارت حضرت صاحب‌الامر(ع).
۲۲٫ همان.
۲۳٫ سوره اعراف (۷)، آیه ۱۲۸ و سوره قصص (۲۸)، آیه ۸۳٫
۲۴٫ فلسفه تاریخ.
۲۵٫ کافی، ج ۱، ص ۴۷۱، ح ۵٫
۲۶٫ غیبت نعمانی، ص ۲۰۰، ح ۱۶٫
۲۷٫ بحارالانوار، ج ۲، ص ۲، ح ۱٫

منبع:ماهنامه موعود شماره ۱۰۳٫

  • سارا سجادی