یاوران حضرت مهدی عجل الله

فرهنگ ظهور و مهدویت و یاوران واقعی حضرت (الهم عجل لولیک الفرج)

یاوران حضرت مهدی عجل الله

فرهنگ ظهور و مهدویت و یاوران واقعی حضرت (الهم عجل لولیک الفرج)

یاوران حضرت  مهدی  عجل الله

بسم الله الرحمن الرحیم
مطالب این سایت با هدف تعجیل در ظهور منجی عالم بشریت حضرت صاحب الزمان (عج) و فرهنگ ظهور بوده راه اندازی شده و انتشار مطالب آزاد میباشد با ذکر یک صلوات جهت تعجیل در ظهور آقا امام زمان .
باتشکر

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی

۲۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رایحه انتظار» ثبت شده است

آسیب شناسی انتظاردر ابعاد فردی – اخلاقی و سیاسی اجتماعی

سارا سجادی | سه شنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۲۷ ب.ظ

آسیب شناسی انتظاردر ابعاد فردی – اخلاقی و سیاسی اجتماعی

نویسنده: دکتر معصومه شبستری
چکیدهآسیب شناسی مهدویت، به دلیل اهمیت مباحث مهدویت در دوران قبل از ظهور مهدی (علیه السلام)، برای شناخت آفات و ابعادی که می توانند به ایجاد صدمات فکری، راهبردی، عملکردی در ساحت های مختلف جوامع بشری گردد، از مباحث بنیانی و اصلی است که جامعه منتظر می بایست در سمت و سو گیری به سوی خود انتقادی، در تعامل مدام با آن باشد. نظریات سیاسی کلان شیعی ضمن آن که بسترسازی مناسبی برای طرح دکترین مهدویت و آموزه های آن دارند، خود مصون از آسیب نمی باشند. (۱) و بر جامعه منتظر است تا به آسیب شناسی جدی در مقولات اجتماعی سیاسی بپردازد تا بتواند داعیه دار، دعوت جهانی به مسئله مهدوی، در شکلی قابل پذیرش و اقناع کننده و ایمان آور باشد.
کلیدواژه ها: آسیب شناسی، مهدویت، نظریات سیاسی کلان شیعی

مقدمه

نزدیک به دو هزار روایت از کلام ائمه و اهل بیت (علیه السلام) درباره مهدویت، آخرالزمان و فرجام شناسی ( Eschatologie ) اسلام و مسئله انتظار، در مجموعه های حدیثی و روایی، گرد آوری شده است. (۲) این روایات حاکی از اهمیت ترسیم دوران قبل از ظهور، از جنبه های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و… موقعیت جبهه حق و باطل، تصویرسازی هنگام ظهور و نشانه ها و مختصات پس از ظهور دارد. علت این بسط و گسترش، تنها دادن امید یا باور اندک یک نظریه قطعی نیست. تأمل در حجم احادیث موجود بیانگر اهمیت تکلیفی است که از انسان منتظر طلب شده است. این اخبار در قالب دو تقسیم بندی می گنجد:
الف) اخبار نشانه گذار که اغلب سیاق پیش گویی دارند و برای نشانه گذاری مسیر حق و باطل بیان شده اند.
ب- اخبار استراتژیک که استراتژی سازند، یعنی منجر به مدیریت و هم مسیر ساختن امکانات و دارایی ها و استعدادها، در خطی خاص و برای هدفی خاص می شوند. (۳)
این بدان معناست که مباحث مرتبط با مهدویت و مسئله انتظار، که اندک اندک در قالب آموزه ای توسعه یافته، با ابعاد متنوع و به شکل یک نظریه پردازی یا دکترین مطرح می شود، تنها نظریه ای انتزاعی نیست، بلکه نظریه ای راهبردی و عملی نیز می باشد. هر چند در جهان اسلام این نظریه به شکل حقیقی در حد یک ترسیم و طرح ذهنی باقی مانده، اما اصل مهدویت محصول انتزاعی ذهن ما نیست. و در یک نگاه کلام، مسلمان ها ایجاد کننده و آفریننده مهدویت نیستند. مضاف بر آن که طرح این موضوع که می تواند احتمال تحقق و عدم تحقق عقلی داشته باشد، هر چند تحقق امکانی آن صد در صد است، مبحثی جنجالی و بحث آفرین به شمار می آید و می تواند ساحت های زیادی را در عرصه تئوری و نظریه پردازی و هم چنین زمینه های راهبردی و استراتژیک و عملی به خود اختصاص دهد. آنچه مشهور است آن که: نیازمندی ما در حال حاضر به طرح مسئله مهدویت، در عصر غیبت اهمیت بیشتری نسبت به عصر ظهور دارد. به ویژه آن که در دنیای معاصر و پیشرفته با ظهور گفتمان های دین محور در جهان معاصر با ویژگی مشخص و جهت گیری خاص از سویی و تردیدهای پدید آمده از سوی دیگر که آیا دین هنوز کارکردهای خود را در حوزه های مختلف داراست؟ آینده پژوهی و فوتوریسم مارا در این عرصه به سوی خود می کشاند و تفسیرهای ما را در تبیین کلام معصومین (علیه السلام) می طلبد تا به شکل گزارشی به جهان قابل عرضه باشد، چرا که عصر بعد از ظهور حضرت برای ما در حال حاضر امری در پس برده است، پرده ای که شفاف می باشد اما در زمان حصول، واقعیت های دقیق آن مفهوم و قابل دست رس خواهد شد.
بحث انتظار یعنی آمادگی پویا، سازنده و مثبت، لازمه بستر سازی و تعجیل در ظهور حجت (علیه السلام) است. زیرا اصل ظهور مهدی (علیه السلام) امری حتمی است که اگر یک روز از عمر جهان باقی مانده باشد، خدا آن روز را طولانی می سازد تا ایشان ظهور نماید. (۴)
چندان که در حدیث دیگری آمده است که امام باقر (علیه السلام) فرموده اند: « دولت ما آخرین دولت است » . (۵) “آخریت” موجود در کلام معصوم (علیه السلام) هم شامل مترقی ترین و متکامل ترین حکومت و سیستم سیاسی تجربه شده در جهان و هم شامل تأخر زمانی است، بدین معنا که پس از آن تا روز قیامت، حکومت دیگری نخواهد بود و استمرار آن حکومت متصل به پایان حیات زمین خواهد گردید.
مسئله مهدویت و انتظار، امری نیست که تنها به مطالعه کلامی آن بتوان بسنده کرد، بلکه باید از جنبه عقلانی و خردورزی و حتی نگاه برون دینی نیز به آن نگریست تا بتوان در این باب با مردم غیر دینی نیز یک زبان مشترک پیدا کرد، چرا که به قول شهید صدر « اعتقاد به مهدی (علیه السلام) تنها نشانه یک باور اسلامی با رنگ خاص دینی نیست، بلکه افزون بر آن، عنوانی است بر خواسته ها و آرزوهای همه انسان ها با کیش ها و مذاهب گوناگون و نیز بازده الهام فطری مردم است که با همه اختلاف هایشان در عقیده و مذهب در یافته اند که برای انسانیت در روی زمین، روز موعودی خواهد بود که با فرا رسیدن آن، هدف نهایی و مقصد بزرگ رسالت های آسمانی تحقق می یابد… (۶)
بحث انتظار یک نظریه کلامی- اعتقادی و فراگیر است که می تواند در حوزه های متفاوت حکومت، سیاست، انسان شناختی و جامعه شناختی پیش از ظهور، مدل رفتاری و فکری و راهبردی باشد. به ویژه آن که مومن باید تنها برای امروز نباشد. بلکه برای نسل های بعد و در اندیشه آنها هم باشد.
این موضوع زمانی اهمیت می یابد که خود را در برابر تفکرات غالب جهان امروز در قالب: جهانی شدن اقتصاد (۷) جهانی سازی (۸) برابر با اقتصادسازی جهان و حکومت سرمایه سالاری؛ و جهان گرایی (۹) می یاییم و از آن جا که مولفه مهدویت مولفه ای بنیادی در نظریه پردازی هاست و در میان آموزه های دینی موضوعی بی همتاست. لازم است به اهمیت، ضرورت، حساسیت ها و آفت ها و آسیب پذیری های آن توجه بیشتری نشان داد تا به عنوان الهام بخش یک ایده و راه گشای به سوی آینده و به شکل یک فلسفه بزرگ اجتماعی-اسلامی، آینه مناسبی برای شناخت آرمان های اسلامی باشد » . (۱۰)
نسبت مهدویت با دین، به منزله قلب با بدان است که هر چند می تواند به طور مستقل تحلیل و بررسی شود، اما می توان به کارکرد و اهمیت آن با دیگر آموزه های دین پرداخت و دریک تحلیل ارگانیک، اهمیت و نقش آن را حتی در کوچک ترین عناصر دین کشف و ظاهر کرد، زیرا ظهور حکومت مهدوی، تجلی و آشکار شدن، باطن تمام ادیان ابراهیمی است. به فرجام ظهور امام دوازدهم که در پایان دهر ما روی خواهد داد، کلیه مکنونات منزلات الهی را آشکار خواهد کرد. (۱۱)
« پدیده مدنی مهدوی دارای مراتب سه گانه وجودی، حقیقت- ماهیت و واقعیت است و اسلام شیعی، مبتنی بر نوعی پیامبر شناسی است که در یک امام شناسی بسط پیدا می کند…
وظیفه حکومت نبوی، تداوم و حفظ معنای وحی الهی، یعنی باطن است. وجود اسلامی معنوی نیز وابسته به حفظ باطن است وگرنه اسلام با گونه های ویژه آن، دست خوش همان فرایندی می شد که در مسیحیت، نظام های کلامی را به ایدئولوژی ها ی اجتماعی و مهدویت کلامی را به عنوان مثال به مهدویت اجتماعی و به امری عرفی تبدیل کرد » . (۱۲)
بنابراین حقانیت این مبحث، در این مقاله مفروض شناخته شده و به شناخت عناصر، شاخص ها و بنیادهای فکر شیعی تکیه کرده است.
این آموزه و حتمیت استخلاف انسان در زمین، فرمانروایی نیکوکاران در زمین ( وراثت صالحان ) و پیروزی حق بر باطل بر غم جولان دائمی باطل، به عنوان سرنوشت آینده بشر پذیرفته شده است. عصری که دوران شکوفایی تکامل اجتماعی و طبیعی نوع انسان به شمار می آید و قطعه معینی از تاریخ نوع انسان، در حرکت تکاملی تدریجی او تا تحقق وعده الهی است. (۱۳) ولی از آن جا که عصر ظهور و امکان فرض ویژگی های آن مرحله برای ما به شکل واقعی ملموس نمی باشد، و ما هم چنان به آن مرحله جهل داریم و چیزی از مناسبات و شرایط آن را نمی شناسیم و پیش گویی علمی نسبت به آنچه در روز موعود اتفاق خواهد افتاد نداریم، هر چند امکان پیش فرض ها و تصورهایی که غالبا بر مبنای ذهنیت است نه بنیان های واقعی و عینی وجود دارد » . (۱۴) در این نوشتار بیشتر به صورت حوزه مباحث قبل از ظهور در چارچوب بحث تاکید می شود.
رسیدن « روز موعود » ، اثبات می کند که « عدالت » این امکان را دارد که با جهانی لبریز از ستم و ظلم، رویارو شود و تمام پایه های ستم را در آن بلرزاند و بنایی جدید، از نو بر پای نماید. هر چند که ستم در جهان تثبیت شده و استحکام یافته و در همه زوایای دنیا، امتداد پیدا کرد باشد. » (۱۵) این زوایه نگاه و این روش دید و اعتقاد، روزنه امید را در برابر هر فرد ستمدیده می گشاید و به هر امت و ملت رنج دیده و ستم کشیده ای می نمایاند که توان تغییر در توازن موجود و قدرت از نو بنیاد نهادن را دارد. در عین حال استمرار حرکت پیامبران در طول تاریخ به شمار می رود. مبنای حرکت پیامبران آن است که در جهت گشودن مشکلات واقعی مردم برآیند و « مسائل عینی انسان را حل کنند. عملی بودن و توجه داشتن به عینیت، یکی از بزرگ ترین تمایزها میان مکاتب انبیایی و غیرانبیایی است » . (۱۶) و ظهور امام موعود شیعه، امری غیر طبیعی یا خارق عادت و یا جبری به شمار نمی رود، بلکه امری است که بنا به گفته شیخ طوسی، نیازمند سه مرحله برای بسط ید امام (علیه السلام) است:
الف ) ایجاد امام از سوی خداوند؛
ب ) قیام امام برای امامت و رهبری جامعه؛
ج- عزم مردمان بر تقویت او… .
که مرحله سوم از مراحل بسط ید امام (علیه السلام) بر عهده ماست و ما باید زمینه اقتدار او را فراهم سازیم، چون خدا خواسته تا تقویت او به وسیله بشر صورت گیرد، نه فرشتگان (۱۷) و نیز از آن جا که نیاز به امام امری استمراری است و دسترسی نداشتن به امام، انسان را از وجود او بی نیاز نمی کند » و هر آنچه به عرصه بشری مربوط می شود آفت پذیر و در معرض آسیب می تواند باشد، آفت های این بحث قابل بررسی و پژوهش هستند و برای کمال بهره مندی از اعتقاد به مهدویت و مسئله انتظار در بعد عقیدتی و بهره وری کامل و نهایی در عرصه تربیتی و عملی، لازم می نماید و اضطرار همیشگی به امام، طولانی شدن زمان انتظار، ظهور نحله ها و مکاتب اعتقادی و رهبران مدعی، در جهان به آفات و آسیب هایی خواهد انجامید که بایست تا حد امکان آنها را شناخت و رفع نمود. این موضوع حتی در باب پیش گیری از رخ دادهای ناخشنود کننده در عرصه های مختلف دورن مکتبی نیز اهمیت دارد، « زیرا اولیای امام هر چند شخص او را نمی شناسند ولی در سایه باور به وجود او، از انجام امور ناپسند پرهیز می کنند. چون او را در میان خود احساس می کنند که از کوشش شیعیان باخبر است و آلودگی شیعیان او را افسرده می کند. (۱۸)
هم چنین در بعد دینی، در انتظار مهدی بودن یک عمل دینی شمرده می شود و در بعد سیاسی نیز « این اعتقاد توانست عملا شیعه را در دوره رویکرد به سلطان عادل و دوره مشروعیت دادن به سلطان عادل و دوره رویکرد به حکومت مردمی و عرفی، در برابر همه ناسازگاری های زمان متحد گرداند و با تاسیس حکومتی دینی و آغاز رویکرد به ولایت و سرپرستی فقیه، بخشی از تمایل، رمزآلود سیاسی شیعه را ( در انقلاب ایران ) تحقق عینی بخشد. (۱۹)
در این نوشتار سعی بر آن است که در آن عرصه هایی که در باب عقیده دینی مهدویت، دست آدمی گشوده می شود و فهم و دریافت وی نقش ایفا می کند و عمل او در عینیت جامعه در حوزه های مختلف تحقق می یابد و در زمینه هایی آدمی می کوشد تا فضای لازم برای تحقق یافته ها و برداشت هایش را تحقق بخشد، خود به خود، محدودیت اندیشه آدمی منجر به بدفهمی و بدعملی و بدکرداری های پیوسته ای می شود که باید تحت موضوع آسیب شناسی مهدویت و انتظار به دقت و تامل در آن پرداخت تا در نهایت مانع از لغزش های فکری و عملی ناشی از تاثیرات باور موعود و انتظار کشیدن او، شد. و از آن جا که مهدویت گذشته را به حال و حال را به آینده پیونده می زند. آسیب شناسی آن از اهمیت والاتری برخوردار است.

  • سارا سجادی

انتظار، امنیت، امر به معروف و نهی از منکر

سارا سجادی | سه شنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۲۲ ب.ظ

انتظار، امنیت، امر به معروف و نهی از منکر

چکیده

در این مقاله با اشاره به دو گفتمانی که فرهنگ انتظار در قالب انتظار منفعل و انتظار فعال از سر گذرانده، فریضه ی « امر به معروف و نهی از منکر » به عنوان یکی از مهم ترین عواملی که منجر به احیای فرهنگ انتظار فعال شده، معرفی می شود و نشان داده می شود چگونه تغییراتی که در بررسی فقهی این فریضه روی داده تأثیر مستقیمی در شکل گیری هرکدام از این دو گفتمان از انتظار داشته است. در ادامه نیز با اشاره به مطالعات امنیتی ای که در قالب امنیت اجتماعی، امنیت انسانی و امنیت حاکمیت صورت گرفته است به چگونگی تأثیر دو رویکردی که در بحث فقهی « امر به معروف و نهی از منکر » وجود دارد بر مفهوم امنیت – در شاخه های اجتماعی، انسانی و حاکمیت – پرداخته می شود و مشخص می گردد که تغییر در رویکرد فقها به فریضه ی « امر به معروف و نهی از منکر » چگونه هم بر فضای انتظار در عصر غیبت تأثیر گذاشته و هم در مطالعات امنیتی می تواند مؤثر واقع گردد.

مقدمه

در بررسی تاریخ انتظار با دو رویکرد متفاوت در رابطه با مفهوم انتظار مواجه می شویم: انتظار منفعل و انتظار فعال.
گروهی با استناد به ادله و شواهدی خاص درصدد برآمدند تا فرهنگ انتظار را به گونه ای تفسیر کنند که فرد مسلمان در ذیل حکومت های طاغوت هم می توانست خود را واجد این فرهنگ بداند. در این تلقی از مفهوم انتظار، جامعه ی منتظر، فاقد اراده و آزادی و تارک دستورهای ظلم ستیز اسلام – مانند امر به معروف و نهی از منکر – و متسالم با حاکمان جور و مؤید اَعمال اسلام ستیز آنهاست. چنین تلقی ای از مفهوم انتظار را می توان انتظار منفعل نامید؛ انتظاری که به امید فراگیر شدن ظلم و جور، به راحتی با طاغوت کنار آمده و ولایت شیطانی اش را می پذیرد و در این راستا به ذبح دستورهای اسلام مثل جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و… می پردازد.

ارکان گفتمان انتظار منفعل

پایه و اساس انتظار منفعل را می توان در این سه امر مشاهده کرد: (۱)

الف) ‌صبر و اجتناب از هلاکت نفس:

صاحبان این نظریه با استناد به آیاتی مثل قول خداوند تبارک و تعالی: « وَ لاَ تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَهِ… » (۲) و نیز روایاتی مثل:
۱٫ مُحَمَّدُ بنُ الحُسَینِ الرَّضِیُ المُوسَوِیُّ فِی نَهجِ البَلَاغَهِ عَنْ أمِیرِالمُؤمِنِینَ ( عَلَیه السَّلام ) أنَّهُ قَالَ فِی خُطبَهٍ لَهُ: الزَمُوا الأرضَ وَ اصْبِرُوا عَلَی البَلَاءِ وَ لَا تُحَرَّکُوا بِأیدِیکُم وَ سُیُوفِکُم فِی هَوَی ألسِنَتِکُم وَ لَا تَسْتَعجِلُوا بِمَا لَمْ یَعجَلِ اللهُ لَکُمْ فَإنَّهُ مَن مَاتَ مِنکمْ عَلَی فِرَاشِهِ وَ هُوَ عَلَی مَعرِفَهِ حَقِّ رَبَّهِ وَ حَقِّ رَسُولِهِ وَ أهلِ بَیتِهِ مَاتَ شَهِیداً وَ وَقَعَ أجرُهُ عَلَی اللهِ وَاستَوجَبَ ثَوَابَ مَا نَوَی مِن صَالِحِ عَمَلِهِ وَ قَامَتِ النِّیَّهُ مَقَامَ إصلَاتِهِ بِسَیْفِهِ فَإنَّ لِکُلِّ شَیءٍ مُدَّهً وَ أجَلاً. (۳)
۲٫ عِدَّهٌ مِن أصحَابِنَا عَن أحمَدَ بنِ مُحَمَّدٍ عَن عُثمَانَ بنِ عِیسَی عَمَّن أخبَرَهُ قَالَ قَالَ أبُوعَبدِاللهِ ( عَلَیهِ السَّلام ) کُفُّوا ألسِنَتَکُم وَ الزَمُوا بُیُوتَکُمْ فَإنَّهُ لا یُصِیبُکُمْ أمرٌ تَخُصُّونَ بِهِ أبَداً وَ لَا تَزَالُ الزَّیدِیَّهُ لَکُم وِقاءً أبَداً (۴).
۳٫ قال رسول الله ( صلی الله علیه و آله ): یَکونُ بَعدی أئمه لا یَهتدون بِهُدای و لا یستنّون بِسُنّتی و سَیَقُوم فیهم رجالٌ قُلُوبُهم قُلوبُ الشیاطین فی جثمان الإنس. قیل: کیفَ أصنعُ یا رسول الله إن أدرکتُ ذلک؟ قال: تسمع و تطیع للإمیر و إن ضرب ظهرَک و أخذ مالک، فاسمَعْ و أطعْ (۵).
بر این باورند که قیام برای احیای اسلام در زمان غیبت جایز نبوده حتی اقرار به مفاسد و جرائم و منکرات حُکام جور، مشروع است و لازم است با ترک امر به معروف و نهی از منکر، موجبات انتشار ظلم و تعمیم فساد که زمینه ی قیام امام غائب است فراهم گردد و به منظور تسریع این امر، اطاعت از حاکم ظالم حتی آن هنگام که درصدد قتل شخص برمی آید و یا قصد گرفتن اموال مسلمین را دارد، واجب است. (۶)

ب) تقیه در زمان غیبت کبری:

پیروان این نظریه بر این عقیده اند که مفهوم تقیه به جامعه مسلمین اجازه می دهد تا زمان غیبت را به استراحت و جموداندیشی و تراخی گذرانده و با دشمنان دین در مهادنه و مسالمت به سر ببرند هرچند این مسالمت به تعطیلی احکام اسلام بینجامد. چنین تلقی ای از تقیه، مستند به روایاتی است (۷) که مختص به تقیه می باشد و معتقدان به این نظریه، با برداشتی سوء به سراغ آن نصوص رفتند و مفهوم تقیه را بدون در نظر گرفتن شرایط آن به عنوان قاعده عام و مطلق استخراج کرده و بر این باورند که این مفهوم، صلاحیت انطباق در هر زمان و هر مکان در عصر غیبت را دارد. (۸)

ج) استناد به مقاطعی از سیره ی ائمه اطهار ( علیهم السلام ):

بیعت حضرت علی ( علیه السلام ) با ابوبکر از روی اکراه، عدم اعتراض حضرت علی بر مهاجمان به بیت فاطمه – سلام الله علیها – عدم اعتراض حضرت علی بر تبعید ابوذر توسط عثمان، صلح امام حسن ( علیه السلام ) با معاویه و… از جمله شواهدی هستند که توسط پیروان نظریه ی « انتظار منفعل » مورد استفاده قرار می گیرند.
در راستای تن دادن به چنین فرهنگی از انتظار است که احکام قطعی ای همچون امر به معروف و نهی از منکر و حتی تقیه ذبح شده و پذیرفتن حکومت طاغوت سهل می گردد.
عوامل متعددی مثل عداوت تند و فراگیر نسبت به ائمه ( علیهم السلام )، حذف خونین شیعیان – توسط حکام بنی امیه و آل مروان و بنی العباس و حتی در این اواخر توسط امپراتوری عثمانی ها (۹) و بعد از آن – و نیز جهل و عدم اطلاع از حقیقت امامت و قواعد آن و خصائص امام و نیز تحریفاتی که توسط دشمنان شیعه در رابطه با معارف شیعه رخ داد، کمک شایانی به پا گرفتن این تلقی منفعلانه از فرهنگ انتظار کرد. (۱۰)

  • سارا سجادی

انتظار حضرت مهدى (عج) در قرآن

سارا سجادی | سه شنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۱۸ ب.ظ

انتظار حضرت مهدى (عج) در قرآن

در پـرتـو قـرآن به انتظار مهدى عجل الله تعالـى فـرجه الشـریفبیش از ۱۲۰ آیه قرآن براساس روایات معتبر به وجود نازنیـن حضرت امـام مهدى(عجل الله تعالـى) و ویژگیهاى آن شخصـى(ع)بــاعظمت و همچنیـن قیام و انقلاب جهانـى آن حضرت, اشاره کرده است; و ما در ایـن مختصر برآنیـم تا نمـونه اى از آن آیات نورانى را همراه با دیدگاههاى معصومیـن(علیهم السلام) به عاشقان حضرتش تقدیم داریـم:

۲حکـومت مهدى, خواسته الهى ۲ در قرآن مى خـوانیـم: اراده و مشیت ما بر این قرار گرفته که بر مستضعفان زمیـن ـ که بـر اثـر ستـم ستمکاران به ضعف کشیده شـده اند ـ منت نهیـم (و ایشان را مشمـول مواهب خویـش نماییـم.) و آنها را پیشوایان و وارثان زمیـن قرار داده و نیرومنـد و صاحب قـدرت و حکـومت گردانیـم… (و نرید ان نمـن علـى الذیـن استضعفـوا فى الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین و نمکـن لهم فى الارض…) آیات فوق بشارتى است در مورد پیـروزى حق بـر باطل و بـرچیـده شـدن بسـاط ظلـم و تبـاهـى. که نمونه هاى آن را مى تـوان در پیروزى حضرت مـوسـى(ع) و بنى اسرائیل بر فرعونیان و همچنیـن پیروزى و حکومت حضرت محمد(ص) جستجـو کرد اما نمـونه کامل آن با ظهور حضـرت امام مهدى(ع) تحقق مـى یابـد.
حضـرت امیرالمومنین(ع) در ایـن زمینه فرمـوده انـد: دنیا پـس از سرکشـى, به ما (اهل بیت(علیهم السلام)) روى مىآورد.ـ همچـون شترى که از دادن شیر به دوشنده اش خوددارى مـى کند و براى بچه خـود آن را نگه مـى دارد.ـ سپـس آیه ونریـد ان نمـن … را تلاوت فرمـود.
در روایت دیگرى نیز درباره همین آیه مـى فـرمایـد: ایـن گروه آل محمـد(ص) هستنـد, خـداونـد مهدى آنها را بعد از زحمتهایـــى که بـرایشان تحمیل مى گردد, مبعوث مى کنـد و به ایشان عزت مـى دهـد و دشمنان آنها را ذلیل مـى گرداند. از امام سجاد(ع) نیز این چنیـن نقل شده که:
سـوگند به کسـى که محمد(ص) را به حق, بشارت دهنده و بیـم دهنده قرار داد, نیکان از ما اهل بیت و پیروان آنها به منزله مـوسى(ع) و پیـروان او مـى بـاشنـد و دشمنان مـا و پیـروان آنها به منزله فـرعون و پیـروان او هستنـد. (سـرانجام, پیـروزى از آن ماست. ) امام مهدى(ع) نیز هنگام تـولـد, لب به سخـن مـى گشایـد و پـس از شهادت به وحـدانیت الهى و نثار درود و سلام بـر پیامبـر اکـرم و پـدران پـاک و معصـوم خـویـش چنیـن مـى فـرمـاید:
(بسـم الله الرحمن الرحیم و نرید ان نمـن على الذیـن استضعفوا فـى الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الـوارثین و…)
دیو چو بیرون رود فرشته در آید
در قرآن کریم مى خوانیم:
(و قل جـاء الحق و زهق البـاطل ان البـاطل کـان زهـوقا)
((بگـو: حق فرا رسیـد و باطل نابود گشت, (چـرا که) باطل نابـود شدنى است.))
آرزوى بشر از دیرباز اجـراى عدالت و بـرچیـده شـدن بساط ظلـم و بى عدالتى بـوده است, قرآن کریـم نیز نوید بخـش تحقق ایـن آرزوى دیریـن بـوده و فرا رسیـدن روزى را مژده داده است که در سرتاسر جهان حق حکـومت کنـد و بـاطل نـابـود گردد.
بر اساس روایات معتبر و فراوان, ایـن پیروزى نهایـى و حکمفرماى عدالت در سرتاسر گیتى مربـوط به قیام حضرت امام مهدى(ع) مى شود. حضـرت امـام بـاقـر(ع) در تـوضیح و تفسیـر ((جـــاء الحق و زهق الباطل)) فرمودند:
ایـن سخـن الهى مربوط به قیام قائم (آل محمد(ص)) مى شود که دولت باطل برچیده خـواهـد شـد. و بـى جهت نیست که هنگام تـولـد حضرت مهدى(ع) بر بازوى نازنینش ایـن آیه نقـش بسته بود که (جاء الحق و زهق الباطل ان البـاطل کان زهـوقا) ایـن وعده الهى که پیـروزى نهایـى حق در زمان حضرت مهدى(ع) به طـور کامل محقق خـواهد شـد, بـدان معنا نیست که در زمـانهاى قبل از حضـرت مهدى(ع) هیچ نـوع پیروزى نصیب حق نمى گردد; به عنوان نمـونه حضرت رسـول خدا(ص) در هنگام فتح مکه پـس از ورود به مسجـدالحـرام در حالـى که بتها را یکـى پـس از دیگرى سرنگـون مى ساخت, آیه (جاء الحق و زهق الباطل ان البـاطل کـان زهـوقـا) را تلاوت مـى فـرمود.
آرى ایـن یک سنت الهى است که اگر اهل حق بر خدا تـوکل کنند و در برابر باطل و ظلـم ایستادگـى نمایند خـداوند آنها را پشتیبانـى مى کند و به پیـروزى و رستگارى نایل مـى گـردانـد. همچنان که ملت شهید پرور ایران تـوانستند با رهبرى حضرت امام خمینى(ره) حکومت ستمشـاهـى را سـرنگـون و حکـومت الله را بـرپـا نمـایند.
ذخیره خدا
در قران کریم مى خوانیم:
(بقیه الله خیرلکـم ان کنتـم مـومنیـن…) ذخیره الهى بـراى شما بهتر است اگر مومن باشید…
چـون آیه فوق اطلاق دارد, چنیـن معنایى از آن بدون اشکال است که بگوییم:
بقیه الله از همه چیزهایـى که شما حساب کنیـد, برایتان بهتر است و هیچ نعمتـى به پاى آن نمـى رسـد. هرچند که ایـن آیه مربـوط به داستان حضرت شعیب نبـى(ع) مـى باشـد, اما بر اساس روایات معتبـر, این آیه با وجود نازنیـن حضرت ولى عصر(ع) تطبیق گشته است. امام باقر(ع) فرمـودند: ((قائم (آل محمد(ص)) نخستیـن سخنى که پـس از قیـام خـویـش بـر زبـان مـىآورنـد همین آیه است.
(بقیه الله خیـرلکـم ان کنتـم مـومنیـن) سپـس مـى فـرمـایـد: مـن ((بقیه الله)) هستـم و حجت خدا و خلیفه او بر شما مى باشم. آنگاه هیچ کـس بر او سلام نمى کند مگر اینکه مـى گـوید: ((السلام علیک یا بقیه الله فـى ارضه.)) درباره تعبیر ((بقیه الله)) (ذخیـره خـدا) باید گفت: ایـن عنـوان به شخصـى اطلاق مـى گردد که خـدا به منظور خاصى او را نگهدارى کرده است.
احمد بـن اسحاق قمى (که از اصحاب و یاران امام عسکرى(ع) بـود.) به حضـور حضرت امام عسکرى(ع) مى رسد, حضرت امام مهدى(ع) که حدود یکسـال دارد, وارد مـى شـود و بـا زبـان عربـى فصیح مـى گـوید:
((انا بقیه الله فى ارضه و المنتقم من اعدائه.)) مـن ذخیره الهى در سـرزمیـن او و انتقـام گیـرنـده از دشمنـان اویم.
پیروزى نهایى
در قرآن کریم مى خوانیم: آنها (مخالفان اسلام) مى خواهند نـور خدا را با دهان خـود خامـوش نماینـد اما خـداونـد اراده کـرده که ایـن نـور الهى را همچنان برگستره و کمالـش بیفزاید (تا تمامى جهان را در برگیرد.) هرچند کافران را خوش نیاید.
و سپـس چنیـن ادامه مى دهد: خدا کسـى است که رسـول خـویـش را با هدایت و دیـن حق فرستاد تا وى را بر تمامى ادیان پیروز گرداند, هرچنـد مشرکان را خـوش نیایـد. آیا ایـن پیروزى اسلام که در آیه فـوق بـدان اشـاره شـده منطقه اى و محـدود است یـاخیـر؟
از آن جایـى که هیچ قیدى در آیه وجـود ندارد تا دلیل برمحدودیت این پیروزى باشد پـس بدون شک روزى فرا خواهد رسید که ایـن وعده الهى محقق گردد و در روى زمین دین اسلام, تنها دیـن پیروز باشد.
بـراساس روایات متعدد با ظهور حضرت امام مهدى(ع) اسلام فراگیر و جهانى خواهد شد, در تفسیر مجمع البیان از پیامبر اسلام(ص) چنیـن نقل شده است که:
(در زمان ظهور حضـرت امـام مهدى(ع)) بـر روى زمیـن هیچ خـانه اى باقـى نمـى ماند ـ نه خانه هایـى که از سنگ و گل ساخته شـده و نه خیمه هایـى که از کرک و مـو بافته شـده ـ مگر آنکه خـداونـد نام اسلام را در آن وارد مى کند.
در ((کمـال الـدیـن)), تـاءلیف شیخ صـدوق نیز روایتـى از امـام صادق(ع) در مورد تفسیر آیه فـوق, مى خـوانیـم که ایشان فرمودند: به خـدا سـوگنـد ایـن آیه تحقق نیافته است و تنها زمـانـى محقق مـى گردد که ((قائم)) خروج کند و در آن هنگام است که کافرى پیدا نخواهد شد.
در تفسیر مجمع البیان, همچنین از امام باقر(ع) چنیـن آورده است که:
وعده اى که در ایـن آیه است به هنگـــام ظهور مهدى (ع) محقق مى گردد, پـس در آن روز هیچ کـس روى زمیـن باقى نخواهد ماند مگر آنکه به (حقانیت) محمـد(ص) اقرار مـى کنـد. استاد شهیـد آیه الله مطهرى مى نویسد:
((از مجمـوع آیـات و روایـات استنبـاط مـى شـود که قیـــام مهدى موعود(ع) آخریـن حلقه از مجموع حلقات مبارزات حق و باطل است که از آغاز جهان بر پا بوده است. مهدى موعود تحقق بخـش ایدهآل همه انبیـا و اولیـا و مـردان مبارز راه حق است.))
سلام بـر او از فجـر تـاریخ تـا فجـر قیامت.
  • سارا سجادی

تنها دو قدم تا رضایت امام زمان (عج)

سارا سجادی | سه شنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۱۴ ب.ظ

ما امامی داریم که بر همه احوال ما آگاه است. بیایید کمی بیشتر فکر کنیم، با خود بیندیشیم چگونه می توانیم امام زمان (عج) را از خود راضی نگهداریم. برای پاسخ به این سوال لازم است تا به نحوه زندگیمان بیندیشیم و حواسمان را جمع کنیم ببینیم در رفتار، گفتار و برخوردهایمان در زندگی طوری عمل میکنیم که رضایت امام مهربان را جلب کنیم؟…

« بسم الله الرحمن الرحیم »

زندگی مهدوی یعنی زندگی با حجت حیّ و حاضر، نفس کشیدن با یاد حضرت و خود را وقف امام زمان (عج) کردن.

 ما امامی داریم که بر همه احوال ما آگاه است. بیایید کمی بیشتر فکر کنیم، با خود بیندیشیم چگونه می توانیم امام زمان (عج) را از خود راضی نگهداریم. برای پاسخ به این سوال لازم است تا به نحوه زندگیمان بیندیشیم و حواسمان را جمع کنیم ببینیم در رفتار، گفتار و برخوردهایمان در زندگی طوری عمل میکنیم که رضایت امام مهربان را جلب کنیم؟ امام زمان (عج) وظیفه هدایت بندگان را به عهده دارد و از کوچکترین انحراف و کج روی بندگان دلش به درد می آید، آیا ما پیرو ایشان هستیم یا او را آزرده خاطر می نماییم؟
برای دانستن این موضوع لازم است که ایشان را بشناسیم و خواسته های ایشان را بدانیم و طبق آن عمل کنیم.

قدم اول در زندگی مهدوی: شناخت امام

برای اینکه زندگی مان عطر حضور امام زمان (عج) بدهد، لازم است صفات و خصوصیات او را بشناسیم. در این باره روایات بسیاری آمده است که شناخت امام زمان (عج) را بر ما واجب می کند، از جمله:
پیامبر گرامى اسلام صلّى‏ اللّه ‏علیه‏ و آله فرموده است: “هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به‏ مرگ جاهلیت مرده است”.
و در روایت دیگرى که مرحوم کلینى از امام محمد باقر علیه ‏السلام نقل مى‏ کند آمده است: “هر کس در حالى که امامى نداشته باشد بمیرد، مردنش مردن جاهلیت است و هر آنکه در حال شناختن امامش بمیرد پیش ‏افتادن و یا تأخیر این امر [امر ظهور حضرت] او را زیان نرساند و هر کس بمیرد در حالى که امامش را شناخته همچون کسى است که در خیمه قائم [علیه‏السّلام] با آن حضرت باشد”.

• انواع معرفت امام زمان

بی شک شناخت ما از امام زمان (عج) باید به گونه ای باشد که ما را از شبهه های گمراه کننده ملحدان و مدعیان دروغین نجات دهد. شناخت امام دو گونه است. یکی معرفت و شناخت “شخص” امام؛ دیگری معرفت و شناخت “شخصیّت” امام.

١. شناخت شخص امام:
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف فرزند امام حسن عسکری علیه السلام و از مادری به نام نرگس در سپیده دم جمعه پانزدهم شعبان سال ۲۵۵ هجری قمری در شهر سامرا چشم به جهان گشود.
نام و کنیه حضرت، همانند رسول خدا صلّى‏ اللّه ‏علیه‏ و آله و لقب معروف حضرت، “مهدی” است. بنا به حکمت الهی، امام مهدی علیه السلام دارای ولادت پنهانی، عمر طولانی، و دو غیبت است و ائمه معصومین علیهم السلام  به ظهور ایشان و برپایی حکومت عدل جهانی به واسطه ایشان بشارت داده اند.

  • سارا سجادی

شِکوه‌های انتظار

سارا سجادی | سه شنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۰۶ ب.ظ

شِکوه‌های انتظار

واگویه هایی با امام عصر (عج)

در این نوشتار به شِکوه‌ها و دلتنگی‌های عصر انتظار پرداخته‌ام. گلایه در حضور محبوب، شاید دور از ادب به نظر آید و برخی از دوستداران محبوب را بیشتر رنجیده خاطر سازد، اما از نگاه تمنّای هیچ شیفته‌ای پوشیده نیست که ساحت محبوب، جرگه‌ی پناه و آرامش و امیدواری است، و شِکوه‌های راهروان دلداده در این میانه از شِکن‌های پیچاپیچ فرارو و آزارهای جوراجور، آه تلخ و شعله‌های آتش گداخته‌ای را می‌مانند که اگر در نهان خانه‌ی دل به جبر نگاه داشته شوند و در جوار دلدار، بازگو و به سردی و شیرینی مبدّل نگردند، بیم آن می‌رود که کام جسم را ناگوار و درونگاهِ جان را به آتش دل، شعله ور و دوداندود سازند و روان آدمی را سرگردان نمایند.

ز جهل مردم خامم که دل شکسته و بالم *** تو صبر و خون جگر را خدا کند بپذیری
به جرم بت شکنی من در آتش دون فتادم *** نشسته باغ شرر را خدا کند بپذیری (۱)
مهدیا، بخوان، از اشکم بخوان، تحمّل را، صبر را، انتظار غریبانه را.

من این حروف نوشتم چنان که غیر ندانست *** تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی (۲)

«اللّهُمَّ إنّا نَشْکو إلَیْک فَقْدَ نَبِیِّنا صَلَواتُک عَلَیْهِ وَآلِهِ، وَغَیْبَهَ وَلِیِّنا، وَکثْرَهَ عَدُوِّنا، وَقِلَّهَ عَدَدِنا، وَشِدّهَ الْفِتَنِ بِنا، وَتَظاهُرَ الزَّمانِ عَلَیْنا، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ، وَأعِنَّا عَلى ذلِک بِفَتْح مِنْک تُعَجِّلُهُ، وَبِضُرٍّ تَکشِفُهُ، وَنَصْرٍ تُعِزُّهُ، وَسُلْطانِ حَقٍّ تُظْهِرُهُ، وَرَحْمَه مِنْک تَجَلِّلُنا‌ها، وَعافِیَهٍ مِنْک تُلْبِسُنا‌ها، بِرَحْمَتِک یا أرْحَمَ الرّاحِمینَ.» (۳)
بار خدایا، ما از نبود پیامبر «درود تو بر او و آلش باد» و از غیبت ولیَّمان و از زیادی دشمنان و کمی یار و آشوب‌های سخت و دشمنی زمانه با ما به تو شکایت می‌آوریم. پس بر محمد و آل او درود فرست و به پیروزی از جانب خود شتاب کن؛ زیان‌ها را برطرف ساز و با نصرتی که ما را عزیز داری و به واسطه‌ی سلطان به حقی که آشکارش می‌کنی ما را یاری رسان و با رحمت خود ما را فراگیر و جامه‌ی عافیت بر ما بپوشان. به مهربانی تو‌ای مهربان ترین مهربانان.
مهدیا، می‌خواهم نزد تو شکایت آورم:
از ستمگرانِ نیست انگارِگژ رفتار؛
از دو رویی‌ها و دَغل بازی‌های هولناک؛
از رفتارهای آفت زده؛
از دوستی‌های احمقانه؛
از ایثارهای خودخواهانه؛
از حرف‌های بی جا و دَم فرو بستن‌های هراس آلود؛
از همراهانِ ناآگاهِ سطحی نگر؛
از انگ‌های بی خردان و داغ‌های دل دوستان؛
از قداست‌های درهم فرو ریخته؛
از بی کسی سینه‌های پُر درد، دل‌های شکسته و سوخته و فریادها و ضجّه‌های درماندگان؛
از ستم‌های قانونمند؛
از پُست هایِ پَست؛
از عدالت‌های یک جانبه؛
از مصلحت‌های آلود و زیانبار؛
از بیان‌ها و نوشتارهای خوش واژه‌ی زهر آلود؛
از حقیقت‌های رنگ باخته؛
از خشونت دیو صفتان؛
از خون‌های به ناحق ریخته شده؛
از بی اثر جلوه گر شدن اشک‌ها و شکوه‌های مظلومان و یتیمان؛
از جرئت یافتن خیانت کاران؛
از حقوق وانهاده و به جای مانده‌ی بیچارگان؛
از گرسنگی‌ها و چهره‌های زرد؛
از بندها و اسارت ها؛
از صهیونیزم، فلسطین و غربت و مهجوریت اسلام؛
از یأس‌ها و ناامیدی ها؛
از پس رَوی‌ها و اُلگوگیری‌های نابجا؛
از ضعف و فتور و عقب ماندگی‌ها و تباهی‌های فخرآمیز؛
از افول و انحطا‌های عبرت‌‎آموز؛
از پوچی‌ها، ساده اندیشی‌ها، پندارهای سست و خرافات و افسانه‌ها؛
از ساحت‌های ساختگی و پُرطنطنه؛
از باورهای کم سو و دین‌های دست ساخته‌ی بی فروغ؛
از فرموش شدن عالَم فرازین و هدف شدن جهانِ فرودین؛
از به حاشیه رانده شدن فضیلت ها؛
از محرومیت‌های دین دارانِ دلباخته، خِر دورز، انگیزه مند و پُرشور؛
از اخلاق‌های ناشایست و متعفّن برون تراویده و بایسته شده؛
از فسادهای ریشه دوانیده‌ی هنجار شده؛
از دشمنان پاکدامنی و انسانیت؛
از رویکردهای شیطانی و حیوانی؛
از سازهای رونق یافته‌ی ناسازگار؛
از قریحه‌ها و چکامه‌های بد پندار و اسف‌بار؛
از مُدها و کرشمه‌های جوان فریب؛
از زیبا نمایان زشت کردارِ واژگونه دل؛
از حلال‌های حرام شده و از حرام‌های حلال گشته.
از جان‌ها‌ی کامل نشده و مرگ‌های زودرس؛
از روزگارِ شب رُخسار؛
از گرفتگی و پنهان ماندن خورشید؛
از تأخیر صبح؛
اِلَیکَ اَشکُو بَثّی و حُزنی. من غم و اندوهم را تنها برای تو باز می‌گویم.
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت.
هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان، دست‌ها پنهان.
نفس‌ها ابر، دل‌ها خسته و غمگین
درختان، اسکلت‌های بلورآجین.
زمین دل مرده، سقف آسمان کوتاه، غبار آلوده مهر و ماه، زمستان است. (۴)
«وَ اعمُرِ اللَّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ وَ أَحْیِ بِهِ عِبَادَکَ فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ فَأَظْهِرِ اللَّهُمَّ لَنَا وَلِیَّکَ وَ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمَّى بِاسْمِ رَسُولِکَ، حَتَّى لا یَظْفَرَ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْبَاطِلِ إِلا مَزَّقَهُ وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ». (۵) بارخدایا، به واسطه‌ی او شهرهای خویش را آباد و بندگانت را احیا فرما؛ چه تو گفته‌ای و گفتار تو، حق است: فساد به دست مردم، در بیابان و دریا، پدیدار گشت. پس بارالها، ولیّ خویش را بر ما پدیدار ساز، هم که او پسر دختر پیامبر و هم نام رسول توست. تا باطل را از هم بدرد و حق را محقق و پایدار سازد.
مهدیا، گوش فرا دادن به درد و رنج ستمدیده ای، شعله‌های درونش را فرو می‌نشاند و از سوز لهیب آتش دلش می‌کاهد و او را از افسردگی و پژمردگی، نجات می‌بخشد.

لاله ها، شعله کش از سینه‌ی داغند به دشت *** در غمت، همدم آتش جگرانند هنوز
آتشی را بزن آبی به رخ سوختگان *** که صدف سوزِ جهان، بدگهرانند هنوز. (۶)

مهدیا، چه دشوار است از میان رفتارهای وارونه کارانِ نادان و تیرِ زهرآگین زبان بیگانگان، جانِ دین و ایمان به سلامت بردن.
مهدیا، هر وقت آیی، برای من دیر است.

روزی تو خواهی آمد از سوی مهربانی *** اما ز من نبینی دیگر ز جا نشانی (۷)

مهدیا، دریغ از آن گاه و زمانی که بی تو با ناآشنا به ناروایی و گزاف بگذرد.

اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت *** باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود (۸)

مهدیا، چرا آن در پیشگاه خداوند عزیزتر است، در میان مردم، مهجورتر، مظلوم تر، محروم تر و غریب تر است!؟

گر در همه شهر یک سرنیش تر است *** در پای کسی رود که درویش تر است (۹)
شهریار از هر کس و ناکس جفایی می‌برد *** ‌ای فلک تا چند می‌خواهی عزیزان خوار داشت (۱۰)

مهدیا، عزیزا، پنهان بودنت گرچه مصلحت است، ولی حق تو نیست.
«بِأبی اَنتَ وَ اُمّی وَ اَهلی وَ مالی وَ اُسرَتی». پدرم، مادرم، اهل و مال و تبارم به فدای تو باد.
مهدیا، یک لقمه‌ی پدرم آدم مرا از دامان خاستگاهم، بهشت ازل، تا دامنه‌ی این جهان پُر کشمکش فرو نهاده است، پس اگر من بی اعتنا به خواسته‌های خداوند لقمه‌های حرامی برای خود و اهل خانه، مهیا سازم، فرزندانم را به پهنه‌ی کدام فاجعه افکنده و به کدام سو گسیل خواهم داشت؟ و چه خواهد شد؟
قالَ الحُسینُ (علیه السلام): «فَقَد مُلِئَت بُطُونُکُم مِنَ الحَرامِ وَ طُبِعَ عَلی قُلُوبِکُم». (۱۱)
[ای کوفیان که خود را به تجاهل زده اید و حقایق و امام خویش را نادیده می‌انگارید] شکمهای تان از حرام انباشته و بر دل‌های تان مُهر گذارده شده است.
مهدیا، جگرم سوخته و گداخته از حادثه و رنج و اندوهی است که رخنه یافتگان در حوزه‌ی حکومت اسلامی، دشنه به دست و تیغ بر کف، کمان کشان و ناوک زنان در فتنه‌ی پُر آشوب سرزمین طَف، سنگدلانه با کینه‌ی دیرینه و غرور و نعره‌های مستانه، مکرّر بی جان و کام و جسم و قد نازنین خوب‌ترین اهل زمان و زمین، منافقانه به تزویر روا داشته اند و ماتم و حُزن و خون جگر را برای بازماندگان و آیندگان وفادار، به یادگار گذارده اند. آن خاطره‌ی عطشناک و این آه آتشناک، هیچ گاه از ذهن و روان و سینه ام به کنار نمی رود، که بر صفحه به صفحه‌ی جریده‌ی عالم، نام حسین (علیه السلام) و تأثیر مکتب او، و در سینه به سینه‌ی سوختگان مِهرش، شعله‌ی یاد اوست و هماره‌ی روزگار، همدلانه از زبان شان، زبانه می‌کشد و هوشیارانه آموزه‌ها و عبرت‌های این قصه‎‌ی رمزآلود سرزمین قحط وفا را در مَرآ و منظر خویش آویخته اند.
«مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَاناً فَلاَ یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کَانَ مَنْصُوراً». (۱۲) و آن کس که مظلوم کشته شده ما برای ولیّ او حکومت [و حق قصاص] قرار دادیم، پس در قصاص اسراف نکند، همانا او مورد حمایت است.
مهدیا، از دوری تو در تنگناها و دشواری‌های جهانِ سرگردان و آشوب پیشه، آواره تنم، خسته، دل و بالم شکسته و شور و شتاب و رشته‌ی اندیشه ام از هم گسسته شده و برخی از باورهایم نیز دست‌هایم را بسته است، اما هنوز راستین و امیدوار، من و انتظار، به خیزش و تازش و چیرگی تو بر فرومایگانِ وارونه کار، در دامان تلاش تا دامنه‌ی ظهور، چشم دوخته ایم.

کوچه دوریم به یاد تو قدح می‌گیریم *** بُعد منزل نبود در سفر روحانی (۱۳)

مهدیا، پیک من به سوی تو، قلب شرحه شرحه از غربت و تنهایی است که همگام با تو در پیشگاه یگانه‌ی مطلق بر دامن نسیم سحر با گونه‌ای تر شده از رشحه رشحه‌ی احساس، خدا را می‌خواند. قاصد تو بر من کیست و چه پیغامی دارد؟

با صبا همراه بفرست از رخت گلدسته‌ی *** بو که بویی بشنویم از خاک بستان شما (۱۴)

مهدیا، پدران و مادرانی که رحمت شناخت تو را بر خود روا نمی دارند و تو را به اهل خانه نمی شناسانند و «لاَهِیَهً قُلُوبُهُمْ» (۱۵) دل‌های شان به هوس‌ها سرگرم است و فرزندان شان را با آن چه از اولیای خود در خانه دیده و آموخته اند، در جامعه، بی خبر، رها شده می‌گذارند، چه سان عنایت و نگاه تو را سپر می‌گیرند و مایلند حادثه‌ای رخ ندهد و روح زلال و عطشناک جوان برومندشان در کوچه‌های هوس، با چالش‌های روزآمد، پیچیده و سهمناکِ فکری، اخلاقی و… روبه رو نشود و افق زندگی شان، تیره و تار نگردد و از این رهگذر، جان شان به هرز نرود؟
«إِنَّ اللَّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ ». (۱۶) خداوند هیچ قوم و ملتی را تغییر نمی دهد جز آن که خودشان دگرگون شوند.
مهدیا، چه سان جانش تهی است آن که تو در باورش منزل داری و چگونه با خاطری مجموع می‌گذرانند آنان که در زندگی شان از تو رنگ و عطر و نشانی نیست. آن قدر گرمند که گویا این جهان بی صاحب است.
مهدیا، جلوه‌ی رنج من این است که در همهمه‌ی مهمانی
و در آن لحظه‌ی شهر
دوستانم ز شهادت، می‌بنوشند، ولی
جرعه‌ای از قَدَحَش بر لبِ جان من بیچاره نشد

کی نوبت ما می‌شود الله داند *** کی این قفس وا می‌شود الله داند (۱۷)

مهدیا، زیستن با کسی که خدای تعالی و آل الله را ابزار می‌خواهد، نردبانی برای بالا رفتن و یا پُتکی بر سر رقیبان و حریفان، شکنجه‌ی دردناکی است.

دلا مباش چنین هرزه گرد و هر جایی *** که هیچ کار ز پیشت بدین هنر نرود (۱۸)

مهدیا، آن که خود را نشناسد و هیچ از شناخت رهرو و همراهی، بهره نجوید و راه معرفت و حکومت بر خود را کوتاه و هموار نسازد، زیستن با او سخت، خطرآمیز و بس تلخ و ناگوار است.

گویاترم ز بلبل اما ز رشک عام *** مُهرست بر دهانم و افغانم آرزوست (۱۹)

مهدیا، چه توان گفت و چه سخت و رنجور می‌توان زیست با کسی که عمری، خود را در کلاس پیش دبستانیِ اندیشه‌ی دینی، باز داشته است و از پیش خود با نگاه بسته و جزیره‌ای، دین را تنها همان مرتبه‌ای می‌داند و می‌خواند که در آن می‌تَنَد و سر می‌کند.

ترسم این قوم که بر دُردکشان می‌خندند *** در سر کار خرابات کنند ایمان را (۲۰)

مهدیا، گرچه دور از تو، غریب و محنت زده و ناراحتم، ولی هر جور تو راحتی.
«لَو تُفَرَّسَ فِیَّ خیراً لَما زَجَرَنی عَنِ الأِختِلافِ اِلَیهِ وَ الأَخذِ عَنهُ». (۲۱) اگر در من خیری می‌یافت مرا از آمد و رفت به نزدش و دریافت از برش، باز نمی داشت.
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمی کاهم. (۲۲)
مهدیا، وقتی تو نباشی، زهدفروشی، رواج می‌یابد، روی و ریا، رونق می‌گیرد، عبادت و زیارت و کمال نمایی، بازاری می‌شود و اخلاص، گمنام تر از همیشه، گوشه‌ی دل هایی کِز می‌کند.

مغز گفتی نغز گفتی لیک قاآنی بترس *** ز ابلهان کُند فهم و جاهلان تیره گاه

مهدیا، از تلخ ترین بُرهه‌ها و گرانبارترین احوال در زندگی انسانِ باورمند، آن گاه و حالی است که آبرو و اعتبار فردی و اجتماعی اش از دست هم کیشان نااهل و نادان او، آن هم به نام شریعت و خیرخواهی، نابخردانه و به گزاف، خلیده و نزد نگاه مردم درهم شکسته شود.
مهدیا، دیده ام که دور از انتظار، دانسته و از راه باورها به ناروا ستم می‌کنند، از احمق و نادانِ بی دین چه توقّع؟

عاقل ار سنگ ز جاهل نخورد پس چه خورد *** صبر از یک دو سه جاهل نکنم پس چه کنم؟ (۲۳)

«إلی الله اَشکُوا مِن مَعشَرٍ یَعیشُونَ جُهّالاً وَ یَمُوتُونَ ضُلّالاً». (۲۴) به خدا شکایت می‌برم از کسانی که عمر خویش را در نادانی می‌گذرانند و در گمراهی می‌میرند.
«فَرَأَیتُ اَنَّ الصَّبرَ عَلی هاتا اَحجی …». (۲۵) پس دیدم که صبر بر این حالتِ طاقت فرسا، عاقلانه تر است.

شیخ را باک گر از طعنه‌ی خاصان نبود *** من چه باکم بود از سرزنش عامی چند (۲۶)

زندگی یعنی صبر
چاره اندیشی و کار،
طاقت دانه‌ی گندم، زیر خاک
خوشه‌ای فصل بهار.
صبر یعنی تدبیر. (۲۷)

مهدیا، خوشم که در جرگه‌ی قرآنیان و مهرورزان آل ایمانم و از شوکران تلخ وَش غیبت و مهجوریت، کامم نیز بهره مند است

اگر چه مستی عشقم خراب کرد ولی *** اساس هستی من زان خراب آبادست (۲۸)

پی‌نوشت‌ها:

۱٫ نگارنده.
۲٫ حافظ، ص ۳۳۸، غزل ۴۷۶٫
۳٫ مفاتیح الجنان، بخشی از دعای افتتاح.
۴٫ اخوان ثالث.
۵٫ مفاتیح الجنان، بخشی از دعای عهد.
۶٫ عباس کی منش کاشانی (مشفق)، ر. ک: آه عاشقان (در انتظار موعود)، ص ۱۹، «سَحر آموختگان».
۷٫ سراینده اش را نیافتم.
۸٫ حافظ، ص ۱۴۷، غزل ۲۱۶٫
۹٫ سعدی، رباعیات، ص ۸۴۱٫
۱۰٫ کلیات دیوان شهریار، ج۲، ص ۱۰۵۴٫
۱۱٫ بحار الأنوار، ج ۴۵، ص ۸٫
۱۲٫ اسرا/ ۳۳؛ از امام باقر (علیه السلام) روایت است که این آیه درباره‌ی امام حسین (علیه السلام) و حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نازل شده است رک: بحارالأنوار، ج۴۴، ص ۲۱۹٫
۱۳٫ حافظ، ص ۳۳۴، غزل ۴۷۲٫
۱۴٫ حافظ، ص ۱۰، غزل ۱۲٫
۱۵٫ انبیاء/۳٫
۱۶٫ رعد/۱۱٫
۱۷٫ نگارنده.
۱۸٫ حافظ، ص ۱۵۲، غزل ۲۲۴٫
۱۹٫ مولوی، کلیات شمس تبریزی، ص ۲۰۳، غزل ۴۴۱٫
۲۰٫ حافظ، ص ۸، غزل۹٫
۲۱٫ بحارالأنوار، ج۱، ص ۲۲۴-۲۲۵، حدیث ۱۷٫
۲۲٫ نیما یوشیج.
۲۳٫ دیوان اشعار استاد حسن حسن زاده آملی، ص ۱۱۳، «پس چکنم».
۲۴٫ ترجمه‌ی نهج البلاغه، ص ۲۴، خطبه‌ی ۱۷، ش۱۰٫
۲۵٫ همان، ص۲۸، خطبه‌ی ۳، ش۳٫
۲۶٫ سراینده اش را نیافتم.
۲۷٫ نگارنده.
۲۸٫ حافظ، ص۲۶، غزل۳۵٫

منبع مقاله : 
زمزمه های انتظار، محمدهادی فلاح، مرکز تخصصی مهدویت، چاپ سوم (۱۳۸۹)

  • سارا سجادی

رایحه انتظار (8) / ملاقات و طول عمر حضرت علیه السلام

سارا سجادی | سه شنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۳۲ ب.ظ

؛

قسمت هشتم :: ملاقات و طول عمر حضرت علیه السلام

رایحه انتظار


دریافت فایل‌های صوتی و تصویری و فایل pdf:

دانلود فایل درس هشتم (حجم: 10MB)


اهداف:

1. آشنائی با نحوة ارتباط شیعیان با حضرت در عصر غیبت

2. انواع ملاقات با حضرت (حالت اضطرار، حالت عادی)

3. آشنائی با دلائل طول عمر امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)


فوائد:

1. شناخت صحیح در مورد مسأله ارتباط و ملاقات

2. رفع استبعاد ظاهری طول عمر امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)


مطالب آموزشی:

1. تفاوت ارتباط حضرت با مردم در غیبت صغری با غیبت کبری

2. استثنائی بودن وقوع ملاقات و تأکید بر غیبت حضرت

3. شرایط مختلف ملاقات کنندگان

4. نمونه‌های از وقوع ملاقات با امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)

5. اسرار طول عمر امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)

6. شواهد تاریخی طول عمر



منبع: besuyezohur.ir

  • سارا سجادی

حقایق انتظار در کلام آیت الله العظمی صافی

سارا سجادی | چهارشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۶:۰۹ ق.ظ

حقایق انتظار در کلام آیت الله العظمی صافی
ایمان به وجود حضرت بقیة الله ارواح العالمین له الفداء و عصر غیبت، ویژگی ‌ها و فضائل خاصی دارد و مؤمن به غیب در این عصر، ایمانش به انبیا و ائمه گذشته و نیز ایمانش به امام حیّ صاحب زمان (عج) ایمان به غیب است.

قال الله تعالى: «ذلِکَ الکِتابُ لَا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقینَ الَّذِینَ یُؤمِنُونَ بِالْغَیْبِ» (1)

اعتقاد به عالم غیب در به ‌وجود آمدن ادیان الهی و ایمان به انبیاء و تحقق هویّت خداباوری، اصل و اساسی است که بدون آن، هر اندیشه و باوری کفر و الحاد است.

ایمان به جهان غیب و عالم غیر محسوسِ به حواس ظاهره، مثل بهشت، جهنم، حور، غلمان و ملائکه، و ایمان به عرش و کرسی، و برای ما ایمان به انبیاء گذشته، و ایمان به ائمه طاهرین علیهم السلام و ایمان به اخبار قرآن و حضرت رسول و ائمه طاهرین علیهم السلام از مغیبات و وقایع آینده، و ایمان به حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، همه در تحت جمله شریفه «یُؤمِنُونَ بِالْغَیْبِ» قرار دارند، و ایمان به آنها، ایمان به غیب است.

از جمله روایاتی که بر فضیلت ایمان به انبیاء گذشته و معجزات آنها و ایمان به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه) و ائمه طاهرین تا امام یازدهم علیهم السلام دلالت دارد، روایت ذیل است که از طرق اهل سنت و در تفاسیر ایشان از سنن دارمی روایت شده است:

حرث بن قیس که از تابعین است و به دیدار حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله تشرف نیافته بود به عبدالله بن مسعود گفت: عند الله نحتسب ما سبقتمونا الیه من رؤیة رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)؛ ما از خداوند محرومیت از این فضیلتی را که بر ما به آن پیشی گرفتید و به دیدار رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مشرّف شدید، طلب اجر و جبران داریم.

ابن مسعود گفت: عند الله نحتسب ایمانکم بمحمد (صلی الله علیه و آله) و لم تروه. إنّ امر محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) کان بیّناً لمن رآه، و الذی لا اله الّا هو ما من احد افضل من ایمان بغیب؛ ما هم از خدا طلب اجر و جبران می‌کنیم از جهت محرومیت از فیض ایمان به غیب، یعنی ایمان به پیغمبر (صلی الله علیه و آله) که شما بر آن هستید و آن حضرت را ندیده ‌اید. سوگند به خدایی که غیر از او خدایی نیست احدی فاضل ‌تر از آن که ایمان به غیب دارد، نیست.

*محدوده ایمان به غیب

بر حسب این روایت، در حال حاضر ایمان به انبیاء گذشته و حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله، و امیرالمؤمنین و ائمه علیهم السلام تا حضرت امام حسن عسکری علیه السلام ایمان به غیب است، چنان‌ که ایمان به حضرت ولی‌ عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز ایمان به غیب است؛ و از ثواب همه این ایمان ‌ها بهره‌ مندیم که در رأس آنها ایمان به خداوند متعال است ، اگرچه عالم و ماسوی، همه کائنات و آیات جمال و جلال الهی هستند و به ذکرش هر چه بینی در خروش است و چیزی و ذرّه ‌ای از او غایب نیست، امّا او به ذات و حقیقت صفات از همه حتی انبیاء غایب است «لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ» (2) و «لَا تُدْرِکُهُ الْعُیُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْعِیَانِ وَ لَکِنْ تُدْرِکُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِیمَانِ» دیده ‏ها او را آشکارا نتواند دید، امّا دلها با ایمان درست بدو خواهد رسید. (3) و به صفات سلبیه بیشتر معروف است تا به صفات ثبوتیه که «لیس کَمِثلِهِ شیء». بنابراین مصداق اتم و اکمل ایمان به غیب، ایمان به خداوند متعال است.

ایمان به وجود حضرت بقیة الله ارواح العالمین له الفداء و عصر غیبت، ویژگی ‌ها و فضائل خاصی دارد و مؤمن به غیب در این عصر هم، ایمانش به انبیا و ائمه گذشته ایمان به غیب است و هم، ایمانش به امام حیّ صاحب زمان (عج) ایمان به غیب است.

ایمان گذشتگانِ از این امّت هم از زمانی که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بشارت به ظهور مهدی از اولاد فاطمه علیها السلام می ‌داد، ایمان به غیب است که از غیر شیعه به اجمال و از شیعه به تفصیل است. همه اینها ایمان به غیب و ایمان به نادیده است؛ و همه داخل در ایمان به غیب و ایمان به خدا و صدق حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم است.

باید مؤمنین قدر این مرتبه را بدانند که مثل ابن مسعود آن صحابی معروف آرزومند آن بوده و محرومیت از آن را فقدانی می ‌داند که أجر آن را از خدا می‌خواهد؛ و بر خود ببالند که خدا در بیان اوصاف متّقین پیش از همه اوصاف جلیله متقین، ایمان به غیب را بیان می ‌فرماید.

  • سارا سجادی

80 وظیفه منتظران در عصر غیبت

سارا سجادی | جمعه, ۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۰۱ ق.ظ

یکی از کتاب‌های معتبر و با ارزش در زمینه‌ی مهدویت کتاب «مکیال المکارم فی فوائد الدّعا للقائم علیه السلام» است.

مکیال المکارم، به معنای «معیار سنجش خوبیها» است و این کتاب به سفارش خود حضرت مهدی (ارواحنا فداه) نوشته و نام گذاری شده است. در این کتاب به تفصیل راجع به فواید دعا برای فرج سخن گفته شده است.

نویسنده‌ی این اثر با ارزش «آیت الله محمدتقی موسوی اصفهانی» می‌باشند.

به راستی، هیچ کتابی همچون مکیال المکارم، شما را با وظایف و حقوق بنده نسبت به امام زمان (عج) آشنا نمی‌کند. از طرف دیگر، الطاف امام زمان (ع) نسبت به بندگان در کتاب به طور مفصل بیان شده است.

 

 

تعداد باب‌های کتاب مکیال المکارم، مانند تعداد دروازه‌های بهشت، هشت باب است که در هر کدام به موضوعی خاص پرداخته شده است: شناختن امام زمان (عج)، اثبات امامت ایشان، قسمتی از حقوق آن حضرت نسبت به ما، لزوم دعای ما برای امام، نتایج دعا برای فرج، بهترین اوقات دعا، چگونگی دعا برای فرج و تکالیف منتظران .

برای اطلاعات بیشتر و دانلود این کتاب می‌توانید به پایگاه تخصصی مکیال المکارم مراجعه فرمایید.

در این کتاب گران سنگ 80 وظیفه و تکلیف ما نسبت به حضرت مهدی در عصر غیبت بیان شده است که به شرح زیر است:

  • سارا سجادی

رایحه انتظار (7) / فوائد امام غائب علیه السلام

سارا سجادی | چهارشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۴۳ ب.ظ

دوره آموزش مهدویت رایحه انتظار (حکومت مهدوی و وظایف منتظران)؛

قسمت هفتم :: فوائد امام غائب علیه السلام

رایحه انتظار


دریافت فایل‌های صوتی و تصویری و فایل pdf:

دانلود فایل درس هفتم (حجم: 10MB)


اهداف:

1. افزایش معرفت و بینش مردم نسبت به امام غائب

2. توجه به جایگاه و وظائف امام(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در عالم هستی


فوائد:

1. تقویت اعتقاد و باور مردم به حضرت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) 2. آگاهی نسبت به شئونات امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) 3. تلاش برای تقرب و بهره مندی از عنایات حضرت


مطالب آموزشی:

1. جایگاه محوری امام در نظام هستی

2. امیدبخشی وامنیت بخشی

3. پایداری مکتب و حفظ کیان شیعه

4. حفظ علوم و اسرار الهی

5. هدایت باطنی وتهذیب نفوس



منبع: besuyezohur.ir

  • سارا سجادی