یاوران حضرت مهدی عجل الله

فرهنگ ظهور و مهدویت و یاوران واقعی حضرت (الهم عجل لولیک الفرج)

یاوران حضرت مهدی عجل الله

فرهنگ ظهور و مهدویت و یاوران واقعی حضرت (الهم عجل لولیک الفرج)

یاوران حضرت  مهدی  عجل الله

بسم الله الرحمن الرحیم
مطالب این سایت با هدف تعجیل در ظهور منجی عالم بشریت حضرت صاحب الزمان (عج) و فرهنگ ظهور بوده راه اندازی شده و انتشار مطالب آزاد میباشد با ذکر یک صلوات جهت تعجیل در ظهور آقا امام زمان .
باتشکر

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی

حقوق همسایه از منظر اسلام

سارا سجادی | چهارشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۴۰ ق.ظ

حقوق همسایه از منظر اسلام

اسلام به رعایت حقوق همسایگان و احسان به آنان اهمیت زیادی قائل شده و به پیروان خود توصیه نموده تا آن‌جا که توان دارند به همسایگان خود نیکی و محبت کنند و از آزار و اذیت آنان خودداری نمایند.

محدوده همسایه در اسلام

یکی از اوصاف و ویژگی های دیگری که اهل بیت (علیهم السلام) برای شیعیان خود بر شمرده‌اند، مدارا با همسایگان به معنای خاص و نیز عام آن است. همسایه به معنای خاص آن کسی است که خانه او نزدیک خانه انسان باشد؛ اما همسایه به معنای عام آن تمام افرادی را که به نوعی نزدیک انسان و همنشین با انسان هستند، شامل می‌شود تا بتوانیم دو خانه کنار یکدیگر را همسایه بدانیم؛ دو دوستی که در کلاس درس در کنار یکدیگر می‌نشینند را همسایه بدانیم و یا دو انسانی که در محیط کار یا محل کسب و کار پهلوی هم هستند را همسایه بدانیم و حتی دو کشور همجوار با مرزهای قراردادی همسایه هم هستند. اما در مورد اینکه چند منزل اطراف انسان، همسایه او محسوب می‌شود، امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود:
«حَریمُ المَسجِدِ اَربَعُونَ ذِراعا والجِوارُ اَربَعُونَ دارا مِن اَربَعَةِ جوانب‌ها»؛ 
«حریم مسجد، بیست متر است و همسایگی تا چهل خانه از چهار طرف».[3]
امام صادق علیه السلام نیز فرموده است:
«کلُّ أَربَعینَ دارا جیرانٌ مِن بَینِ یدَیهِ و مِن خَلفِهِ و عَن یمینِهِ و عَن شمالِهِ»؛ 
«چهل خانه از چهار طرف، رو به رو، پشت سر، سمت راست و سمت چپ، همسایه محسوب می‌شوند».[4]
با توجه به این روایات، نباید محدوده مجاورت و همسایگی را به یکی دو خانه در سمت چپ و راست منحصر نمود؛ بلکه محدوده همسایه بسیار بیشتر از این مقدار است. البته با توجّه به شرایط حاکم در این زمان، از جمله گسترش بیش از حد شهرها، عدم اتصال منازل از چهار سو و مانند آن شاید نتوان همه منازلی را که در محدوده مذکور قرار دارد همسایه دانست، ولی منازل موجود این محدوده در مناطق کوچک و نیز تا حدود خاصی در شهرهای بزرگ، همسایه انسان محسوب می‌شوند و مؤمنان وظیفه دارند حق همسایگی را رعایت نمایند.
همچنین از نظر اسلام همسایه منحصر در مذهب و یا حتی مسلمان بودن نیست، بلکه اگر غیر شیعه و یا حتی کافری در کنار خانه انسان سکونت دارد همسایه فرد محسوب می‌شود و از حقوق همسایگی برخوردار است.
پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) در این‌باره می‌فرماید:
«الجِیرانُ ثَلاثَةٌ: جارٌ لَهُ حَقٌّ واحِدٌ، و جارٌ لَهُ ثَلاثَةُ حُقُوقٍ و جارٌ لَهُ حَقّانِ، فَالجارُ الَّذی لَهُ ثَلاثَةُ حُقوقٍ؛ الجارُ المُسلِمُ ذُو الرَّحِمِ، فَلَهُ حَقُّ الجَوارِ و حَقَّ الاِسلامِ و حَقُّ الرَّحِمِ، و أَمّا الَّذی لَهُ حَقّانِ، فَالجارُ المُسلِمُ، لَهُ حَقُّ الجَوارِ و حَقُّ الاِسلام و أمّا الَّذی لَهُ حَقٌّ واحِدٌ فَالجارُ المُشرِک»؛ 
«همسایه‌ها سه دسته‌اند: یک دسته همسایگانی هستند که یک حق بر همسایه دارند. 
طایفه دیگر همسایگانی هستند که سه حق بر همسایه دارند و عده‌ای دیگر دو حق بر همسایه دارند.

اما آن همسایه‌ای که سه حق دارد؛ همسایه مسلمان و خویشاوند است که هم حق همسایگی و هم حق خویشاوندی و هم حق مسلمانی دارد، اما همسایه‌ای که دو حق دارد؛ همسایه مسلمان است که حق همسایگی و حق مسلمانی دارد و همسایه‌ای که یک حق دارد؛ همسایه کافر است که تنها حق همسایگی دارد».[5]

  • سارا سجادی

یازده نکته از دعای عهد

سارا سجادی | چهارشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۲۵ ق.ظ

یازده نکته از دعای عهد

یازده نکته از دعای عهد shia muslim                  

 دعای عهد دعایی جهت برقراری ارتباط بین ما و حضرت مهدی ارواحنا له الفداء است. در این دعا با آن حضرت عهد و پیمان می‌بندیم، قول و قرار می‌گذاریم که یک سری کارهایی را انجام دهیم و در جهت تشکیل حکومت عدل مهدوی زمینه سازی کنیم. این دعا تابلوی روشن را فرا روی فعالیت‌های ما قرار می‌دهد.

بسم الله الرحمن الرحیم

1- علاقه به امام زمان باید جمعی باشد.

در دعای عهد داریم که: «اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلَانَا الْإِمَامَ الْمَهْدِیَّ الْقَائِمَ بِأَمْرِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ الطَّاهِرِینَ عَنْ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَات‏»، به امام زمان ابلاغ کن، از طرف چه کسی؟ «عَنْ جَمِیعِ» از طرف همه‌ مؤمنین و مؤمنات «عَنْ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَات‏» این خودش یک مطلب مهمی است

2- امام جهانی باید مریدش هم جهانی فکر کند

وقتی زیارت می‌رویم بگوییم که این زیارت به نیابت از همه‌ی مؤمنین و مؤمنات. صدقه می‌دهیم بگوییم دفع بلا از همه‌ی مؤمنین و مؤمنات بشود نگوییم خدایا، مؤمنینی که در این مسجد نماز خواندند بیامرز. حالا مؤمنینی که در مسجد دیگر نماز خواندند چه؟ همه را بگو.

چرا می‌گویی: خدایا کسانی که در این هیأت سینه زده‌اند. چقدر تنگ نظر هستی! چقدر فکر کوچک است. مگر تو منتظر امام بین المللی نیستی؟ امام جهانی باید مریدش هم جهانی فکر کند. کسی که منتظر اصلاح عمومی است، باید خودش هم عمومی فکر کند. خودم و بچه‌ام و هیأت‌ام و مسجدم و برایش هیچ فرقی نکند. «عَنْ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَات»

  • سارا سجادی

مدت زمان فتح دنیا توسط امام زمان(عج)

سارا سجادی | چهارشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۱۴ ق.ظ

مدت زمان فتح دنیا توسط امام زمان(عج)

مدت زمان فتح دنیا توسط امام زمان(عج) shia muslim                  

 این احتمال وجود دارد که هشت ماه یاد شده، مدت زمان فتح و تسلط بر دنیا نباشد، بلکه مدت زمانی باشد که امام دنیا را از شر دشمنان و منحرفان پاک میکند؛ به این معنی که امام نخست کل دنیا را فتح خواهند کرد.

برخوردهای آغازین امام مهدی(عج) با اهل کتاب چگونه است؟ عادلانه و همراه با رأفت و مدارا یا سهمگین و همراه خشونت؟ در قسمت نخست نوشتار حاضر ، مسالمت آمیز بودن رفتار امام مهدی(عج) با اهل کتاب ذکر شده است. 
 
بر اساس قرآن تنها شماری از اهل کتاب -که متعصبانه حق را انکار می کنند- در جریان فتح دنیا به دست سپاه امام مهدی(عج) کشته خواهند شد و اکثریت آنان راه رستگاری و فلاح را در پیش خواهند گرفت و در پایان، به بررسی روایاتی پرداخته شده است که از برخوردهای سپاه امام مهدی(عج) با اهل کتاب سخن به میان آورده اند. نتیجه کنکاش در روایات، این است که آنها نه تنها تعارضی با مدعای فوق ندارند، بلکه آن را تأیید نیز می کنند. 
 
مقدمه 
 
از دیرباز، اندیشه خرافی برخوردهای تند و خشونت بار سپاه امام مهدی (عج) با انسانهای عصر ظهور در اذهان بسیاری نفوذ کرده است و گاه این تصور به دور از واقعیت و تصویر تاریک از عصر پرفروغ ظهور، انسانهای نادان را به مرز بی رغبتی و احیاناً تنفر از درک آن روزگار پرشکوه کشانده است. براساس این دیدگاه، وقتی برخورد امام مهدی(عج) با مسلمانان و شیعیان چنین باشد، غیر مسلمانان جای خود دارند. 
 
فرورفتن در منجلاب فساد و تباهی و دوری از فضیلتها و آرمانهای اخلاقی، غیر مسلمانان را سزاوار برخوردی سهمگین و انتقامی سخت کرده است و سپاه مهدی موعود (عج) از سوی خداوند متعال مأمور گرفتن این انتقام است. 
 
اما میراث فرهنگی پیشوایان دینی (ع) سخنی جز این دارد و واقعیت را به گونهای دیگر ترسیم کرده است. مهدی (عج) نه مهدی مسلمانان که مهدی همه امتها است؛ ((السلام علی مهدی الامم)).۲ و عدالت او نه مخصوص مسلمانان که برای همگان است: ((یسع عدله البروالفاجر))۳. او مظهر رحمت واسعه الهی است: ((السلام علیکَ ایها الرَحمه الوَاسِعَه))۴ و رحمت الهی همگان را فراگرفته است. رحمتی وُسِعَت کل شی۵. او بهار مردمان است: ((السلام علی ربیعالانام))۶ و خرمی روزگاران: ((ونضره الایام))۷ و چونان بهار، خرمی و طراوتش را به همگان هدیه میکند. 
 
از عدالت مهدوی در ارتباط با معتقدان دیگر ادیان الهی در ابعاد مختلف میتوان سخن گفت. عدالت در دعوت (تبیین، دادن فرصت فکر و تصمیم گیری و...)، عدالت قضایی، عدالت اقتصادی و... از ابعاد مختلف برخوردهای عادلانه امام مهدی (عج) است و این مواجهه گاه از مرز عدالت خارج شده و به حوزه احسان وارد میشود. 
 
نزول عیسی از آسمان و شرکت دادن او در تشکیل حکومت عدل جهانی و نیز سپردن نقش محوری به ایشان در کشتن دجال و سفیانی ـ به عنوان دو جبهه از مهمترین جبهه های مخالف حکومت جهانی امام مهدی (عج) ـ و در نتیجه، شکل گرفتن احساس مشارکت و بلکه مالکیت نسبت به این حرکت جهانی در میان اهل کتاب، از اقدامات محسنانه امام مهدی (عج) خواهد بود. 
 
ما از میان ابعاد مختلف عدالت مهدوی در مواجهه با اهل کتاب، تنها به این سؤال پاسخ خواهیم داد که آیا آن حضرت در آغاز حرکت جهانی خویش با اهل کتاب برخوردی عادلانه، مسالمت آمیز و همراه با رأفت و رحمت خواهد داشت و یا این که بسیاری از آنان را از دم شمشیر خواهد گذراند؟ قراین کدام دیدگاه را تأیید میکنند و از روایات مربوط کدام نظریه را میتوان تایید کرد؟ 
 

  • سارا سجادی

مهدی (علیه السلام) در ادیان و ملل دیگر

سارا سجادی | چهارشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۱۱ ق.ظ

مهدی (علیه السلام) در ادیان و ملل دیگر

مهدی (علیه السلام) در ادیان و ملل دیگر shia muslim                  

 مختصری از بشارات کتب آسمانی گذشته و عقاید موجود در ملل گذشته نسبت به منجی

اعتقاد به منجی از سرشت الهی انسانها نشأت می‌گیرد و همین اعتقاد است که امید را در قلبها زنده می‌کند. ولی بصورت عام این اعتقاد در کتب اقوام باستان انعکاس پیدا کرده است، با اینکه روایت منجی، روایتی است اختلاف برانگیز، ولی جلوه آن در تمامی ملل خودنمایی می‌کند، که البته زاییده این اعتقاد بسیاری از مذاهب است. ولی پیشگویی‌هایی که در میان ملل مرسوم بود، صد البته ارتباطی انکارناپذیر با منبعی فرا‌مادی (وحی) دارد زیرا که در تمامی ملل، از شرق تا غرب عالم، خداوند پیامبری را فرستاده است که این نوید را تبیین نموده یا ثبت در کتابهایشان بوده است و این اختلافاتی که بعضاً در ابعاد وجود منجی به چشم می‌خورد، سرچشمه از تجربیات و گرد و غبار تاریخ دارد و قبل از بیان این عقاید در اقوام و ادیان گذشته، یادآوری می‌شود که شیعه مطمئناً با همه این عقاید موافق نیست ولی اشاره به آنها تذکری است برای اثبات وجود منجی.

 پس در این بخش به بشارات کتب آسمانی گذشته و عقاید موجود در ملل گذشته نسبت به منجی می‌پردازیم:

مهدی (علیه السلام)در عهد عتیق:

در 35 بخش از مزامیر 150 گانه نیز ظهور منجی موجود است (زبور وداوود):

 "زیرا که شریران منقطع خواهند شد، و اما منتظران خداوند، وارث زمین خواهند شد. هان بعد از اندک زمانی شریر نخواهد بود و ..." (کتاب فرامیر، فرمور، بعد 37، 90، 12)

 در کتاب اشعیا نبی: "و نهالی از تنه لیی بیرون آمده، شاخه‌ای از ریشه‌هایش خواهند شگفت و روح خدا بر او قرار خواهند گرفت و ... مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین به راستی حکم خواهد کرد." (فصل 11، بندهای 1- 10).

 و در این کتاب شرح مختصری است بر احوالات ظهور:"گرگ با بره سکونت خواهد کرد و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر پرواری با هم و طفل کوچک آنها را خواهد راند... و در تمام کوه مقدس من، ضرر و فسادی نخواهند کرد، زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد شد و بر این انتظار الهی تاکید می‌کند: اثر چه تاخیر نماید برایش منتظر باش، زیرا که البته خواهند آمد و درنگ نخواهد کرد." (کتاب مقوی نبی، فصل 2، بندهای 1- 10).



مهدی (علیه السلام)در عهد جدید (اناجیل و ملحقات):

 در اناجیل مختلف سخن درباره او آمده است: "همچنانکه برق از شرق ساطع شده تا مغرب ظاهر می‌شود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد ... و آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدید گردد. و در آن وقت جمیع طوائف زمین سینه‌زنی کنند و پسر انسان را ببینید که بر ابرهای آسمان با قوت و جلال می‌آید ..." (انجیل متی، فصل 24، بندهای 27 و 30).

 و همین انجیل درباره انتظار سخن می‌راند: "لهذا شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتی که گمان نبرید، پسر انسان می‌آید." (فصل 24، بند 37 و 45).

و انجیل مرقس درباره وظایف منتظران می‌گوید: "ولی آن روز و ساعت را غیر از پدر، هیچکس اطلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم، پس برخود و بیدار شده، دعا کنید، زیرا نمی‌‌دانید که آن وقت کی‌ می‌شود." (انجیل مرقس، فصل 14، بندهای 26، 27، 31 و 33).

 نکته جالب درباره اناجیل: "کلمه پسر انسان مطابق نوشته‌ ماکس آمریکایی در کتاب قاموس کتاب مقدس، 80 بار در انجیل و ملحقات آن (عهد جدید) تکرار شده که فقط 30 مورد آن با عیسی (علیه السلام)مسیح قابل تطبیق است و 50 مورد دیگر توضیحاتی درباره منجی است که در آخر الزمان ظهور خواهد کرد و عیسی (علیه السلام)با او خواهد آمد و او را جلال خواهد داد و از ساعات و روز ظهور او جز حضرت پروردگار کسی اطلاعی ندارد."



مهدی (علیه السلام)در کتب مقدسه هندیان:

تذکر نکته‌ای ضروری به نظر می‌رسد: از منظر تشیع این کتب، کتابهای آسمانی به حساب نمی‌آیند بلکه اقتباساتی از کتب آسمانی گذشته هستند و برپاخواسته از سرشت انسانهای پاک می‌باشند و این پیشگوییها باید منحصراً از منابع وحی باشند.

 در کتاب باسک از کتب مقدسه هندیان چنین آمده: "دو دنیا تمام شود به پادشاهی عادلی در آخر زمان که پیشوای ملائک و پریان و آدمیان باشد و حق و راستی با او باشد و آنچه در دریاها و زمین‌ها و از آسمانها پنهان باشد همه را بدست آورد و ..."

 در کتاب شاکمونی از کتب معتبر و مقدس چینیان آمده است: "پادشاهی و دولت دنیا به فرزند سید خلایق و در دو جهان کشن (در لغت هندی اسم پیامبر اسلام است) تمام شود و کسی باشد که بر کوههای مشرق و مغرب عالم حکم براند و فرمان کند و بر ابرها سوار شود و ..."

 در کتاب وشن حوک درباره عاقبت جهان می‌خوانیم: "سرانجام دنیا به کسی برگردد که خدا را دوست دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او فرخنده و خجسته باشد."

 در کتب دیگر هندیان از جمله دارتک دیده با تکیل شابو سرگان جلوه‌هایی از این موعود جهانی را می‌بینیم.



مهدی (علیه السلام)در منابع زردشتیان:

 در کتاب زند از کتب مقدسه زردشتیان درباره عاقبت جهان به این صورت بحث شده است: "آنگاه از طرف اهورا افراد به ایزدان یاری‌ می‌رسد، پیروزی بزرگ از آن ایزدان می‌شود و اهریمنان را منقرض می‌سازند. بعد از پیروزی ایزدان و برانداختن تبار اهریمنان، عالم کیهان، به سعادت اصلی خود رسیده، بنی آدم بر تخت نیکبختی خواهند نشست ..."

 در کتاب جاماسب‌نامه از تحریرات جاماست (از بزرگان دین زردشت) این چنین خصوصیات را شرح می‌دهد: مردی بیرون آید از زمین تا زمان، از فرزندان هاشم، مردی بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق و بر دین جد خویش باشد، با سپاه بسیار روی به ایران مهد آبادانی و زمین را پر از عدل و داد کند.

 و جای دیگر گوید: "از فرزندان پیامبر (آخرین) شخصی در مکه پدیدار خواهد شد که جانشین آن پیامبر است و پیرو دین جد خود می‌باشد از عدل او گرگ با میش آب می‌خورد و همه جهان به آیین مهرآزمای (محمد) خواهند گروید."

 قسمتهای دیگری از پیشگوییهای زردشت از بهمن پشت به تفصیل آمده است.

 در کتاب زند و هوهومن لیسن از ظهور سوشیانس (نجات دهنده بزرگ جهان) خبر داده است: "نشانه‌های شگفت‌انگیزی در آسمان پدید آید که به ظهور منجی دلالت می‌کند و فرشتگان از شرق و غرب به فرمان او فرستاده می‌شوند و به همه دنیا پیام می‌فرستد."

 اعتقاد به ظهور سوشیانس در میان ملت ایران باستان آن قدر ریشه‌دار است که در جنگ قادسیه پس از شکست‌های پی‌درپی ایرانیان یزدگرد سوم، رو به کاخ پرشکوه مدائن می‌کند و می‌گوید: "درود بر تو باد. من اکنون از تو روی بر می‌تابم تا آنگاه که با یکی از فرزندان خود که هنوز زمان ظهور آن فرا نرسیده است بسوی تو باز گردم." (جاماسب نامه صفحه 121 و 122)

 که البته در عقیده تشیع مهدی (علیه السلام)موعود، فرزند دختری یزدگرد سوم هم به حساب می‌آید. زیرا که دختر یزدگرد سوم همسر امام سوم شیعیان (امام حسین(علیه السلام)) و حسین (علیه السلام)نیز جد نهم مهدی (علیه السلام)موعود است.



مهدی (علیه السلام)در ملل مختلف:

در این بخش سعی بر آن رفته است که با مختصر‌ترین عبارات گوشه‌ای از این اعتقادات در ملت‌های مختلف را بیان کنیم.

 ایرانیان باستان معتقد بودند که گرزا سپه قهرمان تاریخی آنان زنده است و صدهزار فرشته او را پاسبانی می‌کنند تا روزی قیام کند و جهان را اصلاح کند.

1- نژاد اسلام بر این عقیده است که از مشرق زمین یک نفر برخیزد و تمام قبایل اسلام را متحد سازد و آنها را بر دنیا مسلط سازد.

2- نژاد ژرمن معتقد بود که یک نفر فاتح از طرف آنان قیام نماید و ژرمن را بر دنیا حاکم کند.

3- اهالی صربستان انتظار ظهور مارکوکرالیویچ را داشتند.

4- یهودیان معتقدند که در آخر الزمان ماشیع (مهدی بزرگ) ظهور می‌کند و ابد الابد در جهان حکومت می‌کند ولی او را از اولاد اسحاق می‌دانند در صورتیکه به وضوح بیان می‌دارد که او از اولاد اسماعیل است.

5- مردم اسکاندیناوی معتقدند که برای مردم بلاهایی می‌رسد. جنگهای جهانی اقوام را نابود می‌سازند. آنگاه اودین یا نیروی الهی ظهور کرده و بر همه چیره می‌شود.

6- یونانیان گویند کایوبرگ، نجات دهنده بزرگ، ظهور کرده و جهان را نجات خواهد داد.

7- اقوام آمریکای مرکزی معتقدند که کوتزلکومل، نجات بخش جهان، پس از بروز حوادثی در جهان پیروز خواهد شد.

8- چینی‌ها نجات جهان را بدست فردی به نام کرشنا می‌دانند.

9- اقوام اروپای مرکزی در انتظار ظهور بوخس می‌باشند.

منبع : سایت رشد به تصحیح حجت الاسلام و المسلمین جاودان

  • سارا سجادی

نزدیک شدن به امام زمان(عج) در ماه رمضان

سارا سجادی | چهارشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۰۰ ق.ظ

نزدیک شدن به امام زمان(عج) در ماه رمضان

امام زمان(عج) و ماه رمضان

ماه رمضان

 

پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید:

«ماه رمضان برترین ماه سال قمری است.»

هم چنین در جایی دیگر ایشان فرموده : «مهدی(عج) سید و آقاست.»

 

اگر امروز امام مهدی(عج) برترین و کامل‌ترین انسان روی زمین است و ماه رمضان هم بهترین ماه خداست، پس باید بین این دو پیوندی عمیق باشد. اگر ماه رمضان، ماه ویژه سیر و سلوک است، پس باید با امام زمان(عج) که برترین سالک و رهروی خداست، پیوندی خاص وجود داشته و بین سلوک معنوی ما در این ماه با امام زمان(عج) هم رابطه ویژه‌ای باشد.

 

در ماه رمضان سه نوع رابطه است:

  • پیوند امام مهدی(عج) و ماه رمضان،
  • پیوند سلوک عبادی و معنوی ما در ماه رمضان با امام مهدی(عج)،
  • رابطه سه گانه، یعنی رابطه ویژه امام مهدی(عج) با ما در ماه رمضان.

 

امام مهدی(عج) و ماه رمضان

زیارت آل یاسین شرح حالات عبادی و معنوی امام مهدی(عج) است. امام مهدی که راهش، امتداد راه پیامبر و امیرالمؤمنین و امام زین العابدین(ع) است. عبودیت و بندگی او نه از سر نیاز یا ترس، بلکه از سر درک حقیقت هستی و سپاس گزاری از خداست، عبودیتی که همیشه در وجود امام جاری است و در برخی حالات به نقطه اوج خود می‌رسد و ماه رمضان نقطه اوج بندگی امام است.

 

رسیدن به معبود در ماه رمضان به واسطه حضرت مهدی(عج)

فهم حقیقت رمضان و توفیق رسیدن به معبود جز با توسل به پیشگاه مهدی(عج) میسر نمی‌شود. دعای افتتاح هم در ماه رمضان درس سلوک می‌دهد که پروردگارا من خواهان تمام خوبی‌ها و کمالات هستم و می‌دانم که راه رسیدن به این کمالات توسل به امام مهدی(عج) است. پس مرا به برکت وجود او به نهایت نزدیکی به خود برسان.

 

هدایت معنوی و باطنی انسان ها به دست امام مهدی(عج) است و به برکت وجود معنوی و نورانی اوست که عالم هستی از فیض حق تعالی بهره‌مند می‌شود. حال اگر امام در نهایت بندگی باشد، در عبودیت او رحمت و مهربانی خدا نیز اوج می‌گیرد.

 

دعای امامان نشان می‌دهد که آن‌ها هم به درگاه حق تعالی رو می‌آوردند و برای کل هستی و به ویژه برای ما انسان‌ها از خداوند طلب بخشش می‌کردند. به همین دلیل است که می‌گویند به برکت سلوک معنوی امام، حیات بشری شکل می‌گیرد و امتداد می‌یابد و عالم به سوی کمال حرکت می‌کند و تنها با این تعبیر شب قدر معنا می‌یابد. 


منبع: besuyezohur.ir

  • سارا سجادی

وقایع ماه‌ رمضان‌ سال ظهور و صیحه آسمانی در شب قدر

سارا سجادی | چهارشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۵۷ ق.ظ

حوادث‌ ماه‌ رمضان‌ سال ظهور و صیحه آسمانی در شب قدر

وقایع ماه‌ رمضان‌ سال ظهور و صیحه آسمانی در شب قدر

1- خورشیدگرفتگی‌ و ماه‌گرفتگی‌ در زمان‌ غیر عادی‌

یکی‌ از مظاهر قدرت‌ الهی‌ که‌ در قالب‌ سنن‌ معجزات‌ جلوه‌نمایی‌ کرده‌ و اشارة‌ مخصوصی‌ را برای‌ توجه‌ آن‌ دسته‌ از مؤمنان‌ که‌ مخلصانه‌ منتظر ظهور بوده‌اند به‌ ارمغان‌ می‌آورد، کسوف‌ خورشید در روز سیزدهم‌ یا چهاردهم‌ ماه‌ رمضان‌ و خسوف‌ ماه‌ در بیست‌ و پنجم‌ همان‌ ماه‌ است‌.

علت‌ پدید آمدن‌ این‌ دو نشانه‌ پیش‌ از ظهور که‌ خلاف‌ روال‌ عادی‌ بوده‌ و از اول‌ خلقت‌ آدم‌ تا آن‌ زمان‌ نمونه‌اش‌ دیده‌ نشده‌، از این‌ قرار است‌:

الف‌) رسوخ‌ و عمق‌ یافتن‌ نظریه‌ مهدویت‌ و اعتقاد به‌ حضرت‌ در میان‌ تمام‌ مسلمانان‌؛

ب‌) متوجه‌ کردن‌ مؤمنان‌ مخلص‌ به‌ نزدیکی‌ ظهور.

«ثعلبة‌ ازدی‌» از امام‌ باقر(ع‌) نقل‌ کرده‌ که‌ فرمودند:

«دو نشانه‌ پیش‌ از ظهور قائم‌(ع‌) خواهد بود: خورشیدگرفتگی‌ در نیمه‌ ماه‌ رمضان‌ و ماه‌گرفتگی‌ در آخر آن‌.»

به‌ حضرت‌ عرض‌ کردم‌:« یابن‌ رسول‌الله خورشید در انتهای‌ ماه‌ کسوف‌ می‌کند و ماه‌ در نیمة‌ آن‌ خسوف‌.»

حضرت‌ فرمودند:

«خودم‌ می‌دانم‌ چه‌ می‌گویم‌؛ این‌ دو نشانه‌ای‌ است‌ که‌ از زمان‌ فرود آمدن‌ آدم‌ (از بهشت‌ به‌ زمین‌) سابقه‌ نداشته‌ است‌. 5»

«ورد بن‌ زید اسدی‌» برادر «کمیت‌» هم‌ از آن‌ حضرت‌(ع‌) نقل‌ کرده‌ که‌ فرمودند:

«پیش‌ از این‌ امر (ظهور) ماه‌ گرفتگی‌ خواهد بود؛ که‌ پنج‌ روز مانده‌ (به‌ انتهای‌ ماه‌) و خورشید گرفتگی‌ در روز پانزدهم‌ که‌ هر دو در ماه‌ رمضان‌ خواهد بود و به‌ این‌ ترتیب‌ حساب‌ منجمان‌ به‌ هم‌ می‌ریزد.»

ابوبصیر هم‌ از امام‌ صادق‌(ع‌) نقل‌ می‌کند که‌ حضرت‌ فرمودند:

«نشانة‌ قیام‌ حضرت‌ مهدی‌(ع‌) کسوف‌ خورشید در بیست‌ و سوم‌ یا چهاردهم‌ ماه‌ رمضان‌ است‌. 6»

خسوف‌ ماه‌ معمولاً به‌ جهت‌ قرار گرفتن‌ زمین‌ در میان‌ خورشید و ماه‌ رخ‌ می‌دهد که‌ زمان‌ آن‌ هم‌ در نیمة‌ ماه‌های‌ قمری‌ است‌. کسوف‌ خوشید هم‌ غالباً زمانی‌ مشاهده‌ می‌شود که‌ ماه‌ بین‌ زمین‌ و خورشید قرار گیرد و زمان‌ آن‌ هم‌ در آخر ماه‌های‌ قمری‌ است‌. چنین‌ حادثه‌ای‌ (که‌ دچار بدأ 7 هم‌ نخواهد شد) در زمانی‌ غیر از زمان‌ عادی‌ آن‌ ـ بنا برگفته‌ روایات‌ ـ با فرض‌ احتمالات‌ زیر ممکن‌ می‌شود:

احتمال‌ اول‌: این‌ قضیه‌ معجزه‌گونه‌ و از طریق‌ یکی‌ از اسباب‌ و علل‌ عادی‌ (وناشناخته‌) انجام‌ شود.

البته‌ با اختلافی‌ ساده‌ و آن‌ هم‌ آگاهی‌ ما از زمان‌ وقوع‌ آن‌ است‌، که‌ البته‌ طریقه‌ حدوث‌ این‌ اعجاز یا کیفیت‌ شکل‌گیری‌ را نمی‌توانیم‌ تصور کنیم‌ و همین‌ قدر کافی‌ است‌ که‌ بدانیم‌ این‌ معجزه‌ انجام‌ می‌شود و آن‌ هم‌ معجزه‌ای‌ که‌ از زمان‌ هبوط‌ حضرت‌ آدم‌(ع‌) تا کنون‌ سابقه‌ نداشته‌ است‌ و لذا محاسبات‌ ستاره‌شناسان‌ را برهم‌ می‌زند.

 

احتمال‌ دوم‌: به‌ واسطة‌ ممانعت‌ جسمی‌ بزرگ‌ رخ‌ می‌دهد.

ممکن‌ است‌ یکی‌ از اشیاء سرگردان‌ در فضا (بنا بر گفته‌ دانشمندان‌) به‌ منظومة‌ شمسی‌ نزدیک‌ شده‌ و با قرار گرفتن‌ در مقابل‌ خورشید مانع‌ رسیدن‌ آفتاب‌ به‌ زمین‌ شود و کسوف‌ پس‌ از ده‌ روز پیش‌ بیاید و همین‌ شی‌ء در اواخر ماه‌ هم‌ که‌ ماه‌ به‌ شکل‌ هلال‌ دیده‌ می‌شود در برابر آن‌ قرار گیرد و بر حسب‌ سرعت‌ و حجم‌ آن‌ شی‌ء خسوف‌ کلی‌ یا جزیی‌ رخ‌ دهد. از جمله‌ نشانه‌هایی‌ که‌ برای‌ ظهور ذکر شده‌ است‌ و بی‌ارتباط‌ با این‌ بخش‌ از مطالب‌ نیست‌ این‌ است‌ که‌ نور خورشید از زمان‌ طلوعش‌ تا 23 از روز ناپدید می‌شود که‌ این‌ به‌ جهت‌ آن‌ است‌ که‌ شی‌ء فضایی‌ بین‌ خورشید و زمین‌ قرار گرفته‌ و به‌ مدت‌ 23 از طول‌ روز مانع‌ رسیدن‌ آفتاب‌ 8 به‌ زمین‌ می‌شود که‌ بالطبع‌ با کسوفی‌ که‌ از یک‌ تا سه‌ ساعت‌ طول‌ می‌کشد، متفاوت‌ است‌.

احتمال‌ سوم‌: به‌ جهت‌ تغییرات‌ درونی‌ خود خورشید.

تعبیر علمی‌ این‌ مطلب‌ از این‌ قرار است‌ که‌ ممکن‌ است‌ انفجارهای‌ عظیم‌ یا تغییرات‌ فیزیکی‌ خاصی‌ در خورشید پدید آید طوری‌ که‌ مدت‌ مشخصی‌ اشعه‌ خورشید به‌ اطراف‌ پراکنده‌ نگردد و یا اینکه‌ انفجارهای‌ پشت‌ سر هم‌ ماه‌ رمضان‌ در خورشید، کسوف‌ اواسط‌ ماه‌ را به‌ دنبال‌ داشته‌ باشد و در آخر ماه‌ که‌ از ماه‌ هلالی‌ بیش‌ پیدا نیست‌، خسوف‌ را؛ که‌ این‌ احتمال‌ نزدیک‌ترین‌ و جدی‌ترین‌ احتمالات‌ است‌ خصوصاً اگر این‌ دو را به‌ آیات‌ و نشانه‌هایی‌ که‌ از آسمان‌ است‌ و در بحث‌ حوادث‌ ماه‌ رجب‌ به‌ آنها پرداختیم‌، ضمیمه‌ کنیم‌، می‌توان‌ آنها را هم‌ با این‌ احتمال‌ توجیه‌ کرد: توقف‌ خورشید در زمان‌ سفیانی‌ ممکن‌ است‌ که‌ ناشی‌ از انفجاری‌ قوی‌ در خورشید باشد که‌ مانع‌ حرکت‌ کردن‌ خورشید شود یا حرکت‌ آرامی‌ که‌ مانند بازگشت‌ عمل‌ آن‌ برای‌ مدت‌ دو یا سه‌ ساعت‌ باشد یا ظاهر شدن‌ بدنی‌ نمایان‌ در قرص‌ خورشید (از جمله‌ حوادث‌ ماه‌ رجب‌) هم‌ ممکن‌ است‌ ناشی‌ از انفجاری‌ قوی‌ در خورشید باشد که‌ وقتی‌ در سطح‌ خورشید گسترش‌ یابد به‌ شکل‌ سینه‌ و صورت‌ انسان‌ به‌ نظر برسد. دانشمندان‌ متأخر به‌ حدوث‌ چنین‌ جریانی‌ در خورشید که‌ در حدیث‌ هم‌ می‌توان‌ تأکید بر چنین‌ مطلبی‌ را یافت‌ اشاره‌ کرده‌اند. امیرالمؤمنین‌(ع‌) طی‌ حدیثی‌ طولانی‌ پس‌ از ذکر صیحه‌ و ندای‌ آسمانی‌ ماه‌ رمضان‌ (در بیست‌ و سوم‌ ماه‌) می‌فرمایند:

«از فردای‌ آن‌، هنگام‌ ظهر خورشید رنگارنگ‌ و سپس‌ زرد شده‌ و در نهایت‌ سیاه‌ و تاریک‌ می‌شود. 9»

تاریکی‌ خورشید خود دلیل‌ روشنی‌ است‌ برای‌ وقوع‌ خسوف‌ ماه‌ در روز (بیست‌ و پنجم‌ آن‌ ماه‌ رمضان‌)

و شاید این‌ تفسیر بهترین‌ تفسیر علمی‌ و نزدیک‌ترین‌ احتمال‌ به‌ واقعیت‌ باشد که‌ احدی‌ پیش‌ از این‌ بدان‌ اشاره‌ نکرده‌ است‌ و پس‌ از تفکر جدی‌ و عمیق‌ در باب‌ نشانه‌های‌ ظهور و آیات‌ آسمانی‌ که‌ الزاماً نباید این‌ حوادث‌ معجزه‌ باشند، حاصل‌ شده‌ است‌. 10

 

2 - نداى آسمانى صیحه

  این نشانه یکى از پنج مورد نشانه حتمى ظهور است.

«صیحه» به صدا و ندا اطلاق مى‌‏شود و در اینجا منظور ندایى است که شب بیست و سوم ماه رمضان که همان شب قدر است از آسمان شنیده مى‏‌شود. هر جمعیتى آن را به زبان خویش مى‌‏شنود و از آن حیران و سرگردان مى‏‌گردد؛ از شنیدن این ندا خوابیده بیدار مى‌‏شود؛ ایستاده مى‏نشیند؛ نشسته بر سر جاى خود میخکوب مى‌‏شود نوعروسان از شدت ترس از خلوتگاه‌‏هاى خویش بیرون مى‏‌آیند. این ندا از جبرئیل امین است، که به زبانى رسا چنین اعلام مى‌‏کند:

«صبح نزدیک شد1. بدانید که حق با مهدى(ع) و شیعیان اوست».

پس از آن در بعدازظهر (نزدیک مغرب) شیطان لعین در میان زمین و آسمان ندا مى‏‌دهد که: «آگاه باشید که حق با عثمان و شیعیان اوست». ظاهراً مراد از «عثمان»، «عثمان بن عنبسه» یا همان سفیانى است.

ابوحمزه مى‏‌گوید:« از امام باقر(ع) پرسیدم: آیا شورش سفیانى از علایم حتمى ظهور است؟» حضرت فرمودند:« آرى ندا هم حتمى است...» از حضرت پرسیدم:« این ندا چگونه خواهد بود؟»

 

فرمودند:«یک منادى اول روز ندا مى‌‏دهد که حق با آل على(ع) و شیعیان اوست و در انتهاى روز شیطان ندا مى‏‌دهد که حق با عثمان و شیعیان اوست و در این زمان یاوه‏‌گویان (باطل‏‌گرایان) دچار تردید مى‏‌شوند.

دلیل برخاستن این صداى آسمانى از این قرار است:

الف) توجه دادن مردم به نزدیکى ظهور؛

ب) به وجود آوردن آمادگى درونى در میان مؤمنان مخلص.

توجه به زمان وقوع این نشانه؛ یعنى با فضیلت‏ترین ماه و شب سال - که اقبال و رویکرد دینى مسلمانان به حد اعلاى خود مى‌‏رسد - اهمیت آن را ثابت مى‌‏کند.

ابوبصیر از امام باقر(ع) چنین روایت مى‏‌کند:

صیحه حتماً در ماه رمضان، خواهد بود؛ چرا که ماه رمضان ماه خداوند است و آن هم نداى جبرئیل است براى خلق.

سپس فرمودند:

منادى از آسمان به نام قائم(ع) ندا سر مى‌‏دهد و از مشرق تا مغرب صدایش را مى‏‌شنوند. از ترس آن صدا هیچ خوابیده‏اى نمى‏ماند؛ مگر اینکه بیدار مى‌‏شود و ایستادگان همگى مى‏‌نشینند و نشستگان هم بر دو پاى خویش برمى‏‌خیزند. خداوند بیامرزد هر که از این صدا عبرت بگیرد. صدا، صداى جبرئیل روح‏الامین است که در شب جمعه بیست و سوم ماه رمضان بر خواهد خاست. پس از آن شکایتى نداشته باشید و گوش فرا دهید و اطاعت کنید. در انتهاى روز صداى ابلیس ملعون (شنیده مى‌‏شود) که ندإ؛ مى‏‌دهد آگاه باشید که فلانى مظلومانه کشته شد تا مردم را به شک بیندازد و آنها را مبتلا به فتنه کند. چقدر شک‏‌کنندگان متحیر در آن روز زیادند که در آتش افکنده شده‌‏اند. وقتى صدا را در ماه رمضان شنیدید از آن شکایت نکنید که آن صداى جبرئیل است و نشانه آن این است که به نام قائم و پدرش(ع) ندا مى‏‌دهد. به طورى که حتى دوشیزگان در خلوتگاه‏‌هایشان در خانه آن را مى‏‌شنوند و پدر و برادر خویش را براى خروج (و قیام) تشویق مى‌‏کنند.

و فرمودند:

«به ناچار این دو صدا باید پیش از قیام قائم(ع) باشد: صدایى از آسمان که صداى جبرئیل است و به نام صاحب این امر و نام پدرش و صدایى که از زمین شنیده مى‌‏شود و آن صداى ابلیس است که به نام فلانى ندا مى‏‌دهد که مظلومانه کشته شد ولى با آن به دنبال فتنه است. پس شما نداى اول را اجابت و اطاعت کند و از دومى و از اینکه به فتنه‏اش افکنده شوید، بپرهیزید.»

سپس پس از بیان بخش زیادى از حدیث فرمودند:

«وقتى که بنى‌‏فلان در میان آنها اختلاف افتاد؛ در آن زمان چشم انتظار فرج باشید و فرج شما تنها در اختلاف بنى‌‏فلان است. پس وقتى دچار اختلاف شدند منتظر صیحه در ماه رمضان باشید و (پس از آن) قیام قائم(ع) که خداوند هر چه را بخواهد به انجام مى‌‏رساند.

عبداللَّه بن سنان مى‌‏گوید:« نزد امام صادق(ع) بودم که شنیدم مردى از دیار هَمدان به حضرت عرض کرد: عامه (اهل سنت) ما را سرزنش مى‏‌کنند و مى‌‏گویند شما گمان مى‌‏کنید که منادى از آسمان به نام صاحب این امر ندا درمى‏‌دهد. حضرت که تکیه داده بودند خشمگین شدند، جلوتر آمدند و نشستند. سپس فرمودند:

«آن را از من روایت نکنید و از پدرم روایت کنید که دیگر هیچ عیبى براى شما نخواهد داشت. شهادت مى‏‌دهم که از پدرم(ع) شنیدم که مى‏‌فرمودند: «واللَّه! این مطلب در قرآن به وضوح بیان شده است آنجا که مى‏‌گوید:

إن نَشاء نفنَزّفل عَلَیهفم مفنَ السَماءف آیةً فَظَلَّت أعناقفهم لَها خاضفعینَ.4

اگر بخواهیم از آسمان معجزه‌‏اى بر ایشان مى‏‌فرستیم که گردن‏‌هایشان را براى همیشه به زیر افکنند.»

آن روز در زمین احدى باقى نمى‏‌ماند که به عنوان خضوع گردنش را کج نکرده باشد. اهل زمین ایمان مى‏‌آورند، آن زمان که این صدا را از آسمان بشنوند که: «آگاه باشید حق در میان على‌‏بن ابى‏‌طالب(ع) و شیعیان اوست».

سپس فرمودند:

«فرداى آن روز شیطان در هوا بالا مى‏‌رود به طورى که از زمین متوارى گشته و دور مى‏‌شود و در پس آن ندا مى‌‏دهد که بدانید حق در عثمان بن عفان و پیروان اوست. او مظلومانه کشته شد (بیایید) و قصاص خونش را طلب کنید.»

حضرت ادامه دادند:

«خداوند آنها را که ایمان آورده‏‌اند؛ با اقرار (همیشه به یک شکل) پابرجا و ثابت قدم مى‏‌کند و این همان نداى اول است. آنها هم که در دل‌‏هایشان مرض است آن روز به شک مى‏‌افتند که این مرض واللَّه، عداوت اهل‏بیت(ع) است. بنابراین در آن زمان از ما بیزارى مى‌‏جویند در عین حال که به ما متمایل مى‏‌شوند؛ مى‏‌گویند آن صداى اول جادویى از سحرهاى اهل بیت(ع) بود» سپس امام صادق(ع) این آیه را تلاوت کردند که:

«وَ إن یَرَوا آیةً یفعرفضفوا وَ یَقولفوا سفحرٌ مفستَمَرٌ.5

اگر آنها معجزه‌‏اى را مشاهده کنند از آن روى گردانده، مى‏‌گویند این همان جادوى همیشگى (آنها) است.6»

 

زرارة بن اعین از امام صادق(ع) روایت کرده که فرمودند:

«منادى از آسمان ندا مى‌‏دهد که: «فلانى فرمانرواست» و منادى (دیگرى) هم ندا مى‏‌دهد که: «همانا على و شیعیان او رستگارند«.»

پرسیدم: چه کسى پس از این با مهدى(ع) مى‏‌جنگد؟ فرمودند:

«مردى از بنى‌‏امیه که شیطان ندا مى‏‌دهد همانا فلانى و پیروان او رستگار مى‌‏شوند.»

گفتم: پس چه کسانى راستگو را از دروغگو تشخیص مى‌‏دهد؟ فرمودند:

«آنها که احادیث ما را روایت مى‌‏کنند و پیش از وقوع این اتفاقات مى‌‏گویند چنین مى‏‌شود و مى‌‏دانند که آنها راستگویند و حق دارند.7

این ندا مصداق این آیه است که:

أفَمَن یَهدى إلَى الحَقّ أحَقف أن یفتَّبَع أمَّن لا یَهفدّى إلاّ أن یفهدى فَما لَکفم کَیفَ تَحکفمونَ.8

آیا آنکه به سوى حقیقت هدایت مى‌‏کند شایسته‌‏تر است که تبعیت شود یا آنکه هدایت نمى‌‏پذیرد جز آنکه هدایت شود؛ شما را چه مى‏‌شود، چگونه قضاوت مى‏‌کنید؟

لذا این ندا و صیحه آسمانى (صداى جبرئیل) مانند پیشامد بزرگ غیر منتظره‌‏اى است که جنبه‌‏اى اعجازى دارد و در دل دشمنان خدا ترس و هراس مى‌‏افکند و بشارت بزرگى براى مؤمنان است که از نزدیکى ظهور حکایت مى‏‌کند و این مصداق آیه‌‏اى از قرآن کریم است که مى‏‌گوید:

افن نَشَاء نفنَزّفل عَلَیهفم مفن السَماء آیةً فَظَّلت اَعناقفهفم لَها خاضفعین.9

و آیه دیگرى که مى‌‏گوید:

وَ استَمع یَوم یفنادى المفنادى مفن مَکانف قَریبف یَومَ یَسمَعفونَ الصَّیَحَةَ بفالحَقّف ذلفکَ یَومف الخفروجف10.

و آن روزى که منادى از جایى نزدیک ندا مى‌‏دهد، گوش فرا ده. آنها زمانى که صیحه را به حق بشنوند آن روز زمان خروج است.»

 

 

وظایف مؤمنان در هنگام پیشامد این صیحه:

  

در احادیث اهل بیت(ع) در این زمینه چنین آمده است:

الف) پس از شکر و ستایش خداوند:

به جا آوردن نماز صبح جمعه مورد بحثمان، به خانه‏‌هایتان بروید و درها را قفل کنید و دریچه‌‏ها و روزنه‌‏ها را ببندید و خودتان را در میان چیزى بپوشانید و گوش‏‌هایتان را بگیرید (در حدیث آمده است که از آثار این صیحه این است از شدت و قوت این صدا 70000 نفر کر و 70000 نفر لال مى‌‏شوند)، هرگاه صدا را شنیدید پس به سجده بیفتید و بگویید:

سبحان ربنّا القدّوس.

پروردگار مقدس ما منزه است

هر که چنین کند نجات مى‏‌یابد و هر که از این عمل روى گرداند هلاک مى‌‏شود.11

این از جمله مواردى است که هر کس خداوند متعال بر آن توفیقش داد تا نعمت درک آن عهد مبارک را با ظهور حضرت مهدى(ع) بیابد، واجب است بر آن شکرگزار باشد.

 

ب) انبار کردن غذاى یکسال خود و خانواده‌‏اش:

امام باقر(ع) فرمودند:

«نشانه حادثه‏‌ها در ماه رمضان، نشانه‏‌اى است در آسمان که مردم پس از آن دچار اختلاف مى‌‏شوند. هرگاه آن را درک کردى غذایت را بیشتر کن.12»

پس از شنیده شدن نداى آسمانى میان مردم اختلاف، جنگ و فتنه (نبرد قرقیسیا) پدید آمده و به دنبال آن قحطى و گرانى خوراکى‌‏ها پیش مى‏‌آید و از این رو ائمه(ع) به شیعیان مؤمن خویش و مسلمانان سفارش کرده‌‏اند که غذا و نیازمندی‌هاى خود و خانواده‌‏هایشان را براى مدت یک سال ذخیره کنند. شما را به خدا، ببینید چقدر این امامان بزرگوار(ع) تیزبین بوده‌‏اند و به چه میزان به شیعیان و دوستداران خویش محبت مى‌‏ورزیده‏‌اند. ما در طول سال‏هاى عمر خود چگونه به این محبت‏هاى ایشان جواب داده‌‏ایم و چقدر در صدد جبران محبت‏‌هایشان بوده‌‏ایم؟ آرى! هر کس که به آنها عشق ورزیده و با آنها ارتباط دارد؛ مى‌‏تواند به محبت ایشان نسبت به خود مباهات و افتخار کند.

 

3- بیعت کردن 30000 نفر از قبیله بنى‌‏کلب با سفیانى

سفیانى در ماه رجب شورش کرده و به مبارزات نظامى و سیاسى و جنگ‏هاى خویش جامه عمل مى‏‌پوشاند و محدوده نفوذ خویش را گسترش مى‏‌دهد و در این زمان دیگران هم به او پیوسته و مجموعه‏‌ها و قبایل غیر دینى به دنبال او راه مى‌‏افتند. پیامبراکرم(ص) در این رابطه فرمودند:

«سفیانى با 360 سوار شورش مى‏‌کند تا اینکه به دمشق مى‌‏رسد و در ماه رمضان هم 20000 نفر از قبیله بنى‌‏کَلَب با او بیعت مى‏‌کنند.13»

قبیله بنى‌‏کَلَب، عمو زادگان سفیانى؛ یعنى همان قبایل دروز"14" مى‌‏باشند که در آینده او را همراهى مى‌‏کنند. این قبیله در عصر معاویه نصرانى بودند و معاویه از آنها با مادر یزید (علیهم‏‌اللعنة) قاتل سیدالشهدا(ع) ازدواج کرد. بنابراین، سفیانى از اولاد یزید بن معاویة بن ابى‌‏سفیان (علیهم‏‌اللعنة) مى‏‌باشد. پیروان این آیین در منطقه رمله (در بیابان برهوت شرقى فلسطین و غربى اردن و جنوب غربى سوریه دمشق) تا چند کیلومتر در اطراف آن سکنى گزیده‏‌اند.

 

پی‌نوشت‌ها :

 

1- بحارالانوار، ج‌52، ص‌272؛ بشارة‌الاسلام‌، ص‌142؛ بیان‌الائمه‌(ع‌)، ج‌2، ص‌686.

2- بحارالانوار، ج‌52، ص‌271؛ السفیانی‌، فقیه‌، ص‌123.

3- بحارالانوار، ج‌52، ص‌302؛ السفیانی‌، ص‌122.

4- الغیبة‌، نعمانی‌، ص‌203؛ السفیانی‌، ص‌122.

5- الارشاد، شیخ‌ مفید، ج‌2، ص‌374؛ الغیبة‌، نعمانی‌، ص‌181، اعلام‌الوری‌، ص‌429؛ الغیبة‌ شیخ‌ طوسی‌، ص‌270، بشارة‌الاسلام‌، ص‌96؛ یوم‌الخلاص‌، ص‌516؛ تاریخ‌ مابعدالظهور، ص‌118.

6- الغیبة‌، نعمانی‌، ص‌182؛ بشارة‌الاسلام‌، ص‌97؛ تاریخ‌ الغیبة‌الکبری‌، ص‌479؛ یوم‌الخلاص‌، ص‌517.

7- به‌ زودی‌ در همین‌ مجموعه‌ به‌ مسأله‌ بدأ خواهیم‌ پرداخت‌.

8- الممهدون‌ للمهدی‌(ع‌)، ص‌37.

9- بحارالانوار، ج‌52، ص‌275؛ بشارة‌الاسلام‌، صص‌59 و 70.

10- البته‌ باید توجه‌ داشته‌ باشیم‌ که‌ خود مؤلّف‌ در نهایت‌ آن‌ را احتمال‌ می‌شمرد و هر چند هم‌ که‌ احتمال‌ قوی‌ باشد باز یقین‌آور نیست‌ بدین‌ معنا که‌ الزاماً نباید چنین‌ باشد و امکان‌ معجزه‌ بودن‌ این‌ جریانات‌ خالی‌ از وجه‌ نیست‌؛ چرا که‌ اگر بنا بود به‌ هر حال‌ این‌ مطالب‌ به‌ زودی‌ تفسیر علمی‌ آنها توسط‌ دانشمندان‌ آن‌ عصر بیان‌ شود که‌ دیگر تعبیر کردن‌ از آن‌ به‌ آیه‌ (قرآن‌ از معجزه‌ به‌ آیه‌ تعبیر یاد می‌کند) چندان‌ موجه‌ نمی‌باشد و مردم‌ با اتکاء به‌ گفته‌ دانشمندان‌ هیجان‌ خود را نسبت‌ به‌ این‌ جریان‌ از دست‌ داده‌ و مسلمانان‌ هم‌ به‌ عنوان‌ یک‌ حادثه‌ دهشتناک‌ نماز آیاتی‌ خوانده‌ و از آن‌ روی‌ می‌گردانند و این‌ با آنچه‌ در ابتدای‌ سخن‌ دربارة‌ دو دلیل‌ حدوث‌ این‌ دو حادثه‌ گفته‌ شد متناقض‌ است‌. به‌ طور خلاصه‌ باید گفت‌ اگر بنا بود که‌ این‌ جریان‌ فوراً تفسیر علمی‌ آن‌ بیان‌ شود نخواهد توانست‌ آیه‌ یا علامتی‌ برای‌ ظهور شمرده‌ شود یا حداقل‌ در احادیث‌ دیگر لازم‌ نبود این‌ همه‌ روی‌ آنها تکیه‌ شود و گذرا به‌ آن‌ اشاره‌ای‌ می‌کردند. والله اعلم‌ (مترجم‌).

 

 

1- بحارالانوار، ج52، ص274.

2- الارشاد شیخ مفید، ج2، ص371؛ الغیبة، شیخ طوسى، ص266؛ اعلام‏الورى، ص429.

3- الغیبة، نعمانى، ص170، بحارالانوار، ج52، ص231؛ النجم الثاقب، ج1، ص126، تاریخ مابعدالظهور، ص125.

4- سوره شعراء (26)، آیه4.

5- سوره قمر (54)، آیه2.

6-الغیبة، نعمانى، ص173، بحارالانوار، ج52، ص292.

7- الغیبة،نعمانى، ص176، بحارالانوار، ج52، ص295.

8- سوره یونس (10)، آیه35.

9- سوره شعراء (26)، آیه4.

10- سوره ق (50)، آیه42 و 41.

11- یوم‏الخلاص، ص1542.

12- یوم‏الخلاص، ص542.

13- یوم‏الخلاص، ص671، بیان‏الائمه، ج2، ص586.

14- طریقه دروزیه، طریقتى است دینى، فلسفى، اخلاقى و اجتماعى در سوریه و لبنان. این طایفه منسوبند به «دَرَزَىّ» که وى بعدها از اعتقاد خویش برگشت. عنوان اصلى این طریقت موحدون است که اساس عقیده‏شان بر حلول و تناسخ روح است. لغتنامه الرائد، ج1، ص787. [م.]

 

 

منبع: ماهنامه موعود شماره 36 و 37

منبع: besuyezohur.ir

  • سارا سجادی

سری دوم برگه های جیبی کار برای امام زمان

سارا سجادی | يكشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۰۹ ب.ظ

  • سارا سجادی

امام مهدی (عج)در احادیث نبوی(ص) 1

سارا سجادی | يكشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۰۱ ب.ظ

امام مهدی (عج)در احادیث نبوی(ص) 1

پیامبر گرامی اسلام صلی الله و علیه و آله و سلم در مواقع متعدد و متنوعی از فرزند گرامی خود مهدی موعود علیه السلام که احیاگر شریعت ایشان و پرکننده زمین از عدل و داد است سخن به میان آورده است. ا

حادیث پیرامون حضرت مهدی علیه السلام درابعاد مختلفی از وجود مبارک ایشان تا ظهور و حرکت در دست است. در بعضی کتب حدیثی بخش مستقلی برای این احادیث در نظر گرفته شده و در بعضی دیگر احادیث درمیان بخش‌های مختلف آمده است. وجود روایات پیرامون حضرت مهدی علیه السلام در میان کلمات پیامبر گرامی اسلام صلی الله و علیه و آله و سلم نیز دلیل دیگری بر وجود این عقیده در منشور عقاید اسلامی و پاسخی برای منکرین آن و مدعیان نو ظهور بودن یا حتی متاخر پدید آمدن این عقیده نسبت به صدر اسلام است. در این بخش تعدادی از روایات نبوی صلی الله و علیه و آله و سلم در باره حضرت مهدی علیه السلام طرح گردیده است. 
1. ابشر کم بالمهدی… یبعث فی امتی علی اختلاف من الناس و زلازل، فیملاء الارض قسطا کما ملئت جورا و ظلماو یرضی عنه ساکن السماء وساکن الارض و یقسم المال صحاحا… ویملا قلوب امه محمد غنی ؛ 
شما را به (ظهور) مهدی بشارت می‌دهم… زمانی که اختلافها، سختیها ودل نگرانیها مسلمانان را در برگیرد، قیام می‌کند، و زمین را که پر از ظلم و ستم گشته است، آکنده از عدل و داد می‌سازد ساکنان آسمانها وزمین از او خشنود می‌گردند، مال (و امکانات اقتصادی) را به شیوه درست (بین مردمان) تقسیم می‌کند و دلهای مسلمانان را سرشار از بی نیازی می‌سازد… 
2. لو لم یبق من الدنیا الایوم واحدا لطول الله ذالک الیوم، حتی یبعث رجلا من ولدی، اسمه اسمی ؛ 
اگر از (عمر) دنیا جز یک روز باقی نماند، خدا آن روز را طولانی گرداند تا مردی از فرزندانم را بر انگیزد (برای زنده کردن اسلام و اصلاح اجتماعات بشری) که همنام من است. 
3. المهدی من عترتی من ولد فاطمه؛ 
مهدی از خاندان من، و از فرزندان فاطمه است. 
4. کیف انتم اذا نزل ابن مریم فیکم، و امامکم منکم؛  
چگونه‌اید، آنگاه که عیسی درمیانتان فرود آید، و امامتان از خودتان باشد. 
در شرح این حدیث آمده است:
نماز عیسی علیه السلام در آخرالزمان در نزدیکی برپایی قیامت، پشت سر مردی از این امت دلیل بر قول صحیح است که (زمین هیچگاه) از حجت خدا خالی نیست.   
5. ینزل بامتی فی آخرالزمان بلاء شدید من سلطانهم، لم یسمع بلاء اشد منه، حتی تضیق عنهم الارض الرّحبه، و حتی یملاء الارض جورا وظلما، لایجدالمومن ملجاء یلتجیءالیه من الظلم، فیبعث الله – تعالی: رجلا من عترتی، فیملاء الارض عدلا و قسطا؛  
در آخرالزمان آزارها وستمهای جانکاه از سوی شاهانشان بر امتم فرود می‌آید. بلاهایی که سخت تر از آن شنیده نشده است. آن چنان که دنیای فراخ بر آنان تنگ می‌نماید. همه جا آکنده از ستم و بی عدالتی است و انسان با ایمان پناهگاهی برای فرار ازظلم نمی‌یابد، در این هنگام خدای متعال مردی از خاندان مرا بر می‌انگیزد، پس زمین را از عدل و داد پر می‌کند. 
6. فعند ذلک ینادی مناد من السماء ایها الناس ان الله قطع عنکم مده الجبارین و المنافقین و اشیاعهم و لا کم خیر امه محمد فالحقوه بمکه فانه المهدی؛ 
در زمانی‌که دنیا را ظلم وستم فرا گرفته و دین باوران در تنگنا و سختی به سرمی برند فریادی از آسمان برمی‌آید که‌ای مردم، همانا خدا روز گار طاغوتان و منافقان و پیروان آنهارا به سر آورده، و بهترین امت محمد را به سرپرستی شما گمارده است. درمکه به او بپیوندید که بیگمان او مهدی است. 
7. مَلَک الارضَ اربعه… وسیملکها خامسٌ من اهل بیتی؛  
تا کنون چهار تن برزمین فرمانروایی مطلق یافته‌اند…. و در آینده (فرزند) پنجمین نفر از خاندانم بر آن حکومت می‌کند. 
8. و هو رجل من ولدی… کأنّ و جهه کوکبٌ دری… ثم یخرج متوجّها الی الشام و جبرائیل علی مقدمته و میکائیل علی ساقته، فیفرح به اهل السماء و اهل الارض…؛ 
فردی از فرزندان من است، چهره‌اش چونان ستاره درخشان… آن گاه که به سوی شام حرکت کند، جبرئیل پیشاپیش و میکائیل همراه اوست، اهل آسمان با ظهور او شادمان می‌شوند. 
9. فیلقی الله محبته فی صدور الناس، فیصیر مع قوم اُسدٌ بالنهار، رُهبانٌ باللیل؛ 
خداوند محبت مهدی را در دلها می‌اندازد، پیروان او شیران روز و راهبان شب‌اند. 
10. فیقسم المال ویعمل بسنّتی… ویلقی الاسلام بحرانه الی الارض؛ 
(مهدی) مال (داراییها و امکانات اقتصادی را آن گونه که باید) تقسیم می‌کند و سنت من شیوه (رفتاری) اوست، او آئین اسلام را در زمین مستقر می‌سازد.
11. ویبلغ سلطانه المشرق و المغرب؛ 
قلمرو فرمانروایی و حکومت مهدی شرق و غرب را در بر می‌گیرد.

  • سارا سجادی

اوصاف مشترک پیامبر(ص) و امام زمان(عج)

سارا سجادی | يكشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۰۰ ب.ظ

اوصاف مشترک پیامبر(ص) و امام زمان(عج)

(أَنَاخَاتِمُ الْأَوْصِیَاء وَبِی یَدْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاء) شباهت‌های امام زمان(عج) به پیامبر اکرم(ص) بسیار است. و در آیینه روایات و زیارات بارها این ویژگی ها مورد توجه قرار گرفته است. رحمت، خاتمیّت، امنیت بخشی و . . .

در روایات بسیاری به اوصاف مشترک و شباهت‌های امام زمان(عج) به پیامبر اکرم(ص) اشاره شده است. ما در این نوشتار به بعضی از این ویژگی‌ها اشاره می‌نماییم:
رحمت:
خداوند متعال وجود نازنین پیامبر اکرم (ص) را رحمتی برای عالمیان می‌داند؛ (وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ)؛[1] و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم. امام زمان(عج) نیز به این صفت زیبنده‌اند: "السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ وَ الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ وَ الْغَوْثُ وَ الرَّحْمَةُ الْوَاسِعَة"؛[2] سلام بر تو ای پرچم برافراشته ... و رحمت گستردة الهی.
حجت الهی:
در رابطه با پیامیر چنین خطاب آمده که: "السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِین"سلام برتو ای حجت خدا بر اولین انسان ها تاآخرین آن ها؛[3] امام زمان (عج) نیز با لقب حجة الله مورد خطاب قرار گرفته‌اند: "السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّه".[4]
نور خدایی:
پیامبر(ص) نور خدایی است: "السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللَّهِ الَّذِی یُسْتَضَاءُ بِه‏"[5] سلام بر تو، ای نور روشنایی بخش خداوند.[6] در زیارت روز جمعه نیز خطاب به امام زمان(عج)این گونه آمده است: "السَّلَامُ عَلَیْکَ یا نُورَاللهِ الّذِی یَهْتَدی بِه المُهْتَدُون"؛ سلام بر تو ای نور خداوند که هدایت جویان به وسیله او هدایت می‌شوند.
دعوت کننده به سوی خداوند متعال:
خداوند در قرآن خطاب به رسول مکرمش می‌فرماید: (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً وَ داعِیاً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنیراً)؛[7] ای پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارت دهنده و انذار کننده، و تو را دعوت کننده به سوی خدا به فرمان او و چراغی روشنی بخش قرار دادیم.
در مورد امام عصر(عج) نیز آمده است: "السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا دَاعِیَ اللَّه"؛[8] سلام بر تو ای دعوت کننده خلق به سوی خدا.
خاتمیّت (حُسن ختام):
(ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ وَ کانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیماً)؛[9] محمد(ص) پدر هیچ یک از مردان شما نیست، ولی رسول خدا و آخرین پیامبران است و خداوند به همه چیز آگاه است.امام مهدی(ع) نیز در معرفی خود می‌فرمایند: "أَنَا خَاتِمُ الْأَوْصِیَاءِ وَ بِی یَدْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِی وَ شِیعَتِی"؛[10] من آخرین از جانشینان پیامبر هستم و بواسطة من خداوند بلا را از اهل و شیعیانم برمی‌دارد.
امنیت بخشی:
با وجود رسول خدا امت او در امنیت بودند: (وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فیهِمْ)؛[11] (ای پیامبر!) تا تو در میان آن‌ها هستی، خداوند آن‌ها را مجازات نخواهد کرد.
امام زمان(عج)نیز در وصف وجودی خویش می‌فرمایند: "إِنِّی أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ کَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ"؛[12] به درستی که من امنیت بخش اهل زمین هستم، همانگونه که ستارگان امنیت بخش اهل آسمانند.

 

  • سارا سجادی

مرز میان ایمان و نفاق چیست؟

سارا سجادی | يكشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۴۷ ب.ظ

مرز میان ایمان و نفاق چیست؟

مرز میان ایمان و نفاق چیست؟ shia muslim                  

 در شماره‎های گذشته از مجموعه مقالات پیش رو، به بررسی معنای نفاق در لغت و در روایات پرداختیم و به انواع نفاق اشاره نمودیم؛ همچنین برخی از ویژگی‎های نفاق پنهان که ممکن است رگه‎هایی از آن در مومنین نیز وجود داشته باشد را مورد بررسی قرار دادیم و یادآور شدیم که اتفاق و وقایع صدر اسلام و غصب خلافت اهل بیت، همه ریشه در نفاق داشته‎است که متاسفانه امروزه برخی از این ویژگی‎ها در ما وجود دارد و نیازمند درمان است؛ زیرا در غیر این صورت خسران دنیوی و اخروی در انتظار ما خواهد بود.در این شماره به بررسی تفاوت میان ایمان و نفاق، خواهیم پرداخت.

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از اصلی‎ترین دلایل حرکت انسان به سمت سراشیبی سقوط در عرصه معنوی، داشتن صفات نفاق در او و عدم درمان آن صفات و ویژگی‎ها می‎باشد. تا جایی که همان‎گونه که در شماره‎ گذشته اشاره گردید، این صفات، جانباز جنگ صفین را به قاتل امام زمان بعدی تبدیل می‎کند؛ از این رو باید گفت زمانی که در زیارت عاشورا، از عبارت و لعن الله شمرا استفاده می‎کنیم در حقیقت به تمامی صفاتی که در شمر بوده و باعث سقوط او شده است اشاره می‎نماییم. با نگاهی موشکافانه‎تر باید گفت، این احتمال وجود دارد که برخی از این صفات در ما نیز بوده و ریشه دوانده‎باشد.

نکته‎ای که ذکر آن ضروری می‎باشد این است که مرز میان ایمان و نفاق بسیار رقیق بوده و شناسایی آن بسیار مشکل می‎باشد. به عنوان نمونه مومنانی هستند که در مواجهه با دیگران منتظر سلام از سوی آنان هستند و این یکی از ویژگی‎های نفاق است. لازم به ذکر است مرز میان ایمان و نفاق توسط معصوم صورت گرفته است .

مراحل دوری از نفاق

به صورت اجمالی باید گفت اگر اعمال فردی در خلوت و در میان دیگران به یک گونه باشد یعنی ریا همراه او نباشد، اولین گام در مسیر دور شدن از نفاق و حرکت به سمت ایمان در او صورت گرفته‎است. در گام‎های آتی، فرد باید برای پاک کردن تمام ناخالصی‎ها در خود اقدام کند که در نهایت مخلَص شده و می‎تواند به عصمت اکتسابی دست یابد.

بنابراین باید گفت خداوند در انسان ظرفیتی را قرار داده‎است که  انسان با خودسازی می‎تواند به درجه‎ای نزدیک به عصمت دست یابد و به تعبیری «مِنٌا اهل بیت» شود؛ مانند حضرت سلمان که توانست به این مقام برسد. در مقابل او فردی مانند زبیر قرار دارد که مطابق با حدیثی از حضرت علی(علیه السلام) به این مقام نزدیک شد اما به دلیل عدم مراقبت از نفس، این مقام را از دست داد و حتی به دشمن اهل بیت بدل گردید.

همان‎گونه که پیش از این اشاره‎شد، معیار نفاق و ایمان اهلبیت(علیهم السلام) هستند؛ از این رو وجود هر ناخالصی و رجس، یعنی دوری از اهل بیت و این همان تمایل به غیر خدا و حرکت به سمت شرک است.

در توضیح باید گفت در مقابل چارچوب الهی، چارچوب طاغوت قرار می‎گیرد که این همان کفر است. بنابراین فردی که نفاق دارد به تدریج به سمت شرک و در نهایت به سمت کفر حرکت می‎کند؛ بنابراین می‎توان گفت ریشه‎های کفر و شرک و نفاق، همگی یکی است و آن همان رجس است که مطابق آیه تطهیر اهل بیت از آن پاک هستند.

در مورد اوصاف و صفاتی که بر هر موجودی مترتب است، سه دسته‎بندی وجود دارد:

1-    آن صفت به صورت موردی بر چیزی مترتب می‎شود،2- آن صفت به صورت ویژگی دائمی و همیشگی آن درآمده است، 3- به صورت صفت ذاتی و جدایی ناپذیر آن چیز است.

مطالب فوق را می‎توان با این مثال روشن کرد:

ما در هنگام خرید متوجه این مطلب می‎شویم که فروشنده‎ای قیمت یک کالا را صادقانه اعلام می‎کند، در این صورت به علت گفتار صادقانه او در آن لحظه، از او خرید می‎کنیم؛ زیرا در می‎یابیم او در آن لحظه فردی راستگوست.

در حالت بالاتر، این فروشنده به اندازه‎ای بر نفس خود کار کرده‎است که در تمامی حالات و زمان‎ها راستگوست؛ در اینجاست که صفت «صادق» بر او لحاظ می‎شود. نکته مهم در این مرحله این است که فرد مورد نظر در صورت پیروی از هوای نفس خود، ممکن است از این مرحله نزول پیدا کند و دیگر صفت «صادق»  بر او مترتب نگردد.

در بالاترین مرحله، فردی وجود دارد که صداقت و راستی، جزء صفات ذاتی و لاینفک اوست و هیچ‎گاه امکان نزول او از این مقام وجود ندارد. در این صورت صفت صدیق و یا صدیقه بر او مترتب می‎گردد.

این دسته افراد که صفات نیکو جزء ذات آن‎ها شده‎است، در حقیقت قبل از خلقت مادی دنیوی مورد آزمون قرار گرفته و از آن سربلند بیرون آمده‎اند و خداوند این صفات را در مقابل پیروزی در این آزمون به آن‎ها عنایت کرده‎است.

از این روست که از یک سو یکی از صفات ذاتی حضرت زهرا «صدیقه» است و از سوی دیگر در زیارت نامه این حضرت می‎خوانیم «سلام بر تو ای کسی که خداوند قبل از خلق کردنت، امتحانت کرد.»

ادامه دارد...

برگرفته از  سخنرانی استاد رائفی پور با موضوع حقیقت نفاق/ فاطمیه 94/ هیئت عشاق الحسین(علیه السلام)

منبعMASAF.IR 

  • سارا سجادی