یاوران حضرت مهدی عجل الله

فرهنگ ظهور و مهدویت و یاوران واقعی حضرت (الهم عجل لولیک الفرج)

یاوران حضرت مهدی عجل الله

فرهنگ ظهور و مهدویت و یاوران واقعی حضرت (الهم عجل لولیک الفرج)

یاوران حضرت  مهدی  عجل الله

بسم الله الرحمن الرحیم
مطالب این سایت با هدف تعجیل در ظهور منجی عالم بشریت حضرت صاحب الزمان (عج) و فرهنگ ظهور بوده راه اندازی شده و انتشار مطالب آزاد میباشد با ذکر یک صلوات جهت تعجیل در ظهور آقا امام زمان .
باتشکر

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی

۳۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اسلام» ثبت شده است

حقوق همسایه از منظر اسلام

سارا سجادی | چهارشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۴۰ ق.ظ

حقوق همسایه از منظر اسلام

اسلام به رعایت حقوق همسایگان و احسان به آنان اهمیت زیادی قائل شده و به پیروان خود توصیه نموده تا آن‌جا که توان دارند به همسایگان خود نیکی و محبت کنند و از آزار و اذیت آنان خودداری نمایند.

محدوده همسایه در اسلام

یکی از اوصاف و ویژگی های دیگری که اهل بیت (علیهم السلام) برای شیعیان خود بر شمرده‌اند، مدارا با همسایگان به معنای خاص و نیز عام آن است. همسایه به معنای خاص آن کسی است که خانه او نزدیک خانه انسان باشد؛ اما همسایه به معنای عام آن تمام افرادی را که به نوعی نزدیک انسان و همنشین با انسان هستند، شامل می‌شود تا بتوانیم دو خانه کنار یکدیگر را همسایه بدانیم؛ دو دوستی که در کلاس درس در کنار یکدیگر می‌نشینند را همسایه بدانیم و یا دو انسانی که در محیط کار یا محل کسب و کار پهلوی هم هستند را همسایه بدانیم و حتی دو کشور همجوار با مرزهای قراردادی همسایه هم هستند. اما در مورد اینکه چند منزل اطراف انسان، همسایه او محسوب می‌شود، امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود:
«حَریمُ المَسجِدِ اَربَعُونَ ذِراعا والجِوارُ اَربَعُونَ دارا مِن اَربَعَةِ جوانب‌ها»؛ 
«حریم مسجد، بیست متر است و همسایگی تا چهل خانه از چهار طرف».[3]
امام صادق علیه السلام نیز فرموده است:
«کلُّ أَربَعینَ دارا جیرانٌ مِن بَینِ یدَیهِ و مِن خَلفِهِ و عَن یمینِهِ و عَن شمالِهِ»؛ 
«چهل خانه از چهار طرف، رو به رو، پشت سر، سمت راست و سمت چپ، همسایه محسوب می‌شوند».[4]
با توجه به این روایات، نباید محدوده مجاورت و همسایگی را به یکی دو خانه در سمت چپ و راست منحصر نمود؛ بلکه محدوده همسایه بسیار بیشتر از این مقدار است. البته با توجّه به شرایط حاکم در این زمان، از جمله گسترش بیش از حد شهرها، عدم اتصال منازل از چهار سو و مانند آن شاید نتوان همه منازلی را که در محدوده مذکور قرار دارد همسایه دانست، ولی منازل موجود این محدوده در مناطق کوچک و نیز تا حدود خاصی در شهرهای بزرگ، همسایه انسان محسوب می‌شوند و مؤمنان وظیفه دارند حق همسایگی را رعایت نمایند.
همچنین از نظر اسلام همسایه منحصر در مذهب و یا حتی مسلمان بودن نیست، بلکه اگر غیر شیعه و یا حتی کافری در کنار خانه انسان سکونت دارد همسایه فرد محسوب می‌شود و از حقوق همسایگی برخوردار است.
پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) در این‌باره می‌فرماید:
«الجِیرانُ ثَلاثَةٌ: جارٌ لَهُ حَقٌّ واحِدٌ، و جارٌ لَهُ ثَلاثَةُ حُقُوقٍ و جارٌ لَهُ حَقّانِ، فَالجارُ الَّذی لَهُ ثَلاثَةُ حُقوقٍ؛ الجارُ المُسلِمُ ذُو الرَّحِمِ، فَلَهُ حَقُّ الجَوارِ و حَقَّ الاِسلامِ و حَقُّ الرَّحِمِ، و أَمّا الَّذی لَهُ حَقّانِ، فَالجارُ المُسلِمُ، لَهُ حَقُّ الجَوارِ و حَقُّ الاِسلام و أمّا الَّذی لَهُ حَقٌّ واحِدٌ فَالجارُ المُشرِک»؛ 
«همسایه‌ها سه دسته‌اند: یک دسته همسایگانی هستند که یک حق بر همسایه دارند. 
طایفه دیگر همسایگانی هستند که سه حق بر همسایه دارند و عده‌ای دیگر دو حق بر همسایه دارند.

اما آن همسایه‌ای که سه حق دارد؛ همسایه مسلمان و خویشاوند است که هم حق همسایگی و هم حق خویشاوندی و هم حق مسلمانی دارد، اما همسایه‌ای که دو حق دارد؛ همسایه مسلمان است که حق همسایگی و حق مسلمانی دارد و همسایه‌ای که یک حق دارد؛ همسایه کافر است که تنها حق همسایگی دارد».[5]

  • سارا سجادی

امام مهدی (عج)در احادیث نبوی(ص) 1

سارا سجادی | يكشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۰۱ ب.ظ

امام مهدی (عج)در احادیث نبوی(ص) 1

پیامبر گرامی اسلام صلی الله و علیه و آله و سلم در مواقع متعدد و متنوعی از فرزند گرامی خود مهدی موعود علیه السلام که احیاگر شریعت ایشان و پرکننده زمین از عدل و داد است سخن به میان آورده است. ا

حادیث پیرامون حضرت مهدی علیه السلام درابعاد مختلفی از وجود مبارک ایشان تا ظهور و حرکت در دست است. در بعضی کتب حدیثی بخش مستقلی برای این احادیث در نظر گرفته شده و در بعضی دیگر احادیث درمیان بخش‌های مختلف آمده است. وجود روایات پیرامون حضرت مهدی علیه السلام در میان کلمات پیامبر گرامی اسلام صلی الله و علیه و آله و سلم نیز دلیل دیگری بر وجود این عقیده در منشور عقاید اسلامی و پاسخی برای منکرین آن و مدعیان نو ظهور بودن یا حتی متاخر پدید آمدن این عقیده نسبت به صدر اسلام است. در این بخش تعدادی از روایات نبوی صلی الله و علیه و آله و سلم در باره حضرت مهدی علیه السلام طرح گردیده است. 
1. ابشر کم بالمهدی… یبعث فی امتی علی اختلاف من الناس و زلازل، فیملاء الارض قسطا کما ملئت جورا و ظلماو یرضی عنه ساکن السماء وساکن الارض و یقسم المال صحاحا… ویملا قلوب امه محمد غنی ؛ 
شما را به (ظهور) مهدی بشارت می‌دهم… زمانی که اختلافها، سختیها ودل نگرانیها مسلمانان را در برگیرد، قیام می‌کند، و زمین را که پر از ظلم و ستم گشته است، آکنده از عدل و داد می‌سازد ساکنان آسمانها وزمین از او خشنود می‌گردند، مال (و امکانات اقتصادی) را به شیوه درست (بین مردمان) تقسیم می‌کند و دلهای مسلمانان را سرشار از بی نیازی می‌سازد… 
2. لو لم یبق من الدنیا الایوم واحدا لطول الله ذالک الیوم، حتی یبعث رجلا من ولدی، اسمه اسمی ؛ 
اگر از (عمر) دنیا جز یک روز باقی نماند، خدا آن روز را طولانی گرداند تا مردی از فرزندانم را بر انگیزد (برای زنده کردن اسلام و اصلاح اجتماعات بشری) که همنام من است. 
3. المهدی من عترتی من ولد فاطمه؛ 
مهدی از خاندان من، و از فرزندان فاطمه است. 
4. کیف انتم اذا نزل ابن مریم فیکم، و امامکم منکم؛  
چگونه‌اید، آنگاه که عیسی درمیانتان فرود آید، و امامتان از خودتان باشد. 
در شرح این حدیث آمده است:
نماز عیسی علیه السلام در آخرالزمان در نزدیکی برپایی قیامت، پشت سر مردی از این امت دلیل بر قول صحیح است که (زمین هیچگاه) از حجت خدا خالی نیست.   
5. ینزل بامتی فی آخرالزمان بلاء شدید من سلطانهم، لم یسمع بلاء اشد منه، حتی تضیق عنهم الارض الرّحبه، و حتی یملاء الارض جورا وظلما، لایجدالمومن ملجاء یلتجیءالیه من الظلم، فیبعث الله – تعالی: رجلا من عترتی، فیملاء الارض عدلا و قسطا؛  
در آخرالزمان آزارها وستمهای جانکاه از سوی شاهانشان بر امتم فرود می‌آید. بلاهایی که سخت تر از آن شنیده نشده است. آن چنان که دنیای فراخ بر آنان تنگ می‌نماید. همه جا آکنده از ستم و بی عدالتی است و انسان با ایمان پناهگاهی برای فرار ازظلم نمی‌یابد، در این هنگام خدای متعال مردی از خاندان مرا بر می‌انگیزد، پس زمین را از عدل و داد پر می‌کند. 
6. فعند ذلک ینادی مناد من السماء ایها الناس ان الله قطع عنکم مده الجبارین و المنافقین و اشیاعهم و لا کم خیر امه محمد فالحقوه بمکه فانه المهدی؛ 
در زمانی‌که دنیا را ظلم وستم فرا گرفته و دین باوران در تنگنا و سختی به سرمی برند فریادی از آسمان برمی‌آید که‌ای مردم، همانا خدا روز گار طاغوتان و منافقان و پیروان آنهارا به سر آورده، و بهترین امت محمد را به سرپرستی شما گمارده است. درمکه به او بپیوندید که بیگمان او مهدی است. 
7. مَلَک الارضَ اربعه… وسیملکها خامسٌ من اهل بیتی؛  
تا کنون چهار تن برزمین فرمانروایی مطلق یافته‌اند…. و در آینده (فرزند) پنجمین نفر از خاندانم بر آن حکومت می‌کند. 
8. و هو رجل من ولدی… کأنّ و جهه کوکبٌ دری… ثم یخرج متوجّها الی الشام و جبرائیل علی مقدمته و میکائیل علی ساقته، فیفرح به اهل السماء و اهل الارض…؛ 
فردی از فرزندان من است، چهره‌اش چونان ستاره درخشان… آن گاه که به سوی شام حرکت کند، جبرئیل پیشاپیش و میکائیل همراه اوست، اهل آسمان با ظهور او شادمان می‌شوند. 
9. فیلقی الله محبته فی صدور الناس، فیصیر مع قوم اُسدٌ بالنهار، رُهبانٌ باللیل؛ 
خداوند محبت مهدی را در دلها می‌اندازد، پیروان او شیران روز و راهبان شب‌اند. 
10. فیقسم المال ویعمل بسنّتی… ویلقی الاسلام بحرانه الی الارض؛ 
(مهدی) مال (داراییها و امکانات اقتصادی را آن گونه که باید) تقسیم می‌کند و سنت من شیوه (رفتاری) اوست، او آئین اسلام را در زمین مستقر می‌سازد.
11. ویبلغ سلطانه المشرق و المغرب؛ 
قلمرو فرمانروایی و حکومت مهدی شرق و غرب را در بر می‌گیرد.

  • سارا سجادی

اوصاف مشترک پیامبر(ص) و امام زمان(عج)

سارا سجادی | يكشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۰۰ ب.ظ

اوصاف مشترک پیامبر(ص) و امام زمان(عج)

(أَنَاخَاتِمُ الْأَوْصِیَاء وَبِی یَدْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاء) شباهت‌های امام زمان(عج) به پیامبر اکرم(ص) بسیار است. و در آیینه روایات و زیارات بارها این ویژگی ها مورد توجه قرار گرفته است. رحمت، خاتمیّت، امنیت بخشی و . . .

در روایات بسیاری به اوصاف مشترک و شباهت‌های امام زمان(عج) به پیامبر اکرم(ص) اشاره شده است. ما در این نوشتار به بعضی از این ویژگی‌ها اشاره می‌نماییم:
رحمت:
خداوند متعال وجود نازنین پیامبر اکرم (ص) را رحمتی برای عالمیان می‌داند؛ (وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ)؛[1] و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم. امام زمان(عج) نیز به این صفت زیبنده‌اند: "السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ وَ الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ وَ الْغَوْثُ وَ الرَّحْمَةُ الْوَاسِعَة"؛[2] سلام بر تو ای پرچم برافراشته ... و رحمت گستردة الهی.
حجت الهی:
در رابطه با پیامیر چنین خطاب آمده که: "السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِین"سلام برتو ای حجت خدا بر اولین انسان ها تاآخرین آن ها؛[3] امام زمان (عج) نیز با لقب حجة الله مورد خطاب قرار گرفته‌اند: "السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّه".[4]
نور خدایی:
پیامبر(ص) نور خدایی است: "السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللَّهِ الَّذِی یُسْتَضَاءُ بِه‏"[5] سلام بر تو، ای نور روشنایی بخش خداوند.[6] در زیارت روز جمعه نیز خطاب به امام زمان(عج)این گونه آمده است: "السَّلَامُ عَلَیْکَ یا نُورَاللهِ الّذِی یَهْتَدی بِه المُهْتَدُون"؛ سلام بر تو ای نور خداوند که هدایت جویان به وسیله او هدایت می‌شوند.
دعوت کننده به سوی خداوند متعال:
خداوند در قرآن خطاب به رسول مکرمش می‌فرماید: (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً وَ داعِیاً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنیراً)؛[7] ای پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارت دهنده و انذار کننده، و تو را دعوت کننده به سوی خدا به فرمان او و چراغی روشنی بخش قرار دادیم.
در مورد امام عصر(عج) نیز آمده است: "السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا دَاعِیَ اللَّه"؛[8] سلام بر تو ای دعوت کننده خلق به سوی خدا.
خاتمیّت (حُسن ختام):
(ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ وَ کانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیماً)؛[9] محمد(ص) پدر هیچ یک از مردان شما نیست، ولی رسول خدا و آخرین پیامبران است و خداوند به همه چیز آگاه است.امام مهدی(ع) نیز در معرفی خود می‌فرمایند: "أَنَا خَاتِمُ الْأَوْصِیَاءِ وَ بِی یَدْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِی وَ شِیعَتِی"؛[10] من آخرین از جانشینان پیامبر هستم و بواسطة من خداوند بلا را از اهل و شیعیانم برمی‌دارد.
امنیت بخشی:
با وجود رسول خدا امت او در امنیت بودند: (وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فیهِمْ)؛[11] (ای پیامبر!) تا تو در میان آن‌ها هستی، خداوند آن‌ها را مجازات نخواهد کرد.
امام زمان(عج)نیز در وصف وجودی خویش می‌فرمایند: "إِنِّی أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ کَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ"؛[12] به درستی که من امنیت بخش اهل زمین هستم، همانگونه که ستارگان امنیت بخش اهل آسمانند.

 

  • سارا سجادی

مرز میان ایمان و نفاق چیست؟

سارا سجادی | يكشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۴۷ ب.ظ

مرز میان ایمان و نفاق چیست؟

مرز میان ایمان و نفاق چیست؟ shia muslim                  

 در شماره‎های گذشته از مجموعه مقالات پیش رو، به بررسی معنای نفاق در لغت و در روایات پرداختیم و به انواع نفاق اشاره نمودیم؛ همچنین برخی از ویژگی‎های نفاق پنهان که ممکن است رگه‎هایی از آن در مومنین نیز وجود داشته باشد را مورد بررسی قرار دادیم و یادآور شدیم که اتفاق و وقایع صدر اسلام و غصب خلافت اهل بیت، همه ریشه در نفاق داشته‎است که متاسفانه امروزه برخی از این ویژگی‎ها در ما وجود دارد و نیازمند درمان است؛ زیرا در غیر این صورت خسران دنیوی و اخروی در انتظار ما خواهد بود.در این شماره به بررسی تفاوت میان ایمان و نفاق، خواهیم پرداخت.

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از اصلی‎ترین دلایل حرکت انسان به سمت سراشیبی سقوط در عرصه معنوی، داشتن صفات نفاق در او و عدم درمان آن صفات و ویژگی‎ها می‎باشد. تا جایی که همان‎گونه که در شماره‎ گذشته اشاره گردید، این صفات، جانباز جنگ صفین را به قاتل امام زمان بعدی تبدیل می‎کند؛ از این رو باید گفت زمانی که در زیارت عاشورا، از عبارت و لعن الله شمرا استفاده می‎کنیم در حقیقت به تمامی صفاتی که در شمر بوده و باعث سقوط او شده است اشاره می‎نماییم. با نگاهی موشکافانه‎تر باید گفت، این احتمال وجود دارد که برخی از این صفات در ما نیز بوده و ریشه دوانده‎باشد.

نکته‎ای که ذکر آن ضروری می‎باشد این است که مرز میان ایمان و نفاق بسیار رقیق بوده و شناسایی آن بسیار مشکل می‎باشد. به عنوان نمونه مومنانی هستند که در مواجهه با دیگران منتظر سلام از سوی آنان هستند و این یکی از ویژگی‎های نفاق است. لازم به ذکر است مرز میان ایمان و نفاق توسط معصوم صورت گرفته است .

مراحل دوری از نفاق

به صورت اجمالی باید گفت اگر اعمال فردی در خلوت و در میان دیگران به یک گونه باشد یعنی ریا همراه او نباشد، اولین گام در مسیر دور شدن از نفاق و حرکت به سمت ایمان در او صورت گرفته‎است. در گام‎های آتی، فرد باید برای پاک کردن تمام ناخالصی‎ها در خود اقدام کند که در نهایت مخلَص شده و می‎تواند به عصمت اکتسابی دست یابد.

بنابراین باید گفت خداوند در انسان ظرفیتی را قرار داده‎است که  انسان با خودسازی می‎تواند به درجه‎ای نزدیک به عصمت دست یابد و به تعبیری «مِنٌا اهل بیت» شود؛ مانند حضرت سلمان که توانست به این مقام برسد. در مقابل او فردی مانند زبیر قرار دارد که مطابق با حدیثی از حضرت علی(علیه السلام) به این مقام نزدیک شد اما به دلیل عدم مراقبت از نفس، این مقام را از دست داد و حتی به دشمن اهل بیت بدل گردید.

همان‎گونه که پیش از این اشاره‎شد، معیار نفاق و ایمان اهلبیت(علیهم السلام) هستند؛ از این رو وجود هر ناخالصی و رجس، یعنی دوری از اهل بیت و این همان تمایل به غیر خدا و حرکت به سمت شرک است.

در توضیح باید گفت در مقابل چارچوب الهی، چارچوب طاغوت قرار می‎گیرد که این همان کفر است. بنابراین فردی که نفاق دارد به تدریج به سمت شرک و در نهایت به سمت کفر حرکت می‎کند؛ بنابراین می‎توان گفت ریشه‎های کفر و شرک و نفاق، همگی یکی است و آن همان رجس است که مطابق آیه تطهیر اهل بیت از آن پاک هستند.

در مورد اوصاف و صفاتی که بر هر موجودی مترتب است، سه دسته‎بندی وجود دارد:

1-    آن صفت به صورت موردی بر چیزی مترتب می‎شود،2- آن صفت به صورت ویژگی دائمی و همیشگی آن درآمده است، 3- به صورت صفت ذاتی و جدایی ناپذیر آن چیز است.

مطالب فوق را می‎توان با این مثال روشن کرد:

ما در هنگام خرید متوجه این مطلب می‎شویم که فروشنده‎ای قیمت یک کالا را صادقانه اعلام می‎کند، در این صورت به علت گفتار صادقانه او در آن لحظه، از او خرید می‎کنیم؛ زیرا در می‎یابیم او در آن لحظه فردی راستگوست.

در حالت بالاتر، این فروشنده به اندازه‎ای بر نفس خود کار کرده‎است که در تمامی حالات و زمان‎ها راستگوست؛ در اینجاست که صفت «صادق» بر او لحاظ می‎شود. نکته مهم در این مرحله این است که فرد مورد نظر در صورت پیروی از هوای نفس خود، ممکن است از این مرحله نزول پیدا کند و دیگر صفت «صادق»  بر او مترتب نگردد.

در بالاترین مرحله، فردی وجود دارد که صداقت و راستی، جزء صفات ذاتی و لاینفک اوست و هیچ‎گاه امکان نزول او از این مقام وجود ندارد. در این صورت صفت صدیق و یا صدیقه بر او مترتب می‎گردد.

این دسته افراد که صفات نیکو جزء ذات آن‎ها شده‎است، در حقیقت قبل از خلقت مادی دنیوی مورد آزمون قرار گرفته و از آن سربلند بیرون آمده‎اند و خداوند این صفات را در مقابل پیروزی در این آزمون به آن‎ها عنایت کرده‎است.

از این روست که از یک سو یکی از صفات ذاتی حضرت زهرا «صدیقه» است و از سوی دیگر در زیارت نامه این حضرت می‎خوانیم «سلام بر تو ای کسی که خداوند قبل از خلق کردنت، امتحانت کرد.»

ادامه دارد...

برگرفته از  سخنرانی استاد رائفی پور با موضوع حقیقت نفاق/ فاطمیه 94/ هیئت عشاق الحسین(علیه السلام)

منبعMASAF.IR 

  • سارا سجادی

ایمان نقطه آغاز حرکت انسان

سارا سجادی | شنبه, ۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۳۳ ب.ظ
طرح کلی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن | خلاصه‌ی جلسه دوم: ‫ایمان ۲

ایمان نقطه آغاز حرکت انسان

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ماه مبارک رمضان سال ۱۳۵۳ در مسجد امام حسن علیه‌السلام  مشهد جلساتی با عنوان «طرح کلی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن» داشته‌‌اند و طی آن http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/30027/t2.jpgبه «تبیین پایه‌های تفکر اسلامی» بر مبنای آیات قرآن پرداخته‌اند. ایشان با اشاره به اهمیت این مباحث گفته‌اند: «این جلسات، پایه‌های فکری برای ایجاد یک نظام اسلامی است.» ۸۱/۴/۴
پایگاه اطلاع‌رسانی 
KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن ماه مبارک رمضان، گزیده‌ای از هفت جلسه‌ی ابتدایی این سخنرانی‌ها را که به بحث «ایمان» اختصاص داشته به مرور منتشر می‌کند.
 
  • سارا سجادی

چرا قرائت معتبر امام مهم است؟

سارا سجادی | شنبه, ۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۲۶ ب.ظ

چرا قرائت معتبر امام مهم است؟

اگر بخواهیم سخنرانی‌های رهبر انقلاب را در طول یک سال، سطح‌بندی کنیم، بی‌تردید سخنان ابتدای سال رهبر انقلاب در حرم مطهر رضوی و نیز سخنرانی روز ۱۴ خرداد به مناسبت سالروز رحلت امام خمینی رحمه‌الله‌علیه در بالاترین درجه از اهمیت قرار دارند. با مروری به این سخنرانی‌ها در طول سالیان گذشته، مشاهده می‌کنیم که مهم‌ترین مسائل روز داخلی و خارجی در این سخنرانی‌ها مطرح می‌شود؛ به‌طوری‌که تحلیلگران سخنرانی ابتدای سال ایشان را برنامه‌ی جمهوری اسلامی برای یکسال پیش‌رو می‌دانند. اگرچه در سخنرانی‌های ۱۴ خرداد وجه اندیشه‌ای و مبنایی سخنرانی‌ها به دلیل مباحث مربوط به اندیشه و شخصیت امام بیشتر است، اما باز هم مسائل مهم داخلی و خارجی مورد اشاره، تحلیل و تبیین رهبری قرار می‌گیرند.

۱۴ خرداد امسال اما در حالی که نزد افکار عمومی و رسانه‌ها انتظار می‌رفت با توجه به رسیدن مذاکرات هسته‌ای به مراحل حساس خود و نیز اوضاع نابه‌سامان، پیچیده و چندلایه‌ی منطقه، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مستقلا در این‌باره صحبت کنند اما ایشان اکثر وقت سخنرانی را به مسأله‌ی تبیین «اصول امام» و هشدار نسبت به «تحریف شخصیت امام» اختصاص دادند؛ چرا؟
در حالی‌که به نظر می‌رسد مسیر آینده‌ی جمهوری اسلامی با توجه به «قرائت معتبر امام» روشن باشد اما برخی در نظر دارند در عرض ریل معتبر و اصلی انقلاب و اصول امام، ریل‌گذاری جدیدی بر مبنای سلایق شخصی خود ایجاد کنند تا بتوانند بیشترین نقش و تأثیر را در آینده‌ی مسیر انقلاب -بر طبق آنچه که خود صلاح می‌دانند- داشته باشند.http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/30013/C/13940401_0130013.jpg

پاسخ به چرایی این پرسش به تصمیمات بزرگی برمی‌گردد که جمهوری اسلامی ایران در آینده‌ای نزدیک باید در چگونگی پایان دادن به مناقشه‌ی هسته‌ای، نحوه‌ی تعامل با نظام بین‌الملل و تعیین جایگاه و نقش منطقه‌ای خود اتخاذ کند. در حالی‌که به نظر می‌رسد مسیر آینده‌ی جمهوری اسلامی با توجه به «قرائت معتبر امام» روشن باشد اما برخی در نظر دارند در عرض ریل معتبر و اصلی انقلاب و اصول امام، ریل‌گذاری جدیدی بر مبنای سلایق شخصی خود ایجاد کنند تا بتوانند بیشترین نقش و تأثیر را در آینده‌ی مسیر انقلاب -بر طبق آنچه که خود صلاح می‌دانند- داشته باشند. البته این نکته بدان معنا نیست که لزوماً هدف این افراد برای قدرت‌طلبی و یا تضعیف انقلاب است بلکه حتی برخی از سر دلسوزی و اعتقاد به‌درستی مسیر خود تلاش می‌کنند، اما به هر حال امروز در برخی مسائل نظیر استکبارستیزی، نحوه‌ی تعامل با استکبار، شیوه‌ی حکومت‌داری و کشورداری، استقلال، نحوه‌ی زندگی و تعامل مدیران و کارگزاران نظام و... اختلاف دیدگاه با اصول اساسی امام خمینی دارند. به نظر می‌رسد این طیف بعد از رحلت امام و به‌ مرور زمان به سمت عمل‌گرایی صرف رفته و به دنبال انطباق هرچه بیشتر با نظام بین‌الملل در مسیر غربی هستند.
  • سارا سجادی

نظر قرآن درباره پلورالیسم چیست

سارا سجادی | پنجشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۵۷ ب.ظ

 نظر قرآن درباره پلورالیسم چیست 

مقدمه :

پلورالیزم یا تکثّر ادیان از مباحث «فلسفه دین » است که در قرن حاضر به صورت جدى متفکران غرب آن را مطرح کرده اند . قرائت و معناى شایع و متبادر آن پذیرفتن حقانیت تمامى ادیان است ; و لازمه آن تعدّد صراطهاى مستقیم است . پیشینه این بحث در ایران حدوداً به چند دهه گذشته ـ البته نه با اصطلاح پلورالیزم بلکه به عنوان «تعدّد ادیان » ـ بر مى گردد . این مقوله در آن عصر نیز براى خود طرفداران و مخالفانى داشته است که مى توان به دو فیلسوف و متفکر معاصر یعنى علامه طباطبایى • و شهید مطهرى اشاره کرد که هر دو گام در این عرصه نهادند و به ابطال پلورالیزم پرداختند .

در سالهاى اخیر دوباره مشعل این بحث روشن شده است و این بار مدعیان ، آن را در مجامع و تریبون هاى مختلفى براى عموم مردم مطرح کردند که چه بسا موجب سر در گمى مخاطبانى گردد که آشنایى کامل با مبانى نظریه پلورالیزم و اسلام ندارند ; و به تعبیر متفکر شهید مطهرى «عصر ما از نظر دینى و مذهبى خصوصاً براى طبقه جوان ، عصر اضطراب و دودلى و بحران است .»•

از این رو ضرورت ارائه یک بحث شفاف و به دور از هرگونه غرض ورزى و افراط و تفریط براى نسل جوان بیش از پیش احساس مى شود .

  • سارا سجادی