یاوران حضرت مهدی عجل الله

فرهنگ ظهور و مهدویت و یاوران واقعی حضرت (الهم عجل لولیک الفرج)

یاوران حضرت مهدی عجل الله

فرهنگ ظهور و مهدویت و یاوران واقعی حضرت (الهم عجل لولیک الفرج)

یاوران حضرت  مهدی  عجل الله

بسم الله الرحمن الرحیم
مطالب این سایت با هدف تعجیل در ظهور منجی عالم بشریت حضرت صاحب الزمان (عج) و فرهنگ ظهور بوده راه اندازی شده و انتشار مطالب آزاد میباشد با ذکر یک صلوات جهت تعجیل در ظهور آقا امام زمان .
باتشکر

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دشمن شناسی» ثبت شده است

دولت رودَست خورد؛ «برجام» برای آمریکا یعنی کشک!

سارا سجادی | دوشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۴، ۰۸:۰۷ ب.ظ

دولت رودَست خورد؛ «برجام» برای آمریکا یعنی کشک!

 

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

تحریم‌های دیروز بنابر ادعای رویترز به خاطر حضور جیسون رضاییان در ایران به تعویق افتاده بود. با این همه روحانی او را به سادگی رها کرد! این گزارش به پشت‌پرده ارتباط تحریم‌ها و جیسون پرداخته است.

 

گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، تحریم‌های جدید اعمال شد؛ همین که هواپیمای جیسون و رفقا آسمان ایران را ترک کرد. این تحریم‌ها درست همان‌هایی بودند که دو هفته‌ پیش «وال استریت ژورنال» از تهیه و تدارک آنها گفته بود؛ بی کم و کاست! اگر چه به دلایلی که آن زمان چندان روشن نبود، اجرای آن‌ها به تعویق افتاد؛ دست آخر اما در حالی دیروز اجرا شد که هنوز امضای بیانیه‌ی ظریف و موگرینی خشک نشده بود. تحریم‌ها لغو نشده، بازگشت! خزانه‌داری درست زمانی اجرای آن‌های را علنی کرد که روحانی و دوستانش گرم شادی از فرجامِ برجام، در حال نواختن مارش پیروزی بودند. اوباما نشان داد چقدر خوب بلد است به ایران و رییس جمهور آن دهن‌کجی کند. ماجرای دیروز روشن کرد: برجام برای امریکا یعنی کشک! اما داستان تحریم‌های تازه چیست؟ و پشت پرده‌ی تعویق اجرای دو هفته ای آن‌ها چه بود؟

 

 

چه شد؟

نهم دی ماه بود که روزنامه امریکایی وال استریت ژورنال از تهیه و تألیف تحریم‌های تازه ای خبر داد که بنا بود به بهانه‌ی آزمایش موشکی تازه‌ی جمهوری اسلامی اعمال شود. بر این اساس خزانه‌داری امریکا نام چند تَن از کارکنان وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح را که ادعا می‌کرد در تست و طراحی «عماد» سهیم بودند در لیست تحریم قرار می‌داد. هم‌چنین چند شرکت خارجی را به اتهام همکاری و یا واسطه‌گری در ساخت موشک‌های بالستیک ایران در زمره‌ی تحریم‌های جدید قرار می‌گرفتند. خبر WSJ اگرچه رسمی نبود، اما از همان ابتدا واکنش‌های فراوانی را از سوی کارشناسان و تحلیلگران برانگیخت و موجبات نگرانی افکار عمومی را از نقض چندباره برجام فراهم کرد.

 

 این‌که بر اساس نص برجام اطراف مذاکراتی ایران در 5+1 متعهد شده بودند در سراسر دوران اجرا، از وضع هرگونه تحریم‌ تازه خودداری کنند، و این‌که بر اساس بند سوم قانون پذیرش مشروط برجام مصوب مجلس شورا، وضع هرگونه تحریمی در هر سطح و با هر بهانه ای، نقض برجام تلقی می‌شد؛ تکلیف را در صورت اجرای تحریم‌های جدید مشخص ‌کرده بود. با این همه روحانی که پیشتر نشان داده بود تمایل چندانی برای تمکین به قوانین جاریه‌ی مملکتی در خصوص برجام ندارد، با ارسال نامه ای سرگشاده خطاب به وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، از او خواست تا در واکنش به تحریم‌های نو، ساخت و تجهیز موشک‌ها را تسریع کند. روحانی خیلی خوب زمین بازی را عوض کرد! هیچکسی بهتر از او نمی دانست که تحریم‌های جدید از لحاظ حقوقی نقض برجام است، آخر او حقوقدان بود! با این همه او ترجیح داد توپ را به زمین نظامیان انداخته و از فرصت پیش آمده استفاده‌ی تبلیغاتی کند. پس از انتشار نامه‌ی سرگشاده‌ی روحانی بود که WSJ از تعویق اجرای آن تحریم‌ها خبر داد. خبری که حسابی هیزم برای بوقچی‌های رسانه ای دولت جور کرد، تا آن اتفاق را نتیجه‌ی عقب نشینی امریکایی‌ها از ترس نامه‌ی روحانی جا بزنند. به زعم آنان نامه‌ی سرگشاده‌ی روحانی توانسته بود اجرای تحریم‌ها را به تعویق اندازد.

 

واقعیت چه بود؟

روز شنبه اما رویترز در خبر دیگری مدعی شد، تعویق تحریم‌های تازه‌ی ایالات متحده علیه مردم ایران نه از ترس سرگشاده‌ی روحانی، که به خاطر ضربه نزدن به آزادسازی «جیسون رضاییان» رخ داده بود.

 

 

بر اساس این گزارش در حالی که قرار بود تحریم‌های جدید را در همان ابتدای ماه ژانویه اعمال شود، بعد از تماس تلفنی ظریف با تصمیم اوباما که برای گذران تعطیلات سال نو در هاوایی به سر می‌بُرد، به تعویق افتاد. یانکی‌ها اعمال تحریم‌های جدید را به بعد از آزادی جیسون موکول کرده بودند تا به مذاکرات محرمانه ای که با روحانی بر سر معامله‌ی زندانیان داشتند ضربه نخورَد. جیسون آزاد شد، سواره طیاره شد و رفت! این اما فقط یک مُشت تحریم‌ تازه بود که از این مذاکرات مخفیانه و از معامله با اوباما در کاسه‌ی روحانی ماند. مذاکرات مخفیانه ای که بنابر ادعای نشریه‌ی امریکایی «نیویورکر» از اواخر ۲۰۱۴ با توافقی که میان مجید تخت روانچی و وندی شرمن، معاونین وزرای خارجه طرفین صورت گرفته بود، آغاز شد. هیأت امریکایی را در این مذاکرات مخفیانه «برت مک‌گورک» از مقامات ارشد وزارت خارجه هدایت می‌کرد، اگرچه نمایندگانی از FBI و CIA نیز حضور داشتند. براساس این گزارش، ریاست هیأت ایرانی را اما یکی از مقامات ارشد اطلاعاتی بر عهده داشت.

 

 

دیپلماسی پنهان‌کار رودَست خورد!

درست همان روزهایی که مقامات ارشد وزارت خارجه ادعا می‌کردند مذاکرات با امریکایی‌ها تنها در چارچوب مذاکرات هسته ای و در راستای یافتن راه حل‌هایی برای پُر کردن پرانتزهای برجام است، مذاکرات سطح بالای مخفیانه‌ی دیگری بین مقامات اطلاعاتی دولت روحانی و ایالات متحده در جریان بود. نشریه آمریکایی در ادامه از قول یک مقام ایرانی که اشاره‌ای به نامش نشده به جزئیات بیشتری از این مذاکرات پرداخته و می‌نویسد: مذاکرات آنها سه بار، طی یک سال از نشست‌های مخفیانه در آستانه شکست قرار گرفته است.

 

 

مقامات آمریکایی اما در گفت‌وگو با «نیویورکر» گفتند سرعت اقدامات کانال دیپلماتیک دوم، بعد از اعلام توافق هسته‌ای در اواخر جولای (تیرماه) بیشتر شده است. نتیجه‌ی این مذاکرات اما تبادل زندانیان بین دو طرف بود. با این همه آن طور که نیویورکر می‌نویسد تنها 14 تن از اتباع ایرانی در نتیجه‌ی این توافق محرمانه از لیست تعقیب اینترپل خارج شدند، که کمتر از تعدادی بوده که ایرانی‌ها درخواست کرده بودند. بدتر از همه این‌که در اثر این توافق مخفیانه و خروج جیسون رضاییان، تنها نگرانی دولت اوباما از اعمال تحریم‌های تازه به بهانه‌ی آزمایشات موشکی علیه ایران (بنابر ادعای رویترز)، مرتفع شده و به این ترتیب بلافاصله بعد از خروج آنان از ایران، اجرا شدند.

 

روحانی رودست خورد! مذاکرات مخفیانه ای که ترتیب داده بود نه تنها نتوانست به آنچه در ازای آزادسازی جیسون رضاییان و بقیه مطالبه کرده بود، برسد؛ بلکه با یک تحریم زیان‌بار دیگر مواجه شد. تحریمی که حتی اگر خیلی هم مهم نبود، اما توانست حیثیت برجام و دیپلماسی دولت را زیر سؤال ببرد، و مردم را به تبریک‌های پُرشماری که روحانی برای فرجامِ برجام به زمین و زمان حواله می‌کرد، بدبین کند. به نظر می‌رسد آمریکایی‌ها دست‌کم در این مذاکرات برخلاف مذاکرات هسته‌ای، خیلی نقد، ما‌ به‌ازای آنچه را از روحانی گرفته بودند، پرداختند؛ تحریم‌های دیروز دستاورد آن بود! تحریم‌هایی که ثابت کرد نتیجه مذاکراتی که مخفیانه و دور از چشمان مردم انجام شود، بهتر از این نخواهد بود. تحریم‌های دیروز ایالات متحده ثابت کرد: دیپلماسی با پنهان‌کاری پیش نمی‌رود!  

 

امریکایی‌ها رودست زدند، پنهان‌کاری روحانی کار دستش داد. او نه تنها نتوانست در قبال آزادسازی دوتابعیتی‌ها بر اساس زد و بند مخفیانه ای که انجام داد، به آنچه مطالبه کرده بود برسد، بلکه با یک تحریم تازه مواجه شد که دست‌کم و بر اساس ادعای رویترز به خاطر حضور جیسون در ایران تا کنون به تعویق افتاده بود. تحریمی که نه تنها دهن‌کجی آشکار اوباما به مارش پیروزی روحانی بود، که بدجوری حیثیت برجام را پیش چشمان مردم شکست. با تحریم‌ دیروز مردم نومید شدند، چه از موفقیت برجام؛ چه از دیپلماسی پنهان‌کارانه‌ی روحانی!

 

منبع  خبرگزاری دانشجو 

  • سارا سجادی

هدف عربستان از کمک به ارتش لبنان

سارا سجادی | يكشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۴، ۱۰:۱۴ ق.ظ

هدف عربستان از کمک به ارتش لبنان

هدف عربستان از کمک به ارتش لبنان shia muslim                  
 منابع رسانه‌ای اعلام کردند که کمک سه میلیارد دلاری عربستان به ارتش لبنان نه برای بالا بردن توان نظامی بیروت بلکه برای رویارویی با ایران در خاک لبنان اعطا شده است.

 

به گزارش مصاف،برخی رسانه‌های لبنانی در گزارشی، نیت حقیقی عربستان از اعطای کمک سه میلیارد دلاری به ارتش لبنان را رویارویی با ایران خواندند.

روزنامه «السفیر» در گزارشی تحت عنوان «ریاض، پاریس را به اولویت رویارویی با ایران در لبنان ملزم می‌کند.... هدیه عربستان؛ تسلیح ارتش یا مصادره حق تصمیم‌گیری»، اعلام کرد که بعد از چند سال تاخیر، بالاخره قرار است محموله دوم تسلیحات نظامی فرانسه در چهارچوب هدیه عربستان، بهار آینده به ارتش لبنان تحویل داده شود.

بر اساس این گزارش دومین محموله کمک‌های نظامی به ارتش لبنان، شامل لباس نظامی و دستگاه‌‌های ارتباطی خواهد بود.

این روزنامه لبنانی با طرح سؤالی مبنی بر اینکه «آیا هدف (کمک به ارتش لبنان) رویارویی با خطر تروریستی یا اسرائیلی است یا خطر ایران؟»، نوشت: طرف عربستانی، دست و پای لبنانی‌ها را با شروطش بسته و حق تصمیم‌گیری را به جای طرف لبنانی از آن خود و در راستای منافع منطقه‌ای خود می‌داند. محاصره حزب الله در داخل لبنان و مجبور ساختن آن به خروج از سوریه به هر قیمتی، در رأس اهداف منطقه‌ای عربستان است.

این گزارش حاکی است که طرف سعودی تنها حق انتخاب از لیست تجهیزات نظامی گران قیمت نسبت به سایر بازارهای سلاح را به لبنانی‌ها داده و توجهی به استراتژی دفاعی بیروت نکرده است. لبنانی‌ها حتی مجبور بودند که با هدیه عربستان تنها از بازار تسلیحات نظامی فرانسه خرید کنند. عربستان کمک به ارتش لبنان را به هدیه‌ای به فرانسوی‌ها تبدیل کرد.

این روزنامه سنگ‌اندازی‌های طرف فرانسوی طی مذاکرات هسته‌ای ایران را خوش خدمتی پاریس به عربستان و ناشی از پاداش ریاض به دیپلماسی فرانسه توصیف کرد.

بر اساس این گزارش، ملک «عبدالله بن عبدالعزیز» شاه سابق سعودی در پاییز سال 2013 از «میشل سلیمان» رئیس جمهور وقت لبنان در جریان سفرش به ریاض سؤالی مبنی بر اینکه «چرا ارتش لبنان، مانع عبور حزب الله از مرزها نمی‌شود؟» مطرح کرد. این امر در اعتراض به دخالت نیروهای حزب الله در تحولات سوریه صورت گرفت.

طبق این گزارش «سعد حریری» رئیس جریان «المسقبل» لبنان که در «جده» اقامت دارد، به جای میشل سلیمان پاسخ داد و کمبود تجهیزات ارتش لبنان را مطرح کرد که چنین امری، شاه درگذشته عربستان سعودی را به اعطای کمک سه میلیارد دلاری به منظور خرید سلاح فرانسه برای ارتش لبنان واداشت. این اقدام ریاض با هدف «توانمند ساختن ارتش لبنان برای ایستادگی در مقابل حزب الله در آینده» صورت گرفت.

بر اساس این گزارش، از بدو اعلام هدیه سه میلیارد دلاری عربستان به ارتش لبنان، ریاض از این موضوع به عنوان اهرمی برای دشمنی با ایران و حزب الله استفاده کرده است و حتی تلاش دارد که بعد از تحویل سلاح به ارتش لبنان نیز تا جایی که می‌تواند در سرنوشت استفاده از آن و کنترل از راه دور برخی تجهیزات دخالت داشته باشد.

منبع: فارس

  • سارا سجادی

از پرتکل یهود تا پس کوچه‎های تهران

سارا سجادی | جمعه, ۱۸ دی ۱۳۹۴، ۰۶:۴۹ ب.ظ

از پرتکل یهود تا پس کوچه‎های تهران

از پرتکل یهود تا پس کوچه‎های تهران shia muslim                  
 17 دی ماه 1314، آغاز اجرای پروتکل یهود توسط رضاشاه
  • سارا سجادی

توطئه‌های سفارت خبیث

توطئه‌های سفارت خبیث shia muslim                  

 در شماره 198 خیابان فردوسی تهران، باغی قرار دارد که ساختمان واقع‌شده در آن کانون فتنه‌انگیزی در طول یک‌صد سال اخیر در ایران بوده است.

 

فتنه 88 یکی از رویدادهای فراموش ناشدنی در تاریخ انقلاب اسلامی است. فتنه‌ای که در آن بدخواهان ملت ایران و در رأس آن نظام سلطه از هواهای نفسانی عده‌ای از خواص داخل کشور کمال استفاده را برده و با غبارآلوده کردن فضا و واردکردن اتهام تقلب و جنایت، نظام اسلامی را مورد هجوم نرم خود قراردادند.
هرچند عده‌ای از عناصر میدان‌دار فتنه در جامعه ما به «سران فتنه» معروف شدند، اما واقعیت آن بود که این‌ها، کارگزار اجرایی‌ای بیش نبوده و رئوس اصلی فتنه استکبار جهانی یعنی ایالات‌متحده آمریکا، دولت خبیث و استعماری بریتانیا و رژیم جعلی صهیونیستی بودند.
 
در این میان نقش برجسته روباه پیر استعمارگر یعنی دولت انگلستان در این فتنه بر کسی پوشیده نیست، خصوصاً نقش محوری رسانه سلطنتی این دولت یعنی بی‌بی‌سی و نیز نمایندگی رسمی این دولت در تهران. در شماره 198 خیابان فردوسی تهران، باغی قرار دارد که ساختمان مرکزی واقع‌شده در آن در طول یک سده اخیر کانون دخالت‌های آشکار و پنهان دولت انگلیس و فتنه‌انگیزی در صفوف ملت ایران بوده است.
 
در همین باغ بوده است که سفره «مشروطه انگلیسی» برای انحراف نهضت ملت ایران پهن گردید و در همین ساختمان طرح کودتاهایی همچون 3 اسفند 1299 و 28 مرداد 1332 ریخته شد. در اتاق‌های همین ساختمان شد که طرح به قدرت رساندن رضا میرپنج و انحلال سلطنت قاجار نهایی شد و کمتر از دو دهه بعد توسط همین دولت استعماری او کنار زده شد.
 
به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی، انگلیسی‌ها که به لحاظ نفوذ در حاکمیت و شناخت دقیق از ساختار و رفتارهای سیاسی دولتمردان جدید دچار ضربه شدید و فقر قابل‌توجه اطلاعاتی شده بودند، تلاش‌های وسیعی جهت افزایش آگاهی خود انجام دادند. اینان که خود را وارثان بزرگ امپراتوری بریتانیا می‌دانند، بعد از افول دوران طلائی گذشته، در حال حاضر خود را نه به‌عنوان یک ابرقدرت بلکه به‌عنوان یک قدرت محوری در سیاست جهانی با نقش جدید، قلمداد می‌نمایند که با توجه به رویکردهای جدید وزارت خارجه انگلستان و توجه بیشتر به خاورمیانه و علی‌الخصوص ایران، اقدامات وسیعی را جهت جاسوسی و اشراف بر اوضاع سیاسی- اجتماعی و گسترش حوزه نفوذ خود به مورداجرا می‌گذارند.
 
هرچند بسترهای روابط دو کشور به نسبت قبل از انقلاب به‌طور بنیادی متحول شده‌اند، اما انگلیسی‌ها همچنان در تلاش برای حضور و نفوذ در ارکان و سطوح مختلف در جمهوری اسلامی ایران، به‌عنوان کشوری مهم و تأثیرگذار در منطقه خاورمیانه و تعقیب منافع سیاسی و فرهنگی و اقتصادی خود بود.
 
فتنه 88 نیز یکی از مقاطعی است که از همین ساختمان برای آتش‌افروزی در آن برنامه‌ریزی گردید. ازاین‌رو اندیشکده‌ی برهان در گزارش ذیل که بر اساس اسناد قطعی مراجع ذی‌صلاح جمع‌بندی شده است، مروری گذرا بر نقش این سفارت خبیث در شکل‌گیری و هدایت فتنه در مقطع قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم دارد.
 
شورای فرهنگی، پوششی برای دخالت سیاسی
 
شورای فرهنگی آموزشی بریتانیا که به‌عنوان بخش فرهنگی سفارت انگلیس در ایران فعالیت می‌کرد، سابقه حضور در کشور از زمان قبل از انقلاب اسلامی (تحت عنوان انجمن ایران و انگلیس) را دارا بود و در دوره جدید از سال 2001-2000 میلادی با نام شورای فرهنگی و آموزشی انگلیس آغاز به‌کار کرد. شورای فرهنگی انگلیس سازمانی مستقل و در بیش از 100 کشور دنیا دارای شعبه بوده و مرکز آن در لندن مستقر است؛ اما در ایران بخش فرهنگی سفارت انگلیس محسوب می‌گردد.
 
از جمله فعالیت‌های متعدد بریتیش کانسیل (CB) می‌توان به: برگزاری آزمون‌های عمومی و تخصصی زبان انگلیسی، مشاوره‌های آموزشی، اعطای بورسیه در مقاطع مختلف تحصیلات تکمیلی، و نیز به نخبگان، محققان، اساتید دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی، مسئولین و کارمندان دستگاه‌های مختلف، روزنامه‌نگاران و نظایر این‌ها اشاره کرد. از سوی دیگر هدایت پروژه‌های علمی، آموزشی، پژوهشی و هنری با مشارکت مراکز ایرانی و انگلیسی، پروژه‌های مشترک دانشگاهی و موارد متعدد دیگر در زمره امور محوله این مرکز قرار دارند.
 
اگرچه فعالیت‌های مذکور فی‌نفسه اموری عادی به نظر می‌رسند؛ اما نکته مهم آن است که این مرکز انگلیسی در پوشش این پروژه‌ها اهداف و مقاصدی نظیر شناسایی و جذب نخبگان علمی و دانشگاهی، طرح‌ها و پروژه‌های مراکز آموزش عالی و تحقیقاتی کشور، جمع‌آوری اطلاعات در زمینه‌های مختلف در قالب نظرسنجی از مراجعین حضوری، برگزاری جلسات مشاوره عمومی و خصوصی برای افرادی که قصد تحصیل و یا مهاجرت به خارج از کشور دارند؛ و موارد متعدد دیگری را دنبال می‌نمود.
 
این شورا با هماهنگی و همکاری با سفارت انگلیس در تهران هر سال در قالب راتبه‌های (بورس‌ها) چونینگ وزارت خارجه انگلیس، تعدادی از بهترین دانشجویان و فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های ایران را برای ادامه تحصیل در مقاطع تحصیلات تکمیلی و یا گذراندن فرصت مطالعاتی و تکمیل پروژه‌های خود شناسایی، و با انجام مصاحبه نسبت به اعزام آن‌ها اقدام می‌کرد. در معرفی انواع دیگر بورس‌های اعطایی شورای فرهنگی انگلیس می‌توان به بورس‌های کوتاه‌مدت و کمک‌هزینه‌های تحصیلی اشاره کرد که به برخی اساتید دانشگاه‌ها و افرادی از دستگاه‌های مختلف داخل کشور اختصاص می‌یابد؛ و آن‌ها با سفر به انگلستان نیز از تسهیلات دفتر مرکزی آن در لندن بهره‌مند می‌شدند.
 
شورای فرهنگی و آموزشی انگلیس تلاش وافر داشت تا با تمامی افرادی که تحت عناوین مختلف به انگلیس اعزام می‌نماید، پس از بازگشت به کشور همچنان ارتباط خود را حفظ نموده و از آن‌ها در مقاطع مختلف در جهت تأمین منافع انگلستان استفاده کند. به‌عبارت‌دیگر این قبیل افراد در زمره مرتبطین شورای فرهنگی در سازمان‌های مختلف داخلی قرار می‌گیرند؛ و حتی از این افراد به بهانه‌های مختلف برای شرکت در مراسم و مناسبت‌های سفارت انگلیس و شورای فرهنگی دعوت به عمل می‌آید که طی برگزاری این قبیل مراسم‌ها دیپلمات‌های ارشد و مظنون به فعالیت‌های اطلاعاتی انگلیس با طرح موضوعات موردعلاقه؛ اطلاعات کاملی از این افراد، و همچنین مشاغل و جایگاه‌های آن‌ها در مراکز دولتی را کسب می‌کنند.
 
به‌هرحال اساس کار انگلیسی‌ها به‌طور اعم و شورای فرهنگی و آموزشی انگلیس به‌طور اخص، بر شناسایی و جذب افرادی در دستگاه‌های گوناگون جمهوری اسلامی ایران قرار داشت تا با استفاده از آن‌ها به مقاصد و اهداف اطلاعاتی خود در کشور جامه عمل بپوشانند.
 
برگزاری دوره‌هایی با حمایت بریتیش کانسیل و مشارکت مراکز انگلیسی و ایرانی در داخل کشور است که طی آن نمایندگانی از شورای انگلیس ضمن آشنایی با محققان ایرانی؛ از آن‌ها دعوت می‌کردند که مراحل پایانی پروژه‌های خود را در قبال پرداخت کلیه هزینه‌ها (سفر، اقامت، تحصیل و...) در انگلیس به انجام رسانند. نکته مهم آن است که برخی از این پروژه‌ها به لحاظ اهمیت در زمره پروژه‌های ملی قرار می‌گیرند و محققان مربوطه نیز بعضاً طی همکاری آن‌ها با شورای فرهنگی و آموزشی انگلیس و یا سایر مراکز انگلیسی زمینه‌ساز سوءاستفاده بیگانگان را فراهم نمودند.
 
با نزدیک شدن به زمان برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال 1388 و حضور جدی نامزدها در عرصه سیاسی _تبلیغاتی کشور، بخش سیاسی سفارت با حضوری جدی و آرایشی منظم که از کارمندان محلی و توانمند این بخش تشکیل گردیده، از اواخر فروردین 88 با سازمان‌دهی و تقسیم وظایف، جهت انجام جمع‌آوری اطلاعات و اخبار از موضوعاتی چون: دیدگاه‌های مسئولین نظام، نمازهای جمعه، صداوسیما، سپاه و بسیج و نظرات فرماندهان عالی‌رتبه، مساجد، محافل سیاسی، نشریات و روزنامه‌ها و سایت‌های اینترنتی، شاخص‌های اقتصادی، بازار و تجارت و حضور در جوامع روستایی، اقدام نمودند. بر همین اساس بخش سیاسی هفته‌ای دو روز جهت جمع‌بندی اطلاعات و اخبار جمع‌آوری‌شده با حضور رئیس بخش و آقای «توماس برن»، اقدام به تشکیل جلسه نموده و جمع‌بندی گزارش نهائی تهیه می‌گردید.
 
نقش سفارت انگلیس در مقطع پیشاانتخاباتی
 
بنا بر اسناد به‌دست‌آمده، برخی از اقدامات سفارت انگلیس قبل از برگزاری انتخابات 88 عبارت‌اند از:
 
1.      تلاش سفارت انگلیس برای نزدیک شدن به احزاب سیاسی در ایران که اولین تماس در آذر 1387 با یکی از چهره‌های سرشناس برقرار و به ایشان اعلام گردید سفارت قصد دارد با برخی احزاب سیاسی ایران ارتباط برقرار کند و در همان‌جا اعلام شد بعد از شما به سراغ آن احزاب خواهیم رفت (این تلاش با تدابیر اطلاعاتی در همان مرحله با شکست مواجه شد).
 
2.      در اواخر سال 87 از سوی دولت انگلستان دستورالعملی شامل 18 بند در خصوص انتخابات در ایران صادر شد که ضمن تقسیم‌کار در خصوص انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری و نقش حوزه‌های مختلف نظام موردتوجه قرارگرفته است؛ و دستورالعمل جمع‌آوری اخبار و اطلاعات صادر شد.
 
3.      مسافرت متعدد دیپلمات‌های انگلیسی به شهرهای مختلف ایران خصوصاً قم، تماس با برخی ستادهای انتخاباتی کاندیداها در شهرستان‌ها، حضور فعال دیپلمات‌های انگلیس در روز انتخابات در حوزه‌های مختلف و... که مبین تلاش‌های عملی مجموعه سفارت در راستای تأثیرگذاری بر انتخابات است.
 
4.      به‌کارگیری گسترده کارمندان محلی از سوی سفارت انگلیس در امر جمع‌آوری اطلاعات از سطح شهر و فعالین سیاسی و شرایط اجتماعی. در این راستا استخدام و به‌کارگیری کارمندان محلی با تحصیلات عالی (دکتری) و بینش سیاسی بالا و گسیل آن‌ها جهت ارتباط‌گیری با عناصر دارای دسترسی اطلاعاتی و دریافت تحلیل‌های اختصاصی ایشان همراه با اطلاعات باارزش آنان در زمان انتخابات؛ بخشی از تلاش‌های سفارت بود.
 
5.      فعالیت گسترده اطلاعاتی انگلیسی‌ها در جمع‌آوری اطلاعات از ناآرامی‌ها اغتشاشات پس از انتخابات به‌گونه‌ای که تقریباً به‌طور دائم کارمندان محلی خود را به صحنه‌های درگیری گسیل می‌نمودند و به دنبال جمع‌آوری بودند. ضمن اینکه به کارمندان محلی دستور داده‌شده بود تا با احزاب سیاسی تماس گرفته و تحلیل‌ها و نقطه نظرات آنان را گردآوری و گزارش نمایند.
 
6.      فعالیت نسبتاً متمرکز بی‌بی‌سی فارسی بر روند انتخابات در ایران در دوره قبل از انتخابات با خطوط القائی: شاداب نبودن انتخابات، فرمایشی بودن انتخابات، تمرکز تخریبی بر سیاست خارجی دولت تخریب وجهه دولت و ... .
 

 
7.      اعلام انتظار وقوع حوادث غیرمنتظره و خونین از سوی دیپلمات‌های انگلیسی؛
 
8.      ارتباط شورای فرهنگی- آموزشی (CB) با بدنه جامعه به‌منظور بسترسازی ارتباطات از طریق اعطای بورس، برگزاری آزمون‌های زبان، و... . از این طریق انگلیس تلاش داشت تا با دور زدن دولت ایران، علاوه بر شناسایی و نشان افراد موردنظر، کمترین هزینه را در دسترسی به افراد مؤثر در شرایط بحرانی به دست آورد.
 
9.      شناسایی عناصر مطلع از طریق برگزاری آزمون انگلیسی IELTS. در این روش سفارت انگلیس تلاش می‌کرد تا با شناسایی افراد مؤثر، زمینه‌های بهره‌برداری از آن‌ها را در شرایط بحرانی فراهم سازد.
 
10.تخصیص بودجه 300 هزار پوندی برای پرداخت به NGO های داخلی. کمک به این NGO ها می‌توانست شبکه‌ای منسجم و هماهنگ از سازمان‌های غیردولتی را برای بهره‌گیری در شرایط بحران سازمان‌دهی نماید
 
11.ایجاد بخش PIV (تشریفات) در بخش ویزا در راستای بهره‌مندی از افراد دارای دسترسی در حوزه‌های مختلف کشور و نزدیکی به آن‌ها به بهانه مصاحبه ویزا.
 
12.اقدام دیپلمات‌های سفارت جهت ارتباط با نخبگان قومی و فرهنگی به‌منظور شناسایی و جلب آن‌ها در جهت اهداف موردنظر.
 
13.حضور دیپلمات‌های سفارت در مناطق مختلف کشور تحت پوشش دانشجویان زبان فارسی و ارتباط‌گیری با مردم منطقه.
 
14.ایجاد زمینه‌های جذب افراد سیاسی- فرهنگی در انگلیس در راستای منافع موردنظر. (عطاءالله مهاجرانی)
 

 
15.ارتباط مؤسسات مطالعاتی- تحقیقاتی انگلیس با مراکز مطالعاتی- تحقیقاتی داخل کشور در راستای القاء و تأثیرگذاری. (چتهم هاوس، SSII)
 
16.فعال شدن انگلیس به‌عنوان بازوی اطلاعاتی آمریکا و اسراییل در راستای جبران عدم حضور آمریکا و اسراییل در ایران.
 
17.ارتباط‌گیری با برخی نخبگان، احزاب و شخصیت‌های سیاسی به‌منظور جمع‌آوری اطلاعات و آماده‌سازی آن‌ها جهت همکاری با سرویس آن کشور.
 
18.تماس با اصحاب رسانه و مطبوعات به‌منظور تأثیرگذاری بر بدنه جامعه.
 
19.در اواخر فروردین یک دوره آموزشی در آلمان با حضور 5 تن از کانون وکلا با موضوع حقوق شهروندی و جرائم سایبری برگزار شد و افراد مذکور بعد از بازگشت به کشور با تشکیل کارگروه‌هایی درصدد نظارت بر تخلفات انتخاباتی برآمدند.
 
20.برنامه‌ریزی جهت اعزام گروهی از خبرنگاران به آمریکا جهت ارائه آموزش‌های لازم در راستای نظارت بر روند انتخابات ریاست جمهوری به نیابت از آمریکا.
 
21.اظهارات برخی از مسئولین نمایندگی‌های خارجی در ایران مبنی بر انتظار حوادثی غیرمنتظره در ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری.
 
22.انتشار اخبار کذب در خصوص سیستم شنود تلفن همراه در ایران و توانمندی‌های آن، در این مورد شرکت نوکیا زیمنس که تجهیزات شنود را به ایران فروخته است اقدام به ارائه اطلاعات کذب مربوط به قابلیت‌های سیستم شنود ایران نمود.
 

 
پیش‌بینی مشکوک!
 
سایت وزارت امور خارجه انگلیس در (16/12/87) به کسانی که قصد سفر به ایران را داشتند در ارتباط با مسئله انتخابات ریاست جمهوری دهم هشدار داده بود: «امکان برگزاری تظاهرات ناگهانی خشونت‌آمیز و حتی شورش‌های عمومی در ایران به‌طور قابل ‌ملاحظه‌ای وجود دارد.» توجه مجدد به واژگان تأکیدی این سایت،اولین مطلبی را که به ذهن متبادر می‌سازد، چیزی جز دخالت روشمند و برنامه‌ریزی‌شدهروباه پیر سیاست در انتخابات اخیر نیست. کارشناسان وزارت خارجه انگلیس نه غیب‌گو هستند و نه آن‌قدر باهوش‌اند که با یک‌فاصله زمانی چهارماهه بتوانند موضوعی غیرمتعارف در سی انتخابات ایران را پیش‌بینی کنند. لازمه چنین پیش‌بینی دقیقی، قرار داشتن در متن یک برنامه را اقتضا می‌کند. آنچه شبکه بی‌بی‌سی بعدها در ارتباط با آشوب‌ها انجام داد همان برنامه‌ای است که کارشناسان وزارت خارجه انگلیس از آن مطلع بودند.
 
نقش سفارت انگلیس در فتنه پس از انتخابات:
 
پس از برگزاری انتخابات نیز برخی از اقدامات این کشور در راستای پیگیری و تحریک اغتشاشات اخیر عبارت‌اند از:
 
1.    سفارت انگلیس چند ماه قبل از انتخابات با تشکیل کارگروهی جهت بررسی تحولات روزانه کشور مبادرت به رصد نمودن اخبار خبرگزاری‌ها، وب‌سایت‌ها، وبلاگ‌ها، نظرات مردمی، دانشجویان، روحانیون، مقامات صداوسیما، سپاه و بسیج نموده و با نزدیک شدن به ایام انتخابات؛ سفرهای استانی دیپلمات‌ها و کارمندان محلی آغاز گردید که در این راستا بررسی نظرات برخی اقوام مختلف ایرانی نسبت به هر کاندیدا موردتوجه آن‌ها بوده است.
 
2.     فعالیت گسترده اطلاعاتی انگلیسی‌ها در جمع‌آوری اطلاعات از ناآرامی‌ها و اغتشاشات پس از انتخابات به‌گونه‌ای که تقریباً به‌طور دائم کارمندان محلی خود را به صحنه‌های درگیری گسیل می‌نمودند و به دنبال جمع‌آوری اطلاعات بودند. ضمن اینکه به کارمندان محلی دستور داده‌شده بود تا با احزاب سیاسی تماس گرفته و تحلیل‌ها و نقطه نظرات آنان را گردآوری و گزارش نمایند.
 
3.    بعد از مشخص شدن نتیجه انتخابات؛ سفارت انگلیس مبادرت به خط دهی انتشار اخبار کذب مبنی بر تقلب در انتخابات نموده و ضمن اعلام ساختگی و جعلی بودن آراء، اغتشاشات و تجمعات غیرقانونی را به‌عنوان اعتراض و حق مردم مطرح می‌نمود.
 
4.    برگزاری جلسه‌ای از سوی وزارت امور خارجه انگلیس با حضور گروهک‌های اپوزیسیون (از جمله منافقین) در لندن پس از شکل‌گیری اغتشاشات که در این جلسه مقرر گردید؛ استراتژی ذیل در دستور کار معترضین و اپوزیسیون قرار گیرد:
 
الف) استمرار اغتشاشات و تجمعات غیرقانونی به‌ویژه پس از اقامه نماز جمعه تاریخی مورخ 29/3/88.
ب) عدم مشارکت آشکار و تابلو دار گروهک‌های اپوزیسیون؛
ج) تفکیک اعتراضات از خط خشونت (در قالب نافرمانی مدنی).
 
5.    شرکت کلیه دیپلمات‌های سفارت انگلیس در راهپیمایی‌ها و تجمعات غیرقانونی پس از انتخابات.
 
6.    بنا بر کیفرخواست دادستانی، یکی از مجرمین بازداشت‌شده فتنه؛ در بازجویی‌های انجام‌شده به حضور غیرقانونی در جمع طرفداران کروبی در سعادت‌آباد به همراه همسر خود، حضور در تجمعات غیرقانونی طرفداران میرحسین موسوی در سعادت‌آباد و گیشا اعتراف کرده و به حضور «الکس پینفیلد» دبیر اوّل سیاسی و توماس برن (دبیر دوم سیاسی که پس از حوادث اخیر از کشور اخراج گردید)؛ در مورخه 1388/3/24 در خیابان سنایی حین درگیری و آشوب حضور کاردار انگلیس در یکی از تجمعات غیرقانونی بعد از انتخابات، شرکت «ساموئل مورگان» دیپلمات بخش روابط عمومی در مورخه 1388/3/25 در حوالی خیابان مطهری و شریعتی حین آشوب و دستگیری برخی معترضین، حضور توماس برن در مورخه 1388/3/28 در خیابان انقلاب در راه‌پیمایی غیرقانونی، شرکت «پاول بلامی» معاون بخش ویزا (اخراجی از کشور) در تاریخ 1388/3/28 در میدان فردوسی و عکس‌برداری از تجمع آن روز، و حضور «ساموئل مورگان» در مورخه 88.3.27 در خیابان کریم‌خان در راهپیمایی غیرقانونی اعتراف نموده است.[1]
 
7.    همچنین تعدادی از متهمین همچون آرش مؤمنیان، حسین رسام صراحتاً معترف هستند که در جریان تجمع غیرقانونی طرفداران آقای موسوی در بهارستان «الکس پینفیلد» دبیر اوّل سیاسی سفارت از آن‌ها درخواست داشته که به میدان بهارستان رفته و مشاهدات خود را گزارش کنند.
 
8.    سفیر انگلیس از کارمندان محلی درخواست داشته که اوضاع در سایر شهرها را بررسی و گزارش نمایند
 
قبل از انتخابات «الکس پینفیلد» و یکی از کارمندان محلی بخش سیاسی با چند نفر از اعضاء ستاد مرکزی یکی از سران فتنه ملاقات داشته، و با برخی نفرات وابسته به احزاب و مسئولین برخی NGO ها نیز ملاقات نموده است. بعد از انتخابات نیز در مورخه 1388/4/4 در قسمت VIP بخش کنسولی سفارت؛ آقای پینفیلد با یکی از افراد مطرح سیاسی اصلاح‌طلب (به هنگام اخذ ویزا) ملاقات نموده و پیرامون نامزدهای انتخابات و حوادث پس‌ازآن و خطبه‌های تاریخی نماز جمعه مورخ 1388/3/29 مذاکره نموده است.[2]
 
سخنان توبیخ آمیز منوچهر متکی وزیر وقتامور خارجه کشورمان بعد از آغاز اغتشاشات که با احضار سفرای کشورهای خارجی در جمعآن‌ها صورت گرفت و از برخی اقدامات کشورهای اروپایی در هفته قبل از برگزاری انتخاباتپرده برداشت،‌ به فهم روشن‌تری از ابعاد مداخلات انگلیس کمک می‌کند. متکی با اشارهبه مداخلات انگلیسی‌ها در انتخابات ایران گفت: «انگلیس در سه سطح رسانه‌ای،اطلاعاتی و امنیتی از مدت‌ها پیش انتخابات ایران را هدف گرفته بود. نخستین خطی کهآن‌ها در پیش گرفتند، تحریم انتخابات و القای آن در داخل ایران بود تاکسی مشارکتنکند. اقدام دوم انگلیس اعزام مسافرانی بود که با اهداف خاص اطلاعاتی و امنیتی بهایران می‌آمدند، تعداد این مسافران به حدی افزایش یافت که پرواز معمولی و کوچک لندنبه تهران به یک هواپیمای جیمبوجت بوئینگ 747 تبدیل شد. اقدام سوم ورود عملیاتی برخیاز کارکنان رده‌بالای بومی و حتی کاردار انگلیسی سفارت‌خانه این کشور در تهران بهاغتشاشات است.»[3]
 
اعترافات تحلیل‌گر ارشد سفارت انگلیس
 
حسین رسام در دادگاه رسیدگی به کودتای مخملی با اشاره به سابق 5 ساله خود در سفارت انگلیس، وظیفه اصلی‌اش را جمع‌آوری اطلاعات و اخبار موردنیاز این کشور توسط مرتبطین سفارت در تهران و شهرستان‌ها و گروه‌های خاص اعلام کرد.
 
وی با تشریح نحوه ارتباط‌گیری با گروه‌ها و اشخاص مختلف، استخدام کارکنان ایرانی توسط این سفارت‌خانه را اقدامی برای پوشش دادن نحوه کسب خبر عنوان کرد و افزود: من در طول 5 سال اخیر 130 مرتبط با سفارت انگلیس و طی یک سال اخیر 50 نفر دیگر را جذب کرده‌ام و از طریق قرارهای و ملاقاتی با آن‌ها در رستوران‌ها و کافی‌شاپ‌ها می‌گذاشتم، اطلاعات موردنیاز را کسب می‌کردم.
رسام از افرادی همچون عطریانفر، سعید لیلاز و شمس‌الواعظین به‌عنوان مرتبطین مهم خود نام برد و افزود: سفارت انگلیس از طریق بخش صدور ویزا نیز اقدام به جمع‌آوری اطلاعات و ارتباط‌گیری با افراد مستعد می‌کرد.
 
تحلیل‌گر ارشد سفارت انگلیس، استفاده از شورای فرهنگی بریتانیا روش دیگری برای کسب اخبار دانست و افزود: این شورا از طریق ایجاد بانک اطلاعاتی برای پذیرش دوره IELTS، برگزاری دوره‌های مشترک با نهادهای دولتی و حکومتی، شناسایی و جذب نخبگان از طریق اعطای بورسیه و نیز جاسوسی علمی و صنعتی در دانشگاه‌ها اقدام به جمع‌آوری اطلاعات موردنیاز می‌کرد.
رسام استفاده از NGO ها را یکی دیگر از راه‌های کسب اخبار توسط سفارت انگلیس دانست و افزود: سالانه 300 هزار پوند برای کمک برای سازمان‌های مردم‌نهاد ایرانی هزینه می‌شد.
 
تحلیلگر ارشد سفارت انگلیس با تشریح روند ارائه اطلاعات به وزارت خارجه این کشور افزود: بخشی از گزارش‌ها و سیاست‌های پیشنهادی ما به شبکه BBC فارسی ابلاغ می‌شد تا از آن طریق اجرا شود.
 
رسام با یادآوری شکل‌گیری جلسات سیاسی در سفارت انگلیس گفت: از حدود 4 ماه قبل از انتخابات جلساتمختلفی در این خصوص تشکیل شد و اطلاعات لازم از طریق مرتبطین و فعالان سیاسی به‌ویژه اصلاح‌طلبان جمع‌آوری‌شده بود. همچنین سفرهایی نیز به استان‌های مختلف انجام می‌شد که بر اساس آن میزان مشارکت و گرایش‌های هر منطقه تدوین شد.
این متهم به جاسوسی برای انگلیس، به افشای جزئیات دستورالعمل وزارت خارجه انگلیس پرداخت که در خصوص نحوه اطلاع از دیدگاه‌های رهبر انقلاب و گرایش‌های ایشان و در مراحل بعد ائمه جمعه و نمایندگان ولی‌فقیه و همچنین فرماندهان سپاهان و بسیج و در کنار آن نیز اطلاعات موردنیاز از مردم عادی اقدام شده است.
تحلیل‌گر ارشد سیاسی سفارت انگلیس از حضور الکس دبیر اول سیاسی سفارت انگلیس در ستادهای انتخاباتی یاد کرد و گفت: وی تحت عنوان توریست بدون محدودیت به شهرهای رشت و قم سفر کرد و به‌صورت یک فرد ناشناس به ستادهای موسوی و احمدی‌نژاد سر زد؛ اما در تهران به ستاد موسوی رفته و با مسئولان تبلیغاتی و مشاورین وی جلسه داشت. ما چند ملاقات‌ نیز با اعضای حزب اعتماد ملی داشتیم که این تماس‌ها در مراحل بعد و دوران اغتشاشات نیز ادامه پیدا کرد.
 
وی نتیجه انتخابات را باعث شگفتی سفارت انگلیس دانست و افزود: گزارش‌ها در لندن بر روی القای تقلب تأکید می‌کرد و طبق دستور سفارت کارمندان محلی و برخی دیپلمات‌ها در تجمع حضور پیدا می‌کردند که از آن جمله می‌توان به حضور دبیر اول سفارت انگلیس در درگیری‌های خیابان مطهری در تاریخ 24 خرداد، حضور دبیر سوم مطبوعاتی در تجمع خیابان شریعتی، حضور دبیر سوم سیاسی در راهپیمایی خیابان انقلاب و نیز حضور معاون بخش ویزا و تهیه تصاویر از تجمعات اشاره کرد.
 
وی همچنین از دومینک دبیر سوم سفارت انگلیس یاد کرد که با لباس سبز به میان تجمع‌کنندگان رفته و به همراه آن‌ها در راهپیمایی‌های غیرقانونی حضور یافت.
 
به گفته رسام، سفیر انگلیس در ایران ساعت 9 هر روز صبح با تمام اعضای بخش سیاسی جلسه داشته و آخرین اطلاعات را جمع‌آوری می‌کرد. وی 8 سؤال کلی را مطرح کرده و از کارمندان می‌خواست تا جواب آن را از طریق گفت‌وگو با مردم کسب کنند.
 
تحلیلگر ارشد سفارت انگلیس این سؤالات را چنین برشمرد: در سطح شهر چه اتفاقی می‌افتد، مواضع جناح‌ها در برای نماز جمعه رهبر انقلاب چست، کسب اسامی دستگیرشدگان، اطلاع از تجمع در شهرستان‌ها، ثبت دلایل معترضان برای تقلب، ملاقات با چهره‌های شاخص کاندیداهای معترض، پیش‌بینی تظاهرکنندگان از آینده و میزان اطاعت معترضین از دستورات رهبر معظم انقلاب.
به گفته رسام، جواب این سؤالات علاوه بر ارائه به وزارت خارجه لندن، از طریق آن‌ها به آمریکا نیز فرستاده می‌شود.

وی تأکید کرد: تلاش این بود که این انتخابات نقطه عطفی برای اقدامات آینده باشد تا نظام یا مجبور تغییر رفتار شده و یا کلیت آن تغییر کند.
 
 پی نوشت ها:
[1]- حسین رسام؛ بازجویی 1388/4/6 صفحات 12 و 13، به نقل از کیفرخواست دادگاه دوم متهمان فتنه
[2]- حسین رسام؛ بازجویی مورخه 1388/4/9 صفحات 17 و 18
[3]- واحد مرکزی خبر، 1388/3/31

منبع: گروه سیاسی برهان

  • سارا سجادی

یادداشت جنجالی سردبیر وب‌سایت هاآرتص: حالا یقین کرده‌ام که اسراییل آپارتاید است

یادداشت جنجالی سردبیر وب‌سایت هاآرتص: حالا یقین کرده‌ام که اسراییل آپارتاید است shia muslim                  

 «بردلی برستون» روزنامه نگار پیش کسوت اسراییلی که هم اکنون در روزنامه هاآرتص مشغول به کار است در یادداشتی که اخیرا این وبسایت منتشر کرده است به ریشه‌های آپارتایدی اسراییل و نمود آن در بخش‌های مختلف این رژیم پرداخته است.

 

به گزارش مصاف، «بردلی برستون» روزنامه نگار پیش کسوت اسراییلی است که هم اکنون در روزنامه هاآرتص مشغول به کار است و ضمنا سردبیری سایت این روزنامه را نیز بر عهده دارد. او در یادداشتی که اخیرا این وبسایت منتشر کرده است به ریشه های آپارتایدی اسراییل و نمود آن در بخش های مختلف این رژیم پرداخته است.

 در این یادداشت آمده است:

 بیان آنچه می خواهم بنویسم برایم آسان نخواهد بود.

پیش از این من یکی از آنهایی بودم که با الصاق برچسب آپارتاید به اسراییل مشکل داشتند. من یکی از آنهایی بودم که دلیل می آوردند درست است که سیاست های شهرک سازی و اشغالگری اسراییل ضد دموکراتیک و خشن و یک جور خودکشی با پنبه است، اما اسراییل را نمی توان آپارتاید نامید.

حالا، با ملاحظه حوادث چند هفته ی گذشته، دیگر جز آن آدمها نیستم.

بعد از اینکه دیدم تروریست ها یک خانه فلسطینی را در کرانه ی باختری با بمب به آتش کشیدند، خانواده ای را نابود کردند، یک نوزاد 18 ماهه و پدرش را به قتل رساندند،‌ و مادرش را به 90 درصد سوختگی جسمانی مبتلا کردند، دیگر به آن طرز تفکر تعلقی ندارم. بر آن بیافزایید این مسئله را که دولت اسراییل حکم داده است این خانواده فلسطینی مشمول حمایت و غرامت مالی نخواهد شد، همان حمایت و غرامتی که به طور خودکار برای اسراییلی های قربانی تروریسم (از جمله برای شهرک نشینان) منظور می شود.

دیگر نمی توانم تظاهر کنم. حالا که «عایلت شاکد» وزیر عدالت اسراییل صریحا پرتاب سنگ را مساوی تروریسم اعلام کرد و تصویب لایحه ای را پیش برد که برای سنگ اندازان تا 20 سال زندان در نظر می گیرد، دیگر نمی توانم تظاهر کنم.

قانون مزبور تصریح نمی کند که فقط شامل سنگ اندازان فلسطینی می شود. لازم نبود تصریح کند.

هنوز یک هفته نگذشته بود که، یهودیان هوادار شهرک سازی در یکی از شهرک های کرانه باختری سنگ و ابزار آلات و شیشه پر از ادرار به سمت سربازان و نیروهای پلیس اسراییلی پرتاب کردند، و «بنیامین نتانیاهو» در واکنش به این رخداد، بلافاصله دست تفضل بر سر این سنگ اندازان یهودی کشید و وعده شان داد که صدها خانه شهرکی جدید خواهد ساخت.

اعمال قانون بدین صورت درآمده است. دو مجموعه کتاب. یکی برای «ما»، و یکی هم برای اینکه بیاندازیم جلوی «آنها». آپارتاید.

ما همانی هستیم که به دست خود ساخته ایم. ما همانی هستیم که به دست خود مرتکب می شویم، و همان آسیبی که به هزاران طریق به میلیون ها نفر انسان دیگر می رسانیم. ما همانی هستیم که چشم خود را به رویش می بندیم. اسراییل ما همانی است که حالا شده است: آپارتاید.

سابقا زمانی بود که من بین سیاست های «بنیامین نتانیاهو» و این کشور که مدتهاست عاشقش هستم فرق می گذاشتم.

دیگر چنین فرقی قائل نیستم. هر روز که خواب بر می خیزیم باید منتظر جنایت جدیدی باشیم.

من سابقا آدمی بودم که دوست داشت چنین فکر کند که محدودیت های اخلاقی و دموکراتیک (یا در غیاب آن، موانع عملی) وجود دارد که نمی گذارد نخست وزیر اسراییل آنقدر که دلش می خواهد به حضیض فرو برود، آنقدر که دلش می خواهد در مقابل هواداران متکبر آپارتاید تعظیم کند، و بدین وسیله قدرت خود را تحکیم کند.

دیگر چنان آدمی نیستم. با انتخاب «دنی دانون»، دیگر این چنین فکر نمی کنم.

حالا که گزینه ی منتخب نخست وزیر برای نمایندگی همه ی ما، برای نمایندگی تمام اسراییل در سازمان ملل، کسی است که لایحه الحاق کرانه باختری را پیشنهاد کرده است، دیگر چنین طرز فکری ندارم. چنین قانونی عملا منجر به ایجاد مناطق اختصاصی برای فلسطینیان می شود که بدون دولت و محروم از حقوق انسانی اساسی خود در آن زندگی کنند.

کسی که همه ی ما را در سازمان ملل متحد نمایندگی خواهد کرد، کسی که از جانب ما با «جهان سوم» سخن خواهد گفت، همان کسی است که پناهجویان آفریقایی در اسراییل را «یک بلا و آفت ملی» نامید.

کسی که قراراست نماینده همه ی ما در سازمان ملل متحد باشد همان سیاستمداری است که تصویب لایحه ای را پیشنهاد داد که هدف از آن زمینگیر کردن سازمان های مردم نهاد چپگرا و حامی غیرنظامیان فلسطینی و مخالف اشغالگری بود، حال آنکه به دولت چراغ سبزی نشان می داد تا به حمایت خود از ان جی او هایی ادامه دهد که راستگرا و مظنون به انتقال پول برای حمایت از خشونت یهودیان شهرک نشین هستند.

آپارتاید در اسراییل به چه معناست؟

آپارتاید یعنی آن خاخام یهودی که پیشگام حمایت از تفکیک نژادی، نابرابری، نژادپرستی، و انقیاد است.

آپارتاید یعنی «آوی دیچر» نماینده حزب لیکود در کنست و رییس سابق «شین بت» که روز یکشنبه خواستار جاده ها و بزرگراه های جدا و مجزا برای یهودیان و عرب ها در کرانه باختری شد.

آپارتاید یعنی صدها حمله ای که شهرک نشینان علیه املاک، وسایل امرار معاش، و جان و مال فلسطینیان مرتکب می شوند و هیچ محکومیت، مسئولیت، یا حتی مظنونیتی هم به همراه ندارد. آپارتاید یعنی فلسطینیان بی شماری که بدون محاکمه زندانی می شوند، بدون محاکمه گلوله می خورند و کشته می شوند، هنگام فرار از پشت گلوله می خورند بی اینکه دلیل موجهی داشته باشد.

آپارتاید یعنی اینکه مسئولان اسراییلی از ارتش، پلیس، دادگاه های نظامی، و بازداشت های اداری بیرحمانه استفاده می کنند نه فقط برای متوقف کردن تروریسم، بلکه برای بستن هرگونه راهی که برای اعتراض مسالمت آمیز پیش روی فلسطینیان است.

اواخر ماه گذشته، در مواجهه با اعتراض صریح رییس «انجمن پزشکی اسراییل» و گروه های حقوق بشری که با شکنجه مبارزه می کنند، اسراییل قانون دولتی «جلوگیری از آسیب حاصل از اعتصاب غذا» را به اجرا گذارد. این قانون به مسئولان زندان اجازه می دهد چنانچه جان اعتصاب کننده را در خطر بدانند، او را به زور وادار به خوردن غذا کند.

«گیلاد اردان» وزیر امنیت عمومی دولت «نتانیاهو» که شدیدا بر تصویب این لایحه اصرار ورزید، اعتصاب غذای زندانیان امنیتی فلسطینی را که ماه هاست بدون اتهام یا دادرسی زندانی هستند «نوع جدیدی از حملات تروریستی انتحاری» خواند که «از طریق آن دولت اسراییل را به خطر خواهند انداخت».

فقط تحت نظامی که تا سر حد آپارتاید منحرف شده است دولت نیاز دارد اعتراض خشونت پرهیز را تروریسم خطاب کند.

سالها پیش، در آپارتاید آفریقای جنوبی، یهودیانی که عاشق کشور خود بودند و از سیاستهایش بیزار بودند، شجاعانه به روش های مسالمت آمیز متوسل شدند تا رژیمی نژادپرست و ناقض حقوق بشر را به زانو درآورند.

کاش ما در اسراییل از سرمشق آنها پیروی کنیم.

 

منبع: Haaretz / Bradley Burston

ترجمه: شفقنا

  • سارا سجادی