یاوران حضرت مهدی عجل الله

فرهنگ ظهور و مهدویت و یاوران واقعی حضرت (الهم عجل لولیک الفرج)

یاوران حضرت مهدی عجل الله

فرهنگ ظهور و مهدویت و یاوران واقعی حضرت (الهم عجل لولیک الفرج)

یاوران حضرت  مهدی  عجل الله

بسم الله الرحمن الرحیم
مطالب این سایت با هدف تعجیل در ظهور منجی عالم بشریت حضرت صاحب الزمان (عج) و فرهنگ ظهور بوده راه اندازی شده و انتشار مطالب آزاد میباشد با ذکر یک صلوات جهت تعجیل در ظهور آقا امام زمان .
باتشکر

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مقالات منتظر» ثبت شده است

پاداش دینداری در عصر غیبت

سارا سجادی | يكشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۵۱ ق.ظ

امام سجاد(ع)

...برای مشاهده تصویر در اندازه بزرگتر روی آن کلیک کنید...


امام زین العابدین علیه السلام:

مَن ثَبَتَ علی وَلایتنا فی غَیبتِهِ قائمنا أعطاهُ اللهُ أجرَ ألفَ شهیدٍ مثلِ شهداء بدرٍ و أحدٍ ؛

هر که در روزگار غیبت قائم ما، بر ولایت ما استوار ماند، خداوند پاداش هزار شهید مانند شهیدان بدر و اُحُد را به وى عطا مى‌فرماید.

(میزان الحکمه، ج1، ص383 ؛ بحارالانوار، ج52، ص125)



منبع: besuyezohur.ir

  • سارا سجادی

قمر بنی هاشم الگوی منتظران ویاوران امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مقدمه:

الگو برداری از یک شخصیت نیاز مبرم به شناخت آن شخصیت دارد و ما نیز برای اینکه بتوانیم مانند حضرت اباالفضل العباس علیه السلام و به عنوان کسی که آرزومند یاوری امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف خود در عصر غیبت است ایشان را به عنوان الگویی برای خود قرار دهیم نیاز داریم  چهره درخشان قمر بنی هاشم علیه السلام را به عنوان الگویی کامل در این رابطه بشناسیم.

اگر چه هیچ کس همانند او نه توانسته نه خواهد توانست امام خود را یاری کند اما هر کدام از یاوران و منتظران امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در حد ظرف وجودی خویش با الگو برداری از بهترین یاور و یرادر و صحابی خاص الخاص امام حسین علیه السلام  بتواند به بهترین وجه امام خود را یاری کند و با مدد از روح قدسی باب الحوائج حضرت اباالفضل علیه السلام انشاءلله خود را در عصر غیبت در صف منتظران و یاران واقعی آن حضرت قرار دهد و در زمان ظهور آن امام همام نیز بنا براستفاده ای که از این الگو ی تام می کند،  جزء اصحاب و یاوران آن حضرت بوده و نام خود را در بهترین برگه تاریخ مقدس اهل بیت علیهم السلام به ثبت برساند.انشاءالله . 

واینک ماهم با بضاعت اندک وناچیز خود با ارائه نمی از اقیانوس بیکران حضرت عباس علیه السلام سعی می کنیم سهمی در شناخت آن حضرت و یاری فرهنگی عقیدتی حضرت  مهدی علیه السلام داشته باشیم و همگام با شما خواننده محترم  به مدد امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف با تفکر و بینشی عمیق این چنین باشیم. انشاءالله .      

 

قسمت دوم

همانطور که در قسمت قبل گفتیم برای الگو گرفتن از یک شخصیت نیاز مبرم به شناخت آن شخصیت داریم.

یکی از ویژگیهای حضرت اباالفضل العباس علیه السلام، ((علم)) آن بزرگوار میباشد.

ما باید بدانیم که آن بزرگوار فقط صاحب شجاعت و پرچم نیست بلکه صاحب علم کامل از ناحیه حضرات اهل بیت علیهم السلام نیز میباشد. برای درک بیشتر این موضوع  به جریان حضرت موسی و خضر علیهماالسلام می نماییم.

حضرت موسی علیه السلام از طرف خداوند باریتعالی مامور میشود نزد حضرت خضر علیه السلام رفته و از ایشان تعلیم علم کند. قرآن کریم خصوصیت حضرت خضر علیه السلام را اینگونه بیان می فرماید:

((فوجدا عبدا من عبادنا اتیناه رحمه من عندنا و علمناه من لدنا علما))

(کهف، 65)

یعنی درآنجا بنده ای از بندگان ما را یافتند که رحمت خویش را بر او ارزانی داشته بودیم و خود به او دانش آموخته بودیم.

خوب باید بدانیم علم لدنی چیست؟

علم لدنی علمی است که مستقیما از ناحیه مصدر و منبع علم یعنی وجود مقدس اهل بیت علیهم السلام صادر شده باشد؛ زیرا که آنها خزانه های علم و گنجینه های علم و خود علم هستند.

(مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره)

حضرت اباالفضل العباس علیه السلام کسی است که دارای چنین علمی است (حتی بسیار بالاتر و برتر از آن علمی که به حضرت خضر پیامبر داده شد).

محقق ارجمند مرحوم سید عبدالرزاق  در کتاب العباس مینویسد:

در روایتی که از امامان معصوم علیهم السلام به ما رسیده فرمودند:

((ان العباس بن علی زق العلم زقا))

همانا عباس فرزند علی علم را چون غذا در کودکی از پدرش وارد جانش نموده است.

سپس مینویسد: این بیان حاکی از آن است که حضرت اباالفضل علیه السلام در دوران خردسالی از پستان مادر، علم و حکمت را چون شیر، شیره جانش نموده ....و دارای علم لدنی بوده است.

اما نتیجه این بحث:

اینکه حضرت اباالفضل علیه السلام فقط از ناحیه اهل بیت علیهم السلام و ائمه زمان خویش یعنی امیرالمومنین، امام حسن و امام حسین علیهم السلام ارتزاق علمی داشته است.

منتظران و یاوران امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باید فقط از این ناحیه و از جانب امام زمان خویش ارتزاق داشته باشند تا بتوانند در پرتوی از نور درخشان قمر بنی هاشم علیه السلام یاریگر امام عصر خود باشند.  انشاالله

ادامه دارد.......

منبع : سایت یاران مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

  • سارا سجادی

فرهنگ مهدویت وانتظاروعدالت درعصرظهور

سارا سجادی | دوشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۰۹ ب.ظ

فرهنگ مهدویت وانتظاروعدالت درعصرظهور

فرهنگ انتظار و مهدویت اقیانوس بی کرانی است که هر معتقد به امام قائم (عج) در حد بینش و دانش و تحقیقی که کرده از آن برداشت می کند؛ نگرشی درست به ظهور منجی موعود از سلاله پاک پیامبر اسلام (ص) و درک صحیح از معیار ها، ارزش ها و مسئولیت ها و احیای امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح خود و جامعه است؛ رابطه ای قوی و پایدار بر اساس رابطه ولایی، بین انسان و امام عصر(عج) ایجاد می کند.

فرهنگ انتظار، حرکت آفرین، امیدبخش، تلاش آور و نشاط آور است و تمام ناهنجاری های فردی و اجتماعی، یأس و نومیدی و خستگی و پوچ گرایی را از بین می برد؛ فرهنگ حرکت و تلاش در جهت زمینه سازی ظهور منجی موعود است؛ فرهنگ رویش و پویش و دریچه ای به جهان آینده و راه نجات فردی و اجتماعی از بن بست ها و گرفتاری های جسمی و روحی به شمار می آید؛ مولد تلاش و حرکت به سوی آینده روشن و بهتر است. فرهنگ مهدویت زیربنای ایجاد نظم عادلانه جهانی در پرتو انسان کامل و رهبری معصوم به شمار می آید و انسان ها و جامعه را در برابر تمام بیماری های فکری و روحی بیمه می کند؛ فرهنگ مهدویت در پیش گیری بنیادی از تهاجم فرهنگی نقش اساسی دارد و تمام کمبود ها را جبران می کند و تمام موانع را برمی دارد و سکوی پرواز به جهانی آزاد و بهتر است.
این فرهنگ انسان و جامعه را برای تحقق جامعه مهدوی آماده می سازد و فرهنگ اصلاح خود و جامعه، آمادگی برای ایثار و تسلیم فرمان مولای خود شدن است؛ فرهنگ اندیشه، طرح و عمل، تزکیه، عشق، حرکت، جهاد و شهادت به شمار می آید. منتظر، انسان مسلمان متعهدی است که هر لحظه انفجار قطعی نظام های ضدانسانی را انتظار می کشد و همواره خود را برای شرکت در چنین انقلاب جهانی و بدر دومی آماده می کند که با شمشیر علی(ع) و زره پیغمبر (ص) و به دست فرزند این دو برپا می شود. فرهنگ انتظار و مهدویت، فرهنگ تلاش مستمر، بابرنامه و خستگی ناپذیر و حرکت در مسیری هدف مند است و به طور منظم برای شناخت ارزش ها و باورها و مشخص کردن اهداف، سیاست گذاری ها، برنامه ریزی ها و اجرای آنها هم راه با نظارت و کنترل تلاش می کند و زمینه های ظهور منجی عالم و رشد و تکامل پایدار انسان و جامعه را فراهم می سازد.
انقلاب مهدی(عج) تحوّلی عظیم در تاریخ بشر است. درخصوص تحوّلات تاریخی، دو نوع بینش وجود دارد که بر اساس هر یک، انتظار، معنای خاصّی می‌یابد. یک دیدگاه این است که تحوّلات تاریخی ضابطه‌مند نیست یا اگر ضابطه‌مند است، اراده انسانی درآن نقشی ندارد و بر روند تاریخ، جبری حاکم است. کسی که معتقد باشد تحوّلات تاریخی ضابطه‌مند نیست، باید قائل شود به این‌که این تحولات قابل شناختن نیستند؛ پس قیام مهدی(عج) را هم نمی‌توان تحلیل کرد؛ آن‌گاه انتظار، یعنی منتظر یک حادثه عجیب و غریب ماندن و کاری نکردن تا بلکه دستی از غیب برون آید و کاری بکند. این‌جا است که باب تأویلات نادرست در خصوص احادیث ظهور، باز می‌شود و حتّی برخی خواهند گفت: چون جهان باید پر از ستم شود تا مهدی بیاید، پس ما هم به رواج ظلم کمک کنیم. کسی هم که قائل باشد تحوّلات، ضابطه‌مندند، امّا ارادة انسانی در آن‌ها نقشی ندارد نیز چاره‌ای ندارد جز این‌که بگوید: کاری نمی‌توان کرد و یگانه کار، حرکت در همین سیر جبری است و باز هم در این منطق، اصلاحات مردود است. بر اساس هر دو رویکرد این دیدگاه، قیام مهدی صرفاً ماهیت انفجاری دارد و فقط و فقط از گسترش و اشاعة ستم‌ها و تبعیض‌ها ناشی می‌شود؛ آن‌گاه که صلاح به نقطة صفر برسد، حقّ و حقیقت هیچ طرفداری نداشته باشد و باطل یکّه‌تاز میدان شود، این انفجار رخ می‌دهد و دست غیب برای نجات حقیقت (نه اهل حقیقت، زیرا حقیقت طرفداری ندارد) از آستین بیرون می‌آید (مطهری، ۱۳۷۱: ص ۵۶ ـ ۶۴). قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفة تاریخ، تهران، صدرا، دوازدهم، ۱۳۷۱)
معنای عدالت در دوران ظهور
برخی فکر کرده اند که حضرت که می آید کار او تقسیم نان و روغن و مسکن بین مردم است. امام می گوید بعضی به ظاهر متدین با توجیهات مذهبی در برابر ایشان می ایستند و به خاطر منافع و خودخواهی حتی ایشان را طبق برخی از احادیث تکفیر می کنند. البته در زمان ایشان ظلم ها و خطاهای شخصی به طور کامل منتفی نمی گردد یعنی انسان معصوم نمی گردد و انسان ها مختار و مسئول می مانند اما برای عدالت واقعی جهانی که سابقه در تاریخ نداشته هیچ کس حتی انبیاء پیشین این نقش را که ایشان دارند نداشته است ایشان ذخیره خداوند است برای این واقعه درست عدالت هم به معنای رفاه مادی و اقتصادی که مردم عادی فقط همین را می فهمند فقط برای این نیست بالاتر از این حرف هاست، عدالت در تمام مراحل انسانیتش ظلم روحی و معنوی هم باید هلاک شود، انحرافات روحی وعلمی هم اصلاح می گردد.
صحبت از اصلاح و تربیت بشر است تمام بشرند یک ملت خاص، صحبت از اعتدال جهانی و بشری است و قانون اسلام و اخلاق اسلام در همه جا حاکم می شود و ریشه فریب و دروغ را می زنند که غایب بعثت همه انبیاء بود و موانع توفیق کامل اولیاء می شود. ایشان عقاید را اخلاق را هم اصلاح می کنند . غیر از توزیع قدرت و ثروت که می کنند اخلاق و عقاید را اصلاح می کنند تمام نفوسی که امروز هستند انحرافاتی دارند حتی اشخاص کامل هم انحراف دارند ایشان همه ما را اصلاح می کنند . خودمان را مهیا کنیم نمی توانیم بگوئیم او شخص اول است چون دومی در کار نیست یا بگوئیم رهبر است بزرگتر از این کلمات است.
بحث از مهدویت وانتظار یک سری مؤلفه های فرهنگی به دنبال دارد که از جمله آنها : وحدت، ایمان به پیروزی نهائی یا حقانیت دین، آرمان گرائی، تولید معنویت های دینی، تحقق ایده آلهای اجتماعی، فقرزدایی عمومی و...می باشد.
گرداوری:صدراله زین العبادی

بازدیدها: ۲۷۸ مرتبه
مجموعه مربوطه وظایف منتظران

  • سارا سجادی

امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) در خطبه غدیر

سارا سجادی | جمعه, ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۲۳ ب.ظ

امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) در خطبه غدیر

 عید غدیر

 

امتداد سبز امامت از امام علی (علیه‌السلام) تا امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه)

اعلام عمومی برای سفر حج در سراسر جهان اسلام؛ بیش از یکصد هزار تن از هر سو عازم مکه شدند.

 

علی (علیه‌السلام) که از طرف پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) به یمن و نجران رفته بود، همراه دوازده هزار تن احرام بسته وارد مکه شدند.[1]

اعمال حج برگزار شد. در عرفات دستوری نازل گردید.

پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) زمینه را برای اعلام ولایت علی (علیه‌السلام) آماده فرمود.

پس از اتمام حج، بلال منادی پیامبر اعلام کرد: فردا جز ناتوانان کسی باقی نماند و همه باید حرکت کنند تا در وقت معینی در غدیر خم، حاضر شوند.[2]

واقعه غدیر

بی‌شک، در طول تاریخ، مناسک و مراسمی به عظمت و کیفیت حج محمدی (صل الله علیه و آله و سلم) سال دهم هجرت انجام نپذیرفته است؛ حجی که برای آخرین بار، اشرف مخلوقات و فخر کائنات، خاتم الانبیاء (صل الله علیه و آله و سلم) برپا کننده آن بود و خیل مشتاقان حضرتش که شمار آنان به بیش از یکصد هزار تن می‌رسید، گرداگرد شمع وجود پیامبرشان از هر دیار و منطقه‌ای، پس از طواف خانه دوست، قصد مراجعت داشتند... ناگاه جبرئیل آمد، با سه پیام:

«ای پیامبر! آنچه به تو دستورداده شده ابلاغ کن»؛

«اگر دستور الهی را ابلاغ نکنی، گویا رسالتت کامل نیست»؛

«خداوند تو را از شر بدخواهان حفظ می‌کند».[3]

با آنکه محمد (صل الله علیه و آله و سلم) بارها و بارها، قبل از این هم مسأله ولایت و جانشینی پس از خود را مطرح کرده بود، باز دستور داد همگان در وادی «غدیرخم»[4] گرداگرد او جمع شوند؛ سبقت گیران برگردند و عقب ماندگان پیش آیند. از بار شتران برایش منبری سازند و همه آماده شنیدن کلام وحی از زبان آخرین فرستاده خداوند باشند. امر آن‌چنان مهم و دقیق است که ترس از نپذیرفتن مردم و غوغای سوداگران و نیز گرمای هوا و مشکلات دیگر، در مقابلش هیچ است...

 

اعلام ولایت علی (علیه‌السلام) و جانشینی او

حضرت محمد (صل الله علیه و آله و سلم) شروع کرد؛ مثل همیشه با نام خدا و ستایش و سپاس از او.

حضرت محمد (صل الله علیه و آله و سلم) تمام معارف بیست و سه ساله خویش را گزارش داد و مردم را به عظمت دین و آیینش رهنمون ساخت... ولی اینها همه مقدمه بود برای بیان یک مطلب و آن:

«ای جمعیت انسان‌ها! اینجا آخرین جایگاهی است که در میان شما ایستاده و سخن می‌گویم. پس سخنان مرا بشنوید و فرمان برید و تسلیم پروردگارتان باشید، همانا خدای عزیز بزرگ، پروردگار شما و سرپرست و معبودتان است و بعد از او، پیامبرش محمد (صل الله علیه و آله و سلم) که میان شما ایستاده و سخن می‌گوید، سرپرست شماست. و بعد از من علی (علیه‌السلام) سرپرست و امام شما به امر پروردگارتان می‌باشد. و [پس از او] امامت در خاندان من از فرزندان علی (علیه‌السلام) ساری و جاری است تا آن هنگام که در قیامت، خدا و رسولش را ملاقات می‌کنید...»[5]

 

البته پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) بارها و بارها، پیش از غدیر هم، جانشینی و ولایت علی (علیه‌السلام) را اعلام کرده بود ولی غدیر تایید همة آنها بود و تمام کننده حجت بر مردم.

مردم دسته دسته می‌آمدند و با پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) تجدید پیمان و با علی (علیه‌السلام) به عنوان امیرمؤمنان بیعت می‌کردند و تبریک می‌گفتند.

جبرئیل نازل شد و گفت:

«به خدا قسم روزی مانند امروز ندیدم. چقدر کار پسر عمویش را محکم نمود! برای او پیمانی بست که جز کافر به خدا و رسولش کسی آن را بر هم نمی‌زند، وای بر کسی که پیمان او را بشکند!»[6]

 

غدیر، طرحگاه سازمان امامت و هدایت بشر

غدیر، علاوه بر معرفی علی (علیه‌السلام) به عنوان جانشین و وصی بلافصل پیامبر خاتم (صل الله علیه و آله و سلم) ترسیم کننده امتداد سبزی است که دشمنان را نه تنها در آن روزگار بلکه تا قیام قیامت و پایان دوران، از طمع ورزی به اسلام ناامید کرد. در این روز دین کامل گردید، نعمت تمام شد و اسلام دین مورد رضایت حق واقع شد.[7]

این خصوصیات نبود مگر آنکه پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) همه دین را در آن روز بیان فرمود، یعنی «امامت و ولایت» را.

دین اسلام کامل گردید، چرا که جانشینی و خلافت تثبیت شد و نه فقط علی (علیه‌السلام) به عنوان امام بعد از پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) بلکه سلسله نورانی «امامت و ولایت» به همه عالمیان معرفی گردید. نعمت تمام شد و با این اتمام حجت، علی (علیه‌السلام) امم مؤمنان و متقیان گردید. خداوند به دین اسلام رضایت داد که تا قیام قیامت بماند چرا که با نصب علی (علیه‌السلام) امید دشمنان که فکر می کردند با رحلت پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) دین خدا محو خواهد شد، ناامید گردید و از خاموشی و افول حق مأیوس شدند. پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) سلسله امامت را در غدیر معرفی کرد تا دین خدا پابرجا بماند.

او ذریه و نسل خود را از فرزندان علی (علیه‌السلام) بیان کرد که باید به ریسمان محکمشان چنگ زد و رستگار گردید.

پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) بارها و بارها تأکید کرد که: دوستی با علی (علیه‌السلام) و فرزندانش، دوستی با من و دشمنی با آنان دشمنی با من است.

غدیر طرحگاه سازمان امامت است و پیمانی است برای ادامه راه انبیا و اوصیا. عید غدیر، بازخوانی پرونده امامت و ولایت است.

دشمنان غدیر، نه فقط دشمن علی (علیه‌السلام) هستند که دشمن هدایت و سعادت بشرند و آنها نیستند جز کافران و منافقان.

 

مهدی (عجل الله تعالی فرجه) در غدیر

پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) پس از انتصاب و معرفی اولین سر سلسله ولایت و امامت به امر الهی، آخرین جانشین خود را هم در عباراتی چند معرفی می کند تا حق جویان و عدالت طلبان راه را گم نکنند و همگان بدانند که جانشینان او دوازده نفرند و همگی خلیفه اویند. آخرین آنها کسی است که به عدل و قسط قیام می‌کند و دین حق و مورد رضایت خدا را بر تمام جهان حکمفرما می‌گرداند:

آگاه باشید! همانا آخرین امامان از ما، مهدی قائم (عجل الله تعالی فرجه) است.

آگاه باشید! او بر تمام ادیان پیروز می‌شود.

آگاه باشید! او از ستمگران انتقام می‌گیرد.

آگاه باشید! او گشاینده دژهای مستحکم شرک و فساد و نابود کننده آنهاست.

آگاه باشید! او نابود کننده شرک است.

آگاه باشید! او انتقام گیرنده خون دوستان خدای عزیز و بزرگ است.

آگاه باشید! او یاری دهنده دین خدای عزیز و بزرگ است.

آگاه باشید! او سیراب کننده تشنگان از دریای حقیقت است.

آگاه باشید! او فضل و برتری دانشمندان، و جهل و بی‌خردی ناآگاهان را می‌داند.

آگاه باشید! او برگزیده خداوند و امام انتخاب شده از طرف اوست.

آگاه باشید! او وارث هر دانشی است، و علم او بر همه علوم برتر است.

آگاه باشید! او معرفی کننده خدای عزیز و بزرگ و روشن کننده احکام و راه ایمان است.

آگاه باشید! او شجاع و درستکار است.

آگاه باشید! امور آفریدگان به او واگذار شده است.

آگاه باشید! که پیامبران گذشته به ظهور او بشارت داده‌اند.

آگاه باشید! او آخرین حجت الهی است و بعد از او حجتی نخواهد آمد، در جهان حقی نیت مگر آنکه با اوست، و دانشی نیست مگر آنکه در نزد اوست.

آگاه باشید! که کسی توان پیروزی بر او را ندارد، و یاری دهنده‌ای جز او نیست.

آگاه باشید! او ولی خدا در زمین و داور او در میان خلق، و امین اسرار الهی در نهان و آشکار است.[8]

اگر پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) مهدی عجل الله تعالی فرجه را معرفی نمی‌فرمود، معلوم نبود نامی از او بماند. چرا که مردم دستور خدا در مورد جانشینی و ولایت علی (علیه‌السلام) را گردن ننهادند و برای بی‌فروغ کردن چراغ امامت در طول تاریخ کمر همت بستند. برخی را کشتند و گروهی را اسیر و جمعی را آواره نمودند،[9] اما غافلند از آنکه اراده‌ی خداوند این است که دینداران بر جهان مسلط شوند گرچه به مذاق کافران و مشرکان خویش نیاید.[10]

 

مهدی (عجل الله تعالی فرجه) در نگاه علی (علیه‌السلام)

دین خدا همان است که وعده آن در کتاب الهی آمده است. خداوند به کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام دهند، وعده داده که آنها را در زمین جانشین می‌گرداند و دین پسندیده‌ای را که پس از ترس، به آنها آرامش بخشد، برایشان مستقر و مستحکم گرداند.[11] بدیهی است دین مورد رضایت خدا، همان است که خداوند آن را اسلام نامید و در روز غدیر به آن رضایت داد. استقرار این دین ممکن نخواهد بود جز آشنایی با برپاکنندگان آن و عمل به دستوراتشان، تاریخ شاهد زمینه سازی جانشینان پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) یکی پس از دیگری است. تا مقدمات قیام بر پا کننده دین مورد رضایت خدا را فراهم سازد.

علی (علیه‌السلام) که پس از پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) اولین جانشین او بود، مردم را به وجود امامی غایب از فرزندان خود خبر می‌داد که جهان را پر از عدل و داد کند همانطور که از ظلم و جور آکنده است.

چه زیباست که شادمانی جشن غدیر را با شیرینی معارف امیر مؤمنان (علیه‌السلام) درباره فرزندش مهدی‎ (عجل الله تعالی فرجه) بیامیزیم و این شور را شعور و این عشق را با عمل همراه سازیم.

1. بخشنده

«بسیار بخشنده است».[12]

2. پناهگاه

«دژی محکم و پناهگاهی مستحکم است».[13]

3. الگوی صالحان

«هر کس او را درک کند، او را مشعلی فروزان می‌یابد که الگوی صالحان است».[14]

4. نجات بخش بشریت

«بندها را می گسلد و به بردگی و بهره کشی انسان از انسان خاتمه می‌دهد».[15]

5. عدالت گستر

«حضرت علی (علیه‌السلام) به فرزندش امام حسین (علیه‌السلام) فرمود: ای حسین! نهمین فرزند تو، قیام کننده به حق است. او دین را آشکار می‌کند و عدالت را می‌گستراند».[16]

6. شادی آفرین

«با آمدن او اهل آسمان و زمین شادمان می‌گردند».[17]

7. پاداش ثابت قدمان

«برای قائم ما غیبتی است طولانی، آگاه باشید کسی که در آن روزگار بر دین خود ثابت قدم باشد و قلبش از طولانی شدن غیبت امام سخت نگردد، در روز رستاخیز در بهشت با من و در کنار من خواهد بود».[18]

8. دعا برای حضرت

«بار خدایا! غیبت او را پایان بخش غمها قرار ده و به وسیله او شکاف‌ها و نفاق‌ها را از میان امت بردار».[19]

غدیر یعنی بیعت با امامت که علی (علیه‌السلام) اولین مصداق آن است و مهدی (عجل الله تعالی فرجه) آخرین آن.

 

و یک سوال اساسی پیش روی ما؛

آیا آماده پذیرش امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) هستیم؟ یا منفعت طلبی‌ها و شهوترانی‌ها ما را نیز به بیراهه می‌برد؟!

آیا ما از کسانی هستیم که با دانش، بصیرت و خودسازی برای تحقق آینده سبز و زیبای ظهور تلاش و کوشش نمایند:

«یُوَطّئونَ اللمَهدی سُلطانَه»؟![20]

----------------------------------

پی‌نوشت:

[1]- کشف الیقین، ص238.

[2]- امالی صدوق، ص354.

[3]- مائده/67، آیه «ابلاغ».

[4]- «غدیر خم» سرزمینی است که به جهت وجود آب و چند درخت کهنسال، محل استراحت کاروانیانی بود که از آنجا مسیرشان به سمت مدینه، مصر، عراق و نجد جدا می شد.

[5]- احتجاج طبرسی، ج1، ص66، الغدیر علامه امینی؛‌حماسه غدیر، محمد دشتی.

[6]-  تفسیر عیاشی، ج1، ص329.

[7]- مائده/3، آیه «کمال دین».

[8]- احتجاج طبرسی. ج1، ص66: خطبه غدیر.

[9]- دعای ندبه.

[10]- صف/9.

[11]- نور/55.

[12]- غیبت نعمانی، باب13، ح1.

[13]- همان.

[14]- همان.

[15]- نهج البلاغه، خطبه150.

[16]- کمال الدین، صدوق، ج1، ص304.

[17]- نهج البلاغه، خطبه150.

[18]- کمال الدین، صدوق، ج1، باب26، ح14.

[19]- غیبت نعمانی، باب13، ص212.

[20]- سنن ابن ماجه، جزء2، باب الفتن.



منبع: besuyezohur.ir

  • سارا سجادی

آسیب شناسی انتظاردر ابعاد فردی – اخلاقی و سیاسی اجتماعی

سارا سجادی | سه شنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۲۷ ب.ظ

آسیب شناسی انتظاردر ابعاد فردی – اخلاقی و سیاسی اجتماعی

نویسنده: دکتر معصومه شبستری
چکیدهآسیب شناسی مهدویت، به دلیل اهمیت مباحث مهدویت در دوران قبل از ظهور مهدی (علیه السلام)، برای شناخت آفات و ابعادی که می توانند به ایجاد صدمات فکری، راهبردی، عملکردی در ساحت های مختلف جوامع بشری گردد، از مباحث بنیانی و اصلی است که جامعه منتظر می بایست در سمت و سو گیری به سوی خود انتقادی، در تعامل مدام با آن باشد. نظریات سیاسی کلان شیعی ضمن آن که بسترسازی مناسبی برای طرح دکترین مهدویت و آموزه های آن دارند، خود مصون از آسیب نمی باشند. (۱) و بر جامعه منتظر است تا به آسیب شناسی جدی در مقولات اجتماعی سیاسی بپردازد تا بتواند داعیه دار، دعوت جهانی به مسئله مهدوی، در شکلی قابل پذیرش و اقناع کننده و ایمان آور باشد.
کلیدواژه ها: آسیب شناسی، مهدویت، نظریات سیاسی کلان شیعی

مقدمه

نزدیک به دو هزار روایت از کلام ائمه و اهل بیت (علیه السلام) درباره مهدویت، آخرالزمان و فرجام شناسی ( Eschatologie ) اسلام و مسئله انتظار، در مجموعه های حدیثی و روایی، گرد آوری شده است. (۲) این روایات حاکی از اهمیت ترسیم دوران قبل از ظهور، از جنبه های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و… موقعیت جبهه حق و باطل، تصویرسازی هنگام ظهور و نشانه ها و مختصات پس از ظهور دارد. علت این بسط و گسترش، تنها دادن امید یا باور اندک یک نظریه قطعی نیست. تأمل در حجم احادیث موجود بیانگر اهمیت تکلیفی است که از انسان منتظر طلب شده است. این اخبار در قالب دو تقسیم بندی می گنجد:
الف) اخبار نشانه گذار که اغلب سیاق پیش گویی دارند و برای نشانه گذاری مسیر حق و باطل بیان شده اند.
ب- اخبار استراتژیک که استراتژی سازند، یعنی منجر به مدیریت و هم مسیر ساختن امکانات و دارایی ها و استعدادها، در خطی خاص و برای هدفی خاص می شوند. (۳)
این بدان معناست که مباحث مرتبط با مهدویت و مسئله انتظار، که اندک اندک در قالب آموزه ای توسعه یافته، با ابعاد متنوع و به شکل یک نظریه پردازی یا دکترین مطرح می شود، تنها نظریه ای انتزاعی نیست، بلکه نظریه ای راهبردی و عملی نیز می باشد. هر چند در جهان اسلام این نظریه به شکل حقیقی در حد یک ترسیم و طرح ذهنی باقی مانده، اما اصل مهدویت محصول انتزاعی ذهن ما نیست. و در یک نگاه کلام، مسلمان ها ایجاد کننده و آفریننده مهدویت نیستند. مضاف بر آن که طرح این موضوع که می تواند احتمال تحقق و عدم تحقق عقلی داشته باشد، هر چند تحقق امکانی آن صد در صد است، مبحثی جنجالی و بحث آفرین به شمار می آید و می تواند ساحت های زیادی را در عرصه تئوری و نظریه پردازی و هم چنین زمینه های راهبردی و استراتژیک و عملی به خود اختصاص دهد. آنچه مشهور است آن که: نیازمندی ما در حال حاضر به طرح مسئله مهدویت، در عصر غیبت اهمیت بیشتری نسبت به عصر ظهور دارد. به ویژه آن که در دنیای معاصر و پیشرفته با ظهور گفتمان های دین محور در جهان معاصر با ویژگی مشخص و جهت گیری خاص از سویی و تردیدهای پدید آمده از سوی دیگر که آیا دین هنوز کارکردهای خود را در حوزه های مختلف داراست؟ آینده پژوهی و فوتوریسم مارا در این عرصه به سوی خود می کشاند و تفسیرهای ما را در تبیین کلام معصومین (علیه السلام) می طلبد تا به شکل گزارشی به جهان قابل عرضه باشد، چرا که عصر بعد از ظهور حضرت برای ما در حال حاضر امری در پس برده است، پرده ای که شفاف می باشد اما در زمان حصول، واقعیت های دقیق آن مفهوم و قابل دست رس خواهد شد.
بحث انتظار یعنی آمادگی پویا، سازنده و مثبت، لازمه بستر سازی و تعجیل در ظهور حجت (علیه السلام) است. زیرا اصل ظهور مهدی (علیه السلام) امری حتمی است که اگر یک روز از عمر جهان باقی مانده باشد، خدا آن روز را طولانی می سازد تا ایشان ظهور نماید. (۴)
چندان که در حدیث دیگری آمده است که امام باقر (علیه السلام) فرموده اند: « دولت ما آخرین دولت است » . (۵) “آخریت” موجود در کلام معصوم (علیه السلام) هم شامل مترقی ترین و متکامل ترین حکومت و سیستم سیاسی تجربه شده در جهان و هم شامل تأخر زمانی است، بدین معنا که پس از آن تا روز قیامت، حکومت دیگری نخواهد بود و استمرار آن حکومت متصل به پایان حیات زمین خواهد گردید.
مسئله مهدویت و انتظار، امری نیست که تنها به مطالعه کلامی آن بتوان بسنده کرد، بلکه باید از جنبه عقلانی و خردورزی و حتی نگاه برون دینی نیز به آن نگریست تا بتوان در این باب با مردم غیر دینی نیز یک زبان مشترک پیدا کرد، چرا که به قول شهید صدر « اعتقاد به مهدی (علیه السلام) تنها نشانه یک باور اسلامی با رنگ خاص دینی نیست، بلکه افزون بر آن، عنوانی است بر خواسته ها و آرزوهای همه انسان ها با کیش ها و مذاهب گوناگون و نیز بازده الهام فطری مردم است که با همه اختلاف هایشان در عقیده و مذهب در یافته اند که برای انسانیت در روی زمین، روز موعودی خواهد بود که با فرا رسیدن آن، هدف نهایی و مقصد بزرگ رسالت های آسمانی تحقق می یابد… (۶)
بحث انتظار یک نظریه کلامی- اعتقادی و فراگیر است که می تواند در حوزه های متفاوت حکومت، سیاست، انسان شناختی و جامعه شناختی پیش از ظهور، مدل رفتاری و فکری و راهبردی باشد. به ویژه آن که مومن باید تنها برای امروز نباشد. بلکه برای نسل های بعد و در اندیشه آنها هم باشد.
این موضوع زمانی اهمیت می یابد که خود را در برابر تفکرات غالب جهان امروز در قالب: جهانی شدن اقتصاد (۷) جهانی سازی (۸) برابر با اقتصادسازی جهان و حکومت سرمایه سالاری؛ و جهان گرایی (۹) می یاییم و از آن جا که مولفه مهدویت مولفه ای بنیادی در نظریه پردازی هاست و در میان آموزه های دینی موضوعی بی همتاست. لازم است به اهمیت، ضرورت، حساسیت ها و آفت ها و آسیب پذیری های آن توجه بیشتری نشان داد تا به عنوان الهام بخش یک ایده و راه گشای به سوی آینده و به شکل یک فلسفه بزرگ اجتماعی-اسلامی، آینه مناسبی برای شناخت آرمان های اسلامی باشد » . (۱۰)
نسبت مهدویت با دین، به منزله قلب با بدان است که هر چند می تواند به طور مستقل تحلیل و بررسی شود، اما می توان به کارکرد و اهمیت آن با دیگر آموزه های دین پرداخت و دریک تحلیل ارگانیک، اهمیت و نقش آن را حتی در کوچک ترین عناصر دین کشف و ظاهر کرد، زیرا ظهور حکومت مهدوی، تجلی و آشکار شدن، باطن تمام ادیان ابراهیمی است. به فرجام ظهور امام دوازدهم که در پایان دهر ما روی خواهد داد، کلیه مکنونات منزلات الهی را آشکار خواهد کرد. (۱۱)
« پدیده مدنی مهدوی دارای مراتب سه گانه وجودی، حقیقت- ماهیت و واقعیت است و اسلام شیعی، مبتنی بر نوعی پیامبر شناسی است که در یک امام شناسی بسط پیدا می کند…
وظیفه حکومت نبوی، تداوم و حفظ معنای وحی الهی، یعنی باطن است. وجود اسلامی معنوی نیز وابسته به حفظ باطن است وگرنه اسلام با گونه های ویژه آن، دست خوش همان فرایندی می شد که در مسیحیت، نظام های کلامی را به ایدئولوژی ها ی اجتماعی و مهدویت کلامی را به عنوان مثال به مهدویت اجتماعی و به امری عرفی تبدیل کرد » . (۱۲)
بنابراین حقانیت این مبحث، در این مقاله مفروض شناخته شده و به شناخت عناصر، شاخص ها و بنیادهای فکر شیعی تکیه کرده است.
این آموزه و حتمیت استخلاف انسان در زمین، فرمانروایی نیکوکاران در زمین ( وراثت صالحان ) و پیروزی حق بر باطل بر غم جولان دائمی باطل، به عنوان سرنوشت آینده بشر پذیرفته شده است. عصری که دوران شکوفایی تکامل اجتماعی و طبیعی نوع انسان به شمار می آید و قطعه معینی از تاریخ نوع انسان، در حرکت تکاملی تدریجی او تا تحقق وعده الهی است. (۱۳) ولی از آن جا که عصر ظهور و امکان فرض ویژگی های آن مرحله برای ما به شکل واقعی ملموس نمی باشد، و ما هم چنان به آن مرحله جهل داریم و چیزی از مناسبات و شرایط آن را نمی شناسیم و پیش گویی علمی نسبت به آنچه در روز موعود اتفاق خواهد افتاد نداریم، هر چند امکان پیش فرض ها و تصورهایی که غالبا بر مبنای ذهنیت است نه بنیان های واقعی و عینی وجود دارد » . (۱۴) در این نوشتار بیشتر به صورت حوزه مباحث قبل از ظهور در چارچوب بحث تاکید می شود.
رسیدن « روز موعود » ، اثبات می کند که « عدالت » این امکان را دارد که با جهانی لبریز از ستم و ظلم، رویارو شود و تمام پایه های ستم را در آن بلرزاند و بنایی جدید، از نو بر پای نماید. هر چند که ستم در جهان تثبیت شده و استحکام یافته و در همه زوایای دنیا، امتداد پیدا کرد باشد. » (۱۵) این زوایه نگاه و این روش دید و اعتقاد، روزنه امید را در برابر هر فرد ستمدیده می گشاید و به هر امت و ملت رنج دیده و ستم کشیده ای می نمایاند که توان تغییر در توازن موجود و قدرت از نو بنیاد نهادن را دارد. در عین حال استمرار حرکت پیامبران در طول تاریخ به شمار می رود. مبنای حرکت پیامبران آن است که در جهت گشودن مشکلات واقعی مردم برآیند و « مسائل عینی انسان را حل کنند. عملی بودن و توجه داشتن به عینیت، یکی از بزرگ ترین تمایزها میان مکاتب انبیایی و غیرانبیایی است » . (۱۶) و ظهور امام موعود شیعه، امری غیر طبیعی یا خارق عادت و یا جبری به شمار نمی رود، بلکه امری است که بنا به گفته شیخ طوسی، نیازمند سه مرحله برای بسط ید امام (علیه السلام) است:
الف ) ایجاد امام از سوی خداوند؛
ب ) قیام امام برای امامت و رهبری جامعه؛
ج- عزم مردمان بر تقویت او… .
که مرحله سوم از مراحل بسط ید امام (علیه السلام) بر عهده ماست و ما باید زمینه اقتدار او را فراهم سازیم، چون خدا خواسته تا تقویت او به وسیله بشر صورت گیرد، نه فرشتگان (۱۷) و نیز از آن جا که نیاز به امام امری استمراری است و دسترسی نداشتن به امام، انسان را از وجود او بی نیاز نمی کند » و هر آنچه به عرصه بشری مربوط می شود آفت پذیر و در معرض آسیب می تواند باشد، آفت های این بحث قابل بررسی و پژوهش هستند و برای کمال بهره مندی از اعتقاد به مهدویت و مسئله انتظار در بعد عقیدتی و بهره وری کامل و نهایی در عرصه تربیتی و عملی، لازم می نماید و اضطرار همیشگی به امام، طولانی شدن زمان انتظار، ظهور نحله ها و مکاتب اعتقادی و رهبران مدعی، در جهان به آفات و آسیب هایی خواهد انجامید که بایست تا حد امکان آنها را شناخت و رفع نمود. این موضوع حتی در باب پیش گیری از رخ دادهای ناخشنود کننده در عرصه های مختلف دورن مکتبی نیز اهمیت دارد، « زیرا اولیای امام هر چند شخص او را نمی شناسند ولی در سایه باور به وجود او، از انجام امور ناپسند پرهیز می کنند. چون او را در میان خود احساس می کنند که از کوشش شیعیان باخبر است و آلودگی شیعیان او را افسرده می کند. (۱۸)
هم چنین در بعد دینی، در انتظار مهدی بودن یک عمل دینی شمرده می شود و در بعد سیاسی نیز « این اعتقاد توانست عملا شیعه را در دوره رویکرد به سلطان عادل و دوره مشروعیت دادن به سلطان عادل و دوره رویکرد به حکومت مردمی و عرفی، در برابر همه ناسازگاری های زمان متحد گرداند و با تاسیس حکومتی دینی و آغاز رویکرد به ولایت و سرپرستی فقیه، بخشی از تمایل، رمزآلود سیاسی شیعه را ( در انقلاب ایران ) تحقق عینی بخشد. (۱۹)
در این نوشتار سعی بر آن است که در آن عرصه هایی که در باب عقیده دینی مهدویت، دست آدمی گشوده می شود و فهم و دریافت وی نقش ایفا می کند و عمل او در عینیت جامعه در حوزه های مختلف تحقق می یابد و در زمینه هایی آدمی می کوشد تا فضای لازم برای تحقق یافته ها و برداشت هایش را تحقق بخشد، خود به خود، محدودیت اندیشه آدمی منجر به بدفهمی و بدعملی و بدکرداری های پیوسته ای می شود که باید تحت موضوع آسیب شناسی مهدویت و انتظار به دقت و تامل در آن پرداخت تا در نهایت مانع از لغزش های فکری و عملی ناشی از تاثیرات باور موعود و انتظار کشیدن او، شد. و از آن جا که مهدویت گذشته را به حال و حال را به آینده پیونده می زند. آسیب شناسی آن از اهمیت والاتری برخوردار است.

  • سارا سجادی