یاوران حضرت مهدی عجل الله

فرهنگ ظهور و مهدویت و یاوران واقعی حضرت (الهم عجل لولیک الفرج)

یاوران حضرت مهدی عجل الله

فرهنگ ظهور و مهدویت و یاوران واقعی حضرت (الهم عجل لولیک الفرج)

یاوران حضرت  مهدی  عجل الله

بسم الله الرحمن الرحیم
مطالب این سایت با هدف تعجیل در ظهور منجی عالم بشریت حضرت صاحب الزمان (عج) و فرهنگ ظهور بوده راه اندازی شده و انتشار مطالب آزاد میباشد با ذکر یک صلوات جهت تعجیل در ظهور آقا امام زمان .
باتشکر

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی

۱۰۲ مطلب با موضوع «ظهور :: مهدی» ثبت شده است

عید این جمعه غدیر است تو باید باشی...

سارا سجادی | جمعه, ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۵۹ ق.ظ

عید این جمعه غدیر است تو باید باشی...

عید این جمعه غدیر است تو باید باشی... shia muslim                  

 فاطمه فولادی ماهانی (مهشام)

به خدا جمعۀ این هفته تفاوت دارد

عید این جمعه غدیر است تو باید باشی..

و علی گفته که یک روز غدیر است فرج

اینک این جمعه غدیر است تو باید باشی..

حرم امن خدا دست چه کس افتاده؟!

حجم این غصه عظیم است تو باید باشی..

به خدا بی تو جهان حس یتیمی دارد

وقت اطعام یتیم است تو باید باشی..

هدف خلقت ما درک ولایت بوده

عید پیمان امیر است تو باید باشی..

و علی چشم به راه پسر فاطمه است

روز حاجات عظیم است تو باید باشی..

و تو باید باشی جمعۀ ما عید شود

روز عیدی ز کریم است تو باید باشی...

  • سارا سجادی

دکترین ظهور منجی

سارا سجادی | پنجشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۴، ۰۴:۲۳ ب.ظ

دکترین ظهور منجی


چکیده
از آن‌جا که خداوند، تغییر سرنوشت بشر را منوط به تغییر نفوس آنها نموده است، و بنابر اجبار و تحمیل دین بر انسان نبوده است، ظهور حضرت حجت(عج) پس از قرن‌ها غیبت، به تغییر نفوس شیعیان و واگاهانه انتخاب استفرج که همانا قدرت اسلام است در گرو انتخاب آزاد شیعیان آن امام همام است و از انفعال و انظلام جز ضعف و ذلت بیشتر، ثمری نخواهد بود.
غیبت ذخیرة الهی در آخرالزمان ظلم و کفر، فرصت سازی و تهدید سوزی حضرت بقیة الله(عج) برای شیعیان صادق و زیرک است، تا در بشر تقوا و تقیّه به تمهید مقدمات ظهور بپردازند.
شیعیانی که سنگینی غیبت را بر دوش خود احساس می‌کنند و به فراست دریافته‌اند که در همه ادوار تاریخ، تشکیل حکومتی محلی و ملّی، نیاز به برنامه ریزی جامع، پرورش انسان‌های برجسته، تجمیع قوا و امکانات و سایر عوامل ضروری داشته است، تا چه رسد به تشکیل حکومتی جهانی بر محور دین، تقوا و فضایل اخلاقی، آن هم در عصر حاکمیت بلامنازع کفر و فسق جهانی و فراگیری جهان ظلم و جور، بنابراین، این در وهله نخست طراحی راه‌نامه دکترین ظهور به منظور طراحی اهداف، سیر حرکت شیعه، ترسیم حجم عظیم اقدامات و برنامه‌های خرد و کلان عملیاتی، ضروری می‌نماید. راه‌نامه‌ای که قابلیت نرم افزاری فوق‌العاده‌ای در همگرایی و وحدت جهان تشیع داشته باشد و قادر باشد شیعه را از انفعال در انتظار خارج و تجارب تاریخی، فضائل علمی، منابع انسان و امکانات مادی عالم تشعی را در یک برنامه جامع توجیه و بسیج نماید.
نوشتاری که هم اکنون فرا روی دیدگان نقاد و بصیر است، به قصد ترسیم و تجسیم رسالت شیعه در عصر انتظار در دو بخش تنظیم شده است.
بخش اول: با پرداختن به مبانی نظری اعقتاد به مهدویت و رسالت شیعه، جایگاه امام در نظام کیهانی و نظام‌های بشری تبیین و نقش شیعیان آن حضرت در تحقق وعده‌های الهی ترسیم گردیده است. مفهوم واقعی انتظار در مقوله فعل نه انفعال، بیانگر رسالت شیعه در عصر انتظار و وظیفه وی در مقابل دین و اما دین است.
بخش دوم: با طرح رسالت عملی شیعه، اهداف و راه‌بردهای آن در عصر غیبت، در صدد و ورود جدی و عملیات به طرح حاکمیت صالحان و تقوا پیشگان در گستره زمین هستیم. با توجه عمیق به تاریخ تشیع، تاریخ دین، انبیاء و اولیاء از یک‌سو و نظری وسیع و گسترده به عالم تشیع، بلکه جهان سیاسی معاصر از سوی دیگر، و با الهام از روایات مربوط به ظهور که راهنمای ما به سوی ظهورند از دیگر سو، طرحی تهیه گردید که تماماً مبتنی است بر اجتهاد فقهای جوان که در زمینه قرآن روییده و در فضای عقل نظری و عقل عملی پرورش یافته و با تسلط بر علوم و فنون و زبان‌های زنده دنیا قادرند با تفکری سیستمی و در سازمانی قوی به سوی تربیت یاران حضرت، تولید نرم افزارهای حکومتی و آماده سازی فرهنگ جهانی در تمام زمین بدون درنگ به پیش روند، تا آن‌جا که مانع غیبت نه در ناحیه خواص شیعه باشد و نه در ناحیه عمومی شیعیان و نه در روحیات و فرهنگ جهانیان. ان‌شاءالله
شایان ذکر است که این مقاله بر گرفته‌ از رساله دکترین ظهور یا راه‌نامه شیعه از امروز تا ظهور است.
‌ ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم ائمة ونجعلهم الوارثین
السلام علی ربیع الانام و نضرة الایام
مقدمه
اندیشه انسان در اسرار ابتدا و انتهای حیات فردی و اجتماعی‌اش، در تاریخ سیلان داشته است. آیندة بشریت، پایان تاریخ و غایت حیات اجتماعی همواره محل تفکر و تأمل انسان بوده است. انسان‌های تشنة عدالت و جویای حقیقت که در اعماق وجودشان خدا باور و دین‌مدار بوده‌اند، نمی‌توانستند باور کنند که خالق حکیم و عادل، جهانی را در نهایت حکمت و عدالت خلق و تدبیر نماید و لکن جامعة بشری را تا پایان حیات دنیوی‌اش به حال خویش رها کرده تا حاکمان جور و فسق، دائماً و مستمراً عدالت، امنیت و ثروت را به نفع خویش مصادره نمایند و با استخدام اندیش‌مندان متملق و روحانیون درباری، محصول و جهتِ علم و دین را در راستای توسعة تمتع و حکومت دنیویشان به‌کار گیرند.
تعالیم انبیا و ادیان توحیدی نیز، امیدوارانه و دل‌گرم کننده و در کمال اطمینان از آیندة نیک جهان سخن می‌گفت که با ظهور مصلحی از ذریه انبیا، جهان را از قسط و عدلی فراگیر مشحون می‌سازد. فرقه‌ها و مذاهب غیر ابراهیمی و مکاتب و مسالک بشری نیز متفقاً از ظهور منجی بشریت در پایان تاریخ سخن می‌گفتند. فلذا می‌توان بشارت موعود و وعده منجی را امری فطری، عقلی و دینی در تاریخ بشر قلم‌داد نمود، گر‌چه در هیچ دین و مذهبی به اندازه تشیع، این قدر دقیق، عمیق، شفاف و مطمئن از منجی موعود سخن گفته نشده است.
از سوی دیگر، امروزه تبلیغات منفی گسترده‌ای علیه حکومت جهانی صالحان با محوریت انسانِ مصلحِ موحد را شاهد هستیم. این خطّ تبلیغاتی از سوی هژمونی سرمایه‌داری لیبرال و حاکمیت هسته‌های سرمایه‌داری یهود، در دفاع از وضع موجود جهانی و دفاع از هرم قدرتی حاکمان عصر، دنبال می‌شود.
در عمق این خط تبلیغاتی منفی، عناصر ذیل مشاهده می‌شود:
اعتقاد به مهدویت محصول خیال بافی بشر است. آرمان‌گرایی انسان، بذر اسطوره مهدویت را در اعماق وجود بشر ایجاد، و مظلومیت مکرر اکثریت انسان‌ها، آن را آبیاری نموده است. فلذا اعتقاد به مهدویت، گر‌چه اندیشه‌ای زلال و رؤیایی شیرین است و لکن اسطوره‌ای است غیر واقعی.
منجی موعود در صورت ظهور امکان موفقیت ندارد. این خط تبلیغاتی هالیوود است که در دو دهه اخیر در حجمی وسیع دنبال نموده است. تکنولوژی‌های پیشرفتة علمی و فن‌‌آوری‌های مدرن تسلیحاتی در مجموعه نظام لیبرال دموکراسی، از نظامیان حاکمان جور، سربازان توان‌مند و هوش‌مندی ساخته است که قادرند یک تنه تمام مخالفان صلح و آرامش زمین، اعم از انسان و غیر انسان را قلع و قمع کنند. یکی از این مخالفان صلح و نظم نوین جهانی، امام زمان(عج) موعود عرب و اسلام است که شانس پیروزی ندارد.
اعتقاد به مهدویت تفکری توتالیتر و تمامیت‌طلب است که اندیشه حاکمیت مستبدانة فرد بر خرد‌‌جمعی را در سر می‌پروراند. و این در حالی است که بشر به مرحله‌ای از بلوغ فکری و کمال عقلی رسیده است که حاکمیت بلامنازع و تمامیت‌طلب مدعیان قدسی و ملکوتی را بر نمی‌تابد. فلذا از امام تصویری استبدادی و دیکتاتور‌مآب در ذهنیت جهانیان ترسیم می‌کنند که خلاف امر مقدس و منطقی حاکمیت خرد جمعی عمل می‌کند!
اندیشه مهدویت، وعده عدالت و امنیت در پایان جهان است، در حالی که پایان جهان فرا رسیده است. بهشت موعود و سرزمین موعود تحقق یافته است. نظریه‌پردازان نظام سرمایه‌داری لیبرال دموکراسی نظیر پوپر و فوکویاما از پایان تاریخ با محوریت و حاکمیت ایالات متحده امریکا سخن می‌گویند، و مدعی می‌شوند که امریکا اتوپیای افلاطونی و مدینة فاضلة فارابی در کل تاریخ بشر است. فلذا چنان‌چه بشر حقیقتاً طالب بهشت موعود در دنیاست، بایستی در مقابل ارادة سر‌دمداران امریکا در نظم نوین جهانی و حاکمیت مقتدرانه ایشان، سر تعظیم فرود آورد و این بمنزله تثبیت نظام لیبرال سرمایه‌داری در پایان تاریخ است.
استکبار جهانی در مقابل این هجمه تبلیغاتی گسترده به رکن متین تفکر شیعی، بر آن‌ست تا تفکر، فرهنگ، روحیه و اراده جهانی را علیه اندیشه مهدویت و شخص حضرت صاحب الأمر(عج) بسیج نماید، حال سئوال این است که جهان اسلام و تشیع چه طرح و برنامه‌ای در مواجهة جهانی، نه مواجهه محلی و منطقه‌ای، با این تهاجم ویران‌گر دارد؟ آیا اکنون که نظام لیبرال سرمایه‌داری امریکا، مشغول ساماندهی اندیشه جهانیان بر علیه مغز و اساس تشیع یعنی ولایت و مهدویت است، زمان ساماندهی اندیشه جهانیان در تبیین معارف شیعی، ولائی و مهدوی فرا نرسیده است؟ در زمانه‌ای که سخن از پایان جهان با محوریت امریکا و نظم نوین جهانی است، آیا زمان طراحی نظام جهانی اسلام با محوریت تفکر شیعی فرا نرسیده است؟ آیا شیعیان بایستی مخاطب این فرمایش امیرالمؤمنین (ع)قرارگیرند که:
تکادون ولاتکیدون وتنتقص اطرافکم فلاتمتعضون، لاینام عنکم وانتم فی غفلة ساهون. غلب والله المتخاذلون.
به نظر ما، از یک سو حرکت طبیعی روش و منش زندگی اجتماعی، از اشکال خانوادگی، قبیله‌ای، عشیره‌ای، روستایی، شهری، کشوری، منطقه‌ای، قاره‌ای به سمت منش و نظام جهانی عبور کرده است. نظام‌های اجتماعی، سیاسی اداری و حتی فرهنگی به شدت به سمت جهانی شدن در حرکت است، و تمامی نرم‌افزارها در درون ساختارها و سخت‌افزارهای جهانی، به همراه تجهیزات و فن‌آوری‌های مورد نیاز در حال حدوث و ایجاد هستند، به نحوی که می‌توان گفت که بشر در عصر ارتباطات در آستانه آمادگی پذیرش حکومت واحد جهانی قرار گرفته است.
از سوی دیگر، نظام حاکمیت سرمایه، در بسط و تسلّط خویش بر منابع و امکانات مادی و انسانی جهان، نظامی هِرمی شکل را سامان داده‌اند که در رأس آن سرمایه‌داران عمدتاً صهیونیست قرار دارند و سایر ملل دنیا در قاعده این هرم زشت، سنگینی و گرانی رأس هرم را تحمل نموده و به زورِ تحمیقِ تبلیغات رسانه‌ای مدرن و تعمیق فرهنگ کفر و فسق، به حاکمیت این هرم قدرت رضایت داده‌اند.
فلذا شیعه می‌تواند با جهت دهی به افکار عمومی و تبلیغ حکومت جهانی حضرت که حاکمیت عدالت جهانی، امنیت جهانی، ثروت جهانی، عزت جهانی، حکمت جهانی و در یک کلام دین جهانی اسلام است. ماحصل همه کیدها و مکرهای ساحران زمان را در کام عصای موسوی خویش ببلعد. شعار عدالت برای همه، امنیت برای همه ثروت، عزت و حکمت برای همه، به شرطی که در نهایت حکمت و اقتدار و به زیباترین شکل تبلیغاتی به قاعده هرم قدرت، ارائه شود، تحولی در نگرش و بینش ملل قاعده نشین دنیا بوجود می‌آورد که دل‌های پردرد و سینه‌های سوزان را از آتش عشق مهدوی و انتظار فرج شعله‌ور می‌سازد.
شیعه می‌تواند در مسیر تغییر هژمونی حکومتی، هندسه سیاسی، حدیث دینی و فرهنگ عمومی جهان حرکت کند و جهان را از زمستان املاء ظلم و جور به سوی بهار املاء قسط و عدل رهنمون سازد. مگر نه آن‌ست که در عرض ارادت به پیشگاه حضرت مهدی(عج) می‌خوانیم: السلام علی ربیع الانام ونضرة الایام. آری حرکت در عمق زمستان‌های بی‌جان و بی‌روح، که بادِ سردِ رخوت و سستی، روحیه‌ها، اراده‌ها و اندیشه‌ها را منجمد ساخته است، کاری بس سخت و سنگین است. در رگ‌های منقبض زمستان، باید خونِ گرمِ جهاد حسینی و حرارتِ آتشینِ انتظارِ مهدوی را جاری ساخت. مگر نه آن‌ست که جوانه‌های بهار در انتهای زمستان، به امید دیدار روی بهار، ذوق و شوق رویدن می‌گیرند؟ و مگر نه آن‌ست که علّت محرومیت مردمان از دیدار حضرتش، زشت‌کاری‌های آنهاست: ما یحبسنا الا بما یتّصل بنا مما نکرهه منهم و به قول خواجه نصیر طوسی: وجوده لطفٌ وتصرّفه لطفٌ آخر وعدمه منّ وجود امام عصر لطف است، باید در عالم باشد که نظام عالم محفوظ بماند و تصر‌ّّفش در عالم لطف دیگر است، و ما باعث شدیم که او در عالم تصرف و ظهور نکند و آن را اصلاح ننماید.

فصل اول
گفتار اول: ولایت انسان کامل بر جوامع انسانی در تمام دوران
انسان کامل خلیفة‌الله است. قطب زمان و قطب عالم امکان است که نه تعدد در آن راه دارد و نه انقسام به ظاهر و باطن. او مصلح بریه‌الله است که مهم‌ترین فیض الهی یعنی فیض هدایت و پیداکردن مسیر حرکت الهی و نورانی شدن که هدف نهایی وحی و تشریع الهی است به واسطه او صورت می‌پذیرد. وسائلی نظیر رفع اختلاف و اقامه قسط که از اهداف متوسط رسالت انبیا است، توسط او محقق می‌شود. او معدن کلمات الله است و جامع جمیع مراتب الهیه و کونیه از عقول و نفوس کلیه و جزئیه و مراتب طبیعت تا آخرین مرتبه تنزلات و تطورات وجود است. به بقای او دنیا باقی است که به برکت او خلق روزی می‌خورند و به وجود او آسمان و زمین پابرجاست. شایستگی خلافت فی الارض و ولایت بر مردمان منحصر به اوست هم چنان که حضرت امام صادق(ع) می‌فرمایند:
نحن حجة الله ونحن باب الله ونحن لسان الله ونحن وجه الله ونحن عین الله فی خلقه ونحن ولاة أمر الله فی عباده.
فلذا خداوند تبارک و تعالی در اتمام و اکمال هدایت تشریعی خویش، علاوه بر انباء و اخبار از شریعت، انسان کامل معلَّم به اسماء الهی را برمی‌گزیند تا ضمن تکمیل و تحصیل استعدادها و ظرفیت‌های زمین، دین خداوند را بر جامعه حاکم و حکومت صالحین و متقین را تشکیل و در ظل حکومت الهی و دین صالحان، انسان‌ها را در مسیر قرب معنوی و عبودیت حق‌تعالی هدایت نماید.
بدین ترتیب خداوند حکیم با خلق و تربیت انسان کامل در نشئه عنصری، کنترل و هدایت جامعه انسانی را در دست داشته و با ولایت وی، دین خویش را اکمال و نعمت خود بر مردمان را اتمام می‌نماید: الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی. او واسطه و مجرای فیض حق‌تعالی است. هم در تنزل رحمت‌های رحیمیه و هم در تنزل رحمت‌های رحمانیه الهی. فیض رسانی او عام است، نه تنها شیعیانش را هدایت می‌کند، بلکه امت‌های دیگر را نیز متناسب با حال و استعداد آنان رهبری می‌کند. فلذا هر کسی از هر امتی و در هر زمانی و مکانی که به هدایت رسید از برکت هدایت و راهنمایی‌های ائمه اطهار( است. چنان‌که هر کس که گمراه شد، به دلیل سرپیچی و نافرمانی از رهنمودهای آن رهبران الهی است. آنان ارکان خدا بر روی زمین‌اند تا اهلش را مضطرب نگرداند و عمودهای اسلام و نگهبانان راه‌های هدایت و امنای خدایند، بر آن‌چه که نازل می‌شود و حجت بالغه بر کسانی که بر روی زمین زندگی می‌کنند. به نحوی که حتی هدایت امت‌های پیشین نیز در گرو اطاعت از آنهاست، لیکن به واسطه اطاعتی که از پیامبران خودشان داشتند. چرا که آنان واسطة فیض الهی انبیا در بهره‌گیری از حضرت حق جل جلاله بودند. اگر نور وجود آنها وساطت نمی‌کرد، انبیای سابق از وحی محروم می‌شدند. آنها قادةالاممی هستند که تمام امت‌ها را با اعمال‌شان در تمام شرایط، به شکل مناسب و به فراخور حال آنان، رهبری می‌کنند. لیکن کسانی از نسیم ربانی این قیادت‌ها بهره‌مند می‌شوند که خودشان را در مسیر آن رهبری قرار دهند و دریچه قلب‌شان را به سوی آسمان معنا بگشایند تا شعاع وحی الهی قلب آنان را حیاتی مجدد ببخشند. اما در دریافت تنزلات رحمت رحمانیه حق دشمنان خدا حتی در دشمنی با خدا از فیض حق تعالی مدد می‌گیرند و با بهره‌گیری از نعمت‌های الهی و اذن تکوینی پروردگار با او مخالفت و دشمنی می‌کنند. پس همان‌طور که دشمنان خدا در حال دشمنی با خدا بر خوان گسترده نعمت الهی نشسته‌اند، دشمنان ائمه اطهار نیز در حال عداوت بر سر سفره وساطت آنان نشسته‌اند و همان‌گونه که خدای سبحان برای تکیه زدن بر عرش فرمان‌روایی، با اسم مبارک رحمان جلوه می‌کند، ائمه نیز برای وساطت از فیض عام و گسترده الهی به عنوان مظهر رحمان ظاهر می‌شوند و از هر چیزی که بتواند در پیش‌برد هدف ولائی‌شان مؤثر باشد، بهره‌مند می‌شوند. مانند معجزه، عصمت، طیب مولد، حسن صوت و صورت، سخاوت و شجاعت، تنظف و صبر و سایر کمالات و هم‌چنین نداشتن نقص عضو و هر چیزی که موجب تنفر و انزجار مردم می‌گردد.

گفتار دوم: مصداق کنونی امام عصر(عج)
آن مظهر اتمّ و کعبه کلّ اسم اعظم الهی در زمان، قائم آل محمد، امام مهدیِّ هادیِّ فاطمیِّ هاشمی، ابوالقاسم م‌ح‌م‌د نعم الخلف الصالح حجة بن الحسن العسکری ارواحنا له الفداء است که جز در نبوت تشریعی و سایر مناصب مستأثره حضرت ختمی مرتبت، حائز میراث خاتم به نحو اتمّ است و مشتمل بر علوم و احوال و مقامات او به طور کامل است که با بدن عنصری در عالم طبیعی و سلسله زمان موجود است، به نحوی که احکام نفسِ کلیه الهیهِ وی بر احکام بدنِ طبیعیِ او قاهر است و تحقق وعده حق‌تعالی مبتنی بر حاکمیت دین بر جمیع ادیان توسط او انجام می‌پذیرد.

گفتار سوم: تشکیل حکومت توسط انسان کامل
تشکیل حکومت و به عهده گرفتن امور جامعه از شئون ولایت انسان کامل است، هم‌چنان که نبی اکرم( و امیرالمؤمنین(ع) بدان مبادرت ورزیدند و این امری است که نه تنها در هدایت انسان‌ها نقش تعیین کننده‌ای دارد، بلکه در جهت زنده ماندن احکام و آیات الهی و نجات آنها از انزوا، اندراس و دفن شدن و محبوس گشتن در کتب و کتاب‌خانه از سهم ویژه‌ای برخوردار است. البته مال و بازگشت احیای احکام و آیات الهی نیز هدایت، حمایت و احیای جامعه بشری است. لیکن ائمه که حامل حقیقت ولایت و امامت هستند، به اقتضای شرایط زمانی و مکانی جلوه‌های مختلفی داشته و دارند؛ گاهی صبر، سکوت و خانه نشینی، گاهی صلح و سوزش، گاهی قیام و نبرد خونین، گاهی عبادت و دعا، گاهی تشکیل حوزة تدریس، تربیت شاگرد و بیان احکام یا حکم و معارف، گاهی تحمل زندان و حبس و مانند آن.
حقیقت امامت یک چیز است و تنها یک هدف دارد که چیزی جز هدایت مردم، نورانیت آنها و الهی کردن جامعه نیست. جامعه انسانی غابة الغایات تمام موجودات امکانیه است. پس به بقای فرد کامل انسان، بقای تمام عالم خواهد بود. انسانی که مظهر اسم اعظم و تجلی اتمّ آن است. او کعبه همه است و شایسته‌تر از او نیست، ثمره شجره وجود و کمال عالم کونی و غایت حرکت وجودیه و ایجادیه است که هیچ‌گاه زمین خالی از او نیست. این حجت خواه ظاهر باشد و خواه غایب، شاهد است؛ شاهدی قائم که هیچ‌گاه قعود ندارد: اللهم بل لاتخلوا الارض من قائم لله بحجة اما ظاهراً مشهوراً أو خائفاً مغمور.

گفتار چهارم: وعدة حق تعالی به حکومت جهانی حضرت ولی عصر(عج)
حضرت امام موسی کاظم(ع) در ذیل آیه شریفه هو الذی أرسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله ولو کره المشرکون می‌فرمایند:
منظور این است که خداوند رسولش را به ولایت و وصایت امر فرموده است و ولایت عبارت‌ست از دین حق و خداوند آن دین را بر تمام ادیان به گاه ظهور حضرت حجت(عج) برتری و ظفر می‌بخشد.
و هم‌چنین حضرت امام محمد باقر(ع) در خصوص عبادی الصالحون در آیه کریمه ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر أن الارض یرثها عبادی الصالحون فرمودند: آنان یاران مهدی(ع) در آخرالزمان‌اند.
و در روایتی دیگر أمیرالمؤمنین علی(ع) پس از تعبیر لتعطفنّ الدنیا علینا بعد شماسها عطف الضروس علی ولده آیه شریفه: ونرید أن نمنّ علی الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم أئمّةً ونجعلهم الوارثین را قرائت و سپس می‌فرمایند:
مراد از مستضعفان زمین اهل‌بیت عصمت و طهارت رسول‌الله( هستند که خداوند توسط مهدی آنان در آخر الزمان، ایشان را به امامت و عزت می‌رسانند.
آری وعده الهی در قرآن‌کریم مبنی بر حکومت صالحان وعده‌ای قطعی و لایتخلف است که توسط انسان کامل و مکمل عصر تحقق می‌یابد، و بدین ترتیب، خوف و ترس متقین به حالت امن و امان بدل خواهد شد و خداوند منّان بدون هراس و شرک در سراسر جهان پرستیده می‌شود:
وعد الله الذین آمنوا منکم وعملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم ولیمکّننّ لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدّلنّهم من بعد خوفهم امناً یعبدوننی لا‌یشرکون بی شیئاًَ ومن کفر بعد ذلک فاولئک هم الفاسقون.

گفتار پنجم: جایگاه شیعه در تشکیل حکومت جهانی
همان‌طور که می‌دانیم جمیع پیامبران و رسولان الهی به آخرین پیامبر در آخرالزمان اشاره و خبر داده بودند و لکن در آخرالزمانِ رسالت و نبوت با ختم سفرای الهی، و در زمانه‌ای که کفار و مشرکین با ساماندهی نفاق‌گونه خویش، چشم امید به پایان عمر مبارک خاتم الانبیاء( دوخته بودند، ظرف تدبیر و تقدیر الهی، عصر جدیدی را بر بشر مفتوح نمود که ولی الله در مقام تجلی اسم ولی حق تعالی و با اتصال به آبشخور وحی محمدی( مأمور هدایت بشر در نیل به قرب و عبودیت الهی گردید. و چنین است که در زیارت امیرالمؤمنین(ع) در روز غدیر می‌خوانیم: الخاتم لما سبق والفاتح لما استقبل باب نبوت با نزول قرآنِ غیر قابل دستبرد و تحریف و معرفی ائمه هدی( بسته شد.
پیامبر با فرمایش‌های مکرر انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی وان تمسکتم بهما لن تضلوا ابداً وانهما لن یفترقاً حتی یردا علی الحوض،
امت خویش را به عصر جدیدی رهنمون ساخت تا با تمسک علمی و عملی به ولایت و تفسیر ولائی قرآن، هیچ‌گاه گمراه نگردند و اسیر بدعت‌ها و تحریف‌ها نشوند. قرآن که جامع حقایق و معارف و تبیاناً لکل شیء بود و نیاز تشریعی و تقنینی بشر را مرتفع می‌نمود، در طول تاریخ، در عین صیانت ظاهری الفاظ آیات و سور، با تفسیرهای غلط و تحریف‌های معنوی، مظلوم و مهجور گردید. حاملان قرآن، اهل بیت نبی اکرم( نیز، یکی از پس دیگری به ضربت شمشیر یا سمّ مهلک به شهادت رسیدند تا حکم الهی به غیبت آخرین امام تعلق گیرد.
در آغاز عصر حاکمیت ثقلین پس از رحلت رسول خاتم(، اصحاب صادق عصر نبوی با پای‌مردی بر شریعت نبوی، فرموده من کنت مولاه فهذا علی مولاه را به‌خوبی درک کردند و تابع و شیعه راسخ ولی الله عصر خویش گردیدند و بدین ترتیب امت خیری به ظهور رسید که با اعتقاد قلبی و التزام عملی به مایه اتمام نعمت و اکمال دین، واسطه فیض رسانی امام به مردمان دنیا گردید وکنتم خیر امة اخرجت للناس. تأمرون بالمعروف. امت خیری که می‌بایست دعوت به خیر و معروفی بالاتر از اسلام و احکام اسلام نیست، هم‌چنان که هیچ خیر و معروفی خارج از اسلام نیست.
و بدین ترتیب تشیع با درک عصر جدید حاکمیت ثقلین، خویشتن را صاحب دینی که رضیت لکم الاسلام دین و مخاطب وعدة الهی که لیظهره علی الدین کله و لوکره المشرکون یافت. فلذا در تحقق اسلام و ایجاد حکومت جهانی ائمه اطهار(، که همانا رأس معروف و جامع خیر است، تمام مساعی و همت خویش را مصروف و مبذول نمود.
نکته مهمی که بایست بدان اشاره نمود آن‌ست که، تشکیل حکومت جهانی اسلام در عالم ماده صورت می‌گیرد و از آن رو که عالم ماده، عالم تنازع و تخاصم و حرکت تدریجی اتصالی پدیده‌ها از قوه به فعل است، ظهور حضرت حجت(عج)که تجلی قوه و استعداد بشر، و تشکیل حکومت جهانی که تجلی قوه و کمال جامعه بشری است، تابع قواعد و سنن عالم ماده و محصول خروج تدریجی اتصالی جامعه بشری از قوه به فعل است. جامعه بشری که طی ادوار مختلف هم از نیروی عقل و آبشخور وحی مستفیض گشته و هم از جنبه مادی و نفسانی خویش متأثر بوده، به سوی بلوغ و کمال نهایی خویش در حرکت است و در جریان نهایی‌ترین مرتبه تنازع و تخاصم حق و باطل، توحید و شرک، نور و ظلمت، عقل و جهل، ایمان و کفر، زمانی فرا خواهد رسید که هم متقین از علوم و معارف نظری، عقل عملی و حکومتی، اعتدال اخلاقی و فکری، اعتلای معنوی و روحی بی‌نظیری در اداره جوامع مختلف و متنوع بشری املاء و اشباع شده‌اند و 313 نفر موحد مخلَص به ظهور می‌رسند که اثقال حکومت مهدی(عج) را به دوش می‌کشند و رکن شدید حضرت در ادارة امور جوامع بشری به شمار می روند. هم مشرکین از کفر، ظلم و شرک املاء و اشباع شده‌اند و دجال‌ها و سفیانی‌ها ظهور می‌کنند که برای حفظ منافع دنیوی، سرمایه‌های کلان تجاری و نظام سراسر کفر و فسق جهانی از هیچ جنایتی حتی کشتارهای دسته جمعی با سلاح‌های شیمیایی، میکروبی و اتمی هم روی‌گردان نیستند. برخورد این دو گروه، درگیری اسلام ناب و خالص با کفر ناب و خالص، در مقیاسی جهانی خواهد بود که در تاریخ حیات بشر سابقه ندارد. نتیجه این درگیری غلبه صالحین و متقین، تحت قیادت و ولایت انسان کامل عصر(عج) است. به نحوی که پس از آن حوادثی نظیر شورای سقیفه، ماجرای حکمین و یا حماسه کربلا به وجود نمی‌آید و جوامع انسانی تا قیامت کبرا، ضمن اجرای حدود و احکام الهی، از عدل و توحید ناب برخوردار و از مواهب ولایت امری حضرات ائمه اطهار( بهره‌مند و متنعم می‌گردد.
فلذا ظهور حضرت حجت(عج) حاصل خروج تدریجی اتصالی شیعه از قوه به فعل است. با چنین بینشی عالم تشیع که در بستر تاریخ، از تثبیت هویت و تمییز مرزهای فکری و اعتقادی، گسترش کمی و رشد کیفی تا تشکیل حکومت اسلامی و شیعی در ایران بزرگ و حیاتی با رنج‌ها و مجاهدت‌های فراوان گذر کرده است، اکنون می‌بایست عصاره فضائل و خلاصة تجارب خویش را بسیج و جمع آوری نماید تا در مسیر فعلیت مستمر و تحقق قوا و استعدادهای خویش، بلوغ و توان اداره جهان را کسب نماید و قلوب و عقول جهانیان را از احساس نیاز به حکومت دین و حاکمیت تعالیم و ارزش‌های اسلامی اشباع نماید. تصور ما بر این است که این خروج تدریجی از قوه به فعل باید محقق شود تا ظهور تحقق یابد. به عبارت دیگر شیعه باید به بلوغ، اقتدار و توان اداره جوامع جهانی با همه تنوع آن نایل آید و قدرت تغییر در نفوس جوامع جهانی را پیدا کند تا ظهور تحقق یابد و جهان در تفکر، اندیشه، خواست و اراده متحول شود.
و لکن شیعه در این امر عظیم با ذهنیت، روحیات، فرهنگ و ادبیاتی که در طی قرن‌ها تقیه، عزلت و دوری از عرصه حکومت تکوین یافته است، روبه‌رو‌ست. فرهنگ و ادبیاتی که هم در فهم مسائل اسلامی و هم در بیان معارف دینی، نه تنها بر عوام بلکه بر خواص نیز غالب و مسلط است. روحیات و ذهنیاتی که حتی محتوای این رساله را با فرهنگ و ادبیات پیشین ادراک می‌نماید. این امر گرچه طبیعی و قهری است و لکن در ادامه مسیر حیات شیعی تا ظهور، امری بازدارنده است که موجب کند شدن و حتی توقف حرکت منطقی و حیاتی شیعه در تمهید مقدمات ظهور خواهد گردید.
فلذا در روند بلوغ و کمال اندیشه شیعی می‌بایست با خودباوری و اعتماد به نفس به جهادی عظیم در تغییر روحیات، فرهنگ و ادبیات ادراک، تبیین و تبلیغِ تعالیم اسلامی در راستای ایجاد حکومت جهانی اسلام نمود. ابتدای این تغییر، توجه و تنبّه بخشیدن به عالم شیعی است که تعجیل در فرج متوجه شیعیان است، تمهید مقدمات ظهور وظیفه و رسالت یکایک شیعیان است. این وظیفه‌ای است که منحصر به دعا و اصلاح نفس خویش نیست؛ وأعدوا لهم ما استطعتم من قوة یعنی به قدر استطاعت، تا سرحد توان بایستی در تمهید مقدمات ظهور اقدام نمود. آیا استطاعت و توان بالفعل و بالقوه شیعی تعریف و تحدید گردیده است؟ آیا از این استطاعت و توان نهایی در راستای تسریع ظهور استفاده شده است؟
شناسایی و به‌کارگیری تمام توان و قدرت شیعه مستلزم برنامه‌ریزی و سازماندهی همه‌جانبه‌ای است که امکانات شیعه را در عرصه‌های مختلف جمع‌آوری و هدایت نماید و این امر عظیم یعنی بلوغ و اقتدار شیعه در آستانه ظهور ایجاد امت خیری است که قدرت اصلاح ناس و اداره جوامع بشری را داشته باشد. با وجود امام حیّ و حاضر، و تربیت شیعه که هم صالح است و هم مصلح، نفوس بشری در آخرین مراحل ظهور، آمادة تغییر می‌گردد و آن‌گاه مطابق سنت الهی، خداوند با ظهور امام غایب(ع)، سرنوشت مردمان را تغییر می‌دهد. تغییری که بشر را وارد عصری جدید می‌نماید که در ظل آن، تمتع طویل بشر از حاکمیت ثقلین، توحید جهانی، عدالت جهانی، امنیت جهانی و معنویت جهانی و رضایت عموم ارض و سماء ادامه می‌یابد.

گفتار ششم: برکات حکومت ولی عصر(عج) در آیینه روایات
آغاز حکومت ولی‌عصر در آخر الزمان، آغاز عصر جدید حیات بشری است. عصری که ماحصل کدح و رنج جمیع انبیا و اولیا الهی در مبارزه مستمر با طواغیت و فراغنه تاریخ است. همان‌طور که پیامبر آخرالزمان در پایان سلسله انبیا، با دریافت و ابلاغ قرآنی که شامل برنامه کامل و جامع زندگی بشری است، انسان را وارد عصر جدید ولایت ائمه اطهار( نمود، امام آخرالزمان نیز در پایان سلسله ائمه هدی( و غیبت صغرا و کبرا، آغازگر عصر جدیدی بر بشر است که توحید، حکمت، عدالت، امنیت، الفت، دیانت و معنویت را به ارمغان می‌آورد. چنان‌که در روایات می‌خوانیم:
امام دین حق را بر تمام ادیان غلبه خواهد داد، بدعت‌ها را از بین می‌برد، گمراهی را محو و اسلام را زنده می‌گرداند. قرآن را ملاک و معیار اندیشه و عمل می‌گرداند، واجبات و مستحبات را زنده و کجی حق را راست می‌نماید، تا بدان‌جا که فقط و فقط حق تعالی در تمام زمین پرستیده و بندگی می‌شود. او مشرق و مغرب عالم را فتح می‌کند، و در سلطنت بی‌نظیر و عالم‌گیرش که بزرگتر از قلم‌روی زمام‌داری سلیمان بن‌داود(ع) است، عدالت را میان رعیت برقرار و زمین را بی هیچ دشواری پر از عدل خواهد نمود و حق الله و حق اهل‌بیت( را می‌گیرد. مؤمنان به واسطة او قدرت چهل مرد را پیدا می‌کنند و قلب‌شان از پاره‌های آهن محکم‌تر می‌گردد. مردم از چنگال فتنه‌ها نجات می‌یابند تا جایی که فتنه‌ها و جنگ‌ها از بین خواهد رفت و بین قلوب الفت و برادری ایجاد می‌شود. حضرتش امنیت را در شهرهای مسلمانان برقرار می‌نماید و مال و سرمایه بی‌شماری میان مردم تقسیم می‌کند.
زمین را آباد، باصفا و زیبا می‌کند، به واسطه ایشان نهرها جاری و گیاهان می‌رویند و خیر و برکات زیاد خواهد شد. عمده ابواب دانش و حکمت توسط حضرتش بر بشر گشوده می‌گردد به نحوی که جمیع دانش بشری از آغاز تا آن روز در قیاس با علم و حکمت حضرت بسیار محدود و معدود است. علم و حکمتی که سبب تحول چشم‌گیر و رفاه بسیاری در زندگی مردم می‌گردد رفاهی که هیچ‌گاه در عمر بشر سابقه نداشته است. زمین به نور پروردگارش روشن می‌شود و خداوند گنجینه‌های زمین را برایش آشکار و هر دوری را نزدیک و هر دشواری را برای حضرتش آسان می‌گرداند. در آن زمان حتی اهل آسمان، درندگان زمین و پرندگان شکاری نیز به حکومتش راضی و در پی کسب رضایت حضرتش می‌باشند ونحن نقول الحمدلله رب العالمین.
در ترسیم حکومت جهانی حضرت، ویژگی‌های ذیل را می‌توان از مجموع روایات وارده استنباط و استخراج نمود:
1. حاکمیت توحید و عبودیت خدای واحد بر جهان ؛
2. احیای احکام اسلامی؛
3. غلبة دین اسلام بر تمام ادیان؛
4. امحاء بدعت و گمراهی؛
5. گستردگی فراگیر و بی‌نظیر حکومت اسلامی؛
6. عدالت جهانی برای همه؛
7. امنیت عمومی و فراگیر؛
8. افزایش بی‌نظیر قدرت روحی و معنوی بشر؛
9. الفت و برادری میان مردم؛
10. رشد علمی و مفتوح شدن ابواب علم بر بشر؛
11. عمران و آبادانی سراسر زمین؛
12. رضایت عموم مردم و حتی اهل آسمان و درندگان و پرندگان زمین.
آرزوی تمتّع طویل ارض از چنین حکومتی است که سلسله انبیا و اولیا الهی در شوق تحقق آن، بر جمیع شداید و مصائبی که بعضاً کمر آسمان و زمین را می‌شکست، صبر و پایداری نمودند.

فصل دوم
گفتار اول : رسالت شیعه در عصر غیبت کبرا
تاکنون معلوم گردید که ظرفیت وجودی انسان مختار تا به حدی است که می‌تواند به اختیار و انتخاب خویش، اراده‌اش را در اراده حق تعالی منحل و در عین فنای ذات، بقاء به ذات حق یابد و به مقام عبودیت واصل گردد. عبودیتی که جوهرة کنهها الربوبیة و بدین ترتیب رفعت یافته، مجرای اراده و فعل ربوبی حق می‌گردد. بدین طریق مدیریت مجموعه کیهانی و جوامع انسانی را به دست می‌گیرد و وعده حتمی حق‌تعالی مبتنی بر حاکمیت صالحین و متقین بر زمین را عملی و محقق می‌گرداند.
از سوی دیگر، تلاش روزافزون و رو به رشد شیعه در طول تاریخ تحت قیادت حضرت ولی‌عصر(عج) مراحل تکاملی سختی را پشت سر نهاده است تا نهایتاً توفیق تشکیل حکومتی شیعی در کشوری حساس را به‌دست آورده است. کشوری که به اذعان بزرگ‌ترین استراتژیست‌های دنیا، در مهم‌ترین و سوق‌الجیشی‌ترین نقطه جهان قرار دارد. رسالت شیعه در عصر غیبت(عج) با بهره‌مندی از امکانات و توان‌مندی‌های امروز تشیع می‌بایست طی جهادی عظیم سامان یابد.
رمز موفقیت در این جهاد عظیم آن است که با الهام از روایات مربوط به ظهور، مجموعه اقدام‌ها و فعالیت‌های عالم تشیع به نحوی جامع و سازمان‌یافته تدوین و طراحی گردد. از اینرو، اهداف کلان شیعه در تمهید مقدمات ظهور و ایجاد تمدن و حکومت جهانی اسلام، بایستی در سه عرصه تعیین و تحدید گردد:
الف) عرصه فرهنگ‌افزای؛
ب) عرصه انسان‌افزاری؛
ج) عرصه نرم‌افزاری.
گفتار اول: اهداف کلان تشیع در تمهید مقدمات ظهور
به نظر ما اهداف کلان شیعه در تمهید مقدمات ظهور در عرصه‌های مختلف عبارت‌اند از:
الف) عرصه فرهنگ‌افزاری؛
گسترش و تعمیق فرهنگ انتظار حضرت مهدی ارواحنا له الفداء در سطح جهان
ب) عرصه انسان‌افزاری؛
پرورش و تربیت یاران حضرت حجت(عج) به‌‌ویژه 313 نفر یاران صدیق حضرت
ج) عرصه نرم افزاری؛
تهیه و تولید نرم‌افزارهای حکومت جهانی اسلام
گفتار دوم: تبیین هدف اول
گسترش و تعمیق فرهنگ انتظار حضرت مهدی(عج) در سطح جهان
تاریخ بشر، حاکی از غلبة ظلم و جور، فساد فی الارض، سفک‌دم و حاکمیت کفر و شرک است. تلاش و مجاهدت انبیا و اولیا به پرورش مؤمنین و موحدینِ معدود و ایجاد حکومت‌های مقطعی و منطقه‌ای محدود گردیده است. که متأسفانه همان موارد نیز با انحراف‌ها، بدعت‌ها و التقاط‌ها از مسیرِ حمید و صراطِ مستقیم خارج گردیده است. با این وجود توفیق انبیا در نشر تعالیم و آموزه‌های دینی و الهی، جائران و جابران تاریخ را بر آن داشت تا از ظلم بیّن و شرک علنی، در سایه اظهار به دیانت ادیان الهی، به پردازش و زیباسازی مظالم، استدلالی جلوه دادن حکومت جور و قدسی و الهی نشان دادن خود و حکومت‌شان اقدام نمایند، تا بدین طریق مردمان وضع موجود را طبیعی، قهری، منطقی و تقدیری الهی بدانند و به آن رضایت داشته باشند. و در این امر، از تحریف ادیان الهی و استخدام علما و روحانیون درباری نیز اجتناب نکردند.
در قرون اخیر، با خارج نمودن محترمانه دین از عرصه علم و سیاست و طراحی نظام‌های سکولار لیبرال دموکراسی، مظلومان را به اسم مشارکت و حاکمیت مردم، قانون‌مداری و مدنیت به مسلخ مفاسد و ابتذال اخلاقی و بی‌قیدی دینی و اعتقادی بکشانند، اموری که به کمک کانون‌های سیاسی، قدرت‌های نظامی و تمکن مالی و تبلیغاتی توانسته‌اند در سطح افکار و فرهنگ عمومی مردم جهان نهادینه و در سطح کنوانسیون‌ها و قوانین ملی و بین‌المللی قانون‌مند سازند. و آن را از لوازم تفکر لیبرال و شاخصه نظام لیبرال دموکراسی معرفی و بدان افتخار و مباهات نمایند.
نکته حائز اهمیت آن‌ست که نظام استکبار جهانی و صهیونیسم بین‌المللی به قصد تحمیق ملت‌ها و تعمیق جاهلیت مدرن، به مدد فن‌آوری‌های پیشرفته بالاخص در عرصه رسانه‌های جمعی توانسته مردم را به حیات دنیا راضی و عادت دهند تا حدی که ادراکی از انظلام خویش نداشته و در جهلی مرکب، جزء بدنه و پیکره نظام جور و ظلم قرار گیرند و این در واقع همان املاء جامعه بشری از ظلم و جور حاکم و فراگیر است که اعماق وجود مردمان را فراگرفته است و انظلام جامعه جهانی مانع از عصیان و طغیان آنها علیه نظام حاکم جابر گشته است. بدین ترتیب با طرد کامل دین و اظهار دین‌داری، کفر و شرک یک مرحله خالص‌تر و بی‌پیرایه‌تر از سابقه تاریخی خویش گشته است.
فلذا صاحبان ایمان و توحید نیز با طرد کلیه وجوه کفر و شرک در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بایستی یک مرحله خالص‌تر و ناب‌تر گردند. گام اول، قدم در عرصه تفکر و فرهنگ‌افزاری است تا ضمن تصفیه و تهذیب فرهنگ و ادبیات خویش، به املاء تفکر و فرهنگ جامعه بشری از احساس نیاز به قسط و عدل حقیقی، پایدار و جامع بپردازد و جامعه جهانی را از انظلام خارج و به آنها تفهیم نماید که به آنها ظلم می‌شود و اراده خروج علیه ظلم را در آنها به وجود آورد. این تغییر احساس، تفکر و گرایش عمومی به قسط و عدل، مقدمة آمادگی بشر برای درک ظهور منجی عالم بشریت است. در این راستا دو تغییر باید صورت گیرد:
1. جامعه جهانی شامل امریکا، اروپا، آسیا و افریقا باید ظلم را احساس کند و خود را در زمره مظلومان تاریخ به حساب آورد، نه این‌که ظلم را به عنوان یک واقعیت پذیرفته باشد و به آن خو کند. انظلام و در بسیاری از مواقع به آن نیز راضی و خشنود باشد؟
2. باید قسط و عدل حقیقی را و از همه مهم‌تر دریچه فضایل و کمالات را در سایه موحّد بودن لمس و احساس کند و خود را آماده رفتن به سوی او نماید.
ما هدف نخست عالم تشیع در عرصه فرهنگ‌افزاری را ایجاد، تعمیق و توسعه فرهنگ انتظار حضرت مهدی ارواحنا له الفداء در سطح جهان، بالاخص در جهان اسلام می‌دانیم و استراتژی‌ها و راه‌بردهای نه‌‌گانه‌ای را در تحقق این هدف ضروری و قطعی می‌دانیم.
گفتار اول: راه‌بردهای نه‌گانه عرصه فرهنگ‌افزاری
تغییر ادبیات کهن محافل دینی از موضع انفعال به ادبیات جدید از موضع فعلی و تهاجمی در تبیین و انتشار معارف و موضوعات دینی با نگاهی عام و جهانی نه محدود منطقه‌ای، بالاخص موضوع مهدویت و انتظار؛
1. تبیین ابعاد جاهلیت مدرن در عرصه فرهنگ، تمدن و نظام‌های سیاسی معاصر؛ تبلیغ معارف، تعالیم و بینش دینی عناصر مشترک جمیع ادیان توحیدی به طور اعم و تعالیم اسلامی به طور اخص؛
2. گسترش روحیه خداجویی، حقیقت‌یابی و عدالت‌طلبی در جهان نظیر موج استقلال طلبی قرن نوزدهم و نهضت آزادی‌خواهی در قرن بیستم؛
3. توسعه محبت و مودت به اهل بیت در جهان از طریق تبیین زندگانی، ابعاد وجودی و معارف ثقل اصغر(ع)؛
4. تبیین و ترویج ابعاد مختلف تفکر و فرهنگ جهاد و شهادت عاشورایی؛
5. شناسایی، سازماندهی و تغذیه فکری نخبگان آزاده جهان؛
6. ایجاد هم‌گرایی حداکثری بین آراء و نیروهای جهان اسلام؛
7. سازماندهی و انسجام نیروهای محوری و نخبگان شیعی؛
تبیین راه‌بردهای نه‌گانه عرصه فرهنگ‌افزاری:
1. روی‌گردانی از ادبیات انفعالی و ساماندهی و ایجاد ادبیات جدید از موضع فعلی و تهاجمی در تبیین و انتشار معارف دینی بالاخص مسأله مهدویت و انتظار
تشیع راهی طولانی در اثبات هویت، انتشار فضایل و ایجاد حب بی شائبه ناشی از فطرت کمال‌جو را تاکنون به خوبی طی نموده است و خیل عظیم شیعیان با معرفت اجمالی و تفصیلی که به مقام و منزلت ائمه اطهار دارند، ارادت، محبت و عشقی زاید الوصف به ایشان یافته‌اند. در جوامع غیر شیعی نیز تمام کسانی که به نوعی معارف شیعی را استماع و یا ادراک نموده‌اند، نسبت به ائمه اطهار، اظهار ارادت و خضوع نموده‌اند و به آنها به عنوان انسانهای با کمال، محبت و ارادتی خالصانه دارند.
لذا در ادبیات تبلیغی شیعه، تاکنون در خصوص خصال و معارف اهل بیت سخن گفته شده و محبت‌ها و عشق‌ها را متوجه ائمه اطهار نموده است و می‌توان گفت نیمی از راه، بدین طریق طی شده و گوی تا وسط میدان آورده شده است. اکنون در نیمه دوم راه می‌بایست ساماندهی حمله در ادبیات آغاز گردد. ادبیات و گفتمان تبلیغی شعرا، خطبا، واعظان و مداحان در تشریح اهداف ائمه(، وظایف یاران ائمه(، کاستی‌های معرفتی و ناتوانی‌های شخصیتی شیعیان معاصر ائمه، نقش عوام و خواص در سرنوشت تشیع از آغاز تاکنون، با نگاهی جهان شمول، جهت‌گیری و سامان یابد. بالاخص ادبیات ظهور که پاسخ‌گوی مسائلی چنین باشد:
وظایف شیعه در تعجیل فرج، ظهور از موضع انفعال است یا از موضع فعل، چگونگی عصر ظهور و وضعیت شیعه، خصوصیات و کمالات یاران حضرت حجت(عج) و نحوه رشد و پرورش این کمالات در جامعه شیعی، نقش شیعه در تمهید مقدمات ظهور، رسالت شیعه در زیرسازی حکومت‌های اسلامی قبل از ظهور، انتشار معارف مهدوی، ایجاد روحیه انتظار با حفظ سلامت دینی و اخلاقی، تأثیر معارف اهل‌بیت در تبیین وظایف شیعه در غیبت کبرا و مسائلی نظیرآن.
در این راستا، با توجیه وعاظ، شعرا، مداحان، محققان، نویسندگان و فیلم‌سازان می‌بایست سیلی از محصولات و تولیدات فرهنگی و هنری نظیر اشعار و سروده‌های انقلابی ناظر به وظایف شیعه و رسالت جهانی او، خطابه و سخنرانی‌های اسلامی برای تحولی جهانی و فرهنگ‌سازی جهانی، نمایش‌نامه و فیلم‌های توحیدی برای ارائه قرآن به لسان هر قوم را متناسب با مقتضیات زمان و مکان، در بسیج میلیونی توده‌ها تولید و به جهانیان عرضه نمود.
2. تبیین ابعاد جاهلیت مدرن در عرصه فرهنگ، تمدّن و نظام‌های سیاسی حاکم معاصر
انحطاط اخلاقی و امحاء ارزش‌های انسانی و رسوخ کفر و شرک در متن و عمق تمدّن غرب بالعیان مشاهده می‌شود و نه تنها مورد انکار قرار نمی‌گیرد، بلکه با طرح حاکمیت عقل جمعی لیبرالیزم اعتقادی، سیاسی و اقتصادی و توجیه‌‌های سکولاریستی، اندیویدوآلیستی و اومانیستی بدان افتخار و مباهات می‌شود و با طرح پلورالیسم، سوفیسم و سپتی سیسم معرفتی، راه انکار و نفی آن را مسدود می‌نماید. آنگاه عمل به احکام و ارزش‌های اخلاقی نوعی ارتجاع و حماقت محسوب می‌شود و دین‌داری محصول نگاه سنتی و کودکانه بشر به حوادث عالم تلقی می‌گردد.
تمامی گناهان کبیره در لسان ادیان الهی به مدد فن‌آوری‌های غرب در سطحی گسترده، درونی‌ترین لایه‌های جوامع انسانی و خصوصی‌ترین محافل اجتماعی را تسخیر و بشریت را در حیوانی‌ترین مراتب، عمیقاًَ زمین‌گیر کرده و حیوانیت انسان را قانون‌مند و نهادینه نموده است تا حدی که می‌توان گفت: مولود تمدّن غرب، حیوانی متمدّن است گویی که محصول اندیشة مصفّا و مجاهدت اندیش‌مندان غرب به ابزار و فن‌آوری‌هایی تبدیل شده است که انسان غربی بی‌وقفه در سطح و عمق، حیوانی‌تر عمل کند و قانونی‌تر، عمل حیوانی انجام دهد. آری محصول خرد‌جمعی و نبوغ فردی بدون هدایت الهی و استمداد وحیانی، املاء‌ ارض از ظلم و جور، فسق و فجور شده است.
انسانی که در اندیشه وحیانی خلیفة الله فی الارض امانت‌دار خداوند، مورد تکریم بی‌شائبه و مایه مباهات حق، مسجود و مطاع ملائک و معلم به اسماء ‌الهی است، موجودی صاحب عقل و اراده و تدبیر و فطرتی سلیم که می‌تواند به مقام عبودیت و قرب ربوبی نائل شود، در تمدن غرب به کجا رسیده است؟ از تمدنی که در مبانی، در حصار شکاکیت و نسبیت معرفتی اسیر است تا محصولاتش که در اسارت فردگرایی و دنیاطلبی محصور است، چگونه انسانی می‌توان انتظار داشت؟ تمدن غرب در زمان رخوت و سستی دین‌داران، املاء درونی خویش از شرک، کفر، فسق و ظلم زشت را، که به مدد اذهان خلاق و فن‌آوری‌های پیشرفته‌اش تزیین و زیبا نموده است، به بیرون از ظرف وجودی خویش، سرریز نموده و بدین ترتیب زمین را از گنداب‌های درونی خویش اشباع و املاء ‌نموده است.
عصر تقدس سامری را باید موسوی کرد!
فلذا راه‌برد کلیدی دیگر در تمهید مقدمات ظهور، تبیین ابعاد جاهلیت مدرن و پرده‌دری از نقاب دل‌ربای تمدن غرب است.
3. تبلیغ معارف، تعالیم و بینش دینی عناصر مشترک جمیع ادیان توحیدی به طور اعم و معارف اسلامی به طور اخص
انحراف و ضلالت بشر که با ابتذال و مفاسد فراگیر و کثرت بیماری‌های روحی دامن‌گیر، در عین رفاه و تمتع دنیوی خودنمایی می‌کند، محصول نسیان خداوند و فراموشی جوهره ادیان الهی در قوه عاقله و فاهمه بشر است. تعالیمی نظیر: وحدانیت خالق، نبوت سفرای الهی، غیب و ملکوت عالم، قیامت و معاد ارواح انسانی، احکام و قوانین اجتماعی، اوامر و نواهی اخلاقی. تفسیر و بینش اسلامی در پاره عناصر مشترک ادیان الهی به علاوه تعالیم خاص اسلامی و شیعی به عنوان عصاره و جوهره جمیع ادیان الهی، تأثیر بسزایی در معرفت و فرهنگ بشری، ادراک جاهلیت مدرن و در نتیجه انتظار ظهور امام عصر دارد. حقیقت تعالیمی نظیر عدالت، ولایت و مهدویت خاص تشیع نیست، بلکه جوهره و عصاره تعالیم جمیع ادیان توحیدی است. وعده ادیان و مذاهب الهی و حتی مکاتب و فرقه‌های بشری به منجی و مصلحی عادل در عصر بلوغ حیات بشر، داوری و احتجاج حضرت حجت‌(عج) با مسیحیان بر اساس حقیقت انجیل و با یهودیان بر اساس حقیقت تورات و با پیروان سایر ادیان با شریعت خاصّه خودشان، نشان از توجه و اقبال متدینین ادیان به مدعی مهدویت است. و این خود، دلیل بر آشنایی و ایمان ایشان به تعالیم دینی‌شان به شمار می رود.
فلذا تبلیغ عناصر مشترک ادیان توحیدی با پرهیز از مسائل اختلافی در عین تبلیغ و نشر حقایق معارف اسلامی از راه‌بردهای فرهنگ‌افزاری شیعه در عصر غیبت است.
4. گسترش روحیه خداجویی، حقیقت‌یابی و عدالت‌طلبی
حکومت جهانی حضرت حجت، به قسط و عدل معرفی شده است. عدالت همواره اصلی‌ترین و محوری‌ترین خواسته بشر در طول تاریخ بوده است. امروز تمدن غرب با تمام قدرت می‌کوشد تا با اندیشه‌های اندیویدوآلیستی و اپیکوری، عدالت را در حصار فردگرایی و لذت‌طلبی محبوس نموده و اصالت نفعِ جان بنتام را به جای آن بنشاند و با گسترش فهمِ پورالیستی معرفتی و تمایلاتِ سکولاریستیِ فردی، ریشه نهال تنومند عدالت‌طلبی و حقیقت‌جویی را برای همیشه بخشکاند. این‌که زعمای غربی، به بهانه منافعی که در اقصی نقاط دنیا دارند، به خویش اجازه می‌دهند تا حقوق ملت‌ها و احکام نظام بین‌الملل را نادیده بگیرند و مانند ماجراجویان استعمارگر پرتقالی و اسپانیایی قرون هفدهم و هجدهم میلادی با پرچم دزدان دریایی، سر از هر منطقه‌ای در آورند، به لطف نهادینه نمودن روحیه رضایت به ظلمِ ظالم در ازای کسب منافع جزئی و لذات آنی است. کاری که به مدد رسانه‌های جمعی با بزرگ‌نمایی قدرت نظامی، سیاسی و اقتصادی خویش، تحقیر قدرت و اراده ملت‌ها، به زیر سئوال بردن توان مدیریتی و خلوص باطنی نخبگان بومی، و ارعاب و تحمیق جهانیان انجام داده‌اند.
فلذا راه‌برد مهم دیگر در عرصه فرهنگ‌افزای، گسترش روحیه خداجویی، حقیقت‌طلبی و عدالت‌خواهی در سطح جهان است، با توجه به فطری بودن این مفاهیم و امحاء ناپذیری امور فطری، می‌بایست به نهضت خداجویی، حقیقت طلبی و عدالت خواهی در تمهید مقدمات ظهور قیام نمود، قیام لله مثنی و فرادی.
5. توسعه محبّت و مودّت به اهل بیت در جهان از طریق تبیین زندگانی، ابعاد وجودی و معارف اهل‌بیت
حاکمیت هفتاد ساله نظام کمونیستی که دین را به عنوان افیون توده‌ها، طی یکی دو نسل سرکوب و با تعطیل نمودن کلیساها و مساجد از اعمال مذهبی مردم ممانعت می‌ورزید، اثری جز تشنه‌کردن مردم نسبت به دین نداشت. در تمدّن سی‌صد ساله غرب نیز، به موازات گسترش حیوانیت انسان در بستر تمدّن غرب، بر عطش حقیقت‌جویی و الگوطلبی انسان‌های خسته و رمیده از تربیت غربی افزوده می‌شود. می‌توان نور فطرت را کم فروغ نمود، ولی هرگز نمی‌توان آن را خاموش و از صفحه وجود انسان به کلی محو نمود. انسان‌های آزاده و مستقل، پیرو هر مکتب و مسلکی و مؤید هر رهبر و مصلحی نمی‌شوند. افرادی که هندسه وجودیشان، تعقلی و استدلالی است، به آسانی تحت اسارت نظام استدلالی و مکاتب غربی قرار نمی‌گیرند و انسان‌هایی که تشنه محبت و آرامش قلبی‌اند، هنوز در کوی هیچ مسلک و آئینی‌آرام نگرفته‌اند.
فلذا عرصه هنرمندانه اسوه‌های حقیقی بشر که معلمان و مربیان صادق انسان در مسیر فطرت سلیم و دین قیّم حضرت حق‌اند، موجی از اقبال و ارادت را در میان انسان‌ها بوجود می‌آورد. انسان‌هایی که فطرتی بیدار، روحی آزاده، عقلی جویای حقیقت و قلبی تشنه محبت دارند، تنها از روح آزاده و متعالی، منطق و برهان متین و دقیق، و محبت و مودّت ربوبی و قدسی اهل بیت عصمت و طهارت(، سیراب می‌شوند و بس. از اینرو راه‌برد مهم در عرصه فرهنگ‌افزاری، توسعه و تعمیق محبت محمّدی و مودّت علوی در گستره جهان است.
6. تبیین و ترویج ابعاد مختلف تفکر و فرهنگ جهاد و شهادت عاشورایی
عاشورا مظهر اسلام ناب محمدی و تشیع خالص علوی است. عاشورا عصاره تعالیم انبیا الهی و خلاصه آموزه‌های دینی است. عاشورا تجلی عشق ربوبی و تبلور محبت الوهی انسان به خالق است. عاشورا رمز حیات حسنه و سر نجات طیبه انسان از کفر و ظلم است. جهاد و قیام الهی، آغاز هدایت انسان و شهادت آغاز حیات عندالرّبی انسان است. فرهنگ عاشورا، مهر ابطال بر همه کفر و شرک و تمام ظلم و جور بر پیشانی تاریخ است. از این رو، فرهنگ جهاد و شهادت، مغز و اساس فرهنگ انتظار و فرج است، و حقیقت انتظار، پوشیدن جامه جهاد و نوشیدن شهد شهادت است، جهاد و شهادتی که در عاشورای محرم 61، به خامه خون سیدالشهدایِ هستی، تفسیر و تحقق یافت.
فلذا ترویج تفکر و فرهنگ عاشورا، ترویج حقیقت ناب ادیان توحیدی و عصاره مجاهدت اولیاء الهی و ترویج روح و اوج فرهنگ انتظار است. تفکر و فرهنگی که قلب هر آزاد
منبع: www.ghadirekhom.com
  • سارا سجادی

امام هادی علیه السلام و شعری همچون ذوالفقار

سارا سجادی | دوشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۴۱ ب.ظ

به مناسبت تولد امام هادی  دهمین امام ما شیعیان 

امام هادی علیه السلام و شعری همچون ذوالفقار

امام هادی

حضرت امام علی النقی علیه السلام در زندگی پربرکت خویش تلاش می‌ کردند تا از هر فرصتی، برای بیدار نمودن وجدان‌ های خفته در جهت ترویج معارف ناب اسلامی بهره ببرند .

شعر ملکوتی امام هادی علیه السلام در مجلس متوکل عباسی، تأثیری همچون شمشیر امیرالمونین علی علیه السلام در نبرد احزاب داشت. آن حضرت، آنچنان در این شعر، استوار و قاطع سخن گفتند که اشک متوکل عباسی جاری شد و از گریه متوکل، همه حاضران در مجلس نیز به گریه افتادند و در ادامه متوکل منقلب شد و کاسه شراب را شکست.

ابن جوزى نویسنده اهل سنت مى نویسد: یک بار از امام هادى علیه السلام نزد متوکل بدگویى کردند که در منزل او اسلحه و نوشته ها و چیزهاى دیگرى است که از شیعیان او در قم به او رسیده و او در پى تهاجم بر دولت است . متوکل گروهى را به منزل آن حضرت فرستاد و آنان شبانه به خانه امام علیه السلام هجوم بردند ولى چیزى به دست نیاوردند، آنگاه امام علیه السلام را در اتاقى تنها دیدند که در به روى خود بسته و جامه اى پشمین به تن دارد و بر زمینى شن فرش نشسته و به عبادت خدا و تلاوت قرآن مشغول است . امام علیه السلام را با همان حال نزد متوکل بردند و به او گفتند: در خانه اش چیزى نیافتیم و او را رو به قبله دیدیم که قرآن مى خواند.

متوکل چون امام هادی علیه السلام را دید، عظمت و هیبت امام او را فراگرفت و بى اختیار ایشان را احترام کرد و در کنار خود نشاند، و جام شرابى را که در دست داشت به آن حضرت تعارف کرد. امام علیه السلام سوگند یاد کرد که:

« گوشت و خون من با چنین چیزى آمیخته نشده است ، مرا معاف دار»

او دست برداشت و گفت : شعرى بخوان !

شعر ملکوتی امام هادی علیه السلام در مجلس متوکل عباسی، تأثیری همچون شمشیر امیرالمونین علی علیه السلام در نبرد احزاب داشت. آن حضرت، آنچنان در این شعر، استوار و قاطع سخن گفتند که اشک متوکل عباسی جاری شد و از گریه متوکل، همه حاضران در مجلس نیز به گریه افتادند و در ادامه متوکل منقلب شد و کاسه شراب را شکست

امام علیه السلام فرمود: من شعر کم از حفظ دارم .

گفت : باید بخوانى .

امام علیه السلام این اشعار را خواند:

باتو على قلل الأجبال تحرسهم

غلب الرجال فما أغنتهم القلل

و استنزلوا بعد عز عن معاقلهم

فاودعوا حفرا یا بئس ما نزلوا

ناداهم صارخ من بعد دفنهم

أین الأساور و التّیجان و الحلل

أین الوجوه التى کانت منعمّة

من دونها تضرب الاستار و الکلل

فاءصفح القبر عنهم حین سائلهم

تلک الوجوه علیها الدّود تنتقل

«شاهان بر قله کوهسارها شب را به روز آوردند، در حالى که مردان نیرومند از آنان پاسدارى مى کردند، ولى قله ها نتوانستند آنان را از خطر مرگ برهانند.

آنان پس از مدت ها عزت از جایگاه هاى امن به زیر کشیده شدند و در گورها جایشان دادند. چه منزل بد و ناپسندی!

پس از آنکه به خاک سپرده شدند، فریادگرى فریاد برآورد: کجاست آن دست بندها و تاج ها و لباسهاى فاخر؟ کجاست آن چهره هاى در ناز و نعمت پرورش یافته که به احترامشان پرده ها مى آویختند؟ بارگاه و پرده و دربان داشتند.

گور به جاى آنان پاسخ داد: بر آن چهره ها هم اکنون کِرم ها راه مى روند. اکنون کِرم ها بر سر خوردن آن چهره ها با هم مجادله مى کنند.

آنان مدت درازى در دنیا خوردند و آشامیدند؛ ولى امروز آنان که خورنده همه چیز بودند، خود خوراک حشرات و کرم هاى گور شده اند».

دهمین امام روشنایی و هدایت علیه السلام با خواندن این اشعار که متوکل انتظار آن را نداشت بزم خلیفه را دگرگون کرد.

مسعودى مى نویسد: متوکل و تمام حاضران گریستند و آنگاه متوکل دستور داد بساط شراب را برچیدند و سپس چهارهزار درهم به امام علی النقی علیه السلام داد و آن حضرت را با احترام به منزل بازگرداند.


منبع: مروج الذهب ، ج 4، ص 11؛ نورالابصار، ص 166؛ تذکرة الخواص ، ص 361؛ وفیات الاعیان ، ج 3، ص 272؛ مآثر الانافة فى معالم الخلافة ، ج 1، ص 232. ( برگرفته شده از کتاب «چهره هاى درخشان چهارده معصوم علیهم السلام»، سید عبدالله حسینى دشتى)

از امام علی النقی علیه السلام چه می دانیم

 

امر و فرمان خداوند بسوی شماست

 

مشهورترین القاب امام هادی علیه السلام

 

  • سارا سجادی

دعا براى ظهور حضرت بقیة الله(ارواحنا فداه) در روز جمعه ، عید فطر و عید قربان

عید قربان

روز جمعه و عید اضحی(عید قربان) باید که از درگاه قادر منان حضور و ظهور آخرین وارث غدیر امام مهدی (عج)  را از خدا طلب کرد. باید که آماده بود تا در حضور و ظهورش، دین خدا را یاری کرد و دروازه‌های شرق و غرب را در رکابش  گشود و و در ایجاد دولت جهانیش یاریش کرد. شمشیرها را آماده کنید اسب‌ها را زین کنید او می‌آید این وعده خدا است محقق خواهد شد.

سزاوار است مؤمن برای رفع غم و اندوه از قلب امام زمانش در اعیاد فطر و قربان دعا کند تا خدای تبارک و تعالی با فرج مولایش قلب مبارک ایشان را مسرور نماید.

به همین منظور در کتاب اقبال(1) روایتی از جناب ابی حمزه ثمالی نقل می‌کند که امام باقر (علیه السلام) فرمودند:


هنگام خروج برای نماز جمعه یا عید فطر و یا قربان این دعا را بخوان:

أَللَّهُمَّ مَنْ تَهَیَّأَ فی هذَا الْیَوْمِ ، أَوْ تَعَبَّأَ أَوْ أَعَدَّ وَاسْتَعَدَّ لِوِفادَةٍ إِلى مَخْلُوقٍ ، رَجاءَ رِفْدِهِ وَجائِزَتِهِ وَنَوافِلِهِ ، فَإِلَیْکَ یا سَیِّدی کانَتْ وِفادَتی وَتَهْیِئَتی وَ إِعْدادی وَاسْتِعْدادی رَجاءَ رِفْدِکَ ، وَجَوائِزِکَ وَنَوافِلِکَ .

أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَرَسُولِکَ وَخِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ، وَعَلِیٍّ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَوَصِیِّ رَسُولِکَ ، وَصَلِّ یا رَبِّ عَلى أَئِمَّةِ الْمُؤْمِنینَ ، اَلْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَعَلِیٍّ وَمُحَمَّدٍ ،

خدایا ؛ هر کس در این روز مهیّا گشته یا آماده شده یا حاضر شده یا آمادگى یافته تا نزد مخلوقى برود و امید پاداش و عطیّه و بخششى از او دارد ؛ پس اى آقاى من ؛ کوچ کردن من و مهیّا شدن من و حاضر گشتن من و آمادگى من به سوى تو به امید پاداش و بخشش تو است.

بار خدایا ؛ بر بنده و فرستاده‏ ات و برگزیده از بندگانت ، محمّد صلى الله علیه وآله وسلم ، و بر على علیه السلام امیر مؤمنان و وصىّ پیامبرت درود فرست ، و اى پروردگارم ؛ درود فرست بر پیشوایان مؤمنان : امام حسن و امام حسین و امام سجّاد و امام باقر ...


و امامان را تا آخر نام ببر تا به نام صاحبت (حضرت مهدى ارواحنا فداه) برسى و بگو:

أَللَّهُمَّ افْتَحْ لَهُ فَتْحاً یَسیراً ، وَانْصُرْهُ نَصْراً عَزیزاً .

أَللَّهُمَّ أَظْهِرْ بِهِ دینَکَ وَسُنَّةَ رَسُولِکَ ، حَتَّى لایَسْتَخْفِیَ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْحَقِّ مَخافَةَ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ .

  أَللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَیْکَ فی دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلامَ وَأَهْلَهُ ، وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَأَهْلَهُ ، وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ إِلى طاعَتِکَ وَالْقادَةِ إِلى سَبیلِکَ ، وَتَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ .

أَللَّهُمَّ ما أَنْکَرْنا مِنْ حَقٍّ فَعَرِّفْناهُ ، وَما قَصُرْنا عَنْهُ فَبَلِّغْناهُ .

خدایا ؛ گشایشى آسان برایش مقرّر فرما ؛ نصرتى باعزّت عنایتش فرما ؛ خداوندا ؛ دینت را و نیز سنّت پیامبرت را به وسیله او ظاهر فرما تا هیچ حقّى از ترس هیچ کسی پوشیده ندارد .

خدایا؛ ما به سوى تو مشتاق هستیم در مورد دولتى باکرامت، که اسلام و اسلامیان را بدان عزیز نمایى و نفاق و اهلش را خوار و ذلیل کنى ، و ما را در آن دولت ، از فراخوانان به فرمانبرداریت ، و از رهبران راه خودت قرار ده ؛ و کرامت دنیا و آخرت را روزیمان فرما. خدایا؛ آنچه از حقّ و حقیقت را که نشناختیم، به ما بشناسان و به آنچه دست نیافتیم، ما را به آن برسان.


در این جا براى امام عصر صلوات اللَّه علیه دعا کن، و دشمنانش را نفرین نما، و حاجتخود را از خدای متعال درخواست کن، و سخن آخرت این گونه باشد:

أَللَّهُمَّ اسْتَجِبْ لَنا ، أَللَّهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ تَذَکَّرَ فیهِ فَیَذَّکَّرَ .

خداوندا؛ (دعاى ما را) به اجابت برسان، خداوندا؛ ما را از کسانى قرار ده که تذکّر دهند و متذکّر شوند.


1) اقبال الأعمال: 585 . 

منبع: صحیفه مهدیه ص 258



منبع: besuyezohur.ir

  • سارا سجادی

دانلود بروشور «حضور امام زمان (عج) در عرفات و حج»

سارا سجادی | سه شنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۲:۳۰ ب.ظ

دانلود بروشور «حضور امام زمان (عج) در عرفات و حج»


این بروشور دو صفحه‌ای (A4) به مناسبت ایام حج و عرفه تهیه شده است و شما می‌توانید آن را با قالب PDF از لینک زیر دریافت نمائید:


دانلود



منبع: besuyezohur.ir

  • سارا سجادی

اندیشه مهدویت از نگاه امام باقر(ع)

سارا سجادی | يكشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۲۴ ق.ظ

اندیشه مهدویت از نگاه امام باقر(ع)

امام باقر

چکیده
این نوشتار تأملی در چگونگی طرح آموزه‌های مهدویت از سوی امام باقر(ع) و کیفیت ارائۀ معارف مهدوی از سوی ایشان است؛ بیاناتی که با توجه به اهداف کلی دعوت دینی، فرصت ویژۀ صادقین در آموزش معارف دینی، نیازهای عصر سقوط امویان و ظهور عباسیان شکل گرفته است.
بررسی محورهای مورد تأکید در این بیانات و تأمل در نسبت آن‌ها با اهداف کلی و نیازهای هر عصر می‌تواند از یک‌سو طرح کلانی را نشان دهد که در این شکل از تعلیم و تربیت تعقیب شده است و از سوی‌دیگر، تأثیر تربیتی و اخلاقی هر یک از آموزه‌های مهدوی را نمایان‌تر کند.
این پژوهش بر تحلیل محتوایی روایات صادره از امام باقر(ع) تکیه دارد و می‌کوشد با توجه به شرایط عصر صدور، آثار آموزه‌های مهدوی بر شیعیان را معلوم نماید؛ از این‌رو با تعیین محورهای مورد تأکید در سخنان آن امام، همراه با ارائه نمونه‌ای از آن و تأمل در نسبت این سخنان با شرایط مخاطبان، تلاش دارد به حکمت و جهت طرح هر یک از آموزه‌ها دست یابد. ارائۀ نمونه از سخنان امام باقر(ع) در این نوشتار با توجه به توضیحات مقالات پیشین، محدودتر بوده و کثرت روایات آن حضرت ما را ناچار از گزارش کلیات و پرهیز از ذکر جزئیات کرده است. از پیش‌فرض‌ها و روش‌های این مجموعه مقالات، پیش‌تر در نوشتاری دیگر گفت‌وگو کرده‌ایم.
مقالۀ حاضر، روشنگر این سخن است که تعلیم آموزه‌های مهدوی در این برهه از تاریخ ائمه(ع) افزون بر ارائۀ معارف مهدوی و آخرالزمانی به نکاتی مهم در تربیت مخاطبان توجه دارد و نوعی زمینه‌سازی برای جلوگیری از آفات بحث مهدویت و جلوگیری از انحرافات را متناسب با عصر ائمۀ نخستین دنبال می‌کند.


دریافت این مقاله به صورت PDF ، لینک کمکی


مقدمه

با مرگ عبدالملک بن مروان و حجاج بن یوسف، خشونت و اقتدار حکومت بنی‌امیه کاهش یافت. آغاز امامت حضرت باقر(ع) هم‌زمان با این ایام بود که فشارها و سخت‌گیری‌ها کاهش یافت و امکان مناسب‌تری برای فعالیت‌های آموزشی فراهم آمد. با آغاز حکومت عمر بن عبدالعزیز و تا زمان قدرت گرفتن هشام بن عبدالملک، برخورد با شیعیان شکلی آرام‌تر به خود گرفت و امکان فعالیت تربیتی و آموزشی برای امام باقر(ع) فراهم شد. بدین ترتیب، حرکت تربیتی‌ای که با امام سجاد(ع) آغاز شده بود در عصر امام باقر(ع) فرصت مناسبی برای توسعه و تعمیق خود یافت.
اولین استفاده از این آموزه را در فرقه کیسانیه می‌توان ردیابی کرد (نوبختی، 1404: 26). پس از آنان، اولاد عباس نیز مدعی وصایت شدند (همو: 30 - 36) و با انتخاب القاب حضرت مهدی(عج) برای خود، راه تازه‌ای برای سوء استفاده از گرایش‌ها و باورهای مردم آزمودند؛ راهی که بعضی از نوادگان امام مجتبی(ع) نیز در مقابله با عباسیان در پیش گرفتند (بلاذری، 1394: ج3، 78؛ اصفهانی، 1385: 217).
ضعف حکومت اموی و کم‌ شدن فشارها این امکان را برای امام باقر(ع) فراهم کرد که فعالیت‌های گسترده‌ا‌ی را در عرصه آموزش سامان دهد. مدرسه امام باقر(ع) موفق به تربیت نسل تازه‌ای از دانشمندان شیعه، متناسب با نیازهای عصر جدید شد؛ عصر پرسش‌ها و شبهات؛ پرسش‌هایی که در بستر ضعف فرهنگی مسلمانان می‌رویید و از چالش اندیشه‌ها و فرهنگ‌های مسلط آن روزگار با فرهنگ مسلمین تغذیه می‌شد.
عصر امام باقر(ع) آغازی بر دورۀ شکوفایی فوق‌العادۀ جامعۀ شیعه است. پیامبر(ص) 
او را باقر العلوم نامید؛ از این‌رو که او به سبب نیاز آتی در رویارویی با اندیشه‌های یونانی، 
ایرانی و... به آموزشی متفاوت از علوم انبیا روی آورد؛ او آن‌چه را که رسول آورده بود می‌شکافت، لایه‌های تازه‌ای از علم دین را عرضه می‌داشت، پاسخ‌هایی را که جامعۀ اسلامی به آن نیاز داشت از عمق پیام رسول استنباط کرده و راه وصول به این همه را نیز به حاملان علم شیعه می‌آموخت.
آموزه‌های اولیۀ اسلام در برابر اندیشه‌های ساده مشرکان و حرف‌های نه‌چندان پیچیده اهل کتاب عرضه شده بود. اما اکنون اندیشه‌های عمیق یونانی و ایرانی و پیام‌های رمزآلود هندی در برابر اندیشه اسلامی رخ می‌نمود و تبیینی تازه و ژرف‌اندیشی متفاوتی در اندیشه‌های الهی را نیاز داشت.
اگرچه اندیشه اسلامی ظرفیت پاسخ‌گویی به همه نیازها تا روز قیامت را دارد، ولی این اندیشه به صورت لایه‌لایه عرضه شده و برای رسیدن به عمقی بیشتر، شکافندۀ علمی چون امام باقر(ع) را طلب می‌کرد.
باقر العلوم(ع) به لایه‌های زیرین اندیشه اسلامی پرداخت و در تمام عرصۀ فقه _ از عقاید و معارف تا اخلاق و احکام _ به نوآوری پرداخت. در عرصۀ عقاید و معارف، نه‌تنها اعتقادات ناب دینی را تبیین کرد، بلکه به توضیح لایه‌هایی از معارف دینی اقدام کرد که پاسخ‌گوی نیاز این دوره بود.
کلامی که در آموزش‌های امام باقر و فرزندش(ع) القا می‌شد، همانند آموزش‌های رسول‌خدا(ص) و جانشینان او رکنی از تربیت دینی است و نوعی حرکت فکری و روحی را برای افراد به ارمغان می‌آورد. اما در عصر صادقین(ع) اصول و قواعد این اندیشه و استدلال‌های ظریف و دقیقی که در ورای تک‌تک مفاهیم و گزاره‌های دینی نهفته است، آموزش داده می‌شد. این آموزش‌ها ذهن شاگردان را سازمان می‌دهد؛ ذهنیّتی که به آنان امکان پاسخ‌گویی به هر شبهه تازه را فراهم می‌آورد. این ذهنیّت حاصل نوع آموزشی است که در آن، فرد با تمامی وجود درگیر سؤالات اساسی شده و حرکت فکری خود را با پرسش‌های دقیق آغاز می‌کند. در این روش پیش از ارائه پاسخ، ذهن‌ با پرسش و درگیری با موضوع آماده شده و مطالب بی‌محابا به ذهن مخاطب ریخته نمی‌شود.
در آموزش‌های صادقین(ع) توجّه به آموزش اصول و قواعد اندیشه دینی و استدلال‌ها و حکمت‌ها برجستگی خاصی دارد. در این شیوه، نه‌تنها ظرایف و لطایف قرآنی و روایی آموخته شده، بلکه چگونگی تحصیل این نکات نیز توضیح یافته است (نک: مشرق موعود، ش22).
این آموزش‌ها همراه با فضای باز گفت‌وگوی با استاد، استفاده از شیوه کارگاهی جدل و نقد شیوه استدلال شاگردان، به تربیت رجالی می‌انجامد که در برابر هر حریفی و در هر عرصه‌ای توان مقابله دارند و قدرت کلام را در دو چهره تبیین‌گر و مدافع به رخ می‌کشند (برای نمونه نک: کلینی، 1407: ج1، 13، 87 و 172؛ صدوق؛ 1398: 220؛ کشی، 1409: 256 و 266). شاگردان گاه با حضور در مواجهۀ امام با صاحبان مذاهب و فرق می‌توانند در شیوه و محتوای مباحث کلامی نکات بسیاری بیاموزند (کلینی، 1407: ج1، 72 و 78).
در این جایگاه استاد به جای درگیری مستقیم خود با صاحبان شبهه و سؤال، می‌تواند شاگردان را به رویارویی با آنان بفرستد و خود تنها مشکل‌گشایی کرده و در حل دشواری‌ها از شاگردان خویش پشتیبانی کند. شاگردان نیز در صحنه عمل با مشکلات و پرسش‌های واقعی آشنا شده و توانمندی‌هایشان محک می‌خورد.
در بررسی روایات صادقین(ع) باید به تفاوت‌های عصر این دو امام نیز توجه داشت. امامت حضرت باقر(ع) در دوره فتور حکومت اموی است و دلیل چندانی برای تقیه نیست، اما امام صادق(ع) با آخرین خلیفه مقتدر اموی _ یعنی هشام بن عبدالملک _ و با دو خلیفه خون‌ریز عباسی، ابوالعباس سفاح و منصور هم‌عصر است. فضای گفت‌وگوی حضرت صادق(ع) آکنده از حساسیت حکومت‌هاست و پیچیده‌گویی و تقیه لازمۀ ادامه حرکت شیعی در این دوره‌ها به شمار می‌رود.
تفاوت دیگر در قلّت و کثرت شیعیان است. اصحاب امام باقر(ع) جمعی محدودتر ولی خالص‌ترند، اما عصر امام صادق(ع) دورۀ پرشماریِ شیعیان و همراه شدن با ناخالص‌ها و ناخالصی‌هاست. همین نکته موجب می‌شود فهم سخنان امام صادق(ع) محتاج به دقت‌ها و ظرافت‌های بیشتری باشد.
آخرین تفاوت در پدیدار شدن آل‌عباس است؛ قدرت‌طلبان تازه‌ای که با آل‌علی(ع) نسبتی نزدیک دارند و از بسیاری از اسرار باخبرند. اینان از معارف شیعی آگاهند و آمادۀ سوء استفاده از هر آموزه‌ای به‌ویژه آموزه‌ مهدویت هستند. توجه به حضور و حساسیت عباسیان در فضای صدور یا تدوین کتب حدیث می‌تواند به تحلیل‌های متفاوتی بینجامد. باید به این نکته توجه داشت که عباسیان و داعیان از اواخر دوره حضرت امام باقر(ع) کار خود را آغاز کردند؛ حرکتی که در دوره امام صادق(ع) به بار نشست.
در ادامه به محورهای سخنان امام باقر(ع) دربارۀ آموزه‌های مهدویت اشاره می‌کنیم و بر نکات پرتکرار و متفاوت در هر یک تأکید خواهیم کرد. فراوانی روایات صادقین(ع) سبب می‌شود برای تنظیم مناسب‌تر به دسته‌بندی محتوایی تازه‌ای بر اساس مقطع زمانی مورد توجه در کلام روی آوریم.
مأخذ و مرجع اصلی در این بخش، کتاب معجم احادیث امام مهدی(عج) است که به شمارۀ صفحات آن در میان پرانتز اشاره شده است. تقریباً تمامی روایات امام باقر(ع) در جلد چهارم و بخش کوچکی از روایات در جلد پنجم این کتاب قرار گرفته است. البته روایات تفسیری امام باقر(ع) در حوزه مهدویت در مجلدی مستقل و در کنار سایر روایات تفسیر ائمه اطهار(ع) گردآوری شده است.

محورهای بحث در سخنان امام باقر(ع)

1. تولد، نام و نسب، ویژگی‌ها
امام باقر(ع) در چند روایت از مخفی بودن ولادت امام مهدی(ع) سخن گفته‌ (337 - 340) و در تعدادی از روایات به توصیف ظاهری امام مهدی(عج) پرداخته‌اند ( 351 - 355). در روایات امام باقر(ع) کمتر به نام مهدی(ع) اشاره شده و حتی در مواردی، اجتناب امام از ذکر نام ایشان مشهود است (341 و 351).
در یک روایت از درج امام و عملکرد او در پیمان و میثاقی خبر داده که از همگان گرفته شده است؛ میثاق مندرج در آیه 172 سوره اعراف (377). در روایتی دیگر نیز به ویژگی مشهور مادر امام مهدی(عج) اشاره شده است: ابن سیدة الإماء فرزند سرور کنیزان (357).
تأکید بر مخفی بودن ولادت مهدی(عج) دو اثر در شیعه داشته است؛ اول، آمادگی برای چنین شرایطی و دور ماندن از شک و تردید؛ دوم، در اختیار گذاردن علامتی برای تشخیص درست تا جایی که مدعیان حتی در ادعای مهدویت موسی و اسماعیل _ فرزندان امام صادق(ع) _ نتوانستند موفقیت چندانی به دست آورند.
توصیف ظاهری مهدی(عج) و خبر دادن از ویژگی مادر او، در خود تأکیدی بر قطعیت موعود و همچنین احاطه امام باقر(ع) دارد و جایگاه او را بر مخاطب معلوم می‌کند. این توصیفات می‌تواند علامتی را نیز در اختیار مخاطبان و آیندگان بگذارد.
روایت به قرار گرفتن مهدی(عج) در مضمون میثاق توحید و ربوبیت، و درج امامت در مضمون توحید اشاره دارد و این‌که ادامه توحید و حاکمیت پروردگار، پذیرش امامتی است که روشنگر حکم پروردگار در تمامی حادثه‌هاست.

2. غیبت
توجه به حکمت غیبت در روایات بسیاری دیده می‌شود. در این روایات از ترس از کشته‌شدن (346)، بیعت نکردن با گردن‌کشان زمانه (348)، تحول در روحیۀ حاکم بر جامعه (399 - 402)، غربال شدن (319 - 321) و همچنین نیاز به طی شدن دوره‌هایی در جامعه انسانی و حصول برخی تغییرات (319 - 321، 399 - 402 و...) به عنوان دلایل غیبت نام برده شده است. همچنین در قالب بیان آثار غیبت نیز به نکاتی اشاره شده ( 348 - 350) که می‌توان از آن به عنوان بخشی از حکمت‌های غیبت یاد کرد.
امام در این سخنان از یک‌سو تداوم امامت آشکار را ناممکن و از سوی دیگر غربال شدن شیعیان و حصول نوعی بلوغ اجتماعی را لازمه قیام و ظهور امام دانسته است.
این بیانات، عقلانیت غیبت را روشن می‌کند و اشاره به حرکت‌هایی دارد که برای رسیدن به ظهور و قیام باید شکل گیرد. توضیح وجهۀ عقلانی غیبت، شبهه‌ها را می‌زداید و افق پیش روی فرد و جامعه شیعه را روشن می‌کند. این بخش از سخنان حضرت باقر(ع) به نکات ظریفی نیز اشاره دارد که باید در بحثی مستقل به آن پرداخت.
انحراف دیگری که در این کلمات مورد توجه خاص قرار گرفته، بحث تعیین وقت برای ظهور است. در این روایات، هر گونه وقت‌گذاری به صراحت باطل به شمار آمده و گویندۀ چنین سخنی تکذیب شده است (393 به بعد). فراهم آمدن شرایط ظهور حجت‌خدا وابسته به پایمردی مؤمنان و تحول در فضای فکری مردم است و برای چنین اموری نمی‌توان وقت تعیین کرد.
در برخی روایات معتبر، از سال هفتاد به عنوان موعدی خبر داده شده که خداوند برای زمان حکومت ائمه(ع) تعیین کرده بود، اما با کشته‌شدن امام حسین(ع) پروردگار بر اهل زمین غضب کرد و آن را تا سال صد و چهل به تأخیر انداخت. این موعد نیز به سبب کشف اسرار ائمه از سوی یاران ایشان منتفی شد و خداوند پس از آن در نزد ائمه(ع) زمانی را برای حکومت تعیین نکرد.
این سخن را با مروری بر تاریخ ائمه نیز می‌توان تأیید کرد؛ زیرا حرکت اجتماعی شیعه پس از رسول‌خدا(ص) بعد از وقفه‌ای که با تسلط اولیه بنی‌امیه حاصل شد، روندی صعودی داشت و تأمل در شرایط اجتماعی جامعه شیعه نشان می‌دهد که تداوم حرکت حسینی می‌توانست با داشتن مهلتی بیشتر برای رشد به قیام بینجامد که با کوتاهی و بی‌مهری یاران و خشونت دشمنان سرانجامی نیافت.
پس از امام حسین(ع)، امام سجاد(ع) آغازگر حرکتی تازه بود که در طول ده‌ها سال به گستردگی و وسعتی خاص رسید (کشی، 1409: 123). این حرکت با فترت و زوال بنی‌امیه فرصتی استثنایی یافت، اما سستی یاران امام در پایبندی بر توصیه اکید آن حضرت بر تقیه، موجب شد حرکت شیعی گرفتار محدودیت‌های حاکمان و طمع‌ورزی دوستان شده و راه بر تشکیل حکومت ولایی بسته شود. شرایط تازۀ دیگر با تعیین زمانی برای قیام همراه نبود و همه چیز موکول به پایمردی مؤمنان و تغییر ذهنیت مردم شد.
این منطق است که روایات دیگر حضرت باقر(ع) دربارۀ بی‌فایدگی قیام‌های پیش از 
ظهور را توضیح می‌دهد. امام به برخی یاران خویش فرمان خانه‌نشینی و همراهی نکردن با کسانی را می‌دهد که به قیام مسلحانه علیه حکومت برمی‌خیزند. امام نه‌تنها این تحرکات را بی‌فایده می‌داند، بلکه از بی‌پایگی و بی‌هدفی افرادی از خاندان خبر می‌دهد که اقدام به قیام می‌کنند. 
منع از همراهی با قیام‌های بی‌سرانجام همراه با تأکید بسیار بر انتظار فرج و نشان دادن رفتارهای درست در عصر غیبت است (322، 323، 325، 328 - 331، 316، 326 و 327). امام باقر(ع) تصویری عمیق از مفهوم انتظار فرج می‌نمایاند که در آن انتظار، بخشی از دین است، نه صرف حالتی در روح و روان مؤمن. انتظار به مثابه آمادگی و آماده‌سازی شرایط برای ظهور، مهم‌ترین عمل در عصر غیبت به شمار می‌رود؛ عملی که خود فرجی است برای مؤمن در رسیدن به هدف و سطحی متفاوت در زندگی که خود از هر پیروزی و فرجی مهم‌تر است.
آموزش این نکته که اگر انتظار فرج به معنای نارضایتی از شرایط سخت و ابتلائات 
عصر غیبت باشد، نوعی دنیاطلبی را در خود دارد و اگر مؤمن خود را در چنین شرایطی 
متضرر احساس می‌کند، در حقیقت نقش خویش در این دنیا و اهمیت ابتلا و غربال شدن‌ها (طوسی، 1411: 339؛ نعمانی، 1397: 213؛ کلینی، 1407: ج1، 370) را نیافته که اگر کسی 
با دوری از محضر معصوم بتواند فشارهای فکری، روانی و اجتماعی را تحمل کرده، به آمادگی و آماده‌سازی ادامه دهد، برتر از کسانی است که محضر امام را درک می‌کنند و در رکاب او می‌جنگند.
یکی از شیوه‌های بیان معارف مهدوی، اشاره به سنت‌هایی است که هم‌سان با پیامبران الهی در حق امام مهدی(عج) نیز جریان یافته است (357 و 359 - 363) که از ظرافت‌های این شیوه، در مقالۀ پیشین سخن گفته شد (نک: مشرق موعود، ش27: 5-25). امام باقر(ع) در چند روایت به سنت‌هایی اشاره دارد که هم‌سان با پیامبرانی چون موسی، عیسی، یوسف، یونس(ع) و محمد(ص) در حق امام مهدی(عج) نیز جاری شده است (برای مطالعۀ کامل‌ترین بیان در این‌باره، نک: صدوق، 1395: ج1، 327).
امام باقر(ع) برخی نکته‌های عصر غیبت را همانند سایر معصومین(ع) تکرار می‌کند: اصلاح امر مهدی(عج) در یک شب (357 و 446) و همچنین شهادت بر امامت آن حضرت، توسل به او و دعای برای او (19 - 24) که پیش‌تر از آثار این بیانات گفتیم. 

3. عصر نزدیک به ظهور
در کتب روایی شیعه و اهل‌سنت روایات بسیاری می‌توان یافت که از اوضاع روزهای آینده خبر می‌دهند؛ روایاتی که از آن‌ها به روایات ملاحم و فتن تعبیر شده و مؤلفان بسیاری به تصنیف پیرامون آن‌ها پرداخته‌اند.
بخش بزرگی از این روایات وضعیت زمانی مشخصی نسبت به قیام مهدی(عج) ندارند، اما بخشی دیگر از عصری خبر می‌دهند که به قیام مهدی(عج) می‌انجامد. روایات اخیر، بخش مهمی از آموزه‌های مهدوی را تشکیل می‌دهد.
این روایات در حقیقت گزارشی از وقایعی است که پیش از ظهور حجت خدا رخ خواهند دارد؛ وقایعی که با رخ‌ دادن آن‌ها می‌توان ظهور امام مهدی(عج) را توقع داشت و علایم ظهور به شمار می‌روند.
از بیان علایم ظهور توسط ائمه(ع) هم مصون‌سازی مسلمانان نسبت به جریان‌های انحرافی حاصل می‌گردد و هم احاطه و جایگاه امامان شیعه گوشزد می‌شود. این علایم گاه در آسمان و زمین و خارج از فضای اجتماعی، و گاه حادثه‌هایی اجتماعی هستند. پرتکرارترینِ علامت‌های دسته اول در منقولات حضرت باقر(ع) ندای آسمانی است؛ ندایی که مهدی(عج) به همگان معرفی می‌شود و آغاز قیام او را اعلام می‌کند و برای هیچ کس تردیدی باقی نمی‌گذارد (317، 362، 367، 382، 427، 429 _ 431 و433).
این بیانات افزون بر ارائه علامتی مطمئن و حتمی برای ظهور، راه را بر مدعیان مهدویت می‌بندد؛ زیرا ساختن صیحه‌ای آسمانی که در گوش همه نشسته و برای همگان مفهوم باشد، حتی امروزه نیز خارج از اختیار آدمی است.
داعیان عباسی در دوره امام باقر(ع) کار خود را آغاز کردند و سوء استفاده از مفاهیم مهدوی، از جمله آموزه‌هایی است که در تبلیغات عباسیان مورد توجه خاص بود. استفاده از برخی القاب مهدی(عج) مانند سفاح، منصور و مهدی برای سلاطین عباسی حکایت از این توجه دارد. ارائه علایمی تقلید و جعل نشدنی می‌تواند دست مدعیان را در فریبکاری ببندد و شیعیان را با نشانه‌هایی همراه کند و تشخیص حق و باطل را سهل نماید.
در منقولات امام باقر(ع) از میان علایم اجتماعی، خروج سفیانی بسیار مورد توجه است. نام، مشخصات ظاهری (418)، نقطه آغاز حرکت (362)، درگیری‌های پیش از آن (416، 405، 315، 384، 385، 390)، مدت حکومت (419) و همچنین حوادثی توصیف شده است که برای او و سپاهش رخ خواهد داد (422). در این کلمات، امام باقر(ع) بر حتمیت قیام سفیانی تأکید شده (423) و خروج او را در سال قیام قائم (417) و پیش از حدوث آن گفته است (384 و 413).
واژه «سفیانی» برگرفته از کنیه ابوسفیان _ بزرگ بنی‌امیه _ است و از انتساب دشمن بزرگ مهدی(عج) به این خاندان خبر می‌دهد. این واژه در عصری که حکومت در اختیار آل‌امیه است، به نوعی مربوط کردن جریان شیطانی سفیانی به حکومتی است که بر تخت حکومت مسلمین نشسته است. توجه خاص امام باقر(ع) به سفیانی و داستان او می‌تواند تأکیدی بر تقابل خاندان و جریان اموی با اسلام، پیامبر و حرکت او باشد.
برخی دیگر از علایم ظهور مانند قتل نفس زکیه (447)، اختلاف میان فرزندان عباس، خروج یمانی و همچنین برخی علامات نجومی(379 و 389) در منقولات از امام باقر(ع) وارد شده‌اند (425، 447، 405 و 406) (برای مطالعۀ برخی علایم دیگر، نک: نعمانی، 1397: 262 به نقل از امام باقر(ع) و نیز مؤسسة المعارف الاسلامیة، 1428: 405، 315، 390، 345، 346 و 362). اما در روایات به جای مانده از حضرت باقر(ع) خبر چندانی از دجال دیده نمی‌شود و تنها در یک نقل به محل خروج دجال اشاره شده است (ج5، 5).
در منقولات امام باقر(ع) از ظهور پرچم‌های سیاه (نشانه عباسیان) در حمایت از مهدی(عج) خبر داده شده است (409 - 411) که پیش‌تر از شبهۀ اعتبار این روایات و خدشه در منبع آن، یعنی کتاب فتن ابن‌حماد سخن گفته شد.

4. ظهور و وقایع هم‌زمان با آن
توصیف هنگامه ظهور، مضمون بخشی از روایات امام باقر(ع) است. خروج قائم در روز عاشورا رخ خواهد داد (451 و 453) و یارانی به تعداد سربازان رسول‌خدا(ص) در بدر خواهد داشت که از مناطق مختلف دنیا گرد او فراهم می‌آیند (445 و 449).
آری، او آغاز دوبارۀ بدر اسلام و منتقم عاشوراست و هر کس می‌تواند با انتظار مصلحانه این امید را در دل بپروراند که در محضر او و در رکابش حاضر شود و حجاب زمان و مکان مانع از حضور و همراهی نخواهد شد. این سپاه، همان سپاه بدر محمد(ص) است که بازگشته و آن‌چه ناتمام مانده بود را تمام می‌کند.
در مکه خطبه خوانده، حرکت خود را آغاز می‌کند؛ پرچم، سلاح، کلاه‌خود و سپر رسول خدا(ص) را به همراه دارد و پیمان‌نامه‌ای از جانب او. کنار کعبه، میان رکن و مقام با او بیعت می‌شود( 364 - 367) و با ندای آسمانی و معرفی او با نام و نام پدر، جای شبهه برای کسی باقی نمی‌ماند (367 و... ). او عصا و سنگ موسی (369 و 373) را به همراه دارد و سنت‌هایی از انبیا در حق او نیز جاری است (359 - 363).
او با نام رسول خدا و با همان پرچم، سیره و سلاح او بازگشته است. او ادامۀ انبیاست، و با ابزارها و سنت‌های آنان همراه است. در تأیید او آسمان به زمین متصل شده و جایی برای شبهه و تردید باقی نمی‌ماند. آن‌که در برابر او می‌ایستد، از حجت بالغه الهی عبور کرده و در برابر آن ایستاده است.
عیسی مسیح(ع) در زمان او به زمین بازمی‌گردد. عیسی(ع) در رکاب مهدی(عج) است و در نماز به او اقتدا می‌کند (499 و 500). در کافی از امام باقر(ع) نقلی وارد شده که در آن از همراهی الیاس پیامبر با مهدی(عج) خبر داده است (439 - 443).
همراهی عیسی(ع) می‌تواند به یک‌دست شدن دو دین بزرگ ابراهیمی اشاره داشته باشد و به این‌که این جنگ میان صاحبان ادیان و مذاهب نیست و حق محض در برابر باطل محض صف خواهد کشید.
امام باقر(ع) در برخی روایات از اوصاف یاران قائم گفته است؛ از شجاعت فوق‌العادۀ آنان (437)، از برادری و رفاقتشان (435) و از مطیع بودن آسمان و زمین و اشتیاقشان بر ایشان (434). یاران قائم همگی در قید حیات نیستند و بسیاری از آنان به دنیا رجعت کرده و در رکاب امام زمان(عج) حاضر می‌شوند (15 و 16).
تصویر یاران قائم به مخاطبان شرایطی را گوشزد می‌کند که با تحقق آن می‌توان به ظهور قائم امید بست. تا این استوانه‌ها بزرگ نباشند، امکانی برای حکومت مهدوی نیست و این بارِ بزرگ بر شانه‌های ناتوان جای نمی‌گیرد. مخاطب با دیدن فاصله‌ خود با این تصویر زیبا، هم راه را می‌بیند و هم دلیل غیبت را می‌یابد و همچنین شوق حرکت را احساس می‌کند.
در نقلی از جابر، امام باقر(ع) شیوه سلام گفتن بر امام مهدی(عج) به هنگام رویت او را به شیعیان آموخته که عبارت آشنایی از زیارات جامعه است (ج5، 17 و 18). سلام بر او صدها سال پیش از تولدش و سلام بر او که توفیقی برای دیدارش نداریم، او را در دل و خیال ما حاضر کرده و با کلماتی زیبا بذر شناخت و احساس را در مخاطب می‌نشاند.

5. جنگ‌ها تا شکل‌گیری حکومت جهانی
شکل‌گیری حکومت جهانی مهدی(عج) با موانعی روبه‌روست که جز با جنگ کنار زده نمی‌شود. یاران شجاع و هم‌دل قائم(عج) که از آسمان و زمین حمایت می‌شوند، در خدمت اویند. در روایات، از مسیر حرکت قائم (455 و 469)، رفتن به سوی قدس (491 و 492)، درگیری‌ها و جنگ‌های او و همچنین پیروزی‌هایی که در انتظار اوست خبر داده شده است(378 و 481)؛ پیروزی‌هایی که با حمایت همان فرشتگان به دست می‌آید که در جنگ بدر مددرسان رسول خدا(ص) بودند (434).
روایات امام باقر(ع) سیره قائم(ع) را همانند سیره رسول‌خدا(ص) دانسته ، اما در همین روایات چند نکته دیده می‌شود که به نظر با سخن فوق هماهنگ نیست:
1. برخی روایات از برخوردهای شدید و متفاوت امام مهدی(عج) خبر می‌دهد (384 و 473 - 480). حتی در روایتی زراره از امام باقر(ع) صراحتاً پرسیده است: «أَ یَسِیرُ بِسِیرَةِ مُحَمَّدٍ(ص)؟» و امام در جواب فرموده: «هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ یَا زُرَارَةُ! مَا یَسِیرُ بِسِیرَتِهِ»‏‏ (نعمانی، 1397: 236).
2. در برخی روایاتِ امام باقر(ع) از تجدید اسلام توسط امام مهدی(عج) و دعوت او به سنت و امری جدید خبر داده شده است (317، 384، 503 - 506)
3. روایتی نیز از امام باقر(ع) نقل شده که سیره قائم(عج) در قضاوت را گاه هم‌سان با پیامبر(ص) و گاه متفاوت با او معرفی کرده است (483).
با دقت در روایات فوق، می‌توان ناهماهنگی ظاهری را برطرف کرد؛ زیرا مراد از تفاوت سیره امام با رسول‌خدا(ص) در برخورد سختی است که او از آغاز با دشمنان خدا خواهد داشت. اما اصول حاکم بر رفتار امام نیز همان است که رسول(ص) به همه آموخته است.
رسول‌خدا(ص) ابتدا به بیان دعوت و اتمام حجت پرداخت و در این راه جز به ملاطفت 
و حوصله راه نپیمود، اما آن‌جا که چیزی جز عناد و دشمنی باقی نماند، او به شکستن توطئه‌ها اقدام کرد. برخوردهای تند امام مهدی(عج) با کسانی است که جز عناد ندارند و جز زبان شمشیر نمی‌فهمند. مروری بر شخصیت سفیانی و دجال این ویژگی در دشمنان امام را نشان می‌دهد.
دعوت با ندایی آسمانی و علایمی آغاز می‌شود که حجت را بر همگان تام و تمام می‌کند. روایات بحث مهدویت، امام را دفع‌کنندۀ شرّ سفیانی و دجال می‌داند، نه آغازگر جنگ با آنان.
روایات دعوت به اسلامی جدید از نکتۀ مخالف با مسلمات قرآنی و روایی سخن نمی‌گوید. دعوت به سنت و اسلام جدید، دعوت به امری متفاوت با سنت و اسلامی است که مردم به آن خو کرده‌اند؛ اسلام و سنتی که گرد و غبار کج‌فهمی و دست‌های دسیسه بر آن آسیب‌ها زده است (برای تفصیل این مطلب نک: کشی، 1409: 138، روایتی طولانی از امام صادق(ع)).
آری، به نظر می‌رسد در نظام قضایی امام مهدی(عج) بر اساس واقع حکم خواهد شد و به امارات و ادله احراز، اکتفا نخواهد گردید و این تمایزی میان نظام قضایی حکومت موعود با نظام قضایی رسول‌خدا(ص) و امیرمؤمنان(ع) است.
در روایتی از حضرت باقر(ع) به شهر کوفه به عنوان محل حضور یا سکونت امام مهدی(عج) پس از قیام اشاراتی شده است (ابن‌قولویه، 1356: 30). البته طبیعی است که محل سکونت امام مهدی(عج) در عصر غیبت مشخص نشده و تنها برخی روایات به محل‌های گوناگونی به عنوان اماکن سکونت یا حضور امام اشاره دارند.

6. حکومت حجت خدا
این وعدۀ مکرر رسول(ص) و جانشینان اوست که مهدی(عج) دنیای لبریز از ظلم و بیداد را به دنیایی سرشار از عدل و داد بدل خواهد کرد (521). حضرت باقر(ع) از عدل او (487، 513 و 514)، تکامل عقل‌ها در عصر او (515 و 516) و از بخشش و عطای او (509 - 511) خبر داده و حکومت باعظمتی (371) را ترسیم می‌کند که بر تمام عالم سیطره داشته (501) و حتی قوای طبیعی نیز مسخّر اویند (517 و 518).
او به حکومت و راهی دعوت می‌کند که برای مردم تازگی خاصی دارد و از اسلامی سخن می‌گوید که با درک دیگران از آن متفاوت است (317، 384 و 503 - 506).
این تصویرها مخاطبان را با حکومت معصوم آشنا می‌کنند و نصاب حکومت در نگاه شیعه 
را آموزش می‌دهند. اگر همت کنیم و زمینه‌ها را فراهم سازیم، ناچار از سعی و خطاهای 
مکرر و تحمل جهل و جور یکدیگر نیستیم و می‌توانیم به چنین اوجی دست بیابیم. این نگاه است که برای عدالت‌ورزی‌های کوچک امثال عمر بن عبدالعزیز حسابی باز نمی‌کند که در چشم شیعه حکومت حقه بسیار فراتر از جلوه‌های کوچکی از عدالت است که گاه در حق یکدیگر روا داشته‌ایم.
رجعت معصومین(ع) از جمله رسول‌خدا(ص)، امام علی و امام حسین(ع) یکی از نکاتی است که در روایات امام باقر(ع) به آن پرداخته شده است (ج5، 7 - 14). در میان این منقولات، روایت عمرو بن ابی‌المقدام از جابر که در دو کتاب تفسیر عیاشی و اختصاص مفید وارد شده، مضمون غریب‌تری دارد (ج5، 9). روایت از 19 سال حکومت قائم، پنجاه سال هرج و مرج پس از وفات او و سپس بازگشت امام حسین(ع) به دنیا و مطالبۀ خون خود و اصحابش خبر می‌دهد و از خون‌ریزی وسیع آن حضرت که بدگمانی مردم و قیام عمومی علیه‌ ایشان را به دنبال دارد. امام حسین(ع) به حرم خدا پناه می‌برد و در فشار شدید می‌میرد. پس از مرگ حسین(ع)، علی(ع) خشمگین از آن‌چه با حسین(ع) کرده‌اند به دنیا بازگشته و تمام دشمنان اهل‌بیت(ع) را می‌کشد و بر تمام زمین حاکم می‌شود. حکومت او سیصد و نود سال به طول خواهد انجامید.
روایت عمرو بن ابی‌المقدام از جابر متن‌های متفاوتی دارد. در نقل غیبت نعمانی هیچ سخنی از سفاح و منصور یا منتصر و از تطبیق آن بر امام علی و امام حسین(ع) نیست. شیخ طوسی نیز در کتاب غیبت به خروج منتصر و سفاح اشاره کرده، ولی از دو امام(ع) نامی به میان نیاورده است. با توجه به فقدان سند در کتاب تفسیر عیاشی و همچنین معلوم نبودن مؤلف کتاب اختصاص نمی‌توان به این دو متن اعتماد کرد.
مضامین موجود در اضافات تفسیر عیاشی و اختصاص بسیار غریب است. این‌که پنجاه سال پس از رحلت قائم، حسین بن علی(ع) بازمی‌گردد و در چنین زمانی طالب خون خود و اصحابش می‌شود و این‌که چنان خون‌ریزی برپا می‌شود که همۀ مردم علیه او قیام کرده و او را تا سرحد مرگ تحت فشار می‌گذارند، این‌که امام علی(ع) به انتقام خون او برمی‌خیزد و با این‌که دوره‌ای بسیار طولانی بر زمین حاکم می‌شود، همگی از غرایبی هستند که پذیرش آن‌ها دشوار است و کمتر مؤیدی نیز بر این مطالب می‌توان یافت.
آری، رجعت امام حسین(ع) در روایت دیگری از امام باقر(ع) پیش‌بینی شده است (ج5، 13) اما این روایت از حکومت بسیار طولانی آن حضرت خبر می‌دهد که کاملاً با روایت عیاشی و اختصاص منافات دارد. افزون بر این، این روایت نیز در کتاب مختصر بصائر الدرجات وارد شده که در مقالات گذشته از ضعف بخشی از مندرجات آن سخن گفته شد.

7. پس از مهدی(عج)
جهان پس از رحلت مهدی(عج) چگونه خواهد بود؟
این سؤالی است که در سخنان حضرت باقر(ع) پاسخی به آن نمی‌توان یافت، مگر در روایتی کوتاه که در آن به وجود قُوّام و جانشینانی برای امام مهدی(عج) اشاره شده است (ابن‌قولویه، 1356: 30).
در پایان، اشارۀ مجدد به این نکته لازم است که از امام باقر(ع) دربارۀ معارف مهدوی، روایات تفسیری بسیاری به جا مانده است. در جلد هفتم کتاب معجم احادیث امام مهدی(ع) 93 روایت تفسیری از حضرت باقر(ع) نقل شده که افزون بر آموزش معارف مهدوی، به ارائه مستندات قرآنی برای این آموزه‌ها پرداخته و شیوه‌های متفاوتی از استنباط و تفسیر را در اختیار گذارده است.

نتیجه
عصر صادقین(ع) فرصتی برای آموزش معارف دینی است که بخشی مهم از آن را معارف مهدوی تشکیل می‌دهد. آموزش این معارف به گونه‌ای است که روش‌های استنباط را نیز می‌آموزد، عمق تازه‌ای از معارف دینی را به مخاطبان معرفی می‌کند و همچنین شیعه را برای دشواری‌های عصر غیبت آماده می‌سازد. عصر امام باقر(ع) زمان آماده شدن برای تهدیدی از سوی یاران دیروز و قدرت‌طلبان امروز است که آماده‌اند با امید به منجی، برای خود پلکانی برای رسیدن به قدرت بسازند. آموزش‌های امام باقر(ع) به شیوه‌هایی ظریف، مخاطب را با علایمی آشنا می‌کند که منحرفان را در هر لباسی بشناسند و خود نیز گرفتار نشوند.

منابع:
_ ابن‌حبان، محمد بن حبان بن احمد، الثقات، تحقیق: محمد عبدالعمید خان، حیدرآباد هند، دائرة المعارف العثمانیة، 1393ق.
_ ابن‌سعد، ابوعبدالله محمد، الطبقات الکبرى، بیروت، دارصادر، بی‌تا.
_ ابن‌عدی، عبدالله، الکامل فی ضعفاء الرجال، تحقیق و مقابله: سهیل زکار و یحیی مختار غزاوی، بی‌جا، دارالفکر، بی‌تا.
_ ابن‌قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، نجف، دار المرتضویة، 1356ش.
_ اشتهاردى، على‌پناه، مدارک العروة، تهران، دار الأسوة للطباعة و النشر، 1417ق.
_ اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، قم، دارالکتاب، 1385ق.
_ برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، قم، دار الکتب الاسلامیة، 1371ق.
_ بلاذری، احمد بن یحیی بن جابر، انساب الاشراف، تحقیق: محمدباقر محمودی، بیروت، مؤسسة الاعلمی، 1394ق.

_ حرّانى (ابن‌شعبه)، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، قم، جامعه مدرسین، 1404ق.

_ خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، تحقیق: مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، بی‌تا.
_ راوندى، قطب‌الدین سعید بن هبة‌الله، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه امام مهدى، 1409ق.
_ صدوق، محمد بن على بن بابویه، التوحید، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1398ق.
_ ، کمال الدین و تمام النعمة، تهران، انتشارات اسلامیه، 1395ق.
، من لا یحضره الفقیه، قم، دفتر انتشارات اسلامى، 1413ق.
_ طوسى، محمد بن حسن، تهذیب الأحکام، تحقیق: خرسان، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1407ق.
_الغیبة للحجة، قم، دار المعارف الاسلامیة، 1411ق.
_ عسقلانی (ابن‌حجر)، احمد بن علی بن حجر، تهذیب التهذیب، بی‌جا، دارالفکر، 1404ق.
_ کشى، محمد بن عمر، رجال الکشی (اختیار معرفة الرجال)، مشهد، مؤسسۀ نشر دانشگاه مشهد، 1409ق.
_ کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، تهران، دارالکتب الإسلامیة، 1407ق.
_ مجلسى، محمد باقر بن محمدتقى، بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، 1403ق.
_ مروزی، نعیم بن حماد، کتاب الفتن، تحقیق: سهیل زکار، بیروت، دارالفکر، 1414ق.
_ مزی، جمال‌الدین ابو‌الحجاج یوسف، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، تحقیق: بشار عواد، بغداد، بی‌نا، 1406ق.
_ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الإختصاص، قم، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، 
1413_ الف.
_ ، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، قم، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، 1413_ ب.
_ مؤسسة المعارف الاسلامیة، معجم احادیث الامام المهدی، قم: مؤسسة المعارف الاسلامیة، 1428ق.
_ نسائی، احمد بن علی بن شعیب، کتاب الضعفاء و المتروکین، تحقیق: محمود ابراهیم زائد، بیروت، دارالمعرفة، 1406ق.
_ نعمانی، محمد بن ابراهیم، کتاب الغیبة، تهران، نشر صدوق، 1397ق.
_ نوبختى‏، حسن بن موسى، فرق الشیعة، بیروت، دارالاضواء، 1404ق.


منبع: مشرق موعود، شماره 28، امیر غنوی



منبع: besuyezohur.ir

  • سارا سجادی

آیا دحوالارض روز ظهور امام عصر(ع) است؟

سارا سجادی | سه شنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۳۲ ب.ظ

آیا دحوالارض روز ظهور امام عصر(ع) است؟

دحو الارض

 

ماه ذی القعده نخستین ماه حرام و مقدمه ورود برای ماه ذی الحجه است، روز بیست و پنجم این ماه به نام روز دحوالارض مهمترین اتفاق این ماه است، در این روز صرف نظر از اثبات علمی، مکه نخستین مکانی از زمین است که آشکار شده و زمین از آنجا گسترش پیدا کرده است.

عبارت «ام القری» برای مکه و مادر بودن برای شهرها شاید بدین جهت باشد، در رابطه با این روز آداب و اعمالی وارد شده است. به طوری که روزه در این روز پاداش قابل توجهی دارد. همچنین بر خواندن ادعیه ویژه‌ای تاکید شده که یکی از این ادعیه، ارتباط با واقعه ظهور حضرت مهدی(ع) دارد، در این دعا توصیفاتی است که به بحث مهدویت و گسترش آنچه از مسجدالحرام و مکه صورت می‌گیرد، اشاره شده است.

 

معنی روز دحوالارض

دحوالارض به معنای راه افتادن زمین است و عرب زمانی که کودکش به راه می‌افتد به او دحو می‌گوید، راه افتادن زمین از منظر حیات مورد توجه در این روز است.

آغاز حیات زمین در اینجا به دو معناست: اول اینکه زمین آب را در قسمت‌های مختلف در این روز پذیرفته و این امر موجب حیات او شده است و دوم اینکه به معنای پذیرش رحمت الهی است و برحسب پذیرشی که پیدا می‌کند، آثار جدیدی در او پیدا می‌شود.

با توجه به اینکه روزهایی از سال ایام الله است، قران کریم نیز تعبیری دارد مبنی بر اینکه این روزها را به خوبی یاد کنید همچنین تأکید می‌کند در آیاتی که در روی زمین است، سیر کنید و عبرت بگیرید که نشان می‌دهد علاوه بر توجه به مکان‌ها در مورد احوال زمین نیز است که از هر زمان نیز باید نتیجه‌ای خاص گرفت.

اگر به شب‌های قدر توجه می‌شود باید در نظر داشت که ما باید چه وظایفی داشته باشیم و چه اعمالی باید انجام دهیم، باید نسبت به این ایام خاص، توجهی عمیق و دارای مفهوم داشته باشیم.

همانطور که در روز دحوالارض زمین آشکار می‌شود و حیات پیدا می‌کند ما باید توجه به قیامت داشته باشیم چراکه این روز مترادف با روز قیامت است، اینکه اگر روز دحو الارض روز پهن شدن زمین است. روز قیامت روز جمع شدن زمین است و اگر این روز، روز گستردگی رحمت خداست روز قیامت نیز روز رحمت الهی است.

 

برکات روز دحوالارض

امام رضا(ع) در روایتی می‌فرماید: در این شب حضرت ابراهیم(ع) و حضرت عیسی(ع) نیز متولد شدند و سفارش کردند که هر کس امروز را روزه بدارد، 60 ماه را روزه داشته و روزه و عبادت این شب معادل با عبادت 100سال است و برای روزه داران در این روز هرچه در آسمان و زمین است، استغفار می‌کنند.


دعا برای ظهور حضرت حجت در روز دحوالارض

روز دحوالارض روز حیات زمین است زیرا منشاء آب که مایه حیات است در روز دحوالارض می‌باشد،  باید توجه داشت که آب حیات در منابع روایی تعبیر به امام عصر شده است و آب حقیقی که مایه حیات واقعی زمین است، امام زمان می باشد. بنابراین باید در این روز برای ظهور حضرت حجت دعا کنیم.

این درحالی است که قسمت عمده دعای وارد شده برای این روز در مورد ظهور و قیام امام زمان(ع) می‌باشد. همچنین شرایط ظهور در این دعا به تفصیل بیان شده است.

در این دعا آمده است که خدایا در امروز تمام سختی‌ها را عوض کن و به زیبایی و آرامش تبدیل نما، این سختی در زمان ما دوران غیبت است که از خدا می‌خواهیم آن را به ظهور تبدیل کند، همچنین می‌گوییم که خدایا تو دعوت کننده به سمت حق هستی.

واژه "دَاعٍ" (دعوت کننده) در این فراز از دعا را صفت امام عصر(ع) است، عبارت "دَاعٍ إِلَى کُلِّ حَقٍّ" (دعوت کننده به حق)  توجه خاص به امام زمان(ع) است. این درحالی است که روز دحوالارض روز استغفار نیز است. در تفاسیر آمده است که استغفار ملائکه با ظرفیت انسان حاصل می شود و ظرفیت انسان درحالی کامل می شود که متوجه به انسان کامل که امام زمان(ع) است، باشد.

 

امام عصر(ع) آخرین میثاق قریب الهی است

نخستین میثاق این روز، همان میثاق عهد اَلست است که به میثاق ولایت معروف است. دومین میثاق میثاق انبیای الهی و حضرت رسول است و آخرین میثاق نیز وجود مقدس امام عصر(عج) بیان شده است.

 

شباهت میان روز دحوالارض و گسترش عدل جهانی مهدی(ع)

اگر چه در روز دحوالارض، گسترش زمین از زیر کعبه در جهان ماده اتفاق افتاده است ولی دحو الارض واقعی که گسترش معنویت، عدالت و امنیت است، با وقوع ظهور رخ می‌دهد.

مکه در بعثت پیامبران در گسترش بندگی خدا نقش برجسته دارد، این مکان مقدس در زمان ظهور نیز نقش ویژه‌ای خواهد داشت.

اگر دحوالارض به عنوان گسترش خاکی این اتفاق است، اتفاق بزرگ زمانی رخ می‌دهد که از کنار مکه معنویت، بندگی، عدالت و نورانیت به سراسر زمین گسترش پیدا می کند و ظهور حجت خدا اتفاق می افتد.

دحوالارض واقعی زمانی است که امام عصر(ع) پشت به کعبه کرده و این اتفاق بزرگ را اعلام می‌کنند، حضرت زمانی که به کعبه و قدرت خدای متعال اتکا می‌کنند، یکایک پیامبران بزرگ الهی را نام می‌برند و می‌فرمایند: ای مردم دنیا اگر قصد دارید به حضرت آدم نگاه کنید، من واجد شرایط ایشان هستم و یک یک پیامبران را نام می‌برند تا می‌رسند به نام پیامبر اسلام و می‌فرمایند اگر قصد دارید، به سیمای نورانی پیامبر(ص) بنگرید، من دارنده این سیما هستم.

امام عصر(ع) در راهی قدم می‌گذراند که همه پیامبران گذشته با وجود سختی‌ها و تنگناها قدم گذاشتند، حضرت ولی عصر(ع) راه نیمه تمام پیامبران را تمام می‌کند. البته نه اینکه کار پیامبران ناقص بود و حضرت با ظهور خود آن را تمام می‌کنند، بلکه پیامبران در دوران خود به اهداف متعالی خود به حسب محدودیت‌ها و معذوریت‌های مردم دست پیدا نکردند.

اما در رابطه با ظهور حضرت باید گفت که تمامی این تنگناها و شرایط تحمیلی در زمان ظهور آخرین ذخیره الهی وجود نخواهد داشت.

 

آیا روز دحوالارض روز ظهور حضرت ولی عصر(ع) است؟

اگرچه در این زمینه روایت ثابت شده و یا سندی نداریم. همچنین در روایات بسیاری مثلا روز عاشورا یا نوروز را روز ظهور دانسته‌اند. ولی می‌توان هر کدام از این روزها را به طور کنایه مراحلی از عصر ظهور دانست.

به طور مثال در روز عاشورا که تمامی حق و حقانیت در برابر تمام ظلم و باطل ظهور کرد، روز ظهور حضرت مهدی(ع) نیز تمامی حق در برابر تمامی باطل می ایستند. همچنان که روز نوروز که تمامی سرما رو به شکفتن و بهار می‌گذارد، در ظهور، امام نیز بعد از یک فصل سرد و خشک به بهاری سرشار از عدل قدم می‌گذارد.

 

کنایه روز ظهور در دحوالارض

این تمثیل می‌تواند کنایه‌ای باشد از اینکه همانطور که کعبه نخستین جایی بود که آشکار شده و سرآغاز گسترش زمین شد، در روز ظهور سرآغازی بر حرکت امام عصر(ع) است.

بسیاری از سخنان معصومین و روایت‌ها دارای اشارت‌ها و بشارت‌هایی به انسان‌ها در رابطه با اتفاقات بزرگی است که قرار است شکل بگیرد، امام علی(ع) در روایتی می‌فرمایند؛ چه بسیار است عوامل عبرت آموز و چه اندک انسان هایی که از این وسایل عبرت بگیرند.

 

منابع:

خبرگزاری شبستان

حجت الاسلام خدامراد سلیمیان (پژوهشگر مهدویت و عضو هیئت علمی پژوهشکده مهدویت)

حجت الاسلام علی محمدباقی (کارشناس مسائل مهدوی)



منبع: besuyezohur.ir

  • سارا سجادی

چه کنم تا امام مهربانم دلگیر نشود؟

سارا سجادی | جمعه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۱۹ ب.ظ

چه کنم تا امام مهربانم دلگیر نشود؟

امام عصر


شیعیان و منتظران در زمان غیبت از نور مستقیم هدایت امام مهدی (علیه ‌السلام) محروم هستند و در مسیر هدایت به دشواری حرکت می ‌کنند و امکان افتادن در ورطه گمراهی و انحراف برایشان بیشتر فراهم است، در این شرایط منتظران می ‌توانند با پرورش دادن اعتقاد عمیق به امامت در درونشان، خود را از غفلتها، گناهان و انحرافهای زمان غیبت مصون بدارند و زمینه تکامل اخلاقی را در خود ایجاد کنند و بدین‌ وسیله زمینه‌ ساز ظهور امام خود گردند.


منتظران با اعتقاد به باورهای عمیق امامت، می‌توانند از گناهان دوری کنند و اسباب تعالی و رشد خود را فراهم سازند. برخی از این باورها عبارتند از:

 

1- اعتقاد به وجود امام غایب

شیعیان بر خلاف برخی علمای اهل سنت که معتقدند امام مهدی (علیه ‌السلام) در آینده متولد می ‌شود و بعد از آن ظهور می ‌کند، بر این اعتقادند که امام مهدی (علیه‌ السلام) فرزند امام حسن عسکری (علیه ‌السلام) می ‌باشند لذا متولد شده و بنا به حکمتهایی در غیبت به سر می ‌برند و در آینده ظهور می‌ کنند. ایمان به وجود امام مهدی (علیه ‌السلام) و معرفت به ایشان موجب می‌ شود که منتظران ایشان را الگوی رفتاری خود قرار دهند و از هر گونه رذیله اخلاقی دوری کنند. پیامبر اکرم (صلی ‌الله علیه ‌و ‌آله) فرمودند: «مردم آخرالزمان بهترین مردم هستند زیرا پیامبر را ندیده ‌اند و امامشان غایب است با این حال به سیاهی روی سپیدی (معارف رسیده از معصومین علیهم ‌السلام) ایمان می ‌آورند.» (١)

 

2- اعتقاد به ظهور امام غایب

انتظار امام مهدی(علیه ‌السلام) و اعتقاد به ظهور ایشان، منتظران را به سمت کسب فضایل و دوری از گناهان سوق می د‌هد. بی‌ گمان کسی که می ‌خواهد از یاوران امام مهدی (علیه ‌السلام) قرار بگیرد باید از گناهان دوری کند. از آنجایی که ظهور امام مهدی(علیه ‌السلام) امری ناگهانی است لذا منتظران همواره آماده ظهورند. امام مهدی (علیه ‌السلام) می فرماید:

«... پس هر کدام از شما باید هر آنچه را که موجب دوستی ما می‌ شود، انجام دهد و از هر آنچه موجب ناخشنودی و خشم ما می ‌شود، دوری گزیند؛ چرا که امر ظهور ما یکباره و ناگهانی خواهد بود ...» (٢)

منتظران، امام مهدی (علیه ‌السلام) را شاهد بر اعمال خود می‌ دانند. آنها بر این اعتقادند که ائمه (علیهم ‌السلام) مظهر علم خداوند می ‌باشند و به اذن خدا به همه جا و همه چیز اطلاع دارند و این اعتقاد موجب دوری آنها از گناهان می ‌شود. آیات و روایات حاکی از آن است که اعمال انسانها به ائمه (علیهم ‌السلام) عرضه می‌ شود.

حقیقت انتظار، ناراضی بودن از وضع موجود و امیدواری به آینده‌ ای مطلوب است لذا منتظران علاوه بر اینکه از رذایل دوری می‌ کنند، در اصلاح دیگران نیز تلاش می ‌کنند. در توقیع شریف، امام مهدی (علیه ‌السلام) به شیخ مفید(ره) می ‌فرمایند:

«... هیچ چیز ما را از ایشان(شیعیان) محبوس نمی ‌دارد جز اخبارى که از آنها به ما می ‌‏رسد و ما را مکروه و ناراحت می ‌‏سازد و از ایشان انتظار نداریم ...» (٣)

 

  • سارا سجادی

آیه ولایت

سارا سجادی | جمعه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۱۲ ب.ظ

آیه ولایت

آیه ولایت shia muslim                  

 «اِنّما وَلیّکم الله و رسوله والّذین آمنوا الّذین یقیمون الصّلوة و یؤتون الزّکاة و هم راکعون» «ولیّ شما تنها خدا و رسول او و کسانی که ایمان آورده‌اند؛ همان کسانی که نماز را بر پا می‌دارند و در حال رکوع نماز زکات می‌پردازند، می‎باشند.» (سوره مائده، آیه 55)

بسم الله الرحمن الرحیم

بر طبق بینش اسلامی و بر پایه حکم عقلانی، آدمی مأمور به تبعیت و اطاعت همه جانبه از خالق خویش و پروردگار جهان است؛ چرا که انسان از ساعات و یا حتی دقایق بعدی عمر خویش آگاه نیست و در جزئی‌ترین امور، نیازمند خداوند است؛ اما در مقابل، خداوندی که او را خلق نموده، حتی بر کوچکترین اسرار وجودی مخلوق خود واقف است و مقصد و منتهای حرکت او را نیز می‌‌داند. لذاست که عقل بشر، او را به درگاه او رهنمون می‌‌سازد؛ چرا که علاوه بر این مطالب، او بی‌نیاز مطلق و غنی در تمام امور است و به مخلوقات خود کمترین نیازی ندارد، لذا جز خیر آدمی را نمی‌‌خواهد. اما این اطاعت در دیدگاه اسلام و قرآن کریم، تنها به خداوند منحصر نمی‌‌شود. بلکه به امر الهی و فرمان خداوند، یک مسلمان باید از وجود مقدس رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)و امامان معصوم (علیهم السلام)نیز پیروی و تبعیت نماید.

بنا بر این نگرش، تبعیت به طور مطلق و بدون قید و شرط تنها مختص خداوند است و بر طبق فرمان اوست که ما مأمور به اطاعت و پیروی از رسول اکرم و امامان معصوم در تمامی امور می‌باشیم. رفتار و گفتار آنان هم در تمامی امور، راهی را که به رضایت پروردگار و سعادت ابدی انسان منتهی می‌‌شود، مشخص می‌‌نماید. به این دلیل که در اعمال و رفتار آنان، هوا و هوس راهی ندارد و آنان به لطف خداوند و عنایت او، معصوم از هر خطا و اشتباه می‌باشند. بر طبق آموزه‌های اسلامی، به جز خداوند و به واسطه او رسول اکرم و امامان معصوم، آدمی نباید در برابر هیچکس و یا هیچ چیز دیگر به طور مطلق و بدون قید و شرط، مطیع و فرمانبردار باشد.

منشأ آغازین اطاعت از خداوند و معصومین (همان گونه که ذکر گردید)، عقل بشری است؛ اما در ادامه و همراه با عقلانیت آدمی، این رابطه محبت نسبت به پروردگار است که آنرا تکمیل می‌‌کند. آن هنگام که انسان قدری بیشتر می‌‌اندیشد، خود را در دریای لطف و نعمتهای الهی غرق می‌‌بیند. او می‌یابد هر چه که دارد همه از خداوند است و علیرغم ناسپاسی‌های فراوان آدمی، نه تنها لطف و مهربانی او قطع نگشته بلکه لحظه به لحظه نیز ادامه دارد. بنا بر این هر چه بیشتر سعی می‌‌نماید تا در مسیر اطاعت چنین پروردگار مهربانی، گام بر دارد. مسیری که جز به کمال و سعادت او، به چیز دیگری ختم نمی‌‌گردد.

  • سارا سجادی

راست کننده میل های کج ..

سارا سجادی | پنجشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۵۶ ب.ظ

راست کننده میل های کج ..

اکثراً ما به خوبی‌ها دانا هستیم اما دارای خوبی‌ها نیستیم. همه می‌دانیم که خدا خوب است ولی این «خدادانی» است، «خداداری» چیز دیگری است.
این‌جا است که باید متوجه شد راه دیگری غیر از کتاب و درس برای اصلاح خود نیاز داریم. باید راهی باشد که از طریق آن، انسان معصومی -که نمایش بالفعل همه خوبی‌هاست- به کمک نظر مبارکش کار ما را درست کند…

« بسم الله الرحمن الرحیم »

شخصی خدمت رسول‌الله (ص) آمد و عرض کرده یا رسول‌الله! شما می‌فرمایید که باید روی پهلوی راست بخوابیم ولی من هرچه تلاش می‌کنم که روی پهلوی راست بخوابم،سریعاً روی پهلوی چپم می‌‌غلطم، شما می‌فرمایید چه کار کنم؟ حضرت او را در آغوش گرفتند و کمی ‌فشار دادند و فرمودند برو از این به بعد روی پهلوی راست بخواب.

آن شخص می‌گوید از آن به بعد هر چه تلاش می‌کنم که به پهلوی چپ بخوابم میل به خوابیدن روی پهلوی راست دارم…

وجود مقدس پیامبر خدا (ص) با یک توجه به آن شخص، میل او را تغییر دادند. ..

آری! گاهی میل‌ها کج است و با نظر پیامبر (ص) این میل‌ها عوض می‌شود.
همه ما انسان‌ها غیر از امام معصوم، میل‌هایمان کج است، تنها کافی است امام معصوم به ما نظری کند تا میل‌های ما راست شود و عمل‌هایی که منطبق با میل‌های راست است از ما صادر شود، چون؛

اولاً: آن ذوات مقدس مقامشان مقام واسطه فیض است و سبب متصل بین ارض و سماء می‌باشند و لذا در تمام مراتب وجود قدرتِ تصرف دارند.
ثانیاً: جان آن‌ها عین عصمت است، و لذا به هر کجی که برخورد کنند آن را راست می‌کنند.

عموم ما بعضی از کارها را قبول داریم و مایلیم انجام دهیم، اما انجام نمی‌دهیم و بعضی از کارها را قبول نداریم و می‌خواهیم انجام ندهیم، اما انجام می‌دهیم، چرا؟ و چه باید کرد؟ …
آری اکثراً به خوبی‌ها دانا هستیم اما دارای خوبی‌ها نیستیم. همه می‌دانیم که خدا خوب است ولی این «خدادانی» است، «خداداری» چیز دیگری است.
این‌جا است که باید متوجه شد راه دیگری غیر از کتاب و درس برای اصلاح خود نیاز داریم. باید راهی باشد که از طریق آن، انسان معصومی -که نمایش بالفعل همه خوبی‌هاست- به کمک نظر مبارکش کار ما را درست کند.

نظر امام‌زمان (عج) می‌تواند آن را‌ه باشد، قدرت و عظمت امام (عج) در این است که اگر به قلب انسان نظر کند، آن قلب، تحت تأثیر قلب امام معصوم قرار می‌گیرد و لذا کجی‌هایش راست می‌شود.
در همین راستاست که آیت‌الله‌بهاءالدینی«رحمه‌الله‌‌علیه» بزرگترین برکت وجود مقدس امام زمان (عج) را برای مؤمنین، تغییر مبادی میل مؤمنان می‌دانستند، به این معنی که نظر مبارک حضرت، می‌تواند میل‌های حیوانی را به میل‌های انسانی و الهی تبدیل کند.

در آن صورت است که می‌توان گفت:

خاک بودیم این چنین موزون شدیم                  خاک ما زرگشت،سیمین جان شدیم

 

برگرفته از کتاب “جایگاه و معنی واسطه فیض”  اثر استاد طاهر زاده

  • سارا سجادی