یاوران حضرت مهدی عجل الله

فرهنگ ظهور و مهدویت و یاوران واقعی حضرت (الهم عجل لولیک الفرج)

یاوران حضرت مهدی عجل الله

فرهنگ ظهور و مهدویت و یاوران واقعی حضرت (الهم عجل لولیک الفرج)

یاوران حضرت  مهدی  عجل الله

بسم الله الرحمن الرحیم
مطالب این سایت با هدف تعجیل در ظهور منجی عالم بشریت حضرت صاحب الزمان (عج) و فرهنگ ظهور بوده راه اندازی شده و انتشار مطالب آزاد میباشد با ذکر یک صلوات جهت تعجیل در ظهور آقا امام زمان .
باتشکر

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی

۵۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام زمان» ثبت شده است

زنان منتظر در جهان معاصر

سارا سجادی | سه شنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۳۴ ب.ظ

زنان منتظر در جهان معاصر

اشاره:

از طرفی مقوله انتظار فرج، در روایات معصومین، راهبرد عصر غیبت شمرده و از طرف دیگر، نقش زنان به عنوان نیمی از جامعه اسلامی و شیعه، غیر قابل انکار است. آنچه در ذیل می‌خوانید گفتاری از استاد میرباقری برای تبیین جایگاه و مسئولیت زنان منتظر در عصر غیبت با توجه به تهاجم فرهنگ غرب می‌باشد که توسط ایشان مورد دقت و باز کاوی قرار گرفته است.

ضرورت هدف گذاری صحیح برای بانوان منتظر

برای اینکه بتوانیم الزامات انتظار را در حوزه‌ مسئولیت و مأموریت جامعه بانوان درک کنیم، باید به چند نکته توجه نمود. نخست آنکه ما چه اهدافی را در انتظار ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرج الشریف) دنبال می‌کنیم، چرا که مأموریت ما به اندازه هدف ماست؛ اگر هدف‌ ما کوچک تعریف شد، مسئولیت و مأموریت‌های ما هم مسئولیت‌های کوچکی خواهند بود. ولی اگر هدف بزرگی را در نظر گرفتیم، به همان اندازه، مأموریتی که بر دوش ما است، تعریف جدیدی پیدا می‌کند. برای پی‌بردن به این مقصود باید دید، که در عصر ظهور اتفاق خواهد افتاد، چه گستره‌ای دارد؟ آیا در عصر ظهور، تنها حوزه‌ زندگی خصوصی و شخصی انسان‌ها متحول شده و معنویّت در زندگی خصوصی انسان‌ها وارد خواهد شد. در این صورت، انتظار فرج، تلاش برای ایجاد یک تحول معنوی در حوزه‌ زندگی خصوصی افراد است. ولی اگر آن دگرگونی، یک فراگیر در حوزه‌ زندگی خصوصی و اجتماعی انسان‌ها در مقیاس جامعه جهانی است و انقلابی در مجموعه حیات بشر اتفاق می‌افتد، مسأله به گونه‌ای دیگر است.

انتظار یعنی حرکت در مسیر تحول جهانی

در حیات طیّبه‌ای که ما مدعی وقوع آن در عصر ظهور هستیم، کلّ جامعه‌ جهانی به مرحله‌ جدیدی از حیات، زندگی، احساس، درک و مطالبه می‌رسد. در این صورت، مراد از انتظار، حرکت در مسیر چنین تحوّل عظیمی است، طبیعتاً در هر حوزه‌ای که بخواهیم اقتضائات این انتظار را دنبال کنیم، باید برنامه‌ای برای دگرگونی همه جانبه تنظیم کنیم. زیرا معقول نیست که انسان منتظر، در انتظار یک تحول عظیم و همه جانبه در همه عرصه‌های جهان باشد، ولی اقداماتش معطوف به حوزه‌ خصوصی و زندگی شخصی خودش شود، البته در این میان، حتماً باید خودسازی کنیم و برای تحقّق ظهور، گسترش و بسط ولایت الهی در حیات خودم، باید مناسبات و اقتضائاتش را در زندگی خصوصی خود ایجاد کنیم. اما باید دانست مأموریت ما گسترده‌تر از ایجاد یک دگرگونی در حوزه‌ زندگی خصوصی است. بلکه باید متناسب با تصویری که از عصر ظهور داریم، یک تغییر همه جانبه در زندگی خصوصی و اجتماعی ایجاد و آن را دنبال کنیم.

مروری بر شکل‌‌گیری و تسلط فرهنگ ضد دینی غرب

آنچه در غرب اتفاق افتاده، یک تحوّل همه جانبه در زندگی اجتماعی و خصوصی انسان‌ها بر محور ارزش‌های بنیادین حاکم بر جریان تجدد در غرب است.
ارزش‌هایی که تمدن جدید غرب بر محور آن شکل گرفته، عبارت است از انسان‌محوری، آزادی‌های فردی و اجتماعی، البته از نوع آزادی از تقیّدات معنوی و امثال آن. دانشمندان غرب بر محور این ارزش‌ها، فلسفه، دانش، علم، عقلانیّت، تکنولوژی و فناوری را تولید و انقلاب علمی و صنعتی ایجاد کردند؛ آنها همه ساختارها و حتی مفاهیمی را که در زندگی اجتماعی انسان‌ها جاری است، تحت تأثیر همان مفاهیم ارزشی خودشان بازتولید و در جهان منتشر کردند به طوری که شما الآن به هر زاویه‌ای از زوایای زندگی خودتان که بنگیرید حتی زندگی مسلمان‌ها و موحدین و شیعیان ـ به روشنی می‌بینید که تحت تأثیر آن فرهنگ هستند. الآن الگوی خوراک و پوشاک و مسکن ما به شدت، تحت تأثیر آن موج جهانی است؛ حتی نحوه‌ رضایت‌مندی ما از زندگی دقیقاً بر محور طراحی و مدیریت غرب بعد از رنسانس، شکل گرفته است. بنابراین می‌بینید که آنها ارزشهای خودشان را به نوع زندگی ما و به ارزش‌هایی تبدیل کردند که ما در عرصه زندگی‌مان به آن پایبند هستیم. حتی شرافت و تحقیر انسان بر مبنای آنها تعریف می‌شود.
آنها نه فقط ارزش‌ها، بلکه حتی ذائقه‌ و ذهنیت ما را هم تغییر دادند؛ الآن بسیاری از چیزهایی که در ذهن ما ارزش دارد، ارزش‌هایی است که بعد از رنسانس تولید و بعد در جامعه جهانی گسترش داده شده و هم اکنون الآن هم دنبال گسترش بیشتر و جهانی سازی همان ارزش‌ها هستند.
بعد از ماجرای ۱۱ سپتامبر ـ که غرب یک جنگ نظامی تمام عیار را علیه دنیای اسلام شروع کرد ـ متفکرین غرب نامه نوشتند و از اقدامات نظامی بوش دفاع کردند، چرا که استدالال آنها این بود که ما باید ارزش‌های امریکایی را در جهان، تعمیم و توسعه بدهیم و در همین راستا اگر جایی هم لازم باشد برای گسترش این ارزش‌ها جنگ نظامی به راه می‌اندازیم. از نظر آنها حتی جنگی‌های نظامی ـ که به کشتارهای جمعی بر اساس استفاده از سلاح‌های غیر متعارف، مثل سلاح شیمیایی و اتمی منتهی بشود ـ کاملاً امری اخلاقی است.
غربی‌ها به شدت دنبال این مطلب هستند که ارزش‌های خودشان را در همه عرصه‌های زندگی ما وارد کنند حتی در تعیین رنگ لباس، مدل راه رفتن، مدل درست کردن مو و آرایش ظاهری، اما باید بدانیم آنها وقتی می‌توانند مدل لباس یک جوان، یا زیباشناسی‌ای که از نوع آرایش شخصی یک نفر را تغییر دهند که قبلاً فکر و روح او را تصرف کرده باشند.
از این گسترده‌تر مدل‌هایی است که برای زندگیِ ما درست کرده‌اند. فرض کنید مدل مطلوبی که بانوان باید در زندگی اجتماعی خودشان دنبال کنند، چه مدلی است؟ چقدر باید درس بخوانند و چگونه درس بخوانند؟ اشتغال و پوشش‌شان چگونه باید باشد؟ ارتباط‌شان با اقشار دیگر چگونه باید تعریف شود؟ روابط عاطفی و فیزیکی‌شان با مردها چطور باید باشد؟
سیاست‌مداران غربی، همه اینها را ارزش سازی و به جامعه جهانی منتقل کرده‌اند و الآن بسیاری از چیزهایی که ما ارزش می‌دانیم همان بازتولید شده ارزش‌های محوری در حوزه حقوق بانوان است. آنها ارزش‌ها را به حقوق، ساختارهای اجتماعی، هنر و زیباشناسی و زیباپسندی و امثال اینها تبدیل کرده‌اند؛ حتی نوع تحصیل بانوان دنیای اسلام نیز بر این محور استوار شده است. باید بدانیم اصلاً مسئله این نیست که بانوان تحصیل کنند یا نه؟ معلوم است که عالِم و آگاه بودن، خوب است؛ اما مسئله این است که نگاه ما به علم، تعلیم و تعلّم و نیز مأموریت ما در حوزه آگاهی یافتن، آموزش‌ها و به کارگیریِ این آموزش‌ها و حرفه‌ها در زندگی اجتماعی و فردی، تابع یک سری ارزش‌ها و به تبع آن، برنامه‌ریزی خاصی است که تمام آن مبتنی بر فرهنگ مدرن غرب است.

لزوم انتظار برنامه‌ریزی شده

  • سارا سجادی

آسیب شناسی انتظاردر ابعاد فردی – اخلاقی و سیاسی اجتماعی

سارا سجادی | سه شنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۲۷ ب.ظ

آسیب شناسی انتظاردر ابعاد فردی – اخلاقی و سیاسی اجتماعی

نویسنده: دکتر معصومه شبستری
چکیدهآسیب شناسی مهدویت، به دلیل اهمیت مباحث مهدویت در دوران قبل از ظهور مهدی (علیه السلام)، برای شناخت آفات و ابعادی که می توانند به ایجاد صدمات فکری، راهبردی، عملکردی در ساحت های مختلف جوامع بشری گردد، از مباحث بنیانی و اصلی است که جامعه منتظر می بایست در سمت و سو گیری به سوی خود انتقادی، در تعامل مدام با آن باشد. نظریات سیاسی کلان شیعی ضمن آن که بسترسازی مناسبی برای طرح دکترین مهدویت و آموزه های آن دارند، خود مصون از آسیب نمی باشند. (۱) و بر جامعه منتظر است تا به آسیب شناسی جدی در مقولات اجتماعی سیاسی بپردازد تا بتواند داعیه دار، دعوت جهانی به مسئله مهدوی، در شکلی قابل پذیرش و اقناع کننده و ایمان آور باشد.
کلیدواژه ها: آسیب شناسی، مهدویت، نظریات سیاسی کلان شیعی

مقدمه

نزدیک به دو هزار روایت از کلام ائمه و اهل بیت (علیه السلام) درباره مهدویت، آخرالزمان و فرجام شناسی ( Eschatologie ) اسلام و مسئله انتظار، در مجموعه های حدیثی و روایی، گرد آوری شده است. (۲) این روایات حاکی از اهمیت ترسیم دوران قبل از ظهور، از جنبه های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و… موقعیت جبهه حق و باطل، تصویرسازی هنگام ظهور و نشانه ها و مختصات پس از ظهور دارد. علت این بسط و گسترش، تنها دادن امید یا باور اندک یک نظریه قطعی نیست. تأمل در حجم احادیث موجود بیانگر اهمیت تکلیفی است که از انسان منتظر طلب شده است. این اخبار در قالب دو تقسیم بندی می گنجد:
الف) اخبار نشانه گذار که اغلب سیاق پیش گویی دارند و برای نشانه گذاری مسیر حق و باطل بیان شده اند.
ب- اخبار استراتژیک که استراتژی سازند، یعنی منجر به مدیریت و هم مسیر ساختن امکانات و دارایی ها و استعدادها، در خطی خاص و برای هدفی خاص می شوند. (۳)
این بدان معناست که مباحث مرتبط با مهدویت و مسئله انتظار، که اندک اندک در قالب آموزه ای توسعه یافته، با ابعاد متنوع و به شکل یک نظریه پردازی یا دکترین مطرح می شود، تنها نظریه ای انتزاعی نیست، بلکه نظریه ای راهبردی و عملی نیز می باشد. هر چند در جهان اسلام این نظریه به شکل حقیقی در حد یک ترسیم و طرح ذهنی باقی مانده، اما اصل مهدویت محصول انتزاعی ذهن ما نیست. و در یک نگاه کلام، مسلمان ها ایجاد کننده و آفریننده مهدویت نیستند. مضاف بر آن که طرح این موضوع که می تواند احتمال تحقق و عدم تحقق عقلی داشته باشد، هر چند تحقق امکانی آن صد در صد است، مبحثی جنجالی و بحث آفرین به شمار می آید و می تواند ساحت های زیادی را در عرصه تئوری و نظریه پردازی و هم چنین زمینه های راهبردی و استراتژیک و عملی به خود اختصاص دهد. آنچه مشهور است آن که: نیازمندی ما در حال حاضر به طرح مسئله مهدویت، در عصر غیبت اهمیت بیشتری نسبت به عصر ظهور دارد. به ویژه آن که در دنیای معاصر و پیشرفته با ظهور گفتمان های دین محور در جهان معاصر با ویژگی مشخص و جهت گیری خاص از سویی و تردیدهای پدید آمده از سوی دیگر که آیا دین هنوز کارکردهای خود را در حوزه های مختلف داراست؟ آینده پژوهی و فوتوریسم مارا در این عرصه به سوی خود می کشاند و تفسیرهای ما را در تبیین کلام معصومین (علیه السلام) می طلبد تا به شکل گزارشی به جهان قابل عرضه باشد، چرا که عصر بعد از ظهور حضرت برای ما در حال حاضر امری در پس برده است، پرده ای که شفاف می باشد اما در زمان حصول، واقعیت های دقیق آن مفهوم و قابل دست رس خواهد شد.
بحث انتظار یعنی آمادگی پویا، سازنده و مثبت، لازمه بستر سازی و تعجیل در ظهور حجت (علیه السلام) است. زیرا اصل ظهور مهدی (علیه السلام) امری حتمی است که اگر یک روز از عمر جهان باقی مانده باشد، خدا آن روز را طولانی می سازد تا ایشان ظهور نماید. (۴)
چندان که در حدیث دیگری آمده است که امام باقر (علیه السلام) فرموده اند: « دولت ما آخرین دولت است » . (۵) “آخریت” موجود در کلام معصوم (علیه السلام) هم شامل مترقی ترین و متکامل ترین حکومت و سیستم سیاسی تجربه شده در جهان و هم شامل تأخر زمانی است، بدین معنا که پس از آن تا روز قیامت، حکومت دیگری نخواهد بود و استمرار آن حکومت متصل به پایان حیات زمین خواهد گردید.
مسئله مهدویت و انتظار، امری نیست که تنها به مطالعه کلامی آن بتوان بسنده کرد، بلکه باید از جنبه عقلانی و خردورزی و حتی نگاه برون دینی نیز به آن نگریست تا بتوان در این باب با مردم غیر دینی نیز یک زبان مشترک پیدا کرد، چرا که به قول شهید صدر « اعتقاد به مهدی (علیه السلام) تنها نشانه یک باور اسلامی با رنگ خاص دینی نیست، بلکه افزون بر آن، عنوانی است بر خواسته ها و آرزوهای همه انسان ها با کیش ها و مذاهب گوناگون و نیز بازده الهام فطری مردم است که با همه اختلاف هایشان در عقیده و مذهب در یافته اند که برای انسانیت در روی زمین، روز موعودی خواهد بود که با فرا رسیدن آن، هدف نهایی و مقصد بزرگ رسالت های آسمانی تحقق می یابد… (۶)
بحث انتظار یک نظریه کلامی- اعتقادی و فراگیر است که می تواند در حوزه های متفاوت حکومت، سیاست، انسان شناختی و جامعه شناختی پیش از ظهور، مدل رفتاری و فکری و راهبردی باشد. به ویژه آن که مومن باید تنها برای امروز نباشد. بلکه برای نسل های بعد و در اندیشه آنها هم باشد.
این موضوع زمانی اهمیت می یابد که خود را در برابر تفکرات غالب جهان امروز در قالب: جهانی شدن اقتصاد (۷) جهانی سازی (۸) برابر با اقتصادسازی جهان و حکومت سرمایه سالاری؛ و جهان گرایی (۹) می یاییم و از آن جا که مولفه مهدویت مولفه ای بنیادی در نظریه پردازی هاست و در میان آموزه های دینی موضوعی بی همتاست. لازم است به اهمیت، ضرورت، حساسیت ها و آفت ها و آسیب پذیری های آن توجه بیشتری نشان داد تا به عنوان الهام بخش یک ایده و راه گشای به سوی آینده و به شکل یک فلسفه بزرگ اجتماعی-اسلامی، آینه مناسبی برای شناخت آرمان های اسلامی باشد » . (۱۰)
نسبت مهدویت با دین، به منزله قلب با بدان است که هر چند می تواند به طور مستقل تحلیل و بررسی شود، اما می توان به کارکرد و اهمیت آن با دیگر آموزه های دین پرداخت و دریک تحلیل ارگانیک، اهمیت و نقش آن را حتی در کوچک ترین عناصر دین کشف و ظاهر کرد، زیرا ظهور حکومت مهدوی، تجلی و آشکار شدن، باطن تمام ادیان ابراهیمی است. به فرجام ظهور امام دوازدهم که در پایان دهر ما روی خواهد داد، کلیه مکنونات منزلات الهی را آشکار خواهد کرد. (۱۱)
« پدیده مدنی مهدوی دارای مراتب سه گانه وجودی، حقیقت- ماهیت و واقعیت است و اسلام شیعی، مبتنی بر نوعی پیامبر شناسی است که در یک امام شناسی بسط پیدا می کند…
وظیفه حکومت نبوی، تداوم و حفظ معنای وحی الهی، یعنی باطن است. وجود اسلامی معنوی نیز وابسته به حفظ باطن است وگرنه اسلام با گونه های ویژه آن، دست خوش همان فرایندی می شد که در مسیحیت، نظام های کلامی را به ایدئولوژی ها ی اجتماعی و مهدویت کلامی را به عنوان مثال به مهدویت اجتماعی و به امری عرفی تبدیل کرد » . (۱۲)
بنابراین حقانیت این مبحث، در این مقاله مفروض شناخته شده و به شناخت عناصر، شاخص ها و بنیادهای فکر شیعی تکیه کرده است.
این آموزه و حتمیت استخلاف انسان در زمین، فرمانروایی نیکوکاران در زمین ( وراثت صالحان ) و پیروزی حق بر باطل بر غم جولان دائمی باطل، به عنوان سرنوشت آینده بشر پذیرفته شده است. عصری که دوران شکوفایی تکامل اجتماعی و طبیعی نوع انسان به شمار می آید و قطعه معینی از تاریخ نوع انسان، در حرکت تکاملی تدریجی او تا تحقق وعده الهی است. (۱۳) ولی از آن جا که عصر ظهور و امکان فرض ویژگی های آن مرحله برای ما به شکل واقعی ملموس نمی باشد، و ما هم چنان به آن مرحله جهل داریم و چیزی از مناسبات و شرایط آن را نمی شناسیم و پیش گویی علمی نسبت به آنچه در روز موعود اتفاق خواهد افتاد نداریم، هر چند امکان پیش فرض ها و تصورهایی که غالبا بر مبنای ذهنیت است نه بنیان های واقعی و عینی وجود دارد » . (۱۴) در این نوشتار بیشتر به صورت حوزه مباحث قبل از ظهور در چارچوب بحث تاکید می شود.
رسیدن « روز موعود » ، اثبات می کند که « عدالت » این امکان را دارد که با جهانی لبریز از ستم و ظلم، رویارو شود و تمام پایه های ستم را در آن بلرزاند و بنایی جدید، از نو بر پای نماید. هر چند که ستم در جهان تثبیت شده و استحکام یافته و در همه زوایای دنیا، امتداد پیدا کرد باشد. » (۱۵) این زوایه نگاه و این روش دید و اعتقاد، روزنه امید را در برابر هر فرد ستمدیده می گشاید و به هر امت و ملت رنج دیده و ستم کشیده ای می نمایاند که توان تغییر در توازن موجود و قدرت از نو بنیاد نهادن را دارد. در عین حال استمرار حرکت پیامبران در طول تاریخ به شمار می رود. مبنای حرکت پیامبران آن است که در جهت گشودن مشکلات واقعی مردم برآیند و « مسائل عینی انسان را حل کنند. عملی بودن و توجه داشتن به عینیت، یکی از بزرگ ترین تمایزها میان مکاتب انبیایی و غیرانبیایی است » . (۱۶) و ظهور امام موعود شیعه، امری غیر طبیعی یا خارق عادت و یا جبری به شمار نمی رود، بلکه امری است که بنا به گفته شیخ طوسی، نیازمند سه مرحله برای بسط ید امام (علیه السلام) است:
الف ) ایجاد امام از سوی خداوند؛
ب ) قیام امام برای امامت و رهبری جامعه؛
ج- عزم مردمان بر تقویت او… .
که مرحله سوم از مراحل بسط ید امام (علیه السلام) بر عهده ماست و ما باید زمینه اقتدار او را فراهم سازیم، چون خدا خواسته تا تقویت او به وسیله بشر صورت گیرد، نه فرشتگان (۱۷) و نیز از آن جا که نیاز به امام امری استمراری است و دسترسی نداشتن به امام، انسان را از وجود او بی نیاز نمی کند » و هر آنچه به عرصه بشری مربوط می شود آفت پذیر و در معرض آسیب می تواند باشد، آفت های این بحث قابل بررسی و پژوهش هستند و برای کمال بهره مندی از اعتقاد به مهدویت و مسئله انتظار در بعد عقیدتی و بهره وری کامل و نهایی در عرصه تربیتی و عملی، لازم می نماید و اضطرار همیشگی به امام، طولانی شدن زمان انتظار، ظهور نحله ها و مکاتب اعتقادی و رهبران مدعی، در جهان به آفات و آسیب هایی خواهد انجامید که بایست تا حد امکان آنها را شناخت و رفع نمود. این موضوع حتی در باب پیش گیری از رخ دادهای ناخشنود کننده در عرصه های مختلف دورن مکتبی نیز اهمیت دارد، « زیرا اولیای امام هر چند شخص او را نمی شناسند ولی در سایه باور به وجود او، از انجام امور ناپسند پرهیز می کنند. چون او را در میان خود احساس می کنند که از کوشش شیعیان باخبر است و آلودگی شیعیان او را افسرده می کند. (۱۸)
هم چنین در بعد دینی، در انتظار مهدی بودن یک عمل دینی شمرده می شود و در بعد سیاسی نیز « این اعتقاد توانست عملا شیعه را در دوره رویکرد به سلطان عادل و دوره مشروعیت دادن به سلطان عادل و دوره رویکرد به حکومت مردمی و عرفی، در برابر همه ناسازگاری های زمان متحد گرداند و با تاسیس حکومتی دینی و آغاز رویکرد به ولایت و سرپرستی فقیه، بخشی از تمایل، رمزآلود سیاسی شیعه را ( در انقلاب ایران ) تحقق عینی بخشد. (۱۹)
در این نوشتار سعی بر آن است که در آن عرصه هایی که در باب عقیده دینی مهدویت، دست آدمی گشوده می شود و فهم و دریافت وی نقش ایفا می کند و عمل او در عینیت جامعه در حوزه های مختلف تحقق می یابد و در زمینه هایی آدمی می کوشد تا فضای لازم برای تحقق یافته ها و برداشت هایش را تحقق بخشد، خود به خود، محدودیت اندیشه آدمی منجر به بدفهمی و بدعملی و بدکرداری های پیوسته ای می شود که باید تحت موضوع آسیب شناسی مهدویت و انتظار به دقت و تامل در آن پرداخت تا در نهایت مانع از لغزش های فکری و عملی ناشی از تاثیرات باور موعود و انتظار کشیدن او، شد. و از آن جا که مهدویت گذشته را به حال و حال را به آینده پیونده می زند. آسیب شناسی آن از اهمیت والاتری برخوردار است.

  • سارا سجادی

انتظار، امنیت، امر به معروف و نهی از منکر

سارا سجادی | سه شنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۲۲ ب.ظ

انتظار، امنیت، امر به معروف و نهی از منکر

چکیده

در این مقاله با اشاره به دو گفتمانی که فرهنگ انتظار در قالب انتظار منفعل و انتظار فعال از سر گذرانده، فریضه ی « امر به معروف و نهی از منکر » به عنوان یکی از مهم ترین عواملی که منجر به احیای فرهنگ انتظار فعال شده، معرفی می شود و نشان داده می شود چگونه تغییراتی که در بررسی فقهی این فریضه روی داده تأثیر مستقیمی در شکل گیری هرکدام از این دو گفتمان از انتظار داشته است. در ادامه نیز با اشاره به مطالعات امنیتی ای که در قالب امنیت اجتماعی، امنیت انسانی و امنیت حاکمیت صورت گرفته است به چگونگی تأثیر دو رویکردی که در بحث فقهی « امر به معروف و نهی از منکر » وجود دارد بر مفهوم امنیت – در شاخه های اجتماعی، انسانی و حاکمیت – پرداخته می شود و مشخص می گردد که تغییر در رویکرد فقها به فریضه ی « امر به معروف و نهی از منکر » چگونه هم بر فضای انتظار در عصر غیبت تأثیر گذاشته و هم در مطالعات امنیتی می تواند مؤثر واقع گردد.

مقدمه

در بررسی تاریخ انتظار با دو رویکرد متفاوت در رابطه با مفهوم انتظار مواجه می شویم: انتظار منفعل و انتظار فعال.
گروهی با استناد به ادله و شواهدی خاص درصدد برآمدند تا فرهنگ انتظار را به گونه ای تفسیر کنند که فرد مسلمان در ذیل حکومت های طاغوت هم می توانست خود را واجد این فرهنگ بداند. در این تلقی از مفهوم انتظار، جامعه ی منتظر، فاقد اراده و آزادی و تارک دستورهای ظلم ستیز اسلام – مانند امر به معروف و نهی از منکر – و متسالم با حاکمان جور و مؤید اَعمال اسلام ستیز آنهاست. چنین تلقی ای از مفهوم انتظار را می توان انتظار منفعل نامید؛ انتظاری که به امید فراگیر شدن ظلم و جور، به راحتی با طاغوت کنار آمده و ولایت شیطانی اش را می پذیرد و در این راستا به ذبح دستورهای اسلام مثل جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و… می پردازد.

ارکان گفتمان انتظار منفعل

پایه و اساس انتظار منفعل را می توان در این سه امر مشاهده کرد: (۱)

الف) ‌صبر و اجتناب از هلاکت نفس:

صاحبان این نظریه با استناد به آیاتی مثل قول خداوند تبارک و تعالی: « وَ لاَ تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَهِ… » (۲) و نیز روایاتی مثل:
۱٫ مُحَمَّدُ بنُ الحُسَینِ الرَّضِیُ المُوسَوِیُّ فِی نَهجِ البَلَاغَهِ عَنْ أمِیرِالمُؤمِنِینَ ( عَلَیه السَّلام ) أنَّهُ قَالَ فِی خُطبَهٍ لَهُ: الزَمُوا الأرضَ وَ اصْبِرُوا عَلَی البَلَاءِ وَ لَا تُحَرَّکُوا بِأیدِیکُم وَ سُیُوفِکُم فِی هَوَی ألسِنَتِکُم وَ لَا تَسْتَعجِلُوا بِمَا لَمْ یَعجَلِ اللهُ لَکُمْ فَإنَّهُ مَن مَاتَ مِنکمْ عَلَی فِرَاشِهِ وَ هُوَ عَلَی مَعرِفَهِ حَقِّ رَبَّهِ وَ حَقِّ رَسُولِهِ وَ أهلِ بَیتِهِ مَاتَ شَهِیداً وَ وَقَعَ أجرُهُ عَلَی اللهِ وَاستَوجَبَ ثَوَابَ مَا نَوَی مِن صَالِحِ عَمَلِهِ وَ قَامَتِ النِّیَّهُ مَقَامَ إصلَاتِهِ بِسَیْفِهِ فَإنَّ لِکُلِّ شَیءٍ مُدَّهً وَ أجَلاً. (۳)
۲٫ عِدَّهٌ مِن أصحَابِنَا عَن أحمَدَ بنِ مُحَمَّدٍ عَن عُثمَانَ بنِ عِیسَی عَمَّن أخبَرَهُ قَالَ قَالَ أبُوعَبدِاللهِ ( عَلَیهِ السَّلام ) کُفُّوا ألسِنَتَکُم وَ الزَمُوا بُیُوتَکُمْ فَإنَّهُ لا یُصِیبُکُمْ أمرٌ تَخُصُّونَ بِهِ أبَداً وَ لَا تَزَالُ الزَّیدِیَّهُ لَکُم وِقاءً أبَداً (۴).
۳٫ قال رسول الله ( صلی الله علیه و آله ): یَکونُ بَعدی أئمه لا یَهتدون بِهُدای و لا یستنّون بِسُنّتی و سَیَقُوم فیهم رجالٌ قُلُوبُهم قُلوبُ الشیاطین فی جثمان الإنس. قیل: کیفَ أصنعُ یا رسول الله إن أدرکتُ ذلک؟ قال: تسمع و تطیع للإمیر و إن ضرب ظهرَک و أخذ مالک، فاسمَعْ و أطعْ (۵).
بر این باورند که قیام برای احیای اسلام در زمان غیبت جایز نبوده حتی اقرار به مفاسد و جرائم و منکرات حُکام جور، مشروع است و لازم است با ترک امر به معروف و نهی از منکر، موجبات انتشار ظلم و تعمیم فساد که زمینه ی قیام امام غائب است فراهم گردد و به منظور تسریع این امر، اطاعت از حاکم ظالم حتی آن هنگام که درصدد قتل شخص برمی آید و یا قصد گرفتن اموال مسلمین را دارد، واجب است. (۶)

ب) تقیه در زمان غیبت کبری:

پیروان این نظریه بر این عقیده اند که مفهوم تقیه به جامعه مسلمین اجازه می دهد تا زمان غیبت را به استراحت و جموداندیشی و تراخی گذرانده و با دشمنان دین در مهادنه و مسالمت به سر ببرند هرچند این مسالمت به تعطیلی احکام اسلام بینجامد. چنین تلقی ای از تقیه، مستند به روایاتی است (۷) که مختص به تقیه می باشد و معتقدان به این نظریه، با برداشتی سوء به سراغ آن نصوص رفتند و مفهوم تقیه را بدون در نظر گرفتن شرایط آن به عنوان قاعده عام و مطلق استخراج کرده و بر این باورند که این مفهوم، صلاحیت انطباق در هر زمان و هر مکان در عصر غیبت را دارد. (۸)

ج) استناد به مقاطعی از سیره ی ائمه اطهار ( علیهم السلام ):

بیعت حضرت علی ( علیه السلام ) با ابوبکر از روی اکراه، عدم اعتراض حضرت علی بر مهاجمان به بیت فاطمه – سلام الله علیها – عدم اعتراض حضرت علی بر تبعید ابوذر توسط عثمان، صلح امام حسن ( علیه السلام ) با معاویه و… از جمله شواهدی هستند که توسط پیروان نظریه ی « انتظار منفعل » مورد استفاده قرار می گیرند.
در راستای تن دادن به چنین فرهنگی از انتظار است که احکام قطعی ای همچون امر به معروف و نهی از منکر و حتی تقیه ذبح شده و پذیرفتن حکومت طاغوت سهل می گردد.
عوامل متعددی مثل عداوت تند و فراگیر نسبت به ائمه ( علیهم السلام )، حذف خونین شیعیان – توسط حکام بنی امیه و آل مروان و بنی العباس و حتی در این اواخر توسط امپراتوری عثمانی ها (۹) و بعد از آن – و نیز جهل و عدم اطلاع از حقیقت امامت و قواعد آن و خصائص امام و نیز تحریفاتی که توسط دشمنان شیعه در رابطه با معارف شیعه رخ داد، کمک شایانی به پا گرفتن این تلقی منفعلانه از فرهنگ انتظار کرد. (۱۰)

  • سارا سجادی

انتظار حضرت مهدى (عج) در قرآن

سارا سجادی | سه شنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۱۸ ب.ظ

انتظار حضرت مهدى (عج) در قرآن

در پـرتـو قـرآن به انتظار مهدى عجل الله تعالـى فـرجه الشـریفبیش از ۱۲۰ آیه قرآن براساس روایات معتبر به وجود نازنیـن حضرت امـام مهدى(عجل الله تعالـى) و ویژگیهاى آن شخصـى(ع)بــاعظمت و همچنیـن قیام و انقلاب جهانـى آن حضرت, اشاره کرده است; و ما در ایـن مختصر برآنیـم تا نمـونه اى از آن آیات نورانى را همراه با دیدگاههاى معصومیـن(علیهم السلام) به عاشقان حضرتش تقدیم داریـم:

۲حکـومت مهدى, خواسته الهى ۲ در قرآن مى خـوانیـم: اراده و مشیت ما بر این قرار گرفته که بر مستضعفان زمیـن ـ که بـر اثـر ستـم ستمکاران به ضعف کشیده شـده اند ـ منت نهیـم (و ایشان را مشمـول مواهب خویـش نماییـم.) و آنها را پیشوایان و وارثان زمیـن قرار داده و نیرومنـد و صاحب قـدرت و حکـومت گردانیـم… (و نرید ان نمـن علـى الذیـن استضعفـوا فى الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین و نمکـن لهم فى الارض…) آیات فوق بشارتى است در مورد پیـروزى حق بـر باطل و بـرچیـده شـدن بسـاط ظلـم و تبـاهـى. که نمونه هاى آن را مى تـوان در پیروزى حضرت مـوسـى(ع) و بنى اسرائیل بر فرعونیان و همچنیـن پیروزى و حکومت حضرت محمد(ص) جستجـو کرد اما نمـونه کامل آن با ظهور حضـرت امام مهدى(ع) تحقق مـى یابـد.
حضـرت امیرالمومنین(ع) در ایـن زمینه فرمـوده انـد: دنیا پـس از سرکشـى, به ما (اهل بیت(علیهم السلام)) روى مىآورد.ـ همچـون شترى که از دادن شیر به دوشنده اش خوددارى مـى کند و براى بچه خـود آن را نگه مـى دارد.ـ سپـس آیه ونریـد ان نمـن … را تلاوت فرمـود.
در روایت دیگرى نیز درباره همین آیه مـى فـرمایـد: ایـن گروه آل محمـد(ص) هستنـد, خـداونـد مهدى آنها را بعد از زحمتهایـــى که بـرایشان تحمیل مى گردد, مبعوث مى کنـد و به ایشان عزت مـى دهـد و دشمنان آنها را ذلیل مـى گرداند. از امام سجاد(ع) نیز این چنیـن نقل شده که:
سـوگند به کسـى که محمد(ص) را به حق, بشارت دهنده و بیـم دهنده قرار داد, نیکان از ما اهل بیت و پیروان آنها به منزله مـوسى(ع) و پیـروان او مـى بـاشنـد و دشمنان مـا و پیـروان آنها به منزله فـرعون و پیـروان او هستنـد. (سـرانجام, پیـروزى از آن ماست. ) امام مهدى(ع) نیز هنگام تـولـد, لب به سخـن مـى گشایـد و پـس از شهادت به وحـدانیت الهى و نثار درود و سلام بـر پیامبـر اکـرم و پـدران پـاک و معصـوم خـویـش چنیـن مـى فـرمـاید:
(بسـم الله الرحمن الرحیم و نرید ان نمـن على الذیـن استضعفوا فـى الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الـوارثین و…)
دیو چو بیرون رود فرشته در آید
در قرآن کریم مى خوانیم:
(و قل جـاء الحق و زهق البـاطل ان البـاطل کـان زهـوقا)
((بگـو: حق فرا رسیـد و باطل نابود گشت, (چـرا که) باطل نابـود شدنى است.))
آرزوى بشر از دیرباز اجـراى عدالت و بـرچیـده شـدن بساط ظلـم و بى عدالتى بـوده است, قرآن کریـم نیز نوید بخـش تحقق ایـن آرزوى دیریـن بـوده و فرا رسیـدن روزى را مژده داده است که در سرتاسر جهان حق حکـومت کنـد و بـاطل نـابـود گردد.
بر اساس روایات معتبر و فراوان, ایـن پیروزى نهایـى و حکمفرماى عدالت در سرتاسر گیتى مربـوط به قیام حضرت امام مهدى(ع) مى شود. حضـرت امـام بـاقـر(ع) در تـوضیح و تفسیـر ((جـــاء الحق و زهق الباطل)) فرمودند:
ایـن سخـن الهى مربوط به قیام قائم (آل محمد(ص)) مى شود که دولت باطل برچیده خـواهـد شـد. و بـى جهت نیست که هنگام تـولـد حضرت مهدى(ع) بر بازوى نازنینش ایـن آیه نقـش بسته بود که (جاء الحق و زهق الباطل ان البـاطل کان زهـوقا) ایـن وعده الهى که پیـروزى نهایـى حق در زمان حضرت مهدى(ع) به طـور کامل محقق خـواهد شـد, بـدان معنا نیست که در زمـانهاى قبل از حضـرت مهدى(ع) هیچ نـوع پیروزى نصیب حق نمى گردد; به عنوان نمـونه حضرت رسـول خدا(ص) در هنگام فتح مکه پـس از ورود به مسجـدالحـرام در حالـى که بتها را یکـى پـس از دیگرى سرنگـون مى ساخت, آیه (جاء الحق و زهق الباطل ان البـاطل کـان زهـوقـا) را تلاوت مـى فـرمود.
آرى ایـن یک سنت الهى است که اگر اهل حق بر خدا تـوکل کنند و در برابر باطل و ظلـم ایستادگـى نمایند خـداوند آنها را پشتیبانـى مى کند و به پیـروزى و رستگارى نایل مـى گـردانـد. همچنان که ملت شهید پرور ایران تـوانستند با رهبرى حضرت امام خمینى(ره) حکومت ستمشـاهـى را سـرنگـون و حکـومت الله را بـرپـا نمـایند.
ذخیره خدا
در قران کریم مى خوانیم:
(بقیه الله خیرلکـم ان کنتـم مـومنیـن…) ذخیره الهى بـراى شما بهتر است اگر مومن باشید…
چـون آیه فوق اطلاق دارد, چنیـن معنایى از آن بدون اشکال است که بگوییم:
بقیه الله از همه چیزهایـى که شما حساب کنیـد, برایتان بهتر است و هیچ نعمتـى به پاى آن نمـى رسـد. هرچند که ایـن آیه مربـوط به داستان حضرت شعیب نبـى(ع) مـى باشـد, اما بر اساس روایات معتبـر, این آیه با وجود نازنیـن حضرت ولى عصر(ع) تطبیق گشته است. امام باقر(ع) فرمـودند: ((قائم (آل محمد(ص)) نخستیـن سخنى که پـس از قیـام خـویـش بـر زبـان مـىآورنـد همین آیه است.
(بقیه الله خیـرلکـم ان کنتـم مـومنیـن) سپـس مـى فـرمـایـد: مـن ((بقیه الله)) هستـم و حجت خدا و خلیفه او بر شما مى باشم. آنگاه هیچ کـس بر او سلام نمى کند مگر اینکه مـى گـوید: ((السلام علیک یا بقیه الله فـى ارضه.)) درباره تعبیر ((بقیه الله)) (ذخیـره خـدا) باید گفت: ایـن عنـوان به شخصـى اطلاق مـى گردد که خـدا به منظور خاصى او را نگهدارى کرده است.
احمد بـن اسحاق قمى (که از اصحاب و یاران امام عسکرى(ع) بـود.) به حضـور حضرت امام عسکرى(ع) مى رسد, حضرت امام مهدى(ع) که حدود یکسـال دارد, وارد مـى شـود و بـا زبـان عربـى فصیح مـى گـوید:
((انا بقیه الله فى ارضه و المنتقم من اعدائه.)) مـن ذخیره الهى در سـرزمیـن او و انتقـام گیـرنـده از دشمنـان اویم.
پیروزى نهایى
در قرآن کریم مى خوانیم: آنها (مخالفان اسلام) مى خواهند نـور خدا را با دهان خـود خامـوش نماینـد اما خـداونـد اراده کـرده که ایـن نـور الهى را همچنان برگستره و کمالـش بیفزاید (تا تمامى جهان را در برگیرد.) هرچند کافران را خوش نیاید.
و سپـس چنیـن ادامه مى دهد: خدا کسـى است که رسـول خـویـش را با هدایت و دیـن حق فرستاد تا وى را بر تمامى ادیان پیروز گرداند, هرچنـد مشرکان را خـوش نیایـد. آیا ایـن پیروزى اسلام که در آیه فـوق بـدان اشـاره شـده منطقه اى و محـدود است یـاخیـر؟
از آن جایـى که هیچ قیدى در آیه وجـود ندارد تا دلیل برمحدودیت این پیروزى باشد پـس بدون شک روزى فرا خواهد رسید که ایـن وعده الهى محقق گردد و در روى زمین دین اسلام, تنها دیـن پیروز باشد.
بـراساس روایات متعدد با ظهور حضرت امام مهدى(ع) اسلام فراگیر و جهانى خواهد شد, در تفسیر مجمع البیان از پیامبر اسلام(ص) چنیـن نقل شده است که:
(در زمان ظهور حضـرت امـام مهدى(ع)) بـر روى زمیـن هیچ خـانه اى باقـى نمـى ماند ـ نه خانه هایـى که از سنگ و گل ساخته شـده و نه خیمه هایـى که از کرک و مـو بافته شـده ـ مگر آنکه خـداونـد نام اسلام را در آن وارد مى کند.
در ((کمـال الـدیـن)), تـاءلیف شیخ صـدوق نیز روایتـى از امـام صادق(ع) در مورد تفسیر آیه فـوق, مى خـوانیـم که ایشان فرمودند: به خـدا سـوگنـد ایـن آیه تحقق نیافته است و تنها زمـانـى محقق مـى گردد که ((قائم)) خروج کند و در آن هنگام است که کافرى پیدا نخواهد شد.
در تفسیر مجمع البیان, همچنین از امام باقر(ع) چنیـن آورده است که:
وعده اى که در ایـن آیه است به هنگـــام ظهور مهدى (ع) محقق مى گردد, پـس در آن روز هیچ کـس روى زمیـن باقى نخواهد ماند مگر آنکه به (حقانیت) محمـد(ص) اقرار مـى کنـد. استاد شهیـد آیه الله مطهرى مى نویسد:
((از مجمـوع آیـات و روایـات استنبـاط مـى شـود که قیـــام مهدى موعود(ع) آخریـن حلقه از مجموع حلقات مبارزات حق و باطل است که از آغاز جهان بر پا بوده است. مهدى موعود تحقق بخـش ایدهآل همه انبیـا و اولیـا و مـردان مبارز راه حق است.))
سلام بـر او از فجـر تـاریخ تـا فجـر قیامت.
  • سارا سجادی

تنها دو قدم تا رضایت امام زمان (عج)

سارا سجادی | سه شنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۱۴ ب.ظ

ما امامی داریم که بر همه احوال ما آگاه است. بیایید کمی بیشتر فکر کنیم، با خود بیندیشیم چگونه می توانیم امام زمان (عج) را از خود راضی نگهداریم. برای پاسخ به این سوال لازم است تا به نحوه زندگیمان بیندیشیم و حواسمان را جمع کنیم ببینیم در رفتار، گفتار و برخوردهایمان در زندگی طوری عمل میکنیم که رضایت امام مهربان را جلب کنیم؟…

« بسم الله الرحمن الرحیم »

زندگی مهدوی یعنی زندگی با حجت حیّ و حاضر، نفس کشیدن با یاد حضرت و خود را وقف امام زمان (عج) کردن.

 ما امامی داریم که بر همه احوال ما آگاه است. بیایید کمی بیشتر فکر کنیم، با خود بیندیشیم چگونه می توانیم امام زمان (عج) را از خود راضی نگهداریم. برای پاسخ به این سوال لازم است تا به نحوه زندگیمان بیندیشیم و حواسمان را جمع کنیم ببینیم در رفتار، گفتار و برخوردهایمان در زندگی طوری عمل میکنیم که رضایت امام مهربان را جلب کنیم؟ امام زمان (عج) وظیفه هدایت بندگان را به عهده دارد و از کوچکترین انحراف و کج روی بندگان دلش به درد می آید، آیا ما پیرو ایشان هستیم یا او را آزرده خاطر می نماییم؟
برای دانستن این موضوع لازم است که ایشان را بشناسیم و خواسته های ایشان را بدانیم و طبق آن عمل کنیم.

قدم اول در زندگی مهدوی: شناخت امام

برای اینکه زندگی مان عطر حضور امام زمان (عج) بدهد، لازم است صفات و خصوصیات او را بشناسیم. در این باره روایات بسیاری آمده است که شناخت امام زمان (عج) را بر ما واجب می کند، از جمله:
پیامبر گرامى اسلام صلّى‏ اللّه ‏علیه‏ و آله فرموده است: “هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به‏ مرگ جاهلیت مرده است”.
و در روایت دیگرى که مرحوم کلینى از امام محمد باقر علیه ‏السلام نقل مى‏ کند آمده است: “هر کس در حالى که امامى نداشته باشد بمیرد، مردنش مردن جاهلیت است و هر آنکه در حال شناختن امامش بمیرد پیش ‏افتادن و یا تأخیر این امر [امر ظهور حضرت] او را زیان نرساند و هر کس بمیرد در حالى که امامش را شناخته همچون کسى است که در خیمه قائم [علیه‏السّلام] با آن حضرت باشد”.

• انواع معرفت امام زمان

بی شک شناخت ما از امام زمان (عج) باید به گونه ای باشد که ما را از شبهه های گمراه کننده ملحدان و مدعیان دروغین نجات دهد. شناخت امام دو گونه است. یکی معرفت و شناخت “شخص” امام؛ دیگری معرفت و شناخت “شخصیّت” امام.

١. شناخت شخص امام:
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف فرزند امام حسن عسکری علیه السلام و از مادری به نام نرگس در سپیده دم جمعه پانزدهم شعبان سال ۲۵۵ هجری قمری در شهر سامرا چشم به جهان گشود.
نام و کنیه حضرت، همانند رسول خدا صلّى‏ اللّه ‏علیه‏ و آله و لقب معروف حضرت، “مهدی” است. بنا به حکمت الهی، امام مهدی علیه السلام دارای ولادت پنهانی، عمر طولانی، و دو غیبت است و ائمه معصومین علیهم السلام  به ظهور ایشان و برپایی حکومت عدل جهانی به واسطه ایشان بشارت داده اند.

  • سارا سجادی

امام زمان بهائیت کیست؟ و چه رابطه ای با امام زمان شیعه دارد؟

سارا سجادی | سه شنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۰۸ ب.ظ

امام زمان بهائیت کیست؟ و چه رابطه ای با امام زمان شیعه دارد؟

این مسئله پرسشی که از سوی بسیاری مطرح می‌شود، پاسخ در وهله نخست آن است که اعتقاد به امام زمان علیه السلام از اصول عقاید شیعیان است و تمام شیعیان درباره وجود شریف ایشان با استناد به احادیث و تاریخ و برهان‌های عقلی باور و یقین دارند. فرقه ضاله بهائیت منشعب از بابیت است و بابیت فرزند یکی از جریانات فکری شیعه بنام شیخیه می‌باشد. در مسلک شیخیه اصلی وجود دارد، مبنی بر اینکه بایستی در هر عصری یک شیعه کامل که از آن به عنوان رکن رابع یاد می‌شود وجود داشته باشد که رابطه فیض بین امام و امت باشد. سیدعلی محمد باب که جوانی جاه طلب بوده، مدتی در شهر مقدس کربلا در مکتب سید کاظم رشتی رئیس و اعلم علمای مسلک شیخیه تحصیل نموده و بعد از مرگ استاد ادعای رکنیت و ذکریت و مقام موهوم باب امام زمان علیه السلام نمود. وی در یکی از کتاب‌هایش می‌نویسد:
“فرض است بر مقام رحمت خداوند عالم که از جانب حجت خود عبدی را با حجت وافیه منتخب و اظهار فرماید تا آنکه سبیل اختلافات را به نقطه وحدت برساند.”[۱] وی با این جملات ضرورت وجودی باب امام زمان را متذکر شده و در چند صفحه بعد می‌نویسد: “امر که به اینجا ختم شد از سبیل فضل امام غائبعجّل الله تعالی فرجه الشریف عبدی از عبید خود را از بحبوحه اعجام و اشراف منتخب از برای حفظ دین فرموده و علم توحید و حکمت حقه که اعظم خیرات است به او عطا فرموده… »[۲] و در همان کتاب صریحا از امام زمان نام می‌برد: … الحسن بن علی و الحسین… و الحسن بن علی و الحجه القائم محمد بن الحسن صاحب الزمان… [۳] 
سید باب در این مرحله هنوز در لباس اسلام بوده و پیرو آئین تشیع. پس امام زمان او همان امام زمان شیعیان است مانند هر شیعه معتقد به مقام ائمه، بوده است خود را کوچک‌تر از مقام ولایت و امامت دانسته و می‌گوید: به حق خداوندیکه آل الله را بولایت مطلقه ظاهر فرموده، که وجود من و صفات من و کلماتیکه از لسان و قلم من جاری شده و به اذن الله خواهد شد معادل یک حرف از ادعیه اهل عصمت علیهم السلام نخواهد شد. لاجل آنکه ایشان در موارد مشیت الله سکنی دارند و ماسوای ایشان در اثر فعل ایشان مذکورند.[۴]
اما طی چهار سال رفته رفته لحن سید محمد علی شیرازی تغییر می‌کند و خود را امام غایب و همان مهدی موعودعجّل الله تعالی فرجه الشریف می‌داند. سید باب در نوشته های آخر خود و میرزا حسینعلی نوری در نوشته های اول خود روایات مربوط به حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف را با تفسیرها و تاویلات مضحک به خودشان تطبیق می‌کردند. این بحث تا سال‌های آخر عمر میرزا حسینعلی بهاء الله وجود داشته است، اما وقتی ادعای نبوت و الوهیت و خدایی کرد. این عقیده سد راه او قرار گرفته بود، فلذا آنرا منکر شد و این اعتقاد را از مجعولات شیعه عنوان کرد.
عبدالبهاء پسر حسینعلی نوری در مورد امام زمان علیه السلام می‌گوید:
این قصور از اصل در عالم جسم وجود نداشته است بلکه حضرت امام ثانی عشر در ضمیر غیب بود اما در عالم جسد تحققی نداشت بلکه بعضی از اکابر شیعیان در آن زمان محض محافظه ضعفای ناس چنین مصلحت دانستند که آن شخص موجود در چیز غیب را چنان ذکر نمایند که تصور شود در ضمیر جسم است.[۵]
میرزا بها آن قدر نادان است و یا مردم را نادان فرض کرده که در یک کتاب در مورد امام زمان علیه السلام می‌نویسد: جمیع فرق اثنی عشر نفس موهوم را که اصلا وجود نبوده مع عیال و اطفال موهومه در مدائن موهومه محل معین نمودن و ساجد او بودند.[۶] و در صفحات دیگر ضمن تقبیح مذهب شیعه که آنرا حزب می‌خواند در داشتن عقیده به موجودیت امام زمان علیه السلام می‌گوید: به تواتر روایاتی نقل نمودند که هر نفسی قائل شود با اینکه موعود متولد می‌شود، کافر است و از دین خارج. این روایات باعث شد که جمعی را من غیر مقصر و جرم شهید نمودند، تا آنکه نقطه اولی روح ماسویه فداه از فارس از صلب شخصی معلوم متولد شدند و دعوی قائمی نمودند.[۷]
باید از جناب بها و پسرش عباس عبدالبها پرسید:
اگر امام زمان علیه السلام موهوم بوده و یا در ضمیر غیب و در عالم جسم و جسد وجود نداشته است. چرا سید باب و میرزا حسینعلی بهاء اسم و رسم آن را در کتاب‌های خود ذکر می‌کنند و ادعای مهدویت می‌نمایند و در آغاز کار خود را مهدی معرفی کرد. بنابراین باید گفت بنیان گذاران بابیت و بهائیت بااستفاده از زمینه و بستر موجود در میان مسلمانان و اعتقادی که آنان به امام زمان علیه السلام داشتند خود را مهدی نامیدند و بعد که مدعی نبوت و خدایی شدند منکر مهدویت شدند، پس امام زمان علیه السلام آنان هیچ ربطی به امام زمان علیه السلام ما شیعیان ندارد.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱٫ مزدوران استعمار در لباس مذهب، سید ضیا الدین روحانی.
۲٫ تاریخ جامع بهائیت، بهرام افراسیابی.

  • سارا سجادی

نقش ما در آینده بشریت و پازل ظهور

سارا سجادی | دوشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۴۰ ب.ظ

نقش ما در آینده بشریت و پازل ظهور

خبرگزاری شبستان: فهم این نکته که از کجا آمده و به کجا می‌رویم؟ و اساساً برای انجام چه مهمّی ما را به صحنه هستی آورده‌اند، باعث می‌شود که رفتاری کاملاً متفاوت با آنچه اکنون انجام می‌دهیم، از ما مشاهده شود.

خبرگزاری شبستان: با استفاده از روایت‌های بیان کننده نشانه‌های ظهور، می‌توان تصویری کاملاً واضح از آخرالزّمان و آستانه ظهور امام عصر(عج) به دست آورد.

در منابع اسلامی، از نشانه‌های ظهور با چند اصطلاح یاد شده است که عبارتند از:

علائم و علامات: این واژه در متون شیعی بسیار به چشم می‌خورد و بسیاری از نویسندگان شیعی از این کلمه برای بیان نشانه‌های ظهور استفاده کرده‌اند.

آیه: این واژه برگرفته از “قرآن کریم” است که در برخی از روایت‌ها برای بیان بعضی حوادث مهم به کار گرفته شده است.

اشراط السّاعه(نشانه‌های قیامت): بسیاری از نویسندگان اهل سنّت از این واژه که برگرفته از آیه “فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها” است، برای بیان مقصود فوق استفاده نموده‌اند. اشکال استفاده از این واژه آن است که مجموعه حوادث دوره‌های قبل و بعد از ظهور، رجعت و پس از آن تا سرآغاز قیامت را شامل می‌شود.

ارهاصات: این واژه بیشتر برای بیان آن دسته از حوادثی به کار برده شده است که پیش از آمدن انبیای بزرگ رخ داده‌اند۱ و استعمال آن برای نشانه‌های ظهور و آمدن امام عصر(عج) کمتر رایج است؛ البتّه برخی از آثار، از این واژه علاوه بر متن اثر، در عنوان کتاب نیز استفاده کرده‌اند که به طور شاخص می‌توان به کتاب «الفجر المقدّس المهدی(عج) و ارهاصات الیوم الموعود» نوشته جناب آقای مجتبی السّاده اشاره کرد.

فتن (فتنه‌ها): این واژه جمع فتنه و به معنای آزمایش، امتحان، شورش، اختلاف آرا، محنت و رنج است. این واژه در اصل به عملی گفته می‌شود که برای پاک کردن طلا و نقره از ناخالصی انجام می‌شود.۲

ملاحم: این واژه، جمع ملحمه به معنای جنگ و خون ریزی بزرگ و رزمگاه است که اصطلاحاً به جنگ‌ها و رویدادهای سیاسی، اجتماعی گفته می‌شود که چهارده معصوم(ع) پیشاپیش، از وقوع آنها خبر داده‌اند.۳

  • سارا سجادی

مدت زمان فتح دنیا توسط امام زمان(عج)

سارا سجادی | چهارشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۱۴ ق.ظ

مدت زمان فتح دنیا توسط امام زمان(عج)

مدت زمان فتح دنیا توسط امام زمان(عج) shia muslim                  

 این احتمال وجود دارد که هشت ماه یاد شده، مدت زمان فتح و تسلط بر دنیا نباشد، بلکه مدت زمانی باشد که امام دنیا را از شر دشمنان و منحرفان پاک میکند؛ به این معنی که امام نخست کل دنیا را فتح خواهند کرد.

برخوردهای آغازین امام مهدی(عج) با اهل کتاب چگونه است؟ عادلانه و همراه با رأفت و مدارا یا سهمگین و همراه خشونت؟ در قسمت نخست نوشتار حاضر ، مسالمت آمیز بودن رفتار امام مهدی(عج) با اهل کتاب ذکر شده است. 
 
بر اساس قرآن تنها شماری از اهل کتاب -که متعصبانه حق را انکار می کنند- در جریان فتح دنیا به دست سپاه امام مهدی(عج) کشته خواهند شد و اکثریت آنان راه رستگاری و فلاح را در پیش خواهند گرفت و در پایان، به بررسی روایاتی پرداخته شده است که از برخوردهای سپاه امام مهدی(عج) با اهل کتاب سخن به میان آورده اند. نتیجه کنکاش در روایات، این است که آنها نه تنها تعارضی با مدعای فوق ندارند، بلکه آن را تأیید نیز می کنند. 
 
مقدمه 
 
از دیرباز، اندیشه خرافی برخوردهای تند و خشونت بار سپاه امام مهدی (عج) با انسانهای عصر ظهور در اذهان بسیاری نفوذ کرده است و گاه این تصور به دور از واقعیت و تصویر تاریک از عصر پرفروغ ظهور، انسانهای نادان را به مرز بی رغبتی و احیاناً تنفر از درک آن روزگار پرشکوه کشانده است. براساس این دیدگاه، وقتی برخورد امام مهدی(عج) با مسلمانان و شیعیان چنین باشد، غیر مسلمانان جای خود دارند. 
 
فرورفتن در منجلاب فساد و تباهی و دوری از فضیلتها و آرمانهای اخلاقی، غیر مسلمانان را سزاوار برخوردی سهمگین و انتقامی سخت کرده است و سپاه مهدی موعود (عج) از سوی خداوند متعال مأمور گرفتن این انتقام است. 
 
اما میراث فرهنگی پیشوایان دینی (ع) سخنی جز این دارد و واقعیت را به گونهای دیگر ترسیم کرده است. مهدی (عج) نه مهدی مسلمانان که مهدی همه امتها است؛ ((السلام علی مهدی الامم)).۲ و عدالت او نه مخصوص مسلمانان که برای همگان است: ((یسع عدله البروالفاجر))۳. او مظهر رحمت واسعه الهی است: ((السلام علیکَ ایها الرَحمه الوَاسِعَه))۴ و رحمت الهی همگان را فراگرفته است. رحمتی وُسِعَت کل شی۵. او بهار مردمان است: ((السلام علی ربیعالانام))۶ و خرمی روزگاران: ((ونضره الایام))۷ و چونان بهار، خرمی و طراوتش را به همگان هدیه میکند. 
 
از عدالت مهدوی در ارتباط با معتقدان دیگر ادیان الهی در ابعاد مختلف میتوان سخن گفت. عدالت در دعوت (تبیین، دادن فرصت فکر و تصمیم گیری و...)، عدالت قضایی، عدالت اقتصادی و... از ابعاد مختلف برخوردهای عادلانه امام مهدی (عج) است و این مواجهه گاه از مرز عدالت خارج شده و به حوزه احسان وارد میشود. 
 
نزول عیسی از آسمان و شرکت دادن او در تشکیل حکومت عدل جهانی و نیز سپردن نقش محوری به ایشان در کشتن دجال و سفیانی ـ به عنوان دو جبهه از مهمترین جبهه های مخالف حکومت جهانی امام مهدی (عج) ـ و در نتیجه، شکل گرفتن احساس مشارکت و بلکه مالکیت نسبت به این حرکت جهانی در میان اهل کتاب، از اقدامات محسنانه امام مهدی (عج) خواهد بود. 
 
ما از میان ابعاد مختلف عدالت مهدوی در مواجهه با اهل کتاب، تنها به این سؤال پاسخ خواهیم داد که آیا آن حضرت در آغاز حرکت جهانی خویش با اهل کتاب برخوردی عادلانه، مسالمت آمیز و همراه با رأفت و رحمت خواهد داشت و یا این که بسیاری از آنان را از دم شمشیر خواهد گذراند؟ قراین کدام دیدگاه را تأیید میکنند و از روایات مربوط کدام نظریه را میتوان تایید کرد؟ 
 

  • سارا سجادی

امام زمان(عج) در آیینه دعاى افتتاح

سارا سجادی | جمعه, ۵ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۹ ق.ظ

امام زمان(عج) در آیینه دعاى افتتاح

امام زمان(عج) در آیینه دعاى افتتاح

دعای افتتاح

 


منتظِر و منتظَر

در قسمتى از دعاى افتتاح آمده است:
«صَلّ عَلى وِلىِّ اَمْرِکَ القائِمِ الْمُؤَمَّل وَ الْعَدْلِ الْمُنْتَظَر؛
درود بفرست بر ولىّ خود صاحب الامر(عج) امام قائم مورد آرزو و عدالت منتظر»
اساساً داشتن روح انتظار منّتى بزرگ است که خداوند به شخص مؤمن در عصر غیبت عطا کرده است.
دغدغه او نیز این است که مبادا از او بى‌وفایى یا بى‌لیاقتى سر بزند و خداوند این مقام را از او بگیرد. منتظر پس از اینکه در دعاى افتتاح، شهادت در راه خدا را درخواست مى‌کند به خداوند عرض مى‌کند: اللهم انّى اسئلکَ أنْ تَجْعَلَنى مِمَّنْ تَنْتَضِر بِهِ لدینکَ وَ لا تَسْتَبْدِلْ بى غَیْرى... ؛ خدایا از تو مى‌خواهم که مرا از کسانى قرار دهى که دین خود را به وسیله آن‌ها یارى کنى و در این امر، دیگرى را به جاى من قرار ندهى.

آنچه که مهم است اینکه انسان روحیه انتظار را در درون خود نهادینه و آن را تا پایان عمر حفظ کند و وقتى به چنین درجه‌اى رسید، دیگر نباید از اینکه ممکن است زمان ظهور را درک نکند غمگین باشد؛ زیرا امام باقر(ع) چنین وعده داده است: ما ضَرَّ مَنْ ماتَ مُنْتَظِراً لَأمْرنا ألاّ یَمُوتَ فى وَسَطِ فُسُطاطِ المَهْدِىّ و عَسْکَرِهِ ؛

کسى که در انتظار امر (فرج)، بمیرد ضرر نکرده است (و نگران نباشد) از این که در میان خیمه مهدى(عج) و لشکر او نمرده است. (اصول کافى، ج 1، ص 372)

  • سارا سجادی

پیغام امام زمان(عج) به آیة الله بهاء الدینی(ره)!

سارا سجادی | جمعه, ۵ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۵ ق.ظ

درباره آیت الله بهاءالدینی نوشته‌اند که ایشان در قنوت نمازهایشان، دعاهای مرسوم را می‌خواندند، تا این که نوع دعا، کلمات و عبارات ایشان تغییر کرد و هرگاه دست‌های خود را مقابل صورت می‌گرفتند، برای حضرت مهدی (علیه السلام) این گونه دعا می‌کردند: «اللهم کن لولیک ......».

در فرصت مناسبی علت تغییر دعا را از ایشان پرسیدند. معظم له در یک جمله کوتاه فرمودند: «حضرت پیغام دادند که در قنوت به من دعا کنید».[1]


[1] . شرح دعای سلامتی، محسن قرائتی، به کوشش حسن سلم آبادی، انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(ع)، 1393

برگرفته از: آیت بصیرت، حسن شفیعی، ص 107

به نقل از تبیان

منبع: besuyezohur.ir

  • سارا سجادی