حدیث نورانیت
یکی از مهمترین مسائل درعرصه دین، شناخت امام است که ازصدراسلام به آن اهمیت داده شده است ومکرراٌ روایت شده است.
«من مات ولم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه»
هرکس بمیرد وامام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.
دراین بخش برآن نیستیم که این حدیث را توضیح دهیم.فقط اهمیت شناخت امام را با این حدیث که به طرق مختلف بیان شده مطرح مینماییم.
امام را باید امام معرفی کند وبه ما بشناساند. به همین دلیل دراین قسمت به بیان شناخت امام از زبان مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام می پردازیم که به حدیث نورانیت معروف است.
دراینجاحدیث را بیان کرده وبه توضیح مختصری پیرامون آن می پردازیم .امید است که مورد قبول حضرتش واقع گردد.
حدیث:
«روزی ابوذر غفاری ازسلمان پرسید:
ای اباعبدلله(کنیه سلمان) معرفت وشناخت امیرالمؤمنین علیه السلام به نورانیت چیست؟
سلمان گفت: ای جندب(کنیه ابوذر) بیا برویم تا آنرا ازخود حضرت بپرسیم.
نزد حضرت آمدیم ولی ایشان را نیافتیم. پس مدتی منتظرماندیم تا تشریف آوردند.
حضرت فرمودند: چه امری شما را به اینجا کشانده است؟
عرض کردند:یا امیرالمؤمنین! آمدیم تا ازمعرفت به نورانیت سؤال کنیم!
حضرت فرمودند: خوش آمدید ای دو دوست ما که برای دین خودهم عهد وپیمان هستید و(درتحصیل معرفت) اهل تقصیروکوتاهی نیستید. به جان خودم سوگن دبه هرزن ومردمؤمنی واجب است که مرا به نورانیت بشناسد.
ابوذر از سلمان سؤال میکند که شناخت امام به نورانیت چیست؟
یک مطلب شناخت امام است ومطلب دیگرشناخت با نورانیت است.
نورانیت چه مفهومی دارد؟
اگر دقت کنیم می بینیم خداوند درقرآن می فرماید:
«لهم اعین بها لا یبصون بها»چشم دارند ولی نمیبینند.(اعراف، 179)
چگونه است که انسان چشم دارد ولی نمیتواند ببیند.آن نور است که عامل دیدن است.کفار نور بصیرت ندارند که نمیتوانند ببینند. در صورتی که در آیات وروایات به فور یافت میشود وقتی یک سوره به نام نور ودعای نور داریم.
در دعای بعداز زیارت آل یاسین ما از خداوند بعضی از این نورها را درخواست می کنیم.
درآن دعا پیامبر صلی الله علیه و آله را کلمه نور معرفی مینماید وبعداز خداوند میخواهیم نور ایمان ،نور علم، عمل، صدق، حکمت و...تا به نور مودت به اهل بیت می رسد.
بنابراین اگر نور باشد،شناخت معنی پیدا خواهدکرد ودر ادامه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به جان خود قسم یاد میکند که برهر زن ومرد مؤمنی شناخت امام با نورانیت واجب است.
ما هم از خداوند می خواهیم فهم سخنان حضرت رابه ما عنایت فرموده تاامام را با نورانیت بشناسیم.
حضرت فرمودند:ای سلمان وای جندب!
عرض کردند: لبیک یا امیرالمؤمنین!
فرمودند:هرکس درامر ولایت ظاهری بیشتراز باطن داشته باشد ترازوی اعمالش سبک وکم ارزش می گردد.
به راستی ایمان برسرحد کمال نرسد تا مرا به حقیقت نورانیت شناسد پس هنگامی که مرا به این معرفت شناخت,پس به یقین او مؤمن است که خداوند قلب اورا برای اسلام گشاده است ونسبت به دین خود عارفی روشن خیر گردیده است.
دراین قسمت آقا امیرالمؤمنین علیه السلام کمال ایمان وبالاترین درجه ایمان را شناخت خودش به نورانیت معرفی می نماید.
یعنی هرکسی بخواهد که بالاترین درجه ایمان برسد باید شناخت به امام زمان خود آن هم با نورانیت پیدا کند.
به فرموده امام رضا علیه السلام ایمان ازاسلام بالاتراست.
عن الرضا علیه السلام:الایمان فوق الاسلام بدرجه والتقوی فوق الایمان بدرجه والیقین فوق التقوی بدرجه ولم بین اعباد شئ اقل من الیقین.(کافی ج 2ص 51)
امام رضا علیه السلام فرمودند:ایمان یک درجه بالاتر از اسلام ؛ تقوی یک درجه بالاتراز ایمان ؛ ویقین یک درجه بالاتر از تقواست و چیزی بین بندگان کمتراز یقین تقسیم نشده است.
با دقت در حدیث فوق ودیگر احادیث می بینیم که انسانی که 10 درجه ایمان را کسب کند می تواند به مقام یقین برسد که سلمان به آن مقام رسیده بود و جزء اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله شده بود.
چنانچه فرموده اند:سلمان منا اهل البیت(سلمان جزء ما اهل بیت است)کافی ج1 ص 313
نتیجه معرفت به امام 3 چیز است:
1.قلبش به ایمان آزموده می شود.
2.سینه اش برای اسلام گشاده می گردد.
3.عارفی روشن ضمیر می گردد.
منبع : سایت یاران مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف