یاوران حضرت مهدی عجل الله

فرهنگ ظهور و مهدویت و یاوران واقعی حضرت (الهم عجل لولیک الفرج)

یاوران حضرت مهدی عجل الله

فرهنگ ظهور و مهدویت و یاوران واقعی حضرت (الهم عجل لولیک الفرج)

یاوران حضرت  مهدی  عجل الله

بسم الله الرحمن الرحیم
مطالب این سایت با هدف تعجیل در ظهور منجی عالم بشریت حضرت صاحب الزمان (عج) و فرهنگ ظهور بوده راه اندازی شده و انتشار مطالب آزاد میباشد با ذکر یک صلوات جهت تعجیل در ظهور آقا امام زمان .
باتشکر

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی

۴۹۲ مطلب توسط «سارا سجادی » ثبت شده است

معدل بچه شیعه...

سارا سجادی | شنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۰۴ ب.ظ

  • سارا سجادی

سعی کنیم دیده شویم

سارا سجادی | شنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۴۲ ق.ظ

سعی کنیم دیده شویم
آرزوی هر ارادتمند و علاقه‌مند به وجود مقدس امام زمان (علیه السلام) آن است که روزی آن جمال دلربا را ببیند و جان تشنه خویش را از جام زلالش سیراب نماید. منتها باید دانست که مهم تر از دیدن، دیده شدن است. یعنی کاری کنیم که مورد نظر و لطف حضرت بقیة الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) واقع شویم.
در واقع ما دو نوع نگاه داریم:
1- یک نگاه، عمومی است. مانند آن‌جایی که خداوند به مقتضای اسم شریف «البصیر» خویش، همه انسان‌ها، اشیاء و امور را می‌بیند.
2- یک نگاه، خصوصی است. که در آن یک نوع توجه، لطف و شرافتی دخیل است. به عنوان نمونه در قرآن کریم آمده، خدایی که بر همه چیز بصیر است، در روز قیامت به عده‌‏ای نگاه نمی‏‌کند و نگاه تشریفی خود را نسبت به عده‌‏ای اعمال نمی‏‌کند. «وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَ [آل عمران/77] و خدا با آن‌ها (از خشم) سخن نگوید و در قیامت (به نظر رحمت) بدان‌ها ننگرد».
حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) نیز به مقتضای آن‌که خلیفه و جانشین حضرت حق است و خلیفه باید صفات مستخلف عنه را واجد باشد این دو نگاه را دارد. حضرت در نگاه عمومی خویش از همه حالات و احوال ما آگاه است. چنان‌چه در قرآن کریم آمده است: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُون...[توبه/105] و بگو که هر عمل کنید خدا آن عمل را مى‌‏بیند و هم رسول و مؤمنان بر آن آگاه مى‌‏شوند»، و مصداق بارز «مومنین»، اهل بیت (علیهم السلام) می‌باشند.[1]
یا در توقیع شریفی که امام زمان (علیه السلام) به شیخ مفید (رحمة الله علیه) مرقوم داشتند، فرمودند: «...فَإِنَّا نُحِیطُ عِلْماً بِأَنْبَائِکُمْ وَ لَا یَعْزُبُ عَنَّا شَیْ‏ءٌ مِنْ‏ أَخْبَارِکُم‏...[2] ما بر اخبار و احوال شما آگاهیم و هیچ چیزی از اوضاع شما بر ما پوشیده نمی ماند».
اما حضرت یک نوع نگاه خصوصی هم به برخی دارد که افراد در این نگاه دوم، مشمول لطف و عنایت امام قرار می‌گیرند و آن زمانی است که انسان با تهذیب نفس، وارستگی اخلاقی، عمل به وظایف دینی و انسانی، نظر حضرت را به خود جلب کند که امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «کُونُوا لَنَا زَیْناً وَ لَا تَکُونُوا عَلَیْنَا شَیْنا [3] ای گروه شیعه! زینت ما باشید نه باعث ملامت و سرزنش ما».
در این رابطه خاطره‌ای از حضرت آیة الله العظمی بهجت (رحمة الله علیه) شنیدنی است: «در تهران یک استاد روحانی بود که لُمعَتین را تدریس می‌کرد، مطلع شد که گاهی از یکی از طلاب و شاگردانش که از لحاظ درس خیلی عالی نبود، کارهایی نسبتاً خارق العاده دیده و شنیده می شود. 
روزی چاقوی استاد (در زمان گذشته وسیله نوشتن قلم نی بود، و نویسندگان چاقوی کوچک ظریفی برای درست کردن قلم به همراه داشتند) که خیلی به آن علاقه داشت، گم می‌شود و وی هر چه می گردد آن را پیدا نمی کند و به تصور آن‌که بچه هایش برداشته و از بین برده‌اند نسبت به بچه‌ها و خانواده عصبانی می‌شود، مدتی بدین منوال می‌گذرد و چاقو پیدا نمی‌شود. 
روزی آن شاگرد بعد از درس ابتداءً به استاد می‌گوید:
«آقا، چاقویتان را در جیب جلیقه کهنه خود گذاشته‌اید و فراموش کرده‌اید، بچه ها چه گناهی دارند». آقا یادش می‌آید و تعجب می‌کند که آن طلبه چگونه از آن اطلاع داشته است. 
از اینجا دیگر یقین می‌کند که او با (اولیای خدا) سر و کار دارد، روزی به او می‌گوید: بعد از درس با شما کاری دارم. چون خلوت می‌شود، می‌گوید: آقای عزیز، مسلّم است که شما با جایی ارتباط دارید، به من بگویید خدمت آقا امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) مشرف می‌شوید؟ 
استاد اصرار می‌کند و شاگرد ناچار می‌شود جریان تشرف خود خدمت آقا را به او بگوید. استاد می‌گوید: عزیزم، این بار وقتی مشرف شدید، سلام بنده را برسانید و بگویید: اگر صلاح می‌دانند چند دقیقه‌ای اجازه تشرف به حقیر بدهند. 
مدتی می گذرد و آقای طلبه چیزی نمی‌گوید و آقای استاد هم از ترس این‌که نکند جواب، منفی باشد جرأت نمی‌کند از او سؤال کند ولی به جهت طولانی شدن مدت، صبر آقا تمام می‌شود و روزی به وی می‌گوید: آقای عزیز، از عرض پیام من خبری نشد؟ می بیند که وی (به اصطلاح)  این پا و آن پا می کند. آقا می‌گوید: عزیزم، خجالت نکش آن‌چه فرموده‌اند به حقیر بگویید چون شما قاصد پیام بودی. 
آن طلبه با نهایت ناراحتی می‌گوید آقا فرمود: لازم نیست ما چند دقیقه به شما وقت ملاقات بدهیم، شما تهذیب نفس کنید من خودم نزد شما می آیم».[4] 
بنابراین با گام نهادن در مسیر شریعت و ملزم بودن به رعایت توصیه‌‌های دینی، خصوصا در این دوره و زمانه که اسباب گناه بیشتر فراهم است، و تقوای مضاعفی را می‌طلبد، می‌توانیم در معرض دیده شدن و نگاه خصوصی آن امام همام قرار بگیریم.
..........................................
پی‌نوشت:
[1]. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق‏، کافی (ط- دار الحدیث)، ج1، ص 544، ناشر: دار الحدیث‏، چاپ: قم‏، ق 1429.
[2]. طبرسى، احمد بن على‏، الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج2، ص 497، ناشر: نشر مرتضى‏، چاپ: مشهد، 1403 ق‏.
[3]. ابن بابویه، محمد بن على‏، الأمالی (للصدوق)، ص 400، ناشر: کتابچى‏، تهران‏، 1376 ش‏.
[4]. سایت آوینی.

  • سارا سجادی

علت الزام اقلیت‌های دینی به حجاب

سارا سجادی | شنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۴۱ ق.ظ

اقلیت‌های دینی و حجاب

علت الزام اقلیت‌های دینی به حجاب

امروزه مشاهده می‌شود برخی حجاب ستیزی‌ها در قالب پرسشی غلط مطرح می‌شود که: چرا اقلیت‌های دینی که حجاب برای آنها واجب نیست باید در جمهوری اسلامی ایران حجاب را رعایت کنند؟

این پرسش ازآن‌رو غلط و اشتباه است که اقلیت‌های دینی در جمهوری اسلامی ایران عمدتاً شامل باستان‌گرایان زرتشتی و ادیان ابراهیمی همچون مسیحیان و یهودیان می‌شوند که پیش‌تر تحت دو مقاله «حجاب برتر؛ فرهنگی باریشه در اصالت باستان» و «بی‌حجابی در تضاد با احکام یهودیت و مسیحیت» به‌طور مستند و مفصل بیان شد که حجاب از آموزه‌های ریشه‌دار این اقلیت‌های دینی و رسمی ایران به‌حساب آمده و پیش از اسلام آنان نه تنها پایبند به حجاب بوده‌اند بلکه حجاب برتر را نیز سرلوحه پوشش خود قرار داده‌اند و در حقیقت الزامات جمهوری اسلامی در بحث حجاب منافاتی با آموزه‌های دینی این اقلیت‌ها ندارد.
چه اینکه به‌طور مبنایی اسلام تحمیل دین بر دیگران را رد نموده و قرآن کریم تأکید می‌فرماید: «لاَ إِکراه فِی الدّینِ [بقره/ 256] در دین اجبار و اکراهی نیست»، لذا در جامعه اسلامی اصل اساسی همانا آزادی دینی است. بر همین مبنا امنیت دین داری برای اقلیت‌های دینی یک اصل اجتناب‌ناپذیر است. چنانکه قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز در اصل سیزدهم، ادیان دیگر را به رسمیت شناخته و آنان را در انجام مراسم دینی خود آزاد می‌داند و تأکید می‌دارد: «ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیت‌های دینی شناخته می‌شوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل می‌کنند» و در اصل چهارده قانون اساسی نیز آمده: «دولت جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان موظف‌اند نسبت به افراد غیر مسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی رفتار نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند. این اصل در حق کسانی اعتبار دارد که بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی ایران توطئه و اقدام نکنند».
در فقه شیعه نیز آزادی ادیان منوط به عدم ستیزه‌جویی و ایجاد ناهنجاری شده خصوصاً این که اقدامات خلاف اسلام آنها نباید جنبه عمومی پیدا کند و به آن عمل حرام تجاهر و تظاهر کنند. [1] که اقدامات و تظاهر برخلاف اسلام از اقلیت‌های دینی رسمی نیز غیر قابل‌ قبول و ممنوع است. امام خمینی (قدس سرّه) در تحریر الوسیله تا کید می‌فرمایند:
«غیر مسلمانان امنیّت جانی و مالی دارند اگر به شرایط ذمّه پای بند باشند و شرایط ذمه از این قرار است: 1. کاری که بر ضد امنیت است مرتکب نشود، همانند تصمیم به جنگ با مسلمانان داشتن و مشرکان را یاری کردن. 2. تظاهر و تجاهر به منکر در کشور اسلامی نداشته باشند. 3. به اجرای احکام مسلمانان در حق خود تن دهند، حق دیگران را بدهند، حرام را ترک کنند، حدود الهی و احتیاط آن است که این موارد با آنان شرط شود. 4. با زنا کردن با زنان مسلمان و دزدی کردن و پناه دادن به جاسوس مشرکان و جاسوسی کردن، مسلمانان را آزار ندهند». [2]
بنابراین از دیدگاه فقه امامیه و احکام اسلامی اقلیت‌های دینی باید نسبت احترام به هنجارهای جامعه اسلامی وفادار باشند و آنها را عملاً نقض نکنند و در عمل به ظواهر اسلامی ملتزم باشند و تظاهر و تجاهر به منکر در کشور اسلامی نداشته باشند. فلسفه و علت الزام به حجاب آن است که در جامعه اسلامی اگر اقلیت به ظواهر دین اسلام تن ندهند، رفته‌رفته قبح این هنجارشکنی حتی برای مسلمانان خواهد شکست و کار به جایی خواهد کشید که دیگر احکام اسلامی حتی در میان مسلمانان نیز رعایت نخواهد شد.
چه اینکه در جوامع گسترده امکان تفکیک میان شهروندان و شناسایی آنها از حیث مذهب و دین آنها کمتر است. پذیرفته نخواهد بود تکالیف اجتماعی و تظاهرات الزامی در مورد شهروندان به گونه‌ای متفاوت اعمال شود. چه آنکه چنین تفکیکی امکان پذیر نیست و لازمه آن چنین است که هرکس در معابر و مجامع عمومی سند شناسایی دین خود را باید همراه داشته باشد که تخلف او از قانون اسلامی را موجه سازد.
لذا ست که باید همه شهروندان اعم از مسلمان و غیر مسلمان به هنجارهای اسلامی کشور از باب حقوق عمومی که اکثریت جامعه آن را پذیرفته‌اند ملتزم باشند و این امری است که کم و بیش در سایر کشورها نیز مشاهده می‌شود و اتباع و شهروندان باید حداقلی از ظواهر را که عرف جامعه آن را پذیرفته محترم شمارند.
گذشته از آنکه یکی از وظایف دولت اسلامی ایجاد فضای مناسبی برای رشد فضائل و کمالات اخلاقی جامعه است و بدیهی است که اگر عده‌ای در جامعه آزاد باشند که بی حجاب ظاهر شوند، به این بهانه که تکلیف شخصی و خصوصی آنها نیست که حجاب داشته باشند. این آزادی محیط جامعه را به سوی ابتذال و تبرج سوق خواهد داد.
بنابراین برای پیشگیری از فساد اخلاقی و فروپاشی ارزش‌ها، باید به سالم‌سازی محیط اجتماع توجه شود و باید بدنه عمومی جامعه به‌گونه‌ای باشد که مردم را به‌سوی ارزش‌ها و هنجارها حرکت دهد، لذا به علت اینکه بی حجابی اقلیت دینی بااخلاق عمومی جامعه ارتباط داشته و بی‌حجابی منکری است که آسیب آن نه تنها به بی حجاب بلکه به‌کل جامعه می‌رسد باید همگان تحت الزامات آن باشند.
علاوه بر اینها در ادیان رسمی زرتشتی، مسیح و یهود به‌طور قطع همچنان که بیان شد در مورد پوشش زنان و مردان دستورات و الزاماتی جهت پایبندی به حجاب وجود داشته است که براثر مرور زمان و انحرافات بعدی به سنن آنها پشت شد والا آنچه مسلم است حتی در تصاویر ابتدایی که از حضرت مریم وجود داشته او را به‌صورت زنی محجوب می‌کشیده اند و پوشش مردم به‌خصوص زنان این قدر لاقید و نامناسب به شکل ادیان تحریف‌شده نبوده است.
پس هم به حکم سنت و مذهب و هم به حکم عقل ضرورت رعایت هنجارها خصوصا حجاب برای غیر مسلمانان در جامعه امری ضروری است و بی اعتنایی به آن موجب ترویج فساد و فحشا میان جوانان مسلمان خواهد بود، البته ناگفته نماند ترویج فساد و ناهنجاری‌های اخلاقی توسط برخی از اقلیت‌های دینی یکی از همان روش‌هایی بوده که در آندلس صلیبی‌ها برای شکست مسلمانان بر اساس آن توطئه‌چینی کردند که ضرورت هوشیاری مسلمانان را بیش از پیش نسبت به این مسئله حساس، روشن می‌سازد.

--------------------------------------
پی نوشت:
[1]. غایة المراد، شهید اول، قم، مرکز البحاث، 1414هـ ، ص 499.
[2]. تحریر الوسیله، امام خمینی، ج 2، ص 501.

تولیدی
  • سارا سجادی

ظهور، پدیده ای اختیاری!!!

سارا سجادی | چهارشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۱۷ ب.ظ

ظهور، پدیده ای اختیاری!!!

ظهور از مفاهیم سربسته ای است که هنوز در فرهنگ عامه و گاه حتی فرهنگ خاصه واضح نشده و فهم درست و دقیقی از آن به چشم نمی خورد  

در چند سال اخیر، جامعۀ علمی توانسته است پیرامون این پدیده، نظریه ای به نام «اختیاری بودن ظهور» ارائه کند.
اختیاری بودن ظهور بدین معناست که در تحقق ظهور، قوم امام تنها عنصر دخیل در تعجیل و تأخیر ظهور هستند.
تبیین این نظریه بدین گونه است که در تحقق ظهور چند عنصر گوناگون دخیل هستند که عبارتند از: خداوند، امام (عجل الله تعالی فرجه) و قوم امام. از آنجا که خداوند و امام در جایگاه عدل قرار دارند و نقش خود را به بهترین شکل ایفا می کنند؛ این دو عنصر از عناصر ثابت این پدیده هستند و در تعجیل و تأخیرانداختن زمان ظهور ایرادی متوجه آن ها نمی باشد. چنانکه آیات "...وَإنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبیدِ (حج/10) و "...إِنَّمایُریدُاللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً" (احزاب/33) عدل الهی و عصمت ائمه (علیهم السلام) را نشان می دهند و این عدل و عصمت مستلزم آن است که تعجیل و تأخیر ظهور به عنوان یک امر شر نمی تواند به خداوند عادل و امام معصوم نسبت داده شود.
اما عنصر سوم دخیل در این پدیده، عنصر قوم هستند که تنها عنصر متغیر در این پدیده می باشند و نقش اثرگذاری را در تحقق پدیدۀ ظهور و تعجیل و تأخیر آن ایفا می کنند. 
با تبیین نظریۀ اختیاری بودن ظهور، می توان لوازم و نتایج این نظریه را چنین برشمرد:
1. ظهور پدیده ای اختیاری است.
2. منتظِر واقعی، امام (عجل الله تعالی فرجه) است. 
3. غایب اصلی امام (عجل الله تعالی فرجه) نیست.  
4. ظهور با قیامت متفاوت است.
5. ظهور امری خارق العاده و غیرعادی نیست.
6. ظهور تصویر انقلابی در سطح تمام جوانب بشری و در سر تا سر جهان است که این انقلاب عظیم و گسترده باید با نیروهای انسانی مهیا، ایجاد و اداره شود.
از گزارۀ نخست بر می آید که قوم امام عنصر اصلی دخیل در تعجیل و تأخیر پدیدۀ ظهور هستند و می توانند با استفادۀ درست یا نادرست از قوۀ اختیارشان در تحقق این پدیده اثرگذار باشند. 
پس اگر قوم امام از دورۀ غیبت خسته شده اند؛ لازم است با برداشتن موانع، زمینه های ظهور را فراهم کنند که " ...إِنَّ اللَّهَ لایُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ ... "(رعد/11)
از گزارۀ دوم بر می آید که امام (عجل الله تعالی فرجه) منتظر شیعیان و شکوفایی استعدادهای قوم خویش می باشند؛ زیرا که ظهور احتیاج به افرادی دارد که دارای ایمانی قوی و اراده ای آهنین باشند و تربیت چنین نیروهایی در تعجیل ظهور مؤثر است. از این رو انسان می تواند با نیت نزدیک کردن ظهور، اعمال خود را وزین کند.
از گزارۀ سوم بر می آید که یاران و زمینه سازان ظهور در غیبت به سر می برند و با خروج آن ها از غیبت غفلت، امام هم ظهور خواهد کرد.
از گزارۀ چهارم بر می آید که اگر ظهور را همچون پدیدۀ رستاخیز بدانیم که اراده و اختیار بشری در تعجیل و تأخیر آن تأثیری ندارد؛ در این صورت بحث از زمینه سازی برای ظهور بی معنا خواهد بود. همانگونه که بحث از زمینه سازی برای روز رستاخیز لغو است. پس بدیهی است که وقتی از زمینه سازی برای ظهور میتوان سخن گفت که ظهور پدیده ای باشد که از مجرای اسباب ظاهری و با بازوان همت و ارادۀ انسان ها تحقق پیدا کند. و از همین روست که والاترین جهاد، انتظار فرج شمرده شده است.  بنابراین انتظار، حرکتی جهادی است.
از گزارۀ پنجم بر می آید که اگر ظهور را امری جبری و غیرعادی بپنداریم؛ فقط چشم به آسمان می دوزیم و در این صورت ظهور نیز به دستان بستۀ ما امید خواهد بست. پس اگر گمان شود که ظهور جبرا تحقق می یابد؛ در این صورت نمی توان گفت که شیعیان باید خود را آماده سازند و زمینه ها را برای تحقق آن انقلاب عظیم فراهم کنند.
از گزارۀ ششم بر می آید که قوم امام باید وظایف فرهنگی، علمی، اجتماعی، اخلاقی، سیاسی و ... خود را تک تک رصد کنند و با یک برنامۀ منسجم به استقبال ظهور بروند.
ما قوم امامیم و باید از غیبت غفلت، درآییم تا امام بیاید؟!!!

یادداشت: جواد سلمان زاده (دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث دانشگاه مازندران)
منبع: برگرفته از «نظریۀ اختیاری بودن ظهور، علیرضا نودهی» با دخل و تصرف.
http://razavi.aqr.ir/ دارالقران رضوی 
  • سارا سجادی

شما بگید چند هزار روز ؟

سارا سجادی | دوشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۵، ۰۳:۱۴ ب.ظ

سلام دوستان  امروز شنیدم سردار دهقان گفتند  مدارکی داریم که حاج احمد متوسلیان و 4 کاردار ایرانی ربوده شده در اسرائیل هستند     باید بگیم سردار ممنون که گفتید   چیز جدید تر بگو اینا که میگی قدیمیه  برای همیم  این عکس را گذاشتم  تا همه دوستان بدونند  که چند هزار روز از ربوده شدن  حاج احمد میگذرد   چند هزار روز   و مسئولین بی مسئول ما حتی 61.4.14 را هم فراموش کرده اند و بعضی هم از داخل تقویم ها حذف کرده اند   

  • سارا سجادی

دانلود قطعه استودیویی «این جشن‌ها برای من آقا نمی‌شود» + شعر

سارا سجادی | دوشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۱۰ ب.ظ

دانلود قطعه استودیویی «این جشن‌ها برای من آقا نمی‌شود» + شعر

مناجات با امام زمان(عج) به مناسبت نیمه شعبان؛

دانلود قطعه استودیویی “این جشن‌ها برای من آقا نمی‌شود” باصدای سید هادی گرسویی

این جشن ها برای من آقا نمی شود


به مناسبت نیمه شعبان، سالروز میلاد فرخنده حضرت صاحب الزمان، سرود زیبای "این جشن‌ها برای من آقا نمی‌شود" باصدای «سید هادی گرسویی» از آلبوم "مهر محبوب" تقدیم می‌شود.


دریافت:

لینک1



منبع: besuyezohur.ir

  • سارا سجادی

همّت بلند برای عفّت پایدار

سارا سجادی | يكشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۱۸ ب.ظ

از جمله مبارزاتی که فرد مسلمان با خود انجام می دهد، مقابله و مبارزه با شهوات نفسانی و نامشروع است. این مسئله از شایع ترین مبارزات نفسانی می باشد. مخصوصا جوانان که در اوج بلوغ جنسی خود قرار دارند بسیار در معرض خطر این بدی عظیم هستند.

حال سؤالی پیش می آید که چرا در کشور مسلمان شیعه، افراد به سمت این فساد و تباهی سوق پیدا می کنند؟

مگر آموزه های سخن در مورد داشتن عفت و پاک دامنی در اسلام وجود ندارد؟

در جواب سؤال دوم باید گفت که ما در مورد پاک دامنی و جلوگیری از روابط نامشروع و شهوات غیر شرعی، آیات قرآن و روایات فراوانی داریم از جمله کلام بلیغ امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) که فرمودند: «العفاف زهاده»[1] عفاف، زهد ورزی و خویشتن داری است. همچنین خداوند متعال در قرآن کریم می فرمایند: «عفّت از صفات مؤمنین است»[2]

در جواب سؤال اوّل باید گفت از آن جایی که خداوند متعال همه انسان ها را مختار آفریده است، پس در انتخاب راهش هم مختار است؛ فرد مسلمان شیعه هم از این قاعده مستثنا نیست. بنابراین فساد امری است که شیطان با وسوسه برای فرد ایجاد می کند، امّا انجام آن بر عهده شخص است. اگر شخص نفس خود را با دوری هر چه بیشتر از گناه مقاوم کرده باشد، آنگاه است که می تواند در مقابل آن بایستد.

 امّا از جمله گناهان شایع که مبارزه با آن سخت است، گناه بی عفّتی می باشد. دین برای نجات از این گناه انسان را به عفّت و پاک دامنی هدایت و دعوت می کند، امّا تنها دین نیست که ما را به عفاف و پاک دامنی فرا می خواند، بلکه این ندا از درون آدمی نشأت می گیرد، که دین نیز آن را تائید می نماید. غیرت، جوان مردی و کرامت نفسانی همگی انسان را به عفاف دعوت می کند، امام علی (علیه السلام) می فرمایند: «العفة اصل الفتوّة»[3] عفّت و پاک دامنی اصل جوانمردی است.

همچنین آن حضرت در روایت دیگری فرمودند: «قدر الرجل علی قدر همّته و عفته علی قدر غیرته»[4] ارزش مرد به اندازه همت او، و عفّت او به اندازه غیرت وی خواهد بود.

در کلام گهربار امام علی (علیه السلام) به این نکته پی می بریم که برای مبارزه با بی غیرتی و بی عفّتی باید اراده ی انسانی را به کار گرفته و با همّتی والا از گناه بی عفّتی دوری کنیم.

همّت، بلند دار که مردان روزگار

از همّت بلند، به جایی رسیده اند [5]

 

==========================

1. میزان الحکمه، ج 6، ص 359، ح 12824.
2. سوره مؤمنون، آیه 5.
3. میزان الحکمه، ج 6، ص 359.
4. همان منبع، ص 362.
5- سعدی

تولیدی

  • سارا سجادی

انتظار ظهور حجت در قرآن

سارا سجادی | يكشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۱۱ ب.ظ

انتظار ظهور حجت در قرآن

با فرا رسیدن ماه شعبان -که فصل سرور و دلدادگی عاشقان منتظر فرج و ظهور حضرت مهدی (علیه‌السلام) است- خالی از لطف نیست که در رابطه بحث انتظار فرج و مهدویت تبیینی بر مبنای آیات قرآن صورت پذیرد. البته باید این نکته در نظر گرفت که  قرآن کریم در بحث ظهور و قیام حضرت مهدی (علیه‌السلام) مانند بسیاری از مباحث دیگر، بدون اینکه وارد جزئیات شود، به‌صورت مبنایی و کلی به بحث ظهور پرداخته است. یعنی از تشکیل حکومت عدل جهانی، و پیروزی کامل و نهایی صالحان در روی زمین به‌صورت مبنایی و کلی سخن گفته است. که آیات تشکیل حکومت عدل جهانی به استناد مدارک حدیثی و تفسیری متعیین در مصداق اکمل و تمام خود یعنی به حکومت حضرت مهدی و ظهورش می‌شود.
چنانکه خدای متعال در قرآن کریم تأکید می‌فرمایند: «وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ [قصص/ 5] و اراده کردیم که بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان در زمین قرار دهیم!». این آیه هرچند در مورد بنی اسرائیل و به‌قدرت رسیدن آنان بعد از رهایی از چنگال فرعون است ولی تعبیر «نرید ...» اشاره به یک اراده مستمر الهی دارد و پیام این آیه، بشارت به یک سنت الهی در همه قرون و اعصار است که هر جا مستضعفان تحت سلطه زورمندان قرار گیرند، اراده خداوند بر این قرارگرفته است که زمانی فرامی‌رسد که اینها طعم شیرین پیروزی حق بر باطل را می‌چشند و سرانجام حکومت و رهبری زمین به آنها اعطا می‌شود. به‌خصوص که در بسیاری از روایات، آیه مذکور بر ظهور حضرت مهدی (علیه‌السلام) تطبیق داده‌شده است. [1]
خداوند متعال درباره حکومت عدل جهانی، و پیروزی کامل و نهایی صالحان در روی زمین در قرآن کریم می‌فرمایند: «وَلَقَدْ کتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ [انبیاء/ 105] در تورات و زبور نوشته‌ایم که صالحان، وارث زمین خواهند بود» این آیه نیز به استناد مدارک حدیثی و تفسیری متعیین در مصداق اکمل و تمام خود یعنی به حکومت حضرت مهدی و ظهورش می‌شود، چنانچه در تفسیر این آیه از امام باقر (علیه‌السلام) نقل‌شده است که فرمود: «این بندگان صالح همان یاران حضرت مهدی (علیه‌السلام) در آخرالزمانند». [2]
خداوند متعال در جای دیگر قرآن نیز خطاب به مسلمانان با ایمان واقعی و اعمال شایسته وعده خلافت و امنیت کامل، را داده و می‌فرماید: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ کمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکونَ بِی شَیْئًا وَمَن کفَرَ بَعْدَ ذَلِک فَأُوْلَئِک هُمُ الْفَاسِقُون [نور / 55] خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند وعده می‌دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان‌گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشه‌دار خواهد ساخت و ترسشان را به امنیّت و آرامش مبدّل می‌کند، آن‌چنان‌که تنها مرا می‌پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت. و کسانی که پس‌ازآن کافر شوند، آنها فاسقانند». و در روایات آمده است که مصداق کامل و اتم این وعده الهی، در زمان ظهور ولی عصر تحقق خواهد یافت. روایات دیگری در تطبیق چندین آیه دیگر وجود دارد که به جهت رعایت اختصار از ذکر آنها خودداری می‌شود. [3]
خداوند متعال در هشتاد سوره  از قران کریم، به بحث ظهور و قیام حضرت مهدی (علیه‌السلام) پرداخته و مانند بسیاری از مباحث دیگر، بدون اینکه وارد جزئیات شود، به‌صورت مبنایی و کلی بحث ظهور را تبیین فرموده است. و به شکل مبنایی از تشکیل حکومت عدل جهانی، و پیروزی کامل و نهایی صالحان درروی زمین سخن گفته است. که این ایات با بیش از پانصد روایت از پیامبر وائمه (علیهم‌السلام) در تفسیر این آیات آمده که برای اطلاع بیشتر و جامع‌تر می‌توان به کتاب معجم أحادیث الإمام المهدی (علیه‌السلام) جلد 5، موسسه معارف اسلامی، مسجد مقدس جمکران، قم مراجعه شود.
----------------------------------------------------
پی‌نوشت:
[1]. بحار الأنوار، مجلسی، محمد باقر، چاپ المکتبه الاسلامیه، 1393 ق، ج 51، ص 54.
[2]. سیره پیشوایان، پیشوائی، مهدی، قم، موسسه تحقیقاتی و تعلیماتی امام صادق (ع)، 1376 ش، ص 714.
[3]. آموزش عقاید (دوره سه جلدی)،  مصباح یزدی، محمدتقی، چاپ و نشر بین الملل، 1380 ش، ص 331.

تولیدی

  • سارا سجادی

کج‌فهمی‌ها از مفهوم انتظار مهدوی

سارا سجادی | يكشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۰۹ ب.ظ

مفهوم انتظار مهدوی

با فرا رسیدن  نیمه شعبان سال روز ولادت پربرکت امام زمان حضرت مهدی (علیه‌السلام) جا دارد به یکی از آفات مهم در مفهوم انتظار مهدوی پرداخته شود و آن برداشت‌های غلط و کج‌فهمی‌ها از مفهوم انتظار مهدوی است، ازجمله اینکه بعضی گمان می‌کنند؛ چون اصلاح جهان از فساد به‌دست امام عصر حضرت مهدی (علیه‌السلام) خواهد بود، بنابراین ما در برابر ظلم‌ها و ناهنجاری‌ها هیچ وظیفه‌ای نداریم، بلکه ممکن است گفته شود: برای نزدیک شدن ظهور امام مهدی (علیه‌السلام) باید برای ترویج بدی‌ها و زشتی‌ها در جامعه اقدام کنیم!
این باور غلط و نادرست دقیقا در مقابل دیدگاه ظلم ستیزانه قرآن و اهل‌بیت (علیه‌السلام) بوده و نافی وظیفه اسلامی امربه‌معروف و نهی از منکر است.
عالمان دینی عظیمشان نیز با این دیدگاه مخالف‌اند چنانکه بنیان گذار جمهوری اسلامی امام خمینی (قدس سره) در نقد این دیدگاه فرموده‌اند: «ما اگر دستمان می‌رسید، قدرت داشتیم باید برویم تمام ظلم‌ها و جورها را از عالم برداریم تکلیف شرعی ماست منتهی ما نمی‌توانیم، اما حضرت امام مهدی (علیه‌السلام) عالم را از عدالت پر می‌کند، ولی ما نیز نباید از تکلیف خود دست برداریم ... آیا این درست است ما برخلاف آیات شریفه قرآن دست از نهی از منکر برداریم و توسعه بدهیم گناهان را برای این که حضرت بیایند؟!» [1] و بر همین مبنا امام راحل در راستای ظلم‌ستیزی و نهی از منکر قیام کرده و برای نخستین بار جمهوری اسلامی در بین دیگر نظام های حکومتی بنیان گذاشتند.
پس اگر انتظار فرج را در دعا برای فرج همچنین امربه‌معروف و نهی از منکرهای جزئی منحصر بدانیم و بیش‌تر از آن وظیفه‌ای برای خود قائل نباشیم گرفتار پندار غلطی شده‌ایم، چه اینکه گروهی دیگر، حتی امربه‌معروف و نهی از منکرهای جزئی را نیز بر نمی‌تابند و معتقدند در دوران غیبت، کاری از آن‌ها بر نمی‌آید پس تکلیفی به عهده ندارند، و امام زمان (علیه‌السلام) وقتی ظهور کرد خود کارها را اصلاح می‌کند. پندار باطل این افراد چنین است که جامعه بایستی به حال خود رها شود و کاری به فساد آن نداشته باشیم تا زمینه ظهور که دنیایی پر از ظلم و فساد است فراهم آید.
برخی منحرفان پا را از این نیز فراتر نهاده و می‌گویند نه تنها نباید جلوی مفاسد و گناهان را گرفت، بلکه بایستی به آن‌ها دامن زد تا زمینه ظهور حضرت حجت هر چه بیشتر فراهم شود.
برخی دیگر ظلم‌ستیزی در مفهوم انتظار را با این بهانه به حالت تعطیل در آورده اند که هر حکومتی را در دوران غیبت به هر شکلی، باطل و برخلاف اسلام می‌داند و می گویند: هر اقدامی برای تشکیل حکومت در زمان غیبت، خلاف شرع و مخالف روایات است، ازجمله به این روایت استدلال می‌کنند که: «هر عَلَم و پرچمی قبل از ظهور قائم (علیه‌السلام) باطل است». [2]
این افراد غافل‌اند که این روایت، خبر واحد محسوب شده و خبر واحد وقتی حجیت دارد که در برابر اصول قطعی اسلام، و دستورهای صریح قرآن قرار نگیرد، همان‌گونه که بیان شد، اسلام دارای یک سلسله اصول قطعی است که نادیده گرفتن و رفتار برخلاف آن‌ها، به‌طور قطع مخالف آموزه های وحیانی است، مانند: امربه‌معروف و نهی از منکر، مبارزه با فساد، جهاد، دفاع از حق، جلوگیری قاطع از ظلم.
روشن است انجام کامل این‌گونه دستورها نیاز به قیام، اقدام، داشتن نیروهای قوی در سایه حکومت الهی دارد بنابراین آیا روا نیست که منتظران تمام اصول و دستورهای قطعی را به خاطر چند روایت که اصالتشان ثابت نشده رها کنند. این روایات با روایات بسیاری که دعوت به آمادگی و قیام می‌کنند، معارض است، مانند روایات دفاع، جهاد، شهادت‌طلبی، انتظار فرج و روایاتی که در آن امامان معصوم (علیهم‌السلام) بسیاری از قیام‌های مردان خدا را تأیید کرده‌اند.
این افراد چگونه می‌توانند با ذکر چند روایت، آیات بسیاری از قرآن را که پیرامون قیام برعلیه ستم و فساد است نادیده بگیرند، چنانکه خداوند به‌طور مکرر و با تأکید، ما را به نهضت در برابر ستم گران دعوت کرده و خطاب می‌فرماید: «وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیراً [نساء/ 75] چرا در راه خدا، و مردان و زنان و کودکانی که تضعیف شده، پیکار نمی‌کنید؟! همان ستمدیدگانی که می‌گویند: «پروردگارا! ما را از این شهر که اهلش ستمگرند، بیرون ببر! و از طرف خود، برای ما سرپرستی قرار ده! و از جانب خود، یار و یاوری برای ما تعیین فرم»، کاملاً مشخص است این‌گونه آیات مخصوص عصر نزول قرآن نبوده شامل همه اعصار و خصوصاً عصر غیبت نیز خواهد شد.
لذا قیام برای ظلم ستیزی و مبارزه با فساد از مفاهیم والای انتظار است و تنها آن قیام‌هایی مردود و ناروا است که بدون اجازه پیشوایان ظلم‌ستیز یعنی امامان معصوم (علیهم‌السلام) یا بدون اذن نواب خاص و عام آن‌ها باشد، و به‌عنوان دعوت به خویشتن، با صرف‌نظر از اجازه امامان (علیهم‌السلام) مطرح شود، نه قیامی که برای جلوگیری از ظلم و جور، و برقراری عدالت و حاکمیت دین باشد.
قطعاً قیام بر ضد ظلم و فساد در سایه تشکیل حکومت اسلامی، زیر پرچم ولایت، فقیه جامع الشرایط، مصداق ظلم‌ستیزی است، و چنین قیامی از وظایف قطعی اسلام است، نه تنها ناروا نیست، بلکه لازم و واجب است، چنان‌که روایات انتظار و روایاتی که بیان‌گر قیام در آستانه ظهور حضرت مهدی (علیه‌‍السلام) نقل‌شده، این مطلب را تأیید می‌نماید.

----------------------------------------------
پی‌نوشت:
[1]. صحیفه نور، ج 20، ص 196.
[2]. «کُلُّ رَایَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ یُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل» الکافی، کلینی، محمد بن یعقوب، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 ق، ج8، ص 295.

تولیدی

  • سارا سجادی

روش تربیت فرزندان در فرهنگ مهدویت

سارا سجادی | يكشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۰۳ ب.ظ

فرهنگ مهدویت

رفتارهای هر انسان از طرز تفکر او سرچشمه می گیرد، بنابراین انسان پس از طی مراحل شناخت و پذیرش اصول اعتقادی باید رفتارش را با عقایدش هماهنگ کند، در این صورت است که ایمان و اصول اعتقادی اش مفید خواهد بود.[1] یکی از این اعتقادات مهم در فرهنگ اسلام اعتقاد به امام مهدی موعود (عج) است، از آنجایی که اعتقادات و باورها در نگرش انسانها تاثیر مهمی دارد و یکی از جایگاه های مهمی که می توانند در آشنایی و رشد فرزندان با فرهنگ مهدویت موثر واقع شوند جایگاه خانواده است، به همین منظور خانواده ها می توانند با آشنایی و تلاش بیشتر در امر اجرای روشهای تربیتی، در این راستا قدمی مثبت بردارند.
ثمره این تربیت در فرهنگ مهدویت همسو گرایی با فرهنگ مکتب انبیاست، و حاصل آن تربیت یافتگانی صالح خواهد بود که هم مصلح هستند و هم خواستار اصلاح جامعه اند.[2]

از جمله روشهایی که می تواند فرزندان ما را با فرهنگ مهدویت آشنا سازد، عبارتند:

1. زمینه سازی
در این روش، مربی باید دور اندیشی داشته، با پیش بینی موقعیت هایی که درآینده برای فرزندان پیش خواهد آمد، به فراهم کردن زمینه مناسب، برای به دست آوردن نتیجه مورد انتظار و مطلوب تربیتی، اقدام نماید.[3] طبق این روش خانواده ها با ابرازعلاقه قلبی و نشان دادن ارادت و توجه به حضرت ولیعصر(عج) می توانند زمینه ساز ایجاد حب وعلاقه حضرت را در ذهن و فکر فرزندان مهیا و آماده سازند. در حقیقت زمینه سازی از همان ابتدا باید در قالب رفتار ظاهری و باطنی به صورت عملی نمایش داده شود، تا حب و علاقه و شناخت در ذهن و رفتار فرزندان اتقاق بیافتد.

2. روش ارائه الگو
 یکی از روشهای تربیتی مرسوم؛ روش الگو و اسوه سازی است که خدای متعال در قرآن کریم از آن استفاده کرده است.« لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرً؛ مسلّماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می‌کنند».(احزاب/21)
الگو سازی افراد خوب و پاک طینت در امر تربیت خیلی موثر واقع خواهد شد، اگر بتوانیم فرزندان را با رفتار و اخلاق سیره معصومین علیهم السلام آشنا سازیم، در این صورت پذیرش مسیرحق و اعتقاد به فرهنگ مهدویت در فرزندان فراهم خواهد شد.

3. روش بینش دهی
با همان ادبیات کودکانه و با زبان خود فرزندان می توان اخلاق و سیره معصومین علیهم السلام و فرهنگ مهدویت را در ذهن و فکر فرزندان ایجاد کرد، این شناخت اگر با دقت و روش منطقی و صحیح و قابل فهم انجام بگیرد، فرزندان انس بیشتری با فرهنگ مهدویت خواهند داشت.

4. روش نقل فضائل
وقتی خوبیها، شجاعتها و فضائل اخلاقی اهل بیت علیهم السلام نقل شوند،  با فطرت پاک پذیرای تسلیم سخنان آنان خواهند شد و در این صورت به راحتی می توان دراجرای فرهنگ مهدویت در سطح جامعه مسلیمن قدم مثبتی برداشت.

5. زیارت قبور اهل بیت علیم السلام
وقتی برنانه های زیارتی با عشق و علاقه انجام بگیرد و فرزندان با چشم خود ببینند که محبان اهل بیت علیهم السلام چه ارادتی دارند، در این صورت میل و رغبت و علاقه باطنی در آنها زیادتر و گرایش به فرهنگ مهدویت که همسو با فرهنگ عبودیت الهی است بیشتر خواهد شد.
رفتار و ظاهر برخورد عموم و خصوصا خانواده در تربیت نقش اساسی دارد، لذا حضور عاشقانه همراه با معرفت بیشتر جذابیت مسیر ولایت و اهل بیت علیهم السلام را بیشتر خواهد کرد.

6. جذابیت سازی
بر اساس این روش، آراستگی و زیبایی های[4] فرهنگ مهدویت باید بیان شود، نقل کرامات و زیبایی های اخلاقی و رفتاری حضرت و سایر معصومین علیهم السلام، تاثیر بسزایی در انتقال مفاهیم فرهنگ مهدویت و تبعیت از آن را به دنبال خواهد داشت.

7. تکریم مناسبتها
مناسبتهایی که مخصوص اهل بیت علیهم السلام هستند، اگر مورد تکریم و احترام قرار بگیرد، می توانند در ذهن و اندیشه فرزندان تاثیر مثبتی بگذارند. مثلا: دادن شیرینی در ایام ولادت معصومین و یا برگزاری مراسم جشن عروسی و یا شروع کارهای مهم زندگی در این زمانها از باب تبرک و مهم دانستن، می تواند گامی مهم در امر تربیت فرزندان باشد.

--------------------------------------------

پی نوشت:
[1]. وظایف منتظران، آیه الله طبرسی،ص19، عترت، 1392، چاپ اول
[2]. مجموعه مقالات ششمین دوره همایش بین اللملی دکترین مهدویت، ص172،ج1، 1390، موسسه آینده روشن
[3]. مهدی یاوران، چگونه نسل منتظر تربیت کنیم؟، فرضی، زهرا، اندیشه ظهور،1389، ص18
[4]. همان، 1389، ص26

  • سارا سجادی